بخشی از مقاله

شرکت تضامنی

فصل اول
شناخت شـركتهاي تضامنـي

طبيعت شركتهاي تضامني بهترين تعريف در مورد طبيعت شركتهاي تضامني ازمتن قانون استخراج مي شود :
بر طبق قانون تجارت ( ماده 116 ) شركت تضامني شركتي است كه در تحت اسم مخصوص براي امور تجاري بين دو يا چند نفر با مسئوليت تضامني تشكيل مي شود . اگر دارائي شركت براي تاديه تمام قروض كافي نباشد هريك از شركاء مسئول پرداخت تمام قروض شركت است . هر قراري كه بين شركاء برخلاف اين ترتيب داده شده باشد در مقابل اشخاص ثالث


كان لم يكن خواهد بود .بمنظور توضيح بيشتر لازم است ويژگيهاي تعريف فوق را بطور دقيق
مورد بررسي قرار دهيم :

الف – شركت تضامني تحت اسم مخصوص تشكيل مي شود .
از آنجا كه اعتبار و شخصيت شركاء در اينگونه شركتها اهميت فراواني دارد . بنابراين ضروري است كه نام شركت از ويژگي خاصي برخوردار باشد .


به موجب قانون تجارت (‌ماده 117) . در اسم شركت تضامني بايد عبارت شركت تضامني و لااقل اسم يكنفر از شركاء ذكر شود . در صورتيكه اسم شركت مشتمل بر اسامي تمام شركاء‌نباشد بايد بعد از اسم شريك يا شركاء كه ذكر شده است عباراتي از قبيل ( و شركاء) و ( و برادران )‌
قيد شود .مانند (‌شركت تضامني حسيني وپسران ) بنابراين چنانچه شريك مذكور زماني از شركت خارج ويا فوت گردد نام وي از شركت حذف و يا به نام ساير شركاء تغيير مي يابد .


ب – بكارگيري واژه تضامني
بكارگيري واژه تضامني در نام شركت به اين دليل است كه در شركتهاي تضامني هر يك از شركاء‌ به تنهائي ضامن كليه تعهدات شركت مي باشد و در واقع شركاء در برابر بستگانكاران مسئوليت تضامني دارند،يعني چنانچه شركت نتواندبموقع ازعهده تعهدات خود بر آيد مدعيان شركت با مراجعه به هر يك از شركاء مي توانند ادعاي طلب نمايند و شركاء نيز ملزم مي باشند حتي از محل اموال شخصي خود طلب آنان را پرداخت نمايند . چگونگي انجام مراحل آن در مباحث بعدي مفصلا مورد بحث قرار خواهد گرفت . بنابراين بكارگيري واژه تضامني در نام


شركت نشانگر اعتبار بيشتر شركت مي باشد و بهمين دليل در موقع تشكيل اين نوع شركتها افراد،شركاء خود را از بين اشخاص مطمئن و معتبر در امر تجارت مي نمايند و اشخاص طرف معامله نيز با اطمينان خاطر بيشتري با شركتهاي تضامني به فعاليت هاي تجاري مي پردازند زيرا در صورت عدم توانائي شركت در اجراء‌ تعهدات بعلت مسئوليت تضامني شركاء، با ادعا بر اموال شخصي هر يك از شركاء طلب آنان قابل تاديه مي باشد. ازاين جهت اين نوع شركتها از لحاظ اجتماعي داراي اعتبار بسياري مي باشند .
همان طور كه از متن قانون بر ميايد ، چنانچه شركاء بين خود قائل گردند كه براساس آن
در برابر تعهدات شركت مسئوليت بپذيرند از نظر قانوني قابل قبول نمي باشد و اين گونه توافقات مسئوليت تضامني شركا رادر برابر تعهدات شركت تحت تاثير قرار نميدهد .بنابراين شركانمي توانند با استناد به توافقات فيمابين ازمسئوليت تضامني خود سرباز زنند . بالفرض اگر شريكي با ساير شركاء توافق نمايد كه در برابر تعهدات شركت هيچگونه مسئوليتي نداشته باشد ، چنانچه شركت نتواند بموقع از عهده بازپرداخت بدهيهاي خود برايد و دارائيهاي شركت نيز براي اداي دين
شركت كافي نباشد اشخاص ثالث كه بستانكار شركت مي باشند ، مدعي بر اموال شخصي هريك از شركاء جهت طلب خود مي باشند و حتي شريك مذكور نمي تواند با تكيه بر توافقات داخلي خود با ساير شركاء شركت از عهده بازپرداخت طلب اشخاص ثالث سرباز زند .

ج – آيا شركت تضامني نيز در برابر تعهدات شركاء‌ مسئوليت دارد ؟
اگر چه هر يك از شركاء به تنهائي در برابر شركت مسئوليت تضامني دارند اما بر عكس آن صادق نمي باشد يعني شركت تضامني در برابر بدهيهاي شركاء كه مربوط به امور شخصي آنان مي باشد هيچگونه تعهدي ندارد مگر آنكه شركت تضامني منحل گردد كه در اينصورت بر طبق قانون عمل خواهد شد . بر طبق ماده 126 قانون تجارت هر گاه شركت تضامني منحل شود مادام كه قروض شركت از دارائي آن تاديه نشده هيچيك از طلبكاران شخصي شركاء حقي در آن


دارائي نخواهند داشت ، اگر دارائي شركت براي پرداخت قروض آن كفايت نكند طلبكاران شخصي شركت حق دارند بقيه طلبكاران خود را از تمام يا فردفرد شركاء‌ ضامن مطالبه كنند . ولي در اينمورد طلبكاران شركت بر طلبكاران شخصي شركاء حق تقدم نخواهند داشت .
ماده قانوني فوق نيز تاكيدي بر مسئوليت تضامني شركاء‌ در برابر تعهدات شركت دارد ولي نكته حائز اهميت انست كه از نظرقانون طلبكاران شركت و طلبكاران شخصي هر يك از شركاء بر اموال خصوصي شريك مذكور يكسان مي باشند و بستانكاران شركت هيچگونه ارجحيتي نسبت به طلبكاران خصوصي آن شريك ندارند .
بر طبق ( ماده 129)‌ قانون تجارت طلبكاران شخصي شركاء حق ندارند طلب خود را از دارائي شركت تامين يا وصول كنند ولي مي توانند نسبت به سهيمه مديون خود ازمنافع شركت يا سهمي كه در صورت انحلال شركت ممكن است به مديون مزبور تعلق گيرد هر اقدام
قانوني كه مقتضي باشد بعمل آورند .
طلبكاران شخصي شركاء در صورتيكه نتونسته باشند طلب خود را از دارائي شخصي مديون خود وصول كنند ممكنست نسبت به سهم وي در شركت اداعاي طلب نمايند . سهم شريك
عبارت از مبلغي است كه درصورت انحلال شركت يعني فروش دارائيها و پرداخت بدهيها با در نظر گرفتن كليه موافقتنامه هاي شركاء در مورد نحوه تقسيم سود يا زيان حاصل از تصفيه بين شركاء‌،


به هر شريك تعلق مي گيرد . بنابراين در چنين مواردي طلبكاران شخصي شركاء‌ مي توانند انحلال
شركت را تقاضا نمايند اعم از اينكه شركت براي مدت محدود يا نا محدود تشكيل شده باشد مشروط برانيكه لااقل شش ماه قبل قصد خود را بوسيله اظهارنامه رسمي به اطلاع شركت رسانيده باشند ، در اينصورت شركت يا بعضي از شركاء مي توانند مادام كه حكم نهايي انحلال صادر نشده است با تاديه طلب بستانكاران مزبور تا حد دارايي مديون در شركت يا با جلب رضايت آنان بطرق ديگر از انحلال شركت جلوگيري نمايند.

د- شركت تضامني بين دويا چند نفر شريك تشكيل مي شود .
اصولا براي تشكيل هر شركت تجاري همانطور يكه از مفهوم واژه شركت برميايد حداقل دو نفر شريك لازم است اما مازاد بر آن از نظر قانوني محدوديتي ندارد . مورد فوق يكي از وجوه افتراق هرشركت تجاري با موسسات انفرادي مي باشد . در شركتهاي سهامي بر طبق ماده 3 قانون تجارت تعداد شركاء نبايد از سه نفر كمتر باشد در انواع شركتهاي تعاوني نيز شركاء بيشتر از دو نفر مي باشند در قانون تجارت ايران درمورد تشكيل شركت تضامني بين يك يا چند نفر شريك شخصيت شركاء از نظر حقيقي و حقوقي بودن تعيين نشده است و اينكه شركت تضامني مي اتواند از يك يا چند شركت ديگر تشكيل شود هيچگونه توضيحي داده نشده است و چنين برميآيد كه منظور نظر قانونگذار از نفر فقط اشخاص حقيقي مي باشند كه مي توانند به تشكيل
شركت تضامني مبادرت ورزند.


در اينجا شايد بي مورد نباشد به تعريف شركت تضامني در آمريكا بپردازيم و با تعريف اين نوع شركت طبق قانون تجارت ايران مورد قياس قرار دهيم. در آمريكا شركت تضامني چنين تعريف مي گردد. اجتماع دويا چند شخص بعنوان صاحبان شركت جهت اداره امور آن بعنوان مالكين بمنظور سوددهي عمليات تجاري دراين تعريف اصطلاح شخص شامل افراد و ساير شركتهاي تضامني مي باشد و در برخي ايالات شركتهاي سهامي نيز مي توانند جزء شركاء يك شركت تضامني قرار گيرند .از طرف ديگر طبق تعريف فوق هدف از تشكيل شركتهاي تضامني سودآوري آن ميباشد حال آنكه قصد سوددهي در ايران همواره در شركتهاي تضماني وجود ندارد و ممكنست جنبه غير انتفاعي و عام المنفعه داشته باشند .


در آمريكا شركتهاي تضامني به دوگروه شركتهاي تضامني عمومي وشركتهاي تضامني محدود تقسيم بندي گرديده اند كه شركتهاي تضامني عمومي را مي توان مطابق با شركتهاي تضامني مورد بحث در اين فصل دانست و شركتهاي تضامني محدود را نوعي شركت مختلط سهامي يا شركت مختلط غير سهامي فرض كرد . در هر حال در قانون تجارت ممنوعيتي نيز براي تشكيل شركت تضامني توسط شركتهاي تجاري ديگر وجود ندارد .

هـ – شركت تضامني براي انجام امور تجاري تشكيل مي شود .
بر طبق قانون تجارت (ماده 1 )تاجر كسي است كه شغل معمولي خود را معاملات تجاري قرار دهد . بنابراين هر دو شخصيت حقيقي و حقوقي مي توانند تاجر باشند .


بر طبق ( ماده 2)‌همان قانون معاملات تجاري از قرار ذيل است :
1. خريد يا تحصيل هر نوع مال منقول بقصد فروش يا اجاره اعم از اينكه تصرفاتي در آن شده يا نشده باشد.


2. تصدي به حمل و نقل از راه خشكي يا آب يا هوا بهر نحوي كه باشد.
3. هر قسم عمليات دلالي يا حق العمل كاري (كميسيون) و يا عاملي و همچنين تصدي بهر نوع تأسيساتي كه براي انجام بعضي امور ايجاد مي شود از قبيل تسهيل معاملات ملكي يا پيدا كردن خدمه و يا تهيه و رسانيدن ملزومات و غيره.


4. تأسيس و بكار انداختن هر قسم كارخانه مشروط بر اينكه براي رفع
حوائج شخصي نباشد.
5. تصدي به عمليات حراجي
6. تصدي به هر قسم نمايشگاههاي عمومي
7. هر قسم عمليات صرافي و بانكي
8. معاملات برواتي اعم از اينكه بين تاجر يا غير تاجر باشد.


9. عمليات بيمه بحري و غير بحري
10. كشتي سازي و خريد و فروش كشتي و كشتيراني داخلي يا خارجي و معاملات راجعه به آنها برخي از معاملات به دليل تاجر بودن يك طرف معامله يا هر دو طرف آنها
تجاري محسوب مي گردند.
بر طبق (ماده 3) همان قانون معاملات زيل به اعتبار تاجر بودن متعاملين و يا يكي
از آنها تجارتي محسوب مي شود.
1. كليه معاملات بين تجار و كسبه و صرافان و بانكها


2. كليه معاملاتي كه تاجريا غيرتاجر براي حوائج تجارتي خود مي نمايد.
3. كليه معاملاتي كه اجزايا خدمه يا شاگردتاجر براي امورتجارتي
ارباب خود مي نمايند.
4. كليه معاملات شركتهاي تجارتي
و – چه نوع معاملاتي تجارتي محسوب نمي شوند.
بر طبق ماده 4 – معاملات غير منقول بهيچوجه تجارتي محسوب نمي شوند.بر طبق
ماده 5 – قانون تجارت كليه معاملات تجار تجارتي محسوب مي شود
مگر اينكه ثابت شود كه معامله مربوط به امور تجارتي نيست.
ز – امور تجاري خاص شركتهاي تضامني


اگرچه طبق تعريف شركتهاي تضامني در قانون تجارت ايران اينگونه شركتها به كليه عمليات تجاري مي توانند اشتغال ورزند وليكن بعلت ماهيت شركتهاي تضامني و مسئوليت شركاء در برابر اشخاص ثالث ، تنها سرمايه مد نظر قرار نمي گيرد بلكه تخصص ، تجربه و قدرت اداره شركت براي هر يك از شركاء از درجه اهميت بالايي برخوردار است به همين علت برخي مشاغل از قبيل مشاوره حقوقي و ساير مشاغل تخصصي در شركتهاي تضامني بيشتر كاربرد دارند.


در آمريكا شركتهاي تضامني بخصوص جهت انجام برخي امور حقوقي و قانوني ، علوم پزشكي ، حسابداري عمومي و ساير تخصصها تشكيل مي شوند. حتي در برخي از ايالات تخصص افراد موجب مي گردد كه شركت بصورت سهامي تشكيل نگردد. به عنوان مثال حسابداران رسمي آمريكا بعلت تخصص ويژه خود از سهيم شدن در شركتهاي سهامي مربوط به ضمينه تخصصي خود منع شده اند زيرا ممكن است ارتباطات محرمانه بين متخصصين و مشتريان كه بعلت ماهيت شركتهاي سهامي مي توانند با ابتياع سهام جز سهام داران قرار گيرند ، ايجاد گردد و بر نظريه تخصصي آنها تاثير گذارد در نتيجه هدف اصلي شركت تا تحت الشعاع سرمايه خويش قرار دهند (اگر چه در برخي از ايالات با وضع قوانين مربوط به شركتهاي تخصصي سهامي تأسيس اينگونه شركتها را مجاز دانسته اند) اما از آنجا كه شركتهاي تضامني داراي اعتبار زيادي مي باشند لذا انتخاب از جهت استحكام آنها واجد اهميت فراواني است و معمولاً شركاء از افرادي انتخاب مي گردند كه از هر حيث مورد شناسائي قرار گرفته و واجد شرايط باشند ، بدين لحاظ شركتهاي تضامني در رأس تمام شركتها قرار دارند و بيشتر مشاغل تخصصي فوق الذكر را در بر مي گيرند زيرا در مشاغل تخصصي بيش از هرچيز مسئوليت تضامني شركاء اهميت دارد.


طبيعت تضامني در اينگونه شركتها مشخصات و خصوصيات خاصي را براي آنها ايجاد نموده است كه به ذكر پاره اي از اين مشخصات مي پردازيم :


مشخصات اصلي شركتهاي تضامني
الف – سهولت در تشكيل – مقايسه باهرشركت بايك شركت سهامي خصوصاازنوع عام كه تشكيل آن مراحل متعددقانوني راايجادمي نمايديك شركت تضامني بدليل تعدادمحدودشركاءو شناسائي قبلي آنها از يكديگر با نتظيم يك قرار داد كتبي مابين شركاء مي توان ايجاد نمود كه در پاره اي از كشورها ازجمله آمريكا حتي توافقنامه و يا قرار داد شفاهي نيز براي تشكيل شركت تضامني كافي مي باشد و ممكنست بطور ضمني بواسطه فعاليت شركاء‌يك شركت تضامني اداره گردد. گرچه اين امتياز راحت وكم خرج كه در تشكيل شركتهاي تضامني وجود دارد در بسياري ازموارد ممكنست با مشكلات خاصي كه باطنا در ساختار شازماني اينگونه شركتها به صورت غير رسمي وجود دارد، جبران گردد زيرا حيات وممات شركت تضامني بيش از هر شركت ديگري به ساختار سازماني آن بستگي دارد و مستلزم دقت و هوشياري شركاء مي باشد.

ب – حيات محدود – يك شركت تضامني امكان دارد با كنارگيري ، فوت، ورشكستگي ويا عدم صلاحيت يك شريك منحل گردد. حتي ورود يك شريك جديد به شركت تضامني بطور قانوني بمنزله خاتمه فعاليتهاي شركت تضامني قبلي تلقي مي گردد كه شركاء يك شركت جديد را تاسيس مي نمايند . بموجب قانون تجارت هرتغييري مانند ورود و خروج يا فوت شريك باعث فسخ شركت مي گردد اما اين فسخ اكثرا ادامه فعاليت شركت را متوقف نمي نمايد وفقط ممكنست باعث تغيير در ساختار مالكيت و نسبتهاي شراكت گردد . هر چند با ورود شيك جديد خروج يا فوت يك شريك مسائلي در شركت تضامني مطرح مي گردد مانند تجديد ارزيابي دارائيها و سرقفلي و يا پاداش به شركاء كه مي توان بمنزله ايجاد شركت جديد و فسخ شركت قبلي تلقي نمود لذا ايجاد شخصيت جديد و فسخ شركت قبلي نيز باطنا بيانگر حيات محدود شركت تضامني مي باشد .


ج ـ محدوديت فعاليت شركاء ـ در شركت تضامني بر طبق ماده 134 قانون تجارت محدوديتهايي براي شركاء‌ در نظر گرفته شده است از آنجمله هيچ يك از شركاء نميتواند بدون موافقت ورضايت ساير شركاء به حساب شخصي خود يا شخص ثالث ديگري تجارتي از نوع فعاليت تجارت شركت تضامني انجام دهد و ديگر آنكه هيچيك از شركاء نميتواند بدون رضايت ساير شركاء بعنوان شريك ضامن يا با مسئوليت محدود در شركت ديگري كه فعاليت تجاري مشابه با شركت تضامني دارد ، داخل شود .


گرچه هر يك از شركاء اگر بخواهند در شركتي كه فعاليت تجاري غير از نوع تجارت شركت تضامني دارد داخل شوند هيچگونه منع قانوني نخواهند داشت ، همچنين هر شريك مي تواند بعنوان كارگزاري دوگانه همزمان در قراردادهاي شركت بنفع خود يا ديگري وارد شود مشروط براينكه در شركتنامه توافق شده باشد.

د ـ بدهي نامحدود (‌ مسئوليت تضامني شركاء)ـ واژه شركت تضامني اشاره بر شركتهاي دارد كه در آنها تمامي شركاء متعهد بدهيهاي شركت مي باشند بنابراين كليه شركاء حق دارند بنفع شركت عمل نمايند و بستانكاراني كه جهت وصول طلب خود از شركت دچار مشكل گردند مي توانند به شركايي مراجعه نمايند و بستانكاراني كه جهت وصول طلب خود از شركت دچار مشكل گردند مي توانند به شركايي مراجعه نمايند كه داراي منابع مالي شخصي كافي باشند پس اموال خصوصي آنهانيز مورد ادعاي بستانكاران شركت قرار مي گيرد.

از اين جهت شركتهاي تضامني در ايجاد بدهي نامحدود مشكل ساير شركتهاي تجاري را ندارند زيرا بستانكاران شركت نيز از جهت وصول طلب خود نگراني چنداني ندارند . درمورد انواع شركتهاي مختلط سهامي و مختلط غير سهامي نيز تعدادي از شركاء مسئوليتي براي كليه بدهي هاي شركت مختلط ندارند و تعهد اينگونه شركاء محدود مي باشد به اينكه يك حد سرمايه گذاري معيني را در شركت شريك نامحدود ياضامن باشد كه متعهد كليه بدهيهاي شركت ، در صورت كافي نبودن دارائيهاي شركت ، از محل اموال خصوصي خود در برابر بستانكاران باشد.


هـ ـ‌ مشاركت در حقوق مالكيت و منافع شركت تضامني ـ هنگامي كه شركاء يك شركت تضامني سرمايه گذاري در دارائيهاي آن مينمايند ديگر هيچگونه ادعايي بر دارائيهاي مخصوص كه سرمايه گذاري نموده اند نمي توانند داشته باشند ، اما حقوق مالكيتي بر كليه دارائيهاي شركت تحصيل مي نمايند . هر يك از شركاء يك شركت تضامني همچنين حقوق مالكيتي برمنافع حاصله شركت دارند در واقع تسهيم سود و زيان يكي از معيارهاي مهم در حيات يك شركت تضامني مي باشد ، كه ممكنست متناسب با سرمايه گذاري آنان در شركت نباشد . از طرف ديگر در بسياري ازشركتهاي تضامني به نسبت سرمايه گذراي هر يك از شركاء سود مشخص در نظر گرفته مي شود كه به آنان پرداخت يابه بستانكاران حساب آنها منظور مي گردد. سود مذكور در ساير كشورها به عنوان بهره سرمايه شركاء قيد مي گردد. سرود مذكور قسمتي از تقسيم سودي مي باشد كه در نتيجه عمليات تجاري عايد شركت شده است و به شركاء تعلق مي گيرد.


و ـ تصوير با مفهوم صورتهاي مالي ـ يكي از مومارد افتراق بين شركتهاي تضامني و شركتهايسهامي آنست كه در واقع شركت تضامني اجتماع افراد مي باشد كه تغيير در آنها غالبا مستلزم تجديد ارزيابي دارائيها مي گردد حال آنكه شركتهاي ديگر از جمله شركتهاي سهامي يك واحد جدا از صاحبان آن مي باشند ، بنابراين عينيت و واقعيت وضعيت مالي منعكس در صورتهاي مالي شركت تضامني بيشتر از ساير شركتهامي باشد. گر چه سياستهاي حسابداري، شركت تضامني را جدا از مالكان خود نميشناسد اما رفتار يك شركت تضامني در تغييرات شركاء اغلب كمك خواهد نمود تا تصوير واقعي و مفهوم تري از موقعيت مالي شركت در صورتهاي مالي انعكاس يابد.

ز ـ‌ هزينه خدمات انجام شده توسط شركاء ـ شناسائي هزينه هاي خدمات شخصي انجام شده توسط شركاء كه در عين حال موقعيت اداراه شركت را نيز بعهده دارند بعنوان هزينه حقوق شركت يكي از مباحثي ميباشد كه همواره مورد بحث حسابدارن در اينگونه شركتها مي باشد . در مباحث تئوريكي ، هزينه خدمات انجام شده در هر شركت تجاري بعنوان يك شخصيت حسابداري ، جدا از صاحبان آن و بدون توجه به شكل سازماني آن بهرحال براي آن شركت هزينه محسوب مب گردد، يك شركت مدير تحت اين مبحث هم شريك و هم مالك شركت مي باشد و مبلغ خدمات شخصي اي كه براي شركت انجام داده است بعنوان يك هزينه براي شركت تضامني تلقي مي گردد.


در نظر گرفتن هزينه حقوق براي شركاء همانند ساير هزينه هاي حقوق شركت اختلاف نظراتي مابين حسابداران ايجاد نموده است . برخي از آنان عقيده دارند كه شركت تضامني اجتماع افرادي است كه مالكان شركت تضامني مي باشند نه كاركنان آن ، بنابراين حقوق آنها متمايز از حقوق ساير كاركنان مي باشد و برخي ديگر هيچگونه وجه تمايزي مابين خدمات شخصي شركاء براي شركت با خدمات ساير كاركنان قائل نيستند و عقيده دارند با هزينه حقوق اينگونه شركاء نيز همانند حقوق كاركنان شركت بايد رفتار گردد. اصولا در شركتهاي تضامني ازنظر تئوري دو اصل مد نظر مي باشد .


1- اصل تفكيك شخصيت شركاء از شركت تضامني
2- اصل مالكيت شركاء در شركت تضامني
در شركتهاي تضامني مسئله مهم و سئوال اصلي اينست كه آيا اينگونه شركتها شخصيتي منفك از شركاء‌خود دارند يا خير چون تشكيل شركت و در پاره اي موارد تسهيم سود و زيان منوط به اعتبار و شخصيت شركاء‌ مي باشد و مسئوليت تضامني شركاء‌ تضامني تعهد پرداخت كامل بدهيهاي شركت را موجب مي شود . لذا موارد فوق اصل تفكيك شخصيت شركاء‌ را مورد سوال و ابهام قرار ميدهد بهمين دليل برخي از صاحبنظران مالي اصل مالكيت را بر اصل تفكيك شخصيت ترجيح ميدهند .


اما از سوي ديگر اصل تفكيك شخصيت حقوقي و حقيقي در حسابداران و اتخاذ روشهاو سياستهاي مديريتي يكسان با ساير شركتها ودلائل ديكري مانند حق بستانكاران شركت بر دارائيهاي شركت در مقايسه با بستكاران شخصي شركاء ، شناسايي دارائيهاي شكا تضامني و تفكيك اين دارائيها از دارئيهاي شخصي شركاء ، تفاوت سهم سود و زيان شركاء از سهم الشركه آنان بموجب شركتنامه ، تلقي وام پرداختي به شريك بعنوان دارائيهاي شركت و وام دريافتي از شريك بعنوان بدهي و غيره باعث ميگردند كه طرفداران نظريه اصل تفكيك شخصيت شركاء از شركت تضامني اين اصل رامعتبرتر بدانند در هر حال موارد مذكور از جمله مواردي است كه در مورد آنها جوامع بين المللي بايد تضامني اصل مالكيت بيشتر مورد توجه قرار گرفته است . بموجب اصل تفكيك شخصيت ، هزينه حقوق شركاء مانند ساير هزينه ها تلقي مي گردد اما اگر اصل مالكيت مورد توجه قرار گيرد بايد بين هزينه هاي شركت و حقوق مالكان آنها وجه تمايز قائل گرديد .


از آنچه گذشت مي توان نتيجه گرفت شركتهاي تضامني ويژگيهاي خاصي دارند كه آنها رااز ساير شخصيت هاي حقوقي متمايز مي نمايد اما اصول حسابداري كه براي اينگونه شركتها بكارميرود هيچگونه تفاوتي با ساير شركتها ندارد حتي ارزشيابي دارائيها در موقع تغييرات نيز مانع بكارگيري سياستهاي مداوم حسابداري نمي باشد . با اينحال خصوصيات خاص شركتهاي تضامني اتخاذ روشهاي خاص حسابداري را موجب مي گردد تا حقوق شركاء حتي الامكان حفظ گردد.
در پاره اي از كشورها ويژگيهاي خاص ديگري نيز در مورد اينگونه شركتها وجود دارد كه بحث پيرامون آنها ضروري نمي باشد .

فصل دوم

چگونگـي تشكيل شركتهاي تضامني

همانطوريكه قبلا نيز آورده شد بر طبق قانون تجارت ( ماده 195) ثبت كليه شركتهاي تجاري مذكور در قانون فوق الزامي ميباشد . شركتهاي تضامني نيز مانند ساير شركتهاي تجاري كه داراي شخصيت حقوقي مي باشند براي تشكيل شدن ابتدابايددراداره ثبت شركتهاتحت شماره مخصوصي كه اداره مذكور تعيين مي نمايد ثبت گردند تا ماهيت قانوني يابند . علاوه برماده 195 قانون تجارت قسمتي ازماده 220 نيز بر اين امر تاكيد مينمايد كه هر شركت تجاري ايراني مذكور در قانون تجارت و هر شركت تجارتي كه بر طبق قانون ثبت شركتها مصوب خرداد 1310 مكلف به ثبت است بايد در كليه اسناد و صورتحسابها به اعلانات و نشريات خطي يا چاپي خود در ايران تصريح نمايد كه در تحت چه شماره اي درايران به ثبت رسيده است والا محكوم به جزاي نقدي علاوه بر مجازاتي است

كه در قانون ثبت شركتها براي عدم ثبت مقرر شركت قبلا گفته شده است، طبق ماده مذكور هر شركت ايراني كه در حال حاضر وجود داشته باشد يا در آتيه تشكيل شود وبه امور تجارتي اشتغال ورزد ولي خود را به صورت يكي از انواع هفتگانه شركتهاي تجاري قانون تجارت در نياورده باشد شركت تضامني محسوب مي گردد و احكام راجع به شركتهاي تضامني
در مورد آن اجراء مي گردد.

چگونگي ثبت شركتهاي تضامني
گرچه براي تشكيل يك شركت تجاري معمولا هيچگونه مصوبه اي از طرف دولت لازم نيست اما براي ثبت كليه شركتهاي تجاري ارائه مداركي الزامي مي باشد بنابراين براي تشكيل شركت تضامني و ثبت آن نيز مداركي لازم مي باشد ضمنا اگر موضوع شركت مستلزم مجوز دولتي مي باشد قبل از تشكيل بايد اخذ گردد و سپس اقدام به تشكيل شركت تضامني گردد.
به موجب ماده 4 (ج) نظامنامه قانون تجارت اسناديكه بايد به تقاضانامه ثبت شركتهاي تضامني ضميمه شود عبارنتد از
1- يك نسخه مصدق از شركتنامه
2- يك نسخه مصدق از اساسنامه شركت (‌ اگر وجود داشته باشد )


3- گواهي نامه پراخت تمامي سرمايه نقدي و تسليم بقيه سرمايه شركت بصورت غير نقدي با تعيين قيمت تقويم شده آنها به امضاء مديران شركت
4- اسامي شركايي كه مديريت شركت را بعهده دارند .
دربرخي از شركتهاي تضامني اساسنامه نيز تنظيم مي گردد ولي بر طبق قانون اساسنامه در شركتهاي تضامني الزامي نمي باشد .


بر طبق ماده 118 قانون تجارت براي تشكيل شركت تضامني شرط انست كه تمام سرمايه نقدي آن تاديه و سهم الشركه غير نقدي تقويم و تسليم شده باشد .
از آنجا كه شركتنامه ركن اصلي تشكيل شركت تضامني مي باشد لذا
ذيلاً به تشريح آن مي پردازيم:

شركتنامه
درحقيقت يك شركت تضامني خصوصا در ايران ممكن نيست بطور شفاهي تشكيل شود. بنابراين شركتنامه قراردادي است كه بصورت كتبي تنظيم مي گردد وحاوي توافقات انجام شده بين شركاء قبل از ثبت شركت مي باشد . سرمايه گذاران قبل از اتنخاب نوع شركت و تنظيم شركتنامه جهت تشكيل آن لازم است انواع شركتها را شناسائي و مشخصات و موارد قانوني حاكم بر آنان را مورد توجه قرار داده و محاسن و معايب هر يك را مورد مقايسه و مداقه قرار دهند و چنانچه تشكيل شركت تضامني مدنظر مي باشد تمامي موارد تشكيل و تقسيم و منافع و موارد انحلال را در نظر گيرند و سپس به تنظيم شركتنامه مبادرت ورزند .

شركتنامه بايد بصورت قانوني تنظيم گردد و طبق مقررات قانون تجارت ثبت شركتها بايد به ثبت برسد (‌ماده 195 قانون نجارت ) و خلاصه آن اعلام گردد (‌ماده 197 قانون تجارت )‌شركتنامه واجد اهميت شاياني مي باشد زيرا نحوه اداره شركت و اخذ تصميمات آتي و اصولا ركن اصلي ويز بناي شركت را تشكيل مي دهد بنابراين در تنظيم آن بايد نهايت دقت صورت پذيرد و تمام جوانب سنجيده شود زيرا بهيچوجه قابل تغيير نمي باشد مگر آن كه درمورد تغييرات درمفاد شركتنامه كليه شركاء‌ رضايت داشته باشند . دقت كافي در تنظيم شركتنامه از جهت مكتوب نمودن توافقات شركاء‌ مي تواند آنان را از ضررهاي احتمالي آينده مصون دارد .


شركتنامه معمولا حاوي مطالب اساسي ذيل مي باشد كه مشروحا درمورد هر كي از آنها بحث خواهد گرديد . همچنين ممكنست پاره اي توافقات بين شركاء‌ معمولا در موارد ذيل است :
1. نام شركت تضامني
2. تاريخ تاسيس (‌تشكيل )‌شركت
3. محل قانوني شركت
4. نوع فعاليتهاي تجاري و اهداف شركت تضامني
5. مدت شركت
6. سرمايه شركت ( اعم از نقدي و غير نقدي )‌ وحصه هر شريك به


تفكيك اعم از نقدي و غير نقدي
7. دوره حسابداري كه بكار گرفته مي شود
8. نام و مشخصه شركاء
9. توافقات شركاء در رابطه با تقسيم سود و زيان خالص شركت
10. توافقات شركاء مربوط به ورود و خروج شركاء
11. توافقات شركاء در مورد فوت هريك از آنان و حقوق ورثه شريك متوفي
12. حقوق و برداشتهاي مجاز شركاء و جرائم متعلقه به هر يك از آنها براي هرگونه مازاد برداشتي كه بنمايند .


13. تعيين پاداش شركاء و موارد پرداخت به آنها
14. توافقات شركاء‌ درمورد انحال (‌فسخ) شركت
15. توافقات شركاء درمورد اداره امور شركت ، حدود اختيارات ، مسئوليت
و حق الزحمه مديران
گرچه شركتنامه يكي از مدارك لازم براي ثبت شركت مي باشد اما ممكنست حاوي كليه نكات فوق الذكر نباشد وپاره اي از موارد ديگر بصورت شفاهي يا كتبي طبق توافقنامه جدا گانه بين شركاء تنظيم گردد. بعنوان مثال در مورد برنامه تقسيم سود و زيان خالص و تعدد دفعات محاسبه سودو يا برادشت علي الحساب سود طي سال توسط هريك از شركاء بيمه عمر شركاء(بيمه عمر شركاء كشورهاي خارجي بسيار مرسوم مي باشد) ،

ميزان دارائيهايي كه بايد توسط هر يك از شركاء سرمايه گذاري شود ، روش قيمت گذاري سرمايه گذاريهاي غير نقدي و توانائيهاي هر شريك و حقوق و وظائف هر يك از آنها در اداره امور شركت ، تعيين روشهاي حسابداري پذيرفته شده ، انجام حسابرسي توسط حسابداران مستقل ، مقررات درمورد ارجاع اختلافات در اجتناب ازمناقشات و روش تصفيه با وراث شريك در صورتي كه فوت نمايد ، اينگونه امور كه احتياج به تعيين تكليف دارند مي توانند در اساسنامه آورده شوند .


يكي از امتيازات تهيه و تنظيم قرار داد كتبي در شركت تضامني كمك ومساعدت به حسابداران و وكلا مي باشد زيرا امكان دسترسي به توافقات انجام شده كه بر طبق مدارك معين تنظيم و يا ثبت شده است باعث ايجاد درك و مفهوم سهلتري بين شركاء‌ در خيلي از موارد اختلاف مي باشد و در آغاز از بروز آنها جلوگيري مي نمايد . تنظيم شركتنامه و يا قرار دادهاي فيمابين شركاء بهتر است تحت نظر يك حقوقدان و يك حسابدار متخصص انجام شود تا كليه موارد قبلا مطرح و مورد توافق قرار گيرد و بعدها به سبب عدم تصميم گيري بموقع اختلاف و مشكلات بين شركاء ايجاد نگردد .


البته بندرت ممكنست قرار داد يك شركت تضامني كليه مواردي را كه بعدا در جريان فعاليتهاي تجاري ياساير موارد ايجاد ميگردند ، جوابگو باشد بدبهيست در چنين مواردي تجديد نظر يا تغيير در مفاد توافقنامه مستلزم تصويب تمامي شركاء مي باشد .
اينكه لازم است درمورد هر يك ازموارد مذكور در شركتنامه توضيحات كافي داده شود .

1- نام شركت ـ بر طبق قانون تجارت اسم شركاء ويا حداقل اسم يكي از آنها بهمراه نام شركت تضامني آورده مي شود مانند شركت تضامني حسيني و شركاء و عبارت تضامني نيز لزوما بايد همراه نام شركت باشد .

2- تاريخ تاسيس شركت ـ تاريخ تاسيس شركت همان تاريخي است كه شركت در اداره ثبت شركتهاي تحت شماره مخصوصي ثبت مي گردد .ووووووووووووووو

3- محل قانوني شركت ـ بر طبق ماده 590 قانون تجارت اقامتگاه شخص حقوقي محلي است كه اداره شخص حقوقي در آنجا است بنابراين محل اداره شركت تضامني كه كارهاي اداري در آن انجام مي شود محل قانوني شركت شناخته مي شود . درمورد شركتهايي كه داراي شعب متعدد مي باشند محل قانوني شركت شناخته مي شود . بر طبق ماده 591 قانون مذكور اشخاص حقوقي تابعيت مملكتي را دارند كه اقامتگاه آنها در آن مملكت است . بنابراين اگر شركتي بعنوان مثال داراي اقامتگاه يا به عبارت ديگر محل قانوني در كشور ايران باشد آن شركت قانونا ايراني محسوب مي گردد هر چند كه داراي شعب متعددي در
خارج از كشور باشد .


4- نوع فعاليت شركت ـ در شركتنامه نوع فعاليت شركت و يا به عبارت ديگر موضوع شركت بايد صراحتا قيد گردد . فعاليتهاي شركت بايد تجاري باشند و شركت فقط مجاز به انجام فعاليتهائي ميباشد كه در شركتنامه قيد گرديده باشد ، ليكن شركت مي تواند همزمان به چندين نوع فعاليتهاي تجاري اشتغال داشته باشد چنانچه ناقض شركتنامه نباشد .

5- مدت شركت ـ معمولا شركتها براي مدت يا دوره نامحدودي تشكيل ميگردند مگر آنكه
به قصد انجام اموري خاص تشكيل گردند كه چنانچه آن امور انجام گردد شركت خود بخود تعطيل مي گردد اينگونه شركتها داراي مدت محدودي مي باشند كه در شركتنامه قيد مي گردد. چنانچه شركت پس از مدت قانوني خود بخواهد بدليلي انرا تمديد نمايد نحوه تمديد شركت بايد در شركتنامه آورده شود . همچنين در مواردي كه شركت بخواهد قبل از مدت قانوني به كار خود خاتمه دهد چگونگي انحلال شركت پيش از مهلت قانوني در شركتنامه آورده مي شود .

6- سرمايه شركت ـ كليه دارائيها اعم از نقد و غير نقد كه شركاء به شركت تسليم مي نمايند سرمايه شركت را تشكيل مي دهد . بر طبق ماده 118 قانون تجارت شركت تضامني وقتي تشكيل مي شود كه تمام سرمايه نقدي تاديه و سهم الشركه عير نقدي نيز تقويم و تسليم شده باشد. مفهوم و مفاد ماده مذكور بر مي آيد كه در شركت تضامني كليه سرمايه ثبت شده در شركتنامه بايد پرداخت شود و شركاء نمي توانند قسمتي از سرمايه را تامين و بقيه را تعهد نمايند اين يكي از وجود تمايز شركت تضامني و شركت سهامي مي باشد

زيرا در شركت سهامي بموجب قانون صاحبان شركت مي توانند قسمتي از سرمايه را بطور نقد پرداخت و بقيه را تعهد نمايند . ضمنا سرمايه هم مي تواند بصورت نقد و هم بصورت غير نقدي باشد در بيان ميزان سرمايه هر شريك در شريك در شركت تضامني واژه سهم الشركه بكار برده مي شود . سرمايه نقدي شركاء بايد تماما تاديه گردد بعارت ديگر گردد بعبارت ديگر شركاء ملزم هستند ميزان تعيين شده سرمايه خود راكه بصورت نقدي مي باشد تماما پرداخت نمايند و سرمايه غير نقدي نيز بايدتقويم ( ارزيابي ) و به شركت تسليم گردد .

در مورد سرمايه غير نقدي شرط آنست كه شريك مذكور مالك آن اموال بوده باشد و اسناد ومدارك مربوطه دال بر مالكيت خود را ارائه نمايد و سپس مالكيت آن را به شركت منتقل نمايد ، بديهست پس از انتقال مالكيت هيچگونه حقي بر اموال مذكور نخواهد داشت . با توجه به ماده 122 قانون تجارت اگر سهم الشركه يك يا چند نفر غير نقدي باشد بايد سهم الشركه مزبور قبلا بتراضي تمامي شركاء تقويم شود . چنانچه از متن قانون برميايد تراضي شركاء در مورد قيمت گذاري آورده هاي غير نقدي اهميت بسياري دارد

گر چه در برخي موارد قيمت گذاري برخي از دارائيها مشكل مي باشد واز عهده شركاء ساخته نيست در چنين مواردي ممكن است از نظريه متخصصين ويا كارشناسان استفاده شود اما در هر حال نظر كارشناس نيز زماني صائب است كه مورد تراضي كليه شركاء قرار گيرد تا ارزش جاري سهم الشركه غير نقدي تعيين گردد.ارزشيابي دارائيهاي غير نقدي بموجب اصول پذيرفته شده حسابداري برمبناي ارزش منصفانه


آن دارايي تعيين مي گردد .

7- دوره حسابــداري ـ‌ معمولا دوره مالي هر شركت در ايران يكسال شمسي مي باشد كه دراكثر شركتها از اول فروردين تا پايان اسفند ماه مي باشد .

8- نام شركاء ـ يكي از موارد مهمي كه در شركتنامه بايد قيد گردد نام شركاء شركت تضامني مي باشد شركاء شركت كساني هستند كه قبل از تشكيل شركت شركتنامه را امضاء نمايند و يا بعدا بر طبق ماده 125 قانون تجارت وارد شركت شوند كه حداقل تعداد شركاء 2 نفر و حداكثر آن نامحدود است .


9- توافقات مربوط به تقسيم سود وزيان ـ درمورد تقسيم سود وزيان شركت معمولا توافقاتي در شركتنامه انجام مي پذيرد طبق ماده 119 قانون تجارت در شركت تضامني منافع به نسبت سهم الشركه بين شركاء تقسيم مي شود مگر آنگه شركتنامه غير از اين ترتيب را مقرر داشته باشد . تقسيم سود بين شركاء آنقدر واجد اهميت مي باشد كه بندرت مي توان وضعيتي را يافت كه شركتنامه درمورد چنين نكته اي ساكت باشد . همانطوريكه ملاحظه مي شود قانون شركاء شركت رادر مورد نحوه تقسيم سود شركت محدود به ميزان سهم الشركه آنان ننموده است و شركاء مي توانند به ترتيب ديگري توافق نمايند ،

زيرا در شركتهاي تضامني شركاء ممكنست برداشتهايي داشته باشند و يا مبلغي جهت افرايش سرمايه خود به شركت واريز نمايند لذا حقوق شركاء در شركت همواره ثابت نماند . بنابراين تقسيم سود و زيان به نسبت سهم الشركه همواره نمي تواند مبنايي منطقي باشد ، از طرف ديگر شركتهاي تضامني به اعتبار تخصص و شخصيت شركاء تشكيل مي گردد ، بنابراين چه بسا شريكي بعلت داشتن تخصص ويا تجربه بيشتر ويا اعتبار اجتماعي ولو اينكه سهم الشركه كمتري در شركت داشته باشد ، از نسبت تقسم سود بالايي طبق مفاد شركتنامه برخوردار باشد . درمورد زيان سنوات گذشته مقررات خاصي در شركتهاي تضامني وجود دارد

بر طبق ماده 132 قانون تجارت اگر در نتيجه ضررهاي وارده سهم الشركه شركاء كم شود مادام كه اين كمبود جبران نشده تاديه هر نوع منفعت به شركاء ممنوع است .با توجه به ماده قانوني فوق الذكر چنانچه شركت در سالهاي گذشته زيان داشته باشد سود سنوات بعد بايد نخست زيانهاي سالهاي گذشته را جبران نمايد تا سرمايه نقصان يافته جبران گردد پس از آن تقسيم هرگونه مازاد سود بين شركاء مجاز خواهد بود . در چنين مواردي اقدام ديگري كه شركاء مي توانند انجام دهند افزايش سرمايه بمنظور جبران زيانهاي سنوات قبل مي باشد .


بطور خلاصه مي توان نتيجه گرفت كه حقوق مالكيت شركاء در دارايي هاي خالص شركت تضامني مي تواند مبناي تسهيم سود و زيان بين شركاء را تعيين نمايد اما ممكن است شركاء مبناهاي ديگري را براي تقسيم و سود و زيان در نظر گيرند كه مرتبط با مانده حقوق مالكيت آنها نباشد. در آمريكا مقررات قانون شركتهاي تضامني بيان مي دارد كه اگر شركاء در تعيين يك برنامه معين تقسيم سود و زيان موفق نگردند تقسيم سود و زيان بصورت مساوي بين شركاء مورد پذيرش مي باشد.


اصولاّ امكانات برنامه ريزي زياد براي تقسيم سود و زيان خالص بين شركاء يك شركت تضامني وجود دارد كه برخي از آنها را مي توان بشرح ذيل خلاصه نمود.
1- مساوي يا درصدهاي ديگر
2- بر اساس درصد مانده حساب سرمايه شركاء در يك زمان معين ، يا بر اساس درصد ميانگين مانده حساب سرمايه در طول دوره (گاهي بجاي حساب سرمايه كليه حسابهاي برداشت شركاء ، وام پرداختي شركاء و حساب سرمايه آنان تواما در نظر گرفته شود).


3- در نظر گرفتن حقوق براي تمام يا برخي از شركاء ، سود تضميني به يك يا چند شريك معين و سپس تقسيم مانده سود و زيان خالص بر اساس درصد معين.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید