بخشی از مقاله


مطالعه رابطه بین گزارشگری حسابرسان و کیفیت اقلام سود تعهدی

چكيده
سرمايه گذاران جهت اخذ تصميمات اقتصادي به اطلاعات سودمند نیازمند هستند. کیفیت سود و نهایتاً قابل اتكا بودن ویژگی است که می تواند منجر به اطلاعات سودمند برای سرمایه گذاران شود. حسابرسی به عنوان تنها مرجع اعتباردهی به اطلاعات می تواند بر قابل اتکا بودن و کیفیت سود صحه گذارد، لذا می توان انتظار داشت که بین كيفيت سود و نوع اظهار نظر حسابرسان رابطه معنی داری وجود داشته باشد. بديهي است كه كشف رابطه بين اين دو عامل مي تواند نشان دهنده

نوع اظهار نظر و میزان مديريت سود در شركتها باشد. رابطه ای که منجر به شناسایی نقش جدید حسابرسان در کشف مدیریت سود می شود. لذا در اين تحقيق رابطه كيفيت سود که با استفاده از مدل جونز اندازه گيري مي شود با نوع اظهار نظر حسابرسان مورد بررسي قرار مي گيرد. تحقيق ياد شده از نوع مطالعه توصيفي– همبستگي مبتني بر تحليل داده هاي تركيبي (Panel Data) است. در اين راستا 625 سال-شركت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طي دوره زماني 87– 1383 بطور نمونه اي انتخاب گرديده اند و به منظور آزمون فرضيه هاي تحقيق از آماره های F، T و دوربين واتسن استفاده شده است. نتايج حاصله بيانگر وجود رابطه اي مثبت، بين اظهار نظرهاي مشروط با بند توضيحي در خصوص تداوم فعاليت و كيفيت سود در سطح اطمينان 95 درصد است.

 

واژه هاي كليدي: كيفيت سود، اقلام تعهدي، مديريت سود، حسابرسي،‌ اظهار نظرهاي حسابرسي


1- مقدمه و هدف
تغييرات بنيادي سالهاي گذشته در اقتصاد ايران از يك سو و رشد و توسعه بنيادهاي اقتصادي در كنار پيچيده شدن معاملات تجاري و سيستم هاي اطلاعاتي از سوي ديگر،‌ نياز به اطلاعات مربوط و قابل اتكا براي
تصميم گيري در حوزه هاي مختلف را بيش از پيش نمايان ساخته است.[1] سود حسابداري و اجزاي مربوط به آن از جمله مهمترين اطلاعاتي است كه در هنگام تصميم گيري توسط افراد در نظر گرفته مي شوند. اگر چه سود حسابداری گزارش شده بر مبنای تعهدی، ارزيابي دقیق تری از عملکرد واحد تجاري و وضعیت مالی آن فراهم
می کند ولی بدلیل وجود تضاد منافع در بین مدیران و سرمایه گذاران و وجود پاره اي از محدوديت هاي ذاتي حسابداري از جمله نارسايي موجود در فرآيند برآوردها و امكان استفاده از روشهاي متعدد حسابداري توسط شركت امکان دستكاري سود توسط مدیران فراهم آمده است، به همین دلیل در ادبیات حسابداری قابل اتكا بودن و مفيد بودن اقلام تعهدي به شدت مورد ترديد قرار گرفته است.


مديران از روشهاي مختلفي جهت دستكاري سود استفاده مي کنند. يكي از اين روشها دستكاري اقلام تعهدي است كه منجر به كاهش كيفيت سود گزارش شده مي شود.از طرف دیگر عدم تقارن اطلاعاتی بین استفاده کنندگان و مدیران سبب شده تا شرکت ها هزینه های نمایندگی را متحمل شوند، هزینه ای که ضرورت حسابرسی را ایجاب می کند. حسابرسی از طریق اعتباردهی به صورت های مالی موجب می شود تا قابل اتكا بودن اطلاعات گزارش شده افزایش یافته و هزینه های نمایندگی کاهش یابد. این عمل در چارچوب يك فرآيند سيستماتيك با جمع آوري شواهد و مدارك لازم و بررسي ادعاهاي مديران كه در قالب اطلاعات صورتهاي مالي ارائه مي شود، پرداخته و به اظهار نظر در خصوص قابليت اتكاي اطلاعات می پردازد.لذا در اين تحقيق سعي شده است كه ارتباط بين نوع اظهار نظر حسابرسان با كيفيت سود گزارش شده، از طريق اقلام تعهدي غير عادي بررسي گردد.


هدف اصلي گزارشگري مالي ارائه اطلاعات مورد نياز سرمايه گذاران در تصميم گيري هاي اقتصادي است و سرمايه گذاران بمنظور اتخاذ تصميمات بهينه اقتصادي مناسب، نياز به اطلاعات قابل اتكا در تصميم گيري دارند. اکثر سرمایه گذاران از سود گزارش شده بعنوان مبنایی برای تصمیم گیری استفاده می نمایند. از آنجا که مطابق با استانداردهاي پذيرفته شده حسابداري، سودها بر مبناي تعهدي اندازه گيري مي شوند و در محاسبه سود از


پيش بيني ها و برآوردها بيشتر استفاده مي شود، لذا مديران فرصت بيشتري جهت دستكاري اطلاعات گزارش شده دارند به خصوص اگر وضعیت اقتصادی نامطلوب باشد از اینرو سرمایه گذاران به اطلاعاتی نیازمند هستند که قابل اتکا و مفید در تصمیم گیری باشند .


در حال حاضر حسابرسان مستقل اصلي ترين گروه حرفه اي در جامعه مي باشند كه بعنوان يك عامل نظارتي با اعتبار بخشي به صورتهاي مالي براي استفاده كنندگان اطلاعات، اطمينان نسبي در خصوص شفافيت گزارشات مالي، فراهم مي آورند.


یکی از روشهایی که برای ارائه گزارشي مطلوب از عملكرد شرکت مورد استفاده قرار می گیرد، مدیریت سود می باشد. مدیریت سود به مداخله عمومی مدیریت در فرایند تعیین سود که غالباً در راستای اهداف دلخواه مدیریت می باشد، اطلاق می گردد[1].


سرمايه گذاران در تصميمات خود علاوه بر كميت اطلاعات، كيفيت آن را نيز مد نظر قرار مي دهند،‌ لذا
مي توان گفت مربوط بودن سود حسابداري بعنوان یکی از اقلام با اهمیت برای سرمایه گذاران، به کیفیت آن بستگی دارد. از طرف دیگر وظیفه اعتباردهی حسابرسان سبب می شود تا حسابرسان در گزارشگری خود به کیفیت سود گزارش شده توجه بیشتری نمایند. از آنجایی که گزارشهای حسابرسی، نتیجه یک فرآیند غیر قابل مشاهده تحت عنوان حسابرسی است که در آن حسابرسان از طریق اظهار نظر خود به صورتهای مالی اعتبار می بخشند. لذا بررسی ارتباط بین چگونگی کیفیت سود و نحوه گزارشگری حسابرسان موضوعی قابل بررسی است. لذا در اين تحقيق سعي شده است كه رابطه بين نوع اظهار نظر حسابرسان با كيفيت سود از طريق اقلام تعهدي غير عادي بررسي گردد و بطور غير مستقيم از نتایج این تحقیق مي توان به رابطه بين نوع اظهار نظر حسابرسان و مديريت سود پي برد.


سود حسابداري به دو روش نقدي و تعهدي قابل اندازه گيري مي باشد، از آنجا كه سود تعهدي مشكلات زمان بندي و عدم تطابق نهفته در ارقام وجوه نقد را كاهش مي دهد، لذا معيار مناسب تري براي ارزيابي عملكرد شركت بوده و در فرآيند ارزش گذاري نقش مهمي را ايفا مي كند. از آنجا كه در مبناي تعهدي لزوماً شناسايي درآمدها و هزينه ها همراه با دريافت و پرداخت وجوه نقد نبوده،‌ و در محاسبه سود نيز از پيش بيني ها و بر آوردها استفاده مي شود، لذا مديران از فرصت بیشتری برای دستکاری سود تعهدي برخوردار مي شوند.


مديران در سيستم حسابداري تعهدي، با گزينه هاي متفاوتي در مورد زمان شناخت درآمدها، از جمله شناسايي سريعتر درآمد از طريق انجام فروشهاي نسيه روبرو هستند. اين گونه عملكرد مديران را مي توان به عنوان «مديريت سود» تلقي كرد..[3] اختيار عمل مديران در استفاده از اصول تحقق و تطابق و استفاده از برآوردها و پيش بيني ها از جمله عواملي است كه « كيفيت سود » را تحت تأثير قرار مي دهد.


كيفيت سود را مي توان از سه منظر مورد بررسي قرار داد: ثبات سود ، ميزان اقلام تعهدي و سودي كه منعكس كننده معاملات اقتصادي مربوط است. ثبات سود به معناي تكرار پذيري (‌استمرار) سود جاري است. بالا بودن ثبات سود بدان معناست كه شركت توان بيشتري براي حفظ سودهاي جاري دارد و در نتيجه فرض مي شود كيفيت سود شركت بالاتر است.[2]


روش هاي متعددي به منظور هموار سازي سود وجود دارد. از جمله روش هاي هموار سازي كه بوسيله محققين مورد آزمون قرار گرفته اند تغيير در روش هاي استهلاك،[6] اقلام غير مترقبه، روش بهاي تمام شده در مقابل ارزش ويژه،[7] مخارج بازنشستگي،[9] مخارج تحقيق و توسعه،‌ كل اقلام تعهدي [13] و اقلام تعهدي اختياري [14] مي باشد.
جونز در سال 1991 تفاوت بین سود و وجوه نقد حاصل از عمليات را بعنوان اقلام تعهدي تعريف مي كند و آن را به دو بخش: اقلام تعهدي غير اختياري ( اقلام تعهدي ذاتي ) و اقلام تعهدي اختياري تفكيك مي كند، كه در تمامي تحقيقات مرتبط با اقلام تعهدي، اين طبقه بندي مورد پذيرش قرار گرفته است.


هدف از اين تحقيق ارزیابی توانایی متغیر مدلهای اقلام تعهدی اختیاری برای تعیین مدیریت سود است که بوسیله یک مدل تعريف شده است و احتمال دریافت گزارش حسابرسی غير مقبول در اين شركتها بالاتر مي باشد. قدر مطلق اقلام تعهدی اختیاری بالاتر ایجاد شده بوسیله اين مدل نشاندهنده مدیریت سود مي باشد كه، احتمال دریافت گزارش حسابرسی غير مقبول را افزايش مي دهد.


بنابراين در سيستم حسابداري تعهدي، مدیریت توانایی دارد عمداً روشهای حسابداری را برای گزارش یک سود پیش بینی شده انتخاب کند. از آنجا كه مديران از اقلام تعهدی اختیاری، بعنوان ابزاری براي دستکاری سود استفاده مي کنند، بنابراین در اين تحقيق اقلام تعهدی اختیاری، بعنوان شاخص مدیریت سود تعيين شده و از آنجا كه دستكاري وجه نقد حاصل از عمليات به راحتي انجام پذير نيست، لذا در اين تحقيق فرض مي شود مديران از طريق دستكاري اقلام تعهدي، سود را مديريت مي كنند و از آنجا که اندازه گيري هموار سازي سود با استفاده از اقلام تعهدي اختياري عمدتاً‌ مبتني بر مدل جونز مي باشد.[13] ما نیز از مدل جونز براي برآورد اقلام تعهدی اختیاری استفاده می کنیم.
بخشي از عمليات شركتها به روابط نمايندگي بين سهامداران و مديران مربوط مي شود. در واقع، تقكيك مالكيت از مديريت شركت ممكن است به تضاد منافع منجر شود و هزينه هاي نمايندگي ناشي از اين تضاد منافع بين مديران و سهامداران را بوجود آورد.[5]


حسابرسي عبارت است از فرآيند منظم و با قاعده (سيستماتيك) جمع آوري و ارزيابي بي طرفانه شواهد درباره ادعاهاي مربوط به فعاليت ها و وقايع اقتصادي، به منظور تعيين ميزان انطباق اين ادعاها با معيارهاي از پيش تعيين شده و گزارش نتايج به افراد ذينفع.[1] بديهي است، گزارش حسابرسان متأثر از كيفيت اطلاعات تهيه شده توسط مديريت در مورد ادعاهاي آنها نسبت به وضعيت مالي، نتايج عمليات و جريان وجوه نقد واحدهاي تجاري است.از نظر تئوري نمايندگي، دليل اصلي وجود حرفه حسابرسي مستقل، وظيفه اعتبار دهي است. اجراي اين نقش، حسابرسان را در موقعيت منحصر به فردي در جامعه قرار مي دهد.


1-1 مروری بر تحقیقات انجام شده
فرانسیس و کریشنان در سال 1986 با بررسی اینکه آیا شرکتهای امريكايي كه اقلام تعهدی بالاتري دارند، بخاطر عدم شناسایی داراییهای تحقق یافته و مشکلات تداوم فعالیت، گزارشهای غیر مقبول دریافت می کنند يا خير؟ نتایج اين پژوهش حکایت از آن دارد که حسابرسان بسیار محافظه کار هستند، که به احتمال زیاد علت انتشار گزارشهای غیر مقبول برای شرکتهای با اقلام تعهدی بالا است.[12]


چویی و جتر در سال 1992 در تحقیقی به این نتیجه می رسند که پاسخدهی بازار به اعلان سود شرکت ها، بعد از انتشار گزارش حسابرسی غیر مقبول به شکل با اهمیتی کاهش می یابد. نتایج، این فرضیه را كه نوع گزارشهای حسابرسی، پاسخدهی بازار به اعلان سود را بوسیله تغییر درک بازار از نوسان ثبات سود، یا هر دو کاهش می دهد را تأیید می کند.[11]


نلسون در سال 1997در تحقیقی با بررسی 515 مورد که مدیران حسابرسی با مدیریت سود مواجه شده اند ، شواهدی فراهم می کند که نشان می دهد، مدیران به گونه اي سود را مديريت مي كنند (حسابرسان از تعدیل تلاشهای مدیریت سود صرف نظر می کنند) که ساختار معامله مطابق با استانداردهای حسابداری مربوطه باشد. وی به این نتیجه می رسد که حسابرسان در مواردي كه مدیریت سود بی اهمیت می باشد و یا مدیریت سودی که مربوط به مشتریان بزرگشان می باشد، صرف نظر می کنند. [15]


بارتو در سال 2000 در تحقیقی با بررسی شرکتهایی که ، به علت محدودیت در حدود رسیدگی و انحراف از اصول پذیرفته شده حسابداری، گزارشهای حسابرسی غیر مقبول دریافت کرده اند، به این نتیجه می رسد که گزارشهای حسابرسی غیر مقبول تابعی از قدر مطلق ارزش اقلام تعهدی غیرعادی هستند.[8]


بوتلر در سال 2002 در تحقیقی با بررسی نمونه بزرگی از شرکتهایی که گزارشهای غیر مقبول در بین سالهای 1994 تا 1999 دریافت کرده اند، متوجه شد که ارتباط مثبتی بین گزارشهای غیر مقبول و اقلام تعهدی غیرعادی به علت مشکل تداوم فعالیت وجود دارد. وی در این تحقیق متوجه گردید که این شرکتها اقلام تعهدی منفی بالایی دارند که از بحرانهای شدید مالی ناشی می شود. البته او نتوانست در این تحقیق شواهدی برای حمایت از این دیدگاه که «شرکتهایی که گزارشهای غیر مقبول دریافت می کنند، مدیریت سود بیشتری نسبت به شرکتهایی که گزارشهای مقبول دریافت می کنند» پیدا کند. [10]
تاكنون در داخل كشور تحقيقات فراواني به بررسي كيفيت سود پرداخته اند،‌ از آن جمله مي توان به شناسايي و تحليل عوامل مرتبط با ارزيابي كيفيت سود بنگاههاي اقتصادي ايران (دكتر ظريف فرد 1378)، بررسي و تبيين رابطه بين كيفيت سود و واكنش بازار به تغييرات سود نقدي (ثقفي و كردستاني در 1383)، بررسي رابطه بين كيفيت سود و هزينه سرمايه (مجيدي 1383)، بررسي ارتباط بين كيفيت سود و بازده سهام با تأكيد بر نقش ارقام تعهدي در بورس اوراق بهادار تهران (خواجوي و ناظمي در 1384)، رابطه بين كيفيت سود و بازده سهام (اسماعيلي1385) ، ليكن تا بحال ارتباط بين نوع اظهار نظر حسابرسان و كيفيت سود تعهدي مورد بررسي قرار نگرفته است.
2-1 عدم تقارن اطلاعاتی و حسابرسی
حسابرسی، عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سهامداران را بوسیله اعطای اعتبار به صورتهای مالی کاهش
می دهد و بنابراین یک شیوه نظارتی مناسبي است که بوسیله شرکتها برای کاهش هزینه های نمایندگی بكار مي رود. هیرست در سال 1994 نشان می دهد که حسابرسان نسبت به دستکاری های سود كه از طريق افزایش يا كاهش اقلام تعهدی درآمد،‌ صورت مي گيرد حساس هستند و تمایل به کشف انگیزه مدیران از دستکاری سود را دارند.
از نظر تئوری نمایندگی، حسابرسی مکانیسم کنترلی است که اطمینان معقولی فراهم می کند که صورتهای مالی، فاقد اشتباههای با اهمیت هستند و بنابراین از منافع سهامداران حمایت می کند. زمانی که منافع مدیریت در تعارض با منافع سهامداران قرار دارد، مدیریت ممکن است برای افزايش منافع سهامداران تلاشی انجام ندهد. علاوه بر اين بدليل اينكه اغلب پاداش مدیریت بر پایه سود گزارش شده قرار دارد. لذا مديران برای حداكثر کردن منافع خود انگيزه كافي را براي دستكاري سود گزارش شده دارند.


3-1 فرضیه تحقیق
اگر سهامداران، درباره اقدامات مدیران اطلاعات کامل داشته باشند، عدم تقارن اطلاعاتی بین این دو گروه وجود نخواهد داشت. عدم تقارن اطلاعاتی، زمانی بوجود مي آيد که اطلاعات کامل در اختيار مالكان وجود ندارد و اين همان فرض تئوری نمایندگی است(فاما در سال 980 ). حسابرسان، از طريق فراهم کردن اطمینان معقولی نسبت به اينکه صورتهای مالی فاقد اشتباههای با اهمیت است، عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سهامداران را کاهش می دهند (تحقیقات بيکر در سال 1998). به احتمال زیاد کیفیت بالای حسابرسی بایستي به موفقیت در کشف و جلوگیری از مدیریت سود منجر شود. بنابراین، سطوح بالاتر کیفیت حسابرسی باید مرتبط با سطوح


پایین تر مدیریت سود باشند.از آنجایی که سود یکی از اقلام با اهمیت برای سرمایه گذاران می باشد و کیفیت سود نیز می تواند بر نحوه گزارشگری شرکتها تأثیر گذار باشد، لذا وظیفه اعتبار دهی حسابرسان سبب می شود که حسابرسان در گزارشگری خود به کیفیت سود گزارش شده توجه نمایند. لذا کشف مدیریت سود توسط حسابرسان احتمال صدور گزارش غیر مقبول را افزایش می دهد. با توجه به تئوری های موجود و پیشینه آن ، فرضیه تحقیق به شرح زیر پیشنهاد گردیده است:
بین نحوه گزارشگری حسابرسان با کیفیت سود (اقلام تعهدی غیرعادی شرکتها) رابطه معناداری وجود دارد.
2- موارد و روشها

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید