بخشی از مقاله


تاریخچه معماری ایران
1. بناهای دوره اسلامی ایران
2. مصالح سنتی در معماری ایران
3. در و پنجره در معماری ایران
4. تزئینات وابسته به معماری
5.روند شکل گیری برخی بناهای مذهبی در ایران
معماری ایران قبل از اسلام
 معماری دوره اشکانی


 معماری دوره ساسانی
معماری ایران ازسلجوقیان تا پایان عصر تیموریان
 معماری دوره سلجوقيان
 معماری دوره تيموريان
معماری ایران از صفویان تا دوران معاصر
 معماری دوره صفويان
1_ بناهای دوره اسلامی ایران : _ بناهای مذهبی


 مساجد
 مدارس
 آرامگاه ها و زیارتگاه
 حسينيه ها و تکاياها و مصلّی ها
_بناهای غیر مذهبی
 پل ها
 کاروان سراها


 قلعه ها
 کاخ ها
 حمام ها
 بازارها
 آب انبار
2 _ مصالح سنتی در معماری ایرانی
 آجر
 آهک
 خاک
 ماسه


 ملات
 گچ
 کاشی
 خشت
 سنگ
 چوب
 قیر
 فلز
 رنگ
 شیشه
3 _ در و پنجره در معماری ایران
• انواع پنجره
• پنجره


4 _ تزئینات وابسته به معماری ایران
 کاشی کاری
5 _ روند شکل گیری بناهای مجموعه ای( ارسن ) در ایران

تاریخچه معماری ایران


تاریخچه معماری ایران از نظر (آرتور پوپ)


نظری اجمالی به معماری ایران در عهد باستان این ویژگی را آشکار می سازد که معماری ایرانی بر سه اصل استحکام ، آسایش و انبساط پایه گذاری گردیده است .


معماری ایران در طی تاریخ طولانی خود دارای اصالت طرح و سادگی تؤام با آرایش و تزئین بوده است.بـا ایـن برداشت ((آرتـورپوپ )) مستشرق و ایران شناس نامی آمریکا به فرهنگ معماری ایران روی می آورد . او می گوید : (( اصالت اشکال زندگی ایران بدین گونه نمایان می شود که در ابنیه مسکونی از خودنمائی و برون آرائی به دور بوده است ))‌ و با این یقین معماری را به عنوان یکی از پربارترین شاخه های درخت تنومند فرهنگ و هنر ایران معرفی می کند .


تحسین (( پوپ )) صدائی ست که تاریخ آنرا تکرار و تأیید می کند ، تالارها و شبستانها و ستونهای تخت جمشید ـ این ارکستر سنگی عظیمی ـ آیا یک ضیافت رنگین برای چشمها نیست ؟ هزاران مسجد و بقعه و مقبره و بنای تاریخی در هرگونه فلات گستره ما ، آیا شاه غزلهای پر از سحر و افسون معماری نیستند ؟


(( پوپ )) این سحر و افسون را می شناسد که می گوید (( گوناگونی بناهای ایرانی )) از کلبه دهقانی و چاپخانه و آلاچیق هاست ، تا زیباترین بناهائی که تاکنون جهان به خود دیده است .
هنر در ایران به قدمت تاریخ است و معماری از کهن ترین هنرهاست . رونق واعتلای معماری در ایران باستان گواه آنست

که این سرزمین از کانونهای نخستین شهرسازی و نیز سدسازی ومهندسی بوده است . و این گواهی را بناهائی که از میان ازمنه و اعصار با سیمای غبار آلود سر بیرون کشیده اند و سدهای باستانی و شهرها و دهکده های شاهی تأیید می کنند .


آثاری که جسته و گریخته از خلال نوشته های باستان شناسان به دست می آید ، روشنگر آنستکه هنر و صنعت ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد در این مرز و بوم ریشه و نشان دارد .


هنر معماری و تاريخچه معمارى ايران


هنر معمارى از بارزترين جلوه‌هاى فرهنگ هر قوم و هر دورهٔ تاريخى و نمايشگر گوياى فضاى زيست‌ آدمى است.
اين هنر در گذشته تابع اصول و ضوابط کمابيش معين و شناخته شده‌اى بود و پيوندى استوار و ناگسستنى با فرهنگ‌ جامعه و الگوهاى رفتارى داشت. به همين دليل معمارى هر دوره انعکاسى از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب مى‌شد و هر سبک جديد معمارى بر اصول، روش‌ها و سنت‌هاى سبک‌هاى پيشين استوار بود.


تحولاتى که از آغاز قرن معاصر شروع شد، موجب گسيخته شدن رشته‌هاى پيوند بين برخى مظاهر و جلوه‌هاى زندگى با فرهنگ جامعه شد و در نتيجه اين روند معمارى سنتى از حرکت باز ايستاد و در بسيارى عرصه‌ها مورد بى‌توجهى واقع شد.

معماری ایران قبل از اسلام
در شکل گیری معماری ایرانی باورهای مردم نقش بسزایی داشته اند که یکی از این باورها حفظ حریم و ارج نهادن به فضای زندگی شخصی ایرانیان بوده که بر این اساس نیز اصلی تحت عنوان " درون گرایی " در کنار چهار اصل دیگر به عنوان اصول معماری ایرانی مطرح بوده اند

که سایر اصول عبارتند از ، مردم واری ، نیارش ، خودبسندگی و پرهیز از بیهودگی که در کتاب " معماری اسلامی ایران " مولف در بخش اول کتاب خود به این اصول ، خاصه " درون گرایی " ، و پیمون های معماری ایرنی توجه نموده و در بخشهای بعدی کتاب به فضاهایی چون مسجد ، مدرسه ، بازار و... پرداخته است .

مردم واری در معماری ایرانی ، پادیاو ، بادگیر و خیشخان ، در و پنجره در معماری ایران و شرایط اقلیمی کویر و مسائل مربوط به بناهای خشتی نیز عناوین مطالبی می باشد که نگارنده در قالب پنج پیوست بدانها پرداخته و در آخر نیز واژه نامه ای از اصطلاحات معماری اسلامی – ایرانی را آورده است .

حال پس از این مختصر جهت آشنایی بیشتر مخاطبان با این کتاب به اختصار به معرفی بخشهای مختلف این کتاب می پردازیم . بخش دوم کتاب به " مسجد " که با ورود اسلام به ایران از فضاهای مورد توجه به لحاظ کارکرد و تقدس بوده می پردازد و سیر تغییر وتحولات آنرا از لحاظ ساختاری مورد بررسی قرار می دهد و به نمونه هایی از مساجد دوره های گوناگون از تاریخ معماری اسلامی – ایرانی اشاره نموده ضمن آنکه نگارنده بر این نکته نیز اشاره داشته که " نخستین مسجدی که به دست پیامبر بزرگوار ما ، با همکاری یاران گرامیش در مدینه ساخته شد

همیشه برگیره و الگوی مسجدهای بیشمار و گوناگونی بوده است که بدست هنرمندان تردست ما در سراسر ایران زمین ( و هرجا که فرهنگ اسلامی ایران برمان میرانده ) بنیاد شده است . "


" مدرسه " عنوان بخش سوم کتاب بوده که از آن به عنوان مهمترین بنای عمومی بعد از مسجد در معماری اسلامی ایران یاد شده است . مولف درابتدای این بحث فضاهای آموزشی در ایران را به مکتبخانه و مدرسه تقسیم نموده و به تشریح ساختارفضایی مدرسه پرداخته که متشکل از یک حیاط درونگرا و حجره ها و ایوانهایی بوده که حول آن حیاط ساماندهی می گردیده اند ؛ در این مبحث به " مدرسه خان شیراز " اشاره شده

که به دلیل توجه معمار آن در بکارگیری اعداد مقدس در ساخت عناصر آن ، این مدرسه همواره مورد توجه دوستداران هنر و معماری ایرانی بوده است . " بازار " یکی دیگر از فضاهای مهم در معماری اسلامی - ایرانی می باشد که بخش چهارم این کتاب بدان اختصاص یافته است .

مولف در این بخش ضمن پرداختن به فلسفه وجودی بازار در معماری ایران به عناصر تشکیل دهنده آن که عبارت می باشند از : راسته ، رسته ، دالان ، سرا یا خان ، خانبار ، تیم یا تیمچه ، قیصریه ، دکان و نیز عناصری به عناصر دیگری که جزء نیاز بازار بوده است مانند :
- قهوه خانه و شربت خانه و چایخانه
- خوراک پزخانه ، محلی برای غذا
- مساجد کوچک ، حمام و...
پرداخته است . همچنین در این مبحث نگارنده به بازارهایی که به صورت سرپوشیده در حاشیه میدانها احداث می گردیده اند پرداخته و در این مورد به " میدان نقش جهان " اصفهان اشاره نموده است و در پایان این مبحث مختصری به " نورگیری بازارها " اشاره کرده است .


یکی از نیازهای حیاتی و اساسی انسانها داشتن سرپناه و مکانی امن بوده که این نیاز از بدو پیدایش انسان تا به امروز به اشکال مختلفی پاسخ داده شده و بر حسب شرایط اقلیمی ، فرهنگی واجتماعی متغیر بوده است و ایرانیان نیزدر ساخت خانه های خود از این تاثیرپذیری بی نصیب نبوده اند به طوریکه در شمال خانه های گالی پوش ، در غرب خانه های ایوان دار و در مناطق گرمسیرخانه های ایوان دار و صفه دار ساخته می شده است .

" درون گرایی " اصلی مهم در ساخت خانه های ایرانی بوده و این امر در ساماندهی عناصر خانه های ایرانی نقش قابل توجهی داشته است که در مورد عناصر خانه های ایرانی می توان به سردر ، پاخوره ، هشتی ، راهرو ، حیاط یا میانسرا ، اتاق ( سه در ، پنج در ، تالار و... ) اشاره نمود که معمولا این عناصر در سه نظام پیمونی بزرگ ، پیمونی کوچک و خرده پیمون طراحی می گردیده اند ، بدین ترتیب " خانه " به عنوان فضایی مهم در معماری اسلامی - ایرانی سبب گردیده که مولف بخشی از کتاب خود را به این فضا اختصاص دهد .


بخش دیگری از این کتاب با تاکید بر توجه ایرانیان بر امر پاکیزگی به فضای " گرمابه " یا به اصطلاح امروزی " حمام " پرداخته و ضمن ارائه اصولی که در ساخت این فضاها در نظر گرفته می شده عناصر تشکیل دهنده آنها را نیز تشریح می نماید

و در آخر نیز به چندین حمام تاریخی ایران و برخی از مراسمهایی که در این فضا برگزار می گردیده اشاره می نماید . همچنین در بخش هفتم کتاب مولف با تاکید بر اهمیت و ارزش آب برای ایرانیان به توضیح ساختار " آب انبارها " که متشکل از تنوره یا خزینه ، پاشیر و در نهایت بادگیر و یا خیشخان بوده اند پرداخته است .


در ادامه مباحث نیز نگارنده به نقش " ساباطها " و " کاروانسراها " وسایر ساختمانهای بین راهی و ویژگیهای آنها ونقش " میلها و مناره ها " در جهت یابی و هدایت مسافران ، به خصوص در مناطق کویری ، پرداخته است و در بخش آخر نیز به اهمیت باغ و فضاهای سبز در معماری اسلامی - ایرانی توجه نموده وبه عناصر تشکیل دهنده باغهای ایرانی چون کوشک ها ، آب نماها ، درختان و گلهاو .... اشاره شده است


مقارن سال560 ق.م ،دو دولت نیرومند آریایی ماد و پارس باهم متحد شدند و بدین ترتیب ، امپراطوری ایران تشکیل شد .این وقتی بود که کوروش کبیر ، نخستین شاه هخامنشی پدر بزرگش را که بر مادها پادشاهی داشت ، از تخت به زیر افکند . بدست این مردان خارق العاده، یعنی کوروش و داریوش اول ، سراسر آسیا تسخیر شد

و ایران به نخستین امپراطوری بزرگ جهان بدل گشت و 230 سال دوام یافت .از نیل تا جیهون و از دریایی اژه تا رود گنگ عصر نوینی آغاز شده و ثبات بی سابقه ای ایجاد گردیده بود، حکومت مقتدر بر پا شد و شبکه ارتباطی کارآمدی تجارت را تشویق می کرد و ثروت هنگفتی پدید آورده بود .


کوروش به عنوان نخستین نمایش قدرت ، به ساختن مجموعه کاخ هاو معابد پاسارگاد در استان فارس پرداخت .در کتیبه نصب شده بر ستونی بلند خود شاه هخامنشی خواند .این نخستین کانون امپراطوری معرف سبک معماری هخامنشی است و منشاء آن را به خوبی آشکار می سازد .در پاسارگاد کوروش را در بنایی با سقف شیب دار به خاک سپردند.


این بنا را پیش از مرگ کوروش در سال 529 ق.م ساخته بودند و هر چند او در جنگی در دور دست های شمال خاوری کشته شد جسدش را برای دفن به این مکان آوردند.علاوه بر این بنا های باقیمانده پاسارگاد ، اینک ویران است و مشکل می توان دریافت که شکل آنها چگونه بوده است. کاخ بزرگ شوش را داریوش اول پیش از ساختن آپادانا در تخت جمشید بنا کرد . و می دانیم که تخت جمشید پایتختی آیینی بوده است


تخت جمشید : مساحت کل تخت جمشید 14000 متر مربع بوده و در دامنه کوه رحمت مشرف به جلگه مرودشت واقع شده و با تراشیدن قسمتی از کوه بوجود آمده است .
ورودی بنای تخت جمشید نشانه ای از پیدایش قدرتی موثر است پلکان ورودی به جای این که از قطعه سنگ های جداگانه ترکیب شده باشد از تخته سنگهای عظیمی تراشیده شده است که گاه بخشی از دیوار را هم تشکیل داده اند .

پلکان بزرگ که شیب ملایم آن مناسب عبور یک سوار است به یک صفه و بلافاصله به ایوانی منتهی می شود که گاوهای بالدار با سر آدمی از آن پاسداری می کنند.در این ایوان کتیبه ای از خشایار شاه دیده می شود .


در آن سوی آپادانا کاخ کوچکتر داریوش واقع است که احتمالاً در جشنهای خاص به عنوان اقامت گاه موقت به کار می رفته است .در این جا مانند سایر کاخها ، بر سر در ها ، قرنیز هایی با طرح خیزران دیده می شود که یاد آور فتو حات کمبوجیه در مصر است .سپس کاخ های خشایار شاه و اردشیر و سایر کاخهای کم اعتبار تر و بنا های اداری قرار دارد.


تخت جمشید تنها برای برگزاری جشنها مورد استفاده شاه هخامنشی قرار می گرفته است . مجسمه های تخت جمشید تا حدود زیادی از سر مشق های آشوری و در برخی جنبه ها از نقش بر جسته های اقوام دیگر اقتباس شده اند ولی در آنها رفتار و حالت متفاوت وخوشایند و عبرت آموزی به چشم می خورد .


بنا بر این نقش های تزیینی تخت جمشید از یک نظر مانند اثار آشوری ، و از نقش های برجسته کم عمق تشکیل شده اند، ولی دارای ماهیت کاملاً متفاوتی هستند . دیوار بناهایی تخت جمشید از خشت خام بوده که مدت ها پیش فرو ریخته است .

اشکانیان

در شمال خاوری ایران که اینک کشور های آسیایی میانه قرار دارند، قوم دیگری به نام پارتیان معماری کاملاً متفاوتی را تکوین بخشیدند . پارتیان با حرکت به سوی باختر مقدار زیادی از قلمرو سلوکیان را تسخیر کردند

ولی برای مدتی هر دو شاهنشاهی وجود داشت.معماری پارتیان ، با ترکیب عناصر یونانی و ایرانی شیوه جدید و بی نظیری را در معماری بوجود آورد و با تجدید حیات مجدد به ويژگی های نمادی طرح ایرانی پرداخت . دو کار مهم پارتیان در ضمینه معماری یکی دستیابی به گنبد روی گوشواره و دیگری تکوین ایوان طاق دار است که هر دو در رشد

معماری ایرانی در دوره های واپسین نقش حیاتی داشت . متاسفانه از این آثار چیزی سالم باقی نمانده و اغلب بنا های قابل مطالعه خارج از کشور ایران ، در بین النهرین وقسمت شمال شرقی فلات ایران واقع است .


این امر سرعت گسترش نیروی پارتیان را در سراسر فلات ایران نشان می دهد . با اینکه هنر پارتی در حدود سال 250 ق.م معلومات ما درباره معماری گسترده پارتی شکل می گیرد .از ویرانه های کاخ بزرگ مربوط به سده دوم میلادی در الحضر (عراق کنونی) اگر هم نخستین نوآوری های پارتی را نتوان دید ولی انقدر رد پا و نشانه هست که بتوانیم استعداد های پارتی را باز شناسیم.


کاخ اشور در خاک عراق که یکی دیگر از بناهای اشکانی مربوط به قرن اول میلادی است با اضافاتی از قرن سوم باز هم نقشه جالبتری را دست کم از لحاظ پیشرفت های بعدی ایرانیان ارائه می دهد .
این کارهای بزرگ در زمینه توسعه شکلهای معماری ذاتاً ایرانی بود و آرایش و نماسازی پارتیان با مایه های یونانی و یا شکلهای رومی پیوند نزدیک داشت .

_معبد کنگاور

کنگاور یکی از شهر های کرمانشاه است که در سر راه ارتباطی قدیم و در میان شهر های تویسر کان و نهاوند و قروه و صحنه واقع شده است و با همدان حدود 100 کیلومتر و با کرمانشاه در همین حدود فاصله دارند . قسمت جنوبی آن دشت و قسمت شمالی آن کوهستانی است . کنگاور یکی از گذر گاه های اقوام ماد و هخامنشی بوده است .

صفه یا سکویی که معبد کنگاور بر روی آن بنا شده 7 متر از سطح زمین ارتفاع دارد و بوسیله دیوار ضخیم و پر حجمی از چهار طرف احاطه شده است .راه ورود به معبد کنگاور مانند تخت جمشید پلکانی دو طرفه است که هر طرف 60 پلکان سنگی دارد و ودر جنوب معبد واقع شده است . در قسمت عقب و در بالاترین نقطه صفه ، آتشکده روباز قرار داشته و اناهیتا (در ایران قدیم مظهر فرشته ی آب بوده) در این پرستشگاه نقش بسیار موثری ایفا می کرده است .

پس از پیمودن پله های دو طرفه ، از گوشه جنوب شرقی 12 ستون در طرف راست و به قرینه ان 12 ستون دیگر در طرف چپ بر لبه خارجی دیوار صفه قرار داشته است که اکنون تعدادی از این ستون ها سالم و تعداد دیگر بصورت تخریب شده در جای اصلی بر پا هستند.

_کاخ نسا

در ادامه معماری پارتی غیر از کوه خواجه و معبد کنگاور ، باید از دو کاخ مشهور به نام کاخ نسا و معبد هترا ( الحضر )یاد کنیم . کاخ نسا در عشق اباد (اشک آباد ) و در حاشیه غربی قره قوم واقع است این کاخ که در اثر کاوش های باستان شناسی از زیر خاک بیرون امده ، مربوط به قرن دوم و سوم قبل از میلاد و بنای آن چهار گوش است و چهار ایوان دارد . تالار بزرگ ان دارای سه ایوان است . سقف این تالار چوبی است که بر چهار ستون به هم چسبیده استوار شده است .

_کاخ و شهر هترا (الحضر)

شهر هترا ، در فاصله سه کیلو متری رود خانه دجله و در جنوب غربی موصل واقع است و از جمله شهرهایی است که در مرز بین ایران و امپراطوری رم بنا گردیده و نقش عمده ای در ممانعت از هجوم رومیان به ایران بوده است که در سرتاسر دوره حکومت اشکانی و ساسانی دائماً متعرض ایران می شدند . بنای شهر مربوط به سال 117 میلادی است و حصار دور شهر شکل چند ضلعی دارد . در فاصله هر متر برجی قرار گرفته است. در پشت دیوار شهر خندقی حفر کرده بوده اند و شهر دارای چهار دروازه در چهار جهت بوده است .

معروف ترین بنای شهر هترا ، نیایش گاه خورشید بوده است که مردم هدایای زیادی نذر آن می کرده اند و پادشاهان رومی به طمع دستیابی به این ذخایر این شهر را مورد حمله قرار می داده اند . هر چند به دلیل پایداری و مقاومت شهر توفیقی در این زمینه نیافته اند .


_کوه خواجه سیستان

مجموعه بنا های کوه خواجه را (( قلعه )) هم می نامند . این بنا شامل یک قصر و یک معبد است و بر روی یک صفه یا سکویی بنا شده است ورودی ان پلکانی دو طرفه دارد و دارای یک ورودی در ضلع جنوبی است . هم چنین در دو ضلع غربی و شرقی آن ایوانه های مسقف وسیع قرار گرفته است .


شالوده معبد کوه خواجه را مربوط به عصر هخامنشی می دانند که بعد ها اشکانیان آن را تکمیل کرده اند و ساسا نیان نیز از ان بهره گرفته اند . به کار گیری گچ که از زمان پارتها در فلات ایران رایج شد و تا دوران ساسانی ادامه یافت در قسمتهای مختلف بنا بکار گرفته شده است .

بدنه دیوار های کوه خواجه نقاشی هایی با رنگ شاد و از جمله نقش سه ایزد ، انسانی بالدار خیالی و نقش شاه و ملکه همه نشانی از تاثیر شدید هنر یونانی دارند چون نظیر چنین سبک نقاشی هایی قبلاً در ایران دیده نشده است .

ساسانیان

اردشیر اول نخستین فرمانروای ساسانی هنگامی که هنوز خراجگزار پادشاه اشکانی بود کاخ خود را در فیروز آباد ساخت و انرا (( رام اردشیر )) نامید . او در ساختن این کاخ انگیزه سیاسی داشت و از همین کاخ بود که علیه اردوان پنجم شورش کرد .
اردشیر با ادعای انتصاب به دودمان کهن هخامنشی می خواست رابطه خود را با ان دولت تثبیت کند .
طول نمای کاخ فیروز آباد حدود 60 متر و دهانه طاق ایوان بزرگ مرکزی 13 متر است . پشت ایوان مرکزی که در هر سمت ان دو ایوان مستطیل قرار دارد سه اتاق چهار گوش کنبد دار واقع است این گنبد ها قدیمی ترین گنبد های شناخته شده ایرانی است

که بر روی دیوار هایی به قطر چهار متر قرار گرفته اند . دیوارهای کاخ فیروز اباد از سنگ های نا صاف و به کمک ملات ساخته و روی ان سفید کاری شده است . جز ئیات تزیینات از کاخهای هخامنشی در تخت جمشید اقتباس گردیده است .


قصر کوچکتر دیگری به نام قلعه دختر دارای برج بارو است و بر بلندی صخره ای به دستور اردشیر ساخته است.طرح و نقشه ان شبیه کاخ فیروز اباد است .
برجسته ترین یاد گار دوره ساسانی طاق کسرا در تیسفون ( در عراق امروزی ) واقع است این ویرانه با وقار که احتمالاً در زمان شاپور اول در نیمه دوم سده سوم ساخحته شده نمونه جالبی از ایوان ساسانی است .

بخشهای باقیمانده همچون صخره خاکستری بر بالای دشت سر برافراشته است .
کاخ بزرگ بیشابو هم که شاپور ان را پس از پیروزی اش بر والرین امپراطور رم بنا کرد ، نمونه کاملتری از بنای ایوان دار است .


بسیاری از بناهای ساسانی اثار معماری ان عصر را از نقاشی های روی ظروف فلزی هم چنین از قابهای گچبری متعددی که با قیمانده و زمانی زینت بخش نمای ساختمانها و داخل انها بوده است می توان در یافت . تلاشهایی برای کشف ارتباط میان ساختمان و تز ئینات ان صورت گرفته است . ولی غالباً قاب های گچبری عالی مانند سایر تزیینات ساسانی صرفاً به دیوار چسبانده شده و ان را به صورت بخش پیوسته ای از ساختمان در نظر نگرفته اند .

_تخت سلیمان

یکی از اثار مهم و با ارزش دوره ساسانی مجموعه ((تخت سلیمان )) است . این مجموعه که در 45 کیلو متری شمال شرقی بخش (( تکاب )) از شهر های آذر بایجان غربی و در نزدیکی روستای (( تازه کند نصرت آباد )) قرار گرفته است در قرن هفتم میلادی به دست رومیان (روم شرقی ) منهدم گردیده و بعد ها با تغییرات و اضافاتی به عنوان کاخ تابستانی ایل خانان مغول در قرن هفتم هجری مورد استفاده واقع است . در یاچه نسبتاً با ابی صاف و زلال در وسط این مجموعه واقع است که اب ان از کف دریاچه می جوشد .

در جبهه شمال غربی در یاچه و در زاویه یک طرح مربع شکل کاخ خسرو دوم ساسانی با ایوان رفیع آن که به ایوان خسرو معروف است از آجر قرمز و ملات ساروج ساخته شده است . آتشکده ای نیز در شمال این کاخ قرار دارد که به آتشکده ((آذر گشسب)) شهرت دارد که شامل یک سالن مربع شکل با 4 پایه قطور گنبد آجری آن بر روی این چهار پایه بنا شده (چهار طاقی)و تعداد زیادی بنا هایی که اطراف آتشکده است

و احتمالاً محل زندگی خانواده شاه بوده است بعد از ساسانیان ایلخانان مغول در این محل کاخی به عنوان کاخ تابستانی بنا کرده اند که آثار آن به ویژه کاشی های زیبایی از این کاخ به دست آمده است.

_آتشکده

آتشکده ها و پرستشگاه های ساسانی که آیین و سنتی چندین هزار ساله داشت در سراسر ایران و پادشاهی ساسانی پراکنده بود .

برخی در معرض دید واقع بود و به پرستش همگانی اختصاص داشت . وبرخی دیگر تنها در دسترس موبدان بود و برای نگه داری آتش مقدس بکار می رفت شکل آنها یکسان بود و گنبدی روی گوشواره ها و بر بالای چهار پایه ای بزرگ واقع بود که طاق نما هایی آنها را به یکدیگر می پیوست . گاه معبد داخلی را دالانی احاطه می کرد و برای آن حالت حفاظ داشت .

چند بنای باقیمانده جز به ندرت حالت ویرانه دارد . یک استثنای مهم در مورد وضعیت ویرانی این چهار طاق کوچک آتش کده بسیار کوچک ، آتشکده بسیار قدیمی ساسانی واقع در نیا سر احتمالاً از قرن دوم است که عاقلانه حفظ شده است . اندازه های متناسب اجزای آن بسیار متناسب است.


مهم ترین و موثر ترین دستاورد های ساسانی در زمینه معماری در توسعه گنبد و قرار دادن آن بر روی گوشواره و ساختن طاق های عظیم بدون قالب بود . تمرکز دادن بار روی نقاط ثابت جدا گانه (مانند سرو ستان ) واستفاده عالی از طاق های عرضی هم ، زمینه مناسب را برای پیشرفتهای بعدی فراهم ساخت و بعد ها در معماری اسلامی کاملاً به کار گرفته .

تاريخچه معمارى اسلامی


معماری ایران از صدر اسلام تا عصر سلجوقیان

معماری ایران از سلجوقیان تا پایان عصر تیموریان

معماری ایران از صفویان تا دوران معاصر


سلجوقیان ترکان غز بودند که برای تصرف زمینهای حاصلخیز از ماوراء النهر به کشور ایران آمدند و بزودی با فتوحات خود توانستند علاوه بر ایران آسیای صغیر را نیز به تصرف در آورند. بدین ترتیب در آغاز قرن پنجم سلسله ی ترکان سلجوقی تاسیس شد. بعد از حکومت طغرل نوبت به حکمرانی آلب ارسلان رسید. بعد از مدتی حکومت به دست ملکشاه سلجوقی افتاد و سرانجام در دوره ی حکومت سلطان سنجر سلجوقی حکومت این سلسله رو به ضعف نهاد و بعد از مدتی به دست سلسله ی دیگری به نام خوارزمشاهیان منقرض شد.

از وقایع مهم سیاسی این دوره ، قیام فراگیر اسماعیلیان بود که حدود دویست سال ، تقریباً بیشتر قلمرو جهان اسلام و آسیا را فرا گرفت. رئیس این فرقه حسن صباح، ضمن جمع آوری تعداد زیادی از طرفداران خود گذرگاههای صعب العبور را به عنوان پایگاهی برای توسعهی قدرت و قیام خود انتخاب کرد. مراکز سیاسی این فرقه بیشتر در کوههای البرز از قزوین تا دامغان گسترده بود. مرکز حکومتی آنان به نام آشیان عقاب یا قلعه الموت معروف است.

اسماعیلیان معتقد بودند که اسماعیل پسر جعفر بن محمد (ع) از احفاد حسین بن علی (ع) همان مهدی موعود است. گر چه اسماعیلیان در بیشتر کشورهای اسلامی حتی سوریه و مصر پیروان بسیار داشتند، ولی سرانجام به دست هلاکوخان مغول از بین رفتند.


از نظر توسعه ی هنرها به ویژه معماری ، عهد سلجوقیان یکی از دوره های درخشان هنری است. همچنین عده ای از محققان بر این عقیده اند که در این دوره صنایع گوناگون به شیوه ی گذشته ادامه و گسترش یافت. معماری عهد سلجوقیان از استحکام و زیبایی خاصی برخوردار است. گرچه حدود یک هزار سال از آن دوره می گذرد ولی بناهای باقیمانده از ان دوران نشان دهنده ی مهارت و استادی هنرمندان و استادکاران و آگاهی آنان از شیوه های مختلف معماری است.

شکوفایی هنرها در این دوره همچنین مدیون آرامش و ثبات سیاسی قلمرو سلجوقیان است که در آن هنرمندان توانستند آثار متعددی به وجود آورند. همچنین وجود وزیری دانشمند چون خواجه نظام الملک در دستگاه حکومتی سلجوقیان باعث رونق صنایع و فنون شد.

وی مدارس زیادی در شهرهای بغداد، نیشابور، مرو، ری و جرجان تاسیس کرد و تقریباً از همین زمان بود که مدارس از مساجد جدا می شدند. مدارسی که در زمان صدارت خواجه نظام الملک به وجود آمد. اغلب چهار ایوانی است. دوره ی سلجوقیان از نظر ادبی نیر اهمیت خاصی دارد، شاعران بزرگی چون ناصر خسرو ، خیام و خاقانی به این دوره تعلق دارند.

حکومت سلجوقیان جای خود را به حکومت خوارزمشاهیان داد. خوارزمشاهیان در آغاز قرن ششم هجری به ایران آمدند و ممالک خراسان و کرمان و ایالت جبال را تصرف کردند. از حکمرانان این سلسله سلطان محمد خوارزمشاه است که تصمیم به فتح بغداد و انقراض حکومت خلفا گرفت ولی حملات بی امان مغول نه تنها مهلت اجرای این نقشه را به او نداد

بلکه در مدت کوتاهی به حکومت آنان پایان داد.با گذشت 600 سال از آغاز اسلام تا پایان عصر سلجوقیان تحولات مهمی در جهان اسلام رخ داد. کشور ایران نیز در این فاصله یعنی تا آغاز قرن هفتم هجری از نظر سیاسی ، اقتصادی و مذهبی دستخوش تحولات و دگرگونهایی شد که بی شک در گسترش هنرها به ویژه معماری تاثیری به سزا داشت.

در این ادوار ، به ویژه در عهد سلجوقیان و خوارزمشاهیان معماری اعتبار خاصی داشت نقشه ی بناها اغلب چهار ایوانی و تزیینات مهم آنان آجر کاری و گچبری بود. همچنین ایجاد بناهای گوناگون مانند مساجد، مدارس، آرامگاهها و کاروانسراها توسعه پیدا کرد.ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از محققان ویژگیهای معماری دوره ی خوارزمشاهیان را ادامه عصر سلجوقی دانسته،

اختصاصات هنری این دوره را با عصر سلجوقی و گاهی هم با دوره ی ایلخانی همانند می دانند.بررسی سالهای اخیر نشان داده است که دوره خوارزمشاهی از نظر هنرهایی مانند فلزکاری، سفالگری، کاشیکاری و گچبری و ویژگیهای معماری، سبک جداگانه ای داشته که با ویژگیهای عصر سلجوقی و ایلخانی متفاوت بوده است.

در اوایل قرن هفتم هجری (سال 617 هجری) به علت اشتباهات سیاسی حکمرانان خوارزمشاهی سپاهیان چنگیز خان مغول به سرزمین ایران هجوم آوردند. مغولان پس از فتح سمرقند و بخارا به خوارزم و خراسان و دیگر بلاد آباد و پر جمعیت روی آورده و شهرهای معرفوی چون نیشابور، و بخارا به خوارزم و خراسان و دیگر بلاد آباد و پر جمعیت روی آوردهو شهرهای معروفی چون نیشابور، ری ، گرگان ، مرو ، هرات و بلخ را با خاک یکسان کردند.

گر چه یکی از شاهان خوارزمشاهی به نام سلطان جلال الدین مدت ده سال با مغولان پیکار کرد، ولی از این جنگ و جدالها سودی نبرد و سرانجام به سال 628 هجری در کردستان کشته شد و این سلسله منقرض گشت.


وجود بسط قلمرو اسلام و فتوحات مسلمین در اقصی نقاط ایران تا مدتها هنر معماری همچنان بر عناصر گذشته متکی بود. از آن پس هنرمندان مسلمان با تکیه بر عناصر هنری گذشته خود به ویژه هنر عصر ساسانی و با الهام از روح اسلامی معماری ایران را رونق تازه ای بخشیدند و با ابداعات خود معماری جدیدی را در این دوران بنیان نهادند.


به موازات گسترش حوزه ی نفوذ اسلام و به دلایل دینی اقتصادی و نظامی ضرورت احداث بناهای تازه احساس شد و بناهایی مانند مسجد ، مدرسه، پل ، کاروانسرا و قلعه در شهر ها و جاده های کاروانی ایجاد گردید.


در آغاز حکومت اسلامی احداث مساجد در مقایسه با سایر بناهای اسلامی اهمیت بیشتری داشت. مسجد جزء بزرگترین بناها در هر شهر و روستا بود، به طوری که بدون نشانی ویژه خود به خود نگاه و توجه هر مسلمانی را به سوی خود جلب می کرد.


در صدر اسلام مساجد علاوه بر اینکه محل انجام فرایض و اقامه ی نماز بود نهادی سیاسی ، اجتماعی و اداری به شمار می رفت مسجد تالار اجتماعات مسلمین ، خانه ی مستمندان ، اقامتگاه مسافران و کاروانیان، پناهگاه مظلومان، مکانی برای درس و بحث طلاب و محل ایراد خطابه، ابلاغ فرامین سلاطین اعلام جنگ و بسیج و اخذ مالیات بود و نقش مهمی در زندگی روزمره مسلمانان داشت.
مساجد اولیه بناهایی بسیار ساده بودند در محوطه ای مربع یا مستطیل شکل و روبه قبله با دیواره های خشتی ساخته می شدند (مانند مساجد مدینه، کفوه و بصره) با مسدود کردن سه طرف آتشکده ها و چهار طاقیها و ایجاد قبله گاه از آنها برای برگزاری آیینهای مذهبی استفاده می کردند.

گر چه در ایران از مساجد و بناهای اولیه اسلام نمونه های زیادی به جا نمانده ولی طبق متون تاریخی در دو قرن اولیه ی اسلام سنت و شیوه ی معماری و نوع مصالح دوره ی ساسانی رواج داشته است.

تحقیقات باستان شناسی و تاریخی نشان داده که مساجدی مانند مسجد شوش و فهرج از قدیمترین نمونه های مساحد در ایران دوره ی اسلامی است. ضمن کاوشهای هیات باستان شناسی فرانسوی در محوطه باستانی شوش، بقایای مسجدی کشف شد که طرحی بسیار ساده داشت و شبستانی ستوندار در یک طرف آن ساخته شده بود

این مسجد از شخت بنا شده و فاقد تزیینات بوده است. در سالهای اخیر در فهرج یزد مسجدی شناسایی شد که به اعتقاد معماران و محققان متعلق به صدر اسلام است. شیوه ی بنا و ویژگیهای این مسجد به معماری بناهای ساسانی شباهت دارد.


از بناهای دیگری که با الهام از شیوه ی معماری عصر ساسانی در ایران بنا شده تاریخانه ی دامغان است که محققان تاریخ احداث آن را حدود سال 300 هجری می دانند.
این مسجد دارای حیاط بزرگی است به شکل مربع که اطراف آن را رواقهایی با طاق ضربی فرا گرفته تاریخانه دامغان به شیوه معماری ساسانی – در شهری که زمانی از مراکز مهم ساسانیان به شمار می رفته – به دست هنرمندان دوره ی سالامی بنا گردید.


با تاسیس سلسله امویان در دمشق و عباسیان در بغداد در وضع معماری دگرگونی به وجود آمد. بناهایی مانند قبه الصخره مسجد جامع دمشق و مسجد سامره حاصل این تحولند. در این بناها استاد کاران چه در شیوه ی معماری و چه در تزیینات بنا از معماری قبل از اسلام به ویژه دروه ی ساسانی الهام گرفته اند.
قرن دوم هجری با تحولات سیاسی در جهان اسلام همراه بود. خراسان در شرق ایران در این تحولات نقش اساسی داشت و از این خطه ایرانیانی بر خاستند که با شیوه ی حکومتی عباسیان مخالف بودند و به حفظ برخی از رسوم ملی ایران علاقه داشتند.

این مخالفت به تدریج گسترش یافت و منجر به تشکیل سلسله های مستقلی گردید که رفته رفته نفوذ خود را از شرق به دیگر نقاط گسترش دادند. در نقاط مختلف ایران مانند سیستان ، فارس ، طبرستان و اصفهان سلسله هایی مانند صفاریان، طاهریان ، سامانیان، علویان و بالاخره زیاریان و آل بویه تشکیل گردید.


در قرن چهارم هجری حکومت غزنویان با مرکزیت غزنه به وجود آمد و منطقه ی وسیعی از طبرستان ، گرگان، خوارزم، سیستان و خراسان تا گجرات هندوستان در حوزه ی اقتدار این سلسله قرار گرفت . بعد از محمود غزنوی حکومت آنان روبه ضعف نهاد و دیری نگذشت که بیشتر قلمرو حکومتی آنان به دست سلسله ی دیگری به نام سلجوقیان افتاد.


آثار معماری قابل توجهی از دوره ی غزنویان به جا نمانده است ولی از نظر گسترش ادبیات، این عصر از دوره های مهم تاریخ ایران به شمار می آید.

معماري دوره تيموري : تيمور موسس سلسله ي گورکانيان به ايران هجوم آورد تيمور نيز مانند اجداد خود به کشتار و غارت شهرها پرداخت و آنچه که از دم تيغ اجداد او رهايي يافته بود توسط او به ويراني کشيده شد پس از تيمور پسرش شاهروخ به سلطنت رسيده و پايتخت را از سمرقند به هرات منتقل کرد و حکومت سمرقند را به پسرش الغ بيگ و حکومت خراسان را به پسر ديگرش بايسنفر واگذار کرد . بعد از مرگ شاهرخ سلسله ي تيموري ضعيف شده و تا شروع حکومت صفويه سلسله هاي ديگري مانند غره قويون لو (گوسفند سياه)در نواحي مختلف حکومت کردند .

دوره هنري تيموري تقريبا از زمان شاهرخ آغاز شد و دو شهر هرات و سمرقند در قرن ? هجري مرکز هنر هاي اسلامي شده بود . در اين دوره هنر و معماري اسلامي به ويژه نققاشي و تزئينات معماري پيشرفت فوغعلاده اي کرد معماري دوره تيموري ادامه دوره هاي قبل از خود مخصوصا دوره ايلخاني است

به طبق منابع تاريخي بسياري از هنر مندان و معماران که مسئول احداث بناهاي دوره تيمور و پسرش شاهرخ بودند از ايران به سمرقند و حرات رفته اند گرچه بسياري از بناهاي دوره تيموري از بين رفته اند ولي بر اساس آثار باقي مانده برخي ويژگي هاي آن را مي توان به شرح زير بررسي کرد :
1) در دوره تيموري سبک جديد مساجد گنبد دار بدون صحن بيش از پيش رايج شد مانند : مسجد کاليان در بخارا و مسجد کبود تبريز که فاقد حياط باز هستند .


2) ساختن بناهاي عمومي در دوره تيموري تحرک و جنبش بيشتري يافت مانند مدارس و کاروانسراها
3) در اين دوره در انواع کارهاي کاشي کاري بويژه تکنيک کاشي معرق به بالاترين درجه کمال خود رسيد که بهترين نمونه هاي آن را مي توان در گور امير در سمرقند و مسجد کبود تبريز مشاهده کرد .
در زمينه نقاشي چه از نظر ترکيب طرح ها و چه از نظر رنگ پيشرفت زيادي صورت گرفت در اين دوره در چه رنگها نصبت به قبل به مراتب گسترش بيشتر پيدا کرد اين رنگها شامل رنگهاي آبي فيروزه اي ، سفيد ، زرد ، سبز ، قهوه اي و سياه مي باشند . در هنر خوشنويسي و خط نويسي پيشرفت زيادي حاصل شد و خود بايسنفر شاهزاده تيموري خطاط و خوشنويسي بوده است .


دسته بندي بناهاي مذهبي :
1) مسجد گوهر شاهد : اين مسجد يکي از زيبا ترين بناهاي دوره تيموري است توسط گوهرشاد خاتون همسر شاهرخ تيمور بنا گرديد مسجد به شکل چهار ايواني ساخته شده و در طرفين ايوان اصلي آن دو مناره کاشي کاري جاي گرفته است اهميت فوقالعاده اين مسجد کاشي کاري و کتيبه هاي آن است قسمتي از کتيبه هاي خطي و قسمتي ديگر که در دوره صفويان نوشته شده به خط محمد رضا اماميان مي باشد که معمار سازنده آن قوامالدين شيرازي مي باشد . ساختمان گنبد ارس بنا سه پوسته است .


2) مسجد کبود تبريز : مسجد کبود بناي باشکوهي است که در اواخر دوره تيموري در زمان جهانشاه قره قيون لو توسط دخترش صالح خانوم ساخته شده اين مسجد که در زمان خود به فيروزه اسلام مشهور بوده است و داراي يک رشته رواق و شبستان است که روي تمام آنها را گنبد هاي بزرگ و کوچکي مي پوشانده است

مسجد فاقد صحن و حياط مرکزي است و به صورت چهار اوان ساخته شده است . دروازه ورود مسجد شاهکاري تزئينات کاشي کاري دوره تيموري است کاشي کاري هاي اين مسجد عالي ترين نمونه کاشي معرق در تمام دوره هاي اسلام به شمار مي رود طبق باقي مانده است . مسجد مولانا و مسجد جامع کوير يزد و مسجد بزرگ تيمور در سمرقند .


مدارس دوره تيمور:
1) مدرسه خرگه يا غياثيه : باني اين مدرسه غياث الدين پير احمد خافي وزير شاهرخ تيموري بوده است که توسط معماران ايراني و استاد قوام الدين شيرازي ساخته شده است . اين مدرسه کاملترين نمونه مدارس چهار ايواني است . نماي داخلي آن شامل حياط مرکزي و دو طبقه ساختمان است اين مدرسه از ديد دقت و تنوع در نقشه از همه مدارس ايراني بالاتر است تزئينات کاشي کاري اين مدرسه در ورودي و ديوارهاي طزفين کم نظيرند


2)مدرسه الغ بيگ در سمرقند
3) مدرسه بي بي خانم در سمرقند
4) مدرسه دودر در مشهد خراسان
5) مرسه پريزاد
6) مدرسه بالا سر

معماری ایران از صفویان تا دوران معاصر
_گذري بر معماري دروه صفويه

درباره معماري ايراني و به ويژه معماري ايراني دوره صفويه، آن گونه که در محافل علمي موسوم است و آن گونه که اروپاييان دانش و بينش ايرانيان را به خواندن نوشتارهاي خودشان در زمينه معماري تشويق مي‌کنند، هيچ سخن پرقدرتي شنيده نشده است.آنچه در تدوين فضاي معماري ايراني، شکل دادن و مجهز کردن محور اصلي آمد و شد‌ها و توقف‌هاست،

در دوران صفويه بار بصري بيشتري دارد. در اين دوره شهرسازي ايران به استقبال قرينه‌سازي مي‌رود. کاربرد اين شگرد در پيشينه‌هاي معماري ايراني نزديکي‌هاي زيادي دارد که با اندازه‌هايي که در بلندا افزايش داده مي‌شوند، معماري‌هاي داراي کاربرد اجتماعي دوران صفويه را همانند وسيله ارتباط جمعي _ از راه بصري را متمايز مي‌کند.

آنچه در تدوين فضاي معماري ايراني در نقش نمادين دادن به بناها داراي کاربري همگاني خلاصه مي‌شود، به دست معماراني که از توان چشمگير صفويان در آباداني و توليد فضاي ساخته شده بهره مي‌بردند رشد زيادي کرد. نقش‌هاي برخوردار از فروتني و داراي بار معنوي و نمادين، پيش از صفويه تنها در نقاطي خاص از بناها به چشم مي‌آمدند. در دوران شکوفايي صفويان، داراي وظيفه‌اي تازه شدند تا آن جا تعميم پيدا کردند و با شالوده کالبد بناها به گونه‌اي ترکيب شدند. در بسياري از بناهايي که به ويژه در اوج توانمندي صفويان ساخته شده‌اند،

اهميت پوشش‌هاي تزييني تا‌ آن اندازه فزوني پيدا مي‌کند که براي فهم شالوده معمارانه فضا بايد از آنها عبور کرد تا فراتر از پوشش‌هاي تزئيني به شالوده ساختمان پرداخت.آنچه در تدوين فضاي معماري ايراني در زنده بودن و نقش‌ساز بودن معماري در پهنه شهر خلاصه مي‌شود و نزديک با تعلق بنا به محيط اجتماعي شهر است، در دوران صفويه به گونه‌اي کم و بيش جدا از بافت کالبدي شهر روي به تقويت بناها در محور بلندا مي‌کنند.

تا بتوانند بيشترين راه تماس با گستره مکاني خود را هموار کنند. گسترش در ارتفاع بناهاي همگاني دوران صفويه، تلاشي براي تاييد و تاکيد تعلق فرآورده‌هاي معمارانه به شهروندان است. برقراري ارتباط بصري، نخستين گام براي برقرار کردن ارتباط ذهني شخصي مردمان با بناها به شمار مي‌آيد زمينه‌هاي مساعدي براي معماري ايراني وجود دارد تا به معماران اجازه دهند که خصيصه‌هاي معماري را به شکلي نو و پي‌جوي مفاهيمي درخور زماني که زندگي مي‌کنند، جلوه دهند.


درباره معماري ايراني و به ويژه معماري ايراني دوره صفويه، آن گونه که در محافل علمي موسوم است و آن گونه که اروپاييان دانش و بينش ايرانيان را به خواندن نوشتارهاي خودشان در زمينه معماري تشويق مي‌کنند، هيچ سخن پرقدري شنيده نشده است.

گفت و شنود درباره پديدار شدن برخي شکل‌هاي ويژه در معماري ايراني دوران صفويه مستلزم شناخت تاريخ کشور و تلاش‌هاي صفويان ده‌ها سال پيش از به حکومت رسيدن است. به همان اندازه شناخت دگرگوني‌هايي که در پايتخت کشور درباره معماري و شهرسازي شکل گرفته‌اند را، در چارچوب مدني ايران زمين و به اتکا شناخت ادب و فرهنگ ايران، بايد بررسي کرد. بر اين پايه است که تلاش‌هاي معماران ايراني حمايت شده و تشويق مي‌شوند

تا از سوي حرکت ملي‌اي که صفويان آغازگر آن بوده‌اند منزلت خود را در زمينه معماري و شهرسازي بازشناسند.اين‌ شيوه‌ از اوايل‌ قرن‌ 11ق‌/17م‌ شروع‌ شد و در دورة شاه‌ عباس‌ صفوي به‌ مرحلة كمال‌ خود رسيد و پس‌ از آن‌ به‌ تدريج‌ سير زوال‌ را طى‌ كرد

شيوة اصفهانى‌ با بهره‌گيري‌ از پشتوانه‌هاي‌ تاريخى‌ سازه‌اي‌ و آمودي‌ِ (تزيينى‌) شيوه‌هاي‌ پيشين‌ به‌ مختصات‌ و مميزات‌ خاص‌ خود رسيد. اينگونه‌ بهره‌گيري‌، از ويژگيهاي‌ فن‌ و هنر معماري‌ ايرانى‌ است‌ و همواره‌ سبب‌ تداوم‌ سنتى‌ آن‌ شده‌ است‌« کلود انه » در سفر نامه اش اشاره به این تداوم در هنر ایران دارد که آن را از سایر کشور ها متماییز می سازد.

برخى‌ از پژوهشگران‌ تجارب‌ معماران‌ آذربايجانى‌ و دست‌ آوردهاي‌ شيوة آذري‌ را مقدمة پيدايش‌ شيوة اصفهانى‌ مى‌دانند كه‌ پس‌ از گذر از مناطقى‌ چون‌ يزد، كاشان‌، قزوين‌ وري‌ در اصفهان‌ كامل‌ شده‌ است‌. آنان‌ بناهايى‌ چون‌ مسجدشاه‌ ولى‌ تفت‌، كاروانسراي‌ مجاور مسجد ميدان‌ كاشان‌، مسجد كبود تبريز، و كاخها و باغهاي‌ احداث‌ شده‌ در نخستين‌ سالهاي‌ حكومت‌ صفوي‌ در قزوين‌ را متأثر از شيوة آذري‌، و آغاز پيدايش‌ شيوة اصفهانى‌ مى‌شمارند.

شيوة اصفهانى‌ تا پايان‌ دورة صفوي‌ بى‌ كم‌ و كاست‌ در اصفهان‌ متجلى‌ است‌. در دورة زنديه‌ نيز اين‌ شيوه‌ دستماية معماران‌ بود و با تغييراتى‌ نه‌چندان‌ كلى‌ اجرا مى‌شد. پيرنيا ادامة آن‌ را تا اواخر دورة محمدشاه‌ قاجار مى‌داند و اضافه‌ مى‌كند كه‌ پس‌ از آن‌ تا پايان‌ عصر قاجاريه‌ شيوة انحطاط پذيرفتة اصفهانى‌ كم‌ و بيش‌ رواج‌ داشته‌ است‌ و علت این انحطاط را تاثیر معماری غرب و روسیه بر معماری ایران میداند . پوپ‌ ادامة اين‌ شيوه‌ را تا پايان‌ دورة صفوي‌ مى‌داند و مى‌افزايد كه‌ ساختمانهاي‌ بزرگ‌ معدودي‌ كه‌ در دورة قاجاريه‌ ساخته‌ شده‌، فاقد هرنوع‌ امتيازي‌ است‌ .


شيوة اصفهانى‌ را با جلوه‌هاي‌ خاص‌ آن‌ در بارورترين‌ مقطع‌ دوران‌ صفوي‌ (عصر شاه‌ عباس‌ اول‌) مى‌توان‌ با اين‌ عناصر بازشناخت‌:

1 _ شهرسازي‌،
2_ ساخت‌ و سازه‌،
3 _ آمودها (تزيينات‌ يا الحاقات‌ غيرسازه‌اي‌)


شهرسازي :


در اصفهان‌ دورة صفوي‌ براساس‌ سنت‌ ديرينة شهرسازي‌ ايران‌ و با بهره‌گيري‌ از تجارب‌ كشورهاي‌ اروپايى‌، مجموعه‌اي‌ از كاخها، كوشكها، بازارها، مسجدهاي‌ بزرگ‌، مدرسه‌ها، كاروانسراها و باراندازها در پيرامون‌ ميدان‌ وسيع‌ مركزي‌ (ميدان‌ چوگان‌) و در كنار خيابان‌ چهار باغ‌، و نيز پلهايى‌ استوار بر زاينده‌ رود طبق‌ طرح‌ و نقشة سنجيده‌اي‌ ايجاد شد.

اين‌ نوسازي‌ و نوآوري‌ گسترده‌ در دوره‌اي‌ كوتاه‌ در ساية امنيت‌ اجتماعى‌ و قدرت‌ دولت‌ متمركز و امكانات‌ وسيع‌ مالى‌ خزانة ملى‌ و آمادگى‌ فنى‌ - هنري‌ استادكاران‌ برجستة ايرانى‌ امكان‌پذير بود. پوپ‌ تصريح‌ مى‌كند كه‌ در اين‌ دوره‌ نقشه‌كشى‌ و طراحى‌ حائز اهميت‌ بوده‌.


ايران و سرزمين‌هاى شرقى در آغازين دورهٔ اسلامي، سهم بسيار در تاريخ جهان اسلام داشتند. سلطهٔ مغولان بر اين سرزمين سبب شد تا ايران مرکز بلامنازع نوآورى هنرى و فرهنگى در جهان اسلام گردد.

چنانکه مى‌توان شاخصهٔ هنرهاى تجسمى را از ۱۲۵۰ م به بعد در بيشتر سرزمين‌هاى اسلامي، توجه و اتکا به الگوها و افکار ايرانى دانست. مثلاً در معماري، ترتيب قرار گرفتن چهار ايوان برگرد صحنى باز در مساجد ايرانى قرن ۱۲ م معمول بوده؛ اين طرح در معرکه طرح ستون‌دار سنتى در آن رايج بود معمول گرديد و ديرى نپاييد که طرح چهار ايوانه در دوردست‌هاى شرق و غرب اسلامي، بکار گرفته شد.


از قرن هفتم تا نيمهٔ قرن نهم يعنى تا دو قرن و نيم، انديشهٔ ايرانى برتر از انديشه‌هاى قدرت‌هاى منطقه‌اى بود.
سرزمين کهنسال ايران با سابقه‌اى درخشان و طولانى در هنرهاى گوناگون، سهم بزرگى نيز در توسعه و تکامل معمارى جهان دارد.


بناهاى تاريخى و آثار جالبى که در سراسر اين کشور باستانى وجود دارد و آنچه که در طول زمان به دلايل مختلف از بين رفته است، نتيجهٔ قرن‌ها کار و تلاش نياکان ماست که در اين مورد از هيچ کوششى دريغ نکرده‌اند.


اين آثار ارزشمند معمارى که معرف فرهنگ و تمدن ايران و ايرانى است، دستاورد تلاش متمادى هنرمندانى است که با ايمان و ابتکار در تکامل و گسترش هرچه بيشتر معماري، به‌خصوص در دوران اسلامى مشتاقانه کوشيده‌اند.
سابقهٔ معمارى ايران براساس بررسى‌ها و کاوش‌هاى باستان‌شناسى به حدود هزارهٔ هفتم قبل از ميلاد مى‌رسد. از آن زمان تاکنون اين هنر در ارتباط با مسائل مختلف، بويژه دلايل مذهبى گسترش و تکامل يافته است.


معمارى ايران داراى ويژگى‌هايى است که در قياس با معمارى ساير کشورهاى جهان، ارزشى مخصوص به‌خود دارد. ويژگى‌هايى چون طراحى متناسب، محاسبات دقيق، ستون‌هاى بلند، گوناگون که هر کدام در عين سادگى معرف شکوه معماير اين سرزمين است. به اعتقاد استاد پيرنيا معمارى ايران بر اصولى چون مردم‌‌داري، خودبسندگي، پرهيز از بيهودگي، درون‌گرايى و ... نهاده شده است.


در دوران اسلامي، احداث نيايشگاه‌ها بيش از هر نوع بناى ديگر مورد توجه بوده است؛ تا جايى که اگر شهرى مسجد جامع يا آدينه نداشت، بعنوان يک شهر تلقى نمى‌شد. نيايشگاه‌هايى چون تاريخانهٔ دامغان، مسجد کبود، مسجد گوهرشاد، مسجد شيخ لطف‌الله، از يادگارهاى باارزش معمارى مذهبى است

که معماران اين بناها، هنر خود را با عشق درآميخته‌اند. مقابر و آرامگاه‌هاى بزرگان دين و سياست نيز همانند نيايشگاه‌ها با نقشه‌هاى متفاوت، پوشش‌هاى گوناگون گنبدى و تزئيناتى چون گچبري، کاشيکاري، آجرکاري، معمارى اين دوره را اعتبار خاصى بخشيدند.

مجموعه‌هاى زيباى بسطام و نطنز و حرم حضرت رضا (ع) با شيوه‌هاى متفاوت معمارى نمونه‌هاى باشکوهى هستند از اين شاخه از بناهاى دورهٔ اسلامي. در هيچ جاى جهان بناهاى آرامگاهى همانند ايران يافت نمى‌شود که اينچنين عمر طولانى و مقبوليت ريشه‌دار و سطح عالى و پابرجا در خود داشته باشد.

بطور کلی بناهای دوره اسلامی را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:
الف) بناهای مذهبی شامل:مساجد

مدارس

آرامگاهها و زیارتگاه ها

حسینیه ها، تکایا و مصلی ها

ب) بناهای غیر مذهبی شامل : پلها

کاروانسراها

قلعه ها

کاخها

حمامها

بازارها

آب انبارها

1 ) بناهای دوره اسلامی

الف ) بنا های مذهبی

هنگامی که از مراکز مذهبی سخن می گوییم ذهن ما متوجه مقابر و زیارتگاه ها و مساجد می شود و صحیح هم همین است زیرا این گونه بنا ها را بیشتر از هر سه عامل دیگر دیده و لمس می کنیم . البته اهمیت مدارس علوم دینی و حوزه ها ی علمیه و مقابر بزرگان و حکمای دین و امامزاده ها که یکی از ویژگی های خاص ایران است نیز کمتر از مساجد نیست بلکه از بسیاری از جهات بیشتر است . مجموع حرم شاه عبدالعظیم(ع) ،

شاه چراغ شیراز و حضرت معصومه (س) و از همه مهمتر مدفن امام هشتم شیعیان جهان حضرت امام رضا (ع) در مشهد و ... ، مجموعه های کامل و نفیس و منحصر به فردی هستند که نظایر آنها غیر از شهر عراق چون کربلا ، سامره ونجف که آنها نیز با همت و به دست توانای معماران و بانیان خیر ایرانی ساخته و پرداخته شده اند ، در هیچ کشور مسلمانی دیده نمی شود .

مساجد

اولین پدیده های معمارس اسلامی که با ظهور اسلام ظهور یافتند مساجد بودند . برای ادای فریضه واجب نماز که انجام آن به طور گروهی و اجتماعی توصیه شده است بهترین محل همان جایگاه هایی بودند که مردم قبل از اسلام در ان جمع می شدند .این مکان ها عمدتاً معابد ، آتشکده ها ، پرستشگاه ها و کلیساها بودند که با تغییر شکل مختصری تبدیل به مساجد شدند. از انجا که در ایران پیش از اسلام مهر پرستی و دین زرتشت رواج داشت ،

بناهای باقیمانده از این ایین تبدیل به مسجد شده اند نظیر مسجد یزد خواست که بر روی اتشکده بنا شده است و مسجد جامع بروجرد که اثار بدست آمده بر اثر بررسی ها و سونداژ ها نشان می دهد که بر روی اتشکده نیمه ویران ساخته شده است و مسجد نیریز که از تبدیل چهار طاقی به صورت مسجد در امده و مسجد محمدیه نایین که بر روی مهرابه ای بنا گردیده است که نظیر ان مسجد جامع زواره می باشد که با بررسی های اخیر معلوم گردیده بر روی مهرابه احداث شده است.


اولین مسجد در زمان پیامبر اکرم (ص) در شهر مدینه و به دست انصار ساخته شد . این مسجد که به شکل مربع و مصالح ان از خشت و سنگ لاشه بود ابتدا شکل سر پناهی با ستون های از درخت نخل و پوششی از نی و بوریا برای جلوگیری از تابش نور افتاب داشت که بعد ها همین سر پناه به شبستان تبدیل شد . اطراف مسجد

نیز صفه هایی به نام صحابه پیغمبر از جمله ابوذر به وجود امد . به طور کلی مساجد ایران را به چهار گروه : شبستانی ، چهار طاقی ، ایوانی و چهار ایوانی تقسیم می کنند.

مدارس

در صدر اسلام تدریس علوم مذهبی در مساجد انجام می شد. بتدریج با توسعه علوم اسلامی, فضای آموزشی از مساجد جدا گشت. در قرن پنجم هجری (همزمان با حکومت سلجوقیان) به تشویق خواجه نظام الملک, مدارس متعددی در شهرهای معروف اسلامی مانند بغداد, ری, نیشابور و جرجان ساخته شد.

بعدها نقشه چهار ایوانی, که مورد توجه معماران قرار گرفت, برای فضاهای آموزشی طرحی متعارف شد. در اطراف ایوانها, حجره هایی به صورت یک یا دو طبقه یرای استفاده و اقامت شبانه روزی دانشجویان و طلاب علوم دینی ساخته شد. غیر از ساعات تدریس, از مدارس به عنوان مسجد نیز استفاده می کردند. مدارس نیز همانند مساجد با آجرکاری, گچبری و کاشیکاری تزیین می شد(مانند مدارس غیاثیه, چهار باغ و مطهری).

آرامگاها وزیارتگاها

به طور کلی آرامگاه به بنایی گفته می شود که یک یا چند شخصیت مذهبی یا سیاسی در آن دفن شده باشد. این نوع بناها را به دو گروه مقبره های مذهبی(زیارتی) و مقبره های غیر مذهبی می توان تقسیم کرد.مقبره های مذهبی در بیشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شده اند و در مقایسه با سایر بناهای اسلامی(بجز مساجد) از اعتبار ویژه ای برخوردارند.

امامزاده ها بیش از دیگر بناها ی دوره اسلامی مورد احترام و علاقه مسلمانان بویژه شیعیان هستند. بناهای فوق در طول زمان توسعه یافته و از یک آرامگاه معمولی به مجموعه های بسیار با شکوهی تبدیل شده اند(مانند مجموعه بناهای مشهد, قم, بسطام و شیخ صفی).

مقبره ها اغلب با نقشه های مدور, مربع و هشت ضلعی با شیوه های گوناگون معماری احداث شده اند(مانند مرقد اسماعیل سامانی در بخارا, گنبد قابوس در دشت گرگان, برج رادکان در خراسان, برج علاء الدین در ورامین و بنای سلطانیه در زنجان).

همانند سایر بناهای اسلامی مقبره ها نیز با آجرکاری, گچبری, کاشیکاری و آینه کاری تزیین شده اند.تنها در ایران دوره اسلامی است که ایجاد مقبره ها و زیارتگاهها از چنین سابقه طولانی و ویژگیهای معماری منحصر به فرد و تزیینات باشکوه برخوردار است. اینگونه بناها به نامهای برج, گنبد, بقیه و مزار نیز معروف شده اند(مانند برج رادکان, گنبد قابوس, بقعه شیخ صفی).

حسینیه ها, تکایاها و مصلی ها

در بسیاری از شهرهای اسلامی در مواقع خاصی مانند محرم, صفر و رمضان مراسم دعا, روضه و سوگواری برگزار می شده است. این مراسم بیشتر در مکانهایی معروف به تکیه و حسینیه برقرار بوده است. به طور کلی تکایا و حسینیه ها مکانهای محصوری بودند که در مسیر گذرگاههای اصلی شهرها قرار داشتند. از این مکانها بویژه در ایام سوگواری ـ خصوصاً محرم ـ برای مراسم تعذیه خوانی, پرده خوانی و سینه زنی استفاده می شد. در این ایام مکان را سیاهپوش کرده,

آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذین می کردند. مصلی اغلب در خارج از شهرها قرار داشت و برای اقامه نماز عید فطر و قربان از آن استفاده می شد. اینگونه بناها دارای طرح و نقشه خاصی نبودند و با توجه به مکانهای شهری و عمومی در گذرگاهها, میدانها و راسته بازارها ساخته می شدند. همچنین این مکانها فاقد تزیینات معماری بودند(مانند امیر چخماق یزد, پهنه و ناسار سمنان و گذر حاجی محله کاشان).

ب ) بنا های غیر مذهبی

پلها

پلها و آب بندها از بناهای غیر مذهبی هستند که در ادوار گذشته در مسیر جاده های کاروانی, راهها و روی رودها ایجاد شده اند. مهمترین پلها در مسیر جاده های کاروانی و جاهایی که طغیان آب رودخانه ها غیر قابل کنترل بوده, بنا شده اند.

از دوران بسیار کهن, هنگامی که بشر توانست آب را مهار کند و مسیر آن را مشخص سازد و از تنه درختان برای عبور و مرور از عرض رودخانه استفاده کند, کار پل سازی آغاز شده است. معماران ایرانی در احداث پلها علاوه بر تسهیل امر عبور و مرور, ایجاد اب بندها را در نظر داشته اند

. مشاهده قدیمیترین پلها یعنی پل بردیده از دوره هخامنشیان در جلگه مرودشت, بیستون در کرمانشاه از دوره ساسانیان, بند امیر در فارس از دوره آل بویه و پل خواجوی اصفهان, مؤید این نکته است که معماران در امر پل سازی علاوه برگذر از رودخانه به ذخیره کردن آب نیز توجه داشته اند.ایران در دوره باستان و دوره اسلامی سهم قابل توجهی در توسعه پل سازی ـ از قرن هشتم ق.م. تاکنون ـ به عهده داشته است. بقایای پلها و سدها نشان دهنده نوع معماری آن زمان است.

ذوق و سلیقه معماران ایرانی در تزیین پلها نیز قابل توجه است؛ بعضی از پلها دارای تزیینات آجرکاری و کاشیکاری است(مانند پل خواجوی اصفهان).

کاروان سراها

ساخت کاروانسرا با توجه به اوضاع اجتماعی, اقتصادی و مذهبی, از روزگاران قدیم در ایران مورد توجه خاص بوده است. به طور کلی کاروانسراها به دو گروه برون شهری و درون شهری تقسیم می شوند.توسعه راههای تجارتی و زیارتی باعث شده که در بین جاده های کاروانی در سراسر کشور کاروانسراهایی برای توقف و استراحت کاروانیان بنا شود. موقعیت جغرافیایی, سیاسی و اقتصادی در ایران از علل ازدیاد و گسترش این بناها بوده است. در ایران به فاصله هر چهار فرسنگ(26 کیلومتر) کاروانسرایی برای استراحت بنا شده است. زیارت شهرهای مذهبی مانند قم, مشهد و کربلا باعث شده بود

تا کاروانسراهای متعددی در مسیر جاده هایی که به این شهرها منتهی می شود, احداث گردد(در مسیر خراسان بزرگ, غرب به شرق, کرمانشاه و مشهد). این راه ارتباطی مهم از غرب به شهرهای مذهبی نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا(ع) در مشهد متصل می شده است. همچنین در زمان صفوی برای رفاه حال زائران, کاروانسراهایی در این مسیر بنا شده که در حال حاضر بقایای پنجاه کاروانسرا باقی است.

معماری کاروانسراهای ایران بسیار متنوع است. معماران با توجه به موقعیت اقلیمی سرزمین ایران, کاروانسراهایی با ویژگیهای گوناگون احداث کرده اند. در ساخت کاروانسراهای برون شهری از نقشه های چهار ایوانی, دو ایوانی, هشت ضلعی, مدور, کوهستانی و نوع کرانه خلیج فارس استفاده شده است. در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بیشتر از طرح چهار ایوانی استفاده شده و اتاقهایی در اطراف حیاط, برای استفاده مسافران ساخته شده است. برخی از کاروانسراها با شیوه های آجر کاری, گچبری, و کاشیکاری مزین شده اند(مانند رباط شرف خراسان, کاروانسرای سپنج شاهرود و مهیار اصفهان).

قلعه ها

آغاز خانه سازی بشر همواره با اندیشه دفاع در برابر دشمنان همراه بوده است و قلعه ها مظاهر بارز اندیشه دفاعی انسان هستند.به طور کلی قلعه ها به دو گروه عمده تقسیم می شود: قلعه های کوهستانی و قلعه های دشت.

همانطور که در معرفی کاخها گفته شد, از یک بنا ممکن است استفاده های گوناگونی شود. از قلعه نیز در موقع آرامش و صلح به عنوان کاخ استفاده می شد. با این توضیح تخت جمشید را, با توجه به طراحی آن, می توان یک قلعه دانست. همچنین از تخت سلیمان در تکاب آذربایجان غربی ـ که مکانی مقدس بوده ـ گاهی به عنوان نیایشگاه و زمانی به عنوان کاخ استفاده می شده است.بزرگترین و مستحکمترین قلعه هایی که در ایران بنا شده, متعلق به فرقه اسماعیلیه است.

این قلعه ها در بلندیهای رشته کوههای البرز بنا شده اند(مانند الموت, لمبسر, گردکوه, سارو و امامه).معماری اینگونه قلعه ها جنبه نظامی و دفاعی داشته و طرح و نقشه آنها ویژگیهای گوناگونی دارد. قلعه ها در صعب العبورترین بلندیهای کوهستانی بنا می شدند و چون طرح و نقشه ای از پیش آماده نداشتند, طراح یا معمار حصارها, برجها, اتاقها و ورودیها را با توجه به موقعیت طبیعی صخره ها, احداث می کرد. به این علت اغلب قلعه های کوهستانی دارای طرح هندسی مشخص نبودند. مصالح ساختمانی قلعه ها بیشتر قلوه سنگ و آجر,

و ملاط آن ساروج و آهک بود.قلعه هایی که در دشت برای محافضت از کاروانها و یا برای استفاده سربازان بنا می شد عمدتاً طرح هندسی مشخص داشتند و دارای نقشه های مربع, مستطیل, چند ضلعی و مدور بودند. این قلعه ها دارای برج و بارو بودند و مصالح ساختمانی آنها نیز از آجر و خشت بود (مانند قلعه گلی ورامین,

میان گاله گرگان, قوشچی ارومیه و قلعه کهنه کرمانشاه). در قرن دوازدهم هجری ایجاد قلعه در گذرگاهها به شیوه گذشته متوقف شد و پاسگاهها و سربازخانه هایی به شیوه جدید احداث گردید. همچنین در کرانه خلیج فارس قلعه هایی با سبک معماری غربی ساخته شد(مانند قلعه های هرمز, خارک, قشم و بندر عباس).

کاخها

احداث کاخها در ایران به گذشته های بسیار دور باز می گردد. مفهوم امروزی کاخ با مفهوم این کلمه در گذشته متفاوت است. در گذشته بناهایی منفرد با نوعی معماری برتر از دیگربناها احداث می گردید که کاربردهای متعددی داشت؛ مثلاً, ممکن بود

زمانی به عنوان معبد و نیایشگاه و گاه به جای قلعه دفاعی و سرانجام برای سکونت حکمرانان استفاده شود(چغازنبیل). بتدریج ماهیت این بناها تغییر یافت و کاخها یاقصرها در ایران مقر حکومت سلسله های مختلف شد؛ برای مثال در زمان هخامنشی تخت جمشید, در زمان اشکانی کاخ آشور, در زمان ساسانی تیسفون و کسری و سروستان را می توان نام برد. در دوره اسلامی

اینگونه بناها بتدریج برای سکونت و امور حکومتی استفاده گردید. از صدر اسلام کاخ یا بنای با شکوهی که در مقیاس برتر ساخته شده باشد, به جای نمانده است. شیوه معماری کاخ العمره و کاخ المشتی ـ که در زمان امویان احداث گردید و بقایای آن هنوز پابرجاست ـ از شیوه هنری عهد ساسانی اقتباس شده است.از زمان صفوی احداث کاخها وارد مرحله تازه ای شد

و در پایه تختهای سه گانه آنها (تبریز, قزوین و اصفهان) نمونه های جالب توجهی ساخته است.کاخهای چهل ستون, هشت بهشت و عالی قاپوی اصفهان, صفی آباد بهشهر, فین کاشان و فرخ آباد ساری از مهمترین نمونه های شیوه معماری عهد صفویان هستند.ایجاد کاخها به همین شیوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشید کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانیه و شمس العماره) ادامه یافت.

کاخها در ایران نقشه های گوناگونی داشته است: برخی کوشک مانند بوده اند( مانند هشت بهشت صفی آباد), بعضی نقشه مربع و مستطیل داشته اند و برخی چند ضلعی بوده اند.مهمترین مسأله در ساختن کاخها, بویژه از عهد صفوی به بعد, تزیین با کاشیکاری, گچبری, آیینه کاری و سنگ کاری است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید