بخشی از مقاله

مقدمه

با وجودي که دهها جلد مجموعه مقررات مدون در زمینه هاي مختلـف حقـوقی، جزائی، اداري، شهر و شهرداري، مالیاتی و ثبتی وجود دارد؛ با وجودي که همـه خود را تابع و مجري مقررات می دانند و کسی منکـر اهمیـت و لـزوم تبعیـت و اجراي قوانین نیست، اما گویی این مقرراتعملاً نمیتوانند نتایج مطلوب وکاملاً مفید براي جامعه داشته باشند و گاه حتی وجود یـا فقـدان آنهـا مـؤثر بـه نظـر نمیرسد. مقررات به خودي خود جز نقشی بـر اوراق نیسـت و ایـن انسـانهـا (مجریان و تابعان) هستند که به آن روح میدهند. حاکمیت قانون بر انسانها و یا حاکمیت انسان ها بر قانون، دو راهی مهمی است که همه کم و بیش با آن مواجـه هستند. حاکمیت قانون بر انسان ها به خلاف امیال و منافع فردي و گروهی است. از جانب دیگر قانون محوري و تبعیت از قانون آن چنان مقبولیت یافته است کـه کسی جرئت نمی کندصراحتاً ابراز دارد که از قانون برتر است. در نتیجه گـاه در گفتار اظهار میشود که شخص مطیع قانون است، اما در کردار سعی دارد قانون را مط یع خود گرداند. برخی به قوانین مفید به حال خود استناد می کنند و قوانینی را که غیر مفید به حال خود تشخیص می دهند سعی میکنند تا با مداخله در نحوهي تفسیر یا اجرا، مقررات را در استخدام خود درآورند و این همـان قـانونگریـزي است که کثرت آن همه را بستوه آورده است.

مراعات حقوق شهروندي، به سبب ارتباط گستردهي آن با همهي افراد جامعه و در همهي ابعاد مدنی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادي و فرهنگی و قضایی، در گرو تبعیت عملی اشخاص از مقررات اسـت. اگـر مقـررات تـابع اشـخاص باشـد و قانون گریزي گسترش یابد، هر منتفع از قانونگریزي، در زمانی و مکان دیگر، بـا مواجهه با قانونگریزي دیگري، متضرر از این پدیده خواهد شد.

قانون گریزي، حقوق شهروندي و آثار قانون گریزي بر حقـوق شـهروندان در

مقابـل هـم و در برابـر دولـت و نیـز بـر حقـوق درون سـازمان (عمـومی)، در قسمتهاي بعدي مورد بررسی قرار میگیرد.

مروري بر قانونگریزي و حقوق شهروندي

قانون، معرب کلمهي یونانی Canon است که به فرانسه Loi و به انگلیسـی Law گفته میشود.1 قانونگریزي یک پدیدهي حقوقی ـ اجتماعی است کـه در مقابـل قانونگرایی قرار دارد. قانونگریزي داراي ابعاد و اشکال متعدد است و مفهوم عام و گسترده تري از قانون شکنی دارد. هر قانون شکنی قانون گریزي است، ولـی هـر قانون گریزي قانون شکنی نیست. قانون گریزي، حیله نسبت به مقررات اسـت کـه داراي درجات متفاوت میباشد. یکی از درجات آن، تقلب نسبت به قانون است. حقوق مجموعه اي از بایدها و نبایدهاست. انسان هرگاه ایـن اوامـر و نـواهی را مغایر با منافع خود دیده و امکان گریز آشکار از آن را نداشته اسـت، بـا حفـظ ظاهر موازین قانونی، به تخریب محتواي آن پرداخته است. کثرت قـانونگریـزي در مواردي آن را از ناهنجار به هنجار تبدیل می کند و میتواند رعایت قـانون را به ناهنجاري تبدیل کند. به کار بردن اصطلاحات ودیعه، قـرض الحسـنه و رهـن کامل در قراردادهاي اجاره، براي پیشگیري از تصریح به ذکر سود پول به عنوان اجاره بها، استفاده از وکالت بلاعزل بـه جـاي سـند انتقـال قطعـی در معـاملات اتومبیل براي پرهیز از تشریفات زیاد و مالیات بیشتر در انتقـال قطعـی، ادامـهي مستمر تحصیلات بـراي پرهیـز از خـدمت سـربازي و برخـورداري از معافیـت احتمالی آتی، درج قیمت منطقه اي در اسناد رسمی محاضر در معاملات املاك و غیر منقول به جاي درج قیمت واقعی براي احتراز از پرداخت مالیـات بیشـتر، آن چنان عادي شده است که کثرت عمل به آنها باعث حکم به صحت و مشروعیت آنها شده است.

در قرآن مجید، قانون گریزي و به ویژه تقلب نسبت به قانون بـه شـدت نهـی شده است. در حقوق مذهبی، اخلاق عنصر اساسی و لاینفـک حقـوق محسـوب


]۸۷۱[

1392 تابستان ،)97 پیاپی( دوم يشماره هم،نوزد سال اسلامی، اجتماعی هايپژوهش

میشود. آیات زیادي به حقیقت و پاکی نیت سفارش مینمایند و دروغ و هرگونه نیت یا عمل خلاف را ممنوع میسازند. آیههاي 65 و 66 سورهي بقره دربـارهي داستان اصحاب سبت ( شنبه) اشاره به این موضوع دارد. اصحاب سـبت داسـتان ساکنان دهکده اي است که در کنـار دریـا قـرار داشـته و پیـرو آیـین حضـرت موسی7 بودند. ماهیها در روز شنبه روي آب میآمدند و روزهاي دیگر ناپدید می شدند. آنها نمی خواستند دستور الهی مبنی بر حرمت شنبه را بـا صـید مـاهی نقض کنند. اما این کار را با یک حیلهي ظریف انجام می دادند. آنها حوض هـایی در کنار دریا درست کرده بودند که ماهیها، روز شنبه به روي آب میآمدنـد، در درون آن سرازیر می شدند، بیآن که بتوانند برگردند. سپس آنهـا را روز یکشـنبه صید می کردند و به این ترتیب حرمت صید در روز شنبه به طور ظـاهري حفـظ میشد. قرآن مجید براي اینان عذابی سخت را وعده میدهد:

محققاً دانسته اید جماعتی از شما که عصیان ورزیـده، حرمـت شـنبه را نگـاه نداشتند، آنها را مسخ کردیم و گفتیم بوزینه شوید.

و این عقوبت مسخ را کیفر آنها و عبرت اخلاف آنها و پند بـراي پرهیزکـاران گردانیدیم.2

این واقعه در آیات 163 تا 166 سورهي اعراف نیز بیان شده است. تعیین این مجازات نشان میدهد که قانونگریزي و تقلب نسبت به آن، نهتنها توجیه کنندهي کار خلاف نیست، بلکه مجـازاتی بسـیار شـدیدتر از بسـیاري از گناهـان دارد. خداوند در سورهي بقره، آیهي 231 میفرماید:

»و لاَﱠتتخُذوا آیاتاللهِا هُواًز ... و آیات خدا را بـه تمسـخر نگیریـد« (پـروین،

1379، .(67

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید