بخشی از مقاله

فهرست مطالب

عنوان صفحه
مقدمه 1
با عدل علي چگونه ايد؟ 3
انتخاب قاضي 6
انتخاب كارگزاران و حكام 8


مقدمه
تاريخ يا علم گذشته نگري و استفاده از تجربيات و مطالعات و دستورات بزرگان چشمه‌ايست جوشنده كه هيچگاه خشكي و سستي و فتوري در آن راه نيابد و بشر از اين راه موفق به كسب معلومات و به دست آوردن علوم مختلف گرديده زيرا تنها علمي كه دربارة گذشتگان و آثار آنان بحث نموده علم تاريخ است، البته با توجه به اينكه هر وقت تاريخ در ادبيات يا علوم يا سياست يا مسلك و طريقت يا دين و مذهب يا سرگذشت و زندگي افراد مختلف مطلبي را مورد طرح و بررسي قرار ميدهد

نتيجه‌اش دربارة همان موضوع مطرح شده قابل توجه و دقت مي باشد. يكي از بزرگان جهان كه نامش براي هميشه در تاريخ اديان و علوم و فنون ادب و سياست (روش مملكت داري) باقي خواهند بود و نظيرش در خودش بايد جستجو شود علي بن ابيطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف است. علي تنها فردي است در جهان، كه در خانة خدا به دنيا آمد و در خانة خدا رخت از اين جهان بر بست و بجنان جاوداني شتافت.وجود علي تنها براي اسلام مفيد نيست بلكه براي تمام جهان و جهانيان از هر نژاد و رنگي كه باشند گنجي گرانمايه و دولتي پاينده است.

با عدل علي چگونه ايد؟
اين خطابه را اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب در روزهاي اول خلافت خود در مسجد پيغمبر در مدينه در حضور صدها هزارتن از سرداران سپاه اسلام و مردان عرب و عده بيشماري از مردم مدينه در حاليكه به شمشير خويش تكيه داده بودند ايراد نمودند.
من از گذشته بسيار دور وضع كنوني را مانند امروز مي ديدم و شاهد امواج فتنه و آشوب كه از كرانه هاي دور دست به سوي ما پيش مي آمد بودم. آري يقين داشتم كه امروز و فردا بحراني شديد و غير قابل مهار كه انقلابش مي نامند آغاز خواهد شد.


خداي بزرگ و قادر و توانا و وجدان پا كم گواه بر صدق گفتارم ميباشد. افراديكه از گذشته و سرنوشت ديگران پند مي آموزند و عبرت مي گيرند در زندگي دچار انحراف و اشتباهي نخواهند شد. بطوريكه همگي شاهد و ناظريد،‌روزگار مسلمين سخت پريشان و آشفته گرديده و شيرازه كشور مسلمين از هر سوي با وضعي بسيار ناگوار در حال گسيختگي و فرو ريختن است و اين حالت درست شبيه زمان جاهليت و قبل از اسلام مي باشد، و حيات ملي و مذهبي مسلمين در خطر انهدام و نابودي قرار گرفته و آنكه پيش از من بر كشور بزرگ اسلام حكومت مي كرد كليه قوانين مقدس و مترقي اسلامي را ناديده گرفت و دست تعدي و تجاوز تا دورترين نقاط كشور دراز نمود و نتيجه عملش آن است كه امروز بر اثر انقلاب در كاخ رفيع سلطنت و استبداد، در تنگناي تاريك و بي مونس و همدم گور قرار گرفته است.

افسوس كه با وجود سقوط آن پيرمرد، شراره بدعتهايي را كه واضعش بوده در گوشه و كنار كشور و اجتماعات مسلمين ميتوان ديد و مشاهده نمود كه عده اي با استفاده از همان بدعتها در نقاط مختلف به شرارت و فتنه انگيزي و نفاق اشتغال دارند.
به خداي قادر و توانا قسم چنان نقشه حدود و حقوق الهي را با هندسه عدل و داد پياده كنم كه ديناري از حق بينوايان به گردن اشراف بني اميه يعني آناني كه از فدائي نمودن پيشواي خودشان در راه رسيدن با اهداف نامبار كشان مضايفه ننمودند باقي نماند.


باز هم براي تأكيد و اطمينان خاطرتان مي‌گويم به آنچه مقدس است قسم، كليه ثروت اين مردم را كه از بيت المال خارج شده و لوبكابين زنان رفته باشد و يا قباله ملكي بدانوسيله تنظيم گرديده باشد با نيروي عدالت باز خواهم گرفت، و اسناد و مداركي كه با توسل به نيروي ظلم و تعدي تنظيم گرديده از نظر من و خداي من هيچ رسميتي ندارد و از درجه اعتبار ساقط است.


اي مردم شما كه از عدل و داد اينگونه فرياد و فغان مي كنيد، آنچه روشن است از ظلم و تعدي بيشتر رنج خواهيد برد. پس بايد و بجا است كه از شما سؤال كنم با عدل چگونه‌ايد؟
اگر نوشيدن جرعه اي از شربت عدل و داد با تمام حلاوت و شيرينيش اين چنين در ذائقه شما زننده و نامطبوع و ناگوارا باشد پس با طعم زننده و نامطبوع و تلخ زهر ظلم و ستم وضع شما چگونه خواهد بود.


اي بندگان خداي از خداي خود بترسيد و در طريق پاكي و پاكدامني و پرهيزكاري بسر بريد و بدانيد كه ستمكاران در روز رستاخير با حضور در محكمه عدل الهي مورد بازخاوست قرار خواهند گرفت و در آن دادگاه دقيق و موشكاف از پر كاهي صرفنظر نخواهد شد. با اين توضيحات از هم اكنون بدانيد و آگاه باشيد از دولتي كه من عهده دار آن هستم جز عدل و داد انتظار ديگري نداشته باشيد.

انتخاب قاضي
اي مالك، آگاه باش كه از امور بسيار مهم و قابل دقت و توجه امر قضاوت است و براي اين مهم و تكيه بر مسند قضاوت كسي را بايد انتخاب كني كه در نظر تو بهترين مردم باشد، و داوري و رسيدگي به كارهاي مردم و صدور رأي براي او مشكل نباشد، و از افرادي باشد كه طرفين دعوا نتوانند او را در تنگنا قرار دهند و نظر خود را بر او تحميل نمايند، و مسلط به احكام الهي و خوش حافظه باشد كه در حل و فصل امري دچار لغزش نشود، و آنقدر شهامت داشته باشد كه اگر حكمي بنا حق صادر نمود و بعد باشتباه خويش پي برد از بازگشت به راه صواب و صدور حكم به حق خودداري ننمايد. فردي طماع و پول پرست نباشد،

و بدون دليل كافي و رسيدن به كنه مطلب با اطلاعي سطحي و جزئي رأيي صادر ننمايد. و در امور مشكوك و مشتبه تأمل نمايد تا با تفكر به براهين و ادله كافي دست يابد، و هنگام مراجعه دادخواه بد و ناراحت و دلتنگ نباشد. هنگام صدور حكم و روشن نمودن حق مطلب، از همه دليرتر و برنده تر و قاطع تر باشد و در نشان دادن حقايق امور از همه كس صبورتر و شكيباتر باشد.
اي پسر حارث كسي را براي قضاوت انتخاب كن كه تحت تأثير تعريف و تمجيد بيجا دچار غرور و نخوت نگردد، و تملق و چاپلوسي او را از راه راست و درست و حق منحرف ننمايد و افراد نادرست موفق به فريب وي نشوند و به نادرستي و پيمودن راه باطل وادارش نكنند.
اي مالك، آگاه باش پس از انتخاب چنين افراد شايسته اي به امر قضا بايستي خودت مرتب به نحوه كار و قضاوت آنان رسيدگي نمايي و از نظر مالي آنانرا مرفه و آسوده نگهداري، و زندگانيشان در حدي باشد كه از راه عذري براي آنان باقي نماند، و با احسان و بخششي كه تو بدانان مينمايي ديگر نيازي به مردم نداشته باشند، و ايشانر ا چنان به خودت نزديك كن و نسبت به آنان احترام و موقعيتي خاص قائل باش تا كسي از نزديكانت در صدد ربودن و جلب نظر آنان برنيايد، و از فكر و خيال و ناراحتي اينكه مبادا يكي از مردم موفق شود ايشانرا فريب دهد و نظرشان را به خود معطوف نمايد در امان بماني.


اين مطالبي كه در كه دربارة گزينش و نحوه رفتار قاضي گفتم به كار بند و دقت كافي به عمل آور تا چون گذشته دين ما به دست عده اي افراد پست فطرت و دنياطلب و اشرار به ظاهر آراسته نيفتد، كه در شرح مطابق ميل و هوي و هوس خويش قضاوت مي‌نمودند و دين را وسيله جلب و رسيدن به اميال و آرزوهاي دنيايي مي نمودند.

انتخاب كارگزاران و حكام
اي مالك، پس از دستوراتي كه دربارة نحوه گزينش افسران و قضات به تو دادم اكنون درباب انتخاب عمال و كارگزاران آنچه لازم مي دانم برايت بازگو مي‌نمايم.
اي مالك، در انتخاب كارگزاران، خوب بينديش و پس از آنكه آنان را مورد آزمايش قرار دادي و از بوته آزمايش سرافراز بيرون آمدند به كار منصوب نما. مبادا حكام را به خاطر دوستي و صميميت با تصميمي خودسرانه انتخاب كني كه اين دو كار پايه و مايه ظلم و جور و خيانت را فراهم مي آورند.


فرمانداران بايستي از خانداني خوش نام و صاحب سابقه درخشان و داراي شرم و حيا و عرض و آبرو و نجابت و شرف ذاتي و آزمايش شده باشند. چنين افرادي در انجام امور و مديريت داراي انديشه اي قاطع تر و رساتر مي باشند. حكام را از نظر امل مستغني و در رفاه و آسايش نگاه دار كه اين امر آنانرا در اصلاح خويش تقويت و توانا مي نمايد، و چشم طمع به ثروت و مال زيردستان خود نخواهند داشت.


اگر از دستوراتت تخلف ورزيدند و خيانت در امانت نمودند ديگر عذر و بهانه اي ندارند. براي آنان بازرساني دقيق و راستگو و امين بگمار چون وجود بازرسان و توجه آنان به دقت تو در امورشان سبب امانت داري و محبت و لطف و انصاف حكام نسبت برعيت مي گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید