بخشی از مقاله

فضايل اخلاقى و ارزش‏ها در قرآن
1- تسليم محض خدا
وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ‏(1).
و مطيعانه براى خدا قيام كنيد.
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‏(2).
ابراهيم، بزرگوار مردى كه [به تنهايى‏] يك امت بود، مطيع فرمان خدا و صاحب دين حنيف و از مشركان نبود.
فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ‏(3).


پس زنان شايسته، فرمانبردارند و در غيبت شوهر، عفيفند و فرمان خدا را نگاه مى‏دارند.
وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِينَ وَ الْقَانِتَاتِ ... لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً(4).
مردان مؤمن و زنان مؤمن، مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت،... (خداوند) براى آنان آمرزش ومزدى بزرگ آماده كرده است.
أَلصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ و الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ(5).


شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان وآنان كه در سحرگاهان آمرزش مى‏طلبند.
وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَآ أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ‏(6).


هر كس از شما كه مطيع خدا و پيامبرش شود و كار شايسته كند، دوبار به او پاداش دهيم.
يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرينَ‏(7).
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هر كه از شما از دينش باز گردد، چه باك، زود باشد كه خدا مردمى را بياورد كه دوستشان بدارد و آنان نيز خدا را دوست بدارند. آنان در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش.
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ‏(8).


به تحقيق مؤمنان رستگار شدند، آنان كه در نمازشان خشوع مى‏ورزند.


وَ الْخَاشِعِينَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَّدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ... لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً(9).
مردان شكيبا و زنان شكيبا و مردان خدا ترس و زنان خدا ترس...، براى آنان آمرزش و پاداشى‏بزرگ (از سوى خدا) در نظر گرفته شده است.
إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِىَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ‏(10).
تنها، تو كسى را بيم مى‏دهى كه از قرآن پيروى كند و از خداى رحمان در پنهانى بترسد، چنين كسى را به آمرزش و مزدى گران مژده بده.
فَلاَ تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لاَ تَشْتَرُوا بَاياتِى ثَمَناً قَلِيلاً(11).
از مردم نترسيد. از من بترسيد و آيات مرا به بهاى اندك مفروشيد.
فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‏(12).
اگر ايمان آورده باشيد، سزاوارتر است كه از خدا بترسيد و بس.

 


فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِى وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِى عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ‏(13).
از ايشان مترسيد. از من بترسيد تا نعمت خويش بر شما تمام كنم، باشد كه هدايت شويد.
وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَآئِزونَ‏(14).
و كسانى كه از خدا و پيامبرش اطاعت مى‏كنند و از خدا مى‏ترسند و پرهيزگارى مى‏كنند، از رستگارانند.
أَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لَا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفَى‏ بِاللَّهِ حَسِيباً(15).
كسانى‏كه پيامهاى خدا را مى‏رسانند و از او مى‏ترسند و از هيچ كس ديگر نمى‏ترسند، خدا براى حساب كردن اعمالشان كافى است.
إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ(16).
تنها دانشمندان از او مى‏ترسند و خداوند پيروزمند آمرزنده است.
رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ‏(17).
خداوند از آنها راضى و آنها از خدا راضى‏اند و اين حال كسى است كه از خدا بترسد.
2- فداكارى
وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفِسِهمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ(18).
و ديگران را بر خويش ترجيح مى‏دهند، هر چند خود نيازمند باشند.


3- انفاق
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِى السرَّآءِ والضرَّآءِ(19).
كسانى كه در توانگرى و تنگدستى انفاق مى‏كنند.
وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لاَنْفُسِكُمْ‏(20).
و به سود خود از مالتان انفاق كنيد.
فَاَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏(21).
كسى كه بخشيد و پرهيزكارى كرد و بهترين را تصديق نمود، پس براى بهشت آماده‏اش مى‏كنيم.


لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى‏ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ‏(22).
نيكى را نخواهيد يافت، مگر آن‏كه از آنچه دوست مى‏داريد انفاق كنيد.
4- عفت و حيا
يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغنِيآءَ مِنَ التَّعَفُّفِ‏(23).
آن‏چنان در پرده عفافند كه هر كه حال ايشان نداند، پندارد كه از توانگرانند.


مَنْ كانَ غَنِيّاً فَلْيَسْتَعْفِفْ ...(24).
هر كه [از سرپرستان يتيم‏ها] توانگر است، عفت ورزد. [و از مال يتيم ارتزاق نكند]....
وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتّى‏ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‏(25).
آنان كه استطاعت زناشويى ندارند، بايد پاكدامنى پيشه كنند تاخدا از كرم خويش توانگرشان سازد.
وَ اَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏(26).


و اگر پاكدامنى پيشه كنند، بر آنها بهتر است. و خدا شنوا و داناست.
... تَمْشى‏ عَلى اسْتِحْياءٍ ...(27)
(حضرت موسى(ع)) باحيا راه مى‏رفت....

5- عفو و گذشت
فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ اِنَّ اللَّهَ يُحبُّ الُْمحْسِنينَ‏(28).
از آنان درگذر (عفوشان كن) كه خداوند نيكوكاران را دوست مى‏دارد.
وَ اِنَّ السَّاعَةَ لَأتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ‏(29).
بى‏ترديد قيامت فرا مى‏رسد، پس گذشت كن، گذشتى نيكو.
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُوْنَ‏(30).
پس از آنان درگذر و بگو در امان هستيد، آرى به زودى خواهيد دانست.
و الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الُْمحْسِنِينَ‏(31).
و كسانى كه از خطاى مردم مى‏گذرند، خدا نيكوكاران را دوست مى‏دارد.
فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ‏(32).
پس كسى كه عفو كند و آشتى ورزد، مزدش با خداست.
و ليعفوا وَ ليَصفحوا ألا تُحِبّونَ أنْ يَغفِرَ اللّهُ لَكُم‏(33).
و درگذرند و ببخشايند، آيا دوست نداريد كه خداوند شما را ببخشد.
فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتّى‏ يَأْتِىَ اللَّهُ بِاَمْرِهِ‏(34).
عفو كنيد و گذشت كنيد، تا خداوند فرمانش را بياورد.
6 - حلم و بردبارى
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلاَمٍ حَليمٍ‏(35).
پس او را به فرزندى بردبار مژده داديم.
اِنَّ اِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ منيبٌ‏(36).
ابراهيم بردبار و بسيار به درگاه خدا تضرّع داشت.
وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ اِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(37).
و آن‏كه صبر كند و از خطا درگذرد، اين از كارهاى پسنديده است.
فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ اُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ...(38)
پس صبر كن، هم‏چنان‏كه پيامبران اولوالعزم صبر كردند، و در عقوبتشان عجله مكن....
سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ(39).
سلام بر شما، به خاطر آن همه شكيبايى كه ورزيديد، سراى آخرت چه نيكو سرايى است.
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدوةِ وَ الْعَشِىّ يُريدُونَ وَجْهَهُ‏(40).
و همراه كسانى‏كه هر صبح و شام پروردگارشان را مى‏خوانند و خشنودى او را مى‏طلبند، خود را به صبر وادار كن.
فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ ءَانَاىِ الَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضى‏(41).
بر آنچه مى‏گويند شكيبا باش و پروردگارت را پيش از طلوع خورشيد و پيش از غروب آن به پاكى بستاى و در ساعات شب و اول و آخر روز تسبيح بگو، اميد است كه خشنود گردى.
وَ اصْبِرْ عَلى‏ مآ اَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(42).
و بر هر چه كه به تو مى‏رسد، صبر كن، كه اين از نشانه تدبير در كارهاست.
فَاصْبِرْ اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ‏(43).


پس صبركن كه وعده خدا حق است، مبادا آنان كه به مرحله يقين نرسيده‏اند تو را بى‏ثبات و تحقير كنند.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ‏(44).
در برابر فرمان پروردگار صابر و استوار باش و چون صاحب ماهى (يونس) مباش.
وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَميلاً(45)

.
و بر آنچه مى‏گويند صبور باش و به گونه‏اى پسنديده از ايشان دورى بجوى.
يآ اَيُّها الَّذِينَ ءَامَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏(46).
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، شكيبا باشيد و ديگران را به شكيبايى فرا خوانيد و منسجم شويد [تا در جنگهاپايدارى كنيد] و از خدا بترسيد، باشد تا رستگار شويد.


وَ اِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ‏(47).
اگر از شما بيست تن باشد و در جنگ پايدارى كنند، بر دويست تن غلبه خواهند كرد.
يآ أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ اِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ‏(48).
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از شكيبايى و نماز مدد جوييد، كه خدا با شكيبايان است.


الصَّابِرينَ وَ الصَّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنفقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحارِ(49).
شكيبايان وراستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و آنان كه در سحرگاهان آمرزش مى‏طلبند.
وَ الصَّادِقينَ وَالصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرينَ وَالصَّابِرَاتِ ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً و أَجْراً عَظيماً(50).


مردان راستگو و زنان راستگو، مردان شكيبا و زنان شكيبا... براى همه آنها خدا آمرزش و پاداش بزرگ مهيا ساخته است.
وَ كَاَيِّنْ مِنْ نَبِىٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِمآ اَصابَهُمْ فِى‏ سَبيلِ‏اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرينَ‏(51).
چه بسا پيامبرانى كه خدا دوستان بسيار همراه آنان به جنگ رفتند و در راه خدا هر چه به آنها رسيد سُستى نكردند و ناتوان نشدند و سر فرود نياوردند و خدا شكيبايان را دوست دارد.
اِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ‏(52).


تنها، مزد صابران بى حساب ادا مى‏شود.
وَ اِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَاِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ(53).


اگر شكيبايى كنيد و پرهيزگار باشيد، به راستى كه اين نشانه قدرت اراده شماست.

7 -راستى و صداقت
وَ الَّذِى‏ جآءَ بِالصِّدقِ وَ صَدَّقَ بِه اُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ‏(54).
و كسى كه سخن راست بر او آمد و تصديقش كرد، هم آنها پرهيزگارند.
وَ قُلْ رَبِّ اَدْخِلْنى‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ اَخْرِجْنِى‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ‏(55).
و بگو اى پروردگار من، مرا به راستى و صداقت داخل كن و به راستى و صداقت بيرون بر.
وَ الْقَانِتينَ وَ القَانِتَاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقَاتِ‏(56).
مردان فرمانبردار و زنان فرمانبردار، مردان راستگو و زنان راستگو.
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏ * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى‏(57).
و اما كسى كه بخشايش [انفاق‏] و پرهيزگارى كرد و آن بهترين را تصديق كرد، پس به راحتى براى بهشت آماده‏اش مى‏كنيم.
قالَ اللَّهُ هذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقينَ صِدْقُهُمْ‏(58).
خدا فرمود: اين روزى است كه راستگويان را، راستى گفتارشان سود دهد.
لِلْفُقَرآءِ الْمُهاجِرينَ الَّذِينَ اُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ اَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ‏(59).
[غنايم‏] از آن مهاجران فقيرى است كه از سرزمين و اموالشان در طلب فضل و خشنودى خدا رانده شده‏اند و خدا و پيامبرش را يارى مى‏كنند، اينان راستگويانند.
لِيَجْزِىَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهمْ...(60)
تا خدا راستگويان را به سبب راستى گفتارشان پاداش دهد....

8 - مهربانى و دلسوزى
لَقَدْ جآءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَءُوفٌ رِحيمٌ‏(61).
البته پيامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج مى‏دهد، بر او گران مى‏آيد سخت به شما دل بسته است و با مؤمنان رؤوف و مهربان است.
ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى‏ ءَاثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعيسَى ابْن مَرْيَمَ وَ ءَاتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فى‏ قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً(62).
سپس پيامبرانمان را پس از ايشان فرستاديم و عيسى بن مريم را از پى آنها روانه كرديم و به او انجيل را داديم و در دل پيروانش رأفت و رحمت نهاديم.
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ‏(63).


به سبب رحمت خداست كه تو با آنها [مردم‏] اين چنين خوش‏خو و مهربان هستى.
فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أوْ َيَخْشى‏(64).
با او به نرمى سخن گوييد. شايد پند گيرد يا بترسد.
ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذينَ ءَامَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ(65).
و از كسانى باشند كه ايمان آورده‏اند و يكديگر را به صبر و مهربانى سفارش كرده‏اند.


مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ اَشِدّآءُ عَلَى الكُفَّارِ رُحَمآءُ بَيْنَهُمْ‏(66).
محمد پيامبر خداست و كسانى‏كه با او هستند، بر كافران سختگير و با يكديگر مهربانند.
وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظيمٍ‏(67).
و تو راست خُلقى عظيم [و نيكو].

9 - اعتدال


وَ اقْصِدْ فِى‏ مَشْيِكَ‏(68).
در رفتارت راه متعادل را برگزين.
وَ اِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ فَلَمَّا نَجَّيهُمْ اِلىَ الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ....
و چون موجهاى‏(69) عظيم، همانند ابرها، آنها را فرو پوشد، خدا را از روى اخلاص در دين بخوانند و چون نجاتشان دهد و به خشكى برد، برخى متعادل شوند [و راه تشكر و سپاس پيش گيرند].
وَ لَوْ اَنَّهُمْ اَقامُوا التَّوْريةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ مَآ اُنْزِلَ اِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فوقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ اَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ اُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ سآءَ ما يَعْمَلُونَ‏(70).
و اگر تورات و انجيل را و آنچه را كه از جانب خدا بر آنها نازل كرده‏ايم بر پا دارند، از بالا و زير پاهايشان روزى بخورند، بعضى از ايشان مردمى متعادل هستند و بسيارشان بدكردارند.
فَاَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ اَقْسِطُوا اِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ‏(71).
ميانشان صلحى عادلانه برقرار كنيد و عدالت ورزيد كه خدا عادلان را دوست دارد.
اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏(72).
عدالت ورزيد كه به تقوا نزديكتر است.

10 - شجاعت
قَالَ لا تَخافَآ اِنَّنى‏ مَعَكُمَآ اَسْمَعُ وَ أَرى‏(73).
گفت مترسيد، من با شما هستم، مى‏شنوم و مى‏بينم.
يا مُوسى‏ أَقْبِلْ وَ لَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْأَمِنِينَ‏(74).
اى موسى پيش آى و مترس؛ تو در امان هستى.
... يُجَاهِدُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ لاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ‏(75).
[مؤمنان‏] در راه خدا جهاد مى‏كنند و از ملامت هيچ ملامتگرى نمى‏هراسند.
إِنَّمَا ذلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَآءَهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‏(76).
آن شيطان است كه در دل دوستان خود بيم مى‏افكند. اگر ايمان آورده‏ايد از ايشان مترسيد، از من بترسيد.
فَمَنْ تَبِعَ هُدَاىَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ‏(77).
بر آنها كه از راهنمايى من پيروى كنند، بيمى نخواهدبود و خود اندوهناك نمى‏شوند.
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ‏(78).
هر آينه آنان كه گفتند پروردگار ما اللَّه است و سپس پايدارى كردند، بيمى بر آنها نيست و اندوهگين نمى‏شوند.
أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‏(79).
آيا از آنها مى‏ترسيد و حال آن كه اگر ايمان داشته باشيد، سزاوارتر است كه از خدا بترسيد.
إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْأَخِرِ وَ أَقَامَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَى الزَّكَوةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ‏(80).
مساجد را كسانى آباد مى‏كنند كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده‏اند و نماز مى‏گذارند و زكات مى‏دهند و جز از خدا نمى‏ترسند.
أَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لَا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفَى‏ بِاللَّهِ حَسِيباً(81).
كسانى‏كه پيامهاى خدا را مى‏رسانند و از او مى‏ترسند و از هيچ كس جز او نمى‏ترسند، خدا براى حساب كردن اعمالشان كافى است.

آنچه كه نمى‏داند مى‏پرسد
فَسْئَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ‏(82).
اگر خود نمى‏دانيد، از اهل كتاب بپرسيد.
وَ إِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى‏ أُوْلِى الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ‏وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَنَ إِلَّا قَلِيلاً(83).
و چون خبرى، چه ايمنى و چه ترس به آنها رسد، آن را همه جا فاش مى‏كنند، و حال آن كه اگر به پيامبر و الوالامرشان رجوع مى‏كردند، حقيقت امر را از آنان در مى‏يافتند. و اگر فضل و رحمت خدا نبود، جز اندكى همگى از شيطان پيروى مى‏كردند.

ب) رذايل اخلاقى و ضد ارزشها در قرآن
1- تكبّر
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِى الْأَرْضِ‏(8).
به راستى كه فرعون در آن سرزمين برترى و تكبر ورزيد.
إِنَّ الّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادتى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ‏(9).
كسانى كه در پرستش من سركشى مى‏كنند. به زودى در عين خوارى به جهنم در آيند.
فَلَمّا جَآءَهُمْ نَذيرٌ مَا زادَهُمْ اِلَّا نُفُوراً * اِسْتِكْباراً فِى الْأَرْضِ...(10).
سپس آن گاه كه بيم دهنده‏اى آمد جز به نفرتشان افزوده نگرديد و به سركشى آنان در زمين انجاميد.
قَالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُوْنُ لَكَ اَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها(11).
گفت [: به ابليس‏] بيرون شو از اين مقام، تو را چه رسد به اينكه گردنكشى كنى.
وَ اِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ ءَاياتُنا وَلَّى‏ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها(12).
و هنگامى كه آيات ما بر آنها خوانده شود با خود پسندى از آن روى برگردانند، چنان‏كه‏گويى نشنيده‏اند.
عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنيمٍ‏(13).
خشن مردى [متكبر] ناشناخته نسب.
إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً(14).
هر آينه خدا متكبران و فخر فروشان را دوست ندارد.

2- بخل
وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا ءَاتَيهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَمَةِ(15).
آنان كه بُخل مى‏ورزند، از آنچه كه خدا به آنها عطا كرده، پندارند كه بخل ورزيدن بر ايشان خير است، بلكه شراست، در قيامت آنچه را كه در بخشيدنش بخل مى‏ورزيدند، چون طوقى به گردنشان خواهد آويخت.
وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ و اسْتَغْنَى‏* وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى‏* فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‏(16).
و امّا آن كس كه بخل و بى‏نيازى ورزيد و آن بهترين را تكذيب كرد، او را براى دوزخ آماده‏مى‏سازيم.
وَ مَنْ يَبْخَلُ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِىُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَرآءُ(17).
و هر كس بُخل ورزد، در حقيقت در حق خود بُخل ورزيده است؛ زيرا خدا بى‏نياز است و شما نيازمند.
إِنَّ اللَّه لاَ يُحِبُ مَنْ كَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً أَلَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بَالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَآ ءَاتَيهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‏(18).
خداوند خودپنسدِ متكبر را دوست نمى‏دارد؛ كسانى كه خود بُخل مى‏ورزند و ديگران را نيز به بخل وا مى‏دارند و مالى را كه خداوند به آنها داده پنهان مى‏كنند.

3- حرص
... فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً(19).
و هنگامى كه وحشت از ميان برود، از حرص غنايم، با زبان‏تيز خود، شما را برنجانند. اينان ايمان نياورده‏اند و خداوند اعمالشان را تباه كرده است و اين كار بر خدا آسان بوده است.
وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَ‏(20).
و بخل و فرومايگى بر نفوس [مردم‏] غلبه دارد.
وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‏(21).
و آنان كه از بُخل و حرص نفس خويش در امان مانده باشند از رستگارانند.
وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى‏ حَيَوةٍ(22).
و آنان را از مردم ديگر حتى مشركان، بر زندگى اين جهانى حريص‏تر خواهى يافت.

4- حسد
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(23).
و [به پروردگارم پناه مى‏برم‏] از شرّ حسود، آن‏گاه كه رشك مى‏ورزد.
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى‏ مَآءَاتَيهُم اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَيْنَآ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ ءَاتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً(24).
يا بر مردم به خاطر نعمتى كه خدا از فضل خويش به آنان ارزانى داشته، حسد مى‏برند، در حالى كه ما به خاندان ابراهيم كتاب و حكمت داديم و فرمانروايى بزرگ ارزانى داشتيم.
وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُ‏(25).
گروهى از اهل كتاب بر شما حسد مى‏ورزند، با آن‏كه حقيقت بر آنها آشكار شده، دوست دارند شما را از راه خود به كفر باز گردانند.

5- شتابزدگى
خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ‏(26).
آدمى شتابكار آفريده شده است.
وَ كَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولاً(27).
و آدمى تا بوده شتابزده بوده است.
وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسَى‏ إِلَى‏ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسَفاً قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِى مِنْ بَعْدِى أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ‏(28).
و هنگامى كه موسى خشمگين و اندوهناك نزد قوم خويش بازگشت، گفت: در غيبت من‏چه بد جانشينانى بوديد. آيا در امر خداى خود عجله نموديد؟
أَتَى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ‏(29).
فرمان خدا دررسيد به شتابش مخواهيد، او منزه است و از هر چه شريك او مى‏سازيد برتر است.
وَ مَايُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ، يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لاَيُؤْمِنُونَ بِهَا(30).
و تو چه مى‏دانى، شايد قيامت نزديك باشد، آنان كه باورش ندارند، آن را با شتاب مى‏طلبند.

6 - كرشمه در سخن گفتن
فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ‏(31).
پس به نرمى سخن مگوييد تا آن مردى كه در قلب او مرضى هست به طمع افتد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید