بخشی از مقاله

• كوهنوردى و خطر

ورزش كوهنوردى، با خطر همراه است، معمولاً بخشى از هر كتاب آموزش كوهنوردى، اختصاص به شناخت خطرهاى كوهستان و راه هاى مقابله با آن دارد. همچنين، در بيشتر شماره هاى هر مجله كوهنوردى، اخبارى از حادثه هاى مرگبار يا دردناك به چشم مى خورد. و در صفحه شناسنامه بسيارى از نشريات كوهنوردى، (و برگه هاى درخواست عضويت باشگاه هاى كوهنوردى و بروشورهاى همراه وسايل كوهنوردى) به «خطرهاى ذاتى» اين فعاليت به صراحت اشاره شده و از خواننده خواسته شده كه مسئوليت عواقب ناشى از حادثه هاى كوهستان را شخصاً بپذيرد.


سازمانهاى جهانى كه فعاليتشان مرتبط با كوهپيمايى است، به اين ويژگى اشاره دارند، براى مثال در مجموعه رهنمودهايى كه اتحاديه جهانى حفاظت (IUCN) در زمينه نگهدارى و استفاده از مناطق كوهستانى ارائه داده است، در چند مورد به خطرهاى محيط هاى كوهستانى اشاره شده است: «رهنمود ۱۴۲- مخاطرات به طور سرشتى بخشى از تجربه كوهستان به شمار مى روند، بايد آن را پذيرفت و به رسميت شناخت. نبايد هراس داشت، اما به وسيله احتياط مستمر و درونى شده مى توان هراس را دست آموز و مهار كرد، مخاطرات را پشت سر گذاشت يا با آن روبه رو نشد و از كوهستان لذت برد.

كوهستان هيچگونه بى احتياطى را بر نمى تابد. » لازم به يادآورى است كه آن درجه از «احتياط مستمر» كه بتوان با آن به كلى از خطر كوهستان دور شد، عملاً دست نيافتنى است و با كوهنوردى هاى نوآورانه و دشوار، قابل جمع نيست. بيان واقع بينانه خطرهاى كوهنوردى را مى توان در يكى از بندهاى «بيانيه تيرول» ديد كه توسط كريس بانينگتون، كوهنورد پرسابقه در كنگره آينده ورزش هاى كوهستانى در اينسبروگ اتريش (۸ سپتامبر ۲۰۰۲) خطاب به كوهنوردان خوانده شد، و مورد قبول بيش از يك صد كارشناس و كوهنورد و سنگ نورد برجسته جهان قرار گرفت: «مسئوليت خطر كردن ها (risks) را بپذيريد.»


بررسى هاى آمارى بسيارى در زمينه خطرهاى كوهنوردى انجام شده است. فقط براى ارائه يك نمونه، مى توان يادآور شد كه از ميان ۲۱۲ نفر كوهنورد كه از ايران در قالب تيم هاى اعزامى فدراسيون از۱۳۵۲ تا ۱۳۸۲ به كوه هاى بلند جهان (هيمالايا، قراقوروم، تيان شان، پامير) رفته اند، پنج نفر در كوه كشته شده اند (مرحومان عبدالله عزيزى، حسين حراستى، جلال فروزان در برنامه هايى به جز برنامه هاى فدراسيون،

محمد داودى در يك برنامه فدراسيون در داخل كشور، محمد اوراز در يك برنامه برون مرزى فدراسيون). اين ميزان خطر (نزديك به ۵/۲ درصد)، نشان دهنده ميزان ريسكى است كه كوهنوردان جدى و پركار، كم و بيش با آن مواجه اند. البته كوهنوردى عمومى، نسبت به كوهنوردى در كوه هاى بلند جهان، خطر بسيار كمترى دارد، به طورى كه شايد بتوان گفت خطر آن از خطر رانندگى حرفه اى و حتى غيرحرفه اى در ايران كمتر است.


• مسئوليت حوادث كوهنوردى
طبق بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامى «حوادث ناشى از عمليات ورزشى مشروط بر اين كه سبب آن حوادث، نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد و اين مقررات هم با موازين شرعى مخالفتى نداشته باشد» جرم به شمار نمى رود. در مورد كوهنوردى به جاى «مقررات»، مى توان عرف جامعه كوهنوردى را مدنظر قرار داد، و گفت به شرط آنكه اين عرف در مكان ورزش (كوهستان) و در زمان اجراى برنامه رعايت شده باشد،

مسئوليت حوادث كوهنوردى و عواقب آن (تا حد مرگ) بر عهده كسى نيست. چنانچه اين مصونيت براى دست اندركاران ورزش نبود، انجام تمرين ها و اجراى برنامه هاى ورزشى جدى چنان پرمسئوليت مى شد كه ممكن بود كسى به سرپرستى يا مديريت يك فعاليت ورزشى تن ندهد. از سوى ديگر رعايت نكردن مقررات و عرف ورزشى موجب مسئوليت است كه به ويژه در مورد سرپرستان و مربيان و افراد كارآزموده همراه ورزشكاران، بسيار بيشتر است.

سرپرست وظيفه دارد تناسب فعاليت ورزشى را كه بر عهده ورزشكار گذاشته مى شود، با صلاحيت و آمادگى او در نظر بگيرد؛ بر مناسب بودن وسايل و پوشاك او نظارت كند و به شرايط جوى كه فعاليت هاى ورزشى در آن صورت مى گيرد… توجه كند»۶، در موقع بروز حادثه به سرعت و به شيوه اى مناسب به كمك آسيب ديده بشتابد و … قصور در اين موارد، موجب مسئوليت براى وى خواهد بود.


حادثه و آسيب ديدگى جزيى از هر فعاليت ورزشى است، و در ورزشى مانند كوهنوردى جدى، مى توان گفت كه خطرپذيرى يكى از اركان فعاليت است. اما در برنامه هاى«ملى» بايد اين خطرپذيرى كمتر از برنامه هايى باشد كه چند كوهنورد با سطح تجربه كم و بيش يكسان و به شكل دوستانه اجرا مى كنند. چرا كه در شكل دوم، همگى با مسئوليت يكسان به استقبال خطر مى روند و على القاعده پاسخگوى مقام يا جماعتى از مردم نيستند. برعكس، در تيم هاى ملى، ورزشكار جزء سرمايه هاى عمومى به شمار مى رود و از سوى يك سازمان اعزام مى شود، و چون اين اعزام با هزينه مردم انجام مى شود، مسئوليت سرپرست سنگين تر است و بايد به عموم مردم (اعم از متخصص و كارشناس، يا فرد عادى) پاسخگو باشد.


• بررسى مرگ محمد اوراز
با توجه به گزارش فدراسيون كوهنوردى از حادثه گاشربروم يك ۷ و فيلم «از صعود تا صعود» ۸ مشخص است كه اوراز و مقبل هنرپژوه از حدود ارتفاع ۷۸۰۰ متر به ارتفاع ۷۲۰۰ متر، روى يك شيب برفى- يخى سرخورده و پايين آمده اند. علت اين سقوط هر چه بوده (ريزش بهمن، رانش برف و يخ يا سنگ، و يا احتمالا» لغزش پا)، در هر صورت دو نفر نامبرده در زير برف مدفون نشده اند و پس از پيدا شدن توسط «تيم پشتيبانى»، محمد در قسمت سر آسيب ديدگى ظاهرى نداشته اما ظاهراً دچار اشكال جدى در ناحيه كمر بوده است.

در مرحله انتقال به بارگاه ۳، او باز سقوط مى كند (همراه دو نفر ديگر) و اين بار دچار آسيب ديدگى و خونريزى شديد در ناحيه سر مى شود. به اين ترتيب مى توان حدس زد كه اوراز در اين مرحله، آسيبى بيشتر از سقوط اول را متحمل شده است. آن طور كه از گزارش و فيلم بر مى آيد، كمك هاى اوليه مانند تلاش براى تثبيت قسمت هاى مشكوك به شكستگى يا آسيب ديدگى (ستون فقرات، …) پانسمان سر، و يا ديگر كارهاى مشابه، دست كم تا حدود هفت ساعت پس از پيدا شدن اوراز و هنر پژوه صورت نگرفته است. به عبارت ديگر دقايق و ساعت هاى حياتى از نظر اجراى كمك هاى اوليه، بدون انجام كار قابل توجهى سپرى شده اند.


كشيدن مصدوم بر روى برف و يخ و سنگ بدون برانكار مناسب كه داراى كفى محكم و حفاظ براى ستون فقرات و سر باشد، موجب وارد شدن يا تشديد آسيب ديدگى هاى ستون فقرات و جمجمه مى شود، به ويژه كه او در مراحل بعدى هم چند بار به داخل شكاف هاى يخى و … سقوط مى كند. نفوذ آب از چادر و زيراندازى كه به دور اوراز پيچيده شده (مطابق اظهارات همراهان او، نايلون از بارگاه دوم به پايين، به دور او پيچيده مى شود) باعث اتلاف شديد دماى بدن مى شود.


عامل تشديد كننده اين اتلاف دما، تعريق بدن و دفع ادرار و مدفوع در مدت تقريباً پنج شبانه روز و نيز ريزش برف بر سر و صورت بوده است. از دست دادن دما، مى تواند به هيپوترميا (Hypothermia) يا آسيب ديدگى شش ها و ديگر اندام هاى درونى منجر شود. در گزارش هاى ارائه شده، هيچ اشاره اى به تغذيه اوراز در پنج روز پس از حادثه نشده است. فقط در يك مورد در فيلم اشاره مى شود كه در روز اول به علت خونريزى، از دادن آب به او خوددارى مى شود، و در گزارش كتبى چند جا به كمبود يا نبود مواد غذايى و آب (براى همه) اشاره شده است. همچنين از گزارش مشخص است كه در دو روز اول سرم هم به او وصل نشده است. كم شدن آب بدن، يكى از عوامل بسيار خطرناك در كوهنوردى است كه مى تواند به تشديد عوارضى مانند سرمازدگى، هيپوترميا، از دست رفتن حس تشخيص و عوارض قلبى- عروقى منجر شود.


نظريه: اجرا نشدن كمك هاى اوليه، ناآشنايى افراد تيم پشتيبانى به اصول حمل مصدوم و نجات در كوهستان، ارائه نشدن رهنمودهاى مناسب از سوى سرپرستى به منظور حمل مصدوم با بهترين شيوه ممكن به كمپ ۳ آسيب ديدگى اوليه را در چند ساعت پس از حادثه به ميزان زياد تشديد كرده است.
موارد قصور: تيم پشتيبانى (چهار نفر حاضر در بارگاه ۳ در روز صعود به سوى قله) و ديگر افراد گروه، نهايت تلاش خود را براى يافتن و حمل يا هدايت مصدومان به پايين انجام داده اند.

با نگاهى به فيلم و تجسم شرايط آب و هواى خراب در ارتفاع ۷۰۰۰ تا ۵۰۰۰ متر، مى توان به دشوارى طاقت فرساى اين كار كه تا سرحد مايه گذاشتن از جان پيش رفته پى برد. اما، تلاش و فداكارى اگر در وضعيت مناسب صورت نپذيرد و يا با دانش كافى توام نباشد، ممكن است به نتيجه مطلوب منتهى نشود. موارد قصور در ارتباط با حادثه گاشربروم-۱ را مى توان به دو دسته تقسيم كرد: موارد كلى كه به شيوه مديريت فدراسيون كوهنوردى مربوط است، و موارد خاص كه مربوط به برنامه گاشربروم-۱ است:


موارد كلى: فدراسيون كوهنوردى هيچگاه به شكل منطقى و مستدل به مسئله خطرات كوهستان نپرداخته است و به جز يكى دو مورد اشاره ضمنى و گذرا، در هيچ يك از گاهنامه ها و اطلاعيه هاى خود به اين نكته اشاره نكرده كه كوهنوردى جدى و ممتد در بردارنده ريسك و حادثه است و هرچه روزهايى كه شخص در كوه سپرى مى كند، بيشتر شود و اين كوهنوردى ها در ارتفاع بالاتر انجام شود، خطر بيشتر مى شود. مسئولان فدراسيون، پس از حادثه مرگ اوراز در مورد پرخطر بودن هيماليا نوردى زياد صحبت كرده اند ، اما پيش از اين تقريباً هيچ بحثى در اين زمينه نداشته اند. به اين ترتيب فدراسيون تا حدودى سبب ساز سهل انگارى در ميان كوهنوردان (حتى هيماليا نوردان خود) و زمينه ساز ناآمادگى ذهنى خانواده هاى كوهنوردان شده است.


فدراسيون كوهنوردى، چند بار هم كه به موضوع حادثه در كوهستان پرداخته، به اين تصور دامن زده است كه كوهنوردانى كه بيشتر به كوه مى روند (با تجربه ها) يا اشخاصى كه دوره هاى رسمى را گذرانده اند(به طور مشخص، مربيان فدراسيون) كمتر در معرض حادثه با اين موضوع با داده هاى آمارى و واقعيت هاى جهان كوهنوردى مغايرت دارد. در واقع مربيان كار آزموده يا افراد باتجربه فقط اگر به هدايت اصولى و محتاطانه يك گروه كوهنورد براى اجراى برنامه اى پايين تر از حد نهايى توان خود بپردازند، مى توانند ضريب برخورد با حادثه را كم كنند؛ نوآورى و ركوردشكنى در كوهنوردى با خطر بسيار همراه است. طبق مقررات و عرف ورزش ها، آموزش مناسب شرط اوليه در برنامه ريزى فعاليت هاى ورزشى است. در فدراسيون كوهنوردى، از قابليت هاى فنى پيشكسوتان، مربيان و ديگر كوهنوردان با تجربه كشور در حد مناسب و كافى استفاده نمى شود.


به طور مشخص، در زمينه هيماليانوردى، عمده نيروى آموزشى فدراسيون متشكل از كسانى است كه فعاليتشان در كوه هاى بلند محدود به كارهايى است كه با همين مديريت كنونى شروع شده است. در واقع فدراسيون از تجربه پيشينيان، و كوهنوردان بيرون از دايره بسته همكاران خود، كمتر استفاده كرده است. همچنين از استخدام مربى خارجى (كه پس از چند برنامه اوليه آن در هيماليا لازم بوده) خوددارى كرده و به توصيه هاى كارشناسان در اين زمينه توجه نكرده است.
فدراسيون وظيفه دارد براى تيم هاى ملى، «ورزشكاران نخبه و طراز اول» كشور را شناسايى، گزينش و تقويت كند». در فدراسيون كوهنوردى، اين رويه به نحو مناسبى اعمال نمى شود، اگرچه چند نفرى از اعضاى بعضى از تيم هاى ملى كوهنوردى، جزء كوهنوردان برجسته كشور بوده اند. اما تركيب غالب آنها شامل كوهنوردان كم تجربه و آموزش نديده بوده است. مى توان گفت فدراسيون كوهنوردى قابليت جذب و تحمل كوهنوردانى را كه بيرون از فدراسيون تجربه اندوزى كرده و آموزش ديده اند، و به همين دليل در برابر دست اندركاران فدراسيون جسارت بيان، و«ادعا» دارند، ندارد. در مدت تقريباً هشت سالى كه از شروع برنامه هاى هيماليا نوردى «ملى» فدراسيون مى گذرد، بيشتر چهره هاى پرسابقه، صاحب سبك و داراى قدرت و جسارت با آن كه با فدراسيون شروع به همكارى كرده اند، به دلايل گوناگون از آن رانده شده اند. به نظر مى رسد كه مديريت فدراسيون، در انتخاب تيم هاى ملى بيشتر خواهان كوهنوردان متوسط و حرف شنو!! است.


۴-۱-۳) در فعاليت هاى ورزشى، «رعايت اصل سلسله مراتب مهارت ها و حركات يك اقدام احتياطى است» و به عبارت ديگر بايد از «انجام يا ارجاع حركتى كه ورزشكار حركت مقدم بر آن را نمى داند، پرهيز كرد. زيرا عدم رعايت اين قاعده ممكن است موجب صدمه شود و چون اين بى توجهى از نظر علم حقوق تقصير محسوب مى شود، مربى مسئول پيامدهاى قانونى آن خواهد بود». در كوهنوردى، اعزام شخصى كه سابقه ناچيزى در اجراى كارهاى فنى و زمستانى دارد، يا بر اصول كمك هاى اوليه، كار با قطب نما و حمل مصدوم مسلط نيست، به هيماليا و ديگر رشته كوه هاى بزرگ، قصور به شمار مى رود.



لایه بندی لباسها (Insulation) :: مهمترین یاور و کمکی که ما در این نبرد داریم، عایق بندی بدن خود با پوشاک مناسب است. نقش پوشاک در اینجا کمک به کاهش انتقال حرارت است که به علت شکل اسفنجی و وجود فضاهای خالی بین بافت آنها انجام می شود. در واقع هوا بهترین عایق برای محافظت بدن در برابر سرماست. فضای خالی بین بافت های لباس باعث کاهش شدت انتقال انرژی از سطح پوست به لایه های بالاتر می شود. در مقابل آب و رطوبت عایق ضعیف تری نسبت به هواست. به همطن دلیل است که پوشاک ضد باد (windproof) از پارچه های بدون منفذ تهیه می شوند.


چگونه بدنمان را عایق بندی نماییم :: اگر شما یک خانه بودید در این صورت عایق بندی شما با کمی پشم شیشه و ورق های فایبرگلاس، کار سختی نبود اما اینطور نیست. متاسفانه موجود زنده ای هستید که بدنش دائما در حال تنفس است و تنها از گردش در محیط های معمولی راضی نمی شود بلکه نیاز دارد تا در سردترین محیط ها هم به فعالیت بپردازد.

عایق بندی مناسب به معنی پوشش بیشتر نیست. عامل راحتی را نیز باید در نظر بگیرید. در واقع در اکثر مواقع فقط چند میلی متر ریز اقلیم (Microclimate) مناسب در کنار پوسستان به شما راحتی مورد نظر را می دهد. دقیقا همان کاری که حیوانات در طبیعت در سرمای شدید به کار می برند. بر این اساس باید به این موضوع توجه اساسی داشته باشید که هوای محبوس شده در بافت های پوشاکتان در واقع بهترین عایق حفظ حرارات بدنتان است. همان عاملی که کمپانی های تولید کننده پارچه نیز در تولید پارچه های مناسب از ان استفاده می کنند.

این ریز اقلیم پیرامون بدن به علت جریان هوا (باد) دائما در حال خنک شدن است و به همین دلیل است که پوشاک تولید شده از پارچه های ضد باد مثل Pertex یا Ventile جز ضروری پوشاک کوهنوردان هستند. میزان حراراتی که یک کوهنورد در حین فعالیت تولید می کند برای سنجش میزان ضخامت عایق های وی بسیار مهم است و باید کنترل گردد. يک فرد که فعالیت می کند 1600 درصد از شخصی بدون تحرک انرژی (گرما) تولید می کند. به این دلیل است که می بینیم در اورست کوهنودان می توانند در دمای-15°C هم به کوهنوردی بپردازند. زمانیکه مفهوم عایق بندی را دریافتید نکته مهم دیگریباقی مانند و آن اینست که.......


گرم شدن بدن دشمن گرم ماندن آن است ('Getting hot is the worst way to stay warm'):: زمانیکه فعالیت می کنید و یا دمای محیط اطرافتان بیشتر از 37°C یا هردو، دمای بدنتان افزایش می یابد. زمانی دمای پوست بدن به 37°C می رسد بدن شروع به عرق کردن می نماید. عرق کردن تلاش بدن برای از دست انرژی (گرما) و رسیدن به تعادل حراراتی است. همانطور که همه ما می دانیم، زمانیکه بدن عرق میکند و پوست مرطوب می شود، آب شروع تبخیر شدن از سطح پوست می کند و سبب می شود تا پوست شما سرد تر شود.

علت این امر این است که زمانی ک عرق از سطح پوست شما به علت باد جدا می شود امکان تشکیل یک لایه نمدار از هوا در اطراف پوست بدنتان وجود نخواهد داشت وهرچه تعداد مولکول های جدا شده از پوست شما بیشتر مولکول های آب تولید شده توسط پوست باشد شما بیشتر (سریعتر) سردتان می شود. باد بیشتر (تند تر) تنیجه ای جز احساس سرمای بیشتر بر پوست شما برای شما نخواهد داشت. برای جدا شدن یک مولکول آب از سطح آزاد آب مقدار مشخصی انرژی لازم است و این مقدار انرژی با شدت باد رابطه عکس دارد. این همان پدیده معروف اثر باد سرما زایی (WindChill Effect) است. این فرآیند به شدت در کنترل دمای داخلی بدنتان موثر است و شما را سرد می کند (احساس سرمای بیشتری می کنید).
اما ...


مشکل اینجاست که وقتی یک کوهنورد فعالیت می کند و در نتیجه عرق می کند، حفره های خالی موجود در بافت لباس های وی پر ازآب می شود و به این علت هوا خاصیت عایق بودن خود را از دست می دهد. در این شرایط انرژی می تواند از طریق آبی که در اين حفره ها وجود دارد سریعتر انتقال پیدا کند. ....

برای خنک کردن بدن در این شرایط باید دمای هوای محیط کم شود . برای این کار یا باید کاهش سطح تولید انرژی (گرما) توسط عضلات اتفاق بیافتد یا به وسیله تعویض (remove) پوشش های مان اجازه دهیم تبخیر عرق از سطح پوستمان به راحتی اتفاق بیافتد. با آبی که در داخل بافت پارچه ها وجود دارد احساس سرما بسیار شدید تر حاصل می شود. بخصوص اگر پوشش های ضد باد هم وجود نداشته باشند. در واقع مشکل اصلی اینجا خودش را نمایان می کند یعنی اگر شما لخت بودید عرق می کردید و عرق از سطح پوست شما تبخیر میشد اما حالا شما در داخل لباسهایی خیس قرار دارید که شما را سردتر هم می کنند.


در اینشرایط فرض کنید که بدن شما فعالیت مناسبی هم نداشته باشد و انرزی مناسبی برای جایگزینی انرژِی ازهدر رفته تولید نکرده باشد (مثلا شما برای گرفتن عکس یادگاری در قله وقت تلف بکنید) در این شرایط بدنتان در معرض یک موقیت بحرانی قرار گرفته است. این پدیده خنک شدن (Chilling) است و یکی از مهمترین دلایل افت دمای بدن (hypothermia) است. اینکه درونتان طوفانی از سرما احساس کنید نه بیرونتان می تواند کشنده باشد( being the 'storm within' not the 'storm without' that can kill ).


دقیقا به همین دلیل است که یک لایه خشک و نازک در روی پوست لازم است تا یک ریز اقلیم (Micro Climate) فعال برای خشک نگه داشتن سطح پوست ایجاد کند. اگر این مفاهیم را درک کرده باشید و تجهیزات مناسبی نیز داشته باشید، می توانید تحت شرایط سخت و سرمای شدید نیز از بروز سرما زدگی جلو گیری نمایید.

عرق کردن ممنوع!::
شرکتها و کمپانیهای سازنده محصولات کوهنوردی در شعارهای تبلیغاتی خود ادعا می کنند که با محصولات قابل تنفس و خارق العاده خود، شما را گرم و سطح پوست بدن شما را خشک نگه می دارنند و این کار را تحت هر شرایط آب و هوایی و با هر سطح از فعالیت بدنی شما می توانند انجام دهند. اما مشکل، محصولات تولیدی و کیفیت آنها نیست بلکه مشکل خود شما هستید.

حتی بهترین محصولاتی هم که به عنوان لایه اول تولید شده اند زمانی که عرق کنید، خیس می شوند و کارایی شان کاهش می یابد و زمانی که بیش از حد فعالیت کنید دمای بدنتان بالای 37°C می رود، پس انتظار معجزه از این پارچه های پلی استری و پلی آمیدی نداشته باشد. اولین دفاع در برابر سرمازدگی و کاهش دمای بدن این است که بدانیم چطور از این محصولات بدرستی استفاده کنیم.

وظیفه اول شما این است که با کنترل میزان تعرق و انتخاب ضخامت مناسب برای پوشاک لایه اول خود سطح دمای بدن خود را در 37°C تنظیم کنید. اگر رفتار کوهنوردان حرفه ای را بررسی کنید، خواهید دید که آنها از پوشاک نازک استفاده می کنند و زمانی که به دلیل سرمای شدید محیط مجبورند از پوشاک ضخیم تر و لایه های بیشتری استفاده کنند، آنقدر آهسته حرکت می کنند تا تولید انرژی در بدنشان را، در حد مشخصی محدود سازند. به این وسیله آنها میزان تعرق بدن خود را تنظیم می کنند. در ضمن در این مواقع میزان آمادگی جسمانی نیز بسیارمهم است. یک کوهنورد ورزیده کمتر از یک کوهنورد معمولی تقلا می کند و به همین دلیل کمتر هم عرق می کند. شما حتما کوهنوردان مبتدی را دیده اید که تمام لباسهای خود در حین حرکت پوشیده اند. دقیقا به همین دلیل است که آنها زودتر خسته شده و زود تر سرمازده می شوند. آنها نمی دانند که به محض شروع کوهنوردی چه مقدار انرژی توسط عضلاتشان تولید می شود.

از مزیت های پارچه ها بهره ببرید . :: دومین چیزی که باید به آن وجه داشته باشید استفاده از پوشاک با کیفیت و مناسب است. از پوشاکی استفاده کنید که دو مزیت را همزمان داشته باشند: به قدر کافی شما را گرم نگه دارند و احتمال سرمازدگی شما را کاهش دهند وبخاطر ساختار مناسبشان اگر شما موفق نشدید عرق کردن خود را کنترل کنید و لباستان خیس شد قالبیت خود را تا حدود زیادی حفظ کند. به ایت ترتیب شما هب حد بالایی از کارایی در پوشاکتان می سرسید که به شما این توانایی صعود به ارتفاعات بالا در شرایط سخت و حفظ جانتان را می دهد. پارچه کتان بدترین منسوجی است که می توانید در پوشاک خود در برنامه زمستانی استفاده کنید. چرا که به طور کامل از عرق شما اشباع شده و اصلا توانایی انتقال عرق را به لایه های بعدی ندارد. به این ترتیب شما به راحتی سرما زده خواهید شد.


سه خاصیت مهم که پارچه های مورد استفاده در فعالیتهای زمستانی برای مقابل ه با سرما زدگی باید داشته باشند به این قرار است:
خاصيت فتیله ای داشتن (Wicking):
عرق باید از سطح پوست شما براحتی به لایه های بعدی منتقل شود تا به این ترتیب میزان انتقال حرارت ازبدنتان به کمترین مقدار خود می رسد. این اتفاق به می تواند به اشکال مختلفی صورت بگیرد و بطور معمول بوسیله پارچه های آب دوست (hydrophilic) در پوشاک لایه اول بدست می آید. لباسهای لایه اول به سرعت عرق را جذب کرده و بوسله حرارت دفع شدن بدن آن را به لایه های بالایی منتقل می کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید