بخشی از مقاله

كاربرد طرحهاي فونداسيون هاي پي گسترده

شمع ها دو برابر ستون هاي گوشه بودند كه اين در حاليست كه نسبت مربوط براي مقاومت محور بيش از 3/1 بود. نسبت مشاهده شده بار ساختماني كل حمل شده توسط شمع ها به طور روبه فزوني اي در طي دورة ساخت به 75% افزايش پيدا مي كند. نتايج مقايسه اي آناليز بار بر شمعي به صورت ساده شده توسط Dadopield & Sharoks (472/18)داده شده است. در اينجا باربر توسط المانهاي مي رود خم كردن Plate با ضخامت باربر معادل m5/4 كه سختي بناي فوقاني محسوب مي شود مدل شده است. ما زهين را به عنوان فضاي نيمه ای كه چند لايه و الاستيك است در نظر مي گيريم كه در معرض بارهاي عمودي هم در سطح و هم در عمق در مكانهاي شمعي مي باشد. تقابل عملي بين باربر و شمع ناچيز مي

باشد، و فرآيند تكراري اي براي مطابقت دادن باربر و نشست زمين بكار رفته است . توافق مناسبي بين توزيعات مشاهده شدة بار شمع و توزيعات محاسبه شده آن در داخل گروه بدست آمده است. و همچنين تقسيم بار بين بار برها و شمع ها نيز در توافق گروه است ولي توزيع هاي مقايسه اي فشار تماس باربر كم تر نزديك هستند . محاسبات مقدماتي بيشتر خاطر نشان مي سازد كه تعداد شمع ها مي تواند از 35 به 40 تا كاهش يافته باشد. كه در ابعاد يكسان با مواردي هستند كه استفاده عملي مي شوند . ولي به صورت گسترده تر در زير نواحي مركزي باربر جاي داده شده و متراكم شده اند و تمركز يافته اند. نتايج پيش بيني مي كند كه نشست كل تا ميزان mm50 افزايش مي يابد. (كه به سختي دو برابر مقدار گروه شمع هاي بزرگ موجود مي باشد) كه اين در حاليست كه نشسته ديفرانسيلي مشابه ناچيز هستند.

شهري در بلژيك

سيلوهاي انبار غله بتن آرمر، Gheut ، بلژيك مطابق تاريخي گزارش شده توسط (18.473) Caosens & Vanimpe حاكي از بلوك شدن 4 سيلوي استوانه اي ساخته شده در طي سالهاي 1976 تا 1978 مي باشد . و همچنين حاكي از كشف لايه هاي ماسه و گل رس خوابيده بر روي هم مي باشد كه عمق قابل توجهي گسترده مي شوند باربر شمعي مستطيلي با ضخامت m2/1 در پلان 35 * 35 m مي باشد و هر سيلوي بتن آرمر داراي ارتفاع m52 با قطر داخلي m 8 و ضخامت ديوار m m 180 مي باشد، (شكل 18.27 (a)) برج اصلي m 75 در 8 متري يك انتهاي بلوك سيلو قرار دارد. در طرح ، گزينة باربر ساده در تركيب با پيشرفت خاك به كناري گذارده شده است. و لحاظ نشده است كه بخشي از آن به علت

همگن بودن شديد رسوب هاي خاك طبيعي مي باشد. همچنين شمع هاي كوبيده كوتاهتر مقرون به صرفه تر بودند نسبت به شمع هاي بلند در جا، از اين رو 697 شمع بتن آرمراي با قطر m 520 و طول m 4/13 وجود دارند كه داراي پايه هاي توسعه يافته متغير (معمولاً داراي قطر m 80) هستند و بر روي شبكة مربعي در فواصل m 1/2 نصب شدند. بار طرح مجاز بر روي اين شمع ها MN5/1 بود. براي كاهش احتمال صدمه در اثر نشست ، دو اتصال عرضي ساختمان در باركش مشخص شده بودند ولي هيچ جزئياتي از اتصالات روبنا داده نشده اند

. دو تست بار شمع استاتيك در محل صورت گرفته بود كه در هر صورت اين نتايج طوري لحاظ شده بود كه براي استفاده در پيش بيني نشست هاي گروهي شمع ها محدود هستند. در بار متوسط سر شمع 1.6MN در بلوك سيلو نشست اندازه گيري شده سر شمع يك شمع تنها تقريباً m m 3 بود. در مقايسه ، نشست هاي شمع در حدود m m 190 مشاهده شده بود. نشست هاي اندازه گيري شده در طول پريد زماني ده ساله در شكل 27/18 نشان داده شده اند و مشابه با سيلوهايي مي باشند كه بطور دائمي با تقريب 80% ظرفيت بار گذاري شده اند. عدم تقارن مشاهده شده در مشخصه هاي نشست به نظر آمده است كه بخشي به جهت حضور برج آسانسور باشد، كه مقدار كمي قبل از شروع ساخت بلوك سيلو كامل شده بود محاسبة نشست هاي پيش بيني شده بر اساس باركش تخت قرار داده شده در سطح پاية شمع بود و در معرض بار گذاري ساختماني رو به پايين و بارهاي رو به بالا حول محيط قرار گرفته بود كه عمل اصطكاك محوري در اطراف گروه شمع محسوب مي شود. (گروه شمع: دسته شمع هايي كه سر آنها را دال بتي مي پوشاند).


18.4 دو بلوك آپارتماني در مجاورت هم كوتنرگ ، موثر
يكي از شرح حالهاي شرح داده شده توسط Hanslo & Jenedeby (18.478) – Hansbol (18.476) , (18.475) , (18 .474) به ويژه فوائد شمع هاي كاهش دهنده نشست را براي ساختمانهاي مسكوني كوتاه به طوري واضح شرح داده است. در طي 1982-1981 دو بلوك مسكوني 4 طبقه در جهات مخالف خياباني در گوتنبرگ سوئد ساخته شده بودند يكي بر روي شمع هاي اصطكاكي مرسوم (بلوك 1) و ديگري بر روي شمع هاي خزش (بلوك 2) ساخته شده بود . اين ساختمانها بر روي لاية پهني از گل رس محكم كه در زير شن و ماسه و بر روي سنگ فونداسيون يافته بودند . در بلوك 1 شبكة ساختماني تيرهاي فونداسيون بتني در محل ريختگري شده اند . با فضايي براي كانالهاي سرويس .

«پيشرفت ها در اناليز باربر و طرح آن»

در زير طبقة اول و روبناي اصلي شامل المانهاي بتني پيش ساخته مي باشد. مساحت پلان ساختمان 50*14 متر مي باشد و بارگذاري ساختماني عمودي متوسط تقريباً Kpa66 مي باشد . خاكبرداري زير زمين مشابه از بالا خارج كردن Kpa44 مي باشد كه فشار اعمالي خالص رو به پايينK pa 22 را مي دهد. 211 شمع توزيع شده يكنواخت براي حمل كل بار ساختماني با ضريب ايمني 3 در برابر شكست شمع طراحي شده است. هر شمع شامل عضو چوبي 18 متري بهم تابيده در بالا با عضو بتني 10 متري مربعي مي باشد. (اندازه كنار 275 ميلي متر است) در بلوك 2 كه بتن ريخته شده در محل در سرتاسر كار بكار رفته است شامل بتن قالبي (دال) با پهناي 400 ميلي متر با ديواره هاي عرضي 6/3 متر بعنوان بخشي از زير زمين يك طبقة محل يافته است. بار گذاري ساختماني عمودي متوسط تقريباً در طول مساحت پلان 75* 12 متر ساختمان Kpa60 مي باشد ولي بعلت وزن خاك برداشته شده در سطح فونداسيون داراي كاهش فشار Kpa 51 مي باشد كه بارگذاري خالص فقط Kpa9 مي شود. 104 شمع وجود دارند كه فقط زير ديوارهاي زير زمين موقعيت يافته اند كه داراي

ظرفيت مجموع حمل تقريبي 62% از كل بار ساختمان مي باشند. هر شمع طوري طراحي شده است كه تحت بار شكست خزي عمل كند و شامل عضو چوبي بهم پيچيده شده 18 متري در بالا با قطر 300 ميلي متر و طول 8 متر عضو بتني مي باشد. از اين رو چگالي شمع ها درون گروه 38% نسبت بلوك 1 مي باشد . نشستهاي اندازه گيري شده در طي دورة 13 ساله پس از ساخت رفتار كلي مشابهي را در 2 فونداسيون با مقدار ميانگين نهائي پيش بيني شدة 50 ميلي متر از خود نشان مي دهد. اشكال 28-18 a , b را ببينيد، شكل 28-18 b مربوط به سال 1995 مي باشد. ديگر اندازه گيريها در عمق نشان مي دهد كه براي هر دو ساختمان نشست تقريباً به طور كامل ناشي از تراكم خاك در بالاي سطح پاية

شمعهاي مي باشد. نشست كل براي بلوك پ بين 50 و 36 ميلي متر و با متوسط 44 ميلي متر تغيير مي كند و اين مسئله در مورد بلوك 2 ، 48 و 30 ميلي متر يعني ميانگين 41 ميلي متر مي باشد. مشابهت در نشستهاي ديفرانسيلي اندازه گيري شده احتمالاً بخشي به جهت حضور روبناي ديوار همبر محكم در هر دو ساختمان مي باشد . در بلوك 1 روند مشاهده شده در توزيع مجدد بارهاي شمع با زمان در شكل b 28-18 به طور كامل با انتقال بار از مركز به لبه شرح داده شده است. در بلوك 2 توزيع بار سرشمع درون گروه به طوري محسوس يكنواخت است و هيچ گسستگي را در زمان نشان نمي دهد. فشارهاي تماس اندازه گيري شده زير بلوك 1 ناچيز بودند، در حاليكه موارد مشابه مربوط به بلوك 2 از حدود kpa 50 در مركز تا Kpa 30 در لبه تغيير كردند.


18.4.10 سيلوهاي انبار غله بتن آرمري:

رفتار نشست ساختاري بارگذاري شده با بار سنگين سيلو براي انبار و ذخيره دانه گندم توسط clagdan و ديگران گزارش شده است . (479/18) . باربر شمعي مثلثي با ضخامت M6/1 (m 2/33*4/15) 15 انبار سيلوي بتن آرمري را به همراه بالابرها و ديگر وسايل ماشيني در يك مسير پشتيباني مي كند. بيش از 200 شمع در حدود m10 درون لاية m 3-2 سنگ آهك كه بر روي Liasclay (نوعي سنگ آهك رسي) قرار دارد. ، قرارداده شده اند. بار خالص متوسط تحميلي زير ناحية انبار سيلو در سطح باربر Kpa350 مي باشد. آناليز اين طرح بر پاية روشهاي تكراري كوپل نشده با باربر و دو بناي معادل ساخته شده بر روي پا طاق ها بود كه محكم بودن آن ناشي از آناليز نشست با استفاده از مدل زميني لايه بندي شده در ارتباط با تقريب steihbrenner بود. شكل 15.25 شمارنده هاي نشست (nm)سیزده سال پس از پايان ساخت ؛(b) نشست هاي متوسط و بارهاي سرشمع. در نمايي تعداد كثيري از شمع

هاي جاي گرفته در نزديك هم آناليز روابط متقابل بر پاي، باربر تخت بنا شده در سطح پاية شمع بود. تراز كردن ددقيق فونداسيون در 1984 نشست هاي ديفرانسيلي و ماكزيمم را در حدود mm15 و mm9 نشان داد كه در عرض پهناي سر سنگين بار دار گرفته شده. اين ها خيلي كمتر از مقادير پيش بيني شده mm70 و mm3 هستند. كه در اصل به عنوان توالي اي از ناچيز پنداري سختي زمين مي باشد. در هم پيچيدگي مشاهده شده باربر مثلثي ممكن است از تركيب بارگذاري نامتقارن القا شده بوسيله پر كردن نا متعادل انبارهاي سيلو و سختي زمين غير يكنواخت در سرتاسر ناحية پلان فونداسيون باشد.

18.4.11 فروشگاه بزرگ Basilden، انگلستان:

طرح و رفتار بعدي پي هاي گسترده شمعي براي فروشگاه بزرگي در باسيلون، انگلستان تسط Riekard و ديگران شرح داده شده بود. (840/18) اين ساختمان سه طبقه داراي ناحية پلاني بزرگ (48*166m) به همراه زير زميني يك طبقه بود. (عمق 48*76*5m) شكل (a) 18.29 را ببينيد. لايه درس لندني در محل سايت ؟ زده شده است كه داراي ضخامتي در حدود m100 مي باشد و تقريباً تا سطح زمين گسترده مي شود. سطوح آبهاي زير زميني مشاهده شده در لوله هاي شاغولي نصب شده در طي بررسي محل m 1 از سطح زمين بالا آمد. رو بناي اين ساختمان ساخته شده از قالبهاي بتن آرمري مي باشد . با ستونهايي كه اكثراً در شبكه هاي m 8/15*6/4 فضا يافته اند و داراي پوشش خارجي آجري مي باشد. بار دائم محاسبه شدة ساختمان كه شامل پرداخت هاي كار مي شود فقط معدل Kpa50 مي باشد . حتي ماكزيمم بار عمودي (متوسط Kpa70 بار موثر و بار دائم) كم تر از وزن خاك

برداشته شده در زير زمين در طي خاكبرداري مي باشد. (كم كردن فشار kpa90) كه منجر به نيروهاي خالص روبه بالا بر روي پي در نتيجة برآمدگي زمين و فشار آب زير زميني مي شود. اين هزينه پيش بيني شده با پهناي نسبي (m 6/1) باربر تخت از باربر نازك تر با تنها يك شمع در جا در زير هر ستون بيش تر است. علاوه بر اين ، اين سيستم باربر شمع دار بدون ترديد و ناچاراً منجر به نشست هاي ديفرانسيلي پايين تر خواهد شد، كه در نتيجه خطر شكست ثانويه يا ديگر صدمات را براي پانل هاي آجري و پايان كارهاي معماري كاهش مي دهد. آن همچنين در طرحي كه صرفه جويي هايي هزينه اي بيشتري را مي تواند با حساب بارهاي حمل شده بر پايه باربر در عوض در نظر گرفتن كل بار ساختماني حمل شده توسط شمع ها داشته باشد، شناخته شده بود. (30% در شمع كاري، 15% در مسطح كردن باربر). روش تكراري ساده شده اي براي وارسي عمل دروني متقابل ساختمان خاك بكار رفته بود. اولاً ، دال زير زمين توسط شبكة ساختماني تيرها مدل شده بود و در گره ها توسط پاطاق هاي Winklerحمايت شده بود.

ثانياً جابجايي هاي عمودي تقريبي گروه شمع تحت عمل بار گذاري كاربردي بار در نظر گرفتن اينكه شمع ها در نيم فضاي الاستيكي جاي داده شده اند كه سختي انها بطور خطي با عمق افزايش يافته كه مقادير جديدي از سختي پاطاق ها را براي تعيين باعث مي شود. تكرار بين دو آناليز جداگانه تا زماني كه مقادير سختي پاطاق ها همگرا شوند ادامه يافته بود. در طرح نهايي، باربر m m 700 تا ميزان m m 900 در مجاورت شمع ها پهن شده است. زير ستون ها اين شمع هاي درجا (بتن ريخته شده در محل) داراي طول m 11 هستند كه داراي قطر محور m m 1055 مي باشند و داراي قطر پايه under – ream m m 3150 مي باشند. زيرزمين و ديوارهاي پارتيشن، اين شمع ها داراي اندازه اي يكسان مي باشند. ولي داراي

محور كوچكتري هستند و قطرهاي under – ream كوچكتري دارا هستند. ديوارهاي زير زمين با ضخامت m m 600 بر روي شمع هايي و در موقعيت ستون ها حمايت شده اند و به طور يكپارچه به باربر و دال كف زمين متصل شده است. نشست هاي پيش بيني شده تحت بارگذاري ساختماني ماكزيمم و اثرهاي روبه بالاي ناچيز در شكل (b) 15.29 نشان داده شده است. كه به همراه بارهاي شمع نظير به نظير در پرانتز مي باشد كه به عنوان درصد بارهاي ستوني بيان شده است: بنابر اين نشست ماكزيمم m m 7 بين ستونها در مطقة لبه اي نشان دهندة كرنش زاويه اي (نسبت tشكل افقي به شكل عمودي 1400/1 مي باشد.

 

دامنة متغير بارهاي ماكزيمم طرح شمع در شكل (c) 8.29 نشان داده شده است كه با لحاظ كردن تركيبات موردي بارهاي مختلف بدست آمده است.

مشاهدات ميداني الگوي پيچيده اي از رفتارهاي باربرها در طي ساخت ساختمان آشكار كرد كه مشكلات اضافي طرح را در زمانيكه فونداسيون هاي باربر شمع با زيرزمين ها طراحي مي شود بازتاب مي كند. با اين وجود نتايج ابزاري بررسي مفيدي را بر روي عملكرد پي و فرضيه هاي اصلي طرح بويژه نياز براي طرح شمع ها به جهت تطبيق و اصلاح نيروهاي كششي اصلي فراهم مي آورد. نشستهاي اندازه گيري شده در پايان ساخت در شكل 29-18 نشان داده شده است كه به همراه بارهاي شمع اندازه گيري شده و فشارهاي تماسي مؤثر باربر در پرانتز مي باشد. (تراكم مثبت). توجه كنيد كه فشار اندازه گيري شدة آبهاي زيرزميني در پاية باربر Kpa47 بود. اين رفتار مشاهده شده خيلي بيشتر نزديك به پاسخ پيش بيني شده

با در نظر گرفتن بارگذاري ساختماني مينيمم و ماكزيمم مي باشد. نسبت به آنچه كه در شكل b29-18 نشان داده شده است. بدون حضور شمع ها اين مسئله قابل شك است كه آيا بار دائم ساختماني كافي خواهد بود تا باربر زير زمين را در سرتاسر فرآيند ساخت نگاه دارد يا نه. 12-4-18 برج اداري سنگاپور: در مثالي كه توسط ليئونگ و ديگران گزارش شده (1841) برج اداري 42 طبقه اي در طي سالهاي 1982 تا 1985 ساخته شده است كه توسط باربرهاي شمعي پي يافته در لاية ضعيف سنگي حمايت شده است و زير زمين يك طبقه اي در بالاي بخشي از ساختمان قرار دارد. باربر گستردة مثلثي اي با ضخامت 2 متر و شمع هاي در جاي بتني 202 عدد با قطر 15/1 تا 5/1 متر و اندازة 7 تا 13 متر مي باشد كه درون

سنگي محكمتر جا گرفته است. ساختمان بتني در سرتاسر كار به كار رفته است. كه با دالهاي كف مي باشد كه در دهانة بين ديوارهاي هستة مركزي سنگين و ستونهاي نما بكار رفته است. اين باربر بعنوان دالي بتني بر روي ميانة الاستيكي روش محدود متفاوتي را به كار مي برد آناليز شده بود. اگر چه هيچ جزئياتي داده نشده است. از نتايج اندازه گيريها بر پاية ابزار ميداني گسترده نويسندگان نتيجه گرفتند كه كمتر از 5% كل بار ساختماني عمودي بر روي پاية باربر در انتهاي ساخت حمل شده بود. نشستهاي اندازه گيري شده كوچك بودند و تغييرات بزرگي دربارهاي سر شمع مشاهده شده بود. (9/3 تا 12 MN) و بارهاي پاية شمع از 1/2 تا 3/4 MN تغييرات داشتند. فشارهاي تماسي اندازه گيري شدة باربر در رنج 50 تا 110 Kpa بودند با مقادير بزرگتر وقوع يافته در زير هستة مركزي متأسفانه هيچ مقايساتي بين رفتار مشاهده شده و محاسبه شده داده نشده است.

13-4-18 ساختمان جديد دادگاه ، ناپل – ايتاليا:
نشست ساختمان جديد دادگاه در شرق شهر ناپل توسط كاپوتو و ديگران (482/18) شرح داده شده و داراي ساخت تركيبي چارچوب هاي فولادي و ديوارهاي اصلي بتن آرمراي هستند. بار دائم كل ساختمان تقريباً 1500 MN مي باشد. باربر شمع دار در لاية دانه اي پي يافته است و داراي شكل بي قاعده پلان با ابعاد كلي m 200*52 مي باشد . باربر داراي الاستيك ساده نوع ؟ شده توسط Poulos (483/18) بر اساس فاكتورهاي مؤثر بكار رفته در ارتباط با داده هاي اندازه گيري شده از تست هاي ميداني بر روي شمع هاي جداگانه مي باشد. كه توافق رضايت بخشي را بين نشست هاي مشاهده شده و محاسبه شده پي گسترده شمع دار داد.

14-4-18 برجهاي اداري فرانكفرت، آلمان:

اكثر كار توسعه و پيشرفت علمي در مورد پي هاي باربر دار شمع دار در سالهاي اخير در يك سري از ساختمانهاي بلند در فرانكفورت انجام شده است. آلمان ، در عمل با توجه به نمايش عملكرد و ابزار ميداني پي در اينجا لايه اصلي يافت شده خاك بين لندني مي باشد ولي احتمالاً داراي همگني افقي كمتري مي باشد. اين در حاليست كه هيچ ساختمان بلندي در لندن در دو دهه گذشته ساخته نشده است. به استثناي برج ادري Cannary Wharf كه بيشتر بخاطر محدوديت هايي برنامه ريزي حقوقي و قانوني مي باشد كه هيچ ممانعت هاي اين چنيني در فرانكفورت وجود نداشته است. در طي دوره 80-1960 ساختمانها در فرانكفورت كه 20 تا 40 طبقه داشتند معمولاً برر وي پي هاي باربر تخت با ضخامت 4-2 متر با فشار

هاي تماس متوسط در رنج Kpa400-200 حمايت شده بودند. به طور مثال مقاله Breth & Adam (484/18) را ببينيد. در هر صورت اين ساختمانها به مقدار m m 200 نشست كردند و به طور وخيم تر اغلب داراي انحراف 20% از نشست متوسط باور بودند؛ كه اين مورد آخري نتيجة همگن بودن محلي در زميني بود كه معمولاً نمي توانست در بررسي هاي سايت و محل كشف شده باشد. (بعنوان مثال گنجايش هاي نازك ماسه ، لاي و سنگ آهك) بنابر اين ابتداً براي كاهش شيب و همچنين كاهش اثرهاي نشست بر روي ساختمان هاي نزديك اكثر بيشتر ساختمانهاي بلند اخير با پي هاي گسترده و شمع دار ارائه شده است.

مثال اول اشاره به ساختمان torhausدر فرانكفورت دارد كه توسط somner و ديگران (485/18) . (486/18) و somner (487/18) گزارش شده است. بلوك 22 طبقه اصلي داراي برج مركزي 30 طبقه مي باشد و بر روي دو بار بر شمع جداگانه توسط مسير زيرگذر جاده اي حمايت شده است . هر بار به مثلثي (m 5/24 *5/17) داراي ضخامت m 5/2 مي باشند و نزديك به سطح زمين اصلي شكل گرفته است كه اين در حاليست كه 42 متر در جا با اندازه اي يكنواخت و با قطر m 9/0 و طول m 20 و با فاصله 5/3 -3 برابر قطر به طوري يكنواخت در شبكه اي مثلثي توزيع شده اند. همچنين ساختمان هاي 6 طبقه اي وجود دارند كه بر روي لايي و شالودة نواري بنا شده است كه حول بلوك اصلي گروه شده است. ساخت ان در طي سالهاي 85-1983 صورت گرفته است . انتخاب شمع پي ها در عوض باربر تخت با عنايت زير زمين، اداره شده بود، نسبت باريكي زياد برج تقريب نزديك پل هاي ريلي مواردي بودند كه حساس در جنبش هاي بنا انديشيده شده اند. طرح پي ساختمان بر اساس يك سري از آناليزهاي الماني محدود 2 بعدي بود. كه به عنوان تحكيم روبنا محسوب مي شود. و تغيير

شكل فيزيكي غير خطي خاك محسوب مي شود و افزايش خطي اي را با افزايش عمق در سختي زمين در نظر مي گيرد. بار ساختماني عمودي كل اعمالي بر هر بار بر تقريباً MN200 مي باشد. مشابه فشار متوسط Kpa47 و اگر هيچ باري بر روي پاية باربر حمل نشده باشد ما داراي بار متوسط شمع MN 48 هستيم از انجايي كه اين شمع ها ابتدا براي كاهش نشست باربر بكار رفته بودند ، آنها تخمين زده بودند كه ظرفيت تحمل نهايي در طرح استفاده شده بود. به ويژه ، محاسبات نشان داد كه 75% كل بار كاري توسط شمع ها حمل خواهد شد و 25% توسط باربر با نشست ساختماني متوسط m m 140 حمل خواهد شد. مثال سوم راجع به ساختمان اداري موزه تقريباً 60 طبقه اي به ارتفاع m 256 مي باشد كه به طوري گسترده توسط Soamner (487/18) (488/18) گزارش شده است. و ديگران (491/18) و Tamaro & Brand (492/18) به همراه نتايج تست هاي مرتبط سانتيرفوژ بدست آمده توسط

Thaher & yessbeger (493/18) (494/18) . باربر مربعي m 8/58 (m 6 پهنا ، ستون سر باريك تا 3 متر در لبه ها) با 64 شمع در جا تركيب شده است. (قطر m3/1 ) تا نشست ها را كاهش دهند. براي به حداقل رساندن زمانهاي خم شدن باربر اين شمع ها زير رو بنا حاصل بار اصلي در سه حلقه concentric گروه بندي شده است و اندازه هاي شمع هاي دروني مي باشد. فاصله بين شمع ها 1-5/3 -6 برابر قطر شمع تغيير مي كند. اين ساختمان در طي سالهاي 90-1988 ساخته شده بود. بار ساختماني عمودي كل 1880MN نظير به نظير

ناخالصي متوسط با فشار اعمالي Kpa544 مي باشد اگر چه بار گذاري خالص خيلي كمتر است. زيرا باربر در عمق m 14 در زير سطح زمين نصب شده بود. كهچيزي در حدود m 9 زير جدول زير زميني مي باشد . در طرح طوري در نظر گرفته شده بود باندهاي پاييني و بالايي بر روي بار متوسط شمع هايي حمل شوند كه به ترتيب 55% و 30% بار كل ساختمان بودند، با بار بر و شمع هايي كه طوري تناسب يافته بود كه هر دو شرط را بر آورده سازد. اين شمع ها داراي قدرت نهايي كافي براي حمل بار كل ساختمان مي باشند. ولي ظرفيت حمل ژئوتكنيكي آنها خيلي كمتر از آن چيزي است كه بارهاي انتقال يافته به شمع ها را محدود سازد. نتايج مقايسه اي آناليز عددي و اندازه گيري هاي ميداني گسترده در فصول 12 و 13 اين كتاب خلاصه شده است. به همراه داده هاي ارزشمندي درباره ساختمانهاي اين توالي در آلمان كه توسط پي هاي گسترده شمعي حمايت شدند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید