بخشی از مقاله

قوانين حيات در دنياي امروزي


چكيده مقاله :
در هر دوره اي از زندگي بشر ، از مجموع عملكرد مديريتي ، اقتصادي ، تكنولوژيكي و فكري ( عملكرد توليدي) قوانيني زاده مي شوند كه به همراه رفتارها و نيازهاي ذاتي بشر ، رفتارهايي از پيشينة تاريخي يك كشور در حيات امروزي آن و ارزش هاي اجتماعي مجموعة قوانيني را تشكيل مي دهند كه مي توان آنها را قوانين حيات ناميد .


لازمة زندگي شرافتمندانه ، مؤثر و رضامند شناخت اين قوانين است ، هر كس ، هر جامعه ، هر سازمان ، هر شركت ، هر دولت و هر ملتي اين قوانين را شناخت و ساختارها و قوانين مختلف اقتصادي ، فرهنگي ، دفاعي ، آموزشي ، سياسي ، پژوهشي ، مطالعاتي و غيره … خود را بر اساس آنها طراحي نمود و به آنها عمل كرد ، مي تواند در صحنه هاي مختلف داخلي و بين المللي نقشي داشته باشند . در غير اينصورت ، به وسيلة همان قوانين حيات نابود خواهد شد .
اگر يك كشور را جزئي از جهان بدانيم . بايد بپذيريم رفتارهايي خاصي كه درهر دوره از زمان بر جهان حاكمند، خواه ناخواه بر رفتارهاي مردم هر كشور تأثير مي گذارند .
امروز ، جهان با رشد و توسعة همه جانبة خود چنان باعث ارتباطات مختلف بين كشورها شده كه ديگر مرزهاي زميني مفهوم خود را از دست داده اند . هر فردي در هر نقطه اي از دنيا كه باشد ، يك شهروند جهاني محسوب مي شود و تشكيل جامعة جهاني واقعيتي انكارناپذير است و هيچ دولتي با تمام توانمنديهايش ، نمي تواند خواسته هاي خود را بر جامعة جهاني تحميل نمايد .


كشور ما نيز جزئي از اين جهان بوده و هست . اين كشور در كشاكش دوران ، زخم هاي كشنده اي خورده و شايد امروز هزاران مشكل و بيماري داشته باشد و اين ما هستيم كه بايد آنها را درمان كنيم تا زندگي زيبا ، لذتبخش ، رضامندي براي فرزندان آن بوجود آيد .


از طرف ديگر بررسي ساختار و رفتار اقتصادي جامعة ما ، اين حقيقت را آشكار مي سازد كه كشور ما از روي تصادف در مسير تحولات اقتصادي ، فرهنگي و شرايط جهان مدرن قرار گرفت ،زيرا كه اين تحولات و شرايط جديد حاصل تلاش و عملكرد مردم ما نبود . بهر حال اين مردم با تحولات جديد درگير شده و هم اكنون فرد و جامعة ايراني با سه مشكل عمده روبرو مي باشد . يكي فشار هاي ناشي از سنت و ساختارهاي مديريتي ، اقتصادي و فرهنگي برخاسته از آن و ديگر

مدرنيزم و رفتارهاي مربوط . سومين چالش ، همان موضوع جهاني شدن و مسائل مربوط به آن مي باشد . در اين مقاله تلاش مي گردد كه با توجه به شيوه هاي توليد و رفتار اقتصادي مردم ايران كه كرج هم جزئي از آن مي باشد و مطالب پيش گفته ، به قوانين عمدة حيات در دنياي امروزي به طور مختصر اشاره هايي شود تا با شناخت اين قوانين بتوان در نظام تصميم گيري كلان و خرد كشور آنها را مد نظر قرار داد .

بسمه تعالي
قوانين عمده ي حيات در جهان امروزي
محقق و نويسنده : حبيب الله احمدي كارشناس ارشد دانشگاه تربيت حصارك كرج
بررسي تاريخ زندگي بشر از آغاز تا كنون ، اين واقعيت را اثبات مي نمايد كه منشأ همة تحولات زندگي او ، نتيجة كار وتلاش خود بشر مي باشد . هر جايي اين تلاش با آگاهي و خردگرايي بود بشر توانست از تفكر و عملكرد خود دست آورد مفيد و بيشتري نصيب خود بنمايد .
در تمام طول زندگي بشر به جزء در دوران اولية زندگي كه مي توانست نيازهاي خود را بطور فردي برطرف نمايد ، در تعبيري طول حيات خود تاكنون ، آنچه بشر بدست آورده و آنچه برايش رضامندي و مطلوبيت را فراهم نموده ، نتيجة تلاش جمعي بشر بوده است .


در جهان امروزي ، زندگي فردي مفهوم خود را ازدست داده و حتي انسان در تنهايي مطلق هم ، با عقل جمعي و تفكر آموخته از جمع ( فرهنگ) نصميم مي گيرد و رفتار مي نمايد . از طرف ديگر ، چنانچه اين عملكرد فكري و جسمي بشر داراي سامان و نظم مشخص و هدفمند نباشد عملكرد او به منظور پاسخ دهي به نيازهايش دچار اخلال و هرج و مرج مي شود و در اينجاست كه ايجاد سازمان هاي اجتماعي ضرورت پيدا مي كنند و براي رفع نيازهاي انسان بوجود مي آيند

. زندگي امروز بشر ، طوري شده كه حتي قبل از تولد تا پس از مرگ شكل دهي افكار و رفتار و پاسخ دهي به نيازهايش را ، نظام هاي اجتماعي به عهده دارند . خود بشر هم ، چه بصورت كل جسمش و چه بصورت كوچكترين واحد تشكيل دهندة جسم او ، يك سازمان پويا محسوب مي گردد كه داراي نوآوري و آفرينش فكري است .


از طرف ديگر خود بشر فرزند نظام بزرگتري به نام منظومة شمسي است و انرژي مورد نياز زيست خود را به صورت مستقيم و غير مستقيم از آن مي گيرد .
بهرحال تامين و ارضاي نيازهاي گوناگون بشر را سازمانهاي اجتماعي به عهده دارند . هر جا هم نظام اجتماعي وجود داشته باشد در آنجا تصميم گيري وجود دارد . هر جا هم تصميم گيري وجود دارد بايد تصميم گيري بر مبناي قوانين معيني باشد . بخشي از ايم قوانين در هر دوره اي از حيات بشري از مجموع عملكرد مديريتي ، اقتصادي ، فكري ، تكنولوژيكي و غيره ( عملكرد توليدي و مناسبات مربوط به آن ) او زاده مي شوند و با توجه به مفهومجهان در هر دوره از حيات بشر ، جهانشمول بوده و مي باشند .


اين قوانين را مي توان رفتارهاي حاكم بر جهان ناميد .
جهان بشر زماني در محدودة يك ده ، زماني در محدودة يك دهستان ، زماني در محدودة يك شهرستان ، زماني در محدودة يك استان ، زماني در محدودة يك كشور ، زماني در محدودة يك منطقه و امروز به كل جهان اطلاق مي شود و جهاني شدن ناميده شد.
بنابراين انسان امروزي براي حفظ و ادامه حيات خود با سه نوع سازمان سروكار دارد ، يكي خود انسان به عنوان يك سازمان پويا كه داراي آفرينش و نوآوري ( نوآفريني فرهنگي ) است .


دوم : سازمانهاي اجتماعي در داخل كشور متبوع خود
سوم : سازمانهاي بين المللي كه مستقيم يا غير مستقيم به خود انسان به عنوان يك سازمان پويا و بر سازمانهاي درون كشوري تاثيرگذار مي باشند .
با چنين تصويري از زندگي بشر امروز هر فرد و كشوري براي اينكه بتواند زندگي رضامند و مطلوبي داشته باشد بايد خود را با واقعيت هاي امروز جهان تطبيق دهد و نظام تصميم گيري خود را با رفتارهاي حاكم بر جهان هماهنگ نمايد . در مورد كشور خودمان به قول معروف: جهاني فكر كنيم و ايراني عمل نماييم .

اما متإسفانه در طي تاريخ گذشته و حال ، كشور ما دچار فقدان امنيت بوده و نتوانست زير ساخت هاي لازم را براي يك زندگي مناسب امروزي ، بسازد . در دهه هاي اخير هم كشور ما ، هم از روي اتفاق در مسير تحولات فرهنگي و شرايط جهان نوين افتاد . حال كه درگير اين تحولات شده از يك سو با گذشته خود و نظام سياسي مبتني بر گذشته و سنت خود درگير است و علاوه بر اين دو ، هم اكنون مردم كشور ما با چالش سومي كه همان جهاني شدن است نيز گرفتار مي باشند .


از اينرو تأثير گذشته بر حال ، كم آگاهي به نيازهاي بشري ، عدم شناخت عقلايي وضعيت موجود كشور ، فقدان كم آگاهي در خصوص رفتارهاي حاكم بر جهان امروزي ، ملت مارا سردر گم كرده و نتوانست در طي اين 23 سال كه مي شد كشور ويراني را آباد كرد ، از فرصت ها و توانايي هايش استفاده كند و سهم شايستة خود را درتمدن كنوني جهان به عنوان يك ملت انجام دهد.


با در نظر گرفتن مطالب پيش گفته و توجه به نظام سياسي فعلي برخاسته از گذشته و سنت در كشور ما ، به اين نتيجه مي رسيم كه آنچه مانع شده و مي شود كم اگاهي و يا عدم پذيرش قوانين حيات در جهان امروز توسط مردم كشور ما و نظام سياسي حاكم بر آن است . شايان ذكر است هر نوع آگاهي را كه ضرري به انسان وارد ننمايد مي توان جزء قوانين حيات دانست ، اما در هر دوره اي از حيات بشري قوانيني بر زندگي او حاكم است كه مي توان آنرا قوانين عمده حيات ناميد .


در گذشته هم دانشمندان و انديشمندان علوم اجتماعي متوجه چنين مسائلي شدند و آن را در مفهومي به نام جبر اجتماعي بيان داشتند .
نگارنده اعتقاد دارد اين قوانين را بايد شناخت و به طور حتم در نظام تصميم گيري فردي ، اجتماعي و دولتي مورد استفاده قرار داد ، درغير اينصورت عدم توجه به آنها ، نابودي را به دنبال خواهد داشت . در پي تلاش مي شود به تعدادي از مهمترين قوانين حيات در جهان امروزي ، به طور مختصر اشاره اي شود :


1ـ وجود رفتارهايي از پيشينة تاريخي هر كشور در حيات امروزي آن ( در اينجا كشور خودمان را مي توان در نظر گرفت ) بايد توجه داشت كه هميشه رفتارهايي از پيشينة تاريخي يك كشور در حيات امروزي آن وجود دارد كه اعمال افراد آن كشور را مشروط و قابل پذيرش مي سازد و در واقع آنها را شكل مي دهد .


اگر چه اين رفتارها در طي زمان و يا در پي تغيير توليد و تكنولوژي مربوط و يا ورود توليدات مادي و معنوي از خارج به داخل كشور ، كمي دگرگون مي شوند ولي به دلايل تاريخي عمدة رفتارهاي فعلي مردم كشور ، ريشه در تاريخ گذشته دارند و قبيله اي است . البته جامعه امروز ايران كه از روي اتفاق در مسير تحولات نوين جهاني قرار گرفت و اقتصاد مصرفي برآن حكمفرما شد ، وضعيت و بافت قبيله اي خود را از دست داده است . ولي چون اين تغييرات ناشي از عملكرد اقتصادي خود جامعة ايران نيست ، هنوز بخش قابل توجهي از رفتارهاي قبيله اي جزء ساختارهاي زندگي ، به خصوص ساختارهاي مديريتي مردم ايران مي باشد .

2ـ نيازهاي بشري
نيازهاي بشري كه عموماً بيشترين اهميت را دارند در پنج طبقه شناسايي شده و شامل نيازهاي زيستي ، ايمني ، احترام ، اجتماعي و خوديابي ( آفرينش فكر نو وتلاش براي عملي كردن آن ) مي باشند .


اين نيازها جهانشمول بوده و براي تمام انسانها از هر نژاد و عقيده اي يكسان هستند . به علت اينكه انسان نيازهاي خود را از طريق عملكرد اجتماعي و نظامهاي اجتماعي برآورده مي نمايد پنج طبقه سلسله نيازهاي مذكور جزء ذات هر انسان مي باشند و تقدم ظهور آنها با توجه به وضعيت بيولوژيكي بشر و شرايط محيط اجتماعي ، پشت سرهم مي باشند .


3ـ برابر شدن توان فردي با توان جمعي حتي برابر توان نظامي ارتشي مثل ارتش آمريكا
در جهان امروزي به علت بالا رفتن توان علمي و تخصصي افراد بشر و جهاني شدن علم و اطلاعات و تكنولوژي ، هر فردي در طول حيات خود ، اين امكان برايش فراهم شده كه بتواند با جمع آوري اطلاعات در هر زمينه اي در يك يا چند كامپيوتر و پردازش صحيح و بهينة آنها هر قدرتي را حتي به اندازه قدرت نظامي آمريكا در هم بريزد . به دو نمونة آن در همين دوران اخير به طور مختصر اشاره مي شود :


1ـ در جنگ بالكان يك فرمانده روسي با پردازش صحيح اطلاعات و گرفتن فرودگاه كريشتينا با دويست سرباز با ابزار محدود و معمولي ، به راحتي توانست صحنة جنگ بالكان را به نفع روسيه تغيير دهد و نقش روسيه را به عامل درجه يك در جنگ بالكان برساند و آمريكا و متحدانش را مات و مبهوت نمايد .
2ـ در حمله به برجهاي تجارت جهاني ، اگر چه روش جنايتكارانه اي بود ولي به هر حال اين عمل توسط چند نفر به رهبري يك نفر در قلب قدرتمند ترين ارتش جهان انجام شد .


در واقع جهان امروز ، به علت همين توانمنديها از لحاظ مفهوم قدرت هزاران قطبي شده است . نگارنده تعجب مي كند چرا شرايطي دركشور ما وجود دارد كه آمريكا را از لحاظ قدرت نظامي اين همه بزرگ مي كنند . درحاليكه با تدبير انديشي صحيح در داخل و خارج كشور با استفادة درست ازتوانمنديها و فرصت ها به راحتي مي توانيم آمريكا را در چنگال خود بگيريم و بدون ترس با او ارتباط برقرار نماييم .
4ـ شهروند جهاني شدن وجهاني شدن حقوق بشر


امروز به علت جهاني شدن اقنصاد ، اطلاعات ، علم ، دفاع ، ارتباطات فرهنگ و غيره…. هر فردي علاوه بر اينكه شهروند كشور خود مي باشد ، يك شهروند جهاني نيز هست و از هر آنچه در جهان وجود دارد و يا اتفاق مي افتد مستقيم يا غير مستقيم سود يا زيان مي برد . با يك نگاه منصفانه با وضعيت فعلي زندگي روزمرة كشور خودمان ، به راحتي در مي يابيم كه شايد بيش از 90% وسايل وامكاناتي كه نيازهاي مختلف فردي و اجتماعي ما را تامين و رفع مي نمايند ، حاصل عملكرد اقتصادي و فكري مردم ساير ملل مي باشد و ما فقط گردآورنده هستيم .


همچنين حقوق و آزاديهاي فردي و اجتماعي ديگر مفهوم جهاني دارند . حتي مسائلي مانند ازدواج و تشكيل خانواده جهاني شدند . ازدواج هاي انترنتي مؤيد اين ادعا مي باشد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید