بخشی از مقاله

چکیده

لغت ارگانیک در لغت نامه ها به عناوین مختلف ترجمه شده است. ازجمله عالی، بدست آمده از ساز وارهای زنده، وابسته به اندام، تن مایه و... اثر ارگانیک به اثری گفته می شود که مانند گیاه و موجودی زنده کاملا به صورتی پویا درجهات مختلفی رشد کرده باشد و هیچ عاملی به جز نیروهای حیاتی مانع رشدآن نشده باشد. معماری ارگانیک کم و بیش همان اجتماع ارگانیک است و همان طورکه یک اجتماع ارگانیک باید از قبول آنچه که از خارج به زندگی تحمیل می شود و با طبیعت و خصوصیات نوع انسان مغایراست، سرباز زند، یک معماری ارگانیک هم نمی تواند مقهور و تسلیم قوانین زیبایی شناسی یا ذوق ساده یک فرد باشد. معماری ارگانیک باید بهر انسان آنچنان مکان مناسبی برای کار و زندگی تقدیم کند که او بتواند از بودن در آن خود را خوشحال و مفید احساس کند. رایت و بسیاری از معماران که در طلب یاد گیری از طبیعت هستند بسیاری از اسرار طبیعت ، جنبه های مختلف آمیختن طبیعت با سایت ،استقرار ساختمان روی آن ، جهت یابی آن، آثار جنبی حرارتی و اقلیمی و گاه حتی جنبه های مختلف فرمی طرز تشکیل ساختمانی طبیعت را فرا گرفته اند. این تحقیق در پی آن است تا از راه شناخت معماری ارگانیک و بالاخص شناخت آثار فرانک لوید رایت به رهیافتی در پاسخ به معماری همساز با محیط دست یابد.

واژه های کلیدی: معماری ارگانیک، طبیعت، همسازی با محیط، پویایی.

-1 مقدمه:

لغت ارگانیک در لغت نامه ها به عناوین مختلف ترجمه شـده اسـت. ازجمله عالی، بدست آمده از ساز وارهای زنده، وابسته به اندام، تن مایـه و... اثر ارگانیک به اثری گفته می شود که مانند گیاه و موجـودی زنـده کاملا به صورتی پویا درجهات مختلفی رشد کرده باشد و هیچ عاملی به جز نیروهای حیاتی مانع رشدآن نشده باشد. نمونه این آثار کلیه پدیـده ها و موجودات طبیعی مختلف عالم است. انسان به عنوان نماینـده خـدا در روی زمین با درک اصول پویا وحیاتی عالم طبیعت خـود دسـت بـه آفرینش می زند. فلسفه ی طراحی معمارانه مربوط به اواخر قرن نوزدهم که بیان می دارد یک بنا باید ساختار و پلانی داشته باشد کـه نیازهـای کارکردی آن با محیط طبیعی اش همساز باشد و فرم یک وضوح عقلانی و کلیتی یکپارچه به خود بگیرد. شکل ها یـا فـرم هـا درچنـین حـالتی اغلب خطوط طراحی نامنظمی هستند و به نظر می رسد بـه فـرم هـای موجود در طبیعت شبیه می باشند(معماری انداموار یا انـدامین معـادل فارسی آن می باشد).

معماری ارگانیک ترکیب ساختمان با طبیعت و نه تحمیل ساختمان بـر طبیعت است. مشخصه ی مربوط به اشکال و فـرم هـای دارای خطـوط

کناره ی نمای نامنظم، که به نظر می رسد به خطـوط کنـاره ی نمـای گیاهان یا حیوانات زنده شباهت دارند باشد. مفهوم سـبک “ ارگانیـک ” نیز همانند بسیاری از دیگر مفاهیم به کار گرفته شـده در معمـاری ، از رشته های دیگر وام گرفته شده، و زمانی که برای معماری و سـاختمان به کار می رود، تعیین حـدود آن مشـکل اسـت . ایـن مفهـوم ، روابـط هماهنگ بین کل و جزء را در خود جـای مـی دهـد. امـا همچنـین بـا فرایندهایی طبیعی همچون تولد و رشد و مرگ ارتبـاط دارد . معمـاری ارگانیک کم و بیش همان اجتماع ارگانیک است و همـان طورکـه یـک اجتماع ارگانیک باید از قبول آنچه که از خارج به زنـدگی تحمیـل مـی شود و با طبیعت و خصوصیات نوع انسان مغایراست، سـرباز زنـد، یـک معماری ارگانیک هم نمی تواند مقهور و تسلیم قوانین زیبایی شناسی یا ذوق ساده یک فرد باشد. معماری ارگانیک باید بهر انسان آنچنان مکـان مناسبی برای کار و زندگی تقدیم کند که او بتواند از بـودن در آن خـود را خوشحال و مفید احساس کند.[5]

رایت و بسیاری از معماران که در طلب یـاد گیـری از طبیعـت هسـتند بسیاری از اسرار طبیعت ، جنبه های مختلف آمیختن طبیعت با سـایت ،استقرار سـاختمان روی آن ، جهـت یـابی آن، آثـار جنبـی حرارتـی و

اولین همایش ملی طراحی و طبیعت

دانشگاه آزاد اسلامی واحد نطنز- 20 اسفند ماه 1392


اقلیمی و گاه حتی جنبه های مختلف فرمـی طـرز تشـکیل سـاختمانی طبیعت را فرا گرفته اند.


تصویر:1 نمونهای از فرمهای ارگانیک موجود در طبیعت


-2 تاریخچه معماری ارگانیک:
بینش معماری ارگانیک ریشه در فلسفه رمانتیک دارد. رمانتیسم یک جنبش فلسفی هنری وادبی در اواخر قرن 18و19 میلادی در شمال غربی اروپا بود که به سایر نقاط اروپا و آمریکا سرایت کرد.این جنبش واکنشی در مقابل خردگرایی عقل مدرن بود. رمانتیکها همانند پیروان تفکر کلاسیک به ذهن انسان اعتقاد داشتند که بیشتر درمورد احساس وعواطف بود، به همین دلیل اکثر فلاسفه رمانتیک شاعر بودند و به تجلیل ازطبیعت، عواطف و تخیل می پرداختند که به مبانی علوم اثباتی مانند فیزیک و ریاضی و منطق معتقد بودند. در آثار رمانتیک برانگیختن احساس و عواطف، ایجاد ابهام و توهم و مناظر تماشایی طبیعت مورد توجه است. به همین دلیل رمانتیک در پی تحسین طبیعت است برخلاف کلاسیک که به دنبال سلطه برطبیعت است. فریدریش ویلهم شیلینگ که یکی از بنیانگذاران فلسفه رمانتیک محسوب میشود معتقد بود که طبیعت جزئی از خود انسان است و بین انسان و طبیعت جدائی نیست در این سبک معماری هنرمند می بایست ترکیبی می ساخت که به موازات طبیعت باشد و پروسه حیات و رشد و توسعه را به صورت انتزاعی نشان دهد.[12]

رالف والدو امرسون نویسنده شاعر و کشیش آمریکایی هنرمندان را تشویق می کرد که از طبیعت الهام بگیرند. وی هنرمندان را برای یافتن رابطه بین فرم و عملکرد در طبیعت هدایت می کرد او می نویسد: طبیعت سیستمی از فرم ها و روش های به وجود آوردن را خلق می کند که مستقیما قابل تطبیق در هنر است. همچنین ویوله لودوک معمار معروف فرانسوی معماران را ترغیب می کرد که قوانین طبیعی


خلقت را به کار گیرند همانند مجسمه سازان قرون وسطی که گیاهان و حیوانات را مطالعه می کردند تا بفهمند که چگونه فرم های آنها یک عملکردی را نشان می دهند و یا خود را با خصوصیات ارگانیسم تطبیق می دهند.

معماری ارگانیک در آمریکا در قرن 19 توسط فرانک فرنس و لویی سالیوان شکل گرفت. اوج شکوفایی این نظریه را می توان در نیمه اول قرن بیستم درنوشتارها وطرح های فرانک لوید رایت مشاهده کرد. به اعتقاد فرانک فرنس بر اساس نظریه ارگانیک همه فرمهای طبیعی پویا هستند. نیروها و فشارهایی که در ساختار یک حیوان دخیل هستند، کشش ماهیچه ها و مفاصل هنگامی که موجود حرکت می کند، طرح رشد و گسترش که در فرم گیاهان و صدف ها دیده می شود، اگر یک کار هنری بخواهد بیان کننده باشد، باید به صورت ارگانیک ساخته شود. اجزا آن نمی توانند به صورت بخش های مجزا باشند بلکه آنها باید در یک سیستم پویا و شکل پذیر در یکدیگر ادغام شده باشند. بیان در معماری باید در حل کردن نیروهای فیزیکی که در یک کالبد ارگانیک عمل می کند صورت گیرد. [9]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید