بخشی از مقاله

فواید و نتایج خدمتگزاری چیست

مقدمه :
از فوايد و محاسن خدمت گزاري و کمک به مردم رضايت و شفاعت پيامبر (ص) و ائمه ي معصومين (ع) است ، چنانکه امام على (عليه‏السلام) مى‏فرمايد: مَنْ سَرَّ مومنا فَقَدْ سَرَّنى ؛ «هر کس مؤمنى را شاد کند مرا شاد کرده است » . خدمت و کمک به ديگران موجب ايجاد احساس آرامش و خشنودي خود انسان مي شود ، چه اين که بارها اتفاق افتاده يا ديده ايم کساني که به ديگران کمک مي کنند و حتي خود ما پس از هر کمکي ، در وجود خود ، احساس مفيد بودن و ارزشمند بودن را حس کرده ايم . توانايي انسان در هر زمينه اي " اين توانايي ممکن است آموختن

علم و دانش به ديگران ، کمک مالي ، دادن غذا به در راه مانده اي ، نجات اسيري

از بند ،حتي ايجاد لبخند بر لب ديگران و هزاران چيز ديگر " زماني مفيد و داراي ارزش است که جهت خ

دمت به مردم باشد . از طرفي کمک و خدمت به مردم دعاي خير آنان را در پي دارد که اين هم مي تواند از فوايد و نتايج خدمت گزاري باشد چه اين که بارها شنيده ايم که دعاي خي

ر مردم يار و همراه خدمت گزاران به مردم است ؛ زيرا دعاى آنان درباره خدمت رسان و احسان‏کننده به اجابت خواهد رسيد.

تاثير خدمت گزاري بر فرد و اجتماع
بي شک خداوند متعال هر آن چه آفريده ، از کوه و دشت و جنگل و دريا گرفته تا انسان ها و حيوانات ، همه را نعمت قرار داده است . به تعبير اهل فن ، اين عالم داراي نظام هماهنگي است که اجزاء آن با يکديگر ارتباط و هماهنگي دارند ؛ به واقع نظام احسن بر عالم حاکم است و هر چيز در جاي خود قرار گرفته است و همه آفريده ها ، در ارتباط تنگاتنگي که با هم دارند ، به يکديگر بهره مي رسانند . طبق اين اصل ، انسان ها در راستاي هدفي که خداوند براي زندگي آن ها در نظر گرفته - که از آن به کمال انسان تعبير مي گردد – بايد براي يکديگر مفيد واقع شوند و به همديگر کمک نمايند . انسان ها مي توانند خود را براي ديگران نعمت قرار دهند تا ديگران از آن ها استفاده کنند .
انجام هر نوع عمل خير يا ارتکاب گناه ، بازتاب هاي دنيايي دارد و اثر آن ، در اين دنيا مشاهده خواهد شد تا درس عبرتي براي ديگران باشد و ديگر اين که مردم به سوي رعايت انصاف و انجام کارهاي نيک در زندگي هدايت شوند و از آن جمله است خدمت به مردم ، چنان که شاعر مي فرمايد :
اين جهان کوه است و فعل ما ، صدا سوي ما آيد صداها را ، ندا
اگر توانمندي دست افتاده اي را بگيرد ، توانمندي ديگر دست او را در افتادگي خواهد گرفت .
خداوند متعال مي فرمايد :


« يااَيّها اَلناسُ إِنَّما بَغيکُم عَلي" أَنفُسِکُم » سوره يونس آيه 23
اي مردم ! حتماً نتايج سرکشي و ستم گري هايتان به خودتان بر مي گردد .
امام علي عليه السلام فرمود : کسي که براي برادرش چاه بکند ، خداوند او را در همان چاه مي افکند .
تو چاهي کنده در رَه تا که خلقي را در اندازي نينديشي از آن روزي که خود را در ميان ، بيني ؟
در ميان روابط گوناگون اجتماع ، خدمت به مردم ، از نظر اسلام احترام خاصي دارد . در سخنن پيشوايان بزرگ اسلام نيزتأکيد شده که اهميت دادن به خدمت به ديگران و محترم شمردن آن ، موجب رضاي خداوند ، قبولي اعمال و عبادات و خير دنيا و آخرت است . پيامبر اسلام (ص) به ابوذر فرمودند: اي اباذر، هرچه مي تواني در انجام کارهاي خير و اعمال نيک بکوش و اگر از دست تو بر نمي آيد که براي مردم ، کاري و خدمتي انجام دهي لا اقل با روي باز و چهره‎ي گشاده با آنان روبه رو شو.» بايد با دست و زبان ، قلم و قدم و با کمک هاي مادي و مالي به انسان هاي نيازمندِ به کمک ، خدمت نمود تا در حوادث و رويدادها بتوان دست نياز به سوي خالق يکتا دراز نموده و تقاضاي رحمت و رأفت کرد .
کسي که مي خواهد در مواقع گرفتاري و سختي از نصرت و ياري ديگران برخوردار باشد و مورد خذلان قرار نگيرد ، حتماً بايد کمک به ديگران را مورد توجه قرار دهد ، چرا که کم اعتنايي و بي توجهي به درد ديگران موجب محروم ماندن از ياري و نصرت آنان مي گردد . و چه خوش گفت شاعر شيرين سخن که :
تو نيکي ميکن و در دجله انداز که ايزد در بيابانت دهد باز
خدمت به ديگران موجب آباداني خانه و ديار مي شود و عمر را طولاني مي کند ، چرا که خداوند هيچ کار نيکي را بي اجر نخواهد گذاشت ، انسان هاي خدمت گزار به مردم ، در دل ها نفوذ مي کنند و ديگران به چشم قهرمان به آن ها نگاه مي کنند ،قهرمانان الگوي جامعه هستند و رفتار آنان سرمشق ديگران مي شود و به اين ترتيب خدمت به ديگران به يک هنجار اجتماعي تبديل خواهد شد و موجبات سعادت جامعه را فراهم خواهد کرد . از طرفي وقتي خدمت به ديگران به يک ارزش اجتماعي تبديل شود ، انسان هاي نيازمند نيز به تکاپو خواهند افتاد که نه تنها مشکلات خود

را حل کنند و دست نياز به سوي کس

ي دراز نکنند بلکه با خدمت به ديگران خود را به عنوان قهرمان خدمت گزاري معرفي کنند . در جامعه اي که همه به فکر کمک و خدمت به انسان ها باشند فاصله طبقاتي از بين مي رود ، صفت برتري طلبي در عده اي ، تن پروري و محتاج ديگران شدن در گروهي و خيلي از انحرافات و کج روي هايي که ناشي از فقر و تهي دستي است از بين مي رود . انسان هاي عالم و دانشمند ، علم و دانش خود را به ديگران مي آموزند و زمينه از بين رت و صد البته جامعه آگاه و دانا به مراتب بهتر از اجتماعي است که گروهي در آن عالم به علوم باشند و ديگران در جهل و ناداني . علامه مجلسي(ره) مي فرمايد : «علماء به هر مقدار که

در علم و کمال کاملتر باشند بايد به همان ميزان، نسبت به مردم مهربان تر و همين مهرباني و دلسوزي است که آنها را به خدمتگذار

ي مي کشاند و عالم بايد بوسيله‎ي تواضع و خدمت و مهرباني در دلهاي مردم راه پيدا کند و قلوب مردم را به طرف خود جلب کند تا بتواند آنها را هدايت کند وگرنه در هدايت مردم توفيقي به دست نمي آورد و اين را تجربه ثابت کرده است.» . خدمت به مردم ، روح اميد و طراوت را در جامعه موجب مي شود و بساري از مشکلات روحي و رواني موجود در جامعه را از بين مي برد چرا که بسياري از بيماري هاي مغزي و قلبي در نتيجه گرفتاري هاي روحي و رواني و نداشتن اعصاب سالم به وجود مي آيند ، کمک به ديگران و برطرف شدن مشکلات ، زمينه ساز آرامش ، آسايش و رفاه است و افراد سالم و شاد هستند که جامعه شاداب را مي سازند .


بهترين زندگي اجتماعي ، و عالي ترين تمدن انساني ، آن تمدني است که حقوق و حدود افراد جامعه بر مبناي حق و انصاف تعيين شده باشد و به علاوه مردمش به نسبت ، داراي لياقت و شايستگي بيشتري باشند . در زندگي اجتماعي ، همه مر

دم از فوايد تعاون و همکاري هاي عمومي برخوردارند و به شايستگي راه تکامل را مي پيمايند ، در تمدن عالي انساني ، تمام افراد جامعه داراي آزادي فردي هستديکي و رفاقت و دوستي انسان ها را موجب مي شود ، انسان در تمام دوران زندگي ، از کودکي جواني تا روزگار کهولت و پيري همواره نيازمند رفاقت و دوستي ديگران است . رفقا و دوستان نه تنها با هم انس مي گيرند و با مصاحبت و هم نشيني ، موجبات شادماني و نشاط يکديگر را فراهم مي سازند ، بلکه هر دوستي ، در امور مادي و معنوي رفيق خود نفوذ مي کند و هر يک دانسته و ندانسته روي عقايد و اخلاق و رفتار و گفتار ديگري اثر مي گذارند .
خدمت گزاري به مردم باعث اعتماد به نفس و تحکيم شخصيت است و به انسان عزت و شرف مي بخشد ، سعي و کوشش در کمک به ديگران نشانه ي وظيفه ش

ناسي اجتماعي است و مهر و محبت ديگران را در پي دارد . خدمت گزاري مايه ي سريلندي و افتخار و از عوامل سازگاري اجتماعي است . بدون شک اغراق ني

ست اگر بگوييم خدمت به خلق موجب، نام و آوازه نيک ، فرزندان صالح ،رزق و روزي فراوان و با برکت ،
شفاعت پيامبر (ص) و ائمه (ع) و اولياء ، سربلندي و افتخار در دنيا و آخرت و عاقبت به خير شدن مي شود .

یکی از مهم‏ترین آموزه‏های قرآن و اهل بیت علیهم السلام خدمت‏به مردم و نیازمندان جامعه است . از دیدگاه مکتب حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام خدمتگزاری به افراد جامعه، حد و مرزی ندارد و یک دین باور حقیقی در تمام صحنه‏های زندگی با الهام از رهبران آسمانی خویش می‏کوشد تا باری را از دوش دیگران بردارد و خدمتی را به بشر ارائه کند; گر چه فرد مخدوم، هم کیش او نباشد، البته خدمت‏به اهل ایمان اهمیت ویژه‏ای دارد .

 

امام حسین علیه السلام با تاکید بر این باور وحیانی می‏فرماید:
«اعلموا ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلاتملوا النعم فتتحول الی غیرکم; (1) بدانید نیازمندیهای مردم که [به شما مراجعه می‏کنند] از نعمتهای الهی است پس نعمتها را افسرده نسازید [یعنی مبادا با رنجاندن مردم نیازمند کفران نعمت کنید] که این وظیفه خدمت رسانی به دیگران محول خواهد شد .»


بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در پیامی جهانی به پیروان خود چنین رهنمود می‏دهد:
«ایما مسلم خدم قوما من المسلمین الا اعطاه الله مثل عددهم خداما فی الجنة; (2) هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت‏به او عطا خواهد کرد .»
اساسا یکی از مهم‏ترین آرزو و درخواستهای ائمه اطهار علیهم السلام از خداوند متعال توفیق خدمتگزاری به مردم بوده است و آنان این خواسته ارزشمند خویش را در قالب دعاها و سخنان گهربار خویش ابراز می‏نمودند . امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق با پروردگار متعال چنین نجوا می‏فرماید:
«واجر للناس علی یدی الخیر ولاتمحقه بالمن (3) ; خداوندا! انجام کارهای خیر را برای مردم، به دست من اجرا کن و خدمات نیکم را با منت گزاری ضایع مگردان .»
رفع نیاز حاجتمندان و کمک به ارباب رجوع، از نکات قابل توجهی است که در جوامع حدیثی و منابع فقهی بخشهای مستقلی برای آن منظور شده است . «قضاء حاجة المؤمن‏» ، «خدمة المؤمن‏» ، «الاهتمام بامور المسلمین‏» ، «الطاف المؤمن و اکرامه‏» برخی از عناوین این ابواب است . در متن این گفتارهای سودمند، افزون بر ثوابهای اخروی خدمت رسانی، به نتایج پربار این صلت‏خداپسندانه در دنیا نیز اشاره شده است . در یکی از همین روایات، حضرت سیدالشهداء علیه السلام به خدمتگزاران راستین به مردم نوید می‏دهد:
«من نفس کربة مؤمن فرج الله عنه کرب الدنیا والاخرة (4) ; هر کس اندوه

ی رااز دل یکی از اهل ایمان بزداید، خداوند متعال غصه‏های دنیا و آخرت او را از میان برداشته [مشکلاتش را حل خواهد نمود ].» بنابراین خدمت رسانی در جامعه اسلامی، بویژه از سوی کارگزاران و مسئولان و صاحبان قدرت و مال و متنفذان، امری لازم و ضروری است . و شایسته است که هر مسلمان وظیفه شناس و مسئولیت‏پذیر در هر پست و مقامی

که باشد در امر خدمت رسانی همت نماید و تلاش خود را مضاعف گرداند .
یکی از مهم‏ترین آموزه‏های قرآن و اهل بیت علیهم السلام خدمت‏به مردم و نیازمندان جامعه است . از دیدگاه مکتب حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام خدمتگزاری به افراد جامعه، حد و مرزی ندارد و یک دین باور حقیقی در تمام صحنه‏های زندگی با الهام از رهبران آسمانی خویش می‏کوشد تا باری را از دوش دیگران بردارد و خدمتی را به بشر ارائه کند; گر چه فرد مخدوم، هم کیش او نباشد، البته خدمت‏به اهل ایمان اهمیت ویژه‏ای دارد .
امام حسین علیه السلام با تاکید بر این باور وحیانی می‏فرماید:
«اعلموا ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلاتملوا النعم فتتحول الی غیرکم; (1) بدانید نیازمندیهای مردم که [به شما مراجعه می‏کنند] از نعمتهای الهی است پس نعمتها را افسرده نسازید [یعنی مبادا با رنجاندن مردم نیازمند کفران نعمت کنید] که این وظیفه خدمت رسانی به دیگران محول خواهد شد .»


بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در پیامی جهانی به پیروان خود چنین رهنمود می‏دهد:
«ایما مسلم خدم قوما من المسلمین الا اعطاه الله مثل عددهم خداما فی الجنة; (2) هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت‏به او عطا خواهد کرد .»
اساسا یکی از مهم‏ترین آرزو و درخواستهای ائمه اطهار علیهم السلام از

خداوند متعال توفیق خدمتگزاری به مردم بوده است و آنان این خواسته ارزشمند خویش را در قالب دعاها و سخنان گهربار خویش ابراز می‏نمودند . امام سجاد علیه السلام

 

در دعای مکارم الاخلاق با پروردگار متعال چنین نجوا می‏فرماید:
«واجر للناس علی یدی الخیر ولاتمحقه بالمن (3) ; خداوندا! انجام کارهای خیر را برای مردم، به دست من اجرا کن و خدمات نیکم را با منت گزاری ضایع مگردان .»
شيوه صحيح خدمت‏گزاري
خدمت به برادران ديني و برآوردن نيازهاي آنان، يک وظيفه است، همان‏گونه که انجام تمام وظايف ديني، يک سلسله شرايط و شيوه‏هاي خاصي دارند، کمک به مردم نيز وقتي مورد رضايت کامل خداوند است که با رعايت اصولي انجام گيرد. به عنوان مثال، خدمت‏گزار بايد در خدمت به برادر مؤمن‏اشْ با روي گشاده با او برخورد کند، در برآوردن حاجت او سستي و تنبلي به خرج ندهد، از منّت گذاشتن به او ـ که سبب تباهي اجر معنوي عمل اوست ـ خودداري کند و... .
علي بن ابي طالب عليه‏السلام در اين‏باره رهنمودهاي زيادي دارند؛ از جمله شان مي‏فرمايند: «برآوردن نيازهاي مردم، هنگامي به صورت کامل انجام مي‏گيرد که سه امر رعايت شود: اول اين که برآورنده نياز کار خود را کوچک و ناچيز بشمارد، دوم اين که تا جايي که ممکن است، نيکي به مردم را مکتوم و پنهان نگه دارد، و سوم اين که در برآوردن نيازْ تا حدّي که ممکن است، شتاب به خرج دهد».

وظایف خدمتگزاران در نظام جمهوری اسلامی ایران
امام عظیم الشأن در مجموعه گفتار های خود برای مسئولین ، دولتمردان و نهادهای مسئول در جامعه ، در باب خدمت و خدمتگزاری به نکات ظریفی اشاره داشته اند . دریک جمع بندی ساده نکات برجسته ای از این سخنان ارئه خواهد شد تا خدمتگزاران به نظام الهی اسلام در خدمت به مردم شریف ایران ، معیارهائی برای تلاش مقدس خود داشته باشند .

 

الف - تواضع و جلب محبت مردم برای ایجاد پایگاه مردمی
"کوشش کنید که پایگاه ملی برای خودتان درست کنید ، ... هرچه صاحب منصب ارشد باشد ، باید بیشتر خدمتگزار باشد ، مردم بفهمند که هر درجه ای که این بالا می رود

، با مردم متواضع تر می شود ... کاری بکنید که دل مردم را بدست آورید ."... آقا کاری بکنید که محبت مردم را جلب کنید ، این هم رضای خدا در آن هست ، هم راحتی خودتان در آن هست و هم برای کشورتان مفید است .
ب - مردم داری و رفتار خوب با مردم
امام راحل (ره) در جهت مردم داری و رفتار خوبی که باید در سکنات هر مسئول و دولتمردی وجود داشته باشد ، سخن های بسیاری داشته اند ، فرازهای ذیل برداشتی از سخنان آن عزیز می باشد.
ب 1 - رفتار اسلامی
"همه بدانیم که عقل هم اقتضا می کند به همان طوری که اسلام دستور داده با مردم رفتار شود ، حکومت ها هم همانطور رفتار بکنند ، وقتی درصدر اسلام مأمورین را می فرستادند ، همان سردار بود ، همان که استاندار بود ، امام جماعت هم بود ، یعنی اینقدر مورد اعتماد مردم بود و مردم اورا به عدالت می شناختند که به او اقتدا می کردند و با او نماز می خواندند .

ب 2 - عدم ایجاد نارضایتی
" این ها باید حالا فکر این معنا باشند که مردم را داشته باشند و یکی از راهها یش این است که وزارتخانه ها و ادارات یک جوری باشند که نارضایتی ایجاد نکنند و بالاخره ما مردم را لازم داریم ، یعنی جمهوری اسلامی تا آخر مردم را می خواهد . "


ب 3 - عدم سخت گیری
" باید حرکت ما به صورتی باشد که مردم بفهمند که اسلام برای درست کردن زندگانی دنیا و آخرت آمده است ، تا ملت احساس آرامش کنند ، مردم ما خیلی زحمت کشیده اند ... مردم عادی ما تمام زحمات حکومت را متحمل می شوند ، پس ما باید به فکر مردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند .


ب 4 - جبران تلخی ها
" ... و شما باید کاری بکنید که آن ذائقه تلخی که مردم در گذشته از دیگران داشته اند به ذائقه شیرینی مبدل سازید که اگر چنانچه خدای نخواسته مشکلی برایتان پیدا شد ، همین مردم کوچه و بازار بیایند و مشکل شما را رفع کنند .
ج - شرکت دادن مردم در کارها
"وقتی مردم دیدندکه شما در صدد خدمت به آنها هستید ، طبیعی است که آنها هم کمک به شما می کنند ... ... عمده این است که ما هم بتوانیم خدمت متقابل بکنیم و باید از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحلة عمل برسیم ، یعنی هر وزیری در وزارتخانة خودش واقعاٌ بین خودش و خدا ، خودش را موظف بداند به اینکه آن پرسنل ، آن جا هر کس در تحت نظر اوست ، آنها را بسیج کند به اینکه با مردم رفتار خوب بکنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند و همین طور شرکت دادن مردم را در امور... ... آنها را کنار نگذارید ، رد نکنید ، آنها را وارد کنید در کار، وقتی وارد کردید در کار و آنها دیدند که شما می خواهید همکاری کنید با آنها ، آنها هم همکاری می کنند با شما .
د – توجه به خواسته های مردم
" ... شما نمی توانید کارهائی که الآن در ایران هست انجام بدهید ، الّا با هماهنگی با ملت ، هماهنگی با ملت هم این است که شما توجّه کنید به خواست اینها... ... مأمورینی که می خواهید بفرستید به اطراف ، این مأمورین را درست توجیه کنید که با ساخت مردم موافق باشند ، همانطوری که خود شما می خواهید با مردم هم فکر باشید ، این ها هم با مردم هم فکر باشند ، با روحانیان هم فکر باشند ، طوری باشد که هماهنگی داشته باشد .
ه – ارزش دادن به مردم


" ما باید به مردم ارزش بدهیم ، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روی خیر و شر کارها نظارت کنیم ." ...به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاٌ مستضعفان و محرومان و

ستمدیدگان که نور چشم ما و اولیاء نعم همه هستند و جمهوری ره آورد آنان و با فداکاری آنان تحقق پیدا کرد و بقاء آن نیز مرهون خدمات آنان است فرو گذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید .
و – عمل کردن به تعهدات اسلامی و خضوع در برابر قانون
" مقصود این است که درحکومت اسلام ، اسلام و قانون اسلام حکومت کند ، اشخاص برای خودشان و به فکر خودشان حکومت نکنند ، مامی خواهیم احکام اسلام در همه جا جریان پیدا کند و احکام خدای تبارک و تعالی حکومت کند ، در اسلام حکومت ، حکومت قانون ، حتی حکومت رسول الـ... وحکومت امیر المؤمنین ، حکومت قانون است ، یعنی قانون خدا آنها را تعیین کرده است ،آن ها به حکم قانون واجب الاطاعه هستند ." اسلام برای برقراری قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمة اسلام و خلفای اسلام ، تمام برای قانون خاضع بوده اند و تسلیم قانون بوده اند ، ما هم باید تبعیّت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمة خدا بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون ، قانون برای همه است .
ز- اهمیت دادن به بیت المال و پرهیز از کم کاری
" بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید ، حکومت های اسلامی باید بیت المال مسلمین را برای جلال و جبروت خودشان صرف نکنند ، بیت المال مسلمین صرف آن چیزی بشود که برای مسلمین است ." برادر ها ، امروز روز کار است ، هر کس در هر جا هست باید کار بکند ، ما می خواهیم خودکفا باشیم ، خودکفائی را با تبلیغات نمی شود کرد ، با کار می شود کرد ." من نمی فهمم کسی علاقه داشته باشد به مملکتش و آن وقت از مملکتش اجر

ببرد و عمل نکند ، خوب یک اجرتی که این ها می گیرند در مقابل عمل است ، اگر عمل کم بکنند حرام است ، این اجرت جایز نیست استفاده بکنند از این .
چگونگی خدمت گزاری و تاثیر و روش های آن در جامعه
کودکي ما همه آرزوي فردايي بود که حسرت هيچ چيزي در سفره نباشد، آرزوي آن بود که کسي بيايد و حسرت و لذت را به تساوي ميان لحظه ها قسمت کند، آرزوي آن بود که کسي بيايد که به فکر ما باشد و تو آمدي تا همه را به آرزوهاي ما دعوت کن

ي «دوستان عزيزم! خود را براي خدمت به اسلام و ملت محروم مهيا کنيد؛ کمر به خدمت بندگان خدا که خدمت به خداست ببنديد».
روزهاي ما از شور جواني دور بود، زندگي حسرت يک تصوير بود و تو حسرت ما را مي شناختي «آنچه مهم است، اين است که آن قشر مستضعف بيشتر مورد نظر باشد». بيشتر از فقر، درد ما تنهايي بود ، بي کسي بود، هيچ کس ما را نمي ديد، درد ما را نمي شناخت، حرف ما را نمي شنيد، گويي ما نبوديم، اما تو آمدي و ما را ديدي و گفتي تا نگاهمان کنند «اسلام براي مستضعفين آمده است و اول نظرش به آنهاست».

وقتي تو نبودي ما همه خشم بوديم، طوفان بوديم، طوفاني کور و بي هدف ، ويران مي کرديم بي آنکه بدانيم چرا، ما حتي خشم خود را به خوبي نمي شناختيم، بي هدف مي خروشيديم و همه توان خود را صرف چيزي مي کرديم که بيهوده بود و همه از آن رو که دنيا به ما پشت کرده بود. همه دنيا رو به آن سوي شهر داشت. انگار قبله هم در آن سوي شهر بود «خدا نياورد آن روزي را که سياست ما و سياست مسئولا~ن کشور ما، پشت کردن به دفاع از محرومان و روآوردن به حمايت از سرمايه دارها گردد». اما تو چهره ها را برگرداندي ، رو به ما ايستادي و دستهايت را به سوي ما دراز کردي و گفتي که خدا همه جا هست، اما قبله رو به جنوب است «به همه در کوشش براي رفاه طبقات محروم وصيت مي کنم، که خير دنيا و آخرت شماها [در] رسيدگي به حال محرومان جامعه است.»
آن روزها، حتي خيرات همه در آن سوي شهر بود، انگار خدا اينجا نبود، کسي به فکر ما نبود، مهرباني اينجا نبود و انصاف نمي دانم شايد آن سوي ک

وه ها خواب بود و تو آمدي تا حتي کاخ نشينان آن سوي شهر را هم به ما بخواني «چه نيکوست که طبقات تمکن دار، به طور داوطلب براي زاغه و کپرنشينانش مسکن و رفاه تهيه کنند؛ و مطمئن باشند که خير دنيا و آخرت در آن است و از انصاف به دور است که يکي بي خانمان و يکي داراي آپارتمان ها باشد.»
حرف هاي تو زيبا بود و شيريني خاصي داشت که ي، تا آنکه آمدي تا تقويم عيد را هم به تساوي تقسيم کني و معني ديگري ببخشي «ما آن روز عيد داريم که مستمندان ما، مستضعفان ما به زندگي صحيح رفاهي و به تربيت صحيح اسلامي – انساني برسند.»
تو آمدي تا بگويي آنچه در آن سوي شهر است حاصل رنج ما در اين سوي شهر است و ما لايق خيلي چيزها هستيم «به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشينان که ولي نعمت ما هستند، خدمت کنيد.» تو آمدي تا به همه بگويي اينک روزگار خشم ماست و دنيا به زودي مسخر طوفان حق طلبي ما خواهد شد «اين قرن – به خواست خداوند قادر – قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران، و حق بر باطل است».
تو آمدي و گفتي «پيش خداي تبارک و تعالي، کمتر خدمتي است که به اندازه خدمت به زاغه نشينان فايده داشته باشد.» و ما نفسي به آسودگي کشيديم که خدا با ماست و خدا يار ماست. تو گفتي که ما منشاء خوبي ها هستيم «ما وقتي که در مذهب خودمان، ملاحظه مي کنيم که فقه ما آن طور غني است و فلسفه ما آن طور غني است، [مي بينيم] اشخاصي که اين فقه را به اين غنا رساندند و آن اشخاصي که اين فلسفه، را به اين غنا رساندند، کاخ نشينان نبودند، کوخ نشينان بودند». دلتنگي از ما دور شد وقتي که گفتي « شما طبقه جوان برومند زاغه نشين، بر آن اشخاص کاخ نشين شرافت داريد و شما هستيد که اسلام را حفظ کر

ديد.» دل هاي جوان ما از غرور سرشار شد وقتي انگشت اشاره به سمت گرفتي و گفتي «اين پايين شهري ها و اين پابرهنه ها – به اصطلاح شما! – اينها ولي نعمت ماها هستند.» و آسمان عرصه پروازمان شد وقتي که فهميديم تو دوستمان داري و ما را ارجح مي داري «يک موي سر اين کوخ نشينان و شهيد دادگان، به همه کاخ ها و کاخ نشينان جهان، شرف و برت

ري دارد.»


اما براي آن سوي شهر، سخت بود که ما را به خود راه دهد. شايد آن سونشينان، فراموش مي کردند که در همه توفان ها، ما اولين قربانيان تحولات تاريخ بوديم و اگر زندگي، رنگ ديگري يافته، از خون دل هاي آرزومند ما بوده، از سبزي سرهاي جوان ما بوده است «اگر نبود ظلمش از بين رفته بود و نه ما در مقابل مشکلات مي توانستيم مقاومت کنيم».
هر چند ما از همه مواهب دنيا، محروم بوديم، اما ترس از فردا، ما را از مردانگي دور نمي کرد. جوانمردي ، پايمردي ، ياري حق، هميشه افتخارمان بود، با رهبري تو، مي دانستيم از دنيا چه مي خواهيم و غير از آن را جست وجو نمي کرديم و سردرگم و آشفته به اين سو و آن سو نمي افتاديم «تزلزلي که در بين کاخ نشين ها هست، در بين کوخ نشين ها نيست، آرامشي که اين طبقه محروم دارند، آن طبقه اي که به خيال خودشان در آن بالاها هستند، ندارند.»
تو پرده از واقعيت ها برداشتي و فرمودي که ما هستيم که دنيا را تدبير مي کنيم «چرخ عظيم جوامع بشري، با دست تواناي کارگران در حرکت و چرخش است. حيات يک ملت مرهون کار و کارگر است. در هر کشور، کارگر و کشاورز، اساس آن کشور هستند؛ اساس اقتصادي کشور بسته به کار کارگر و کشاورز است. کشاورزان و کارگران اساس استقلال کشورند».
وقتي کاخ ها، خالي از کاخ نشينان شد، نه خود در کاخ نشستي که ما را نيز از ک

اخ ها دور کردي «ما – بحمدالله – امروز همه دست اندر کارهايمان، کاخ نشين نيستند، دولت ما يک دولت کاخ نشين نيست. آن روزي که دولت ما توجه به کاخ پيدا کرد، آن روز است که بايد فاتحه دولت و ملت را بخوانيم.»
با تو ما زندگي يافتيم، غرورمان باز آمد و دانستيم که خدا فراموشمان نکرده اس

ت و ما هم مي توانيم و بايد زندگي را تدبير کنيم و همه دانستند که سرخي روي دنيا از خون ماست و زردي روي ما به سبب سنگيني بار کاخ هاست، کاخ هايي که تنها قصه هايش سهم ما بود و تو آمدي و بام هايش را زير پاي ما نهادي.


نتیجه گیری :
بدون شک مهمترین ثمره و نتیجه ی خدمت به مردم خشنودی و رضای خداست ، چه این که خداوند انسانی را که به دیگران خدمت می کند بدون اجر و پاداش نخواهد گذاشت و بال و پر رحمتش را بر وى بگستراند و مصداق آن این آیه ی شریفه است که می فرماید : «هَل جَزاءُ الاِحْسانِ الاّ الاحسان» ، خدمت به دیگران و خدمت به خلق خدا گناهان را پاک می کند ، چه این که در قیامت کسانی هستند که به خاطر انجام کارهای مفید و خدمت به مردم البته با اهداف و نیات الهی از آتش دوزخ در امان می مانند ، بنابراین کسی که بخواهد از لطف بیکران الهی بهره ای برده باشد و در حوادث و مصائب روزگار و مسائل و مشکلات دنیا و آخرت از رحمت پروردگار بی بهره نماند و برای نجات در روز جزا و داشتن سرمنزلی آباد در آخرت ، بهترین راه آن خدمت به خلق خداست چنان که پیامبر (ص) می فرماید : «هر کس به برادر خود خدمت کند خداوند متعال در بهشت، غلامان را خدمت گزار او قرار مى‏دهد و او را با اولیاء و خوبان همنشین مى‏نماید و کسى که برادر دینى خود را با وسیله نقلیه جابه جا کند خداوند او را در بهشت بر اش

تران بهشتى سوار مى‏کند» انسان در هر زمینه ای که توانایی دارد اگر از این توانایی در جهت رفاه و آسایش مردم استفاده کند خداوند نیز قدرت و توان او را بیشتر خواهد نمود .
امام خمینی ( ره ) خدمت به خلق را دارای ارزش می داند و از مقاصد و اهداف الهی بر می شمارد .
از دیگر فواید و محاسن خدمت گزاری و کمک به مردم رضایت و شفاعت

پیامبر (ص) و ائمه ی معصومین (ع) است ، چنانکه امام على (علیه‏السلام) مى‏فرماید: مَنْ سَرَّ مومنا فَقَدْ سَرَّنى ؛ «هر کس مؤمنى را شاد کند مرا شاد کرده است » .
خدمت و کمک به دیگران موجب ایجاد احساس آرامش و خشنودی خود انسان می شود ، چه این که بارها اتفاق افتاده یا دیده ایم کسانی که به دیگران کمک می کنند و حتی خود ما پس از هر کمکی ، در وجود خود ، احساس مفید بودن و ارزشمند بودن را حس کرده ایم . توانایی انسان در هر زمینه ای " این توانایی ممکن است آموختن علم و دانش به دیگران ، کمک مالی ، دادن غذا به در راه مانده ای ، نجات اسیری از بند ،حتی ایجاد لبخند بر لب دیگران و هزاران

چیز دیگر " زمانی مفید و دارای ارزش است که جهت خدمت به مردم باشد . از طرفی کمک و خدمت به مردم دعای خیر آنان را در پی دارد که این هم می تواند از فواید و نتایج خدمت گزاری باشد چه این که بارها شنیده ایم که دعای خیر مردم یار و همراه خدمت گ

منابع و ماخذ :
مجله پیوند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید