بخشی از مقاله

چکیده
بهره وری یک مقوله مهم در زندگی انفرادی و اجتماعی ماست . مفهوم بهره وری در خلال قرون گذشته و بویژه در طی دهه های اخیر تحولات زیادی یافته و در حال حاضر به عنوان یک شاخص که بیانگر سطح زندگی فردی – سازمانی – ملی است مورد توجه همه محققین قرار گرفته است . در سطح سازمان بهره وری یک شاخص برای تعیین موفقیت یا ناکامی است

.
در این سطح بهره وری مفهومی است فراگیر که همه مفاهیم جزئی تری مثل افزایش کمیت محصولات ، کاهش هزینه تولید محصول ، رضایتمندی کارکنان ، مشتریان و سهامداران و ... را در بطن خود دارد در میان منابع و عوامل مختلف تولید که محصول هر سازمان اعم از کالا یا خدمات از تعامل و تلفیق آنها تحصیل می شود . نیروی انسانی از ویژگیهای خاصی برخوردار است چرا که ظرفیت افزایش عواملی از قبیل سرمایه ، مواد ، زمان و اطلاعات به هر حال محدود است ، اما تا

کنون حداقل از دیدگاه نظری هیچ حد ومرزی برای بهبود بهره وری نیروی انسانی ادعا نشده است .
به همین دلیل سازمانهایی که به بهره وری به عنوان یک فرآیند مداوم و مستمر می نگرند و افق زمانی مشخصی را به عنوان پایان فعالیت های بهبود بهره وری در نظر نمی گیرند ناچارند که سهم اصلی را در این فرآیند به نیروی انسانی بدهند و از طریق توجه به این عامل استراتژیک ، موفقیت سازمانشان را در تحقق سطوح بالاتر بهره وری تضمین نمایند .
تحقیق حاضر در همین راستا در صدد یافتن عواملی است که بیشترین سهم مثبت را در ارتقاء بهره وری داشته باشد .
بهره وری می تواند معیار جامعی در مورد اینکه سازمان ها چگونه ملاک های زیر را تامین می کنند در نظر گرفته می شود :
1- اهداف : میزان دستیابی به هدف ها .


2- کارایی : میزان موثر بودن منابع مورد استفاده برای ایجاد محصول مفید .
3- اثر بخشی : آنچه که حاصل میگردد در مقابل آنچه که ممکن است بدست آید .
4- قابلیت مقایسه : چگونگی مثبت نتایج بهره وری در طول زمان .

مقدمه
در مورد بهره وری نیروی انسانی ، اهمیت آن در بهره وری سازمان ها، عوامل موثر بر ارتقا بهره وری این منبع ، موانع بهره وری کارکنان و سهم هر عامل در این مورد ، کتابها ، مقالات و رساله های زیادی نوشته شده است و در سخنرانی ها وسمینارها ی مختلف نیز به این مهم ÷رداخته شده است . مقالات و تحقیقات مربوط به دوران کلاسیکها عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی را

مشتمل بر مواردی چون شرایط محیط کاری و مشوق های مالی می داند و به مدیران توصیه می کند که این عوامل را در راستای بهبود بهره وری نیروی کار بکار ببرند . پس از ظهور مکتب روابط انسانی عوامل انگیزشی غیر مالی نیز به مجموعه عوامل موثر بر بهره وری افزوده شد و به مدیران توصیه گردید که نیازهای غیر مالی کارکنانشان را نیز در نظر بگیرند و از طریق ارضاء این نیازها کارکنان بهره ور تر داشته باشند . علیرغم آنکه نظریه اقتضاء در مدیریت ، یک عامل خاص یا یک

گروه از عوامل مشخص را تحت هر شرایطی عامل بهبود دهنده نمی دهنده نمی داند اما ضمن تاکید بر تنوع وتعدد نیازها ی انسانی ، معتقد است راههای مختلفی نیز برای ارتقاء بهره وری وجود دارد که باید حسب مقتضیات هر سازمان آنها ار شناخت و بکار بست . به هر حال بهره وری مفهومی است فراگیر و گسترده بنحوی که شاید بتوان ادعا کرد که مدیریت یعنی تلاش برای بهبود بهره وری .


« فصل اول »


بیان کلی مسئله
در مفهوم کلی بهره وری رابطه بین محصول تولید شده توسط سیستم تولیدی یا خدماتی و نهادهای است که برای محصول بکار می رود . بنابر این بهره وری به عنوان استفاده کارآ از منابع ( کار ،سرمایه ،مواد ، انرژی و اطلاعات ) در تولید کالاها و خدمات تعریف می شود . بهره وری بالاتر به مفهوم تکمیل و تولید کالای بیشتر با همان مقدار منابع ، یا دستیابی به محصول بیشتر از نظر حجم و کیفیت با همان مقدار نهاده (ورودی ) است . همچنین بهره وری را می توان بصورت رابطه بین نتایج کار و طول زمان انجام آن تعریف کرد . زمان اغلب مخرج کسر مناسبی است

، هرقدر طول زمان برای انجام کار کمتر باشد سیستم مولدتر است. صرف نظر از نوع تولید و نوع سیستم اقتصادی یا سیاسی تعریف بهره وری یکسان است . بنابر این اگر چه بهره وری ممکن است مفاهیم متفاوتی برای افراد مختلف داشته باشد ، مفهوم اصلی همواره رابطه بین کمیت و کیفیت کالاها و خدمات تولید شده و مقدار منابع مصرف شده برای تولید را در بر دارد . بهره وری برای مدیران ، مهندسان صنایع ، اقتصاد دانان و سیاستمداران به عنوان ابزار مقایسه تلقی می شود . این معیار تولید را در سطوح مختلف سیستم اقتصادی ( در سطح افراد ، کارگاه ، سازمان ، بخش اقتصادی و اقتصاد ملی ) با توجه به منابع مصرف شده مقایسه می کند .در پر داختن به مقوله بهره وری باید بین مفهوم بهره وری با مفاهیم کارآیی و سود آوری تمایز قائل شد و بطور کلی نیروی انسانی سهم مهمی در بخشی از صنایع کشور دارند .


در این تحقیق پس از مروری بر منابع موجود و شناسایی آن گروه از عواملی که در متون مدیریت به عنوان عوامل موثر بر بهره وری از آنها یاد شده است . از طریق تنظیم پرسشنامه و انجام یک پژوهش میدانی ، این عوامل از نظر میزان تاثیر بر بهره وری نیروی انسانی در صنایع اتومبیل سازی کشور اولویت بندی شده است .

اهمیت و ضرورت پزوهش
سالهاست که مفهوم بهره وری به یکی از مهمترین و رایج ترین مفاهیمی تبدیل شده است که ذهن و فکر انسان را به خود مشغول می سازد . احتمالاً اولین باری که واژه بهره وری بصورت رسمی ذکر شد در یک مقاله در سال 1766 بود . در حدود یک قرن بعد در سال 1883 واژه بهره وری بعنوان « نیروی میل به تولید » معنی شد و تقریباً از همین زمان بود که به صورت مسأله مهمی برای اقتصاد دانان توسعه و محققین مدیریت درآمد . در دنیای امروز ، بهره وری معانی جدیدی پیدا کرده است و از یک دیدگاه کلی به یک شاخص مهم اقتصادی و اجتماعی مهم

اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده که توانایی یک فرد ، سازمان یا جامعه را برای استفاده بهتر از منابع و تبدیل آنها به نتایج نشان می دهد . به این ترتیب جوامع یا کشورهای پیشرفته یا سازمانهای موفق آنهایی هستند که می توانند از موفقیت بیشتری در استفاده از منابع محدود خود برای دستیابی به حداکثر بازده ، رضایت و رفاه برخوردار باشد . فردریک تیلور ( پدر علم مدیریت ) معتقد است : تنها نشانه بزرگ پیشرفت جهان افزایش چشمگیر بهره وری است . امروز بهره وری کارگران نسبت به 300 سال قبل دقیقاً 20 برابر شده است . این تحول در بهره وری نیروی کار

سبب شده است که ثروت عمومی جامعه افزایش یابد . سطح رفاه جامعه بهبود پیدا کند ، از ساعات کار کم شود ، تعلیم و تعلم بهتر و تفریحات بیشتر شود . تمام چیزهای با ارزشی که در این دنیا وجود دارد ناشی از همین افزایش بهره وری است . این پیشرفت چگونه حاصل شده است پاسخ کوتاه آنرا باید در استفاده بهتر از نیروی کار در جوامع مختلف جستجو کرد .
پرفسور کوزنتوس برنده جایزه نوبل اقتصادی در سال 1971 پنج خصوصیت جریان رشد را که تقریباً در کلیه کشورهای پیشرفته وجود دارد به شرح ذیل بر شمرده است :


1- نرخ بالای رشد تولید سرانه و جمعیت
2- نرخ بالای تحول ساخت اقتصادی
3- نرخ های بالای تحول اجتماعی ، سیاسی و ایده ئولوژیکی
4- پیشرفت اقتصادی بین المللی با استفاده از ابزار قدرتمند حمل و نقل و ارتباطات
5- نرخ های بالای افزایش بهره وری
شومپتر نیز در باب اهمیت مقوله بهره وری می گوید : افزایش کند و مستمر وسائل تولید و پس انداز ملی در طی زمان بدون تردید یک عامل مهم در توجیه تاریخ اقتصاد در خلال قرن ها ست اما این عامل مهم در واقع تحت الشعاع این حقیقت قرار دارد که پیشرفت اقتصادی بیشتر مرهون اتخاذ تدابیر جدید برای بهره وری بیشتر از منابع است و ربطی به کم یا زیاد شدن وسائل تولید و پس انداز ندارد.
از یک دیدگاه کلی به نظر می رسد که امروز بهره وری فراتر از یک معیار و شاخص اقتصادی به عنوان یک فرهنگ و نگرش به کار و زندگی مطرح شده و بهبود آن منشاء اصلی توسعه جوامع است از آنجا که ارتقاء بهره وری بر پدیده های اصلی اجتماعی  اقتصادی و سیاسی جوامع مانند تورم، سطح رفاه عمومی ، اشتغال ، توان رقابت سیاسی و اقتصادی و مانند این ها تاثیرات وسیعی دارد در حال حاضر تقریباً تمام کشورهای توسعه یافته و برخی از کشورهای در حال توسعه سرمایه گذاریهای زیادی را در جهت بهبود و ارتقاء بهره وری در سطوح ملی ، منطقه ای بخشی ، سازمانی و حتی افراد انجام داده و رشد و توسعه روز افزون خود را مرهون توجه نگرش صحیح به این مسأله وی دانند .


در کشور ما اهمیت و ارزش بهره وری هنوز به درستی شناخته نشده است و به عبارت دیگر هنوز فرهنگ و نگرش بهره وری بر جامعه حاکم نیست و لازم است که در این زمینه قدم های اساسی و موثری برداشته شود .


فقدان بهره وری در سطح مطلوب باعث بروز مشکلاتی می شود و وجود این مشکلات چه در سطح ملی و چه در سطح بنگاههای اقتصادی نشان دهنده سطح نامطلوب بهره وری است و در واقع به مدیران جامعه یا موسسه هشدار می دهد که دست به فعالیتهایی برای ارتقاء این سطح بزنند . برخی از عمده ترین مشکلاتی که حاکی از نامطلوب بودن شاخص های بهره وری هستند عبارتند از :
1- سود کم
2- نتیجه گیری نامطلوب و غیر قابل قبول
3- افزایش نامعقول هزینه ها
4- پائین بودن کیفیت خروجی (محصول)
5- میزان نامطلوب ضایعات
6- ناتوانی در رقابت با محصولات مشابه


7- عدم استفاده از حداکثر ظرفیت تولیدی
8- فعالیت ماشین آلات و تجهیزات در شرایط نامطلوب و غیر استاندارد
9- ناتوانی در اجرای تعهدات
10- بیکاری ( آشکار و پنهان )
11- مشکلات مدیریتی
12- عدم استفاده از خلاقیت و نوآوری

اهداف پژوهش
با توجه به اهمیت موضوع بهره وری و نقش آن در توسعه یافتگی یا عقب ماندگی جوامع و سازمانها و همچنین با عنایت به نقش بارز و تعیین کننده منابع انسانی در تحقق بهره وری که این تحقیق در نظر دارد پس از مطالعه مدل های نظری ، پژوهشی میدانی انجام داده و از طریق نتایج حاصل از این پژوهش پنجره ای روبه سوی افق های روشن بهره وری نیروی انسانی در صنایع خودرو سازی کشور باز کند . علت انتخاب بخش صنعت ( خودرو سازی ) برای انجام این مطالعه عبارتست از اینکه :
1- در حال حاضر بخش صنعت ، سهم بزرگی در قلمرو اقتصادی – اجتماعی کشور دارد و این سهم به مرور در حال افزایش است .
2- صنعت کشور بالغ بر هزاران واحد و میلیونها شاغل را در بر دارد و لذا تحول در این بخش به سرعت و با شدت بر ساختار اقتصادی – اجتماعی کشور تاثئر می گذارد .
3- با توجه به گزارشات و اطلاعات موجود ، پائین بودن سطح بهره وری یکی از بزرگترین مشکلاتی است که صنعت کشور با آن دست به گریبان است .
4- با توجه به تغییر نقش خود رو از یک کالای لوکس و تشریفاتی به یک کالای ضروری روز به روز بر اهمیت توسعه صنایع خودرو سازی کشور افزوده می شود .


5- صنایع خودرو سازی به تبع خود بسیاری دیگر از شاخه های صنایع از جمله صنایع لاستیک ، صنایع رنگ ، صنایع آهن و فولاد ، صنایع شیشه و .... را نیز فعال می کند .
بطور کل مهمترین هدف تحقیق عبارتست از یافتن عواملی که می تواند بهره وری نیروی انسانی شاغل را بطور مثبت تحت تاثیر قرار دهد و همچنین مشخص کردن سهم و اولویت هر یک از عوامل .

سؤالات
بنابر آنچه ذکر شد و با توجه به اهمیت روز افزون مسئله بهره وری در جهان و بویژه در سازمانهای تولیدی و صنعتی از یک سو و نا بسامانی و نامطلوب بودن موقعیت فعلی بهره وری در صنایع کشور از سوی دیگر و با عنایت به نقش قابل توجه نیروی انسانی به عنوان مهمترین و مؤثرترین عامل تولید که می تواند تأثیرات فوق العاده ای را در ارتقاء بهره وری واحدهای صنعتی کشور داشته باشد ، سؤالات مورد نظر در این تحقیق عبارتست از:


1- آیا توجه به منابع انسانی بر افزایش بهره وری مؤثر است ؟
2- آیا پرداختهای پاداشها بر اساس شایستگی های افراد در افزایش بهره وری مؤثر است ؟
3- آیا بهره گیری از دوره های آموزشی جهت نیروی انسانی بر افزایش بهره وری مؤثر است ؟
از آنجا که انجام یک تحقیق علمی مستلزم محدود نمودن مسئله می باشد ، لذا مسئله کلی پائین بودن سطح بهره وری صنایع کشور از یک سو به یکی از عوامل تولید ( یعنی نیروی انسانی ) و از سوی دیگر به یکی از زیر بخشهای اصلی صنعت کشور ( یعنی صنایع خودرو سازی ) محدو شده است . بنابر این مسئله اصلی که این تحقیق در صدد تبیین ابعاد آن است عبارتست از :


چرا بهره وری نیروی انسانی شاغل در صنایع خودرو سازی کشور در وضعیت مطلوبی نیست ؟
با توجه به تعریفی که از مسئله ارائه شد ، مهمترین هدف تحقیق عبارتست از ، یافتن عواملی که می تواند بهره وری نیروی انسانی شاغل در صنایع خودرو سازی کشور را بطور مثبت تحت تاثیر قرار دهد و همچنین مشخص کردن و سهم و اولویت هر یک از عوامل .

« فصل دوم »

بررسی تئوری های مرتبط با متغییرهای اصلی تحقیق
چنانچه بخواهیم این مرور تاریخی را از زمان پی ریزی علم مدیریت به مفهوم امروزی آن انجام دهیم باید با نظرات تیلور در این مورد آغاز کنیم .
فردریک تیلور (( پدر علم مدیریت )) معتقد بود که هدف اصلی مدیریت باید بدست آوردن بیشترین نیک فرجامی برای کارفرما همراه با بیشترین نیک فرجامی برای هریک از کارگران باشد . نیک فرجامی کارفرما نمی تواند سالهای سال پا برجا باشد مگر با نیک فرجامی کارگر همراه گردد . جهت مخالف این سخن نیز درست است این کار شدنی است که آنچه کارگر می خواهد ( یعنی مزد بیشتر ) به او بدهیم در همان حالی که خواسته کارفرما ( یعنی هزینه پایین کار ) را نیز برآورد کنیم .
هیچکس را نمی توان یافت که بخواهد از این موضوع رو برگرداند که برای هر فرد بیشترین نیک فرجامی تنها زمانی پدید می آید که آن فرد به بالاترین درجه کارائی خود برسد یعنی آنکه بزرگترین محصول کار روزانه خود را تولید کند . برای یک سازمان تولیدی پیچیده تر نیز باید این نکته به تمام و کمال روشن باشد که بزرگتریت نیک فرجامی پایدار برای کارگر که در آن کار می کند همراه با بزرگترین نیک فرجامی کارفرما تنها زمانی فراهم می آید که با کوچک ترین ترکیب از کوشش انسانی ، منابع طبیعی و هزینه بکاربردن سرمایه بصورت ماشین آلات ، ساختمان ها و مواردی از این قبیل کار سازمان به پیش برده می شود به طور خلاصه بیشترین نیک فرجامی تنها در پی بیشترین تولید و بهره وری می تواند پدید آورد .
تیلور در تحقق بهبود بهره وری بار اصلی را بر دوش

مدیران می گذارد و معتقد است مدیر برای نیل به بهره وری در سازمان باید 4 وظیفه اصلی را عهده دار شود که عبارتند از :
1- مدیر باید برای هر بخش از کار دستورها ، قانون ها و صورت بندی هایی را که متضمن بهترین شیوه انجام کار است فراهم آورد .
2- مدیر باید کارگر را متناسب با نوع کار استخدام کرده و او را آموزش بدهد .
3- مدیر باید از طریق همدلی با کارگر و استقرار نظام تنبیه و تشویق اطمینان یابد که کارگر آنچه را که آموزش دیده در عمل بکار می برد .
4- مدیر باید مسئولیتهای مربوط به برنامه ریزی و هدایت کار را بر عهده بگیرد .
علیرغم آنکه در نوشته های تیلور تاکیدهای عمده ای بر مقوله بهره وری شده است و به آموزش و انگیزه های مالی به عنوان دو عامل تقویت کننده آن اشاره گردیده اما به نظر می رسد که نگرش او به انسان و عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی یک بعدی بوده است .


تیلور انسان و ماشین را معادل یکدیگر می دانست ماشین ها و حتی به بهترین وجه کار می کنند که خوب نگهداری شوند پس برای کارگران هم باید شرایط مساعد کار را تامین کرد آنها باید خوب آموزش ببینند و حقوق مناسب دریافت دارند در این صورت به عقیده تیلور کارگران بطور اتوماتیک به بهترین وجه کار خواهند کرد . تصور او از انسان درست نبود . انسان خلاق است احساس و عاطفه دارد و هوشمند است تیلور این ویژگی های اساسی را نادیده گرفته بود به همین دلیل در آمریکا علیه مدیریت علمی جنجال بزرگی به راه افتاد و مدیریت علمی به عنوان شیوه ای غیر انسانی محکوم شد .


شرکت فولاد تبهلم که تیلور تجربیات مشهورش را در تخلیه شمش های آهن در آن انجام داده بود او را بدون ارائه دلیل و توضیح اخراج کرد .بطور کلی باید گفت تیلور از نقش مدیریت و نیاز به بهبود بهرهوری آگاهی کامل داشت اما نمی دانست که چگونه انگیزه کارکردن را در انسان پدید آورد .
آن بخش از نظریات تیلور را که به نحوی با مقوله بهره وری مرتبط است می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
1- بکار بستن روش های علمی در مسائل مدیریت موجب افزایش بهره وری می شود .
2- تشویق به افزایش دستمزد به نفع کارگر و کارفرماست و بهره وری را ارتقاء می دهد .
3- مدیریت علمی مبتنی بر این دو فرض اساسی است که بهره وری را می توان از طریق بکار بستن روش های علمی و پرداخت دستمزد بالا تر برد .
4- روش های علمی مورد نظر تیلور بطور کلی شامل استاندارد کردن شرایط کار و استاندارد کردن روش های انجام کار است .
تلاش علم مدیریت تیلور و مدیران برای یافتن راه های افزایش بهره وری پس از تیلور نیز ادامه یافت . محققین در سالهای اولیه قرن بیستم با تاکید بر شرایط فیزیکی محیط کار از یک سو و مشوق های مالی واقتصادی از سوی دیگر درصدد یافتن شیوه های ارتقاء کارائی منابع تولید بطور عام و منابع انسانی بطور خلاصه بوده اند .


یکی از مهمترین مجموعه تحقیقات و مطالعاتی که در این مورد به عمل آمده و منشاء تاثیرات شگرف و عمیقی در دنیای مدیریت شد مطالعاتی بود که در کمپانی وسترن الکتریک انجام گردید . این شرکت در اوایل دهه سوم قرن بیستم با همکاری شورای تحقیقات ملی امریکا و انستیتو ماساچوست مبادرت به پژو هشهایی در زمینه تاثیر شزایط فیزیکی محیط کار بر بهره وری کارگران نمود و درصدد برآمد تا تاثیر عواملی چون نور ، صدا ، رطوبت ، درجه حرارت ، طول مدت کار ، افزون بر تعداد ساعات استراحت ، کم وزیاد کردن تعطیلات ، میزان تنفس ، دادن غذای مجانی ضمن کار و ... را بر بهره وری کارکنان بیازماید

.
در مرحله اول که این بررسی را توسط دو اقتصاد دان بنام های بوش و بارکر انجام شده بود نتایج متضادی بدست آمد . برای مثال بهره وری ( میزان تولید با حفظ سایر شرایط ) کارکنان با افزودن بر میزان روشنایی محل کار آنها با لا رفت و این با مفروضات آن زمان سازگار بود اما وقتی برای حصول اطمینان از تاثیر میزان روشنایی ، آنرا کاهش دادند با کمال تعجب دریافتند که باز هم بهره وری کارکنان افزایش می یابد . علیرغم آنکه این مجموعه تحقیقات حدود سه سال بطول انجامید اما محققین از یافتن علل اصلی موثر بر بهره وری باز ماندند . آن را به عوامل غیر فیزیکی منتسب کردند .
شرکت مذکور به منظور تکمیل تحقیقات از گروهی از محققان دانشگاه هاروارد به سرپرستی التون مایو دعوت به همکاری کرد این گروه نیز تحقیقات وسیعی را به مدت 228 هفته انجام دادند و طی آن تاثیر مواردی مثل زمان پرداخت حقوق ، اوقات استراحت ، دفعات استراحت ، دادن غذای مجانی در حین کار ، کاهش ساعات کار روزانه و کاهش روزهای کارهفتگی را بر بهره وری کارکنان مورد بررسی قرار دادند اما آنها نیز نتوانستند هیچگونه رابطه منطقی بین داده ها و ستاده های این فرآیند بیابند .


تحقیق اخیر از طریق مصاحبه با کارکنانی که تحت آزمون قرار گرفته بودند ادامه یافت و از طریق این گفتگو ها بود که مشخص شد عوامل غیر مادی و غیر فیزیکی از قبیل :
کم یا زیاد آزادی عمل
مورد توجه قرار گرفتن
احساس غرور و اهمیت کردن
افزایش یا کاهش کنترلها
بهبود روابط با سرپرستان
سادگی برقراری روابط مورد نظر گروهی و اجتماعی با همکاران .
اثرات قابل توجهی بر بهره وری نیروی انسانی سازمان ها دارد پس از این دوره بود که مطالعه عوامل موثر بر بهره وری کارکنان ابعاد جدیدی یلفت و علاوه بر حوزه های مادی و فیزیکی حوزه های مربوط به شرایط رفاهی کارکنان را نیز در بر گرفت .
کلیه تحقیقات و مطالعات در مورد نیازهای انسان ، انگیزش ، ادراک ، طرز تلقی ، تطابق شغل یا شخصیت ، تطابق نقش با شخصیت ، گروه ، سازمان های غیر رسمی ، ارتباطات ، سبک های رهبری و ... که پس از مطالعه هارتون و بویژه بعد از پایان جنگ دوم جهانی صورت گرفت و در حال حاضر نیز ادامه دارد جملگی در صدد یافتن همین عوامل روانی هستند .
در واقع پس از آغاز نهضت روابط انسانی بود که مشخص شده هر انسانی مقداری انرژی روانی دارد و فی المثل می تواند تخیل داشته باشد ، فکر کند ، حس کند ، ممکن است به او افکار بلندی الهام شود ، کار گروهی را تشویق کند ، نیاز به برتری جوئی را در کار مورد تاکید قرار دهد همیشه برای راهنمایی و کمک به زیر دستان حاضر باشد واز اندیشه های تازه استقبال کند .


با ظهور نظریه عمومی سیستم ها و تئوری اقتضاء ، بهره وری مفهومی عمیق تر و گسترده تر یافت . از دید این نظریه ها ، عوامل موثر بر بهره وری نیروی کار را باید با توجه به اقتضای شرایط و با عنایت به تعامل محیط و سازمان شناسایی نمود و بکار گرفت در واقع از دید این نظریه ها هیچ اصل ثابت و جهانشمولی برای افزایش بهره وری کارکنان همه سازمان ها وجود ندارد و موفقیت هر سازمان در گرو آن است که اصول و عوامل مربوط به خود را به درستی بشناسد .


همزمان با تحولات علم مدیریت ، تلقی محققان و مدیران از مقوله بهره وری نیز دستخوش تغییر و دگرگونی های فراوانی شد . در مرحله اول بهره وری از یک مفهوم مکانیکی و تک بعدی که فقط معنای افزایش تولید از آن استنباط می شد به مفهوم گسترده تری که شامل کیفیت ، هزینه ، انگیزه ، ضایعات و ایمنی نیز بوده تبدیل شد .( مقدمه ای بر رویکرد جامع ارتقاء بهره وری )
در مرحله بعد به یک مفهوم که باید در همه گستره سازمان یا جامعه به آن پرداخته می شد تغییر ماهیت داد و با لاخره در سومین مرحله از یک شاخص صرفاً اقتصادی به یک نگرش و یک فلسفه برای زندگی بهتر تبدیل گردید .

تجزیه و تحلیل بهره وری
افزایش یا بهبود بهره وری تا حد زیادی موکول به تجزیه و تحلیل بهره وری است . این کار از طریق تعیین شاخص های بهره وری و مقایسه آن با روند گذشته صورت می پذیرد برای تعیین شاخص های مربوط به بهره وری باید داده ها را به معیارهای قابل اندازه گیری تبدیل کرد چرا که تعریف ساده اما کاربردی بهره وری عبارتست از نسبت ستاده به داده

 

دو معیار اصلی برای قابل اندازه گیری کردن و مقایسه کردن
ستاده ها و داده ها وجود دارد که عبارتست از :
1- معیارهای زیادی که ارزشی را به وسیله پول منعکس می سازد .
2- معیارهای مقداری که کمیت داده ها و ستاده ها را مشخص می سازد .
3- با توجه به این معیارها برای مثال می توان بهره وری کل یک موسسه رابصورت زیر نشان داد :


گفتیم که تجزیه تحلیل بهره وری بدون مقایسه شاخص های آن باروند گذشته تقریباً بی معنی است بنابراین شاخص کاملتر بهره وری عبارت خواهد بود از :
1-زمان مبنا ( پایه ) باید بنحوی انتخاب شده باشد که روند ورودی طبیعی را نشان دهد . علاوه بر اینها باید دانست که وزن ( اهمیت نسبی ) خروجی ها (ستاده ها ) با یکدیگر و اهمیت نسبی ورودی ها ( داده ها ) نیز با یکدیگر متفاوت است .


برای مثال در مورد داده ها نقش نیروی انسانی در صنایع کار بسیار بیشتر از نقش این ورودی در صنایع سرمایه بر است . همچنین در مورد ورودی نیروی کار نقش نیروی کار ماهر و تحصیل کرده از نقش نیروی کار ساده و غیر ماهر متفاوت است و اهمیت نسبی بیشتری دارد به همین دلیل در محاسبه شاخص بهره وری باید اهمیت نسبی هر یک از داده ها و ستاده ها را دارد محاسبه کرد لذا چنانچه w را نشانه اهمیت نسبی عوامل بدانیم شاخص بهره وری عبارت خواهد بود از :
2 - علاوه بر شاخص بهره وری کل ، شاخص هایی نیز برای محاسبه بهره وری جزئی وجود دارد به این ترتیب که :
3-در میان شاخص های بهره وری جزئی ، شاخص بهره وری نیروی انسانی یکی از مهمترین آنهاست که موضوع بحث این تحقیق نیز می باشد :
4-همانگونه که در بحث مربوط به اهمیت نسبی عوامل ذکر شده در محاسبه نفر / ساعت مربوط به عامل نیروی انسانی باید برای هر گروه از مشاغل یک ضریب وزنی تعریف و تعیین کرد . مثلاً باید به این سوال پاسخ داد که آیا

یک ساعت کار یک مدیر ، یک مهندس ، یک کارگر ماهر و یک کارگر ساده یک ارزش دارند ؟
همچنین هر یک از واحدهای سازمان هم با توجه به نوع ارتباطی که با ماموریت ( اصلی ) سازمان دارند باید از یک ضریب مناسب برخوردار باشند . برای مثال آیا در یک سازمان تولیدی ، نقش ( اهمیت نسبی ) واحدهای تولیدی و واحدهای خدماتی یکسان و برابر است ؟
باید دانست که شاخص بهره وری جزئی از جمله بهره وری نیروی انسانی احتیاج به تفسیر دارد زیرا ممکن است مجموع خروجی ها در اثر عامل دیگری تغییر یافته باشد .علاوه بر شاخص های جزئی ، اخیراً نسبت های بهره وری نیز مطرح و معرفی شده و کاربرد زیادی نیز یافته اند برای مثال نسبت بخشی از خروجی به کل خروجی نیز می تواند نشان دهنده عملکرد سیستم باشد .


5-در یک موسسه تولیدی نسبت کالای استاندارد تولید شده به کل کالای تولید شده می تواند نشانگر نرخ موفقیت آن موسسه در نیل به اندازه های کیفی استاندارد باشد .
6-پس از مروری اجمالی بر منظور مفهوم بهره وری در طول تاریخ مدون مدیریت و بعد از ارائه تعاریف مختلف از این مفهوم اینک به بررسی و معرفی تعدادی از مدل ها و الگوهای ارائه شده در مورد عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی می پردازیم . مدل های ارائه شده به ترتیب زیر می باشد :
مدل شماره 1: (کیت دیویس"جان نیو استورم1986)
کیت دیوس و جان نیواستورم در مورد عوامل موثر بر بهره وری نیروی کار به عوامل زیر اشاره کرده اند :
_کیفیت رهبری
_اعتماد متقابل کارگر و کارفرما
_دو سویه بودن ارتبا طات سازمانی
_عادلانه بودن پاداش ها
_مشارکت داشتن کارکنان در اداره امور سازمان
_امکان رشد و پیشرفت کارکنان


علاوه بر اینها آنچه توسط این محققین مطرح شده و در مدل های مشابه کمتر به چشم می خورد این است که نظارت"ساختارو دیوانسالاری به اندازه معقول از یک سو وفشارهای منطقی در کار از سوی دیگر نیز می تواند بهره وری نیروی کار را بهبود بخشد.
مدل شماره 2: محققی به نام ((شپارد))
معتقد است شواهد زیادی در دست است که بر اساس آن می توان گفت استفاده مطلوب از نیروی انسانی در موسسات صنعتی مستلزم و شرائط"فرضیه ها و مهارت های غیر از آن است که بطور سنتی در صنعت مقرر شده است. در25سال اخیرآزمایشات "مشاهدات .اطلاعات در زمینه سازمان "شالوده مکاتب جدیدی را در مدیریت بنا نهاده است این مکاتب با تز مدیریت علمی و یا الگوهای سنتی بوروکراسی اختلاف اساسی دارد در مکاتب جدید تاکید بر نکات زیر است.
1)مشارکت وسیع کارکنان در تصمیم گیری به جای تمرکز تصمیم گیری
2)اعتماد متقابل به جای اقتدار یک جانبه
3)وجود سرپرست به عنوان رابط درون و بیرون گروه کار به جای نماینده مقامات بالای سازمان
4)ارتقاء مسئولیت کارکنان بجای کنترل کارکرد آنه

ا خارج از واحد
مدل شماره 3: (میر محمدی-1373)
آقای میر محمدی دبیر کل سازمان امور اداری و استخدامی کشور معتقد است بهبود بهره وری نیروی انسانی در سازمان های کشور در گرو عوامل زیر است :
_آموزش شغلی مستمر
_ارتقاء انگیزه کارکنان
_مجال بروز ابتکار و خلاقیت
_برقراری نظام تنبیه و تشویق
_برقراری نظام مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد
علاوه بر عوامل فوق "آنچه توسط ایشان مطرح شده و وجه تمایز اصلی این مدل با مدل های مشابه می باشد تا کید بر بهبود روشها از یک سو و ترویج خود کنترلی در کارکنان سازمان ها از سوی دیگر است در واقع به اعتماد نامبرده ترویج وجدان کار و انظباط اجتمایی از یک سو و تجدیدنظر در روش های انجام کار به منظور اطمینان از بهینه بودن این روش ها نیز بر بهره وری کارکنان تا ثیرات مثبت دارد.

مدل شماره 4 : (ژوزف پوتی " 1985)
این مدل توسط ژوزف پوتی ارائه شده و عامل اصلی موثر بر بهره وری کارکنان را معرفی کرده است که این عوامل عبارتند از :
_آموزش کارکنان
_فراهم آوردن امکان رضایت شغلی کارکنان
_حسن روابط کارگر" کارفرما


علاوه بر اینها آنچه در مدل مذکور جالب توجه و وجه تمایز آن با مدل های مشابه این است که به اعتقاد صاحب نظر اهداف بهره وری باید برای کارکنان روشن شود چرا که این کار آنها را به همکاری و همراهی برای تحقق اهداف تشویق می کند سپس باید فرصت و مجال مشارکت و قبول مسئولیت را در فرایند بهبود بهره وری برای همه کارکنان فراهم آورد.(مدیریت بهره وری و شیوه های بهبود آن)
همچنین باید به کارکنان اطمینان دادکه منافع ناشی از بهره وری سهیم هستند و نهایتا اینکه کارکنان باید التزام عملی مدیریت رده بالای سازمان را نسبت به اهداف بهره وری لمس کنند.مثلا چنانچه کاهش هزینه هایکی از اهداف بهره وری باشد مدیریت عالی سازمان باید دراین راه پیشقدم باشد.

مدل شماره 5 : (کمپانی نسان موتورز"1992)
این الگو توسط یک شرکت ژاپنی که خود در مقوله بهره وری از موقعیت ممتازی برخوردار است ارائه و توصیه شده است و مشتمل بره اصل موثر بر بهره وری نیروی انسانی سازمانهاست :
1)اشتغال با ثبات کارکان (استخدام مدام العمر) که از طریق انعطاف شغلی و داشتن آئین نامه استخدامی جامع و واضح تحصیل می شود.
2)مشارکت و درگیر بودن کارکنان در امور سازمان که مستلزم جری

ان باز وآزاد اطلاعات "دو جانبه بودن ارتباطات سازمانی و استقرار نظام پیشنهادات است .
3)رفتار عادلانه (منصفانه) با همه کارکنان
4)امکان رشد و ترقی شخصی و شغلی کارکنان که از طریق برنامه های آموزشی و تربیتی "ارزیابی عملکرد مبتنی بر شایستگی و همچنین استقرار نظام ارتقاء از داخل سازمان تامین می شود.
5)نظام جبران خدمت قابل رقابت با سایر سازمان ها.
مدل شماره 6 : (احمد احمدیان"1371)
این مدل توسط یک محقق ایرانی شاغل به تدریس در دانشگاههای امریکا ارائه شده و طی آن به عوامل موثر بر ارتقاء بهره وری اشاره کرده است :
1)کارکنان باید امکان رشد و پیشرفت داشته باشند.
2)کیفیت زندگی کاری و زندگی شخصی کارکنان باید از طریق کار بهبود بخشد.
3)کارکنان باید امکان مشارکت در اداره امور سازمان را داشته باشند.
4)کارکنان باید در کارشان تا حد امکان استقلال عمل داشته باشند.
5)محیط کار باید با صفا و صمیمی باشد.


6)فرد باید از از انجام بنحوی سریع و موثر خوشنود و سر بلند شود.
7)کار باید به نحوی سازمان داده شود که فرد بتواند حتی الامکانکار را خودش تکمیل کند و نتیجه کارش را ببیند.
8)محیط کار باید به فرد احساس راحتی بدهد.
9)کار باید به نحوی طراحی شود که نتایج معینی"ملموس و ارضاءکننده داشته باشد.
مدل شماره 7 : (نصرالله غفاری"1373)
این مدل توسط یکی از اساتید دانشگاههای کشور ارائه شده است و بر6عامل به عنوان تقویت کننده بهره وری نیروی انسانی تاکید دارد که عبارتنداز:
1)آموزش و تربیت کارکنان.
2)سیستم پرسنلی که شامل امنیت شغلی و رفتار عادلانه با کارکنان است .
3)مدیریت صحیح از طریق استقرار سیستم ها و استانداردهای مناسب .
4)ایجاد انگیزه در کارکنان .
5)حسن روابط کارگران و کار فرمایان .
مدل شماره 8: (فردریک هرزبرگ) :
یکی از جالب ترین سلسله مطالعاتی که بر مساله بهره وری کارکنان توجه دارد بوسیله فردریک هرزبرگ انجام شده است در نتیجه این مطالعات نظریه ای درباره انگیزه کار وضع گردیده که برای بهره وری منابع انسانی نتایج ضمنی فراوانی داشت.


هرزبرگ ضمن ساختن و پرداختن تئوری انگیزش "بهداشت محقا پی برده بود که معرفت درباره طبیعت انسان "نیازها و انگیزه های او می تواند برای افراد و سازمان ها با ارزش باشد او در این مورد می گوید:
(( برای مدیریت "تحقیق و مطاله درباره گرایش شغلی کارکنان "موجب افزایش بهره وری"کاهش غیبت و روابط انسانی بهتری در کار می شود )) .
هرزبرگ کار خود را با جمع آوری داده هایی درباره گرایش های شغلی آغاز کرد تا بر اساس آنها بتواند مفروضاتی درباره رفتار انسان بدست آورد.تئوری او در نتیجه تجلیل یک مطالعه مقدماتی در موسسه خدمات روانشناسی پیتسبورگ شکل گرفت . این مطالعه در برگزیده مصاحبه های گسترده ای با قریب دویست نفر از مهندسان و حسابداران بخش های صنعتی در پیتسبورگ بود.
هرزبرگ در تحلیل داده های حاصل از این مصاحبه نتیجه گرفت که انسان دو دسته نیاز متفاوت دارد که اساسا مستقل از یکدیگرند وبه طریق مختلفی رفتار را تحت تاثیر قرار میدهند.او پی برد وقتی که افراد از کار خود احساس نارضائی می کنند نارضائی آنها به محیطی مربوط است که در آن کار می کنند و در مقابل وقتی که افراد درباره کار خود احساس خشنودی می کنند این خشنودی به خود کار مربوط می شود.هرزبرگ اولین طبقه نیازها را عوامل بهداشت نامید زیرا این نیازها اگر ارضا شوند مانع نارضائی شغلی می گردندواولین طبقه نیازهارا انگیزه ها نامید زیرا این نیازها موجبات انگیزش افراد را برای بهره وری مطلوبتر فراهم می سازند .از نظر هرزبرگ انگیزه ها یا عواملی که بر بهره وری نیروی انسانی سازمان ها تاثیرات مثبت دارند عبارتند از :


1) کسب موفقیت
2) قدردانی برای انجام کار
3) کار تلاش انگیز
4) مسئولیت فزاینده
5) امکان رشد و توسعه
از نظر هرزبرگ اقدامی که واقعا درباره کار یا شغل ضرورت دارد و موجبات بهره وری کارکنان را فراهم می آورد پر مایه کردن یا تقویت شغل است. منظور از تقویت شغل بالا بردن عمدی سطح مسئولیت "حدود تلاش برانگیزی شغل است .


مدل شماره 9: (حسین عظیمی"1371)
این مدل توسط یکی از صاحب نظران کشور در امر توسعه اقتصادی عنوان شده است وی معتقد است نیروی انسانی باید واجد شرایط و ویژگیهای زیر باشد تا قدرت تولید و بهره وری داشته باشد :
1) انرژی
2) پشتکار
3) انگیزه
4) دانش
5) مهارت
به عبارت دیگر بهره وری نیروی انسانی در فرایند تولید به این نکته وابسته است که این انسان تا چه حد دارای انرژی است چقدر استقامت دارد"از شکست ها و ناکامی ها درس می گیرد و نا امید و مایوس نمی شود.تا چه حد دارای انگیزه برای کار و فعالیت است.چه میزان دانش و شناخت(نظری)نسبت به کار دارد و چه مقدارمهارت برای کاربرد عملی دانش خود را داراست در واقع از دید این محقق بهره وری هر فرد در گرو دانستن و خواستن اوست.
مدل شماره 10 : (مرتضوی"شهرناز"1373)
یکی از محققین کشور که تحقیقات زیادی در مورد یافتن عوامل موثر بر بهره وری کارکنان سازمان ها دارد پس هز چند تحقیق ( یک تحقیق بین فرهنگی میان ایران و چهار کشور دیگر )4 عامل موثر بر بهره وری را به شرح زیر مطرح می کند :
1) رضایت شغلی کارکنان : چنانچه کارکنان بنا به دلائلی مثل حقوق و مزایای مناسب "امکان ارتقاء شرایط شغلی مطلوب روابط و مناسبات انسانی با همکاران و مدیران و…."از رضایت شغلی بالایی برخوردار باشند بهره وری مطلوبی نیز خواهد داشت.
2) تعهد سازمانی : چنانچه کارکنان از طریق پذیرش واقعی اهداف و ارزش های سازمانی عتاقمند به حفظ عضویت در سازمان باشند و برای بذل کوشش بیشتر آمادکی داشته باشند بهره ورتر خواهند بود.


3) مدیریت پدرانه : مدیریت پدرانه زیر دستان را در حد توانایی را در تصمیم گیری هادخالت می دهد.برای درک و رفع مشکلات شخصی کارکنان کوشش می کند و ضوابط و مقررات را به نحو یکسان و منصفانه در مورد همه اعمال می نماید.این سبک از مدیریت با بهره وری نسبت مستقیم دارد.
4) امنیت شغلی کارکنان
Jpc مدل شماره 11: (1992)
سازمان بهره وری ژاپن 9 عامی موثر بر بهره وری این کشور را به شرح زیر به جهان معرفی کرده است :
1) شرح شغل گسترده و ماموریت انعطاف پذیر : سازمان مذکور این عامل را جوهره اصلی بهره وری می داند در ژاپن علیرقم آنکه هر شغل مسئولیت های فردی را مشخص می کند اما شرح شغل به شدت مفهوم غربی آن وجود ندارد. بعلاوه هر شغل در یک سازمان ژاپنی مشتمل بر مسئولیت های فردی نسبتا کم و مسئولیت مشترک نسبتا زیاد است. ژاپنی ها دریافته اند که کارکرد کلی یک مجموعه در صورتی که اعضای آن مجموعه به صورت یک گروه با مسئولیت های فردی و جمعی همزمان کار کنند بهتر اززمانی است که به صورت انفرادی و با ما موریت های ویژه به کار اشتغال ورزند . همچنین کارکنان مجرب باید از کارکنان کم تجربه در جهت تحقق اهداف گروهی حمایت کنند در نتیجه مرز غیر قابل عبوری بین مشاغل وجود ندارد بلکه مسئولیت پذیری بیشتر تشویق می شود.
2) کار گروهی : شرح شغل گسترده در داخل یک سازمان بطور اتوماتیک مستلزم وجود یک کار گروهی بین اعضا آن سازمان است در سازمان های غربی که هر فرد فقط مسئول انجام شغل خود است فرصت زیادی برای کار مشترک وجود ندارد در حالیکه در ژاپن مشارکت در کوشش های گروهی بخشی از وظایف هر فرد است.
3) فراهم بورن امکان نوآوری و خلاقیت : نو آوری و خلاقیت نمایانگر نگرش کاری مثبت کارکنان است .کارکنان زمانی برای خلاقیت و نوآوری تشویق می شوند که احساس خوشایندی از نتیجه این کار داشته باشند.


4) توزیع اطلاعات : سهیم کردن در اطلاعات لازمه اساسی کار تیمی موثر است .اعضاءگروه فقط در صورتی که اطلاعات لازم در مورد فعالیت های گروه و سایر اعضاء داشته باشند به یکدیگر بطور موثر کمک می کنند در فرایند توزیع اطلاعات مدیر نقش بزرگی دارد.
5) احساس مسئولیت : کارکنان باید به داشتن احساس مسئولیت در قبال دیگران (همکاران و مشتریان)تشویق شوند.
6)مبنی 5 گانه : _کنار گذاشتن اقلام غیر ضروری
_قرار دادن هر شی تحت نظم و ترتیب
_نظافت


_استمراردر برقراری نظم و نظافت
_انظباط اساسی برای عملیات
7) التزام کارکنان به اخلاقیات کار بویژه انظباط"وقت شناسی و خوش قولی
8) اعتماد متقابل : اعتماد متقابل باید از طریق یک فرایند تدریجی و مستمر استقرار یابد.مدیران قبل از آنکه از کارکنان انتظار تعهد به کار داشته باشند باید تعهد خود نسبت به آنها را نشان دهند.
9) دیدگاه بلند مدت : دیدگاه ژاپنی ها در مورد ارتباط بین کارگر و کارفرما بلند مدت است. این امر موجبات سرمایه گذاری های آموزشی کارکنان را فراهم می آورد و از این طریق بر بهره وری می افزاید.

 

مدل شماره 12 : ( ماتسوشیتا ، 1982 )
یک مدیر موفق ژاپنی معتقد است اتخاذ سیاست های زیر ، بهره وری مطلوب انسانی را برای سازمان به ارمغان می آورد .
1- باید با کارکنان مشورت کرد . او در این مورد می گوید « من هرگز نخواهم پذیرفت که یک مدیر هر چند توانا و نیرومند بتواند خود به تنهائی یک سازمان را بهتر از زمانی اداره کند که بر اندیشه و فکر همه کارکنان تکیه کند .


2- باید به کارکنان اعتماد کرد و موجبات اعتماد آنها نسبت به مدیریت را فراهم کرد این کار بتدریج و در سایه اقدام متقابل و التزام آنها به منافع طرف دیگر شکل می گیرد .
3- باید امکان بروز و ظهور توانائی ها و استعدادهای کارکنان را تأمین کرد هر یک از کارکنان می تواند یک مدیر موفق باشد و مدیر موفق کسی است که حداقل 60% وقت خود را صرف آموزش و پرورش کارکنان کند .


4- باید احساس مسئولیت ، تعلق و دلبستگی به سازمان را در کارکنان تقویت کرد و انگیزه های مثبت نسبت به شرکت را در آ«ها ایجاد نمود .
5- کارکنان باید از اوضاع سازمان و افکار مدیران مطلع باشند . چرا که این امر از طریق بالا بردن روحیه کارکنان از یکسو و هم جهت شدن نیروهای همه کارکنان سازمان از سوی دیگر بهره وری سازمان را ارتقاء می بخشد .

مدل شماره 13 : ( آذر هوش 0 فریدون 1367 )
یک استاد محقق ایرانی ، عوامل متعدد مؤثر بر بهره وری نیروی کار را در 6 سر فصل به شرح زیر طبقه بندی کرده است .
1- تنظیم امور سازمان – این سر فصل شامل هدف گذاری – استقرار مکانیزم های کنترلی ، نظام ارتباطات کارآ ، طراحی مناسب مشاغل و تفویض اختیار به کارکنان است .
2- شرایط کار شامل شرایط فیزیکی محیط کار ، فرصت های استراحت و تدابیر ایمنی
3- جو سازمان شامل ارزش های حاکم بر سازمان ( مثل سخت کوشی – مسئولیت پذیری – صرفه جوئی و ... ) و همچنین نحوه روابط فیمابین کارگر و کارفرما .


4- سبک رهبری
5- خصوصیات افراد شامل استعداد ها ، نیازها ، طرز تلقی و ...
6- نحوه اداره منابع انسانی شامل مقررات انضباطی و استخدامی ،نظام جبران خدمت ، نظام ارزشیابی مشاغل و آموزش .

مدل شماره 14 : ( رابرت ال شوک 1988 )
یک شرکت ژاپنی مستقر در آمریکا تجربیات خود را در زمینه بهره وری مطلوب کارکنان ناشی از عوامل زیر می داند :
1- محیط برابری و مساوات : در هوندا بر خلاف ارتش که برای نمایش رتبه و مقام ، نشان ها و درجاتی بر لباس افراد نصب می شود هیچ کس در جمع مشخص نیست و نمی توان کسی را که مقام بالاتری دارد شناخت .
2- سیاست درهای باز مدیریت : هیچ مدیر اجرائی یا مدیر بلند پایه ای را پیدا نمی کنید که از گروه جدا بوده و در برج عاج نشسته باشد و یا در پشت درهای بسته در دفتر خصوصی خود مخفی شده باشد .


3- آموزش کارکنان .
4- عامل کار گروهی : درست همانگونه که کار گروهی از عناصر بارز و مهم کامیابی در ورزش ، عمل جراحی و هنرهای نمایشی است در صنعت هم از اجزاء لازم و ضروری کامیابی و بهره وری به شمار می آید . کامیابی هوندا در آمریکا ، تا حد زیادی مستقیماً مربوط به توانائی این شرکت در دمیدن روح کار گروهی در میان همکاران است .


5- نقش رهبر گروه ( مدیر ) بعنوان همکار و مشاور : درهوندا ، رهبر گروه بر خلاف سر کارگر بر کسی ریاست نمی کند رهبر گروه مانند بازیکن رزرو بیس بال که سخنان تند و پر حرارت او به تمام گروه امیدواری می دهد ، روح امید را در گروه می دمد و در خلال غیبت هر یک از بازیکنان جای او را پر می کند .
6- گردش مشاغل : این سیاست پرسنلی موجب می شود تا قبل از افسردگی و دلتنگی ناشی از یکنواختی کار ، از طریق اشتغال فرد به یک کار جدید هیجان در او دوباره تجدید شود. این سیاست همچنین دانستنی های کلی درباره تولید را افزایش می دهد و به کارکنان در پذیرش وظائف جدید انعطاف لازم را می بخشد . وجود کارگری که درک بیشتری از فرآیندهای صنعتی و تولیدی دارد برای شرکت ارزشمند تر است . گردش مشاغل همچنین به تفاهم بیشتر برای انجام کار گروهی می انجامد .
7- ایجاد رقابت سالم و سازنده بین کارکنان .
8- مزایا و امکانات رفاهی سنجیده .
9- مشارکت کارکنان : هوندا به آراء نظرات و پیشنهادات کارکنانش احترام می گذارد ، به درستی کارکنان اعتقاد و باور دارد و کارکنان را برای سهیم بودن در اداره شرکت از طریق اظهار نظر و ارائه پیشنهاد تشویق می کند . هوندا به کارکنانش می گوید « هیچ کس کار شما را بهتر از شما نمی داند » .
10- روابط بلند مدت کارگر – کارفرما .
11- فراهم آوردن امکان رشد کارکنان از طریق نظام ارتقاء از داخل .

مدل شماره 15 :
شورای ملی بهره وری هند در کنگره بین المللی بهره وری که در سال 1991 در تایلند برگزار شد موارد زیر را به عنوان عوامل مؤثر بر بهره وری ارائه و مطرح کرده است .
1- امنیت شغلی کارکنان .
2- بهسازی کارکنان از طریق فرآیندهای آموزشی
3- طرح های رفاهی
4- شرایط مساعد کاری
5- برگزاری جلسات تشریک مساعی به منظور جلب مشارکت کارکنان .
6- امکان انجام کار گروهی در گروه های مستقل و کوچک
7- سهیم نمودن کارکنان در منافع بهره وری


8- تنوع و گسترده نمودن شغل از طریق گردش شغلی ، غنی سازی شغلی ، توسعه شغلی و طرح ریزی مجدد شغل .
9- تجدید نظر در طرح جا و مکان .
مدل شماره 16 :
این مدل توسط یک خانم دکتر روانشناس که به مدیریت یکی از کارگاه های قطعه سازی کمپانی جنرال موتور منصوب شده تجربه و توصیه شده است . وی معتقد است کار اصلی هر مدیر عبارتست از اینکه فضائی را فراهم آورد که در آن فضا کارکنان بتوانند کارشان را درست و مطلوب انجام دهند .
این مدیر پس از یک تجربه سه ساله موفق شد ضمن از بین بردن اعتصاب ها و تنش های موجود در روابط کارگر – کارفرما ، میزان ضایعات را که قبل از او حدود 44% بود ، به نزدیک صفر برساند .
وی در بیان وظائف یک مدیر که خود آنرا عملاً تجربه کرده و بهره وری کارکنان را از طریق اعمال این شیوه مدیریت بدست آورده می گوید « وظائف مدیر امروزه دچار دگرگونی وسیع و عمیق شده مدیران امروزی سه وظیفه اصلی دارند که انجام آنها بهره وری مطلوب کارکنان را در پی خواهد داشت که عبارتند از :
1- مدیر باید با فراهم آوردن ابزار – تجهیزات – ماشین آلات و سایر خدمات پشتیبانی و ستادی ، مقدمات لازم برای انجام کار را تأمین نماید .
2- مدیر باید کارکنانش را از طریق آموزش توانا کند .


3- مدیر باید به کارکنان توانای خود اختیار و قدرت دهد تا از طریق آن بتوانند توانائی های بالقوه خود را فعلیت بخشند .

مدل شماره 17 :
تشکیلات ملی بهره وری ایران عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی را ابتدا به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم می کند . عوامل بیرونی شامل منابع طبیعی ، تغییرات ساختاری اقتصادی ، اجتماعی و جمعیتی و همچنین نقش دولت است این گروه از عوامل خارج از اقتدار سازمانها است .
عوامل درونی خود به دو گروه عوامل سخت افزاری و نرم افزاری تقسیم می شود .
عوامل درونی سخت افزاری شامل : مولد ، انرژی ، تکنولوژی و تجهیزات است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید