بخشی از مقاله
كارآفريني
مقدمه
ساختار اقتصادي دنياي امروز با گذشته به طور اساسي تفاوت دارد. شاخصهاي سخت افزاري و داراييهاي مشهود كه ديروز در جايگاه يك بنگاه اقتصادي نقش تعيين كننده داشت جاي خود را به نوآوري، ابداع، خلق محصولات جديد و داراييهاي نرم افزاري داده است. اگر ديروز ثروتمندترين افراد دنيا آنهايي بودند كه منابع مالي بيشتري در اختيار داشتند، امروز ثروتمندترين مردم دنيا فردي دانش مدار و كارآفرين هستند. لذا توسعه اقتصادي دنياي امروز برپايه نوآوري وخلاقيت و استفاده از دانش استوار است. اين اقتصاد را اقتصاد مبتني بر دانش يا اقتصاد دانش محور ميگويند.
توليد علم و دانش، بهره گيري ازدانش و گسترش آن در سطح جامعه در تمام زمينههاي اجتماعي توانمندي و قدرت ايجاد مينمايد. كشورهايي كه بخش قابل ملاحظه اي از توليد علم و دانش را به خود اختصاص داده اند، از نظر صنعتي توسعه يافته و ازتوان اقتصادي و سياسي بالايي برخوردارند.
بديهي است توليد علم و دانش جز از راه تحقيق حاصل نميشود.
رابطه سرمايه گذاري درامر تحقيقات و توليد علم و رابطه توليد علم با توان اقتصادي و سياسي كشورها يك رابطه مستقيم است. به كارگيري دانش و مديريت در هر جامعه زير بناي نوآوري و خلاقيتهاست. بنابراين لازمه رشد اقتصادي در دنياي امروز توسعه مراكز توليد دانش، فنّاوري و مهارتهاي فني است كه مهمترين آنها دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي هستند. دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي به عنوان ركن اساسي در توسعه همه جانبه كشور بايد از هر نظر مورد حمايت قرار گيرند تا قادر باشند نيروهاي جوان و طالب علم كشور را اهل فكر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند. در دنياي امروز بزرگترين سرمايههاي يك بنگاه اقتصادي منابع انسانی يا نيروهاي اهل فكر، يادگيرنده و خلاق آنها هستند و اين نيروها كساني جز كارآفرينان نيستند.
كارآفرين كيست؟
در قرن حاضر اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادي بر پايه نوآوري استوار است بايد بستر لازم را براي رشد كساني كه ايده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبديل مينمايند، يعنی كارآفرينان( ارتباط دهندگان دانش و علوم با صنعت و بازار) فراهم ساخت.
تعاريف زيادي از واژه كارآفريني به عمل آمده كه هر يك ابعادي از ويژگيهاي كارآفريني را ارائه ميدهد. اما شاخصههاي كارآفرين به قدري زياد است كه نميتوان تمام آن را در يك جمله يا عبارت خلاصه نمود. اما با تمام تفاوتها در تعاريف تقريباً همگي بر نوآور بودن، تصميم گير بودن، متعهد بودن و مخاطره پذير بودن كارآفرين اتفاق نظر دارند.
كارآفرين، نوآور و خلاق، مخاطره پذير و مسئوليت پذير است. او هدف گرا، واقع گرا و رشدگراست. كارآفرين داراي عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است. قدرت تخيل، دورانديشي، خودجوشي، بصيرت، تفكر مثبت، توانمندي در ايجاد ارتباط از ديگر ويژگيهاي كارآفرينان است. كارآفرين به چالشها پاسخ مثبت ميدهد، با مشكلات و موانع برخوردي مثبت دارد و از دانش به خوبي بهره ميگيرد. او تلاش ميكند تا دانش توليد شده در مراكز تحقيقاتي را به دانش توليد محصول تبديل نمايد و محصولي قابل رقابت به بازار ارائه دهد.
در يك نگاه كلي ميتوان كارآفريني را به دو گروه اساسي تقسيم نمود. كارآفريني فردي و كارآفريني سازماني. اگر نوآوري و ساخت محصولي جديد يا ارائه خدماتي نو با توجه به بازار، حاصل كار فرد باشد آن را كارآفريني فردي و اگر حاصل تلاش يك تيم در سازماني باشد آن را كارآفريني سازماني مينامند.
جاذبة اصلي كارآفريني چه در بعد فردي و چه در بعد سازماني آن بي حد بودن نوآوري است. كارآفرينان با ويژگي خلاقيت، براساس فرصتها در زمانهاي مناسب قادرند محصولي جديد يا خدماتي نو به بازار ارائه نمايند. نوآوري فرايندي است پايان ناپذير، زيرا نميتوان براي توليد علم حد و مرزي قائل شد. در اقتصاد مبتني بر دانش، نوآوران و صاحبان فكر سرمايههاي اصلي شركتهاي توليدي و كارآفرين هستند. امروزه 70 تا 75 درصد سود در شركتهاي نرم افزاري و دارويي از طريق سرمايههاي فکري كاركنان حاصل مي شود.
بسياري از كارآفرينان فعاليت خود را در قالب ايجاد شركتهاي كوچك و متوسط
2SME)ها) شروع مينمايند. اين شركتها سهم به سزايي در توسعه صنايع (پيشرفته) و ايجاد اشتغال داشته و نسبت به شركتهاي بزرگ از انعطاف پذيري بالايي برخوردارند.
لذا بسياري از دولتها متقاعد شده اند كه بايد بستر رشد را براي واحدهاي كوچك و متوسط در قالب مراكز رشد و پاركهاي علم و فنّاوري فراهم سازند و آنها را تا مدت زماني كه بتوانند به صورت يك شركت مستقل وارد بازار شوند حمايت كنند.
در كشورهاي جنوب شرقي آسيا %95 كل بنگاههاي اقتصادي و صنعتي كشورهارا «SMEها»تشكيل داده و به عنوان ركن اساسي در اقتصاد و اشتغال كشورها تاثير گذارند.
در كشور ما مراكز حمايت از كارآفرينان بسيار محدود و كارآفرين با تمام مشكلات ضمن تلاش جهت تبديل ايده به محصول بايد تمام خطر سرمايه گذاري را خود عهده دار باشد. مراكز حمايت از كارآفرينان به دليل نداشتن پشتوانه مالي و عدم حمايت جدي از طرف نهادهاي ذيربط قادر نيستند پاسخگوي نيازهاي مالي كارآفرينان باشند. كارآفرينان با ايجاد «SMEها» با سرمايه محدود خود و گاهي با دريافت مقداري وام وارد يك حركت اقتصادي و صنعتي ميشوند و در بسياري از مواقع زندگي و امكانات خود را در راه توسعه صنعتي از دست ميدهند. با توليد دانش فني يك محصول، توسط كارآفرين، شركتهاي توليدي خارجي توسط عوامل خود در كشور از اين تواناييها اطلاع يافته و قيمت محصول خود را چنان پائين ميآورند كه كارآفرين توان رقابت را از دست داده و در مدت كوتاهي هستي خود را از دست بدهد. در اين مواقع اگر كارآفرين حمايت نشود چگونه ميتوان انتظار داشت كارآفريني و ايجاد « SMEها » در كشور توسعه يابد.
چه بايد كرد ؟ چه نظام كنترلي براي واردات بايد داشت تا ضمن حفظ انگيزه در كارآفرين محصول او نيز چه از نظر قيمت و چه از نظر كيفيت قابل رقابت در بازار باشد؟
مهمترين آثار توسعه كارآفريني، افزايش نوآوري، ارتقاي سطح فنّاوري، افزايش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، توليد دانش فني، ايجاد اشتغال و SMEها، توليد و توزيع درآمد در سطح جامعه است كه در نتيجه ميتواند افزايش ثروت ملي را در برداشته باشد. كدام سرمايه گذاري ميتواند در اين حد آثار مثبت اجتماعي و اقتصادي از خود باقي گذارد. آيا براستي ميتوان مسيري بهتر از مسير توسعه كارآفريني جهت توسعه اقتصادي و صنعتي در كشور يافت. بايد از اين تجربه ارزنده دنيا با توجه نيروهاي مساعد فراوان در كشور بخوبي استفاده و با جديت براي توسعه كارآفريني برنامه ريزي كرد.
مهمترين آثار توسعه كارآفريني، افزايش نوآوري، ارتقاي سطح فنّاوري، افزايش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، توليد دانش فني، ايجاد اشتغال و SMEها، توليد و توزيع درآمد در سطح جامعه است كه در نتيجه ميتواند افزايش ثروت ملي را در برداشته باشد.
مفهوم اصطلاح كارآفريني
با تحولات سريع و شتابان محيط بينالمللي و گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي و مواجه اقتصادهاي ملي با اقتصاد جهاني و مطرح شدن پديدههايي همانند «جهاني شدن اقتصاد» و «فنآورياطلاعات»، مباحث اساسي درخصوص راهكارهاي مختلف براي تسريع فرآيند رشد و توسعة پايدار و رفاه اقتصادي مطرح ميشود. يكي از اين مباحث جديد، نقش كارآفرينان در اين فرآيند است. كارآفريني از مفاهيم جديدي است كه حداقل در محدودة علم مديريت، اقتصاد، جامعهشناسي و روانشناسي و سايرمقولههاي مرتبط با اين موضوع قدمتي بسيار كوتاه داشته و از مفاهيم رو به گسترش ميباشد. به دليل آنكه معناي تحتالفظي «كارآفريني» نميتواند عمق محتوي و مفهوم اين واژه را مشخص نمايد و براي جلوگيري از برداشت نادرست اين موضوع يا واژه با ساير واژهها و براي رسيدن به فهم و فرهنگ مشترك از آن، معرفي وشناساندن اين واژه بسيار مهم است.
اين كه كارآفريني چيست؟ كارآفرين كيست؟ فرآيند كارآفريني چگونهاست؟ نقش و تاثير كارآفريني و كارآفرينان در ابعاد توسعه و رشد اقتصادي و متغيرهاي كلان اقتصادي همانند اشتغال چيست؟ نقش آموزش و تجربه در رشد كارآفريني چه ميزان است؟ سوالهايي هستند كه بايد براي رسيدنبه اين فرهنگ مشترك به وضوح و مبسوط پاسخ داده شود .
«كارآفريني» از ابتداي خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگي حضور داشته و مبناي تحولات و پيشرفتهاي بشري بوده است. ليكن تعاريف متنوعي از آن در سير تاريخي و روند تكامل موضوع بيان شده است، كه برخي از اين تعاريف ارائه ميشود:
كارآفريني يعني:
• متعهد شدن و مسئوليت پذيري در كارهاي جديد
• يك شيوه زندگي،که فراتر از شغل و حرفه است
• يك فرهنگ و تفكر و هنر
• يك رفتار نه يك صفت خاص در شخصيت افراد
• يك انديشه قابل پرورش و كوشش اصولي، نه يك هنر موروثي
• يك علم که همچون علوم ديگر ميتوان آن را فرا گرفت
• راه اندازي و سازماندهي كسب و كار و شركتهاي نوپا از طريق مديريت نوآورانه و خطرپذير که اين كسب و كار مدام در حال رشد و ترقي باشد
• مديريت فرصت يا کشف و شناخت فرصتهاي سودآور و كشف نشده موجود در جامعه و استفاده از آنها
• حل مشكلات جامعه، دولت و بنگاه ها و بهبود زندگي فردي و خانوادگي
• فرآيند شناسايي، توسعه و گسترش ديدگاه ديگري از زندگي كه اين ديدگاه ممكن است يك فرد خلاق و يا يك فرصت و راه بهتري براي انجام بعضي از كارها باشد
• فرآيند پوياي ايجاد و دستيابي به فرصتها و دنبال كردن آنها بدون توجه به منابعي كه در حال حاضر موجود است.
• جستجوي دائمي براي تغيير و واكنش در برابر آن و بهره برداري از آن به عنوان يك فرصت
• فرآيند پوياي ارزشآفريني و ايجاد و خلق ثروت بيشتر در جنبههاي مختلف از زندگي اجتماعي
• تشكيل تيمياز افراد با مهارتها و استعدادهاي مكمل و مشاهده فرصتها در شرايطي كه ديگران تنها هرج و مرج، تناقض، تضاد و ابهام را متوجه ميشوند
• يك استراتژي نوين در شركتهاي بزرگ براي دستيابي به نوآوري، موفقيت، رشد و بقا
• پيشزمينهاي اساسي براي ارتقاي سطح فرهنگي جامعه با ايجاد فرصت هاي شغلي و توليد ثروت و توزيع درآمد در جامعه و بهبود شرايط اقتصادي
• يكي از تواناييها و شايستگيهاي مديران
• توان خلاق و تلفيق قوانين براي ايجاد كسب و كار جديد
• يك نوع تصميمگيرياجتماعي كه توسط نوآوران اقتصادي انجام ميشود
• يك نوع كنش انساني كه در عرصه كار و فعاليت اقتصادي متبلور ميشود، ايجاد سازگاري و هماهنگي متقابل بيشتر در عمليات بازار
• شوق خلقت، يا خلق و ايجاد بينشي ارزشمند از هيچ
• فرآيند خلق چيزي نو، با صرف وقت و تلاش بسيار و پذيرش خطرات مالي، روحي و اجتماعي براي به دست آوردن منابع مالي، رضايت شخصي و استقلال
• فرآيند پوياي بوجود آوردن چيزهاي نو همراه با ارزشهاي جديد با استفاده از زمان، منابع و ريسك، خلاقيت و نوآوري
• يك نوع تصميمگيري اجتماعي است كهتوسط نوآوران اقتصادي انجام ميشود
• موتور توسعة اقتصادي. و جرقة رشد و توسعة اقتصادي
كارآفريني موجب تحقق اين موارد ميشود:
o بارور شدن خلاقيت ها، ترغيب به نوآوري و توسعه آن، افزايش اعتماد به نفس، ايجاد و توسعه تكنولوژي، ثروت در جامعه و افزايش رفاه عمومي
o افزايش سود و سرمايه، سرمايه گذاران و تامين رفاه اجتماعي.
o دگرگوني ارزشها و تحول ماهيت آنها و بوجود آوردن ارزشهاي تازه.
o پر شدن خلاءها و شكافهاي بازار كار، يعني با توجه به دگرگوني شرايط بازار كار و فراهم شدن فرصتهاي تازه، تصميمهاي تازهاي گرفته ميشود.
o گذار از ركود اقتصادي، جبران عقب ماندگي هاي اقتصادي و آسان شدن روند رشد و توسعه كشور
o جلوگيري از پس روي اقتصاد به هنگام بحران و ناتواني بخشهاي اقتصادي در ايجاد اشتغال
o رقابت صنايع به ويژه صنايع مشابه داخلي با يكديگر و سرانجام موجب بهبود و بالا رفتن كيفيت كالاها
o تقويت و تكامل صنايع داخلي و فراهمآوردن زمينه رقابت صنايع داخلي و خارجي و سرانجام افزايش صادرات و دريافت ارز براي كشور
o بوجود آمدن محصولات، خدمات، روشها، سياستها، افكار و راهكارهاي نو براي حل مشكلات جامعه
o .بالا رفتن شهرت و جايگاه كارآفرين و ايجاد ارزش فردي و اجتماعي
o فراهم ساختن عوامل و شرايط لازم را براي توليد كالاها، محصولات و بازاريابي آنها
o شناخته شدن نيازهاي جوامع كه با رفع نيازها پيشرفت حاصل ميشود
در واقع، هنوز هم تعريف كامل، جامع، مانع و مورد پذيرش همة صاحبنظران ارائه نشده است، ليكن دراين بين تئوري و تعاريف اقتصاددان اتريشي به نام جوزف شومپيتر ( Joseph schumpeter ) ازكارآفريني و نقش كارآفرينان در فرآيند توسعه مورد توافق و ارجاع بيشتر محققين در اين زمينه است: بر طبق نظر وي، كارآفرين نيروي محركة اصلي در توسعة اقتصادي و موتور توسعه ميباشد و نقش وي عبارت است از نوآوري يا ايجاد تركيبهاي تازه از مواد. شومپيتر مشخصة اصلي كارآفرين را «نوآوري» ميداند و كار يك كارآفرين را «تخريب خلاق» تعريف ميكند. وي در كتاب «نظرية اقتصاد پويا» اشاره ميكندكه تعادل پويا از طريق نوآوري و كارآفريني ايجاد ميگردد و اينها مشخصة يك اقتصاد سالم هستند .
تعريف ديگري از اصطلاح كارآفريني كه تقريباً شامل همه تعريفهاي ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از:
« كارآفريني فرآيندي است پويا كه فرد كارآفرين با ايدههاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد و با بسيح منابع ، مبادرت كند به ايجاد كسب و كار و شركتي نو، راهاندازي سازماني جديد با ويژگي نوآور و رشديابنده كه توأم با پذيرش مخاطره و ريسك باشد و منجر به معرفي محصول و يا خدمت جديدي به جامعه شود.»
سابقه كارآفريني در دنيا
در اوايل سده شانزدهم ميلادي كساني را كه دركار مأموريت نظامي بودند كارآفرين ميخواندند. پس از آن نيز براي مخاطرات ديگر نيز همين واژه با محدوديتهايي مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال 1700 ميلادي به بعد درباره پيمانكاران دولت كه دستاندركار امور عمراني بودند، از لفظ كارآفرين زياد استفاده شده است .
كارآفريني و كارآفرين اولين بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مكاتب اقتصادي از قرن شانزدهم ميلادي تاكنون به نحوي كارآفريني را در نظريههاي خود تشريح كردهاند. ژوزف شومپيتر با ارائه نظريه توسعه اقتصادي خود در سال 1934 كه همزمان با دوران ركود بزرگ اقتصادي بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوري كارآفرينان در ايجاد سود، مورد توجه قرار گيرد و به همين دليل وي را «پدر نظريه كارآفريني» لقب دادهاند. از نظر وي «كارآفرين نيروي محركه اصلي درتوسعه اقتصادي است » و نقش كارآفريني عبارت است از «نوآوري يا ايجاد تركيب هاي تازه از مواد »
كارآفريني از سوي روانشناسان و جامعهشناسان با درك نقش كارآفرينان در اقتصاد و به منظور شناسايي ويژگيها و الگوهاي رفتاري آنها با بررسي و تحقيق در خصوص آنان نيز مورد توجه قرار گرفته است. جامعه شناسان، كارآفريني را به عنوان يك پديده اجتماعي در نظر گرفته و به بررسي رابطه متقابل بين كارآفرينان و ساير قسمتها و گروههاي جامعه پرداختهاند. دانشمندان مديريت هم به تشريح مديريت كارآفريني و ايجاد جو و محيط كارآفرينانه در سازمانها پرداختهاند.
سير تاريخي مفهوم كارآفريني
سير تاريخي مفهوم كارآفريني را ميتوان به پنج دوره تقسيم نمود:
دوره اول قرون 15 و 16 ميلادي: در اين دوره به صاحبان پروژههاي بزرگ كه مسئوليت اجرايي اين پروژهها همانند ساخت كليسا، قلعهها، تأسيسات نظامي و غيره، از سوي دولتهاي محلي به آنها واگذار گرديد، كارآفرين اطلاق ميشد، در تعاريف اين دوره، پذيرش مخاطره لحاظ نشده است.
دوره دوم ( قرن 17 ميلادي): اين دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتي در اروپا بوده و بعد مخاطرهپذيري به كارآفريني اضافه شد كارآفرين در اين دوره شامل افرادي همانند بازرگانان، صنعتگران و ديگر مالكان خصوصي است.
دوره سوم( قرون 18و 19 ميلادي): در اين دوره كارآفرين فردي است كه مخاطره ميكند و سرمايه مورد نياز خود را از طريق وام تأمين ميكند. بين كارآفرين و تأمينكننده سرمايه (سرمايهگذار) و مدير كسب و كار در تعاريف اين دوره تمايز وجود دارد.