بخشی از مقاله

هنر منبت کاری
يکي از ظرايف‌ صنايع‌ دستي ايران که‌ چونان ديگر انواع اين‌ صنعت پر پيشينه تلفيق بليغي از‌هنر و حوصله محسوب ميشود دست‌ اندر کاران آن از مواد اوليه يي‌ ارزان و فراوان ‌محصولاتي‌ گران بها با ارزش‌هاي مصرفي‌ و هنري فوق العاده‌ بالا به‌ وجود مي‌آورند صنعت ‌منبت کاري‌ است‌ که‌ از گذشته هايي‌ دور در ايران رواج داشته و عليرغم‌ بي‌ دوا چوب در ‌برابر عوامل‌ جوي، در کاخها، صندوقچه ي روي‌ مقابر، منابر مساجد و... که‌ از روزگاران قديم‌ ‌به جا مانده دليل خوبي‌ بر گستردگي‌ اين‌ هنر و رونق‌ در رواجش‌ در ايران مي‌باشد. ‌


منبت کاري‌ هنري است‌ مشتمل بر حکاکي‌ و کنده کاري‌ بر روي‌ چوب بر اساس نقشه يي‌‌دقيق. اين‌ تعريف‌ اصولي‌ منبت کاري‌ است‌ که‌ در وحله ي اول‌ هيچ خاطره يي‌ را زنده نميکند ‌و غير از يک‌ تعريف‌ معمولي‌ کتابت‌ شده هيچ چيز ديگري را به‌ ذهن‌ متبا در نمينمايد در ‌حاليکه چوبهاي منبت کاري‌ شده هر کدام نمونه‌ ي خوبي‌ از احساس، ادراک و انديشه ي ‌پديد آوردند گانش‌ مي‌باشد.


تاريخچه منبت کاري‌ همانند بقيه ي هنرها و صنايعي که‌ بنيانگذار آن مردم‌ عادي‌ بوده‌اند و‌در امان جوامع‌ پراکنده ي بشري متولد شده و رشد کرده‌ چندان روشن‌ نيست و به‌ درستي ‌نميتوان گفت اين‌ هنرصنعت از چه‌ زماني‌ ابداع شده و رواج يافته. اما آنچه مسلم است‌ ‌چوب به‌ عنوان فراوانترين‌ ماده‌ ي اوليه ي موجود در طبيعت جزو نخستين موادي‌ است‌ که‌ ‌توجه‌ بشر را به‌ خود جلب کرده‌ و براي ساخت‌ و پرداخت‌ انواع وسايل‌ مصرفي‌ و هنري مورد ‌استفاده‌ قرار گرفته. بنا به‌ اسناد و مدارک‌ موجود منبت کاري‌ در ايران متکي به‌ سابقه يي‌ ‌بيش از هزار و پانصد سال است‌ و حتي عده يي‌ از محققان به‌ صراحت‌ اظهار نظ‌ر نموده‌اند که‌ ‌قبل از ظهور ساسانيان نيز منبت کاري‌ در ايران رواج داشته، ولي‌ هيچ بازمانده ي تاريخي که‌ ‌اين‌ ادعا را اثبات کند در دست‌ نيست. ‌


قديميترين‌ اثر منبت موجود که‌ تاريخ‌ نيمه ي اول‌ قرن سوم هجري قمري را دارد يک‌ لنگه‌در چوبي‌ متعلق به‌ مسجد جامع‌ عتيق شيراز است‌ که‌ در دوره‌ ي عمر و بن‌ ليث صفاري‌ ‌ساخته شده و داراي زير سازي‌ از چوب تبريزي مي‌باشد و روي‌ آن با خلال هايي‌ از چوب گردو ‌و نقوش پر ضلعي بسيار زيبايي‌ زينت شده و بعد از آن بايد يک‌ سر در منبت کاري‌ شده ‌از چوب کاج را مورد اشاره‌ قرار داد که‌ ساخت‌ قرن چهارم‌ هجري قمري است‌ و روي‌ آن با ‌ظرافت‌ کامل‌ خط‌وط کوفي‌ با قط‌ري حدود سه‌ سانتي متر کنده کاري‌ شده است‌. بعد از ظهور ‌اسلام

وبا توجه‌ به‌ شيوع روحيه ي ساخت‌ مراکز و مساجد اسلامي‌، هنرمندان ايراني‌ جزو ‌اولين کساني‌ بودند که‌ تمامي‌ توان و استعداد خويش‌ را صرف تزئين مساجد کردند و به‌ ‌موازات هنر نمايي‌ معماران، کاشيکاران سنگتراشان، گچبرها و... منبت کاران نيز جذب ‌فعاليت در اين‌ زمينه شدند و آثاري‌ به‌ وجود آوردند که‌ متاسفانه‌ امروزه‌ نمونه‌هاي زيادي‌ از ‌آنها در دست‌ نيست ولي‌ به‌ اتکاي همان باقيمانده هاي ناچيز ميتوان گفت آنچه براي تزئين ‌مساجد و به‌ شکل منبر، رحل‌ قرآن و در و پنجره ساخته شده نمونه‌ ي بسيار ارزنده يي‌ از ‌ذوق‌ و هنر ايرانيان است‌. ‌


در دوره‌ ي صفويه‌، با توجه‌ به‌ اينکه ساخت‌ ابنيه ي مذهبي و نيز کاخهاي سلطنتي در ايران‌افزايش‌ چشمگير و محسوسي‌ يافت‌ عده ي زيادي‌ از هنرمندان به‌ اصفهان که‌ مرکز کشور بود ‌و اکثر ابنيه ي مورد اشاره‌ در آن احداث مي‌شد روي‌ آوردند و تجمع اين‌ هنرمندان در يک‌ ‌نقطه‌ که‌ تبادل‌ تجربيات از اولين برآيندهاي آن بود باعث‌ شد تا آثاري‌ ماندني‌ و اعجاب انگيز ‌به وجود آيد. ‌


به دنبال حمله ي افغانها به‌ ايران و پس‌ از آن درگيريهاي سياسي‌ که‌ عرصه را بر هر نوع‌فعاليت سازنده يي‌ محدود مي‌گردد هنرمندان و صنعتگران منبت کار تدريجا پراکنده و ‌جذب مشاغلي غير تخصصي شدند و آن عده يي‌ هم‌ که‌ هنوز به‌ کار اشتغال داشتند و با ‌سماجت‌ مي‌کوشيدند تا جلوي مرگ اين‌ هنر صنعت ارزنده را بگيرند مجال چنداني‌ براي ‌فعاليت در رشته ي هنري و صنعتي خود نداشتند. در اين‌ زمان، آباده‌ (از توابع‌ استان ‌فارس‌) تنها مرکز تجمع منبت کاران کشور به‌ حساب مي‌آمد و جز اين‌، در هيچ جاي ديگر از ‌کشور پهناورمان نشاني‌ از منبت کاران و منبت کاري‌ ديده نميشد.


بعد از سقوط سلسله ي قاجاريه‌، مردم‌ که‌ از واگذاري‌ بدون‌ قيد و شرط کشور توسط‌‌حکومتگران به‌ بيگانگان به‌ تنگ آمده و جستجو گر راهي‌ براي بازگشت به‌ ازرش‌هاي ‌فرهنگي و صنعتي خويش‌ بودند، عليرغم‌ حکومت‌ کودتا که‌ سعي در حفظ روابط‌ و ضوابط‌ ‌پيشين داشت‌ بسياري‌ از معيارها را در هم‌ ريختند و بديهي است‌ که‌ در چنين شرايط‌ي‌ ‌هنرمندان و صنعتگران و اهل‌ حرفه‌ نيز نقشي بزرگ‌ داشتند. در همين رابط‌ه‌ استاد احمد ‌صنيعي و استاد علي مختاري‌ که‌ جزو معدود باقيماندگان استادان منبت کار بودند به‌ تهران ‌آمده و ضمن

جدي گرفتن حرفه‌ ي منبت کاري‌ به‌ تربيت شاگرداني‌ جهت احيا و حفظ هنر و ‌صنعت آبا واجد ايشان پرداختند و تاسيس سازمان صنايع‌ دستي ايران به‌ عنوان حافظ‌ و ‌نگاهبان صنايع‌ سنتي و بومي‌ وسيله ي ديگري بود که‌ باعث‌ شد تا عده يي‌ در زير چتر حمايت‌ ‌آن گرد آمده و مانع‌ مرگ منبت کاري‌ در ايران شوند. ‌


هم اينک شهر آباده‌ در استان فارس‌ و شهر گلپايگان در استان اصفهان مرکز اصلي منبت‌کاري‌ محسوب ميشود و جز اين‌ در شهر بوشهر نيز عده يي‌ به‌ منبت کاري‌ اشتغال دارند و در ‌ديگر نقاط کشور هم‌ به‌ طور پراکنده منبت کاري‌ رايج‌ است‌.


منبت کاران ايراني‌ با بهره گيري از انواع چوب که‌ به‌ راحتي و با قيمت ارزان از داخل‌ کشور‌قابل‌ تهيه است‌ و به‌ کمک ابزار کاري‌ بسيار ساده‌ و ابتدايي‌ که‌ از چند قلم و اسکنه ي فلزي ‌تجاوز نميکند با صبر و حوصله يي‌ در خود ستايش‌ ذهنيات خود را که‌ اکثرا نيز منبت از ‌ارزش‌هاي اصيل اسلامي‌ و ايراني‌ است‌ و به‌ شکل خط‌وط کوفي‌ و نقوش اسليمي، ختايي‌ و ‌گل و مرغ و... متجلي ميشود به‌ منصه ي ظهور ميرسانند و علاوه‌ به‌ درهاي مسجد و ‌زيارتگاهها، صندوق‌هاي روي‌ مقابر و ساخت‌ انواع رحل‌ و منبر در اندازه‌هاي مختلف که‌ نمونه‌ ‌ي آنها را در اکثر مساجد و زيارتگاههاي کشور ميتوان ديد به‌ تهيه و توليد وسايل‌ مصرفي‌ ‌نيز اشتغال دارند و محصولاتي‌ نظ‌ير قاب عکس، قاب آئينه جعبه ي قاشق‌ و چنگال، ‌سرويس‌هاي روميزي اداري‌، انواع ظروف‌ و... توليد مي‌کنند که‌ خريداران و مصرف کنندگان ‌زيادي‌ دارد.

تاريخچه استفاده از چوب و هنرمنبت كاري
«با نگاهي به پيشينه ي تاريخي اين هنر در شهر اروميه»
شايد كسي به درستي نداند كه هنر منبت چوب از چه زماني شروع شده و براي رسيدن به تكامل چه مسيرهايي را طي كرده است اما روشن است كه سابقه و تاريخ منبت كاري در ايران جدا از تاريخ مصرف چوب نمي باشد و پژوهشگري كه مي خواهد به ريشه و سابقه ي صنايع چوبي دسترسي داشته باشد به طبع مجبور است روند استفاده و كاربرد چوب را مورد مطالعه قرار دهد ولي لازم به ذكر است كه تاريخ مصرف چوب نيز در ايران چندان گويا نبوده و اسناد و مدارك كه دال براين امر باشد چندان در دسترس نيست.


«اما آنچه از خلال نوشته هاي جسته گريخته ي محققان ، مورخان و باستان شناسان مي توان استنباط كرد ،حاكي از آن است كه در ايران عصر حجر استفاده از چوب معمول بوده و بنا به نوشته ي« گيرشمن » مردم بومي ايران كه قرن ها قبل از مهاجرت آريايي ها در ايران مي زيستند،در حدود 4200سال قبل از ميلاد مسيح براي ساخت خانه هاي محيط اطراف خود از چوب استفاده مي كرده اند و نقش يك لوح ي متعلق به 3000سال قبل از ميلاد در شوش به دست آمده نشان مي دهد استفاده از چوب براي ساخت وسايلي نظير نردبان در اين دوره رواج داشته است.


همچنين قطعه چوبي كه در يكي از مقبره هاي متعلق به 5000سال قبل در اطراف شهرستان فسا به دست آمده و نوع آن توسط آزمايشگاه چوب شناسي دانشكده جنگلداري گلخونك(با استناد به تحقيقات انجام شده توسط دكتر رضا حجاري اين نوع درخت كه جزو گياهان هميشه سبز است ،هنوز هم در مناطق مختلف استان فارس مي رويد)تشخيص داده نشان مي دهد كه در آن زمان ايرانيان از چوب براي ساخت ابزار مختلف استفاده مي كرده اند.


در اكتشافات باستان شناسي تپه چراغعلي نيز ماكت گاو آهني باديرك بلند به دست آمده كه نشان دهنده استفاده از چوب در ساخت گاو آهن و ساير وسايل كشاورزي مي باشد .افزون براين،مطالعه و نوشته هاي مورخيني مانند «هرودوت» «گزنون»و«كنت كورث» با وجودي كه پيرامون دوره ي مادها اطلاعات زيادي به دست نمي دهد،ولي در مورد دوره هاي هخامنشيان كاملا؛ گوياست.چنانكه« گرنفون» در مورد سلاح جنگي ايرانيان به نيزه هايي كه از چوب درخت سنجد ساخته شده بود اشاره كرد و متذكر شده است:ايرانيان براي

فتح«سارد» از ارابه هاي چند محوري بزرگي كه وسط آن برجي براي استقرار تيراندازان وجود داشته استفاده كرده اند. درهمين دوره،به غير از ابزار جنگي ،براي امور كشاورزي ،كشتي سازي و خانه سازي نيز از چوب استفاده مي شد .نقش يك گاواهن كه مربوط به 400سال قبل از ميلاد مسيح(اواخر دوره هخامنشيان) مي باشد به خوبي نحوه ي استفاده از چوب در كشاورزي را نشان مي دهد.


پاره اي از محققان نيز اظهار كرده اند كه :بعضي ازپوشش تخت جمشيد چوبي بوده و براثر آتش سوزي از بين رفته است و گروهي ديگر صريحا؛ اظهار نظر كرده اند كه براي سقف بندي كاخ هاي شوش و تخت جمشيد از چوب سدر لبنان استفاده شده است «گزنون» ضمن اشاره به كشتي سازي ايرانيان ، به پل هاي چوبي ساخته شده برروي درياي سياه ني اشاره كرده و حتي كشتي سازي ايرانيان،به پل هاي چوبي ساخته شده برروي درياي سياه نيز اشاره كرده و حتي مدعي شده است در ايران باستان ساختن و استفاده از نوعي اسكي چوبي هم متداول بوده است.


از دوره ي سلوكي ها مدرك قابل توجهي در دست نيست اما در دوره ي اشكانيان جز در مواردي مانند تير و كمان سازي،ساير صنايع آنان و از جمله صنايع چوبي از دوره ي هخامنشي عقب تر بوده است. با اين وجود و علي رغم آن كه معماري اين دوره به پاي معماري دوره هاي قبل تر نمي رسيده ،استفاده از چوب در ساختمان ها كاملا؛ رواج داشته و نكته ي قابل توجهي كه در معماري ساسانيان ديده مي شود استفاده از كلاف هاي چوبي در ميان ديوارهاست كه ظاهرا؛ به منظور استحكام بخشيدن به ديوارها انجام مي شد و اقتباسي از نحوه معماري روميان و به روايتي ديگر معماري يونانيان بوده است.


اقدام مهم ديگري كه در دوره ي ساسانيان انجام مي شده استفاده از چوب براي قالب سازي سقف و گنبد هاي ابنيه است كه به وقت خود انقلابي در معماري محسوب مي شده و امروزه نمونه ي ان را مي توان در ساختمان بقعه ي بي بي شهر بانو كه تقليدي از معماري ساسانيان است ملاحظه نمود.اسلوب صنعتي ساسانيان ، بعد از ظهور اسلام ،بدون هيچ تغييري به خدمت ساخت و پرداخت در و پنجره ي ابنيه مذهبي و مساجد و معابد ومسلمانان درآمد و هنرمندان ايراني ،دراين دوره شاهكارهايي از خود برجاي گذاشتند.

براي نمونه درها و منبر مسجدي كه ابومسلم خراساني در نيشابور ايجاد كرد و بعدها به وسيله ي عمروبن ليث صفاري تكميل گرديد قابل اشاره است اين شيوه كه تا ظهور سلجوقيان (1059 ميلادي) درگوشه و كنار كشور ادامه داشت .تقريبا؛شكل عوض كرد و گواين كه متاسفانه نمونه چنداني از هنر ـ صنعت چوب اين دوره در دست نيست. ولي با توجه به دو قطعه از يك منبر كه ساخت قرن دوازدهم ميلادي يعني حدود اواخر دوره ي سلجوقيان است و هم اينك در موزه ي «متروپولتين» نگهداري مي شود ، مي توان گفت در اين دوره تزئين چوب با گل و بوته هاي برجسته و فرورفته (چيزي شبيه به منبت كاري فعلي) رواج داشته .كمااينكه برروي يكي از قطعات ياد شده كتيبه يي چند سطري به خط كوفي و طرح هايي گياهي حكاكي شده و برروي قطعه ديگري كه قسمتي از چهار چوب منبر است ،طرح هاي درشت نخل ،نام وقف كننده و تاريخ سال 456 هجري قمري كنده كاري شده است.


ادامه ي صنعت منبت كاري به دوره چنگيز و تيمور نيز كشيده و چون از اين دوره ها آثار نسبتا“ بيشتري در دست است، به راحتي مي توان شاهد تركيب نقوش ايراني با طرح هاي چيني بود. از صنايع چوب اين دوره ، منبر مسجد نائين كه تاريخ 711 هجري قمري را دارد و بااشكال هندسي و برگ هاي مدور تزئين شده و نيز صندوق مرقد حضرت عبد العظيم در شهر ري قابل اشاره است .در نيمه ي دوم قرن چهاردهم ميلادي ميلادي(قرن هشتم هجري قمري)صنعت چوب ايران ،بخصوص در تركستان غربي به درجات بالايي از لحاظ فني و هنري رسيد ويك رحل چوبي كه هم اينك در موزه ي«متروپولتين» موجود است نمونه ي بسيار خوبي از منبت كاري اين دوره ه حساب مي آيد و برروي آن علاوه بر نام دوازده امام،نام سازنده ي آن

حسن بن سليمان اصفهاني و تاريخ ذيحجه ي سال 761 هجري قمري حك شده است.درعصر تيموريان ، شيوه ي صنعتگري دوره ي مغول ها ادامه يافت و از نمونه هاي خوب اين دوره يك جفت در متعلق به نيمه ي دوم قرن پانزدهم ميلادي (قرن نهم هجري قمري)قابل اشاره است كه در موزه ي «متروپولتين» نگاه داري مي شود.رويه ي اين دولنگه در ، به قطعات مربع تقسيم و داخل هر كدام نيز تقسيمات ديگري شده و تزئينات آن عبارت است از اشكال هندسي و برگه هاي ظريفي كه معمولا“ تذهيب كاران دروه تيموري از آن ها استفاده مي كردند .نمونه مشابه اين دوره تابوتي است در مدرسه ي طراحي« رپرويدانس» كه به احتمال قوي در رمضان 877 هجري قمري «فوريه 1473» در مازندان ساخته شده و داراي تزئينات ياد شده است(حسن بيگي ـ 1365)


«كهن ترين درب چوبي منبت كاري شده اكنون در موزه ي (اكبر آباد)هندوستان حفظ مي شود اين درب متعلق به كاخ سلطان محمود در غزنه است.در موزه هاي ايران نيز چند درب چوبي متعلق به قرن هاي چهارم و پنجم هجري موجود است كنده كاري اين دربها به صورت شاخ و برگ و كتيبه هاي مختلف با آيه هاي قران مجيد است مطالعه ي دقيق اين درب هاي چوبي نشان مي دهد كه هنر منبت كاري و هنر گچ بري از نظر موضوع تزئينات زياد اختلاف نداشته اند در حقيقت همان تحولي كه از دوره ي ساسانيان تا دوره اسلامي در گچ بري ها ديده مي شود در كنده كاري چوب نيز به چشم مي خورد .آثاري از چوب هاي منبت كاري شده در دوره هاي پيش از اسلام در دست نيست و آثاري كه از منبت كاري دوره ي اسلامي باقي مانده متعلق به بناهاي مذهبي است.


در دوره ي زند و قاجار هنر ظريف منبت كاري از رونق افتاد . ساختن درب هاي منبت يا قطعات بزرگ جاي خود را با اشياء ،كوچكتري مانند رحل و قاب آيينه داد.درعصر حاضر هنر منبت كاري همچنان رواج دارد و در گوشه وكنار ايران هنرمندان بسياري بدان مشغولند اما متسافانه رفته رفته استفاده از نقوش اصيل كه شامل طرح هاي اسليمي و ختايي يا گل و بوته

است رو به فراموشي مي رود و طرح هاي خارجي جاي آنها را مي گيرد.اگر اين شيوه به همين شكل ادامه يابد،هنر منبت كاري ايران در مقايسه با منبت كاري كشورهاي هند پاكستان و تايلند عقب خواهد ماند(ستاري محمد ـ 1368) بيشتر هنرهايي كه با چوب ساخته مي شوند به دورترين دوره ي تاريخ كشورمان مي رسد،ولي چون چوب با سپري كردن زمان پوسيده و از بين مي رود،نمونه هاي قابل ارائه اي كه گوياي پيشينه و سابقه ي اين هنر باشد به دست مانرسيده است.هنر منبت يا هرچوب منبت كاري شده داراي فرهنگ و ذوق سرشار ملتي را بيان مي كند كه هرگز زور ،زورگويان هيچ يك از اقوام نتوانسته آن را به نابودي سوق دهد و به عبارتي هركدام از هنرها و صنايع دستي حكايت از استقامت در مقابل ناملايمات و

گواه سرزندگي و غرور راستين آن ها در برابر تهاجمات ضد فرهنگي بيگانگان است.علاوه برهنر زيبا و ظريف منبت كاري،ريزه كاري چوب از جمله صنايع دستي پررونق شهرهاي اروميه و سسندج بوده و اساس آن روكش كردن قطعات چوبي آماده شده براساس طرح مورد نظر است.محصولات ريزه كاري چوب بسيار متنوع بوده و شامل انواع سيني ،شكلات خوري ،قاشق ،زير سيگاري ،ظروف ميوه و … مي شود. پس مي توان مي گفت:منبت كاري يا كنده كاري ،هنري است شامل برجسته كاري و مشبك كردن چوب براساس نقشه اي دقيق و حساب

شده .اين دست ساخته ها كه از لحاظ حسن تناسب و هماهنگي شكل و رنگ و تزئين ،ستودني است نمودار گرايش ساكنان اين مرز وبوم به زيبايي و خلاقيت با در نظر گرفتن ضروريات و لوازم زندگي است.


«صنعت و هنر ريزه كاري چوب در آذربايجان رونق و رواج شايسته اي (داشته)ودارد و اگر چه توليدات فعلي به دليل برخورداري صنعتگران از بازار مناسب فاقد ويژگي هاي لازم مي باشد و اكثر توليد كنندگان شهري به جاي خلق آثار ارزشمند هنري ترجيح مي دهند محصولاتي مشتري پسند ارائه دهند،با اين وجود هنوز در محلات پراكنده شهر ونيز در قسمتي از مناطق روستايي توليد كنندگان (وهنرمنداني)يافت مي شوند كه صبر و هنرشان را پشتوانه ي ساخت فرآورده هاي ظريف هنري و مصرفي كرده اند»(حسن بيگي -1365)


اطلاعات تاريخي و باستان شناسي اشاره دارد كه روزگاري(حدود هزاره اول ق .م)اين منطقه(آذربايجان غربي)پر از جنگل و درخت بود.بااستناد به حكله سارگون دوم در 800ق.م برعليه دولت اورارتو كه به منطقه اشنويه اشاره دارد مي توان دريافت كه استفاده از چوب مي توانست به عنوان ماده اوليه نه تنها در ساخت بنا ها و ابزار آلات مورد استفاده در زندگي روزمره بلكه در ارائه هنرهاي چوبي نقش اساسي را داشته باشد.من باب مثال در خنجر يافته شده از تپه حسنلو آثاري از چوب هاي مثلثي شكل كه در شبكه هاي تزئيني دسته خنجرفوق به

كار گرفته شده،ياد كرد.دراين ميان اگرچه آثار هنري قابل ملاحظه اي به عنوان هنر منبت در دست نيست اما يكي از كارهاي قابل توجه ،درب چوبي منبت كاري شده ي كليساي طاطا وس يا قره كليسا واقع در روستايي به همين نام در شهرستان چالدران ،از توابع استان آذربايجان غربي است كه مربوط به در ساختمان اصلي و قديمي كليساست.به گفته ي كارشناسان ،اين در چوبي مربوط به دوره ي قاجاريه و زمان سلطنت عباس ميرزا است كه نزديك به 130سال از عمر آن سپري مي شود.


گفتني است در سال هاي قبل حدود 35 سال پيش, ارامنه تبريز براي حفاظت بيشتر آن را به موزه ي ارامنه در تبريز انتقال دادند.
با توجه به شواهد و مطالعات ميداني در اين پژوهش و با استناد به گفته ي شفاهي هنرمندان و استاد كاران و همچنين نظر كارشناسان مي توان گفت :كه در منطقه ي آذربايجان غربي خصوصا“ اروميه هنر منبت كاري از ساليان دور«نزديك به يك و نيم قرن پيش » در اين خطه از سرزمين ايران نيز رواج داشته ،كه اكنون به مرحله ي تكامل خود رسيده است.با ذكر اين نكته مهم كه در ابتداي كار ،صاحبان حرف با نازك كاري «ريزه كاري» برروي چوب كه از دير باز معمول بوده،درميان هنرمندان و هنر دوستان از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده اند.

چوب آذربايجان
معمولا“هنرمندان منبت كاردر اين منطقه براي خلق يك اثر چوبي اغلب از چوب گردو استفاده مي كنند.
عمده ترين ماده اصلي در منبت كاري ،چوب و چوب گردو مناسبت ترين چوب براي منبت كاري است.
از خواص چوب گردو مي توان به موارد زير اشاره كرد:
-داراي تنوع رنگ است.
-مقاوم است.(خوش مغار مي باشد).


-داراي بافت ريز و محكمي است.
-داراي الياف منظم و نامنظم ونقوش زيباست.


-خاصيت هم كشيدگي متوسطي دارد.
-از خانواده پهن برگان مي باشد.
-به خوبي رنگ و لاك مي پذيرد.
-خوش رنگ و خوش جنس است.
در منبت كاري از ساير چوب ها نيز استفاده مي شود.مثل چوب راش كه البته كيفيت رنگ آن به پاي گردو نمي رسد و بيشتر براي كارهاي درشت مثل تاج مبل به كار مي رود. چوب گلابي نيز به علت عدم تنوع رنگ و نداشتن قطعه هاي بزرگ كمتر مورد استفاده قرار مي گيرد.

طرز تهيه و خشك كردن چوب


بيشتر منبت كاران اروميه چوب مورد نياز خود را در پاييز و زمستان يعني زمان برش درختان از سنندج خريداري مي كنند.چون كه چوبهاي منطقه ي سنندج خوش رنگ و خوش جنس هستند.لذا براي ساخت اشياء چوبي به مراتب مناسب تر از چوب هاي ديگر مي باشند.بعد از تهيه چوب كه به صورت الوار مي باشد آن را ورقه ورقه كرده وسپس خشك مي كنند معمولا“ خشك كردن چوب به دوصورت انجام مي گيرد:


1-به صورت مصنوعي كه به وسيله ي دستگاه بخار خشك مي شود.
2-به صورت طبيعي،كه در اين روش چوب ها را در محلي قرار مي دهند كه هوا جريان داشته باشدآفتاب مستقيم نباشد(در سايه باشد)و بين چوبها بايد فاصله اي ايجاد كنند تا جريان هوا در حركت باشد،معمولا“ براي اين كار از چوب دستك استفاده مي كنند.
عموما“ مدت زمان خشك شدن چوبها بستگي به ضخامت آن دارد.حداكثر خشكي چوب 20% مي باشد ،بين 20تا30درصد چوب احتمال ترك بيشتري دارد. استادكاران مراحل خشك شدن را به صورت تجربي تشخيص داده و با دست زدن به چوب و صداي آن خشكي چوب را مي فهمند.

وسايل وابزار منبت كاري
مغار :وسيله اي است براي تراشيدن چوب ،واندازه هاي مختلفي دارد كه اين اندازه ها براساس پهناي مغار تعيين مي شود.درموقع كنده كاري بايد انحناي شيب دار مغار به سمت كار باشد.

انواع مغاركبريتي:
«مغار كبريتي:نازك ترين مغار است .نوك آن يك ميلي متر پهنادارد وبراي كندن سطوح صاف بكار مي رود.
2-مغار تخت يا صاف:از اين مغار براي شيب دادن و كندن سطوح صاف استفاده مي شود.
3-مغار نيم باز:تيغه اين مغار كمي انحنا دارد.داخلش نسبت به مغار تخت كمي گود است.داراي دهانه اي باز مي باشد و براي ايجاد قوس و سطوح شيب دار بكار مي رود كه با مغار صاف امكان پذير نيست.


4-مغار گلويي يا كيلويي:براي ايجاد انحناهاي عميق استفاده مي شود.اين مغار نيم باز گودي بيشتري از مغار باز دارد و شيب آن تندتر است.
5-مغار شفره:مقطع اين مغار به شكل « v » است و براي ايجاد خط بين دو سطح كه نسبت به هم زاويه دارند يا عمود هستند بكار مي رد وهم چنين طرح را از زمينه جدا ميكند« محمد ستاري -1368»

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید