بخشی از مقاله

قلب

بنام خدا
مقدمه:
ستايش ويژه خداوندي است كه عزت بخش و نعمت گستر است، و درود و سلام بر پيامبرش محمد(ص) ، سرور خلايق و خاندان او كه ستونهاي دين اند ، و نيز بر اصحاب ارجمند و برگزيده او باد .
شريانهاي كرونري (اكليلي) قلب، رگهاي كوچكي هستند كه به عضله قلب خونرساني ميكنند و باعث رساندن اكسيژن و مواد غذايي به اين عضلات ميشوند تا اين عضلات بتوانند به خوبي كار خود را انجام دهند.
بيماري شريانهاي كرونري(CHD) در طي چندين سال ايجاد ميشود و ميتواند منجر به بروز آنژين قلبي، سكته قلبي و مرگ ناگهاني شود.


اكثر افراد، در اطراف خود كساني را ميشناسند كه دچار سكته قلبي شدهاند و بعضي از آنها هيچگونه علامتي از قبل نداشتهاند. بيماري كرونري قلب در طي 50 سال گذشته شيوع بيشتري پيدا كرده است. براي توصيف و شرح بيماري كرونري قلب و اثرات آن بر روي قلب، از اصطلاحات مختلفي استفاده ميشود. اين اصطلاحات عبارتند از: بيماري ايسكميك قلب، ترومبوز كرونري، آنفاركتوس ميوكارد (MI) و سكته قلبي.


بيماري كرونري قلب ميتواند باعث انواع مختلفي از مشكلات شود كه تمام اين مشكلات به علت عدم اكسيژن رساني كافي به عضله قلب ايجاد ميشوند. شايعترين اين مشكلات عبارتند از:
• آنژين: درد سينه در هنگام انجام فعاليت ايجاد ميگردد. هر گونه فعاليتي ميتواند باعث بروز اين درد سينه (آنژين) شود. وقتي فرد استراحت ميكند، اين درد سينه بهبود مييابد.


• سكته قلبي : درد شديد سينه كه بر اثر مرگ يك قسمت از عضله قلب در هنگامي كه خونرساني به آن قسمت به طور كامل متوقف شده است،در سكته قلبي رخ ميدهد.
• نارسايي قلبي : تنگي نفس و ورم كردن مچ پاها به علت عدم تلمبه كردن مناسب قلب نارسايي قلب ايجاد ميشود.
• نامنظم شدن ريتم قلب (آريتمي) : بي نظمي در ضربانهاي قلب ميتواند سبب تنگي نفس و طپش قلب شود.
بيماري كرونري، تنها بيمارياي نيست كه باعث گرفتار شدن قلب ميشود، اما مهمترين بيمارياي است كه قلب را دچار مشكل ميسازد. ساير مشكلات قلب عبارتند از:
• بيماريهاي مادرزادي قلب : غير طبيعي بودن شكل قلب كه از لحظه تولد در كودك وجود دارد.
• كارديوميوپاتيها : بيماريهاي هستند كه عضلات قلب را دچار مشكل ميسازند.
• بيماريهاي دريچهاي قلب: اختلال در هر يك از چهار دريچهاي كه در قلب وجود دارد ميتواند منجر به مشكلاتي گردد كه به آنها بيماريهاي دريچهاي قلب گفته ميشود.
در پايان مقدمه جا دارد از تمام كساني مرا در در اجراي اين پروژه ياري كردند تشكر و قدرداني كنم .
اميدوارم كه اين پروژه مورد قبول دبير بسيارخوبم آقاي خطابي واقع گردد.

بخش اول:
چه كساني دچار بيماريهاي قلبي ميشوند؟
تعداد افرادي كه به بيماري كرونري قلب دچار هستند در كشورهاي مختلف، فرق ميكند. اين بيماري در كشورهاي پيشرفته اروپايي، آمريكايي و استراليا از شيوع زيادي برخوردار است اما در كشورهاي عقب مانده جهان سوم، تعداد افراد مبتلا به بيماري كرونري قلب بسيار كمتر ميباشد. به نظر ميرسد كه اين وضعيت به علت نحوه زندگي اين افراد ايجاد ميشود به طوري كه افرادي كه از

كشورهاي عقب مانده جهان سوم به كشورهاي پيشرفته مهاجرت ميكنند نسبت به ساير افراد كشور قبلي خود ، بيشتر دچار بيماري كرونري قلب ميشوند. براي مثال، هنديهايي كه به انگلستان مهاجرت كردهاند بيشتر به بيماري كرونري قلب مبتلا ميشوند.
گرچه توصيفاتي از بيماري كرونري قلب در گذشتههاي دور توسط پزشكان بيان ميشد، اما تا بع

د از جنگ جهاني دوم، به عنوان يك بيماري شايع مطرح نبود. بعد از جنگ جهاني دوم، ميزان بيماري كرونري قلب بخصوص در مردان جوان افزايش يافت.
بيماري كرونري قلب از مجموع تمام انواع سرطانها شيوع بيشتري دارد. اين بيماري در افراد مسن بيشتر است و در مردها نيز چهار برابر زنها شيوع دارد در مردان جوان، بعد از تصادفات، بالاترين علت مرگ، بيماري كرونري قلب ميباشد. سوالي كه اينجا پيش مي آيد اين است كه چرا بيماري كرونري قلب اين قدر در كشورهاي پيشرفته شايع ميباشد؟ هيچ كسي به طور مطمئن علت اين موضوع

را نميداند. اما رژيم غذايي، استعمال دخانيات، عدم تحرك كافي و … به نظر ميرسد كه از عوامل مهم شيوع زياد اين بيماري در جوامع غربي باشد.
درمان هاي جديد:
در طي 10 سال گذشته، پيشرفتهاي زيادي در درمان بيماري كرونري قلب پديد آمده است.
داروهاي جديدي مثل داروهاي از بين برنده لخته خون كه بعد از سكته قلبي استفاده ميشود ساخته شده است. همچنين داروهاي خوبي براي آنژين و پايين آوردن كلسترول خون بوجود آمده است و نيز مطالب بيشتري در مورد داروهاي قديمي مثل بتابلوكرها و آسپرين كشف شده است. اين داروها نه تنها ميتوانند براي تسكين علايمي مثل درد استفاده شوند بلكه باعث بهبود تغييرات بيماري نيز ميشوند.


با اين حال، بزرگترين پيشرفت، در جراحي قلب و آنژيوپلاستي ايجاد شده است. جراحي بايپس (CABG يا پيوند بايپس شريان كرونري) مي تواند باعث تغيير در زندگي بيماران دچار آنژين قلبي شده و در بعضي موارد همچنين موجب كاهش خطر ايجاد سكتههاي قلبي بعدي ميگردد. آنژيوپلاستي روشي است كه با استفاده از يك بالون (بادكنك) كوچك، رگهاي باريك شده و يا مسدود شده، گشادتر ميگردند. اين روش ميتواند بسيار مؤثر باشد. بخصوص امروزه كه از استنتهاي سيمي باريك براي باز باقي ماندن شريانهااستفاده ميگردد.


بخش دوم:
قلب چگونه كار ميكند؟
قلب يك تلمبه عضلاني است كه در سينه قرار دارد و بطور مداوم در حال كاركردن و تلمبه زدن است. قلب بطور شبانه روزي خون را به سرتاسر بدن تلمبه ميكند در حدود 000/100 بار در روز قلب ضربان ميكند. براي اينكه قلب بتواند اين كار سنگين را انجام دهد، نياز دارد كه توسط شريانهاي كرونري، به عضله خودش هم خونرساني مناسبي صورت پذيرد.


عملكرد اصلي قلب، تلمبه كردن خون قرمز و روشن كه حاوي مقادير زيادي اكسيژن و مواد غذايي است از طريق شريانهاي بزرگ به سرتاسر بدن ميباشد. وقتي اكسيژن اين خون توسط بافتها برداشته شد ، وريدها خون فاقد اكسيژن كافي را كه به رنگ تيرهتري در آمده است را دوباره به قلب بر ميگردانند.


قلب داراي دو قسمت ميباشد كه هر قسمت آن به صورت يك تلمبه جداگانه عمل ميكند. هر يك از اين قسمتها نيز به دو بخش تقسيم ميشود. بنابراين قلب كلاً داراي چهار حفره ميباشد. حفرههاي بالايي را كه اصطلاحاً دهليز مينامند، به صورت جمع كننده خون ورودي به قلب عمل ميكنند و

حفرههاي پاييني كه به آنها «بطن» گفته ميشود، با انقباض خود باعث ميشوند كه خون از قلب به بيرون تلمبه شود. قسمت راست قلب، خونهايي را كه از وريدهاي تمام بدن ميآيد را گرفته و به سمت ريهها تلمبه ميكند تا اكسيژن ريهها بتوانند وارد اين خون شوند. قسمت چپ قلب، خوني را كه از ريهها خارج مي شود را گرفته و سپس آن را به تمام قسمتهاي بدن ميفرستد تا نيازهاي اكسيژن آنها را برطرف نمايد.


براي اينكه خون به همه اعضاء و عضلات بدن برسد، بايد با فشار زيادي تلمبه گردد. وقتي يك شريان بريده شود مشاهده ميشود كه خون با چه فشاري به بيرون فواره ميزند. براي اينكه اين تلمبه زدن با قدرت كافي انجام شود، عضلات قلب بايد خيلي قوي باشند و هيچگاه مثل ساير عضلات ( مثلاً عضلات پاها) دچار خستگي نگردند . بنابراين، عضلات قلب نياز دارند كه خودشان به خوبي خونرساني شوند و اكسيژن و مواد غذايي به اندازه كافي به آنها رسانده شود. اين خونرساني عضلات قلب، توسط شريانهاي كرونري و شاخههاي آنها صورت ميپذيرد.


شريانهاي كرونري:
شريانهاي كرونري از آئورت بيرون ميآيند. آئورت، شريان اصلي بدن ميباشد كه از بطن چپ، خون را خارج ميسازد. شريانهاي كرونري از ابتداي آئورت منشاء گرفته و بنابراين اولين شريانهايي هستند كه خون حاوي اكسيژن زياد را دريافت ميدارند. دو شريان كرونري (چپ و راست) نسبتاً كوچك بودن و هر كدام فقط 3 يا 4 ميليمتر قطر دارند.


اين شريانهاي كرونري از روي سطح قلب عبور كرده و در پشت قلب به يكديگر متصل ميشوند و تقريباً يك مسير دايرهاي را ايجاد ميكنند. و قتي چنين الگويي از رگهاي خوني قلب توسط پزشكان قديم ديده شد، آنها فكر كردند كه اين شكل شبيه تاج ميباشد به همين دليل كلمة لاتين «شريانهاي كرونري» (Coronary) را به آن دادند كه امروزه نيز از اين كلمه استفاده ميشود.


از آنجايي كه شريانهاي كرونري قلب از اهميت زيادي برخوردار هستند، پزشكان تمام شاخهها وتغييراتي كه ميتواند در افراد مختلف داشته باشد را شناسايي كردهاند. شريان كرونري چپ داراي دو شاخه اصلي ميباشد كه به آنها اصطلاحاً «نزولي قدامي» و «شريان سيركومفلكس» يا چرخشي ميگويند و اين شريانها نيز به نوبة خود به شاخههاي ديگري تقسيم ميشوند. اين شريانها، باعث خونرساني به قسمت بيشتر عضله بطن چپ ميشوند. بطن چپ داراي عضلات بيشتري نسبت به بطن راست ميباشد زيرا وظيفه آن، تلمبه كردن خون به تمام قسمتهاي بدن است. شريان كرونري راست، معمولاً كوچكتر بوده و قسمت زيرين قلب و بطن راست را خونرساني ميكند. وظيفه بطن راست، تلمبه كردن خون به ريهها ميباشد.


شريانهاي كرونري داراي ساختماني مشابه تمام شريانهاي بدن هستند اما فقط در يك چيز با آنها تفاوت دارند كه فقط در زمان بين ضربانهاي قلب كه قلب در حالت ريلكس قرار دارد، خون در اين شريانها جريان مييابد. وقتي عضله قلب منقبض ميشود، فشار آن به قدري زياد مي شود كه اجازه عبور خون به عضله قلب را نميدهد، به همين دليل قلب داراي شبكه مؤثري از رگهاي باريك خوني

است كه باعث ميشود تمام نيازهاي غذايي و اكسيژن رساني آن را به خوبي انجام دهد. در بيماري كرونري قلب، شريانهاي كرونري تنگ و باريك ميشوند و عضلات قلب از رسيدن خون و اكسيژن به اندازه كافي محروم ميگردند (مانند هنگامي كه يك لوله آب به دلايل مختلفي تنگ شود و نتواند به خوبي آبرساني كند). در حالت استراحت، ممكن است اشكالي براي فرد ايجاد نشود، اما وقتي كه قلب مجبور باشد كار بيشتري انجام دهد و مثلاً شخص بخواهد چند پله را بالا برود، شريانهاي

كرونري نميتوانند بر اساس نياز اكسيژن اين عضلات، به آنها خون و اكسيژن برسانند و در نتيجه شخص در هنگام بالا رفتن از پلهها دچار درد سينه (آنژين) ميگردد. در چنين مواقعي اگر فرد كمي استراحت كند، درد معمولاً از بين خواهد رفت. اگر يك شريان كرونري به علت مسدود شدن آن توسط يك لخته خون به طور كامل خونرسانياش گرفته شود، قسمتي از عضله قلب كه ديگر خون به آن نميرسد، خواهد مرد.
ترومبوز:
ترومبوز يك اصطلاح پزشكي است كه به معني «لخته» ميباشد. لخته يك فرايند طبيعي بدن است كه در هنگامي كه ما زخمي ميشويم و خونريزي ميكنيم، باعث ميگردد كه خونريزي ما متوقف شود. در مواقعي كه لختههاي ناخواستهاي در بدن ايجاد ميشود، ضد انعقادها و رقيق كنندهها طبيعي خون كه در گردش خون وجود دارند، اين لختهها را به طور طبيعي از بين ميبرند.


وقتي كه يك رگ خوني آسيب ميبيند، يك مجموعه از مواد شيميايي در بدن ترشح ميشوند كه باعث تشكيل يك لخته و بند آمدن خون از رگ ميگردد. در بيماري كرونري قلب، يك لخته خون تشكيل ميشود كه علت آن، آسيب خارجي به رگ نميباشد بلكه بر اثر صدماتي كه چربيها به ديوارهداخلي رگ وارد ميكنند، لخته تشكيل ميشود.
بطور طبيعي، ديوارهداخلي پوشاننده رگها صاف بوده و باعث لخته نميگردد. وقتي كه آتروما((در بخش بعدي توضيح داده ميشود.)) ايجاد ميشود، ديواره رگها صاف نبوده و در سطح آن شكافهايي ايجاد ميگردد.


سلولهاي كوچك خون به نام «پلاكتها» به اين شكافها چسبيده و به پر كردن آنها كمك ميكند. اگر اين شكافها كوچك باشند، هيچ مشكلي پيدا نخواهد شد، اما وقتي شريانها باريك ميشوند، حتي يك لخته كوچك هم ميتواند در جلوگيري از عبور جريان خون مؤثر باشد. امروزه ما ميدانيم كه چنين فرايندي، باعث بدتر شدن ناگهاني آنژينها ميشود كه اصطلاحاً به آن «آنژين ناپايدار» گفته ميشود.

ا فقط حاوي چربي نميباشند، بلكه توسط بافتهاي آسيب ديده كه بوسيله خود كلسترول ايجا شده نيز محاصره شدهاند. به همين دليل در بالاي رسوبات چربي، يك كلاهك سفت فيبروز ايجاد ميشود. هر گونه استرس يا فشار ناگهاني ميتواند باعث جداشدن اين كلاهك شده و موجب يك منطقه وسيعترِ آسيب ديده در ديوارهشريان شود. اين وضعيت ميتواند باعث تشكيل لختههاي بزرگتري

شده كه معمولاً شريان را مسدود مي سازد. در چنين مواقعي خون نميتواند از اين لخته عبور كرده و به عضلات قلب برسد و در نتيجه، آن قسمت از عضله قلب خواهد مرد.
بنابراين، ترومبوز يكي از مشكلات اصلي در بيماري كرونري قلب ميباشد. ترومبوز، علت بروز اكثر موارد بدتر شدن ناگهاني آنژين و اكثر سكتههاي قلبي ميباشد
سكته قلبي:
وقتي كه در يك بيمار دچار بيماري كرونري قلب، شريانهاي كرونري به علت ايجاد لخته يا ترومبوز مسدود ميشوند، سكته قلبي ايجاد ميگردد.عضله قلب كه به آن اصطلاحاً «ميوكارد» گفته ميشود، به علت نرسيدن خون و اكسيژن به آنها دردهاي شديدي مي شوند كه هر لحظه بر مقدار اين دردها افزوده ميگردد. در صورتي كه اين لخته خون به سرعت از بين نرود، بعد از 5 تا 10 دقيقه، آن قسمت از عضله قلب كه از اكسيژن و خون محروم ميشود، خواهد مرد. اين حالت در سكته قلبي يا آنفاركتوس ميوكارد ديده ميشود.
وسعت واقعي سكته قلبي و ميزان عضلاتي كه در اين موارد آسيب ميبينند به عوامل مختلفي بستگي دارد. اولين عامل، اندازه شريان ميباشد. هر چه شرياني كه مسدود ميشود، بزرگتر باشد، وسعت بيشتري از عضله قلب آسيب ميبيند. دومين عامل اين است كه وقتي ساير شريانهاي

كرونري هم دچار مشكل باشند، وسعت آسيب بيشتر خواهدبود. بالاخره اينكه، وسعت سكته قلبي بستگي به اين خواهد داشت كه آيا منطقه دچار آسيب، داراي رگهاي اضافي بوده است يا خير.
اگر رگهاي اضافي به منطقه آسيب ديده بتوانند خونرساني كنند، صدمات كمتري ايجاد خواهد شد. تمرينهاي ورزشي منظم، باعث تحريك تشكيل اين رگهاي اضافي در قلب ميشوند، و به همين دليل است كه تمرينات ورزشي ميتوانند نقش مهمي در درمان بيماران كرونري قلب داشته باشند.


اثر فوري آسيب ديدن عضلات قلب، بغير از ايجاد درد، آن است كه قلب ديگر نميتواند مانند سابق به خوبي عمل تلمبه كردن خون راانجام دهد و در نتيجه فشار خون شديداً پايين آمده و موجب غش كردن، عرق ريزش و تهوع ميشود. مشكل اصلي ديگري كه در مراحل اوليه آسيب ديدن قلب ايجاد ميشود، آن است كه عضله آسيب ديده ميتواند باعث بروز بينظميهايي در ريتم ضربان قلب بشود كه اصطلاحاً به آن «آريتمي قلبي» گفته ميشود. اين بينظميها ميتوانند تهديد كننده حيات بوده و منجر به «ايست قلبي» شوند به خاطر خطراتي كه اين آريتميها ميتوانند ايجاد كنند، اهميت زيادي دارد كه افرادي كه دچار سكته قلبي ميشوند در 48 ساعت اول پس از سكته، در بخشمراقبتهاي قلبي (سيسييو CCU) به دقت تحت نظر باشند.


خوشبختانه بعد از 2 يا 3 روز كه از سكته قلبي گذشت، احتمال وقوع چنين آريتميهاي خطرناكي نادر است و ميتوان بعد از اين مدت بيمار را از بخش سيسييو به بخش عمومي بيمارستان منتقل كرد و سپس به خانه فرستاد. بعد از بروز يك سكته قلبي، بدن شروع به ترميم قسمتهاي آسيب

ديده ميكند. سلولها از قسمت عضله مرده يا آسيب ديده برداشته ميشوند و بافت فيبروز تشكيل ميشود. اين مراحل حدود 6 تا 8 هفته طول خواهند كشيد. بافتي كه در محل آسيب ايجاد ميشود، قوي ميباشد اما متأسفانه عضله قلبي از دست رفته است، ديگر نميتواند جايگزين شود و در نتيجه قلب ضعيفتر ميگردد. اكثر افرادي كه يك سكته قلبي كوچك داشتهاند، تفاوت چنداني نسبت به سكته قلبي احساس نخواهند كرد. گرچه، اگر يك قسمت بزرگ از عضله قلب دچار صدمه شود، اندازه قلب بزرگتر شده و ديگر نميتواند به خوبي عمل تلمبه زدن خود را انجام دهد. اين حالت را اصطلاحاً «نارسايي قلبي» ميگويند.


نتيجه نهايي:
نارسايي قلبي ميتواند بر اثر بسياري از بيماريهايي كه قلب را گرفتار ميسازند ايجاد شود (بويژه در بالابودن فشار خون)، اما در كشورهاي پيشرفته غربي، بيماري كرونري قلب مهمترين علت ايجاد نارسايي قلبي ميباشد. وقتي كه قلب نميتواند به خوبي تلمبه بزند، ريهها دچار احتقاق و پرخوني شده و تنگي نفس ايجاد ميشود. احتقاق و پرخوني ساير قسمتهاي بدن هم منجر به احتباس مايعات شده و باعث ميگردد كه درمچ پاها ورم ايجادشود. براي ساليان درازي، اساس درمان اين

افراد، استفاده از داروهاي «مدر» بود كه باعث افزايش ادرار ميشد تا اين آب اضافي از بدن خارج گردد. با اين حال امروزه از داروهاي جديدي كه اصطلاحاً به آنها «مهار كنندههاي آنزيم مبدل آنژيوتانسين» يا بطور خلاصهتر «مهار كنندههاي ACE» گفته ميشود، استفاده ميگردد كه بسيار مؤثرتر از داروهاي قبلي ميباشند.


نتيجه ديگري كه به علت بافت فيبروز در عضله قلب ايجاد ميشود، تداخل آن با فرآيند الكتريكي قلب است كه به طور طبيعي باعث ريتم طبيعي ضربان قلب ميشود و در چنين مواردي منجر به بينظميهايي در ضربان قلب ميگردد. مهمترين بينظمي قلبي كه در اين مواقع ايجاد ميشود را اصطلاحاً «فيبريلاسيون دهليزي» مينامند كه معمولاً با داروي «ديگوكسين» آن را درمان ميكنند. ديگوكسين يك داروي قديمي است كه از گل انگشتانه بدست ميآيد. ساير بينظميهاي قلب را ميتوان با داروهايي مثل بتابلوكرها و نيز داروهاي جديدتر درمان نمود

.
اثرات بالارفتن سن:
بيماري كرونري قلب، يك بيماري تدريجي و غير قابل پيش بيني ميباشد. رسوب چربي در شريانها ممكن است خيلي آهسته و آرام در طي 20 يا 30 سال ايجاد شوند. در طي اين مدت، فرد هيچگونه درد يا مشكلي را حس نخواهد كرد اما وقتي كه اين شريانها به ميزان 70 درصد تنگ و باريك ميگردند و جريان خون به عضلات قلب مختل ميشوند، مشكلات آغاز ميگردد.


از آنجايي كه اين روند بسيار كند ميباشد، قلب ميتواند در اين مدت با ايجاد رگهاي خوني جديد و اضافي كه اصطلاحاً به آنها رگهاي اضافي يا «كونترال» (Collateral) گفته مي شود با اين تغييرات مقابله كند. شريانهاي كرونري تشكيل شبكه مؤثري از رگهاي خوني در اطراف قلب ميدهند و هنگامي كه يكي از آنها تنگ و باريك ميشود، يكي از شاخههاي شريان ديگر، با گسترش يافتن، باعث ميشود كه به خونرساني منطقه مبتلا، كمك نمايد.

 


مسئلهايي كه بيشتر نگران كننده است، اين حقيقت ميباشد كه يك سكته قلبي ممكن است در فردي كه سابقة هيچگونه مشكل قلبي را نداشته است به طور ناگهاي ايجاد شود. اين وضعيت ميتواند بر اثر رسوبات نسبتاً كوچك چربي كه اگر در جاي خود باشند مشكلي ايجاد نميكنند اما وقتي از جاي خود جدا شده و كنده ميشوند ميتواند باعث انسداد ناگهاني شريان شوند.
بخش سوم:
علل ايجاد بيماري شريانهاي كرونري
عوامل خطرزا:
به نظر نميرسد كه فقط يك علت بتواند باعث بروز بيماري شريانهاي كرونري گردد. با اين حال، تحقيقات پزشكي نشان داده شده است كه مجموعهاي از چيزها ميتوانند باعث افزايش احتمال ابتلاء به بيماري كرونري قلب شوند كه به آنها «عوامل خطر» يا «ريسك فاكتور» گفته ميشود.
عوامل خطر براي ابتلا به بيماري قلبي به دو دسته تقسيم ميشوند: 1- عوامل كه ميتوانيم براي تغيير آنها كاري انجام دهيم (عوامل قابل اصلاح) و 2- عواملي كه نميتوانيم براي تغيير آنها كاري انجام دهيم (عوامل غير قابل اصلاح). هر چه تعداد عوامل خطر در يك فرد بيشتر باشد، احتمال بروز بيماري كرونري قلب نيز بيشتر ميباشد.


ارزش همة عوامل خطر به يك اندازه نميباشند. بعضي از آنها (مثل سيگار كشيدن ) در احتمال ايجاد بيماري كرونري قلب داراي اثر بيشتري هستند. بنابراين براي مثال يك فرد سيگاري كه داراي فشار خون بالايي ميباشد و ميزان كلسترول خونش هم بالا ميباشد نسبت به كسي كه فقط داراي يكي از اين عوامل خطر ميباشد، احتمال بيشتري دارد كه به بيماري كرونري قلب دچار شود.
عوامل خطرزاي قابل اصلاح بيماري كرونري قلب
• سيگار كشيدن
• بالا رفتن كلسترول
• بالابودن فشار خون
• مرض قند
• چاقي


• عدم تحرك
گرچه بالا بودن كلسترول خون در فردي كه عامل خطر ديگر ندارد فقط باعث ميشود كه احتمال خطر ابتلاء به بيماري كرونري قلب نسبت به افرادي كه هيچگونه عامل خطري ندارند كمي افزايش يابد .
عوامل خطرزاي غير قابل اصلاح بيماري كرونري قلب


• عوامل ارثي و ژنتيكي مثل بالا بودن ارثي كلسترول خون
• جنس (مردان بيشتر از زنان به بيماري كرونري قلب مبتلا ميشوند).
• سن
رژيم غذايي و كلسترول:
آتروما يك علت اصلي بروز بيماري كرونري قلب ميباشد. رسوب چربي و مخصوصاً كلسترول در ديوارهشريانها ايجاد پلاكهايي ميكند. اين پلاكها باعث ميگردند كه شريان باريك شده و جريان خون كمتري از آن عبور نمايد. وقتي اين پلاكها جدا ميشوند، يك لخته در محل جدا شدگي ايجاد ميگردد و از رسيدن خون به عضلات قلب جلوگيري ميكند. اين وضعيت در سكته قلبي رخ ميدهد. تمام اين فرآيند در فردي كه داراي كلسترول بالايي ميباشد، احتمال بيشتري دارد كه رخ دهد.


بالا بودن كلسترول افراد تا حدودي بستگي به مسايل ژنتيكي و توارث دارد.بعضي از خانوادهها داراي ژنهايي هستند كه موجب افزايش بعضي چربيهاي خون ميگردد. اين وضعيت اصطلاحاً «هيپرليپيدمي فاميليال» يا به طور اختصار FH مينامند. با اين حال، رژيم غذايي اشخاص نيز ميتواند نقش مهمي در ميزان كلسترول خون داشته باشد. هر چه بيشتر چربي (بخصوص چربيهاي حيواني و چربيهاي لبنيات) خورده شود، ميزان كلسترول بالاتر رفته و خطر بروز بيماري كرونري قلب نيز به همان اندازه بيشتر ميگردد.


سيگار كشيدن:
استعمال دخانيات ارتباط زيادي با خطر بروز بيماري كرونري قلب دارد مواد شيميايي موجود در دود سيگار از طريق ريههاي وارد گردش خون شده و در سرتاسر بدن منتشر خواهد شد و هر سلولي را در بدن تحت تأثير قرار خواهد داد. اين مواد شيميايي باعث ميگردند كه رگهاي خوني به طور موقت تنگ و باريك شونند. آنها همچنين باعث ميشوند كه سلولهاي موجود در خون به نام پلاكتها حالت چسبندگي بيشتري پيدا كرده و احتمال ايجاد لخته توسط آنها بيشتر گردد.


استرس و فشار خون:
بسياري از افرادي كه قبلاً يك بار سكته قلبي كردهاند، فشارهاي عصبي و استرسهايي كه داشتهاند را مسئول اين سكته خود ميدانند، اما به طور تعجب انگيزي بسيار مشكل است كه اين فشارهاي عصبي و استرسها را به سكته قلبي آنها مرتبط دانست. عوامل شروع كننده و محركي مثل تمرينهاي ورزشي غير منتظره ناگهاني و هيجانات شديد ميتوانند باعث سكته قلبي شوند اما ميزان وقوع چنين مواردي بسيار نادر ميباشد.


بيماريهاي مرتبط با بيماري كرونري قلب:
دو بيماري شايع و مهمي كه با بيماري كرونري قلب ارتباط دارند و خطر بروز آن را بالا ميبرند عبارتند از:
(1) بالا بودن فشار خون
(2) مرض قند (ديابت)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید