بخشی از مقاله

پيشگفتار
از زماني كه غرب در رويارويي با انقلاب اسلامي با شكست رو به رو شد و سنگرها و مواضع محكم و كهنسال استعمار و استثمار پس از خيزش با صلابت امّت مسلمان ايران فروريخت تهاجمات پنهان و آشكار دشمنان اسلام و ايران به صورت مختلف در ابعاد گوناگون نظامي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي براي جلوگيري از تحقق آرمانهاي والاي نظام اسلامي در سراسر جهان آغاز شد.


دشمن مكّار تمامي نيروها و امكانات پيشرفته ي خود را هم اكنون در جبهه هاي سياسي اقتصادي و به ويژه اجتماعي متمركز كرده است . امروزه انديشه و روان مردم اين سرزمين مقدّس اسلامي با نوارها، عكس ها، فيلمها، كتاب ها، مجلّه هاي مبتذل به نشانه گرفته شده است .


گفتن اين مطالب دليل بر اين نيست كه ملّت مسلمان ايران مواضع دفاعي استوار و محكم خود را فروريخته دانسته و به اعمال و اقدامات انفعالي دست بيازد، بلكه ايجاب مي نمايد كه با وحدت، همدلي و سخت كوشي مقابله اي همه جانبه و جدّي، سريع و فراگير صورت گيرد تا قبل از سست شدن باورها، اعتقادات و انديشه هاي متعالي ديني مردم جلوي نفوذ فرهنگ بيگانه سد گردد.
چكيده ي تحقيق


به اعتقاد ما اساسي ترين و زيربنايي ترين عنصر يك جامعه فرهنگ آن است چرا كه ساير شئون سياسي، اقتصادي، اجتماعي حقوقي يك جامعه از فرهنگ آن ناشي مي شود و بر مبناي تفكّر اسلامي فرهنگ روح و جان تمدن است .
نهاد خانواده اوّلين و مؤثّرترين مرحله در انتقال ميراث فرهنگي و مقاوم سازي در برابر فرهنگ غيرخودي است به طوري كه سطح سواد و آگاهي والدين و نقش الگويي آنان در ابعاد مختلف رفتاري از جمله : مدل لباس، آرايش، گذراندن اوقات فراغت و . . . مي تواند تأثيرات مثبت يا منفي برجاي بگذارد.


بعد از خانواده نهادهاي اجتماعي از جمله مدارس نقش بسيار مهمّي در اجتماعي كردن و ارتقاء رشد فرهنگ نسل آينده را دارند.
مدارس تنها مكانهايي هستند كه با بهره گيري از شيوه ها و برنامه هاي مدوّن و تعليم و تربيت به طور هماهنگ زمينه هاي فرهنگي را فراهم مي سازد . علاوه بر موارد فوق نظام سياسي هر جامعه، سيستم هاي امنيتي، الگوهاي رهبري، رسانه ها و . . .
هر يك مي تواند فرآيند فرهنگ سازي را ياري نموده و جامعه را در ابعاد مختلف رشد و توسعه كمك نمايند.


با توجه به رشد سريع جوامع و نقش ارتباطات و تأثير بين عناصر انساني همواره سؤالاتي براي پژوهشگر مطرح بوده كه آيا در قبال اين توسعه، فرهنگ اصيل جامعه نيز پايدارتر خواهد ماند؟ علل فساد در اجتماع چيست؟ با چه روشها و سيستمهائي مي توان روحيه ي مقاوم سازي در برابر فساد اجتماعي را گسترش داد؟ نقش خانواده، مدرسه، صدا و سيما ، مطبوعات و . . . در فساد تا چه اندازه است ؟ لذا تحقيق حاضر تحت عنوان (علل مفاسد اجتماعي )صورت گرفته است و

هدف از اين تحقيق دستيابي به عواملي است كه زمينه ساز گرايش به مفاسد اجتماعي مي شود .
در اين تحقيق عناصر تأثيرگذار بر نگرش دانش آموزان نسبت به مفاسد اجتماعي از جمله: سطح سواد والدين، بضاعت مالي خانواده ها، چگونگي گذراندن اوقات فراغت، استفاده از ويدئو، ماهواره و . . . منابع محدود كننده ي مظاهر فرهنگ بيگانه و . . . به عنوان متغير محسوب شده است . كه با كنترل، حذف و اصلاح هريك مي توان بر نگرش آزمودنيها نسبت به پديده ي شوم از خود بيگانگي تأثير گذاشت .
بيان مسئله
يكي از مباحث مهم اجتماعي در جامعه ي امروز ما بحث مفاسد اجتماعي است. مسئولين فرهنگي، سياسي، اجتماعي كشور ما مدّت هاست زنگ خطر را به صدا درآورده اند و نسبت به هجوم و شبيخون دشمن عليه اسلام عزيز و انقلاب اسلامي هشدار داده اند .
توزيع هزاران دستگاه ويدئو، به گونه اي كه اينك بي اغراق يكي از منابع اصلي تغذيه اجتماعي به حساب مي آيند، پخش ميليونها نسخه از فيلم هاي ويدئويي، انتشار ميليونها نسخه از مجلات و كتب ادبي و فرهنگي كه در زمره ي مصاديق بارز«كتب ضلال» به حساب مي آيند،آن هم در بين كودكان و نوجوانان بي خبر از همه جا، چاپ و توزيع عكس و پوستر بسياري از بازيگران سينمايي با مبدّل ساختن جامعه هاي كودكان و نوجوانان به تابلوهاي تبليغاتي سيّار، توزيع انواع مواد مخدّر، و مشروبات الكلي از نمونه هاي بارز فساد هستند كه همگي نوعي تهاجم فرهنگي بشمار مي آيند. و مي تواند باعث فساد اخلاقي، تقليد كوركورانه، انحراف فكري و . . . شود.

تعريف تهاجم فرهنگي :
تهاجم فرهنگي حركتي است مرموزانه، حساب شده همراه با برنامه ريزي دقيق با استفاده از روشها و ابزار و امكانات متعدد براي سست كردن باورها، دگرگوني ارزشها، تغيير و تبديل آداب و سنن و نابودي اصول اخلاقي حاكم بر يك جامعه .


خصوصيات و ويژگي هاي تهاجم فرهنگي
تهاجم فرهنگي دشمن داراي ويژگيها و خصوصياتي است كه در نوع خود قابل توجه است.
همه جانبه بودن و داراي ابعاد گسترده
اين هجمه ي فرهنگي و شبيخون، همه جانبه و داراي ابعاد گوناگون و گسترده است و به تعبير بهتر يك جنگ تمام عيار در همه ي ابعاد است و دشمن براي تحميل و ادامة سلطه و حاكميّت خود بويژه حاكميّت و سلطه فرهنگ منحط خود از همه حربه ها و شيوه ها بهره مي گيرد

.
امروزه غير از تهاجم نظامي تهاجم فرهنگي نيز سابقه ي خوبي دارد و جامعه ي اسلامي بايد در مقابل اين تهاجم زنده، هوشيار، آسيب ناپذير، پر اميد، آماده ي ضربه زدن و همچون يك موجود زنده باشد و مقاومت كند.
نامرئي و غيرمحسوس بودن
براي اهداف تهاجم فرهنگي نياز به ساز و برگ و تجهيزات و هزينه هاي نظامي نيست زيرا اين همه هجمه نامرئي و بسيار غيرمحسوس است و غير مستقيم ارزشها، آرمانها، اخلاق، هنر، فرهنگ و سياست را آماج قرار مي دهد و سلاح او فيلم، مصاحبه، چاپ و نشر، عكس، شعر و قصّه، نوار، مواد مخدّر و . . . است و چه بسا سربازان او از ميان خوديها و دوستان باشند .


تهاجم فرهنگي برنامه ريزي شده و بي سر و صداست و در حقيقت بخشي از جنگ سرد است و خاصيت آن اين است كه هر چند تأثير نظر گيرد فعي ندارد و به مرور زمان آثار عميق و پاياني به جا مي گذارد در عين حال اين تهاجم تجسّم خارجي ملموسي پيدا نمي كند،از اين رو است كه مبارزه با آن با ابزارهاي عادي ملموس نيست .


ضرورت تحقيق
اهميت و ضرورت توجه به مسئله ي مفاسد اجتماعي بر كسي پوشيده نيست . رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي بارها در گفته هاي گرانقدر خود به آن اشاره داشته و آن را مشابه شبيخون فرهنگي خوانده اند و غارت فرهنگي را قتل عام فرهنگي دانسته اند .
با توجه به اينكه اثرات مفاسد اجتماعي به شكلهاي مختلفي قابل مشاهده است و اين مسئله تقريباْ اكثر جامعه ي دانش آموزي را فراگرفته . و تأثير آن بر آينده ي كشور از طريق دانش آموزان كه نسل آينده ي جامعه بشمار مي روند زياد است . لازم است توجه چشم گيري براي جلوگيري از اين پديده ي شوم انجام گيرد تا از نفوذ بيشتر آن در باورها و اعتقادات جوانان و نوجوانان كاسته شود و با آگاهي از نظرات دانش آموزان نسبت به مقاوم سازي و مقابله با فساد اجتماعي نگرش آنها را

نسبت به عواملي كه باعث فساد مي شود تغيير داد . و در اين راستا تلاش جهت مصونيت نسل پرورش يافته در دامن نظام مقدس جمهوري اسلامي كه متكي بر آرمانها و ارزشها و اصول عاليه اسلام و حاكميت ولايت فقيه مي باشد بر اهل قلم و دانش پژوهي مسلم مي باشد . زيرا اگر شور و احساس جواني با شعور عميق ديني و سلاح تواناي الهي تجهيز شود سعادت نسل جامعه و سلامت جامعه تضمين خواهد شد .

سابقه تاريخي تهاجم فرهنگي
تهاجم فرهنگي پديده اي نو و تازه متولد شده نيست . كه در قرن بيستم و با پيروزي انقلاب اسلامي به منصه ي ظهور و بروز رسيده باشد . بلكه همه ي جنگهاي تاريخ در واقع جنگ فرهنگي و جنگ اقتصادي و ارزشها بوده است. مبارزه ي پيامبران الهي با مظهر استكبار و طاغوتها در طول تاريخ ، در واقع نبرد دو فرهنگ بوده . فرهنگ متعالي حق و فرهنگ منحط باطل . فرهنگ حق مبلّغ و مروّج بينش توحيدي و اعتقادي كه آزادي و آزادگي انسانها از غل و زنجير معبودهاي بيروني (طاغوتها)خدايان دروني (هوا و هوسها و شهوت)و برپايي قسط و عدل در جهان بوده، و فرهنگ باطل مدافع شرك و دوگانه پرستي ، بردگي و بندگي انسانها و اسارت دربند بتهاي چوبي و سنگي و گوشتي و متابعت از هواهاي نفساني و حاكميت ظلم و زور بوده است .
بنابراين تهاجم فرهنگي چيزي نيست كه امروزه به عنوان شيوه اي جديد بكار رود بلكه در طول تاريخ بشري در اشكال مختلف عليه انبياي الهي و حركت هاي انقلابي مورد استفاده قرار گرفته است .
انواع تهاجم
تهاجم ها گاهي جسمي يا بدني است و در آن مقصود اين است كه جسم طرف مقابل را ضعيف كرده و در اختيار خود قرار دهد و يا توان زور آزمايي و حركت را از او سلب كند
گاهي تهاجم فكري است ودر آن به جاي محاربه ي تن به تن، مي كوشد فكر و انديشه ي طرف مقابل را تحت استيلا در آورد و او را به احساس ضعف و كهتري و اعتراف به عجز وا دارد .
نوعي از تهاجم دشمن، تهاجم فرهنگي است و غرض از آن تسلط فرهنگ جامعه اي نسبت به جامعه ي ديگر و خطر و بلاي آن از ديگر تهاجم ها به مراتب بيشتر است .


سه خط در تهاجم سياسي و حتي نظامي، دشمن روبرو ي ماست و ما مي دانيم كه با چه كسي و با چه ظرفيتي، روبرو هستيم . چنين تهاجمي امري شناخته و جديد نيست. سابقه اي طولاني دارد . اسلام در صدر خود با آن مواجه بوده و قوم يهود آن روزگار، مانند صهيونيستهاي عصر ما از اين طريق به كارشكني پرداخته ، سعي داشتند مسلمين را از درون تهي كنند .
هوشياري رسول اللّه (ص)،بيداري مسلمين و نفوذ و حركت قرآن در جامعه، مانع حركت و رشد و پيشرفت آنان بود مقاوم سازي نسل تحت هدايت پيامبر و عملكرد خانواده ها نگذاشت كه آنها به اهداف خود دست يابند .
ابعاد تهاجم فرهنگي
در يك نگاه كلي ابعاد تهاجم فرهنگي را مي توان در دو بعد خارجي و داخلي مورد توجه قرار داد در بعد خارجي تمامي تلاش و كوشش دشمن صرف مغشوش نشان دادن چهره ي اسلام ناب محمدي(ص)بطور عام، و ارائه ي تصوير مسخ شده از انقلاب اسلامي بطور خاص مي گردد .
در بعد داخلي با ترويج افكار و انديشه هاي غير اسلامي و گاه ضد اسلامي ، تبليغ افكار التقاطي، تقدس زدايي از مقدسات و سست نمودن پايه هاي اعتقادي جوانان نسبت به برخي از اصول و آرمانهاي تجددگرايي ، بي اعتبار نشان دادن علوم و معارف اسلامي به دليل عدم تطابق با دانشهاي نوين بشري ، طرح چهره هاي فاسد ، مسئله دار و متأثر از فرهنگ غربي به عنوان الگوي نسل جوان و ترويج افكار و آثار اين گروه از روشنفكران و شبه روشنفكران غربگرا در نشريات متعدد و حتي در پاره اي از كتب درسي دانشگاه ها . به هر حال در اين بعد استراتژي ، سياست استكباري ، در هم شكستن دو عنصر اخلاقي و اعتقادي ، يعني نقطه ي اصلي اتكاي انقلاب است .

علل مفاسد اجتماعي (هجوم فرهنگي )
تهاجم علل گوناگوني دارند از جمله :
ـ علل سياسي : مثل سركوب يك حكومت ،ريشه كن كردن يك انقلاب ، به زانو در آوردن يك نظام و پشيمان كردن مردمي كه به نظام خاصي ا ز زمامداري رأي داده اند .
ـ علل فرهنگي : و آن نابود كردن ذخيره هاي فكري جامعه و سست كردن بنيانهاي مقاوم آن، و مستقر كردن ذخاير جديدي است كه مناسب با خط خودشان بوده ، منابع آنان را صيانت كند .
ـ علل اقتصادي : كه در قالب تخدير و از خود بيگانه كردن مردم و مهمانپذير شدن آنهاست كه در آن صورت مهمان مهاجم گستاخ قادر مي گردد ذخاير آن جامعه را غارت كند


ـ علل اجتماعي : و آن سست بي رونق كردن توان اجتماعي و ازميان بردن توان تحرك يك ملت است كه در سايه ي تخدير ها و تضعيف كردن ها ، نسل تماشاچي و ناتوان در دفاع بسازد.
ـ نوجواني مرحله ي گذر از كودكي و ورود به بزرگسالي است . چنان كه والدين به اين مفهوم توجه نكنند و در صورتي كه اين مرحله از رشد به شكل رضايت بخش مورد ملاحظه قرار نگيرد ، احتمالاْ منجر به مشكلات عاطفي و رفتاري در دوره ي بزرگسالي مي شود .


ـ نوجواني دوراني است كه نوجوان مي كوشد هويت شخص و حس خودمختاري خود را بروز دهد كه گهگاه منجر به بروز اختلافات كلي يا جزئي ، موقتي يا دائمي با والدين ، پرستاران و معلمان مي شود .
از نظر شناختي ، نوجواني زماني است كه در اصطلاح پياژه جواني بايد به مرحله ي عملياتي برسد . اين بدان معني است كه آنها بايد قادر به استدلال و منطقي و انتزاعي با ملاحظه امكانات مرضي و شركت در فعاليت هاي با هدف حل مشكلات باشند .


آنها بايد قادر باشند در فعاليتهاي فرا شناختي كه منعكس كننده فرآيندهاي شناختي آنان است شركت كنند ،در عين حال آنها تمايل دارند خود را با همسالان خود و با آنچه كه معيار آرماني خود مي دانند مقايسه نمايند اين مقايسه گاهي منجر به بروز كمرويي در نوجوان مي شود و تأثير نامطلوبي بر عزت نفس آنان دارد . بخصوص اگر فقدان جاذبه جسماني در خود را دريابند .
عزت نفس كم ممكن است در بروز مشكلات خاصي همانند افسردگي ، تنهايي ، خودكشي ، بي اشتهايي و اختلالات رفتاري دخيل باشد .


ـ جستجوي تازگي ، به درجات مختلف نزد هر نوجوان وجود دارد و گواه نياز وي به شكستن قالبهاي موجود ، فاصله گرفتن از موجودي كه پيش از آن بوده و از آن پس مي خواهد باشد و نياز به فاصله گرفتن از محيط و والدين است . نو جويي و نياز به نوشدن به اشكال گوناگون بروز مي كند . مثلاْ در شيوه ي لباس پوشيدن ، در طرز رفتار ، در استعمال دخانيات و اصطلاحات مخصوص ، در خط ، در افكار و . . .


ـ نوجوان خود را متفاوت از آنچه بوده حس مي كند و هم چنين خواهان آن است كه متفاوت از ديگران ، يعني بزرگسالان باشد .البته در خصوص رفقاي همسن ، مطالب به كلي متفاوت است زيرا به خصوص ازطريق دوستان و از ديد آنان است كه در مورد ارزشها ي گوناگون داوري مي كند و اين نيز ممكن است به مرور موجب فساد شود .


ـ البته عدم توجه به مسايل و مشكلات دوره ي نوجواني نيز ممكن است باعث ايجاد فساد شود . مثلاْ در دوره ي نوجواني مشكلات جسماني كه شامل خستگي بدن ، ناشيگري ، تغيير صدا و جوش صورت است بايد مورد توجه قرار گيرد تا نوجوان با آرامش خيال بتواند اين دوره را از رشد را كه سريع انجام مي گيرد پشت سر بگذارد . اگر به اين مورد توجه نشود رشد نوجوان با توقفهايي همراه خواهد شد كه براي هر نوجواني نگران كننده است و دچار اختلال رفتاري خواهد شد .
ـ همچنين يكي از مسائل عمده اي كه نوجوان با آن رو به رو مي شود مسئله ي شكل گيري هويت فردي اوست و اين بدان معناست كه او بايد به سؤالهايي نظير «من كيستم»،«به كجا مي روم»،پاسخ بدهد .


جست و جوي هويت شخص متضمن اين است كه نوجوان تشخيص دهد كه براي او چه چيزهايي مهم و چه كارهايي ارزشمند است و نيز متضمن اين است كه نوجوان معيارهايي را تنظيم كند كه بتواند براساس آنها رفتار خود و ديگران را هدايت كند ، علاوه بر اينها ، اين جستجو ، تكوين احساس خود شكوفايي و شايستگي را نيز در بر مي گيرد و احساس هويت شخصي در نوجوانان بتدريج بر پايه همانند سازي هاي گوناگون كودكي تكوين مي يابد .


ـ اگر نوجوان از طرف بزرگسال درك نشود و بزرگسال احساس همدردي نسبت به نوجوان نداشته باشد و نتواند به شكل راهنماي خوب با او برخورد نمايد ، تضاد و دوگانگي بوجود آمده كه اين تضادها ممكن است مبدل به عصيان و سركشي و در نتيجه فساد مي شود .
ـ يكي ديگر از مسائلي كه عدم توجه به آن باعث ايجاد فساد مي شود مسئله ي بحث و مبادله ي زباني است . نوجوان علاقه ي زيادي به استقلال دارد و اين علاقه به صورت بحث و مبادله ي زباني بين نوجوان و والدين و نوجوان اولياء نيز ظاهر مي گردد و مشكلات و درگيريها را بوجود مي آورد . نوجوان با قدرت استدلال خود ، اغلب به انتقاد از اوضاع خانه ، مدرسه و گاه اوضاع اجتماعي مي پردازد و موجبات ناراحتي اطرافيان را فراهم مي سازد .
ـ گسترش بيكاري در جوامع سبب افزايش فقر و ناتواني و در نتيجه ازدياد فساد و فحشاء مي گردد در مورد اوقات فراغت يادآوري اين نكته ضروري است كه چگونه گذراندن اوقات فراغت مي تواند دو اثر متضاد بر جاي بگذارد . اگر فراغت جوانان بدون برنامه و هدايت نشده شود آسيبهاي فراوان رواني ، اجتماعي و حتّي سياسي به همراه دارد و چنانچه كه كنترل شده باشد مي تواند زمينه ي شكوفايي استعدادها و بالندگي شخصيت را فراهم كند .


ـ بين عمل به احكام ديني و قرآن و دعا و نيايش و مصونيت از فساد ارتباط وجود دارد تا جايي كه 93% دبيران مرد و زن اظهار داشته اند كه با ضعف بينش اعتقادي و عمل نكردن به احكام ديني از سوي والدين در خانه موجبات پذيرش فساد و فحشاء را در جوانان و نوجوانان خود فراهم مي كنند . كه مي توان اين را هم عامل بروز فساد در جوانان و نوجوانان دانست . گفته شده است كه ضعف ايمان علّت اصلي گرايش به مفاسد اجتماعي به ويژه فرهنگ عرب است .


ـ از ديگر عوامل ايجاد فساد گرايش به سوي فرهنگ بيگانه است . از عواملي كه باعث گرايش به سوي فرهنگ بيگانه مي شود وضعيت مالي خانواده هاست .بين گرايش به فرهنگ بيگانه با وضعيت مالي خانواده ها تفاوت معني داري وجود دارد .لذا وضعيت مالي بسيار بالا و از طرفي وضعيت مالي بسيار پايين خانواده ها مي تواند عاملي براي گرايش به فرهنگ بيگانه باشد. وضعيت مالي بسيار بالا بعضاْ موجب توسعه ي روحية مصرفي، تجمّل گرايي و مدگرايي در گرايش به

فرهنگ بيگانه بطور مستقيم شود . وضعيت مالي بسيار پايين نيز احتمالاْ به جهت عدم ارضاء نيازها و انطباق با سطوح بالاتر موجب همانندسازي مي گردد كه اين عمل مي تواند به صورت تقليدي بوده ، بدون توجه به ارزشها و باورهاي اصيل جامعه ي خود .


ـ بين امكانات و گرايش به فرهنگ بيگانه نيز رابطه ي معني داري با 95% اطمينان وجود دارد . يعني هر چه نوجوانان از امكاناتي مانند ويدئو ، ضبط ، كامپيوتر ، ماهواره و . . . بيشتر برخوردار باشند ، گرايش به فرهنگ بيگانه تشديد مي يابد .
امكانات فوق مي تواند مفيد يا مضر باشند . در صورتي كه متناسب با توان ، نياز و تعالي افراد نباشد ، موجبات تباهي و گمراهي فرد و در نهايت از خود بيگانگي را به دنبال خواهد داشت .
ـ همچنين بين منابع محدود كننده (نيروي انتظامي ، مدرسه ، پدر و مادر) و گرايش به الگوهاي نفي شده (الگوهاي بيگانه) در نوجوانان رابطه ي معني داري وجود دارد . يعني هر چه قدر كه از سوي منابع در مورد الگوهاي نفي شده محدوديت اعمال شود ،

گرايش به فرهنگ بيگانه را در نوجوانان تشديد مي كند . به جاي اينكه زمينه هاي ارضاء نياز هاي متناسب با سطوح سني در شرايط مناسب و توأم با آگاهي از پيامدها را فراهم كنيم ، با توسل به زور مي خواهيم سد ايجاد كنيم كه اين عملكرد لجاجت ، مخالفت ، مقاومت و در نهايت طرفداري از فرهنگ و ارزشها ي بيگانه را به دنبال خواهد داشت چرا كه اگر نوجوان طعم و رنگ زيبائيها ي فرهنگ اصيل خود را بچشد و ببيند هرگز به دنبال غير خود نخواهد رفت و اين وظيفه اي است بس حساس براي والدين ، مسئولين و برنامه ريزان و بخصوص معلمين كه بيشتر ارتباط را با نوجوانان دارند .


ـ دختران كه در آينده بعنوان زنان و مادران در خانواده و جامعه ايفاي نقش مي كنند اگر با فرهنگ و ارزشهاي اصيل جامعه ي خود آشنا و هماهنگ نباشد خود مي توانند عامل ترويج فرهنگ بيگانه به فرزندان و نسل آينده نيز باشند و مثل همين مطلب در باره ي پسران نيز صدق مي كند . بنابراين هر چه جامعه ي ما در طراحي و برنامه ريزي و حتي اجراء بدين امر مهم توجه همه جانبه نمايد قطعاْ مي تواند پايه ها و اساس فرهنگ خودي را استحكام بخشد و موجبات رشد و تعالي فردي و اجتماعي را فراهم سازد .
ـ 5/61% دانش آموزان مسئله ي كمبود و گراني كتابهاي مفيد را از عوامل مهم تهاجم فرهنگي دانسته اند.
ـ 5/52% دانش آموزان عدم كنترل و هدايت صحيح برخي برنامه هاي فرهنگي و اجتماعي و شيوه هاي تبليغاتي كه در رسانه هاي گروهي انجام مي گيرد را در گرايش جوانان و نوجوانان به فرهنگ عرب موثر دانسته اند .
ـ 5/43% نقش مربيان تربيتي و برنامه هاي پرورشي را در جلوگيري از پذيرش فرهنگ عرب موثر دانسته اند .


ـ از ديگر نتايج بدست آمده اينكه كمبود امكانات فرهنگي و تبليغي و همچنين ضعف بينش اعتقادي و عدم احكام مسائل ديني و تبليغات رسانه هاي غرب و پوشش نامناسب خواهر و مادر در محيط خانواده از عوامل موثر در گرايش جوانان و نوجوانان به فرهنگ غرب است . خلاصه ي مطلب عواملي كه پيش از اين گفته شد باعث گرايش دانش آموزان به تهاجم فرهنگي مي شود . و همانطور كه

پيش از اين گفته شد يكي از مهم ترين عوامل ايجاد فساد تهاجم فرهنگي است . همه اين عوامل مي توانند بتدريج باعث قطع ارتباط نسل جوان از هويت معنوي و ملي خود گردد و با سلب اعتماد به نفس آنان دنياي رنگين غرب را بسان مدينه ي آرماني در چشمانشان جلوه گر مي سازد و طبيعي است كه در صورت موفقيت اين سپاه مهاجم نيازمند شليك حتي يك گلوله نيست زيرا كه از سوي جبهه هيچگونه مقابله اي صورت نخواهد گرفت .


زمينه هاي تهاجم فرهنگي
1- آسوده شدن خيال مردم و مسئولين پس از جنگ و غفلت از دشمن
2- نداشتن برنامه ي مناسب فرهنگي ، تبليغي در دوران سازندگي
3- افت شديد فرهنگي و هنري در سطح جامعه و دانشگاه
4- عدم طرح صحيح مسئله تهاجم فرهنگي از جمله : ابزار احساسات تند و دادن شعارها
5- منزوي شدن عناصر مؤمن و خودي
6- ضعف سياسي ، نظامي و اقتصادي به عنوان يكي از عوامل مؤثر در پذيرش فرهنگ مهاجم است .
7- پديده ي دگر انديشي كه تازه شكل مي گيرد و مي خواهد تقوي و صداقت را از مردم بزدايد .
8- ايجاد حس ناكامي در طبقات متوسط تحصيلكرده ناشي از فقدان مشاركت سياسي .
9- فروكش كردن نوآوري در انديشه ي اسلام
10- ناديده گرفتن زمينه هاي جهل و بي فرهنگي


11- عدم دفاع جدي از اصول مسلّم اسلامي (مثل حجاب)
12- ضعف فعاليتهاي فرهنگي در دانشگاهها
سياستهاي دشمنان ما در تهاجم فرهنگي
1) تضعيف ولايت فقيه در ابعاد مختلف
2) القاي اينكه خط امام به انحراف كشيده شده
3) بدبين كردن مردم نسبت به روحانيت
4) بدبين كردن عامه ي مردم خصوصاْ نسل جوان نسبت به مديران و كارگزاران اصلي نظام
5) ترور شخصيت و تخريب چهره هاي اصيل و ارزشمند


6) القاي تعارض بين دين و سياست ، علم و حكومت
7) اتّهام ضديّت نظام اسلامي با آزادي ، دموكراسي و حقوق بشر
8) جداكردن نسلهاي رو به رشد از دين و معنويت
9) ترويج فساد
10) تحقير و منزوي كردن جريان ادب و فرهنگ انقلابي كشور
11) نفوذ گسترده ي دشمن در مراكز تبليغي و فرهنگي حتي حوزه هاي علميه
12) ايجاد جريان هاي روشنفكري وابسته

13) ايجاد تفرقه و ترويج فرقه گرايي و طائفه گري
14) نوشتن كتابهايي از قبيل آيات شيطاني پس از شكست در جبهه ي سياسي و نظامي
15) ربودن مغزها
16) ممانعت از انتقال تكنولوژي به ايران
17) همسويي مجامع بين المللي با اهداف شوم عرب
18) القاي تعارض تخصص با تعهد
19) تربيت نخبگان براي اداره جامعه
20) بت ساختن از چهره هاي فرهنگي وابسته به غرب


راه ها و ابزارهاي تهاجم
اين كه دشمن از چه راههايي وارد مي شود و از چه ابزار و وسايلي در اين راه استفاده مي كند سؤالي است كه براي آن پاسخهاي گوناگوني وجود دارد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید