بخشی از مقاله
مقدمه
هدف هر موسسه توليد كالا و خدمات به اقتصاديترين شيوهي ممكن است. به منظور تحقق چنين هدفي لازم است روشهاي انجام كار طراحي و در عمل به اجرا درآيند. روشهايي كه ضمن حفظ سلامت و ايمني نيروي كار در محيط كار، افزايش بهرهوري و بهبود كيفيت محصول را به دنبال داشته باشند. همچنين براي برنامهريزي توليد و نيروي انساني، برآورد هزينه توليد، نظارت بر حسن انجام كار، تعيين زمان تحويل كالا به مشتري و برقراري نظام پرداخت دستمزد و حقوق بر اساس ميزان كار، ضرورت دارد زمانهاي استاندارد را براي هر يك از كارها و فعاليتهايي كه لازمهي توليد عمليات ميباشند، مشخص شوند.
مطالعهي كار 1: به مجموعه روشهايي گفته ميشود كه با مطالعه و بررسي و تجزيه و تحليل روشهاي موجود انجام كار بهبود آنها و تعيين زمانهاي استاندارد براي انجام كار بهبرهوري و كارآيي سازمان كمك ميكند.
روش سنجي2 : به ثبت، و بررسي سيستماتيك روشهاي موجود انجام كار با نگرشي انتقادي پرداخته و راهها و روشهايي موثرتر، سادهتر، و اقتصاديتر را براي انجام كار به منظور افزايش كارآيي و بهرهوري در موسسه طراحي و پيشنهاد ميكند.
كار سنجي3 : به مجموعه روشهايي كه به منظور بررسي و تعيين زمان لازم براي اين كه يك كارگر واجد شرايط بتواند كار خاصي را در سطح معيني از عملكرد انجام دهد گفته ميشود.
دربارهي مطالعهي كار و دامنه آن گهگاه استنباطهاي غلطي ميشود؛ برخي از افراد فقط به يكي از جنبهي آن يعني مطالعهي زمان توجه دارند و گاهي اوقات آن را با برنامهي دستمزد- انگيزش معدل ميدانند و يا مطالعهي كار را صرفاً در بنگاههاي بزرگ صنعتي كه داراي توليد انبوه ميباشند، قابل استفاده ميدانند. در حالي كه مطالعهي كار ميتواند در كليه بنگاهها اعم از كارخانهها، مزارع، ادارات، بانكها، رستورانها، هتلها، سوپر ماركتها، پمپ بنزينها و تعميرگاهها كاربرد داشته باشد.
مطالعهي كار به مديريت كمك ميكند تا علل مشكلات و مسائل را در سازمان خود به خوبي درك كرده و بتواند در جهت بهبود روشها و تقليل زمان انجام كار به منظور افزايش بهرهوري و كارآيي اقدامات لازم را انجام دهد.
تاريخچهي روش سنجي
روشهاي مطالعهي كار در قالب دو روش مستقل از هم يعني مطالعهي زمان ومطالعهي روش (كه قبلاً به مطالعهي حركت1 معروف بود) رشد كرد. به همين دليل در گذشته و امروزه در برخي از متون، مطالعهي زمان و حركت2 نيز مينامند.
استخدام فردريك تيلور در سال 1881م. در كارگاه كمپاني فولادسازي ميدوال سبب شد، سيستم موجود به فرم مورد علاقهي وي تغيير جهت داده، در نتيجه او به سرعت به سمت سرپرستي كارگران رسيد و تصميم گرفت تلاشي در جهت تغيير مديريت انجام دهد. به اين ترتيب كه ً به جاي مغايرت منافع كارگران و مديران، آنها را همسو كند. ً و از اين رو بيان داشت كه ً بزرگترين مانع بين همكاري كارگران و مديريت در اين است كه مديريت تصور درستي از مقدار كار روزانه كارگر ندارد. ً
تيلور در سال 1883 با روش سيستماتيك مطالعهي كار توانست يك كار مشخص را به عناصري تقسيم كرده و تك تك اين عناصر را بررسي كند. وي هنگاميكه در كارخانهي فولادسازي رئيس گروه بود با اين مسئله روبرو شد كه چه روشي بهترين راه انجام كار است؟ و يا چه چيزي يك روز كاري را تشكيل ميدهد؟ تيلور به كارش اهميت ميداد و انتظار داشت كه افراد زير دستش كارشان را به خوبي انجام دهند. او براي خودش مطالبي تنظيم نمود تا بتواند بهترين روش انجام كار را پيدا نمايد. مجموعهي مطالب تنظيم شدهي خود را به كارگران تعليم مي داد و همهي شرايط را طوري ايجاد ميكرد كه كارگران بتواند كارشان را به روش پيشنهادي او انجام دهند. در ضمن تعداد محدودي زمان استاندارد براي انجام كارها تعيين كرد و سپس به كارگراني كه كار را به شكل تعريف شده انجام ميدادند، جايزه و پاداش ميداد.
تيلور تشخيص داد كه تعيين بهترين روش انجام كار، از مهمترين كارهاي مديران است. او بيان كرد كه يكي از وظايف مهم مديريت اين است كه ً يك روش علمي براي تمام كارهاي انسان تدوين كند. ً او در اين راستا با هر مسئلهي جديدي با روش علمي برخورد مي كرد.
بر اساس نظريات تيلور، همانگونه كه مديران صنعتي امروز معتقد هستند، مطالعهي كار از يك طرف موجب افزايش كارآيي در كارخانه و از طرف ديگر موجب افزايش حقوق كارگران بوده و در عين حال كاهش قيمت تمام شده را نيز به همراه دارد.
تجزيه و تحليل حركات يا فن صرفهجويي در حركات يكي از نتايج مكتب علمي فردريك تيلور است. با بررسيهاي مداوم و علمي خود در كارخانههاي صنعتي آمريكا، متوجه گرديد كه مقدار قابل توجهي از انرژي و وقت كارگران صرف حركات بيهوده و تلاشهاي غير مفيد ميشود. به نظر وي، علت اساسي اين امر آشنا نبودن با نحوهي صحيح حركت دادن دست، پا و بدن هنگام انجام كار بود، او عقيده داشت كه مديران هر سازمان بايد با بررسي و تجزيه و تحليل حركات دست، پا و بدن كارگر، حركات لازم براي انجام هر كار را به حداقل تقليل دهند و بدين ترتيب، ضمن جلوگيري از خستگي كارگر، سطح كارآيي و راندمان كار را نيز افزايش دهند.
امروزه از تجربيات تيلور در سنجش زمان به منظور بالا بردن راندمان كار يك كارخانه و تشويق كارگران با فراهم آوردن مزايا و حقوق بالاتر و بالاخره تحويل دادن محصول با تمام مشخصات لازم با هزينهي كمتر برخوردار ميباشيم.
توسعهي فعاليتهاي مطالعهي روش توسط گيلبرتها :
به دنبال نظريات تيلور مبني بر لزوم تجزيه و تحليل حركات، فرانك گيلبرت و همسرش ليليان گيلبرت، كوششهاي فراواني صرف پايهگذاري آن توسط روش علمي تجزيه و تحليل حركات كردند و در اين زمينه موفقيتهاي بزرگي كسب نمودند. در اثر تلاشهاي تيلور، فرانك وليليان گيلبرت، تجزيه و تحليل حركات به عنوان يكي از فنون ساده كردن كار و يكي از ملزومات اندازهگيري كار شناخته شد.
اهداف مطالعهي كار :
مطالعهي كار، مطالعهي دربارهي روشها و سيستمها و زمانهاي انجام كار است كه به منظور اهداف زير انجام ميگيرد:
ا0 طراحي سيستمها و روشهاي بهتر، كارآمدتر و كم هزينهتر و اقتصاديتر براي انجام كار.
2. استاندارد كردن سيستمها و روشهاي علمي انجام كار.
3. تعيين زمانهاي استاندارد براي انجام كار.
4. كمك به آموزش كاركنان جهت اجراي روشها بهتر كار.
منافع ناشي از مطالعهي كار :
مطالعهي كار از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. در زير دلايل اين اهميت در سازمان ارائه شدهاند:
الف) در برنامهريزي توليد: روش استاندارد و زمان استاندارد كارها در تعيين اين كه:
- چگونه توليد بايد انجام شود؟
- در هر دورهي زماني چه مقدار توليد شود؟
- تعيين ظرفيت توليد.و نظاير آن بسيار مهم است.
ب) در متعادل كردن خط توليد: توازن توليد عبارت است از تلاش در يكسان كردن زمان استاندارد در ايستگاههاي كاري بطوري كه تأخيري در توليد به وجود نيايد. اساس و مبناي برقراري و ايجاد و توازن در خط توليد، روش سنجي و كار سنجي ميباشد.
ج) تعيين قيمت تمام شدهي محصول: قيمت تمام شدهي محصول عبارت است از مجموعهي هزينههاي مواد، نيروي انساني، ماشينآلات، سربار و هزينههاي غيرمستقيم. در اين مورد نيز با دانستن زمان لازم براي انجام كار حداقل تعداد كارگران ميتوان هزينهي مستقيم نيروي انساني را به دست آورد و از اينجا با در نظر گرفتن هزينهي ساير عوامل، قيمت تمام شدهي محصول را محاسبه كرد.
د) پيش بيني ماشين آلات و نيروي انساني مورد نياز : براي اينكه بتوانيم در هنگام احداث هر واحد توليدي تعداد انساني وماشين آلات مورد نياز را برآورد كنيم لزوماً بايد اطلاعات مربوط به مجموعهي عمليات مختلف اعم از دستي و ماشيني را به همراه زمان انجام آنها در دست داشته باشيم. با داشتن زمان مفيد كار روزانه و ظرفيت ماشينآلات و هدف برنامهي توليد ميتوان تعداد ماشينآلات و نيروي انساني مورد نياز را برآورد نمود.
ه) تهيهي شاخصهايي براي نظارت و ارزيابي كارآيي نيروي انساني وماشينآلات : بر اساس استاندارد زمان انجام كار ميتوان نظام پرداخت حقوق و دستمزد را بنيان نهاده و طبق آن كارآيي افراد را سنجيده وتشويق و تنبيه را انجام داد ونظارت بر كار را اعمال نمود.
به طور كلي كارسنجي و روشسنجي كمك به برنامهريزي توليد، افزايش كارآيي نيروي انساني و نظارت و كنترل برانجام كارها ميكند. با روشسنجي اقتصاديترين روشها اننتخاب شده و يا تعيين زمان استاندارد كار ميتوان تعداد نيروي انساني و ماشينآلات مورد نياز را برآورد كرده و قيمت تمام شدهي محصول را به دست آورد. همچنين بر اساس كارسنجي و روشسنجي ميتوان شاخصهايي براي سنجش عملكرد افراد به دست آورد و نظامي براي پرداخت حقوق و دستمزد كاركنان بر اساس كارآيي افراد بنيان نهاد. مطالعهي كار ابزار قوي ومفيدي دردست مديران و مجريان و مسئولان در جهت افزايش كارآيي و بهرهوري ميباشد.
كاربرد روشسنجي و كارسنجي در امور اداري و توليدي :
اغلب بررسيها تا قبل از جنگ جهاني دوم در زمينههاي روشسنجي و زمانسنجي معطوف به كارخانجات و كارگاههاي توليدي بود و به امور اداري و دفتري اهميت كمتري داده ميشد. علت اين بود كه سازمانهاي صنعتي، هزينههاي اداري و دفتري جزء كوچكي از هزينههاي مربوط به توليد را تشكيل ميداد. اما پس از جنگ جهاني دوم به علت وسعت امور سازمانها و افزايش حجم خدمات و اهميت كارهاي اداري كه براي سازمان دادن و انجام امور توليدي و صنعتي لازم
است، مديران متوجه شدند كه هزينههاي اداري و دفتري درصد قابل توجهي از هزينهها را در مقايسه با هزينههاي توليدي تشكيل ميدهند. به اين علت در سالهاي اخير روشسنجي و زمانسنجي در اندازهگيري كارهاي اداري و دفتري مورد توجه خاص قرار گرفته و تجزيه تحليلگران سيستمها همواره ميكوشند با تجزيه و تحليل مداوم و ابداع و بكرگيري روشهاي صحيح، حجم كارها و زمان لازم براي انجام كار را تعيين نمايند.
به تدريج و با توسعهي تكنيكهاي زمان و حركتسنجي، در دههي اخير چنين احساس شد كه عبارت فوق با توجه به كاربرد وسيع آن در فعاليتهاي توليدي و غير توليدي غيركافي و همين طور بسيار كوچك و محدود ميباشد و نتيجتاً عبارات زمانسنجي تبديل به ً روشسنجي ًو ً اندازه گيري كار ًً تواماً به ً مطالعه كار ً تغيير و تحول يافته است.
به طور خلاصه تكنيك مطالعهي كار (ارزيابي كار و زمان) كه خود از دو تكنيك مطالعهي روش و اندازهگيري كار فراهم آمده و در واحدهاي صنعتي بخشي به نام بخش مهندسي روشها و استانداردها و در ساير سازمانهاي غير صنعتي دفتري به نام تعميم و بهبود روش را امروزه به وجود آورده است .
مطالعهي روش :
همانطور كه ديديم مطالعهي روش، ثبت سيستماتيك و بررسي دقيق و منتقدانه روش فعلي انجام كار به منظور طرح و بكار بردن روشهاي سادهتر و مؤثرتر و كاهش فعلي انجام كار به منظور طرح و بكار بردن روشهاي سادهتر و مؤثرتر و كاهش هزينهها ميباشد. اصطلاح روشسنجي به جاي (مطالعهي حركت) به طور چشمگيري مورد استفاده قرار گرفته است اما در ترمينولوژي مهندسي صنايع تعاريفي به طور جداگانه براي مطالعهي روش و مطالعهي حركت آمده است؛ كه بنابر آنها مطالعهي حركت بر حركات دستي و چشمي در ايستگاههاي كاري (موقع عمليات كاري) محدود ميشود. اما با وجود ً مطالعهي حركات ً بعضي مواقع در متن كتابها به همان معني ً مطالعهي روش ً مورد استفاده قرار گرفته است.
موضوعات مطالعهي روش :
. بهبود فرآيند و روشهاي كاري؛
. بهبود استقرار تجهيزات در كارگاه و ايستگاه كاري و بهبود طرح استقرار ماشينآلات و تجهيزات؛
. صرفه جوئي در بكارگيري نيروي انساني و كاهش كارهاي پر زحمت، خسته كننده و غير ضروري؛
. ايجاد بهتر از مواد اوليه، تجهيزات و نيروي انساني؛
. ايجاد و توسعهي محيط فيزيكي بهتر براي كار؛ و
. طراحي ميز كارها و ايستگاههاي كاري با توجه به اصول اقتصادي حركات و مهندسي فاكتورهاي انساني.
اينها تعدادي از زمينههاي مناسب مطالعهي روش براي مسائل و مشكلات از طرح استقرار پيچيده تا ريزترين حركات كارگران روي اعمال تكراري، در هر محل هستند.
دستورالعمل كلي :
هنگامي كه هر مشكل و مسئله بررسي شد، بايستي آنها معين شده و به طور منظم و متوالي آناليز شوند. چنانچه يك توالي ممكن است به صورت زير خلاصه شود:
- تعريف مشكل يا مسئله؛
- بدست آوردن همهي عوامل مربوط به مشكل؛
- بررسي عوامل بحراني اما با اهميت؛
- در نظر گرفتن راههاي ممكن تصميم گيري، اينكه چه دنبال شود؛
- عمل روي تصميم گيري؛ و
- تعقيب و توسعه دادن.
مراحل مطالعهي روش :
1- انتخاب: انتخاب كاري كه ضرورت دارد مورد تجزيه و تحليل و مطالعه قرار گيرد.
2- ثبت: ثبت كليهي جزئيات روش موجود با مشاهدهي مستقيم آنها در قالب ابزار ترسيمي مناسب.
3- بررسي: بررسي دقيق اطلاعات و منتقدانه اطلاعات جمعآوري شده.
4- طرح و تدوين: طرح و تدوين مناسبترين روش ممكن با در نظر گرفتن شرايط واقعي نه كاذب.
5- تعريف: تعريف روش جديد با توجه به زمان مربوط.
6- بكارگيري: بكارگيري روش جديد بر مبناي استانداردهاي تعيين شده در زمان مجاز آن.
7- ابقاء: ابقاء استانداردهاي جديد به وسيلهي روشهاي صحيح كنترل.
اينها هفت مرحلهي عمده و مهم در كابرد مطالعهي روش هستند كه هيچ يك از مراحل را نميتوان حذف كرد (به طور دقيق به هم پيوسته و مرتبط است). و به شرايط اينكه به طور سيستماتيك در مراحل ارزيابي مشكلات و بررسي يافتن راهحلهاي آنها بكار گرفته شود، موفقيت را تثبيت خواهد كرد. با افزايش مرحلهي زمانسنجي به عمليات فوق، مراحل ارزيابي كار و زمان تكميل ميگردد و معمولاً پس از طرح و تدوين روش جديد، عمليات تعيين زمان استاندارد صورت ميگيرد.
مطالعهي روش از اهميت خاصي برخوردار است ونبايد نسبت به آن بيتوجه بود و آن را كاري ساده و كم اهميت دانست.
فصل دوم :
معرفي شركت نفت بهران
1- تاريخچهي شركت
2- نوع محصولات توليدي
3- نمودار سازماني و تشكيلات
4- معرفي اجمالي عمليات
5- بررسي عملكرد شركت بوسيلهي محاسبهي نسبتهاي مالي
تاريخچهي شركت نفت بهران
شركت نفت بهران در سال 1341 با شركت چند مليتي اكسان (exon) تاسيس شد و قبل از پيروزي انقلاب اسلامي؛ محصولات خود را با نام تجاري esso به بازار عرضه مينمود.
در حال حاضر اين شركت تحت پوشش بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي ايران و با علامت تجاري بهران فعاليت ميكند. اين شركت با توليد بيش از صد نوع فرآورده همگام با پيشرفتهاي تكنولوژي در جهان شركت مينمايد.
شركت نفت بهران با تكيه بر نيروي انساني متخصص و مجرب و بهرهگيري از امكانات پالايشگاهي و آزمايشگاهي تحقيقات بزرگترين توليد كننده روغنهاي صنعتي و ضديخ در ايران است. اين شركت همچنين انواع روغنهاي موتور؛ مكمل سوخت؛ مومها پارافيني؛ روغنهاي فرآيند و توليد و به بازار عرضه مينمايد.
گروه مهندسين فروش شركت نفت بهران جهت ارئه خدمات مشاورهاي به طور گسترده و مستمر با صنايع و مصرف كنندگان در تماس هستند. از جمله خدمات اين گروه ميتواند ساخت روغنهاي جديد بر اساس اعلام نياز صنايع را نام برد.
ساخت روغنهاي جديد بر مبناي نياز صنايع معادل با مشخصات محصولات و يا بر اساس نمونهي ارسالي؛ با همكاري واحد پژوهش شركت نفت بهران به كمك تجزينه نمونه؛ انجام آزمونهاي فيزيكي؛ شيميايي و بررسي شرايط كار برد انجام در اكثر مواقع؛ منجر به ارائه فرمولاسيون روغن معادل و جايگزيني اقلام وارداتي ميشود در نتيجه علاوه بر تامين نياز صنايع؛ صرفهجويي ارزي نيز مستمر ميگردد.
از جملهي محصولات ساخته شده به اين طريق؛ ميتوان از انواع روغنهاي برش؛ روغنهاي عمليات ماشين كاري فلزات؛ روغنهاي گرافيستدار براي مصرف در درجه حرارتهاي بالا؛ روغنهاي كمپرسورهاي پستوني؛ ............ را نام برد.
محصولات ويژه براساس سفارش و با توجه به مقدار مورد نياز قابل توليد هستند.
در برخي موارد كه ساخت محصول مورد نياز در شرايط فعلي امكان پذير نيست، با توجه به روابط گسترده شركت با توليد كنندگان بينالمللي، تامين نياز صنايع به اين گونه روانكار به كمك واحد بازرگاني خارجي شركت نفت بهران انجام ميشود.
روغن و روانكاري
تاريخچه روانكاوي:
روانكاوي يا Tribo به عنوان علم تسهيل حركت نسبي سطوح در تماس با يكديگر تعريف شده است و سابقه آن به زمان پيش از پيدايش چرخ و استفاده از گردش آن به دور خود به منظور ايجاد حركتي روان بر ميگردد.
در هر كجا سطوح در جوار و در تماس با يك ديگر داراي حركت نسبي هستند و روانكاري نقش مهمي در انجام حركت به نحو صحيح، و اقتصادي ايفاء ميكند.
عدم روانكاري صحيح ماشينآلات علاوه بر آنكه باعث تقليل راندمان ميكانيكي و پايين آمدن بازده زماني ماشين ميشود، منتج به فرسايش بيش از حد، فرسودگي و از كار افتادگي زودرس نيز ميگردد.
اهم وظايف روغنهاي روان ساز:
1) روانكاوي: به حداقل رساندن اصطحكاك و سائيدگي قطعات در حين كار با تشكيل لايه روغن با ضخامت مناسب بين قطعات متحرك.
2) انتقال حرارت: انتقال حرارت ايجاد شده از سطوح مورد نظر و خنك كردن قطعات متحرك.
3) ضربه گيري: يكي از ويژگيهاي مهم روغن گرفتن ضربات در حين انجام اعمال مكانيكي بر روي قطعات است، بدين معني كه روغن از تاثير ضربههاي قطعات بر يكديگر جلوگيري ميكند.
4) حفاظت از سطوح: روغنهاي روان ساز بايد بتوانند سطوح قطعات فلزي را در مقابل زنگزدگي و خورندگي شيميايي محافظت كنند.
5) آب [sealing] : آببندي قطعات از ويژگيهاي مهم روغن است. براي مثال روغن موتور با تشكيل لايهاي از روغن بين پيستون و سيلندر در موتورهاي احتراق داخلي از فرار گازهاي متراكم شده جلوگيري مينمايد.
6) انتقال مواد {حمل ذرات} : روغنهاي روانساز بايد بتوانند ذرات ناشي از سائيدگي قطعات و مواد ناشي از تجزيه و سوخت را به صورت معلق نگه دارند و با خود حمل ميكنند.
7) انتقال نيرو: روغنهاي روانساز در بعضي موارد نقش انتقال نيرو را بر عهده دارند.
ويژگي هاي روغنهاي روانساز:
1) بايد داراي گرانروي مناسب و فريب اصطلاك بسيار كم ميباشد. قابليت روانكاري قسمتهاي مختلف دستگاه را به خوبي داشته باشد.
2) در مقابل حرارت مقاوم باشند و اكسيده نشوند.
3) خاصيت پاك كنندگي مناسب داشته باشند و پس از كار مداوم و حرارت زياد، موادسنجي و رسوبات در لابهلاي قطعات تشكيل ندهند.
4) داراي شاخص گرانروي بالا باشند.
5) با ايجاد لايه نازكي در روي سطوح متحرك كه با يكديگر در تماس هستند، از سائيدگي و فرسودگي آنها جلوگيري مينمايند.
6) در حين عمليات، ايجاد كف ننمايند.
7) زنگزدگي و خوردگي مواد شيمايي بر روي قطعات را كنترل ننمايند.
8) با قطعات لاستيكي و پلاستيكي سازگاري كامل داشته باشند.
روش توليد روغنهاي روانساز :
روغنهاي روانساز عمدتاً منشاء معدني داشته و از نفت خام تهيه ميشوند. فرآيند تهيه روغنهاي روانساز در پالايسگاه شامل دو مرحله تقطير در فشار يك اتمسفر و تقطير در خلاء است.
برش روغن به عنوان يكي از محصولات تقطير در خلاء است و ماده اوليهي واحدهاي روغنسازي وارد پالايشگاه شركت نفت بهران ميشود. برش روغن تحت يك رشته عمليات پالايش به روغن پايه تبديل ميگردد.
روغن پايه توليد شده ويژگيهاي لازم براي روانسازي مناسب را ندارد و بسته به نوع وظيفهاي كه از آن انتظار ميرود، مواد افزودني مختلف به آن افزوده ميشود.
نمودار زير مراحل پالايش روغن پايه در پالايشگاه شركت نفت بهران را نشان ميدهد: