بخشی از مقاله

1- مقدمه
مي¬توان نظر مردم در جوامع مختلف را در مورد سقط جنين به سه دسته تقسيم كرد: دسته اول مخالفين سر سخت و سنتي (گروههاي افراطي و به ظاهر مذهبي و ... ) و دسته دوم موافقين قوانين آزادي سقط جنين (گروههاي غير مذهبي و زن محورو فيمينيستي و...) و دسته سوم كساني كه به سقط جنين مشروط(فقهاي شيعه و پزشكان متعهد و متخصص و...) معتقدند.
مسأله سقط جنين جزء مسائلي است كه در حيطه يك تخصص نمي گنجد و گروههاي تخصصي زيادي روي آن كار مي كنند و نظر مي دهند از طرفي مي¬توان گفت كه چون يك مسأله خاص و تخصصي است بايد نظر متخصصين جامعه در مورد آن در نظر گرفته شود و نه اينكه خواص جامعه دنبال رو نظر عوام باشند. گروه¬هايي كه مي توانند در مورد اين امر دخالت نمايند از جمله علماي ديني , وكلا , پزشكان , متخصصين آسيبهاي اجتماعي و... مي باشند . در دين اسلام علماي مذهب با متخصصين متعهد در مورد سقط جنين در موارد جواز آن تقريبا همفكر مي باشند ؛ يعني مي توان گفت كه بر خلاف مذاهب ديگري كه مخالف سقط جنين هستند فقه شيعه معتقد به سقط مشروط مي باشد . در اينجا لازم است بگوییم كه هر دو گروهي كه معتقد به منع مطلق سقط جنين و آزادي مطلق سقط جنين مي باشند به بيراهه مي روند چرا كه اگر منصفانه و با دید حق بین به اين موضوع نگاه كنيم حرف گروه اول غير منطقي است و حداقل هيچ مرجع ادیان خدایی و حتی هیچ پزشكي در جهان آن را قبول ندارد (و اگر قبول داشتند بدون شک بایستی به فهم آنهااز دین و علم پزشكي شك كرد) چون مسأله در مان را هم رد مي كنند و جان مادر را به خطر مي اندازند. و گروه دوم اخلاق بشري را زير پا مي گذارند تا از آزادي حيواني خود دفاع كنند!
از نظر اسلامي روح پس از 4 ماهگي در بدن جنين وارد مي شود و اين از نظر فقه شيعه يك مرز كاملا مشخص مي باشد يعني وقتي كه به مسأله ديه جنين رجوع مي كنيم مي بينيم كه در بعد از چهار ماهگي براي مرگ جنين ديه يك فرد بالغ كامل محسوب مي شود و با قبل آن يك تفاوت فاحش دارد و سقط آن بدون هیچ توجیه و مجوز يعني كشتن مظلوم ترين انساني كه هيچ قدرت دفاعي از خود ندارد و اين موضوع را هيچ مرامي جايز نمی شمارد و ظلمی آشکار مي باشد.
بنابر این تصمیم گیری در مورد داشتن یا نداشتن بچه باید پیش از حاملگی انجام شود نه بعد از آن.با وجود این گاهی به این امر توجهی نگردیده و زوجین بجای انتخاب روشی مناسب برای جلوگیری از بچه دار شدن، بعد از انعقاد نطفه مبادرت به سقط عمدی جنین خود می نمایند.
معمولا سقط جنین که درسطح جهان رو به افزایش است به دلایلی چون تنظیم خانواده ، مخفی نمودن روابط جنسی ممنوع یا نامشروع قبل از ازدواج رسمی و قانونی ، گریز از بارداری ناخواسته ، هتک ناموس و مواردی از این قبیل واقع می شود .
ادیان مختلف نیز سقط جنین را بجز در موارد استثنائی ممنوع می دانند . این اعتقادات مذهبی، قوانین و مقررات سقط جنین را تحت تاثیر خود قرار داد و به همین دلیل قانونگذاران کشورهای مختلف سقط جنین را ممنوع و برای آن مجازاتی تعیین کرده اند. در برخی از ادیان پیش از اسلام نیز سقط جنین گناهی بس عظیم تلقی می شد و برای زنی که مبادرت به این عمل می کرد ، عقوبت سختی در نظر می گرفتند .
اما به نظر می رسد که در عصر حاضر این مسأله به خاطر ترویج و تشویق برای کنترل جمعیت و همچنین ازدیاد بی بند و باریهای جنسی از قبح آن کاسته شده است ؛البته اسلام با کنترل جمعیت در مواردی که به مصلحت نظام اسلامی باشد مخالف نیست اما این کنترل باید قبل از انعقاد نطفه و استقرار آن در رحم صورت گیرد.
کوتاه سخن اینکه به طور کلی فقهای شیعه در حالت عادی و بدون هیچ مجوز عقلی و شرعی حکم به جواز سقط جنین نداده اند و میان مرحله نطفه و یا مراحل بعدی به لحاظ حکم تکلیفی تمایزی وجود ندارد هر چند به لحاظ حکم وضعی و مقادیر دیه و دفن کفن و...تفاوت وجود دارد که در این مجال به بررسی تفصیلی موضوع می پردازیم و از بذل عنایات دو استاد بزرگوارم حجج اسلام حاج آقا رحمانی و حاج اقا فاضلی نهایت تشکر را دارم.

2-تاریخچه بحث:
«... من قتل نفساً بغير نفس او فساد في الارض فكأنّما قتل الناس جميعاً و من احياها فكأنّما احيا الناس جميعاً...» (مائده، 32). هر كس انساني را بدون حق قصاص يا بي آنكه فساد و فتنه اي در زمين كند، به قتل برساند مثل آن است كه همه مردم را كشته و هر كه نفسي را حيات بخشد مثل آن است كه همه مردم را حيات بخشيده است.
مسأله سقط جنين در ميان همه جوامع از زمان هاي اوليه تاكنون مطرح بوده ، و علل گوناگوني منجر به اين امر مي شده است . لكن در جامعه ، بسته به شرايط زماني و مكاني و طرز تفكرات افراد آن نتايج متفاوتي را به همراه داشته است . در زمانی اين مسأله كاملاً مشروع شناخته مي شده و زماني دیگر با مرتكب اين عمل به جديّت برخورد شده است . همان طور كه قبلاً نيز ذكر شد شرايط محيطي جامعه مورد نظر در تعيين نوع برخورد با مسأله سقط جنين بي تأثير نبوده است .
از ديدگاه اسلام نيز حيات انسان در دوران جنيني و حتي قبل از تشكيل نطفه مورد توجه قرار گرفته است. به طوري كه توصيه مي كند، در انتخاب همسر، كيفيت ارتباط جنسي و به نوع رفتار در دوران بارداري توجه شود؛ تا موجب نسلي صالح و تولد نوزادي سالم گردد. در اين نگرش، جنين شخصيتي بالقوه و داراي استعداد انسانيت و پيمودن مراحل تكامل انساني بوده و مانند ساير انسان ها داراي حقوقي از جمله حق حيات است. بنابراين سلب حيات از وي به صورت اسقاط جنين در موارد محدود، جرم محسوب مي شود و مرتكب آن مستحق مجازات است؛ چرا كه موجوديت انسان از زمان پيوند دو سلول جنسي اوليه آغاز مي گردد و از بين بردن آن در هر مرحله اي، با توجه به آيه قرآن كريم (مائده، 32) نابودي انسانيت به شمار مي آيد.
اين مسأله در طول تاريخ توجه بسیاری از فقهای انديشمند، به خصوص کسانی که مطالبی را با این عنوان موضوعی بررسی کرده اند ؛ به خود معطوف داشته است. که به عنوان نمونه مواردی ذکر میشود:
- علامه حلي در تبصره المتعلمين ، فصل يازدهم ، تحت عنوان ديه جنين ؛
- آيت اللّه نجفي در جواهر الكلام ، فصل چهارم ، جلد 43 ، تحت عنوان لواحق ديات ؛
- محقق حلي در جلد چهارم كتاب شرايع السلام في مسائل الحلال و الحرام ، تحت عنوان لواحق ديات
- شيخ طوسي نيز در كتاب مبسوط ، جلد هفتم ؛ مستقيماً به ذكر مراحل مختلف حمل و ميزان مجازات هر يك اكتفا كرده
- آيت اللّه العظمي خويي در مباني تكمله المنهاج در مسأله 379 ، جلد دوم ، تحت عنوان ديه حمل ؛
- حضرت امام خميني ( ره ) در تحرير الوسيله ، جلد دوم ، در مبحث ديات ، تحت عنوان لواحق ديات ؛
- صاحب ايضاح الفوائد در جلد چهارم ، كتاب ديات ، فصل پنجم ، تحت عنوان ديه جنين ؛
......
شهيد ثاني از فقهايي است كه در اثر معروف خود – شرح لمعه – ذيل مبحث توابع ، قبل از ورود به بيان ميزان ديه حالات مختلف حمل ، را ذکر کرده و به تناسب انها مطالبی را بیان کرده اند.
اکنون چند کتابی که در دوران معاصر مختص این موضوع نوشته شده بیان میگردد:
1 – شیخ محمد قائینی در کتاب المسائل الفقهیه ج 1 مباحث استدلالی فقهی را در این مورد بیان داشته است.
2- محمد ، محمدی ری شهری ، در کتابی به نام دانش نامه احادیث پزشکی با ترجمه حسین صابری ، مباحثی در مورد سقط جنین جمع آوری نموده و در سال 1386 توسط انتشارات ناشر سازمان چاپ و نشر دار الحدیث به چاپ رسیده است .
3-علی اکبر سیحون در سال 1332 از دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه ، پایان نامه ای تحت عنوان سقط جنین از نظر جزائی و فقهی نوشته است .

4-سقط جنین در قانون مجازات اسلامی عنوان مقاله ای است که توسط رضا نوری در سال 1371 در شماره پنج مجله حقوق قضایی دادگستری به چاپ رسیده است .

5-قبله ای ، خلیل ، در فصلنامه دیدگاههای حقوقی ، نشریه دانشکده علوم قضائی و خدمات اداری، مقاله ای تحت عنوان بررسی احکام فقهی و حقوقی اسقاط جنین در شماره سوم و در سال 1375 چاپ نموده است .
6-احمد مظفری ،شهرویور1387، در ماهنامه دادرسی، شماره سوم، مقاله ای تحت عنوان بررسی جرم سقط جنین در حقوق ایران به چاب رسانده است

7-دفتر تبلیغات اسلامی شیعه خراسان رضوی ، در رابطه با مسائل مستحدثه سقط جنین و ... تحت
عنوان « مسائل مستحدثه پزشکی » به رشته تحریر در آورده و در سال 1384 ، بوستان کتاب قم آن را
منتشر کرد .
8-محمد هادی طلعتی ، کتابی تحت عنوان رشد جمعیت ، تنظیم خانواده و سقط جنین در سال 1383 توسط موسسه بوستان قم ( حوزه علمیه ) به چاپ رسانده است .
9 -هوشنگ ، شامبیاتی در کتابی تحت عنوان حقوق کیفری اختصاصی ، جرائم علیه اشخاص ، مباحث مفصلی در مورد سقط جنین و ... آورده است .
10-حسین قلی ، حسنی نژاد ، مقاله ای تحت عنوان حمایت از حقوق حمل در آمریکا و ایران در مجله کانون وکلا در شماره های هشتم و نهم در سال 1381 به چاپ رسانده است .
و در بیشتر کتب حدیثی وفقهی در بابهای مختلف مثل دیه و جنایت و ارث وقتل و چند باب فقهی دیگر به صورت موردی بحثهای فراوانی انجام یافته است.


3-روش تحقیق :
به طور کلی ، روش تحقیق ، موضوع بررسی فقهی و حقوقی به روش کتابخانه ای کیفی و به صورت تحلیل فقهی است که در قلمرو کتابخانه ای انجام پذیرفته است .


4-محدودیت های تحقیق :
با توجه به اینکه در نظریات مشهور فقهی ، تنها درباره سقط جنین برای نجات جان مادر و یا تهدید سلامت جانی مادر و یا در مورد دیه آن بحث شده است و به همین نحو ، در مباحث حقوقی نیز بیش از این به بحث گذاشته نشده است لذا واضح است که محدودیت های بسیاری در زمینه آن وجود داشته باشد که به طور طبیعی در سرنوشت این تحقیق و پایان نامه بی تأثیر نبوده است . همین امر باعث شده تا نگارنده ، با توجه به امکانات محدود به مشکلات عدیده ای برخورد نماید ، از جمله آنها ، می توان به فقدان تمکن مالی جهت خرید منابع فقهی مادر و اصلی و عدم همکاری لازم و مناسب کتابخانه ها در رابطه با تأمین منابع و مأخذ و همچنین عدم وجود مباحث تفصیلی در منابع فقهی جز مباحثی ، در مورد دیه سقط جنین و سقط جنین برای نجات جان مادر ، و نیز جدید بودن بحث اشاره کرد.

5-انگيزه انتخاب موضوع و ضرورت بحث در باره آن
موضوع سقط جنين به نظر مي رسد كه در زمان فعلي به دلايل مختلف روز به روز از قبح آن كاسته شده و مسائلی مثل کنترل جمعیت و تبلیغ فرزند کمتر زندگی بهتر و تنظیم خانواده ها ،و شايد يكي از علتهاي كمتر شدن قبح اين عمل كمتر پرداختن به آن و عوارض فقهي اين قضيه و اينكه در واقع قتل مظلوم ترين شخصي كه هيچ قدرت دفاعي براي حفظ جان خود ندارد مي باشد،, بديهي است كه با بررسي و تحقيق و بحث در باره اين موضوع ,اولا مردم جامعه متوجه مقدار قبح اين عمل مي شوند و اينكه گرفتن حق حيات از يك شخص كه از اوليات حقوق طبيعي انسان مي باشد چقدر زشت و ناپسند است و ثانيا ,با بررسي عوارض فقهي موضوع مثل بحث (ديه و ارث وقصاص و....) اهميت موضوع بالا مي رود. اينها هدف و انگيزه اصلي براي انتخاب اين موضوع بوده كه اميدواريم با بحث و بررسي بتوانيم قدمي چند در راستاي ارتقاي معرفت جامعه در مورد اين ناهنجاري اخلاقي و عملي برداريم و همچنين با بررسي موارد جواز اين موضوع كه نجات فردي ديگر (مادر) از مرگ حتمي و يا ديگر مواردي كه در متن تحقيق مورد بررسي قرار ميگيرد ، بتوانيم برخوردي منطقي و صحيح با اين قضيه در جامعه اسلامي ملاحظه كنيم.
لازم است بدانیم كه در جهان فعلي كساني هستند كه ادعاي حقوق بشر و دمكراسي و ديگر مسائلي كه از انها بوي انسانيت و دفاع از حقوق بشر ميايد را دارند اما درواقع شعارهاي توخالي محض ميباشند زيرا همانها حقوق مسلم انسانها را زير پا گذارده و حق حيات را از بسياري از جوامع انساني براحتي مي گيرند.
جالب تر آنكه دين مبين اسلام را به خشونت و انواع تهمت هاي نارواي ديگر متهم مي كنند در حالي كه در برخي از همان جوامع بسياري از رشنفکرانشان براحتي عمل سقط جنين را جايز شمرده و هيچ محدوديتي براي آن قائل نيستند يعني در واقع جنين را به ديده انساني كه حق حيات دارد نمي بينند و حتي برخي در حاليكه جنين را موجودي زنده مي پندارند و از اوليات تمامي موجودات زنده داشتن حق حيات است آنرا براحتي سلب مي كنند.
حال اين افكار غير انساني را مقايسه كنيم با ديدگاهاي مترقي اسلام كه جنين انسان سهل است بلكه براي جنين حيوانات هم احترام خاصي قائل شده و براي هركدام از حالات جنين انسان و حتي حيوان ديه مشخصي قرار داده و اين عمل غير انساني و غير اخلاقي را جز در مواردي كه مصلحت مهمتري در ميان باشد جايز نمي شمارد و براي نطفه منعقد شده در رحم مادر

احكام بخصوصي قائل شده كه اگر تمامي انسان شناسان دنيا هم جمع بشونند نظائر ان را نمي توانند بنگارند ؛ زيرا همه اين قوانين از وجودي سرچشمه دارند كه خالق انسان وتمامي موجودات مي باشد.
با توجه به اینکه سقط جنین موضوع کاربردی مبتلابه جامعه و زندگی کنونی می باشد لذا تحقیق و برسی زوایای این امر ضروری و مهم به نظر می رسد مخصوصا در عصری که دست یازیدن به حربه سقط جنین به منظور کنترل افزایش جمعیت و نیز کنترل زاد و ولد و روابط نامشروع و....، ازدیاد یافته است.

6- لفظ سقط و جنین در کتب معاجم:
سَقَطَ-سُقُوطاً و مَسْقَطاً: افتادن بر روى زمين‏
سَقَطَ الولدُ من بطن امِّهِ: بچه از شكم مادر بيرون شد،- فى الكَلَامِ: در سخن اشتباه كرد،
«سَقَطَ مِنْ عيني»: نزد من بى اهميت شد و از چشمم افتاد.
السُّقْط-
بچه ناتمام كه از شكم افتاده يا بچه‏اى كه از شكم مادر مُرده بيرون آيد.
سقط:
سقوط: افتادن «أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا ...» توبه: 49. اسقاط ساقط كردن است «أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً ...» اسراء: (92 يا آسمان را چنانكه پنداشته‏اى پاره پاره روى ما بيافكنى. مساقطه نيز ساقط كردن است در اقرب از بعضى نقل شده كه پى در پى بودن در آن مراد است)
«تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا» مريم:
بر تو خرماى تازه مي افكند.
«وَ لَمَّا (سُقِطَ) فِي أَيْدِيهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ»
اعراف: 149.
و السقط (بتثليث السين): الجنين ذكرا كان أو أنثى، يسقط قبل تمامه و هو مستبين الخلق- و قد ذكر في مادة (السّقط).
خلاصه اینکه:سقط به جنین مذکر و مونث اطلاق می شود قبل از اینکه خلقت آن تمام شود.

بررسی لفظ جنین:
جَنَّ: (بفتح اوّل) پوشيدن.مستور كردن.
در اقرب المواردآمده است : «جنّه جنّا و جنونا: ستره» در مفردات آمده: «اصل الجنّ، ستر الشَّى‏ء عن الحاسَّة» فعل آن بنا بر تصريح اهل لغت هم لازم و هم متعدى بنفسه و هم متعدى به «على» ميايد. فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ انعام: 76
(چون ظلمت شب او را پوشيد و مستور كرد).
با وجود این به قلب جنان گويند كه در ميان بدن پوشيده است، به سپر مجنّ و مجنّة گويند كه صاحب سپر را ميپوشاند، بباغ و مزرعه و چمن جنّت و جنّات گويند كه روى زمين را مي پوشانند.
بچّه را از آن جهت جنين گويند كه شكم مادر او را پوشانده است و (جنين) بمعنى مجنون و پوشانده شده است. «إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ» تر جمه آیه: آنگاه كه شما در شكم مادران جنين‏ها بوديد. (النجم؛ آیه: 32)

جِنّ:
(بكسر اوّل) اين كلمه 22 بار در قرآن مجيد آمده است.
جنّ در عرف قرآن موجودى است با شعور و اراده كه باقتضاى طبيعتش از حواسّ بشر پوشيده ميباشد و مانند انسان مكلّف و مبعوث در آخرت و مطيع و عاصى و مؤمن و مشرك و ... است، و خلاصه دوش بدوش انسان است تنها فرقشان آنست كه انسان محسوس و جنّ غير محسوس است و شايد بعضی تفاوت های جزئی هم داشته باشند. جنّة بكسر اوّل بمعنى جنّ است مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ در صحاح و قاموس طائفة من الجنّ نيز گفته است.
خشمگين شد،- جَنّاً الجنينُ في الرّحِم: جنين در رحِم پنهان شد.
نتیجه اینکه جنین بر وزن فعیل به معنای مفعولی است و مانند جریح به معنای مجروح و قتیل به معنای مقتول و در واقع به معنی پوشیده شده و مخفی شده در شکم می باشد.

اصطلاحات مورد نیاز و تعریف واژگان:
1- تعريف سقط جنين
واژة «جنين» از نظر لغوي به معناي هر چيز پوشيده و مستور است و به بچه تا زماني كه در شكم مادر است، جنين اطلاق مي شود. بنابراين محصول حاملگي را كه مبدأ آن استقرار نطفه در رحم و انتهاي آن لحظه ماقبل ولادت است، به دليل اينكه به وسيله «زهدان» مادر پوشيده شده است جنين ناميده اند.
فقهاي اماميه نيز جنين را به همين معنا استعمال كرده اند. البته فقها در كتاب هاي فقهي خود به ندرت تعريفي از جنين ارائه نموده اند و در بحث ديه جنين معمولاً به ذكر مراحل مختلف جنين و ميزان مجازات آن بسنده نموده اند؛ اما شهيد ثاني (ره) در اين مورد مي فرمايد: «الجنين هو الحمل في بطن امّه و سمّي به لاستتاره فيه، من الاجتنان و هوالستر فهو بمعني المفعول» .
ترجمه :«جنين همان حمل در شكم مادر است كه به خاطر استتار و پوشيده بودن آن در شكم مادر، به اين نام خوانده مي شود. اين واژه از ريشة «اجتنان» به معناي پوشش و فعيل به معناي مفعول است».
واژه «سقط» در لغت عربي به معناي بر زمين افتادن مي باشد همچنين در اصطلاح فقها به معناي افتادن جنين از درون رحم زن است. اين اصطلاح عام بوده و شامل جنين دختر يا پسر و جنين پس از دميده شدن روح و پيش از آن مي شود.
بنابر اين «سقط جنين» در اصطلاح فقها عبارت از افكندن يا خارج كردن عمدي جنين از درون رحم مادر و در نتيجه سقط، پايان دادن به حاملگي قبل از موعد طبيعي مي باشد، خواه قبل از ولوج روح يا بعد از آن باشد و خواه بر اثر جنايت بر يكي يا بر هر دو باشد. بر همين اساس در فقه، به جاي سقط جنين، از تعبير اسقاط جنين يا حمل استفاده مي شود.
در شرع اسلام حيات جنين از هنگام استقرار نطفه در رحم زن و آغاز مراحل رشد و تبديل شدن آن به علقه، مضغه و... حمايت شده و احكام ويژه اي براي سقط در هر يك از مراحل جنين بيـان گرديده اسـت. به طوري كه مطابق ديدگاه

فقها حتي از بين بردن نطفه كه آغاز و منشأ خلقت انسان است، حرام و دية آن بيست دينار است. هم چنين در متون فقهي با استفاده از آيات و روايات دوران جنيني به دوران قبل از ولوج روح و پس از ولوج روح تقسيم شده و نظرات مختلفي دربارة سقط جنين در هر يك از مراحل بيان گرديده است.
معناي لغوي سقط جنين و سقط حمل:
با مطالعه منابع شرعی و قانوني معمول به گذشته ، تعريفي از جنين به چشم نمي خورد . همين طور به معناي عبارات تركيبي « سقط جنين » پرداخته نشده ، و تنها احكام مربوط به سقط حمل و اركان تشكيل دهنده مختلف آن مشروحاً بيان گرديده است .
همچنين با نگرش به مواد قوانين مجازات اسلامي مصوب 1361 و 1370 تعريف مشخصي از سقط جنين و يا سقط حمل ملاحظه نمي شود و قانونگذار به پیروی از منابع فقهي ، كه منشأ تدوين اين قوانين مي باشد مستقيماً به ذكر مقدار ديه انواع حالات سقط جنين پرداخته است . لكن با بررسي در منابع مختلف ، مي توان به معناي لغوي سقط جنين و سقط حمل دست پيدا نمود ؛ به طوري كه راه گشاي نيل به سوي يك تعريف جامع حقوقي نيز باشد .
سقط ، كلمه اي است با ريشه عربي كه مانند ديگر لغات عربي به زبان فارسي راه يافته است ؛ و از مصدر عربي سقوط ، مأخوذ است . دكتر محمد معين در اثر معروف خود بنام « فرهنگ معين » معاني مختلفي از قبيل برف ، شبنم كه به برف ماند ، بچه ناتمام افتاده ، آتشي كه از چخماق بر جهد و در نگيرد ، براي آن ذكر نموده و با اضافه نمودن كلمه « جنين » به آن معناي « افتادن جنين قبل از نمو كامل در رحم » اطلاق مي شود . كلمه ي سقط غالباً در فارسي ، به كسر سين تلفظ مي شود
جنين نيز كلمه اي عربي بوده و از نظر لغوي به معناي « پنهان شده » است و از آن به تعبير « جن في الرحم » در بعضي از مدارك فقهي ، نام برده شده است ؛ به اين معنا كه در رحم زن پنهان و پوشيده است .
موارد تعريف سقط جنين در مدارك فقهي بسيار نادر است اغلب فقهاء در ورود به بحث ديه جنين به ذكر حالات مختلف آن در بطن مادر و ميزان ديه هر يك مي پردازند . در مورد معناي جنين در كتاب شرح و ترجمه تبصره علامه آمده است :
« جنين از اجنان ، كه معناي آن مستور بودن است ، مأخوذ مي باشد و « فعيل » به معناي « مفعول » است ( مستور در رحم ) »2


همچنين شهيد ثاني در شرح لعمه ، در باب شرح و توضيح كلمه جنين مي فرمايد :
« و هو الحمل في بطن امه و سمي به لاستتاره فيه من الاجتنان و هو الستر فهو بمعني المفعول »
ترجمه:« جنين همان حمل است در بطن مادرش و به خاطر استتار آن در شكم مادر به اين نام خوانده مي شود ، از ريشه اجتنان به معناي پوشش مشتق شده و آن ، به معناي « مفعول » استعمال مي شود ».

مرحوم کلانتر شارح كتاب ، در جلد دهم آن ، ذيل ضمير « هو » كه بازگشت آن به لفظ جنين است ، عنوان مي دارد :
« اي الجنين وزان فعيل بمعني المفعول اي المجنون : كجريح بمعني المجروح و قتيل بمعني المقتول و معناه : المستور ، لان الجنين يكون مستوراً و مخفياً في البطن
و منه قوله تعالي : فلما جن عليه الليل راي كوكباً ، اي فلما ستر عليه الليل »
ترجمه: « جنين بر وزن فعيل به معناي مفعولي است مثل مجنون و مانند جريح به معناي مجروح و قتيل به معناي مقتول همچنين جنين به معناي « پوشيده شده » نيز بكار مي رود . زيرا كه جنين ، پوشيده و مخفي شده است در شكم و ... »
به عبارت ديگر : « فرزند مادام كه در رحم مادر است جنين ناميده مي شود . مبدأ جنين ابتداي آبستني است و انتهاي آن لحظه ما قبل ولادت ».


2- حمل:
(بفتح اوّل) برداشتن بار و بار. فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ ... طلاق: 6 بر آنها خرجى دهيد تا بار خويش را بگذارند.
حمل (بكسر اوّل) بار ظاهرى ‏ مثل باري كه بر دوش گيرند مثل نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ يوسف: 72 پيمانه پادشاه را مي جوئيم هر كه آنرا بياورد براى اوست يك بار شتر و من بر آن عهده دارم.
راغب گويد: حمل يك معنى دارد و در چيزهاى بسيار به كار مي رود فعل آن در همه يكى است ولى در مصدر آن فرق گذاشته به اشيائي كه در ظاهر حمل مي شوند مثل باريكه بر دوش گيرند حمل (بكسر اوّل) گفته‏اند و به اشيائي كه در باطن حمل مي شوند مثل فرزند در شكم، آب در ابر، ميوه بر درخت، حمل (بفتح اوّل) گفته‏اند.
طبرسى ذيل آيه 72 يوسف فرموده است که : حمل بكسر اوّل بار منفصل و بفتح اوّل بار متصل است. در صحاح از ابن سكّيت نقل مي كند: حمل (بفتح) آنست كه در شكم و بر درخت باشد و حمل (بكسر) آنست كه بر سر يا بر دوش باشد . ولى فعل آن در بار متصل و منفصل و معنوى يكسان است مثل حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً ... احقاف: 15 و مثل وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً طه: 111 و مثل إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ ... حاقّه: 11.
خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلًا طه: 101 وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى‏ حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ فاطر: 18.
در اين دو آيه مراد از حمل (بكسر اوّل) بار گناه است ولى چرا حمل گفته شده بنا بر آنچه از اهل لغت نقل شد لازم بود حمل (بفتح) گفته شود زيرا گناه بار متصل و بار معنوى است؟

لازم است بدانیم گناه بار منفصل و مانند بار بر دوش است گر چه در دنيا مجسّم و محسوس نيست، آيات لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ( زلزله: 7 8- )9 كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ (بقره: 167 يَوْمَ‏)
حَمَلَ- تِ المرأَةُ:آن زن آبستن شد،- تِ الشجرةُ: درخت ميوه‏دار شد،- العِلْمَ: دانش را نقل و روايت كرد،- القرآنَ: قرآن را حفظ كرد،- هُ الحِمْلَ: در برداشتن بار به وى كمك كرد،- الغَضَبَ: خشم را آشكار كرد،- هُ على الأَمر: او را بر آن كار برانگيخت،- الشي‏ءَ على الآخَر: آن چيز را به چيز ديگر پيوست كرد،- الحقدَ على فلان: كينه‏ى فلان را در دل گرفت،- على نَفْسِهِ فى السَّير: خود را در راه به مشقت انداخت،- على العدوّ: یعنی بر دشمن حمله كرد،- النَّهْرُ: رودخانه بر اثر بسيارى باران طغيان كرد،- الصيدُ: شكار در حاليكه زخمى شده بود گريخت و سپس بر زمين افتاد،- هُ على مَحْمَل كذا: براى او درباره‏ى چيزى تفسير و تأويل كرد،- هُ مَحْمَلَ الجِدِّ: با دقت به او نگريست، او را با اهميت تلقى كرد،- حَمَالةً بهِ: او را تكفل كرد،- حَمْلَةً فى الحرب عليهم: در جنگ بر آنها حمله كرد.
لفظ حمل نسبت به جنين داراي معناي اخصي مي باشد ، چرا كه اصولاً حمل مرحله اي از رشد و نمو جنين مي باشد كه تكامل بيشتري در آن مشاهده مي شود و اغلب ، داراي آثار حيات است .
از طرفي حمل از نظر لغوي ، به بچه اي گفته مي شود كه در رحم زن وجود پيدا مي كند . از نظر پزشكي نيز اصطلاح حمل ، به دوران بعد از هفت ماهگي تا قبل از تولّد طفل گفته مي شود . بنابراين اگر در اين مرحله از دوران كامل حيات ، موجود قابل زيستي كه در رحم وجود دارد ، از بين برود ، اين عمل « سقط حمل » ناميده مي شود .
در اصطلاح پزشكي ، سقط جنين به بيرون شدن حاصل بارداري از رحم در حالي كه موجود تكوين يافته قادر به زندگي خارج از رحم نباشد گفته مي شود . با توجه به موارد بالا در تفاوت بين جنين و حمل ، برداشت ما از مفهوم حمل ، مصاديق كمتري را در بر مي گيرد . به همين دليل در قوانين مدونه نيز در بعضي از موارد حمل از جنين بهم معناي اعم مستثني شده است ؛ كه در آينده به آن خواهيم پرداخت .


3-حكم تكليفي و وضعي :
لازم است بعضى اصطلاحات خاص فقهاء را در این باره ذکر کنیم : از آن جمله اين است كه فقهاء احكام را، يعنى مقررات موضوعه الهی رابه دو قسم تقسيم مى كنند:
1-حكم تكليفى؛
2- حكم وضعى؛
حكم تكليفى يعنى( وجوب، حرمت، استحباب، كراهت، اباحه).
اين پنج حكم به عنوان احكام خمسه تكليفيه خوانده مى شوند.
از نظر اسلام هيچ كارى از كارهای ما خالى از اين پنج حكم نيست، يا واجب است يعنى بايد انجام يابد و نبايد ترك شود مانند نمازهاى يوميه، و يا حرام است يعنى نبايد انجام يابد و بايد ترك شود مانند دروغ، ظلم، شرب خمر و امثال اينها، و يا مستحب است، يعنى خوب است انجام يابد ولى اگر انجام نيافت مجازات ندارد، مانند نمازهاى نافله يوميه، و يا مكروه است، يعنى خوب است انجام نيابد ولى اگر انجام يافت مجازات ندارد، مانند سخن دنيا گفتن در مسجد كه جاى عبادت است، و يا مباح است، يعنى فعل و تركش على السويه است مانند اغلب كارها. احكام تكليفى همه از قبيل بكن و نكن يعنى از قبيل امر و نهى و یا رخصت است. اما احكام وضعى از اين قبيل نيست، مانند زوجيت، مالكيت، شرطيت، سببيت و امثال اينها.
در مورد معنی حکم تکلیفی و وضعی فقها در کتابهای مختلف اصولی بحث کرده اند در المعالم‏الجديدة در مورد حکم تکلیفی و وضعی چنین میفرماید:
أحدهما الحكم الشرعي المتعلق بأفعال الإنسان و الموجه لسلوكه مباشرة في مختلف جوانب حياته الشخصية و العبادية و العائلية و الاقتصادية و السياسية التي عالجتها الشريعة و نظمتها جميعا، كحرمة شرب الخمر و وجوب الصلاة و وجوب الإنفاق على بعض الأقارب و إباحة إحياء الأرض و وجوب العدل على الحاكم.
و الآخر الحكم الشرعي الّذي لا يكون موجها مباشرا للإنسان في أفعاله و سلوكه، و هو كل حكم يشرّع وضعا معينا يكون له تأثير غير مباشر على سلوك الإنسان، من قبيل الأحكام التي تنظم علاقات الزوجية، فإنها تشرع بصورة مباشرة علاقة معينة بين الرّجل و المرأة و تؤثر بصورة غير مباشرة على السلوك و توجهه لأن المرأة بعد أن تصبح زوجة مثلا تلزم بسلوك معيّن تجاه زوجها، و يسمى هذا النوع من الأحكام بالأحكام الوضعيّة.
ترجمه :حکم تکلیفی حکم شرعی است که به افعال انسان تعلق پیدا کرده و به کارهایی که انسان در زندگی شخصی و اجتماعی و عبادی سیاسی ...انجام میدهد مربوط میشود مانند حرمت شرب خمر و وجوب نماز و.. اما حکم وضعی به افعال انسان تعلق پیدا نکرده بلکه حکمی است که شرع وضع کرده و تاثیر غیر مستقیم دارد بر افعال انسان مثل زوجیت که موجب علقه خاص بین زن و شوهر میشود.و بعد از اینکه زوجیت حاصل شد موجب میشود که احکام خاصی برای طرفین از طرف شرع صادر شود مثل احکام نفقه ومحرمیت و...

4-ديه:
صاحب قاموس قران در مورد لفظ دیه چنین آورده است :
دية:خونبها. وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى‏ أَهْلِهِ . ... ديه در اصل ودى است واو آن به هاء بدل شده شاید علت تسميه خونبها به ديه آن باشد كه آن در مقابل ريختن و جارى شدن خون پرداخته ميشود.
دية مثل عدة در اصل مصدر است و خونبها با آن نام گذارى شده است يعنى: هر كه مؤمنى را از روى خطاء بكشد، بايد بنده مؤمنى را آزاد كند و خونبهائى به اهل مقتول بپردازد.
لفظ ديه فقط دو بار در قرآن مجيد سوره نساء آيه 92. آمده است مقدار ديه در كتب فقه ديده شود.
در مجمع البحرین در مورد حرف اصلی لفظ دیه (ودی) چنین آوررده است :
و ودى الشي‏ء: إذا سال، و منه اشتقاق الوادي.
و الودي بسكون الدال و كسرها و تشديد الياء، و هو على ما قيل أصح و أفصح من السكون: البلل اللزج الذي يخرج من الذكر بعد البول.
و الدية بالكسر: حق القتل، و الجمع ديات و الأصل ودية مثل وعدة و الهاء عوض، يقال: ودى القاتل القتيل بدية دمه إذا أعطى وليه المال الذي هو بدل النفس، ثم قيل لذلك: الدية تسمية بالمصدر.
و أيديت: أخذت الدية.


ترجمه:
دیه با کسر دال که جمع ان دیات است اصل ان ودیه بوده دیه که از قاتل گرفته می شود مبلغی استکه در مقابل نفس پرداخت می شود و بخاطر این گفته شده که دیه اسم گذاری به مصدر می باشد.


5- قصاص:
قصاص:
مقابله بمثل در جنايت عمدى. قصاص را از آن جهت قصاص گويند كه در تعقيب جنايت و در پى آنست .
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ .
براى شما در قصاص زندگى هست اى عاقلان تا از قتل نفس بپرهيزيد، اگر انسان بداند كه در صورت كشتن كسى او را خواهند كشت كسى را نمي كشد
قصاص موجب حيات و زنده ماندن مردم ميشود لذا فرموده است: «فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» در «حىّ» راجع به اين جمله كه جمله «القتل انفى للقتل» را از رونق انداخت كلمه «يا أُولِي الْأَلْبابِ» خطاب است بهر صاحب عقل از هر مذهب و ملّت كه باشد و صاحبان عقل و انديشه خواهند دانست كه حكم قصاص بصلاح جامعه و سبب حفظ حيات جامعه است.
در کتاب عین در مورد قصاص جنین آوررده است:
و القصاص: التقاص في الجراحات و الحقوق،
ترجمه:قصاص مقابله به مثل در جراحات و حقوق است.
خلاصه اینکه : قصاص به معنی مقابله بمثل در جراحات و حقوق و وجه تسمیه به خاطر این است که بدنبال جنایت و در مقابل آن می باشد.


6- نطفه:
نطف:
يكى از معانى( نطف) چكيدن است كه توأم با صاف شدن و كم كم بودن ميباشد گويند:
«نطف الماء نطفا: سال قليلا قليلا» نطفه را آب صاف شده و آب كم گفته‏اند راغب گويد: «النّطفة، الماء الصافى»
نطفه به معناى آب كم است از مذكر و مؤنث و هر آب صاف را نطفه گويند و در ذيل إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ انسان: 2.
فرموده: اصل نطفه بمعنى آب كم است گاهى به آب زياد نيز گفته شود.
اين لفظ در قرآن مجيد دوازده بار آمده و همه درباره نطفه انسان است،
گرچه آنرا نطفه مرد گفته‏اند ولى در اغلب موارد اختصاص بنظر نمي آيد بلكه ظاهرا نطفه مرد و زن هر دو مراد است ‏
بنا بر آنكه «منىّ» بمعنى اندازه گرفته شده باشد چنانكه در «منى» گذشت. ولى مراد از «ماءٍ دافِقٍ» و أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ، نطفه مرد است.
نطفه اگر در آيات بمعنى آب كم‏ باشد مقصود آنست كه بشر از آب كمى آفريده شده و اگر بمعنى آب صاف شده باشد، نطفه چكيده و صاف شده وجود انسان است.
اگر بگویید مبدء وجود انسان كرم كوچكى است از مرد (اسپرماتوزوئيد) و سلّول مدورى است از زن ،آب صاف شده يا كم يعنى چه؟ گوئيم سلّول مرد هر چه باشد در ميان همان آب صاف شده و چكيده است و مردم جز آن نمى‏فهميدند.
بعيد نيست كه مراد از «نطفه» در آيات خود سلول زن و مرد بوده باشد كه هر دو چكيده و جدا شده از وجود زن و مرد است اين سخن در نظر نگارنده از همه آنچه گفته شد قويتر است خاصّه آنكه نطفه در همه جا از قرآن نكره آمده يعنى چكيده مطلق شامل زن و مرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید