بخشی از مقاله

قرآن


يک جلد از قديمي‌ترين نسخه‌هاي موجود از کتاب قرآن که به خط کوفي نگاشته شده است. اين کتاب هم‌اينک در گنجينه موزه بريتانيا قرار دارد.

تصوير سوره فاتحه. خطاط حتات عزيز افندي (درگشتهٔ ۱۹۳۴)
قرآن (نام پارسي: نِبي[۱])، کتاب ديني اسلام و يکي از ثقلين است. قرآن که از ريشهٔ «قرء» گرفته شده‌است، معني لغوي آن «جمع نمودن، فراهم آوردن، سال و همچنين خواندن» است. در سوره علق به اين معني اشاره مي‌شود.


در باور مسلمانان، اين کتاب در يک دورهٔ ۲۳ ساله از جانب خدا و از طريق فرشتهٔ وحي جبرئيل بر پيامبر خدا حضرت محمد، که آخرين پيامبر مي‌خوانندش، فروفرستاده شده‌است. مجموع اين فروفرستاده‌ها (وحي) به گونهٔ کتابي گردآوري شده که قرآن نام دارد. قرآن داراي ۳۰ جزء، ۱۱۴ سوره و ۶۲۳۶(عدد کوفي)=۶۲۲۶(عدد شامي)=۶۲۱۴(عدد مدني)=۶۲۰۴(عدد بصري) آيه است.


مسلمانان قرآن را کتاب مقدس دين خود مي‌دانند و از آن با القابي چون «کريم» و «مجيد» ياد مي‌کنند. براي ايشان، اين کتاب بازآفريني زميني از مفاهيم اصلي آسماني‌ست که ابدي و ازلي هستند. قرآن خود را به عنوان «لوح حفاظت‌شده» («اللَوح المحفوظ»[۲]) مي‌خواند.[۱]
ساختار
آيه
آيه در واژه به معني نشانه‌است و در اصطلاح کوچک‌ترين واحد تقسيم قرآن است. اين کلمه در قرآن به همين معناي خاص نيز به کار رفته‌است. يک آيه مي‌تواند چند حرف، چند کلمه، يک يا چند جمله و يا يک يا چند بند (پاراگراف) باشد. طبق محاسبهٔ کامپيوتري تعداد کل آيات قرآن ۶۲۳۶عدد است. (راميار، تاريخ قرآن:۵۷۰) برخي آيات نظير آيهٔ نور (نور، ۳۵)، آيه الکرسي[۳]، آيهٔ تطهير (احزاب، ۳۳) و آيهٔ حجاب (نور، ۳۰ و ۳۱) با نامهاي خاصي مشهورند.


مسلمانان باور دارند ترتيب آيات قرآن توسط محمد طبق وحي تنظيم شده‌است.[نيازمند منبع] عده‌اي از دانشمندان مسلمان معتقدند که برخي آيات نظير آيهٔ «اکمال دين» (مائده، ۳) به هنگام گردآوري و تدوين از جاي اصلي خود خارج شده‌اند.[۴][۵][۶] متن قرآن به ظاهر فاقد آغاز، ميانه و پايان است. ساختار آن غيرخطي و مانند يک تار عنکبوت است.[۴] شماري از منتقدين همچنين به موارد حشو، فقدان پيش‌زمينه و استمرار در آيه‌هاي قرآن اشاره کرده‌اند.[۷][۸]


سوره
سوره در لغت به معناي «بُريده شده» است و در اصطلاح واحدي است دربرگيرندهٔ گروهي مستقل از آيات قرآن که مَطلَع «بسم الله الرحمن الرحيم» و مقطعي دارد. به اعتقاد شيعيان هر سورهٔ قرآن - جز سورهٔ توبه - با آيه «به نام خداوند بخشندهٔ مهربان» آغاز مي‌شود. و اهل سنت «بسم الله» را جزء سوره نمي‌دانند. در قرآن کلمهٔ «سوره» به همين معنا به کار رفته‌است؛ مثلاً در آيهٔ تحدي (مبازره طلبي)[۹].


قرآن ۱۱۴ سوره دارد. هر سوره يک يا دو نام دارد، که معمولاً از کلمه‌اي از آن سوره گرفته شده‌است. برخي معتقدند ترتيب سوره‌ها توسط پيامبر تعيين شده و برخي بر اين باورند که آنها به هنگام گردآوري در زمان عثمان کما بيش به ترتيب طول مرتب شده‌اند. سوره‌هاي قرآن به دو دستهٔ مکي (فروفرستاده شده در مکه) و مدني (فروفرستاده شده در مدينه) تقسيم مي‌شوند. سوره‌ها لزوماً وحدت موضوعي ندارند. نام رايج و تعداد آيات هر يک در انتهاي اين مقاله آمده‌است. براي مشاهده فهرست نام سوره‌ها و تعداد آيات آنها به مقاله سوره رجوع کنيد.


ديگر تقسيم‌بندي‌ها
قرآن به ۳۰ بخش تقريباً مساوي به نام جزء تقسيم شده‌است. هر جزء از دو قسمت مساوي به نام حزب تشکيل شده‌است و احزاب به نصف و ربع حزب تقسيم مي‌شوند (برخي نيز هر جزء را به چهار حزب تقسيم مي‌کنند و در اين صورت ۱۲۰ حزب داريم).
فارسي‌زبانان يک ربع از قرآن را هفتک و يک‌هفتم آن را هفت‌يک مي‌ناميدند.[۱۰] در برخي مکتب‌هاي قديم، کودکان نخست هفتک (از ۱ تا ۷) قرآن را بدون دانستن معني حفظ مي‌کردند و بعد به بقيه امور حفظي و معاني مي‌رسيدند.[۱۱]


سبک
سبک آيات قرآن با زمان پيدايش و نيز محتواي آنها متناسب است. سوره‌هاي مکي از سوره‌هاي مدني مسجع‌ترند. همچنين آياتي که به حوادث قيامت و بيم و اميدِ آن مي‌پردازند، بيشتر احساسات خوانده را منقلب مي‌سازند و آياتي نظير آيات احکام به گونه‌اي است که خرد خواننده را مخاطب قرار مي‌دهد.
مسالهٔ ديگر تفاوت آشکار سبک قرآن با ساير سخنان روايت شده از پيامبر اسلام و نيز سخنان چون علي بن ابيطالب است.


متن پاشان
اسلوب متعارف نگارش اغلب کتابها، روايت خطي است؛ يعني از يک نقطه به عنوان مقدمه آغاز و پس از بيان مستندات و استدلالات به نتايجي مي‌رسد. اما قرآن بدين معنا آغاز و پاياني ندارد و مي‌توان آن را از هر قسمتي آغاز نمود، بي آنکه نياز باشد بيش از چند آيه به عقب بازگشت. به بيان ديگر هر رکوع مستقل از باقي متن گوياست، جز در مواردي معدود نظير سوره يوسف که تمام آن وحدت موضوع و مضمون دارد.


ديدگاه اسلام‌شناسان اروپايي
نولدکه ميگويد قرآن ناپيوسته و پاشان است. ريچارد بل اين را از بيدقتي مولفان ميداند.
پيدايش
مسلمانان همگي قرآن را وحي و الفاظ آن را عيناً و دقيقاً از جانب خدا مي‌دانند، که توسط روح الامين (جبرئيل) بر محمد نازل شده‌است.
برخي غير مسلمانان قرآن را متني مي‌دانند، که محمد خود آن را بيان کرده‌است. برخي از ايشان نيز معتقدند قرآن يک کار گروهي و نوشته شده توسط اشخاص مشخصي است که محمد تنها يکي از آنها بوده‌است.


گردآوري
متن قرآن در سه مرحله گردآوري شد، تا نهايتاً به صورت امروزين يا اصطلاحاً «مصحف» درآمد. نخست زمان محمد. سپس زمان ابوبکر و در آخر زمان عثمان. در دوره‌هاي بعدي رسم الخط آن اصلاح شد.


زمان محمد
در زمان حيات پيامبر، وي قرآن را بر مسلمانان مي‌خواند. برخي آن را حفظ مي‌کردند و برخي بر تکه‌هاي چرم، استخوانهاي شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما، سنگهاي صاف و صيقلي و گاه کاغذ مي‌نوشتند. از آنجا که هنوز قرآن بر پيامبر وحي مي‌شد و متن آن ناقص بود، امکان «کتاب ساختن» آن وجود نداشت. «جمع قرآن در زمان رسول خدا را اصطلاحاً تأليف گويند.» [۱۲]در زمان حيات پيامبر ۳۷ نفر حافظ کل قرآن بودند. (راميار، تاريخ قرآن:۲۵۵) و تعداد کاتبان وحي که براي خود نسخه‌اي برمي‌گرفتند به بيش از پنجاه نفر مي‌رسيده‌است.[۱۳]


زمان ابوبکر
در اين زمان جنگهاي ردّه بين مسلمانان و از دين برگشتگان و متنبّيان رخ داد، که در آن تعدادي از حافظان قرآن کشته شدند. به پيشنهاد عمر و به دستور ابوبکر «زيد بن ثابت» که از کاتبان وحي و حافظ قرآن بود، مأمور جمع آوري قرآن شد. «زيد همه نوشته‌هاي قرآني را ولو آنکه ده‌ها حافظ و ده‌ها نوشته مطابق آن بود، با اخذ حداقل دو شاهد يکي از کتابت و يکي از حفظ مي‌پذيرفت.»[۲] قرآن توسط زيد طي ۱۴ ماه و تا زمان فوت ابوبکر در سال ۱۳ هجري به صورت مجموعه‌اي از صحيفه‌ها جمع آوري شد و طبق وصيت ابوبکر در اختيار عمر و سپس دخترش «حَفصه» قرار گرفت.


زمان عثمان
در زمان عثمان با توجه به گسترش سرزمين مسلمانان تا ايران، شام و مصر نياز بود به سرعت متن واحدي از قرآن در تمام سرزمينهاي مسلمان منتشر شود. همچنين به علت فوت يا کشته شدن تعدادي از حافظان و نويسندگان وحي بيم تفرقه در متن قرآن وجود داشت. از اين رو، خليفه عثمان با جمع‌آوري نسخه‌هاي مختلف دست به يکسان‌سازي قرآن زد. وي انجمني متشکل از «زيد بن ثابت»، «سعيد بن عاص»، «عبدالله بن زبير» و «عبدالرحمن بن حارث» تشکيل داد. اين گروه با همکاري دوازده نفر از قريش و انصار کار تهيه نسخه نهايي را انجام دادند. آنها تمام نوشته‌هاي قرآن موجود را گرد آوردند و با تکيه بر شهادت شاهدان و حافظان نسخه نهايي يا «مصحف امام» را تهيه کردند، که معروف به مصحف عثماني است و به خط کوفي ابتدايي بود. اين کار در فاصله سالهاي ۲۴ تا ۳۰ هجري قمري انجام شد و از روي آن ۵ يا شش نسخه تهيه شد. دو نسخه در مکه و مدينه نگهداري شد و باقي نسخه‌ها به همراه يک حافظ قرآن که نقش راهنماي درست خواني را داشت، به بصره، کوفه، شام و بحرين ارسال شد.(ر.ک. کتاب قرآن شناخت، بهاءالدين خرمشاهي)


عثمان براي دستيابي به «توحيد نص» يا يگانگي متن قرآن دستور داد، تمام نوشته‌هاي موجود قرآن را با آب و سرکه جوشانده و محو کنند، تا ريشه نزاع و اختلاف از بين برود. نسخه‌هايي که نابود شدند شامل قرآن عبدالله پسر مسعود -که گويا فاقد دو سوره فلق و ناس بوده‌است.- ابي پسر کعب بودند و قرآن امام علي نزد وي و فرزندانش باقي ماند و گرچه وي در گردآوري قرآن مستقيما حضور نداشت، در هيچ جا و در زمان خلافت صحت متن گردآوري شده را رد نکرده‌است.[نيازمند منبع] صاحب‌ نظران مسلمان معتقدند اين نسخه‌ها عموماً از نظر لغوي، املايي و تعداد سوره‌ها تفاوت جزئي داشته‌اند. اما به هر حال عموم مسلمانان حتي خاندان علي و ساير مخالفان خلافت بر صحت نسخه عثمان در طول تاريخ تاکيد کرده‌اند. (ر.ک.کتاب قرآن شناخت، بهاءالدين خرمشاهي)


نظر مشهور جمع آوري در مورد جمع آوري قرآن همين است که ذکر شده اما محققين متاخر نظر بر جمع آوري قرآن در همان زمان محمد (پيامبر) دارند و روايات ونقلهاي مربوط به جمع آوري قرآن بعد از محمد را متناقض يا ناظر به اموري ديگر (نظير تکثير مصحف يا توحيد مصاحف مي‌دانند. ر.ک. تاريخ قرآن، عزت دروزه /البيان، خويي /کاوشي در جمع آوري قرآن، ايازي /مباحثي در علوم قرآن، صبحي صالح

قرآن، ميراث محمد در قرن نهم
اصلاحات بعدي
نسخه عثمان به خط عربي اوليه نوشته شده بود، که بدون علامت‌گذاري، اعراب و حروف «والي»(حروفي که نوشته مي‌شود و خوانده نمي‌شود) است. تا زماني که اسلام محدود به سرزمينهاي عرب زبان بود، اعراب مشکلي در قرائت قرآن نداشتند. اما با گسترش سرزمينهاي اسلامي مردمان غير عرب زبان نمي‌توانستند قرآن را درست بخوانند. براي حل مشکلات ناشي از آن و مقابله با اشتباه خواندن قرآن به دستور علي «ابوالاسود دوئلي» اقدام به اعراب گذاري قرآن نمود. روش او براي اين کار بر اساس شيوه رسم الخط سرياني بود. سپس در طي قرن اول به دستور خلفا و امراي اموي «يحيي بن عامر» و «نصر بن عاصم» حروف مشابه نظير ب، ت و ث را نقطه گذاري کردند. يزيد فارسي حرف «الف» را به قرآن افزود(در عربي

الف و همزه دو حرف متفاوت محسوب مي‌شود.) در قرن دوم هجري «ابوعبدالرحمن خليل بن احمد بصري» که اصليتش ايراني است، علم نحو و عروض را ابداع کرد و علائم همزه، تشديد و ساکن را وضع کرد و روش امروزي ثبت حرکات را ايجاد کرد. در طي قرن سوم هجري رسم الخط قرآني معيار(استاندارد) موجو بوده‌است و ابوحاتم سجستاني(سيستاني) رساله‌اي در رسم الخط قرآن نگاشته، که بخش‌هايي از آن امروزه موجود است. همچنين خط عربي بتدريج طي چند قرن از «کوفي اوليه» به «نسخ» که امروزه قرآن را بدان مي‌نويسند، تحول يافت.[۱۴]


نسخه‌اي که امروزه بيشترين استفاده را داردتوسط حضرت علي (ع)جمع آوري شده ودر سال ۱۹۲۲ (ميلادي) توسط دانشگاه الازهر مصر تاييد شده‌است و اکثريت قريب به اتفاق دانشمندان شيعه نيز معتقدند چيزي از آن کاسته يا به آن افزوده نشده‌است.
قرائت قرآن
قاريان هفتگانه(قرّاء سبعه) و راويان چهارده گانه
ن.ج. داود، مترجم عرب قرآن در مقدمه ترجمه خود از قرآن مينويسد: «با توجه به اينکه قرآن در اصل به خط کوفي نوشته شده بود و داراي حرکت و نقطه نبود، قرائتهاي مختلفي از آن توسط مسلمانان بوجود آمده‌است که به يک اندازه داراي ارزش و رسميت ميباشند».[۱۵]


با توجه به نوشته اين دانشمند ديني، نوشتارهاي مختلفي از قرآن وجود دارد، اما طبيعت اين نوشتارهاي مختلف چيست؟ براي پاسخ به اين پرسش بايد در نظر داشت که قرآن توسط اشخاصي که «قاري» قرآن حساب ميشوند نوشته شده‌است و با نام اين افراد به يادگار مانده‌است. قرائت‌هاي مشهوري از قرآن در قرن‌هاي اوليه اسلام وجود داشت. اين قرائت‌هاي مختلف قرآني در نهايت توسط افرادي که نوشتن ميدانستند بصورت نوشته در آمد، به آن افراد راوي گفته ميشود که قرائت‌هايي از قرآن را روايت کرده‌اند. بنابر اين در واقع هر نسخه از قرآن نقل قولي است که توسط يک راوي از يک قاري قرآن انجام گرفته‌است و قرآن را نميتوان خواند مگر اينکه به يکي از راوي‌ها و قاري‌ها اعتماد کرد.


نوشتار زير که توسط يک مسلمان نوشته شده‌است اين مهم را با جزئيات بيشتري شرح ميدهد: «قاريان بسياري وجود داشتند و تعداد آنها به دليل اينکه افرادي که قرآن را حفظ کرده بودند ميمردند زياد شد و کار آنها اهميت بيشتري يافت و به دليل اينکه قرآن با خط بسيار ابتدايي عربي نوشته شده بود و فاقد حرکت و نقطه بود باعث شد که خواندن و درک قرآن دشوار شود، بنابر اين در قرن ۴ام اسلامي تصميم بر اين گرفته شد که قرائت‌هاي مختلف قرآني را از هفت قاري اصلي جمع آوري کنند و براي هر قاري دو راوي قرار دادند تا قرآن را با دقت و با حرکت و نقطه بنويسند. و نتيجه اين کار ۷ قرآن اساسي بود که هرکدام دو راوي داشت و همگي با حرکت و نقطه بود که با يکديگر اندکي اختلاف داشتند».[۱۶]


اين کار در سال ۳۲۲ هجري قمري توسط خليفه المقتدر سازماندهي شد و بالاخره انجام گرفت. دکتر شجاع الدين شفا در کتاب پس از ۱۴۰۰، سال برگ ۱۰۱ مينويسد: «در قرن چهارم هجري ابن مجاهد، يکي از فقهاي بزرگ بقداد، به اتکاء حديثي از پيامبر نظر داد که قرآن در هفت قرائت وحي شده‌است و هرچه جز آن باشد مخدوش است، و اين نظر مورد تاييد دستگاه خلافت نيز قرار گرفت. بدين ترتيب هفت قرائت مختلف از قرآن که هرکدام از آنها به يکي از فقهاي بزرگ قرون اول و دوم هجري در شهرهاي مهم جهان اسلام ارتباط داده ميشد در سال ۳۲۲ هجري توسط خليفه المقتدر به رسميت شناخته شد. بعد از آن در دو مرحله متوالي سه و چهار قرائت ديگر بر آن‌ها اضافه شد، بطوريکه سر انجام شمار قرائت‌هاي مجاز قرآن به چهارده رسيد (که حافظ ما در غزلي که انتساب آن بدو مورد ترديد است، مدعي از برداتن همه آنها است).


عشقت رسد به فرياد، گر خود به سان حافظ قرآن ز بر بخواني، در چارده روايت
متن قرائتي برگزيده جامع دانشگاه الازهر که چاپ مصر رايج قرآن در جهان امروز بر اساس آن صورت گرفته‌است، منسوب به فقيهي بنام عاصم بن ابي النجود است. که در سال ۱۲۷ هجري در کوفه درگذشته‌است».[نيازمند منبع]


اين قرائتهاي رسمي از اين قرارند:
• نافع، از مدينه سال ۱۶۹/۷۸۵- ابوعبدالله نافع بن ابي نعيم مدني‌، مُکنَّي به «ابي رويم‌» مي‌باشد. نافع اصلاً از اصفهان بود و در مدينه مي‌زيست و در همانجا (به سال ۱۷۶ يا ۱۶۹) درگذشت‌، يادآوري کرده‌اند که وي قرآن را نزد ابوميمونه، «مولي ام سلمه‌»، همسر رسول خدا (ص‌) قرائت نموده است‌. روايان وي عبارتند از: ورش و قالون‌.
• ابن کثير، از مکه سال ۱۱۹/۷۳۷ - (عبدالله بن کثير مکي‌) از ايرانياني بود که کسراي ايران او را با کشتي‌هايي که به يمن فرستاده بود براي فتح حبشه گسيل داشت‌. ابن کثير مردي فصيح و بليغ‌... بود. و از جمع صحابه عبدالله زبير و انس‌بن‌مالک را درک کرده‌ بود. روايان وي عبارتند از: بُزِي‌ّ و قٌنبل‌.


• ابو عمرو الاعلي، از دمشق سال ۱۵۳/۷۷۰ - ابوعمروبن علاء بصري وي اهل ايران بوده‌است و در ميان قرّأ سبعه از لحاظ کثرت اساتيد و شيوخ قرائت‌، کسي به پاية او نمي‌رسد، و قرآن را در مناطق مختلفي مانند مکه و مدينه و بصره و کوفه بر استادان زيادي قرائت کرد. سيدحسن صدر، ابي‌عمرو را شيعي مي‌داند. راويان قرائت وي عبارتند از: دوري و سوسي (وي ايراني و اهل شوش بوده است‌).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید