بخشی از مقاله
قاطعيت
تعريف قاطعيت
جرأت ورزي، يك شيوهي ارتباطي خاص است كه مي توان آن را آموخت و به كار بست. مهارت جرأت ورزي فرد را قادر مي سازد تا افكار، احساسات و ارزش هاي خود را دربارهي يك موقعيت به طور آزادانه و مستقيم و با احترام به احساسات و ارزش هاي اشخاص ديگر بيان كند. اين مهارت بر حقوق فرد، ضمن توجه به حقوق ديگران، تأكيد دارد. بنابراين جرأت ورزي در موقعيت هايي كه فرد تحت فشار است، مهارت مهمتر مي باشد. تعاريف متعددي از جرأت مندي ارائه شده است. در اين جا به چند مورد اشاره مي كنيم:
• “ابراز عقايد، احساسات و افكار خود به طور مناسب، مستقيم، صادقانه و بدون بي احترامي به حقوق ديگران”.
• “تشخيص منافع خود و عمل براساس آن و مطالبهي حق خود، بدون تعرض به حقوق ديگران”.
همانطور كه مشاهده مي كنيد، در تمامي اين تعاريف بر رعايت و احترام به حقوق ديگران تأكيد شده است.
عناصر قاطعيت
جرأتمندي شامل هفت پاسخ است:
1- ابراز عقيدهي خود.
2- تقاضاي تغيير رفتارهاي نامطلوب ديگران.
3- رد درخواست ها و تقاضاهاي غيرمنطقي ديگران.
4- ابراز احساسات مثبت و منفي خود.
5- آغاز و ادامهي تعاملات اجتماعي.
6- پذيرش كاستي هاي خود.
7- ابراز جملات متعارف در هنگام رويارويي يا جدا شدن از ديگران.
براي كسب مهارتت جرأتمندي، لازم است فلسفهي اين نوع رفتار را بدانيد. جرأتمندي به عنوان يك شيوهي ارتباط بر چند اصل استوار است:
1- شناخت حقوق خود.
2- برابري انسان ها.
3- برخورداري از حقوق يكسان.
فلسفهي زيربنايي آموزش جرأتمندي بر اين فرض منطقي استوار است كه همهي انسان ها برابر هستند. هيچ كس نسبت به ديگري برتري ندارد. بنابراين ما از حقوق انساني يكساني برخورداريم. هدف جرأتمندي، دفاع از حقوق خود بدون تعرض به حقوق ديگران است. آگاهي از اين حقوق اساسي، خود گام مهمي براي شروع آموزش جرأتمندي محسوب مي شود. براي اين كه فرد بتواند رفتار جرأتمندانه از خود نشان دهد، ابتدا ضروري است حقوق اساسي خود و نحوهي احقاق آن را بشناسد.
حقوق اساسي ما
همهي ما به عنوان انسان، از يك سري حقوق اساسي برخوردار هستيم. ولي در كنار اين حقوق مسؤوليت هايي داريم. بنابراين لازم است در دفاع از حق خودمان به مسؤوليت هاي خود نيز توجه نماييم. مهم ترين حقوق و مسؤوليت هاي افراد در روابط بين فردي در اين جدول خلاصه شده است.
حقوق و مسؤوليت هاي شما
حقوق شما مسؤوليت هاي شما
1- حق داريد براي خودتان تصميم گيري كنيد.
2- شما حق داريد به شيوهي محترمانه با شما رفتار شود.
3- شما حق داريد درخواست نامعقول ديگران را بدون احساس گناه رد كنيد.
4- شما حق داريد اشتباه كنيد.
5- شما حق داريد نظرتان را تغيير دهيد.
6- شما حق داريد براي بررسي درخواست ديگران، زمان صرف كنيد.
7- شما حق داريد تقاضاي منطقي از ديگران داشته باشيد.
8- شما حق داريد ديدگاه شخصي خودتان را داشته باشيد.
9- شما حق داريد سرنوشت خودتان را تعيين كنيد.
10- شما حق داريد احساسات خود را بيان كنيد. 1- به ديگران اجازه دهيد در مورد زندگيشان تصميم بگيرند.
2- با ديگران رفتار محترمانه داشته باشيد.
3- به ديگران اجازه دهيد تا به طور جرأتمندانه و مؤدبانه درخواست نامعقول شما را رد كنند.
4- مطمئن شويد كه اشتباه شما به ديگران صدمهاي نمي رساند و مسؤوليت اشتباه خود را بپذيريد.
5- به ديگران اجازه دهيد تا نظر و عقيدهي خود را عوض كنند.
6- اقدام منطقي بكنيد.
7- تقاضاي خود را به ديگران تحميل نكنيد.
8- به نظر ديگران احترام بگذاريد.
9- به ديگران اجازه دهيد تا سرنوشت خود را كنترل كنند.
10- به احساسات ديگران توجه نشان دهيد.
مديران با نگرش “من خوب نيستم- تو خوب هستي”
1- نگرش و رفتار انفعالي دارند.
2- اعتماد به نفس دارند.
3- خود را با ديگران مقايسه ميكنند و به طرز منفي بر كمبودهاي خود تاكيد ميكنند.
4- تائيد طلب هستند حتي اگر درباره آنها نظرهاي منفي داده شود.
5- سلطه پذيرند.
6- بهترين هدف براي تحقير شدن هستند.
7- اين نوع نگرش در نخستين سال هاي زندگي صورت ميگيرد.
ادراكي كه يك مدير يا كارمند منفعل از خود دارد اين است كه احتمالاً متوجه فقدان اعتماد به نفس خود شده است و در نتيجه از پذيرش مسئوليت و از اظهارنظر و برقراري روابط اجتماعي خودداري ميكند. تحت فشار توقعات بي شمار ديگران جرأت “نه” گفتن را ندارد و تسليم محض خواست و نظر ديگران ميشود.
راه حل اينست كه انسان به اين باور برسد كه در قبال خود مسئول است.
مديران داراي نگرش: “من خوب نيستم- تو خوب نيستي”
1- اين افراد نگرش و رفتار بازيگرانه دارند.
2- نسبت به خود و ديگران مملو از احساس منفي هستند.
3- افسرده و بي انگيزه هستند.
4- معمولاً با آنها پيرامون تصميمات مهم مشورت نشده است.
5- معمولاً به موقع به آنها ترفيع داده نشده است.
6- از خدمات طولاني و كارهاي مفيد آنها به اندازه كافي قدرداني نشده است.
برداشتي كه مديران با نگرش “من خوب نيستم- تو خوب نيستي” از خود دارند اينست كه:
1- نسبت به خود اعتماد ندارند.
2- نسبت به ديگران اعتماد ندارند و به ديگران مظنون هستند.
3- فكر ميكنند ديگران بدخواه آنها هستند و آنها هم بدخواه ديگران هستند.
مديران با نگرش “من خوب هستم- تو خوب نيستي”
- اين مديران يا كارمندان اغلب رفتار پرخاشگرانه دارند.
- نزد ديگران احترام نخواهند داشت.
- با امر و نهي افراطي به ديگران كارها را انجام مي دهند.
- به ديگران هيچ احترامي نمي گذارند.
برداشتي كه مديران و كارمند پرخاشگرانه از خود دارند:
1- با پرخاشگري، عدم اعتماد خود را پنهان ميكنند.
2- موضع تدافعي دارند.
3- دائماً از جانب ديگران احساس تهديد ميكنند.
4- دست كم گرفتن ديگران و برتر دانستن خود.
به اين مديران بايد گفت:
احساس غروري كه به بهاي شكستن غرور ديگران ارضا شود عمر پايداري نخواهد داشت.
مديران با نگرش: “من خوب هستم- تو خوب هستي”
1- اين افراد از قضاوت صحيح برخوردارند.
2- اين افراد همدلي صحيح دارند.
3- اين افراد اعتماد به نفس كافي دارند و از افكار مثبت برخوردارند.
4- در چهره آنان اطمينان و اعتماد وجود دارد.
5- قامت راسخ و قوي دارند.
6- لحن آرام، نرم ولي محكم دارند.
7- حمايتگر هستند.
8- از عزت نفس بالايي برخوردارند.
9- واقعاً احساس ميكنند با ديگران برابرند.
شناخت خود نخستين گام در داشتن رفتار قاطعانه
كليد اصلي تغيير رفتار پرخاشگرانه به رفتار قاطعانه: تغيير باورهاي منفي در مورد خود است.
سبك هاي ارتباطي
براي درك كامل مفهوم جرأتمندي ابتدا بايد بين آن و ساير سبك هاي ارتباطي تمايز قايل شويم. روان شناسان شيوه هاي ارتباطي انسان ها را به سه نوع طبقه بندي مي كنند: سبك ارتباطي منفعلانه، سبك ارتباطي جرأت مندانه و سبك ارتباطي پرخاشگرانه. همهي ما در موقعيت هاي مختلف به درجات متفاوتي رفتارهاي منفعلانه؟ پرخاشگرانه و جرأتمندانه نشان مي دهيم. مشكل زماني ايجاد مي شود كه ما به يك سبك رفتاري خاص كه غيرموثر و مشكل آفرين است، بچسبيم. براي ايجاد تمايز بين سه سبك، ارتباطي در اين قسمت ويژگي هاي آن ها را مورد بررسي قرار مي دهيم.
سبك هاي ارتباطي منفعلانه
انفعال يعني اهميت ندادن به نيازها و خواسته هاي خود و پذيرفتن خواسته هاي ديگران است، حتي اگر اين خواسته ها به ضرر فرد باشد. ويژگي هاي اساسي افراد منفعل عبارتند از:
• به حقوق فردي خود بي توجه هستند.
• احساسات، افكار و عقايد خود را بيان نمي كنند.
• به ديگران اجازه مي دهند به حريم خصوصي آنان تجاوز نمايند.
• به ديگران اجازه مي دهند به راحتي حقوق و احساسات او را ناديده گرفته و زير پا بگذارند.
• به ظاهر افرادي متواضع، صبور، از خود گذشته و مهربان قلمداد مي شوند، اما در باطن از اين كه توسط ديگران مورد سوء استفاده قرار مي گيرند و حقوق شان پايمال مي شود، ناراحت هستند.
• احساس درماندگي، ناتواني و بازداري مي كنند.
• قادر به پذيرش مسؤوليت نيستند.
• مضطرب و نگران هستند.
• نيازها و خواسته هاي ديگران را بر خواسته هاي خود اولويت مي دهند.
• به ديگران اجازه مي دهند براي آنان تصميم بگيرند.
• اعتماد به نفس ندارند.
پيام ارتباطي
اين افراد با رفتارهاي خود اين پيام را به ديگران منتقل مي كنند. “من خوب نيستم، شما خوب هستيد.” اين افراد خود را دست كم مي گيرند. نيازها، احساسات و افكار خود را بي اهميت مي دانند. از طرف ديگر، ديگران را افرادي مهم و محبوب به حساب مي آورند.
هدف
هدف اصلي افراد منفعل راضي نگه داشتن ديگران به هر قيمت ممكن و اجتناب از كشمكش است. اين افراد براي جلب رضايت و تأييد ديگران به هر كاري تن مي دهند و خود را به رنج مي اندازند.
يكي از دلايل رفتار منفعلانه، عدم آگاهي افراد از حقوق فردي خودشان است. هم چنين آنها فكر مي كنند براي اين كه مؤدب و مفيد باشند، لازم است تسليم خواسته هاي ديگران شوند. برخي از اين افراد بيان افكار خود و اتكا به نفس را ناشايست و نشانهي بي ادبي مي دانند. اين افراد مي ترسند اگر ابراز وجود كنند، ممكن است ديگران آنها را دوست نداشته باشند.
خصوصيات كلامي و غيركلامي افراد منفعل
• سرگرداني: كارها را بدون مطرح كردن پيشنهاد خاص رها مي كنند.
• از اين شاخ به آن شاخ پريدن: در بيان منظور خود ناتوان هستند و مرتب موضوع را عوض مي كنند.
• صداي آرام و لرزان: تن صداي شان آرام و لرزان است و خيلي آهسته، توام به پوزش طلبي بدون دليل حرف مي زنند.
• من و من كردن: در بيان احساسات و افكار خود صريح نيستند.
• اجتناب از تماس چشمي: در هنگام صحبت كردن با ديگران به فرد مقابل نگاه نمي كنند.
• وضعيت بدني نامناسب: قامت خميده، حالت بدني حاكي از خودكمبيني، شانه هاي افتاده، سربه زير.
• وقتي ديگران درخواستي از آنان مي كنند، با اين نوع جملات پاسخ مي دهند: “هرطور صلاح مي داني”، “برايم فرقي نمي كنه”، “هر چي شما بگوييد”.
نتايج رفتار منفعلانه
فرد منفعل به خاطر از خودگذشتگي هايش مورد تعريف و تمجيد قرار مي گيرد و در صورت شكست، چون تصميم گيرنده نبوده، خود را مقصر نخواهد دانست و ديگران از او حمايت خواهند كرد. غالباً ديگران تقاضاهاي غيرمنطقي خود را به افراد منفعل تحميل مي كنند. ساير پيامدهاي منفي رفتار منفعلانه عبارتند از: مشكلات بين فردي، عدم اعتماد به نفس، خودكمبيني، تن دادن به روابط ناخواسته. رفتار منفعلانه باعث مي شود تا ديگران ما را موجود ضعيفي بدانند، موجودي كه به سادگي مي توان او را فريب داد. در نتيجه ما اغلب از زندگي خود ناراضي هستيم و نمي توانيم به اهداف خود برسيم. ديگران نيز كم تر به ما اعتماد خواهند كرد.
سبك ارتباطي پرخاشگرانه
رفتار پرخاشگرانه عبارت است از ايستادگي سرسختانه براي مطالبهي حقوق خود و ابراز عقايد و احساسات به شيوه اي كه معمولاً نامناسب بوده و باعث زير پا گذاشتن حقوق ديگران مي شود. ويژگي هاي مهم اين شيوهي ارتباط عبارتند از:
• خودخواهي.
• بي توجهي به حقوق و خواسته هاي ديگران.
• برتر دانستن خود.
• رنجاندن ديگران براي جلوگيري از رنجش خود.
• برچسب زدن به ديگران.
پيام ارتباطي
پيامي كه افراد پرخاشگر به ديگران منتقل مي كنند، اين است كه آن چيزي كه من فكر مي كنم، احساس مي كنم يا مي خواهم مهم است. چيزي كه براي شما مهم است، براي من اهميتي ندارد. به طور كلي براساس تحليل تبادلي، پيام زيربنايي افراد پرخاشگر اين است: “من خوب هستم، تو خوب نيستي”.
هدف
هدف افراد پرخاشگر، برنده شدن بدون رعايت حقوق ديگران است. هدف ديگر اين افراد امتياز گرفتن از ديگران است. ساير اهداف افراد پرخاشگر عبارتند از: تسلط، برنده شدن، فشار آوردن به شخص ديگر براي تسليم شدن و تنبيه ديگران. اين افراد ديدگاه بدبينانه اي نسبت به انگيزه هاي ديگران دارند و در انتظارند كه ديگران آنان را مورد آزار و اذيت قرار دهند، بنابراين پيش دستي مي كنند. به عبارت ديگر، افراد پرخاشگر براساس اين باور زيربنايي رفتار مي كنند: “من شما را اذيت مي كنم، قبل از اين كه شما فرصت اذيت كردن مرا به دست آوريد”.
خصوصيات كلامي و غيركلامي
• صحبت كردن با صداي بلند و ناهنجار.
• طعنه يا نيش زبان زدن به ديگران.
• نااميد و دلسرد كردن ديگران.
• تهديد ديگران.
• استفادهي فراوان از عبارات ارزش گذارانه (بايد، حتماً، بايستي و …).
• برچسب زدن به ديگران.
• تحقير ديگران.
نتايج رفتار پرخاشگرانه
شايد افراد پرخاشگر در كوتاه مدت با اعمال زور و تهديد به خواسته هاي خود برسند. ولي در دراز مدت پرخاشگري قابل تحمل نيست. مردم، افراد پرخاشگر را اشخاصي ناسازگار، زورگو، سلطه گر و ناخويشتن دار تلقي مي كنند. اگرچه اين افراد با ترساندن ديگران مي توانند حرف خود را به كرسي بنشانند، اما باعث مي شوند تا ديگران از آنها بيزار و گريزان شوند. به اين ترتيب دامنهي روابط اجتماعي افراد پرخاشگر محدود شده و از لحاظ اجتماعي تنها و منزوي مي شوند. از طرف ديگر پرخاشگري خشم متقابل ديگران برميانگيزد. گاهي اين پرخاشگري كلامي به پرخاشگري جسمي مبدل مي شود. بنابراين پرخاشگري در درازمدت به دشمن تراشي و اختلال در روابط بين فردي و سلب آرامش فرد منجر مي شود.
گاهي وقت ها تركيبي از انفعال و پرخاشگري در كنار هم ديده مي شود كه سبك ارتباطي پرخاشگري، انفعالي را تشكيل مي دهد. اين افراد كساني هستند كه عواطف ناخوشايندي از قبيل خشم و خصومت تجربه مي كنند، ولي چون قدرت ندارند اين عواطف را بيان كنند، با توسل به شيوه هاي غيرمستقيم و انحرافي خشم خود را خالي مي كنند. اين الگو بدترين سبك ارتباطي است، چون كسي كه آماج خشم اين افراد قرار مي گيرد، نمي داند به خاطر چه تقصيري و توسط چه كسي آماج خشم و پرخاشگري قرار گرفته است.
سبك ارتباطي قاطعانه
جرأتمندي يعني پافشاري بر حقوق خود و بيان مستقيم، صريح و صادقانهي احساسات و افكار خود با احترام به حقوق ديگران مي باشد. ويژگي هاي مهم افراد جرأتمند عبارتند از:
• احترام گذاشتن به حقوق خود و ديگران.
• به رسميت شناختن و اهميت دادن به افكار، عقايد و احساسات خود و ديگران.
• ابراز احساسات و عقايد خود.
• پذيرش مسؤوليت اعمال و تصميم هاي خود.
• اهميت دادن به نيازهاي خود.
• برخورداري از اعتماد به نفس بالا و خود پندارهي مثبت.
• متكي بودن به ديگران، ضمن پاسخ دهي به حمايت هاي ديگران.
• رفتار عمومي حاكي از اعتماد و اطمينان.
پيام ارتباطي
افراد جرأتمند در روابط بين فردي خود اين پيام را به ديگران منتقل مي كنند: “من به شما اجازه نمي دهم از من سوء استفاده كنيد، در ضمن براي شخصيت شما هم احترام قائلم و هرگز از شما بهره كشي نخواهم كرد.” براساس تحليل تبادلي، پيام زيربنايي اين افراد عبارت است از: “براساس تحليل تبادلي، پيام زيربنايي اين افراد عبارت است از: “من خوبم، تو هم خوب هستي. اگر اختلافي پيش آمده من آمادهي مذاكره براي رسيدن به تفاهم هستم.”
هدف رفتار قاطعانه
هدف اين شيوهي ارتباطي، رعايت عدالت براي تمامي طرف هاي رابطه است. ترويج احترام متقابل و جلوگيري از بهره كشي و سوء استفاده، هدف ديگر اين نوع ارتباط است.
خصوصيات كلامي و غيركلامي افراد قاطع
• شنونده و پذيرا هستند.
• تن صداي شان محكم و استوار است.
• تماس چشمي مستقيم، در هنگام صحبت كردن با ديگران به چهرهي آنان نگاه مي كنند.
• بيان افكار و احساسات خود با استفاده از ضمير “من”. (من دوست دارم، من مي خواهم، من دوست ندارم.)
• استفاده از عباراتي كه نشان دهندة همكاري با ديگران است، از قبيل: “من معتقدم”، “من فكر مي كنم”، “من احساس مي كنم”، “نظر شما در اين مورد چيست؟” “چگونه ما مي توانيم اين مسأله را حل كنيم؟”
• عدم استفاده از كلمات مطلق مانند: بايد، حتماً، الزاماً و … .
• داشتن وضعيت بدني راست، متعادل و راحت.
• حتي وقتي كه موافق چيزي نيستند، به طرف مقابل احترام گذاشته و حقوق انساني او را رعايت مي كنند.
• دادن پاسخ خود انگيخته با لحني دوستانه، اما قاطع.
• ذكر مسايل مهم و پرهيز از حاشيه روي افراطي.