بخشی از مقاله

مقدمه
براي قرن ها، طلا به ويژگي هاي منحصر به فرد، نايابي، زيبايي، و عدم فناپذيري، مورد توجه هميشگي انسانها بوده است. كشورها طلا را به عنوان ذخيره ثرونت ووسيله اي براي تبادل معاملاتيپذيرفته اند و افراد براي كسب اطمينان از تغييرات و عدم ثبات پولهاي كاغذي، همواره بدنبال خريد و ذخيره طلا بوده اند. در حال حاضر، معاملات طلا بجاي شيوه هاي سنتي استفاده از شمش، سكه و جواهرات، در بازارهاي بورس بين المللي صورت مي گيرد. قراردادهاي سلف خريد و فروش طلا، از ابزارهاي معاملاتي با ارزش هستند كه توليد كنندگان تجاري و مصرف كنندگان طلا از آنها استفاده مي كنند.


طلا در طبيعت به صورتهاي مختلفي يافت مي شود: در تركيبات نقره و سرب، رگه هاي كوارتز، طلاي بستر رودخانه و يا به همراه سولفيدها، در آب شور مقادير قابل توجهي طلا يافت مي شود اما استحصال آن مقرون به صرفه نيست.


تلاشهاي اوليه براي كسب طلا از هنگام اولين سفر دريايي كريستلف كلمب صورت گرفت. از سال 1492 تا 1600، كشورهاي آمريكايي شمالي و جنوبي و جزاير واقع در كارائيب بيشترين ميزان استخراج طلا را داشتند و معاملات تجاري عمدتا توسط اين كشورها انجام مي شود. در اواسط قرن 17، كلمبيا، پرو، اكوادور، پاناما، و جزاير اطراف آن بيش از 61% از طلاي كشف شده جديد را در اختيار گرفتند. در قرن 18، اين كشورها 80% طلاي جهان را عرضه مي كردند.

 

پس از اكتشاف طلا در كاليفرنيا در سال 1848، آمريكاي شمالي به عنوان بزرگترين توليد كننده و عرضه كنده طلاي جهان شناخته شد. از سال 1850 تا 1875 مقدار اكتشاف طلا در جهان از 350 سال گذشته آن، بيشتر شد و در سال 1890، رگه هاي يافت شدة طلا در آلاسكا و يونان مهمترين منابع طلا شناخته شدند و تنها اندك زماني پس از آن، طلا در آفريقا كشف شد و امروزه، بزرگترين توليد كنندگان طلا : آفريقاي جنوبي، ايالات متحده آمريكا، استراليا، كانادا، چين، اندونزي و روسيه هستند.


ايلات متحده آمريكا، اولين نقش رسمي مبادلاتي طلا به عنوان پولرا در سال 1792 اجرا كرد و كنگره پشتوانه پول كشور را با دو فلز طلا و نقره تعيين نمود. طي ركود بزرگ اقتصادي در دهه 1930، بيشتر كشورها براي تثبيت بيشتر وضعيت اقتصادي، پول خود را از طلا جدا كردند، بار ديگر، در سال 1944 طلا به سيستم پولي بازگشت و آن زماني بود كه معاهده (Bertton Woods) ارزش پول كاغذي كشورهاي جهان را با دلار آمريكا تعيين كرد كه خود دلار نيزپشتوانه طلا را بخود گرفت. اين معاهده تا سال 1971 پايدار بود و سرانجام نيكسون، رئيس جمهور وقت آمريكا، بالغو اين قرارداد، به تسلط طلا بر دلار پايبان دادژ در حال حاضر، قيمت طلا به صورت آزاد و با چرخه عرضه و تقاضا تعيين مي شود و عوامل سياسي و اقتصادي در تغيير است قيمت آن نقش دارند.


طلا يكي از كالاهاي تجاري حساس و حياتي است. از ويژگي هاي اين فلز قيمتي مي توان به اين موارد اشاره كرد: بهترين هدايت كننده الكتريسيته، مقاومت بسيارزياد در مقابل خوررگي و نيز يكي از مواد پايه كه در تركيبات شيميايي و ابزارهاي جديد مورد استفاده قرار مي گيرد.
در حال حاضر طيف وسيعي از شركتهاي معدني، توليد كنندگان، بخشهاي صنعتي و مصرف كنندگان در معاملات طلاي بازارهاي بورس جهاني فعاليت دارند و از آنجايي كه بطور سنتي، طلا ثروت و سرمايه محسوب مي شود، بسيار از سرمايه گذاران اقدام به تبديل بخشي از سرمايه هاي خود به اين فلز گرانبها و خريد و ذخيره آن مي نمايند.


1- تاريخچه طلا
طلا اولين عنصري است كه انسانها تحت عنوان فلز آنرا شناختند. در اواخر عصر حجر و آغاز قرن نو سنگي ( عصر حجر جديد neolithic ، 8000 سال قبل از ميلاد مسيح) آب وهواي جهان تا حد زيادي تغيير كرد. نواحي زيادي خشك شدند، و ناگزير به ايجاد اقامتگاههاي دائمي در اطراف رودخانه هايي مثل فرات، دجله و نيل گشتند. اولين يافته هاي باستانشناسي كه به مصر باستان و بين النهري باز مي گردد، حكايت از آن دارد كه سومريان در 3000 سال قبل از ميلاد در آنجا مقيم بودند. يافته هاي مهمي نزديك وارناي جديد، mosern Varna در كرانة سواحل درياي سياه در بلغارستان به دست آمده است.

ابتدا از طلا در مذهب هنر و Insian Vedanta (1000 سال قبل از ميلاد) و نوشته هاي هرودوتوس Herodotus (484- 425 سال قبل از مياد) و وصيت نامه هاي قديم (1000 سال قبل از ميلاد) نام برده شد.زمان قبل از ميلاد مسيح مصر اصلي ترني كشور دارندة طلا بود و اين وضع را تا 1500 قبل از ميلاد حفظ كرد. توليد طلا در 1300 سال قبل از ميلاد به حد اعلاء خود رسيد. در آن زمان اولين قوانين توليد طلا با مجوز انحصاري فرعون وضع شد. در 2700 سال قبل از ميلاد از حلقه هاي طلا به عنوان پول استفاده مي شد؛ اولين سكه هاي طلا در 600 سال قبل ميلاد به ظهور رسيد.


منشاء طلاي استفاده شده توسط مصريان نامشخص است. بخش عمدة آن به نظر مي رسد از حبشه در مصر باستان آمده باشد اما مقادير قابل توجهي در پي سفرهاي مكرر به پونت“Punt”وارد شد. ايالات حاص بهرهمند از طلا در مصر بر روي كشورهاي همسايه اثر گذاشتند. كشور او فيرophir ذكر شده توسط حضرت سليمان كه در قرن 10 قبل از ميلاد بر اسرائيل حكومت مي كرده، به عنوان منشاء طلا مي تواند معادل پونت باشد. اما هندوستان غير ممكن است فروشنده و عرضه كننده بوه باشد.

تجارت طلاي مصريان بخصوص تحت انگيزة دريانوردي فينيفيه اي ها و رومي ها توسعه يافت. گرچه مصر اصلي ترين كشور ارائه دهندة طلا تا تقريباً يكسال قبل از ميلاد بود، با اين همه طلا در مناطق ديگري همچون هندوستان india، ايرلند Ireland ، بوهميا Bohemia ، كوههاي كارپاتيان، Carpathian Mountains ، گاال Gaul در Iberian peninsula و caucasus پيدا و استفاده مي شد.


حتي در زمانهاي قديم مالكيت طلا از حاكمي به حاكم ديگر از راه فتح منطقه و مجموعة قبايل تغيير مي كرد. الكساندر، Alexander بزرگترين مالك طلاي هند و نيز بخشهاي مهمي از گنج فراعنه بود. روميها فلز كمي در نواحي خود داشتند اما سفرهاي نظامي آنها مقادير زيادي را به صورت غنيمت جنگي براي آنها به ارمغان آورد؛ آنها همچنين از ثروت هاي معدني كشورهاي تحت سلطه به خصوص اسپانيا كه بش از 40000 برده در آن به معدنكاري گمارده شده بودند بهره برداري مي كردند.

تجمع شمش ها و سكه هاي طلا به مقدار وسيعي رسيد. سپس، طلاي بيشتري براي كالاهاي تجملاتي استفاده شد و در پايان امپراطوري رم كاهش طلا پديدار گشت.
با ظهور مسيحيت در اروپ در زمان قرون وسطي تلاش براي يافتن طلا كاهش يافت. علاوه بر اين، تا آغاز قرون وسطي هيچ قدرت سياسي غالبي براي سازماندهي توليد طلا در مقايس زياد وجود نداشت. در اروپا تنها رسوبات كوههاي Alps, Carpathians , Sudeten اهميت داشتند خارج از اروپا طلا در هند، ژاپن و سيبري توليد مي شود.


در پي كشف آمريكاي جنوبي توسط اسپانيائيها در اواخر قرن پانزدهم، آنها مقادير قابل توجهي طلا را از اين جهان جديد به اروپا منتقل كردند. اگر چه فاتحان، صنعت معدنكاري عظيمي را در آمريكاي مركزي تأسيس كردند، اما تلاشهاي آنا براي افزايش تولدي طلا با موفقيت همراه نبود؛ اكثر يافته ها متشكل از نقره بود. اين امر تا كشف رسوب در بريل ادامه داشت، در برزيل افزايشا قابل تومجه توليد طلا گزارش شد. اين رسوبات از سال 1725 تا حدود 1800 استخراج شد.


بعد از حدود سال 1750 طلا درمقياس زيادي در گل و لاي هاي شرقي كوههاي اورال استخراج شد. در سال 1840، طلاي رسوبي در سيبري كشف شد. رسوبات روسيه توسط سزار، Czars و مالكان زمين كه بايد مالياتهايشان را با طلا بپردازند استخراج گرديد. روستها تقريباً يك پنجم محصول طلاي جهان را توليد كردند اين نسبت تا به امروز حفظ شد.


كشف طال در كاليفرنيا در سال 1848 توليد طلا را تا حد زايدي افزايش داد. قوانين خاص در بخشهاي غري ايالات متحده وضع شد كه به معندنكاران خصوصي حق مسلي را در مورد معادن مي داد. اين ضوع ادامه داشت تا وقتي كه رسوبات طلا در استرالياي شرقي (1851)، نوادا Nevada (1859)، كلرادو (1875)، آلاسكا (1886)، نيوزيلند و استرالياي غربي (1892)، و كاناداي غربي ( 1896) يافت شد. به هر حال، اين رسوبات خيلي زود اهميت خود را از دست دادند.


قوي ترين انگيزه ها مستعد توليد طلا بود بواسط‍ اكتشاف ميادين طلا در “وايت واتر زراند”، Wit watersrand در آفريقاي جنوبي در سال 1885، اين رسوب بسيار غني ظاهراً استخراج بهتري را در آينده تخمين مي كمند. طلاي آفريقاي جنوبي خيلي زود در بازا جهاني جاي خود را به دست آورد. محصول به طور متناوب افزايش يافت به جز در زان جنگ بوئر Boer war (1902- 1899) كه اين امر مدتي متوقف شد.

در دهة 1970 توليد طلا در آفريقاي جنوبي و بقيه جهان تثبيت شد. امروزه در آنجا بيشتر از 300000نفر براي تولدي طلا گمارده شده اند. كشف رسوبات زياد طلا در برزيل در دهة هفتاد فعاليت هاي پيش بيني كننده اي را به وجود آورد مراكز جديد توليد Sierra pelada در برزيل، كانادا، استراليا، و نزوئلا و New Guinea(ok tedi ) ايجاد گرديد كه موج تغيير عمده اي در توزيع جغرافيايي محصول طلاي جهاني شد.
معدن طلا در غنا Ghana (gold Coast) تنها براي بازي كردن يك نقش در قرن بستم آغاز شد. با اين همه، رسوبات پيش از قرون وسطي شناخته شده بودند. توليد طلا در زيمباوه و بخش شرقي علفزارهاي آفريقاي جنوبي حد متوسطي را بوجود مي آورد اما نه مقدار معيني در تلويد كلي آفريقاي جنوبي.


كل محصول طلا در عهد عتيق در حد ارزيابي شده، تقريبي است. نزديك سقوط امپراطوري رم اين محصول تقريباً 10000t بود. رقم كل توليد t 3000-2000 را براي قرون وسطي در نظر گرفته اند. قبل از كشف آمريكا، توليد سالانة جهاني به حدود t 5رسيد.


توليد سالانه به t10 در سال 1700 رسيد و در سال 1800 به t15 و در سال 1848به t40 افزايش يافت. تا اينكه رسوبات كاليفرنيايي كشف شد. اوايل 1852، بيش از t/a 200 استخراج شد اما توليد به تدريج تا سال 1890 كاهش يافت. پس از آن، ميزان خروجي زياد معادن آفريقاي جنوبي توليد سالانة جهاني را در سال 1904 به t500، در سال 1907 به t700 و در سال 1936 به t1000 رسانيد. اين رقم به t1700 رسيده كه كشورهاي بلوك غرب نيز در آن به مقدار t300 سهم دارند.


توليد طلاي كل جهان تا به امروز t105 افزايش يافته است. بيشاز يك سوم طلاي موجود توسط بانكهاي مركزي ملل صنعتي غربي به عنوان پول رايج نگهداري مي شود. حتي سهم بزرگتري در دست بخشهاي خصوصي است، و مقدار زيادي از آن به شكل جواهرات مي باشد. كراگراندها krugerrands تنها t2000 به حساب مي آيند و مقادير كمتري در صنعت به گردش خد ادامه مي دهند سهم بخش خصوصي در توليد كل تا به امروز ميان آفريقاي جنوبي (%40)، ايالات متحده (%15) امپراوريهاي قديمي(%10)، بريتانياي قديم(%10)، استراليا(%10) و كانادا(%5) تقسيم مي شود.


در عهد عتيق، دانه هاي طلا به شستن سينگهاي كف رودخانه به دست مي آمد كه كار سختي براي رسيدن به مطلوب بوده از 3900 سال قبل از ميلاد طلاي رسوبي به تكه هاي بزرگتري ذوب شد. مصريان باستان ابتدا به دنبال استخراج سنگهاي طلا بودند. خرد كردن سنگها و شستشو اغلب بر عمليات حرارتي تقدم دارد.
آناليز يافته هاي باستانشناسي حاكي از آن است كه در مصر جداسازي طلا از نقره و مس احتمالاً تا اوايل 2000 قبل ميلاد امكان پذير بود. با گداختن مواد به همراه نمك نقره جدا شده و كلريد نقره به دست مي آمد. آلياژ طلا – نقره طبيعي، electrum magicurn به اجزاء خود تجزيه شد. گرفتن مس بصورت سرباره با افزودن سرب به دنبال گرفتن فلز با ارزش از سرب، Cupellation روشي آشناست.


در اسپانيا، روميان روش استخراج سريع را ابداع نمودند كه در آن جرمهاي عظيم سنگها از ارتفاعي پرت شده، خرد مي شد و سپس با جريانهاي آب حركت داده مي شد. ملغمه كردن، Amalgamation احتمالاً از آن زمان به وجود آمد، زيرا آن اولين بار در مقاله اي ردر قرن يازدهم بعد از ميلاد عنوان شد. در قرون وسطي، ذوب با سرب و گرفتن فلز از سرب پيشنهاد شد. دستگاههاي سنگ شكن آبي نيز براي نرم كردن سنگ معدن معرفي شد و معندكاران پردازش سنگهاي طلاي حاوي آرسنيك را با روش تشويه ، Roasting آموختند.


كيمياگران تلاش كردن تا طلا را با تغير فلزات پايه بسازند. اين امر ميسر نشد تا پايان قرن هجدهم كه مفهوم كلي آن غلط اعلام شد و اين نظريه رد گرديده به هرحال، اين تلاشها منجر به در ك هرچه بهتر فرآيندهاي شيميايي تا آغاز علوم طبيعي واقعي گرديد.


قرن هفدهم شاهد كشف تصفيه طلا، inquartation،يعني جداسازي طلا ونقره با اسيد نيتريك و Affination، يعني جدا سازي توسط اسيد سولفوريك بود. با پيشرفت صنعت در قرن نوزدهم روشهاي جديدي جاي روشهاي قديم را گفرتند اما برخي از روشهاي قديم هنوز هم حائز اهميت هستند. توليد طلا به عنوان محصول فرعي فرآيندهاي متالورژيكي ديگر ( مثلاً تصفية مس، روي و سرب) نقش بسيار مهمي را در آلمان بازي مي كرد. در سال 1863، روش كلري كردن، chlor ination پلتنر، plattners موفق به تصفية طلا با گاركار گرديد.


تصفيه با الكتروليد طبق WoHL WILL در سال 1878 ارائه گرديد. و هنوز هم براي تمام طلاهاي تصفيه شدة عيار 9995 و 9999 استفاده مي شود. از سال 1888، ليچينگ سيايندي مزاياي اقتصادي سنگهاي وايت واترزراند را ممكن ساخت چرا كه اين سنگها انعطاف پذيري كمتري را نسبت به روشهاي ديگر داشتند و اين به خاطر توزيع خلوص طلا بود. از سال 1970، ليچينگ سيانيدي جاي خود را به فرآيند كربن در پولپ Carbon- in- pulp proces (GIP) داد كه با تصفية پودر سنگ ليچ شده انجام مي گرفت، اخيراً مشكلات اكولوژيكي ناشي از شستشوي سيانيدي به خاطر واكنش سيانير در فاضلاب ها با پراكسيدهيدروژن بروز نمده است.


گسترش توليد طلا در رزوگارا اخير به خاطر مكانيزه شدن انتقال سنگ معدن و بهره برداري از آن است. در آمريكاي جنوبي، استخراج دستي سنگهاي معدن دوباره انجام مي گيرد اين سياستگذاري معيارهايي همچون اشتغالزايي، ايجاد شغل براي 500000نفر را تحت تأثير قرار داده استخراج با حلال به عنوان روشي جيد دبراي تصفية موثر و سريع طلا، مورد تحقيق و بررسي است.

2- خواص
تمايز ميان فلزات پاهي و نجيب در بسياري موارد اختياري است و به طور كلي با بررسي علمي و داده هاي متداول تعيين مي شود. طلا فلزي است نجبيب و باتمام معيارهاي اين گروه از عناصر مطابقت مي ند: مقاوم در برابر هوا، رطوبت و نوش نرمال- طلا در ميان فلزان قابل توجه است زيرا به طور طبيعي تقريباً در حالت عنصر يافت مي شود.


1-2 فيزيكي
طلا عنصري است فلزي با عدد اتمي 79، جرم اتمي 19696654.‌دماي ذوب 43/1064 ، دماي جوش 2808 و چگالي g.cm3 32/19.
رنگ اين فلز زرد سير است، ولي وقتي از روشهاي فراريت يا رسوبي بدست مي آيد به رنگ بنفش سير، ارغواني يو يا قرمز سير مي باشد. اين فلز داراي خواص صيقل پذيري خوبي بوده و داراي عالي ترين جلاي فلزي است.


تنها يك ايزوتوپ طبيعي و پايدار از طلا وجود دارد و آن هم ايزوتوپ 75 آن است. طلا داراي تقريبا24 ايزوتوپ راديواكتيو است كه در ميان آنها 5ليزوتوپ نيمه پايدار هسته اي وجود دارد كه اين ايزوتوپها از Au177 شروع و به Au204 خاتمه مي يابند. زمان نيمه عمر گونه هاي راديواكتويز طلا از 35/0 ثانيه كه متعلق به Au 177 است تا d183 روز كه مختص به Au195 است متغير مي باشد.


مهمترين راديو ايزوتوپ طبيع طلا كه در داروسازي استفاده مي شود 195Au است ه اشعه هاي لا و ع را ساطع مي كند. پيكربندي الكتروني طلا [Xe] 4F145d106s1 است. شعاع اتمي آن nm 1439/0 مي باشد. شعاع يوني باي عدد كوئورديناسيون 6، nm1379/0 براي +Au و nm 085/0 براي 3+ Au است.
نقطة ذوب طلا نقطه اي ثابت است كه در مقياس دمي سال 1968 تعيين شده. واحد سلولي طلا مكعب با سطوح مركز دار FCC( Face- centered cubic) با ثابت شبكه ( ao) nm 4081/0 است. زمانيكه طلا به طور طبيعي به وجود مي ايد معمولاً ظاهر كريستالي آنچناني ندار. آن نخ مانند، برگي شكل و در اشكال كروي است كه بر روي آن سطوح مكعبي، هشت وجهي و دوازده وجهي گاهي مشاهده مي شوند. وقتي مقدار زيادي از طلاي مذاب منجمد شود، يك مدل ويژه از حلقه هاي متمركز بر روي سطح ظاهر مي گردد.


طلاي خالص كه به صورت مكانيكي تهيه ندشه باشد بسيار نرم است. سختي آن در مقايس موس Mohs، 5/2 مي باشد و در مقياس برينل HB 18 است. طلا رساناترين فلز است. آنرا مي توان به صورت سرد كشيد تا از آن سيمهايي با ضخامت كمتر از 10 ميكرون به دست آيد و سپس آنرا به لاية طايي به ضخامت um2/0 رساند. طلا را مي توان بسيار جلا داد. خصوصيت نجيب بودن آن و رن درخشانش به آن جلاي زرد زيبايي مي دهد. لاية طلايي بسيار نازك مات است و رنگ آن آبي سبز به نظر مي رسد.


مقياس سنجش وزن طلا در ايران به حسب مثقال كه برابر 4/4 گرم است و در خارج از ايران با مقياس تروي TROY مي سنجد كه هراونس تروي ( OZ(TROY معادل با 103431/31 گرم است . درجة خلوص طلا را با عيار بيان مي كنند. مقياس عيار در حقيقت مقدار طلاي خالص در 24 قسمت از كل فلز است، يعني اين كه عيار طلاي 100 درصد خالص، 24 است. بهتري طلاي تجاري كه در ساخت زيور آلات به كار مي رود 15 تا 18 عيار است . سيكه هاي طلا عموما 6/21 عيار است، يعني در آنها 90 درصد طلا وجود دارد.


برخي خواص يدگرطلا در جدول اورده شده است.
2-2- خواص شيميايي
از لحاظ شميايي طلا يكي از م فعالترين فلزات به شمار مي رود. طلا با آب، هواي خشك يا مرطوب، اكسيژن ( حتي در دماي بالا)، ازون ( O3)، نيتروژن (N2)، هيدروژن (H2)، فلوئور (F) يد(I)، سولفور (S) و سولفيد هيدروژن (H2S) تحت شرايط نرمال واكنش نمي دهد.
طلا در مقابل قوي ترين محلولهاي قليايي پايدار است. حتي هيراكسيدهاي گداختة فلزات قليايي بر روي طلا بي اثرند. همچنين نمكهاي فلزان قليايي با اسيدهاي معدني، و سولفيدهاي فلز قليايي به طلا حمه نمي كنند.
طلا در تماس با تمام اسيدهاي خاصل مثل: اسيد سولفوريك (H2so4) اسيد كلريك (Hcl)، اسيد هيدروفلوئوريك (HF)، اسيد فسفريك (H3PO4)، اسيد نيتريك (HNO3)، به جز اسيد سلنيك (Selenious acid; H2 SeO3) و خصوصاً تمام اسيدهاي آلي، كاملاً مقاومت نشان مي دهد.
براي حل كردن طلا به صورت شيميايي، بهتري را اين است كه اگر يك هيدروهاليك اسيد hydrohalic acid با عامل اكسيد كننده اي مثل اسيد نيتريك، يك هالوژن، پراكسيد هيدروژن يا كروميك اسيد (Cro3) تركيب شود، طلا حل مي گردد. بدين صورت كه از نيروي اكسنده، همراه با آن از قدرت كمپلكس سازي چندين تركيب همزمان استفاده مي شود.
اين خاصيت را مي توان در محلولي مشهور، با نام تيزاب سلطاني، aqua regia يافت. تيزاي سلطاني مخلوطي ازيك مول اسيد نيتريك همراه با سه مول اسيد هيدروكلريك است. عمل شديد اكسايش آن ناشي از نيتروسيل كلريد (Nocl) و كلر توليد شده از برهم كنش دو اسيد است. همچنين طلا مي تواند در تركيبي از آب و هالوژن حل شود.


3HCl+HNO3+Au AuCl3+2H2o+No
تتراكلرو ئوريك اسيد AuCl3+Hcl AuHCl4
طلا درمحلول هاي سيانيدي فلزات قليايي ( حاوي يون سيانيد – عامل كمپلكس ساز)، با وجود اكسيژن يا عوامل اكسيد كنندة ديگر همچون: بروموسيانوژن، 4- نيتروبنزوئيك اسيد و 3- نيتروبنزن سولفونيك اسيد، حل ميگردد بدين شرط كه به سرعت سيانيدها را نابود نكنند
4Au+8NaCN+2H20+o2 4Na[Au(CN)2]+4NaoH
طلا همچنين مي تواند يا برم (Br) در دماي اتاق، و بافلوئور (F)، كلرات © ، يد (I)، تلوريم (Te) در دماهاي بالاتر تركيب شود.
3/2 Cl2+ Au Aucl3
طلا شديداً با پراكسيدهاي فلزات قليايي واكنش مي دهد و او رات ها aurates را بوجود مي آورد. اگر طلا و گوگرد را با هم حرارت دهيم با هم تركيب نخوانند شد، ولي اين فلز با وجود اكسيژن و محلولهاي پلي سولفيد فلزات قليايي حل شده و تيو او ريتها و احتمالاً بعضي تيو اورات ها بوجود مي آيد.


تصوير سرعت انحلال طلاي خاصل در عوامل اكسيد كننده مختلف را نشان مي دهد. يكي از خصوصيات جالب طلا اين است كه ميتواند به صورت سولي و يا كلوئيدي در آيد. سولي هاي آبي طلا بر حسب اندازة ذرات آن مي توانند به رنگهاي قرمز، آبي يا ارغواني درآيند. براي تهية اين گونه سوليها، مي توان عوامل احيا كنندة معمولي را مثل : تانن، فرم آلوهيد، هيدرازين، فنيل هيدرازين، نمكهاي آهن ( II)، دي اكسيد سولفور، نمكهاي هيدرازونيوم، اگزاليك اسيد يا اسكوربيك اسيد به تركيبات طلا اضافه كرد.


سولي زيبايي كاسيوس (CASSIUS) ارغواني را مي توان با اضافه كردن كلريد قطع (Sncl2)II به تركيبات طلا به دست آورد.
تركيب پيچيده و بسيار پايداري دي سيانو اورات dicyanoaurate، به عوامل كاهندة قوي تري مثل روي نياز دارد. نتايج مشابهي نيز با كربن فعال به دست مي آيد.


وطلا مي تواند با بسياري از فلزات ديگر آلياژ شود. در فرآيندهاي متالوژيكي ( مثلاً فرآيند كوره بلند رب و كورة انعكاسي براي سنگ معدن مس) طلا و نقره روندي مشابه را طي مي كنند. روي، سرب و مس به عنوان جمع كننده براي طلا، با تشكيل آلياژ عمل مي كنند. طلا بزرگترين ميل تركيبي را با روي (Zn) و به دنبال آن براي سرب (pb) و سپس مس (Cu) نشان ميدهد. در فرآيند Parkes از روي براي خارج سازي طلا از سرب ذوب شده استفاده مي شود. وجود تلوريم، سلنيوم، آنتيموان و بيسموت در طلاي گرفته شده از سرب يك معضل عمده است، بخصوص در رابطه با فرآيند مكانيكي آن.


طلا در دماي اتاق با جيوه مي آميزد تا آلياژ ملغمه را شكل دهد مي توان جيوه را با گرما دادن تقطير كرد. از اين ويژگي در فرآيند ملغمه كردن amalgamation ، و مطلا كردن استفاده مي شود. طلا حالت هاي اكسايش 5+، 3+، 2+، 1+ دارد. حالت 5+ تنها در AuF5 و هگزا فلوئورواورات ها (v) مشاهده مي شود.
طلا در تركيبات مختلف خود به صورت 1و 3 ظرفيتي ظاهر مي شود. طلا تمايل بسيار زيادي در تشكيل كمپلكسهايي دارد كه در آن هميشه به صورت 3 ظرفيتي مي باشد.
تركيبات 1+ ظرفيتي طلا خيلي پايدار نيستند و عموماً به ظرفيت 3+ ظرفيتي اكسيد شده يا اين كه به صورت فلز آزاد احياء مي شوند. البته اين يك قاعده كلي است كه تركيبات فلزات غير فعال(نجيب) به آساني به فلز مربوطه مي توانند احياء شوند، در حاليكه احياء تركيبات فلزات فعال به آساني ميسر نيست.

تركيبات كمپلكس طلا مي توانند به آساني و پايدار با هالوژنها و گوگرد تشكيل پيوند دهند، در حاليكه اين موضوع با پايداري كمتري با اكسيژن و فسفر و فقط با صورت ضعيفي با نيتروژن صورت مي گيرد. كمپلكسهاي طلا (III) معمولاً مربع سطح است كه در آنها چهار گروه به طلا متصل شده اند. نمكهاي 1+ طلا به طور كمي خطي هستند. كوئورديناسيون 5 يا 6 گروهي نيز وجود دارد ولي كمايبند. طلا برخلاف نقره و مس مي تواند تشكيل تركيبات آلي فلزي حقيقتي دهد كه همگي نيز پايدارند.


در مشهورترين تركيبات آلي فلزي طلا اين فلز به منگنز (Mn) متصل مي شود، كه به عنوان مثال مي توان به (C6tl5o)3PauMn(co)5 اشاره كرد. درا ين تركيب ديده مي شود كه گروه تري فنوكسي فسفين طلا مثل يك هالوژن (I, Br, Cl) در منگنز كه بونيل هاليد عمل مي كند.


3- كيمياگري
1-3 كيمياگري در قديم
دوران كيميا گري يك دوره هزار ساله، از حدود سده سوم پيش از ميلاد تا سده هفده بعد از ميلاد را در بر مي گيرد. آغاز دوره كيمياگري به سالهاي فتح امپراتوريهاي ايران و مصر توسط اسكندر مقدوني بر مي گردد. در سايه فتوحات اسكندر، دانش يونان باستان با فرهنگ و دانش مشرق زمين در هم آميخت و از آن فرهنگي “نوبه نام” فرهنگي هلني شكل گرفت. كيمياگري يكي ازنتايج پيوند ميان دانش يونان باستان، ايران و مصر قديم است. البته واژه كيميا و كيميا گري تا حدود سدهر اول ميلادي در نوشته هاي مربوط به اروپا و خاورميانه ديده نمي شود و از آن به بعد است كه در برخي از مكاتبات به جاي مانده از كيميا و كيمياگري نام برده شده است.


كيمياگران عصر هلني در اسكندريه، فلسفه ارسويي و ساير ديدگاههاي فلاسفه عهد باستان را مي دانستند و از آنها در كارهاي خود بهره مي جستند. براساس نظريه مذكور همه اجسام از چهار عنصر آب، هوا، آتش و خاك تشكيل مي شد و علاوه بر ن ممكن بود اين عناصر به يكديگر تغيير و تبديل يابند.
كيمياگران اسكندريه در مجموع دو هدف عمده را در فعاليتهاي خود دنبال مي كردند، يكي تبديل فلزات ارزان به نقره و طلا، ديگري ساختن چيزي به نام مايه حيات كه هر كه از آن بخورد عمر جاودانه يابد. اصطلاح سنگ فيلسوف (philosopher is stone) در ميان كيمياگران رواج كامل داشت. از نظر آنان سنگ فيلسوف چيزي بود كه مقدار بسيار اندكي از آن مي توانست فلزات را به طلا تبديل كند.
همتاي آن مي توانست به اشخاص عمر جاودانه بخشد و جواني و نشاط را به پيران باز گرداند.


نخستين شخصي كه در هنر كيمياي مصري- يوناني به اسم نام برده اند بولاس (Bolas) از شهر مندس (Mandes) واقع در دلتاي رود نيل است. سالهاي زندگي وي به روايتي 200 سال پيش از ميلاد و به روايتي 100 ميلادي ذكر شده است. بولاس كوشش خود را به كاري معطوف كرد كه بعداً بعنوان يكي از مشكلات مهم و اساسي و هنر كيميا جلوه گر شد. او مي خواست فلزات كم بها مخصوصاً آهن و سرب را به طلا تبديل كند( همانطور كه كيمياگران ديگر همين آرزو را داشتند) از نظر به چهار عنصري كه در آن زمان مقبوليت همگاني پيدا كرده بود اينطور استنباط مي شد كه همه اجسام موجود در جهان از چهار عنصر آب، هوا، آتش و خاك به نسبتهاي مختلف حاصل شده اند و علت تفاوت خواص آنها از يكديگر هم، زائيده تفاوت نسبتهاي عناصر چهار گانه به كار رفته در ساختار آنها است.

بدينسان فكر مي شد با انجام برخي عمليات لازم بر روي اجسام مي توان نسبت هر يك از عناصر چهار گانه در آنها را تغيير داد و از آن راه يك جسم را به جسم ديگر تبديل كرد، مثلا سرب را به طلا تبديل نمود. آنها شايد مي گفتند همانطرو كه مي توان از برخي كانيها از راه انجام عملياتي بر روي آنها به برخي فلزات دست يافت، چرا نتوان با انجام عملياتي چند بر روي فلزاتي مانند مس، آهن و … آنها را به نقره و طلا تبديل كرد.


توضيحات بولاس در خصوص ساختن طلا عبارت است از : نخست جيوه را با جسمي فلزي چون منيزي يا آنتيموان ايتالياي يا سلنيت يا سنگ آهك پخته يا زاج ميلتوس يا زرنيخ و يا آنچه خود مي دانيد، بياميزيد، آنگاه خاك سفيد را روي سطح مس بريزيد تا مس خالص حاصل آيد و دست آخر الكترون زرد به آن اضافه كنيد تا طلا به دست آيد و … البته بايستي در نظر داشت كه انجام عمليات بيان شده در اين نوع دستورالعملها تا حدودي غير عملي بوده و به تكرار نام اجسام نامعلومي در آنها ذكر شده است.


كيمياگران چيني مانند كيمياگران اسكندريه به دنبال دو هدف عمده بودند، يكي تهيه طلا و نقره از فلزات ارزان قيمت و ديگر تهيه اكسير حيات بخش، چيني ها به تهيه اكسير حيات بخش اهميت بيشتري مي دادند و تهيه طلا را وسيله دستيابي بدان مي دانستند. براي مثال در يكي از كتابهاي كيمياگري چين باستان آمده است كه عمر طولاني مايه سعادتمندي است. از طرفي طلا هم فساد ناپذير است و در بين اشياء ديگر ارزش بالايي دارد. بدين سان تغذيه كردن از اي نفز طول عمر را در پي مي آورد. با توجه به همين مطلب كوتاه مي توان پي برد كه انگيزه ساختن طلا در كيمياگري چين رسيدن به زندگي جاوداني و قدرت بي پايان بوده است.


مهمترين اثر كيمياگري چين توسط كوهونگ (361-281 پس از ميلاد) به نگارش درآمد، كوهونگ در كتاب خود طرز تهيه سولفيد استانيك يا اكليل نيز آورده است. از نظر او اكليل همان طلا بود. شرح آن عبارت اس تاز :
ورقه هاي قلع را در اندازه هاي 6 اينچ مربع و ضخامت يك هشتم اينچ بريده و آن را با لايه اي به قطر يك دهم اينچ گل آ‎غشته به آب پتاس و آب آهك بپوشانيد به طوري كه ده پوند قلع در ميان هر چهار لايه قرار گيرد. آنگاه آنها در ديگي سفالي نهاده و بر آن سرپوشي بگذاريد و آن را سي روز با كود اسب حرارت دهيد. قلع از اين راه خاكستر شده و قطعه هايي به درشتي لوبيا به اطراف مي پراكند كه همان طلاي زرد است. در اين عمل از هر بيست اونس قلع، بيست اونس طلا به دست مي آيد.
از آنجايي كه هنر كيميا ارتباط تنگاتنگي با مذهب داشت و بيشتر در اختيار كاهنان بود، از اين رو كيفيت آ ن براي عموم مردم چندان شناخته نبود و بيشتر جنبه رمزي و سحر و ساحري داشت و تا حدودي ترسناك به نظر مي آمد. اين مسئله در جاي خود كيمياگران را ترغيب مي كرد كه كارها و نوشته هاي خود را از نظر ها پنهان دارند و به هنر خود بيشتر جنبه رمزي و سري بدهند.
جابربن حيان (725 تا 8154 ميلادي) مطالعات ريادي در زمينه تبديل فلزات به يكديگر انجام داد. فلز جيوه از نظر او بسيار ارزشمند مي نمود. پس از آن گوگرد كه خاصيت احتراق داشت از نظر وي وجد اهميت بود. رنگ زرد گوگرد كه تا حدودي به رنگ طلا مي ماند سخت توجه جابر را به خود جلب كرده بود. جابر فكري مي كرد كه فلزات مختلف از آميزش جيوه و گوگرد به نسبتهاي مختلف به دست آمده اند. بدينسان از نظر او مشكل تهيه طلا به پيدا كردن ماده اي كه بتواند آميزش جيوه و گوگرد را اسان كند، محدود بود.
در داستانهاي عهد باستان آمده بود كه گردي خشك و ويژه مي تواند تبيدل فلزات به هم را ميسازد. يونانيان به آن كسريون (xerion) به معناي خشك داده بودند و اما عربها براي آن نام الاكسير را به كار بردند و اروپاييها به طور تصادفي آن را اليكسير (elixir) تلفظ كردند. بعدها بود كه بر آن نام سنگ فيلسوف نهادند.


ابوبكر محمد بن زكريا مشهور به رازي دومين كيمياگر نامدار ايراني است كه در سده دهم ميلادي (865 تا 923 ميلادي) مي زيست. از كتابهايي كه رازي درباره كيمياگري نوشته مي تون به سرالاسرار نام برد. اين كتاب به شيوه اي ساده و عملي نوشته شده اما در آن امكان تبديل فلزات به يكديگر ممكن در نظر گرفته شده است. رازي به تبديل فلزات به يكديگر اعتقاد داشت و در اين زمينه فعاليتهاي زيادي از خود نشان داد.

رازي عقيده جابر را در مورد گوگرد و جيوه كه به عنوان سازنده هاي اصلي جامدات هستند پذيرفت و خودش هم نمك را به عنوان سازندة سوم به آن اضافه كرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید