بخشی از مقاله

زباله هاي هسته اي، زباله دان هاي هسته اي

مسأله چگونگي دفع پسماندهاي هسته اي، مسأله اي بوده كه از ابتدا ذهن اكثر كارشناسان مسائل محيط زيست را به خود جلب كرده است.
بسياري از نيروگاه هاي توليد انرژي كه با سوخت هسته اي كار مي كنند در پايان زمان بهره برداري استاندارد خود قرار دارند. اين مسأله در ايالات متحده آمريكا كه عمده نيروگاه هاي آن درسال هاي پاياني فعاليت قرار دارند، نگراني هاي بسياري را به همراه داشته است. نيروگاه «گينا» كه در شمال «روچستر» قرار دارد بيش از پيش در كانون توجه است.

زباله ها يا پسماندهاي هسته اي، موادي هستند كه در اثر فرايند توليد الكتريسيته در نيروگاه هاي هسته اي از طريق شكافت هسته اي توليد مي شوند.
به طور كلي در تماس با مواد راديواكتيوي ۲ نوع آلودگي وجود دارد: ۱ ـ سطح پائين، كه بيشتر در مصارف پزشكي نظير راديولوژي، پرتودرماني و اشعه ايكس وجود دارد.

در اين سطح، به دليل آن كه مواد راديواكتيو، عمر كوتاهي دارند، خيلي سريع از بين مي روند.
۲ـ سطح بالا،كه در اثر حضور در مركز راكتور هسته اي به وجود مي آيد، مواد راديواكتيوي نظير اورانيوم، پلوتونيوم و ساير عناصر راديو اكتيوي به هنگام شكافت هسته اي توليد مي شوند. بسياري از عناصر توليد شده در اين فرايند نيمه عمر بالايي دارند. بعضي از اين مواد تا صدها سال نيز وجود دارند كه وجود آنها صدمات جبران ناپذيري را به محيط زيست وارد مي كند.

مسأله اي كه بايد براي دفن اين زباله ها مد نظر داشت، ميزان پرتوافشاني اين مواد است چرا كه پس از ۴ سال ميزان راديواكتيو موجود در مواد به دليل كاهش ايزوتوپ ها به يك شانزدهم ميزان اوليه مي رسد.
چندي قبل انگلستان به دنبال آن بود كه پسماندهاي هسته اي خود را در فضاي پيراموني زمين و يا در اعماق آب درياها قرار دهد. آنها بر اين عقيده بودند كه قراردادن اين مواد در خارج از سطح زمين بهتر از نگهداري آنها در سطح زمين است. كميته مديريت پسماندهاي هسته اي در بريتانيا، ۴ راه را براي از ميان بردن اين زباله ها پيشنهاد كرده است كه به شرح زير است:

۱ـ دفن عميق: كه پسماندها در عمق ۳۰۰ متر تا ۲ كيلومتري زمين دفن شوند.
در اين عمق از نظر زمين شناسي، صخره ها همچون محافظ عمل مي كنند و مانع انتشار مواد مي شوند.
۲ـ دفن عميق فازي: كه همانند دفن عميق است؛ با اين تفاوت كه قابليت بازيابي مواد نيز وجود دارد.
۳ـ دفن كم عمق نيمه عمر پسماندها: در اين نوع مواد راديو اكتيو كه نيمه عمر كوتاهي دارند زير سطح زمين دفن مي شوند.

۴ـ نگهداري موقت: اين راه، يك راه حل موقتي است. در اين راه مواد راديواكتيو در روي زمين و يا زير سطح آن نگهداري مي شوند. البته بايد توجه داشت كه اين نگهداري بايد خارج از مناطق زيستي باشد.
طبق آخرين تحقيقات محققان، در انگليس به طور متوسط افراد در فاصله ۴۲ كيلومتري از ۳۰ مركز نگهداري پسماندهاي هسته اي زندگي مي كنند. همچنين از سوي مراكز تحقيقاتي معتبر تاكنون پيشنهادي براي محل دفن اين زباله ها ارائه نشده است. در انگلستان چيزي در حدود ۴۷۰ هزار مترمكعب پسمانده هسته اي وجود دارد. در اين كشور ۲ هزار مترمكعب زباله سطح بالا، ۲۰ هزار مترمكعب زباله سطح پائين، ۴ هزار و ۳۰۰ مترمكعب پلوتونيوم و ۷۵ هزار مترمكعب اورانيوم وجود

دارد. اين نگراني وجود دارد كه با افزايش استفاده كشورها از نيروگاه هاي هسته اي تا ۱۰۰ سال آينده منطقه اي عاري از راديواكتيو وجود نداشته باشد.
آلفا، بتا و گاما اشعه هايي هستند كه ميزان راديو اكتيو بالايي دارند. به غير از اين ۳ اشعه، نوترون نيز وجود دارد كه در داخل راكتور هسته اي توليد مي شود. هر كدام از اين اشعه ها، محافظت و پيشگيري خاص خود را دارند.

اشعه آلفا از پوست عبور نمي كند، ولي با استفاده از يك ورق كاغذ مي توان از برخورد آن با بدن جلوگيري كرد. اگر اين اشعه به شش برسد مي تواند خطرناك باشد. اشعه بتا مي تواند وارد بدن شود، اما با استفاده از يك فويل آلومينيوم مي توان از تابش آن در امان بود. اشعه گاما مي تواند به طور مستقيم وارد بدن شود و براي محافظت از تابش آن بايد از چند سانتيمتر سرب استفاده كرد!

در ايالات متحده آمريكا، پسماندهاي هسته اي كه از چرخه سوخت در نيروگاه هسته اي و يا توليد سلاح هسته اي توليد شده است، در صحراي «نوادا» دفن مي شوند. اين كشور به دنبال آن است كه تا سال ۲۰۱۰ميلادي با ايجاد كارخانه اي در زيرزمين براي فرآوري مجدد، بتواند از اين مواد دوباره استفاده كند.

در اروپا بيشتر زباله هاي هسته اي را در نيروگاه ها نگهداري مي كنند. انگلستان و فرانسه نيز با ايجاد مراكز بازفرآوري مواد هسته اي، به دنبال استفاده مجدد از مواد هسته اي هستند. پس از بازفرآوري، مواد در ظرف هاي استيل نگهداري مي شوند. مركز اصلي نگهداري مواد هسته اي در «كلاب» در نزديكي اوسكار شام در سوئد است. كشورهاي اروپايي به دنبال آن هستند تا با

استفاده از يك درصد هزينه برق مصرفي اروپائيان، هزينه لازم براي ساخت اين مركز را تأمين كنند.
احتمال داده مي شود كه تا سال ۲۰۱۵ ميلادي مراكز بازفرآوري در اروپا ساخته شود.
<BR>آب، محيط زيست <BR><FONT color=#0000ff>فعاليتهاي مربوط به توسعه منابع آب تغييراتي را در محيط زيست بدنبال دارد . اثرات زيستمحيطي سيستم هاي توسعه منابع آب ، در

ضمن مفيد بودن مي تواند مضر هم باشند . براي مثال مخازن سد ها اغلب بخشهائي از بستر سيل گير رودخانه و نيز حوزه آبريز را تخريب مي نمايند درحاليكه از طرف ديگر درياچه اي بوجود مي آورند و به اين ترتيب بعضي از خصوصيات زيستمحيطي و اكولوژي اين رودخانه ها در حوزه هاي آبريز از دست ميرود . افزايش دماي زمين به اين معني است كه سطح آب دريا بالا خواهد رفت و مناطق ساحلي و روخانه ها را غرقاب خواهد كرد و زندگي بيش از 100ميليون جمعيت را به مخاطره خواهد انداخت . گذشته از آن الگوي بارندگي ها بي ترديد تغيير كرده و كشاورزي مختل مي شود ، همچنين اين تغيير الگو باعث مي شود كه طوفانها و گردبادها ، پرقدرت تر شده و موجب جاري

شدن سيل شود . همينطور امكان دارد كه نواحي گرم وخشك جهان كوچك تر شوند و آز آنجا كه اين دگرگوني ها سريع خواهد بود ، اكوسيستم هاي طبيعي يعني زمينهاي مرطوب يا زمينهاي هموار و اصولا جانوران و گياهاني كه به زندگي در شرايط اب و هوائي معين خو گرفته اند ناگهان خود را با اوضاع متفاوت مواجه خواهند ديد و همين مسئله باعث نابودي و انقراض بسياري ازاين

گونه هاي جانوري و گياهي خواهد شد .<BR>تخريب جزاير مرجاني ، صيد بي رويه ماهي و آلودگي اقيانوسها ، فجايعي ساخته و پرداخته دست بشر است . مواد نفتي ، فاضلاب و رسوبات مواد شيميائي ، كودهائي كه بدرون دريا ميريزند بدون شك ماهي ها و پرندگان دريائي را بيمار مي سازد و مواد ناشي از پسماندها موجب رشد خزه هاي دريائي شده درنتيجه باعث نابودي حيات دريائي مي گردد. از طرف ديگر آلودگي آبهاي زير زميني ناشي از نشت و نفوذ شيرابه در

جايگاههاي دفن زباله ، از معضلات عمده اي است كه مسائل بهداشتي زيستمحيطي عديده اي را ايجاد نموده است . در اثر فعل و انفعالات و واكنشهاي مختلف در درون گودالها و انبار هاي زباله و نزديك بودن سطح بسته گودالها به آبهاي زير زميني ، شيرابه به سهولت در اين آبها نفوذ كرده و هرگونه مصارف آني اب را غير ممكن مي سازد . اين مسئله از آن جهت اهميت بيشتري مي يابد

كه جدا سازي مواد سمي ، صنعتي و بيماري زا ي مراكز بهداشتي درماني ، از زوايد شهري انجام مي شود . و مراكز دفع زباله ، پذيراي هرگونه زوايدي مي باشند . بطوري كه اين مواد با ايجاد تغييرات نامطلوب در خواص فيزيكي و شيميائي و بيولوژيكي كيفيت آب را پائين مي آورند . و گاهي نيز آلودگي ها زوال پذيرند و به آساني تجزيه و تقليل داده مي شوند مانند مواد زائي كشاورزي ،

حيواني و … بعض زباله ها به اساني يا هرگز تجزيه نمي شوند و انحطاط پذيرند مانند جيوه ، سرب ، پلاستيك ، و…كه بايد حتي المقدور از انداختن يا ريختن آنها در آب جلوگيري شود . زيرا وجود اين عناصر در آب آشاميدني به اندازه بالاتراز حد مجاز تاثير مخربي بر سلامت انسان مي گذارند و آب را به منشاء بيماريهاي گوناگون مبدل مي سازند . مقادير غير مجاز پلاستيك باعث بروز بسياري از

اختلالات ژنتيكي و سرطان پوست مي شود. موجودات ذره بيني مانند ميكروب ها،قارچها و … باعث بروز انواع بيماريهاي انساني شده و بهداشت آب را به خطر مي اندازند . بعضي از جلبكها ، نوعي مواد سمي توليد مي كنند كه هم باعث بيماري شده و هم تاسيسات و فرايند تصفيه را دچار اشكال مي كنند . شهر نشيني و فعاليتهاي صنعتي و كشاورزي زمينه بسيار مساعدي براي رشد و انتقال آلودگي ها از طريق آب بوجود آورده است . اگر فرض شود كه هر متر مكعب آب آلوده مي

تواند تا 40 متر مكعب آب سالم را آلوده سازد مجموعه پساب هائيكه هر روز توليد مي شود تهديدي بسيار جدي براي منابع آب خواهد بود . به گزارش سازمان بهداشت جهاني تقريبآ از هر سه نفري كه در كشورهاي در حال توسعه زندگي مي كنند يكنفر آب آشاميدني سالم در دسترس ندارند . هر سال سه ميليون كودك زير 10 سال بعلت كمبود آب سالم و امكانات بهداشتي از از بين ميروند . در كشورهاي جهان سوم 80 درصد كل بيماريها مربوط به مصرف آب آلوده است كه 33 درصد كل

مرگ ومير در اين كشورها ، باعث مي شود ، يعني در واقع 25 هزار نفر در روز بدليل استفاده از آب آلوده از بين ميروند . اين سناريو تيره و غم افزا ممكن است موجب شود كه دولتهاي جهاني به خود آمده و دست به اقدامات جدي بزنند . زيرا به رغم همه اين دشواريها تا حدودي جا براي اميدواري هست و به كمك اقدامات مناسب و عزم و اراده لازم براي بكار گرفتن آنها مي توان از روند نابودي

منابع آب كاست و يا آنرا متوقف نمود . از طرفي پيشگيري از آلوده سازي آب يكي از راههاي علمي و با صرفه است ، موفقيت اين امر در گروه يك عزم ملي و فرا گير است . ايجاد اهرمهاي قوي قانوني ، استحكام و قاطعيت در برخورد با آلوده كنندگان منابع آب و پيامدهاي ناشي از آلودگي آن براي افزايش آگاهي عمومي از جمله مواردي است كه بايد در سطح جهاني به آن توجه اكيد مبذول شود و كشورهاي مختلف با توجه به شرايط اجتماعي ، صنعتي و كشاورزي و انواع آلاينده ها و

پسابهاي ناشي از فعاليتهاي انساني ، استانداردهاي خاصي براي خود تهيه كرده اند و بسياري از عوامل تشكيل دهنده اين استانداردها در سطح جهاني يكسان و مشابه است . بنابراين كشورهاي درحال توسعه نيز بايد در جهت رفع مشكلات زيستمحيطي و حفظ بهداشت جامعه خود بكوشند و از اين استانداردها بهره گيري نمايند

فجيع ترين راه‌ دفع زباله هاي هسته اي:
ساخت بمنيرو هاي متجاوز آمريكا و انگليس در جنگ با عراق از بمب هايي استفاده مي كنند كه از (اورانيوم فرسوده) نوعي زباله هسته اي تهيه شده است. كاربرد اين گونه سلاحهاي كشتار جمعي به معناي زير پا گذاشتن كليه قطعنامه هاي سازمان ملل است. آمريكا سال1991 در جنگ خليج فارس 300تن از اين مواد و سازمان ناتو در بمباران سال 1994 بوسني و1999 كوزوو و صربستان 10 تن از اورانيوم فرسوده رامصرف كرد كه باعث آلودگي شديد منطقه با مواد راديو اكتيو شد .
اصطلاح غلط اورانيوم فرسوده Depleted Uranium چيست ؟
اورانيوم فرسوده (DU) از فضولات راديواكتيو است و در كشورهايي همچون ايالات متحده آمريكا، انگلستان، فرانسه وروسيه كه به خالص سازي اورانيوم مشغولند،توليد مي شود. سالانه فقط در آمريكا 30 هزار تن توليد مي شود.

عبارت” فرسوده“ گمراه كننده است.
در رآكتورهاي اتمي و صنايع ساخت سلاح‌هاي اتمي آنچه از اورانيوم طبيعي پس از غني سازي (استخراج ايزوتوپ اورانيوم 238) باقي مي ماند را اصطلاحا اورانيوم فرسوده (DU) مي نامند.
(DU) تا 60 درصد اثر طبيعي راديو اكتيويته خود را حفظ كرده و اشعه هاي آلفا ، بتا و ايكس از آن ساطع مي شود و حاوي ذرات پلوتونيوم هم مي باشد. بنابراين واژه ”فرسوده“ ( كه در مقالاتي از اين دست بكار برده مي شود ) كه واكنش ناپذيري و بي ضرر بودن اين ماده را بيان مي كند كاملاً گمراه‌كننده است.

استفاده از (DU) در صنعت بسيار محدود است و بازيافت آن ناچيز است. تاكنون به عنوان وزنه براي حفظ تعادل هواپيماها و حفاظ راديو اكتيو در بيمارستانها و مخزن هاي حمل و نقل مواد راديو اكتيو بكار برده شده است.
با پيشرفت تكنولوژي هواپيماسازي و پس از سقوط هواپيماي ال- آل درنزديكي آمستردام (1992)كه حاوي (DU) بود ، استفاده از (DU) در اين صنايع كمتر شد. سقوط اين هواپيما اعتراضات و واكنش گسترده اي را در محافل خبري به همراه داشت. در گزارش كميته منتخب هلندي آمده است.” ارتباط مستقيمي ميان بيماريهاي ايجاد شده در مردم منطقه و سقوط هواپيماي ال – آل وجود دارد. اين هواپيما حامل 282 كيلوگرم (DU) بود كه اكثر آن پس از سقوط ديگر يافت نشد.“

توليد فزاينده (DU) از نظر امنيت ملي مشكلي جدي است.
از بين بردن زباله هاي هسته اي در صنعت غني سازي اورانيوم مشكل جدي است كه هزينه هاي سنگيني را مي طلبد. هم اكنون (DU) را در مخازن و سيلندرهاي استيل در نزديكي رآكتورهاي اتمي در محوطه هايي باز نگهداري ميكنند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید