بخشی از مقاله


مقدمه :
در آثار کهن ایرانی نه تنها ارتباط زیبایی، هنر و هنرمند چندان آشکار نیست. بلکه در تفکر ایرانی، تئوری زیبایی، هنر و ارتباط آن نیز چندان مشخص نشده است. آنچه مسلم است در ایران کهن به رشته های مختلف هنری، عنوان کلی هنر داده نمی شد و هنرمند صنعتگر نامیده می شد.


در تفکر ایرانی به هر حرفه ای که به حد کمال انجام می گرفت «هنر» اطلاق می شد، و به کسی که مهارت و تخصص خاصی در حرفه ای می داشت هنرور گفته می شد. به طوریکه در لفظ فارسی دری به موسیقیدان در مرحلۀ عملی رامشگر و در وجه تئوری «حکیم» به نقاش «صورتگر» و به مجسمه ساز «سنگ تراش» اطلاق می شد، نه هنرمند. در حالیکه آهنگر، تیغ زن و تیرانداز چالاک را هنرور می نامیدند چنانکه واژه هنر به معنای «خوب توانایی» است که ریشۀ اوستایی دارد. ولی آنچه مسلم است ایرانیان به کلمۀ زیبا نظری خاص مبذول داشته اند، به طوریکه در فرهنگ کهن ایرانی در اندیشه های متعالی مکرر به کار برده شده است.

موسیقی ایران را از نظر تاریخی می توان به 3 دوره تقسیم نمود :
1 ) عصر باستان
2 ) دورۀ بعد از ایلام (از قرن اول تا نهم هجری)
3 ) دورۀ صفویه تاکنون.
براساس کتب تاریخ، تاریخ مستند ایران از شش هزار سال (60 قرن) پیش با سلسلۀ پیشدادیان آغاز می شود تا ورود اسلام به ایران کلاً هفت سلسله بر ایران حکومت راندند.
حالا خلاصه وار موسیقی را در این هفت دور بررسی می کنیم :
دربارۀ هنر دورۀ پیشدادیان و کیانیان چون مورخان و محققان کوچکترین اشاره ی به آن نکرده اند، با استفاده از نسل های اساطیری، اشارۀ مختصری به این دوره ها می کنیم. یکی از این نسل های اساطیری شاهنامه است.
موسیقی در دورۀ پیشدادیان :


فردوسی، در زمان پادشاهی تهمورث، از ساز کوس یاد می کند. کوس بزرگترین ساز آلات کوبه ای است، که در ساختمان آن پوست بکار رفته است و در میدانهای نبرد تحت عنوان کوس رویین نیز بکار رفته است ساز دیگر کرنای است. این سازنای بسیار بلندی است که در آن دمیده می شود و هنوز در نفاره خانه ها و گاهی تعزیه ها بکار می رود. در قدیم هنگام جنگ ها به منظور تضعیف روحیه دشکن بکار می رفته است که صدایی گوش خراش و هراس انگیز داشته است. در دورۀ پادشاهی جمشید از رامشگران (که در لفظ فارسی دری به موسیقیدان گفته می شود نام می برد. )
ساز رود، که در جشنها و ضیافتها همراه رامشگران بکار می رفته نام می برد، رود همان عود یا بربط است.


ساز دیگری که در این دوره نام برده شده تبیره یا تبیر، که آن هم ساز کوبه ای است (که در ساختمان آن پوست بکار رفته است. دهل، کوس، طبل، یکی از دیگر از سازها، شیپور است. از سازهای باستانی ایران است که در روی آن چند سوراخ و در زیر آن یک سوراخ تعبیه می کردند. در دورۀ پادشاهی منوچهر، فردوسی از سازهایی چون رنگ که آن هم سازی کوبه ای است.


و هنری درای، از سازعای کوبه ای که در ساختمان آن پوست استفاده نشده است. زنگوله های کروی شکلی است که بین آنها مهره قرار دارند. سمج : دو صفحۀ فلزی است که بیرونش از وسط برجسته است و درونش کمی مقعر می باشد.
بوق، نای بزرگ از خانوادۀ آلات موسیقی بادی است. بربط، از سازهای قدیمی ایران، جنگ از سازهای باستانی ایران و ساز بزمی شاهنامه است. جام، از سازهای رزمی بوده است که با مهره بر آن می کوبیدند.
سرغین یا بوق جنگی، سازی است رزمی که در جنگ ها از آن استفاده می کردند.


موسیقی در دورۀ کیانیان :
نیز وضع تقریباً به همین منوال بود و سازهایی که در دورۀ پیشدادیان اشاره شد در این دوره نیز وجود دارد و سازهای چون خم از سازهای بادی، گاودُم، (ساز بادی) رباب از سازهای بزمی شاهنامه است.
جرس : از سازهای نظامی و کوبی است. نوعی از آن توسط مهره ای که در بین خودجرس، کار نهاده شده است به صدا در می آید و نوع دیگر آن به وسیله پتک آهنینی که بر آن کوبیده می شود به صدا در می آید.


چلپ : در روزگاران باستان به نسج اطلاق می شده است. شنرف، سازی کوبی که در ساختمان آن از پوست استفاده شده است.
مصل : از سازهای کوبی و رزمی است. و از صدای پرخروشی برخوردار است.


نفیر : از سازهای بادی رزمی است که شکل شاخ های حیوانات ساخته شده است. در این دوره استفاده می شده است.
از معتبرترین اسنادی که از موسیقی عصر استان باقیمانده می توان به مهر چغامیش اشاره کرد. در کاوشی که در تپۀ چغامیش خوزستان (جنوب غربی ایران) نزدیک دزفول توسط باستاشنان پرفسور بیناس . یی . دلوگاز و هلن . چی . کانتور نیس از سال 1961 – 1966 م صورت گرفته. نقش مهری پنج ساله 3000 سال بیش از میلاد و به عبارتی پنج هزار و چهارصد سال پیش (3400 پیش از میلاد) پیدا شده است. این سند که استوانه ای شکل و متعلق به قوم ایلام است کهن ترین ارکستر جهان را نشان می دهد. در این نقش که همگی با نو تصویر شده اند نفر اول از سمت چپ خواننده، نفر دوم در حال نواختن بوق یا شیپور می باشد. نفر سوم چنگ نواز و نفر چهارم نقاره و طبلک می نوازد.


موسیقی دورۀ مادها 708 – 550 قبل از میلاد :
تاریخ رسمی ایران از زمان مادها (تیره ای از قوم آریایی) می دانند موسیقی در این دوره مقام دالار و شامخی داشته. در بسیاری مراسم به کار می رفته. به طوریکه در کتب تاریخ آمده است هنگامی که دیالکو نخستین شاه ماد بر تخت نشست شادی و سرور برپا شد و نواهای کوس و شاخ های شیپوری در فضای ایران به صدا درآمد. همچنین در سوگواری ها به نواختن کوس و شاخهای شیپوری می پرداختند. این گفته های تاریخی نشان می دهد که رساترین زبان جشن و سوگواری در آن دوره موسیقی بوده است. از موسیقیدانان این دوره نام اوگارس در کتب تاریخی ذکر گردیده که از موسیقیدانان بزرگ دربار بوده است.
در این دوره از آلات موسیقی بادی و کوبه ای پرصدا، مانند انواع بوق ها و طبل ها استفاده می شد.


در این دوره، در آیین زرتشت، نیایش به درگاه خدا عموماً با آواز همراه بود. گات یاگاثا به معنای سرود (سرودهای خاص زرتشت) و در زبان سانسکریت خواندن با آواز معنی می دهد، در کل به معنی سرودهای دینی که با آهنگ و لحن موزون خوانده می شود و در آهنگ های موسیقی قدیم دوگاه، سه گاه و چهارگاه نامیده شده است. همانطور که می بینیم مذهب زرتشت دارای عناصری بوده که با هنر و شعر سازگاری داشته است. اظهارات محققین حاکی است موسیقی در این دوره با رسوم اجتماعی همراه بوده است و در جشن ها، سوگواریها و عملیات جنگی و مراسم مذهبی بکار رفته است.
دورۀ هخامنشیان :
از نوشته های مورخین و تاریخ نویسان (550 – 330 ق م) به خصوص هِرودُوت و گزُنفُون حاکی از این است که در این دوره موسیقی به 3 شکل در بازی (بزمی) مذهبی و مردمی و نظامی وجود داشته است.
سازهای هخامنشی :
عبارتند از عود، چنگ، نی، نوعی ارغنون (سازدهنی)، چغاته (نوعی قاشقک) با دو دست. سازهای موسیقی نظام شامل : شیپور، نقاره، کوس، خَرمُهره، دمایه، دونای، دهل، گاودم، جام، جُلجُل، نوعی طبل (تبیر یا تبیر)، کرنا و سرنا.
دوران سکویه : (330 187 ق . م)


در این دوره چون یونانیان بر ایران حکومت می کردند، موسیقی این عصر در تاریخ موسیقی ایران جایگاهی ندارد از اینرو نگاهی گذرا به این دوره داریم. در این دوره موسیقی ایران، شباهت هایی به موسیقی یونان پیدا کرد. ولی به دلیل اینکه پادشاهان یونی مورد عداوت و کینۀ ایرانیان بودند، ایرانیان هیچگونه همکاری با این مردم نداشتن و همین مسئله موجب سستی و ناپایداری حکومت آنها و زیربنای اجتماعی ایران گردید و کنتور دچار هرج و مرج شد. طبیعتاً با چنین زیربنایی موسیقی ایرانی در این دوره نمی توانست رونقی داشته باشد. و از آنجا هم که یونانی بودند نسبت به آثار تمدن ایرانی ابراز علاقه نمی کردند.

براساس نوشتۀ فارمر می توان استنباط کرد که یونانیان بیشتر از ایرانیان متأثر شدند تا اینکه تأثیر نهند، چنانکه کاربرد سازهای طبل و کوس را برای جنگ از ایرانیان آموختند. چنان که فارمر می نویسد نکته مسلم آنست که در تعبیه آلات موسیقی نفوذی که ایران در یونان ایجاد کرد بیش از تأثیری است که یونان در ایران نهاده است.
سازهای این دوره : رود، کرنای، سرغین، هنری درای، کوس، بوق، نای، تبیره.
دورۀ اشکانیان :
در این دوره ترانه ها و موسیقی ایرانی به موازات ترانه ها و سرودهای یونانی رواج یافت. در این دوره به نوعی ترانه بر می خوریم که در آن روح حماسی به چشم می خورد و شبیه به شاهنامه خوانی بود که مرسوم گشت.
قدح ( پیالۀ بزرگ شرابخوری) تزئین شته یکی از آثار به جای ماندۀ دورۀ پارتها است که در نسا یافت گردیده و روی آن دو موسیقیدان پارتی یکی در حال نواختن لیر و دیگری دونای. همراه مردی که در حال بردن گوسفند است نشان داده شده است.


سنت کهن خنیاگری در عصر پارتها همواره متداول بوده است. گوسان به زبان پهلوی هم برای نوازندگان به کار می رفته است و هم آوازخوانان که در دورۀ پارتها همواره متداول بوده است. گوسان به زبان پهلوی هم برای نوازندگان بکار می رفته است و هم آوازخوانان که در دورۀ پارتها به خنیاگران (خوانندگان و نوازندگان) اطلاق می شده است.


فعالیت گوسان ها بسیار گسترده بوده، آنها در حفظ و نگهداری سنت ملی ایران نقش بسیار مهمی داشتند، گفته شده که افسانهای کهن از طریق همین خنیاگران جمع آوری و سینه به سینه نقل شده و در دوره های بعد به کتابت درآمده است. آنها مجموعه ای از مصالح سنتی را به ارث می بردند و روی آنها براهه سرایی می کردند و از اشعار ساخته شدۀ خود به آنها می افزودند. ساخته های آنها از ویژگیهای گوناگون برخوردار بوده که با آواز و ساز همراه بوده است.


متأسفانه از شیوۀ آموزش و تحصیلات گوسانها هیچگونه مدرکی باقی نمانده است. که گوسان به عنوان نقل کنندۀ بسیاری از مصالح سنتّی و نیز به عنوان بدیهه سرا ناگریز بوده است مایه های بسیاری را به حافظه بسپرد. و نیز ضرورتاً می بایست بر فنون تصنیف (آهنگسازی) و ریستال تسلط می داشت. با تأسف بسیار باید گفت که فقط اندکی از کارهای آنها باقی مانده است. و آن اندک هم غیرمستقیم اند، از آن جمله اند : یادگار زریر، به فارسی میانه و صورت های منحط و تغییر یافتۀ کتابت پهلوی، بخش عمدۀ کتاب شاهان، که با چشم پوشی از تعداد نامعلومی از اصل های پارتی است. ویس و رامین، که به دفعات نامعلومی دستخوش تغییرات شده تا به صورت فعلی آن، که ما می شناسیم، درآمده است. بارزترین داستان عصر پارتها منظومۀ زیبای ویس و رامین است که به زبان پهلوی نوشته شده و در اواسط قرن پنجم هجری فخرالدین اسعد گرگانی مستقیماً از پهلوی به شعر پارسی (فارسی دری) ترجمه کرده و به صورت منظومه درآمده است. پس این داستان توسط گوسانها و خنیاگران سینه به سینه حفظ شده و نقل شده است.


در آثار باستانی به دست آمده از شوش، دو تندیس سفالین از دو خنیاگردوران اشکانی یافت شده که در دست یکی نبورو در دست دیگری بربط است که در حال نواختن هستند. این تندیسه ها نشان می دهند که در زمان اشکانیان دو ساز بربط و تنبور شناخته شده و به عنوان یک ابزار موسیقی به کار گرفته می شدند.
سازهای این دوره :
رود، کوس، بوق، کرنای، زنگ، هندی درای.
ساسانیان :
آخرین و هفتمین سلسله ای که پیش از ظهور اسلام در ایران به حکومت رسیدند. و متجاوز از 400 سال بر ایران حکومت کردند. در این دوره علم و هنر فزونی گرفت. ادبیات، نقاشی مانوی، کتابهای خدانیامه، کارنامه اردشیر بابکان (بابکان)، کتاب هزار و یکشب، و صدها آثار دیگر از این دوره باقی مانده است. نه تنها مردم به علم و هنر علاقه نشان دادند، بلکه برخی از شاهان نیز حامی اعتلای دانش و هنر بودند، چنانکه بهرام گور در جامه سرایها انوشیروان در قانونگذاری و خسروپرویز در تشخیص آثار هنری و تشویق هنرمندان، معروف بودند. عبدالرحمن ابن خلدون 732 – 806 یا 808 هـ . ق مورخ و متفکر مشهور تونسی و پدر

جامعه شناسی، در کتاب تاریخ خود به نام مقدمه که منعکس کنندۀ نگرش وی در باب معضلات جامعه عصر خویش است می نویسد. موسیقی در نزد ایرانیان پیش از اسلام کاملاً مطلوب و محبوب بوده و رواج بسیار داشت و پادشاهان توجه و علاقۀ زیادی به اهل و فن موسیقی مبذول می نمودند به طور کلی در این دوره به موسیقی توجه بسیاری شده و بهای زیادی به موسیقی داده می شد. در دورۀ اردشیر با بابکان، او به موسیقی و موسیقیدانان (آواز خوانان و

نوازندگان) ارج بسیار می نهاد و جایگاه خاصی برای آنها قائل بود. در زمان بهرام گور مقام موسیقیدانان رفیع تر شد و در مرتبه و مقام اول قرار گرفتند. عشق و علاقۀ بهرام گو به موسیقی در داستانهایی که کم و بیش جنبۀ افسانه آمیز دارد حکایت شده است، چنان که ذکر گردید. چون او سعی در رفاه و تأمین مردم داشت و اظهار می داشته که مردم من باید مثل خود من زندگی کنند. چون در قصرش هزاران نوازنده و خواننده داشت. پس از گرفتن ایالت لیسند (کاوتی –

کابلی) و مکران. از پادشاه هند خواست که رامشگرانی به ایران بفرستد. گروهی نوازنده و رقصنده به نام لولی و لوری و سوری از هند به ایران آوردند تا ایرانیان از شنیدن موسیقی و آواز بهره گیرند. این نوازندگان و خوانندگان در کوچه و بازار و روستاهای ایران به راه می افتادند و برای مردم ترانه می خواندند. این گروه به کولی معروف شدند (اصل و نژاد کولیها از این تیره شده است، و به ترانه هایی که اینان می خواندند، «ترنگ» یا «ترانک» ) می گفتند.
در زمان خسرو اول (انوشیروان) جایگاه موسیقی تنزل پیدا کرد.


به طور کلی عصر طلایی موسیقی ساسانی مصادف با دورۀ خسرو پرویز است. چنانکه عدۀ زیادی این دوره را دورۀ طلایی و درخشان موسیقی ایران معرفی کرده اند. با وجود اینکه موسیقیدانان در دورۀ خسروپرویز نسبت به زمان بهرام گور از مقام و جایگاه پست تری برخوردار بودند. ولی او پیوسته موسیقیدانان دربار را تشویق و ترغیب می کرد. به علت همین توجه و علاقه خسرو به موسیقی در این دوره نوامعی چون باربد، سرکش، رامتین، آزادوار چنگی درخشیدند.
آهنگ «تخت تاقدیس، یکی از آهنگهای دورۀ خسروپرویز است که براساس مجموعه هنری زیبا و شگفت انگیز«تاقدیس» ساخته شده است. ردیفی در دستگاه سه گاه به همین نام نواخته می شود که اثر این آهنگ است.


فهمیدیم که این دوره، دورۀ اعتلاء و جهش عظیم موسیقی بود که اهمیت آن ضرب المثل است.
در این دوره سرودهای مذهبی، ترانه های ملی و بومی. و برای اولین بار ترانه ای که از وقایع مهم سرچشمه می گرفت. سروده و خوانده می شد. در این دوره طبیعت گرایی در ادبیات ایران وارد گردید و در ترانه سرایی تأثیر خاصی نهاد.


در این دوره موسیقی بر 4 نوع تقسیم می شد. موسیقی درباری، موسیقی مردمی، موسیقی مذهبی، موسیقی نظامی.
مانی نقاش ماهر دورۀ ساسانیان، تعلیمات مذهبی اش با ساز و آواز همراه بود. مانویها موسیقی را صدای آسمانی می دانسته اند. جامی، در نفحات الانس، مانی را موسیقیدان دورۀ ساسانی می داند.
مزدک، موسیقی و شادی را یکی از قوای محترم در نزد خدابیان کرده است.
دو موسیقیدان بزرگ دورۀ ساسانی یا 1 ) سرگش یا سرگاش. (مسن) 2 ) باربد 3 ) بامشاد 4 ) خارکش 5 ) خسروانی 6 ) رامتین 7 ) کاسه گر 8 ) سرکب 9 ) نکیسا 10 ) آزاده نن (چنگ نواز و کنیز بهرام گور) 11 ) آرزو (چنگ نوازی) 12 ) آزاد وار چنگی 13 ) مشک دانه (زن)
دستگاه های موسیقی ایران بیش از اعراب :


هفت واحد یا گام یا دور یا مقام یا دستگاه وجود داشته، نام آنها : بهار، بندستان، آپرین یا آفرین ماد زوپسان ( یا ماه درستان) ، ششم، گوه، اسپراس،
سازهای این دوره :
عود، چنگ، بربط، تنبور، سنتور، وین کتار (زنگ)، نای، قره نی، تاس، دمبک، زیل، چمبر یا چنبر، خوراک، زنجیر، تیر، غژه ، چغانه، کرنای، رباب، سرناد ارغنون، قاشقک . نی . شیشک، کاپیک.
سازهای نظامی در عصر باستان :


سازهای باد، مثل برغو، بوق، خرنای، سرغین، شیپور، کرنای، ناقور، نفیر
سازهای کوبه ای یا ضربی : جرس، چلب، درای، دهل، زنگ، سنج
متأسفانه نت و نوشته ای از موسیقی در این دوره باقی نمانده است.
موسیقی پس از اسلام :


موسیقی پس از اسلام به ضعف و سستی گرائید و سیر نزولی پیمود. دیگر خبری از موسیقی درخشان و پررونق عصر ساسانی در میان مبود. زیرا در آن عصر موسیقی را ناچیز می شمردند و آن را تنها به صورت اذن و تلاوت قرآن و به حالت ابتدایی در مراسم عروسی مجاز می شمردند. موسیقی در آغاز به علت تحریم مذهبی (به ویژه در دورۀ جلفای راشدین مهجور ماند و خوانندگی و نوازندگی کار غلامان آزاده شده بود که در میان مردم از احترام و منزلتی برخوردار نبودند.


در اثر اشغال ایران به دست اعراب و ایجاد ارتباط نزدیک آنها، موسیقی ایران در کشورهای عربی متداول گردید، در دوران خلفای عباسی میان موسیقی ایرانی و عرب از نظر استفاده از سازهای ایرانی و برگرفتن نام الحان آمیختگی ایجاد شد. نوازندگان و خوانندگان ایرانی که در دربارهای اعراب هنرنمایی می کردند تأثیر زیادی بر موسیقی عرب برجای نهادند. آنها نه تنها به رواج سازهای ایرانی پرداختند بلکه اصطلاحات ایرانی را نیز در موسیقی عرب وارد نمودند. ایرانیها نیز اوزان (ایقاع) را از اعراب تقلید نمودند.


سازهای ایرانی در دورۀ اسلامی :
طنبور، ارغنون، اصف، چنگ (اگری) اوزان، باتره، باتوغن، بربط، بلبان (بالابان) بورغو ، بوق، بیشه، تنبک، تیریال، جرس، جفت ساز، چغانه، چگور، دایره، درای، دف، دف دورویه، دنبک، دوتا (دوتار)، دهل، رباب، سنتور، سنج، سوریانی، سه تار، سیاه نی، شیپور، قره نی، قانون، غچک، قوپوز، کمانچه، کناره، کنگره، کشار، گاودم، ناقوس، نای، و انواع آن مثل، سیه نای، نای چاور، نای داود، نای روئین، نقاره، نفیر، یکتای (یکتار) .
موسیقیدانهای قرن اول هجری (عصر امویان) :
نشیط فارسی، مسلم بن مجرز، حکم الوادی، عمرالوادی، سائب خاثر، اسمعیل بن هیربد.
موسیقیدانهای دوره عباسیان : (آهنگسازان)
یحیی ملکی، خانواده موصلی، ابراهیم موصلی (ارگانی)، منصور زلزل، اسحاق موصلی، زریاب، عبدالله پور ظاهر ذوالیمینین
موسیقیدانها در سده های سوم و چهارم هجری در زمان (طاهریان، صفاریان، سامانیان، آل زیاد، آل بویه :
احمد ابن السرخسی، ابوبکر محمد بن زکریای رازی، ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله بن خرداد به، ابونصر محمد بن فارابی (بزرگترین دانشمند قرون وسطی جهان اسلام 260 – 339 هـ) ابوالفرج اصفهانی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن یوسف خوارزمی، ابوالوفای بوزجانی.
فارابی موسیقیدان برجسته ای بود که در نوازندگی عود مهارت و چیرگی بسیار داشت و از آواز و صدای دلنشینی نیز برخوردار بود. آغاز موسیقی علمی (نظری) در ایران و از زمان فارابی می دانند. زیرا او اولین کسی است که با استفاده از اصول اولیه موسیقی یونان قدیم دربارۀ موسیقی علمی و نظری کتابی بنام «الموسیقی الکبیر» نگاشته است. پیش از فارابی موسیقی بیشتر جنبۀ عملی داشته تا علمی (نظری) او کتابهای بسیاری در زمینه موسیقی نوشته که ما در اینجا به ذکر نام مهمترین اثر او در این زمینه بسنده می کنیم.
شعر و موسیقی :
1 ) رودکی : شاعری استاد و آهنگساز و نوازنده درجۀ اول چنگ ایرانی بود و بربط (عود) هم می نواخت، (در میانۀ سدۀ سوم هجری زاده) و در سال 329 هـ درگذشت. (دوره سامانیان)
2 ) ابوحفص (جعفر) حکیم بن احوص سعدی سمرقندی، شاعر و موسیقیدان قرن سوم هجری. و مخترع ساز «شه رود».
3 ) داتبه نیشابوری : از خوانندگان مشهور دوره طاهریان (نیمه قرن سوم هجری) که عود می نواخته و شعر می سروده است.
4 ) امیرابوالحسن علی بن الیاس اغاجی بخارایی. شاعر و موسیقیدان و نوازندۀ بربط.
5 ) ابوالحسن لوکری غزوانی . استاد در شعر و موسیقی و به لوکری چنگ زن معروف بود.
6 ) شاکری بخارایی : از شاعران قرن 4 هجری است که با موسیقی آشنا بوده است. در نواختن چنگ و بربط و چغانه دست داشته است.
7 ) دقیقی : از شاعران دوره سامانیان بوده که در نواختن چنگ نیز دست داشته است.
(متولد 370 هـ بخارا یا 373 هـ ) و وفات سال 482 هجری (در همدان)
ابوعلی سینا کتاب در موسیقی دارد : کتاب الشفاء (شفا) و النجات (نجات) و دانشنامه علایی ، شفا از نفیس ترین مراجع موسیقی ایران و مشرق شمرده می شود.
موسیقیدان ها در قرن پنجم و ششم هجری : (غزنویان و سلجوقیان) :
غزنویان آهنگسازان ایرانی در این دوره : ابوعلی سینا، ابن زیله، علی مکی، محور بربطی، بوقی، ابوالحسن بهمینار، استاد عبدالرحمن قوال، عندلیب، خنیاگران این دوره، ستی زرین، ابوبکر ربانی، فرخی سیستانی، منوچهر دامغانی، محمد ربطی، عنصر المعالی.

سلجوقیان :
موسیقی مذهبی امام محمد غزالی، ابوالفتح تاج الدین اصفهانی، اوحدالدین محمد انوری ابیوردی، فضل الدین، محمد بومی کاشانی، حکیم عمر خیام (دانشمند و ریاضی دان معروف ایرانی درباره موسیقی رساله ای به زبان عربی نوشته است. که نظام علمی موسیقی را در آن دوره نشان می دهد)، عنصرالمعالی کیکاووس بن وشمگیر (دانشمند کتاب قابوسنامه خود را به موسیقی اختصاص می داده) ، فخرالدین رازمی، نظامی گنجوی (در کتاب خسرو و شیرین به ذکر باربد ویکسا موسیقیدانان دورۀ ساسانی پرداخته و نام سی لحن بابرد را ذکر کرده است).
در این دوره عزاداری برای خاندان پیامبر مرسوم بود و طی چندین قرن شکل نمایشی به خود گرفت و به صورت تعزیه و شبیه خوانی درآمد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید