بخشی از مقاله


موضوع حجاب (تفسير آيات مربوط به موضوع حجاب از سوره هاي نور و احزاب)

خذ: 40

مقدمه:
1- فلسفة حجاب
بدون شك،‌ در عصر ما كه بعضي نام آن را عصر برهنگي و آزادي جنسي گذارده اند،‌ و افراد غرب زده، بي بند وباري زنان را جزئي از آزادي او مي دانند، سخن از حجاب گفتن براي اين دسته ناخوشايند و گاه افسانه اي است متعلق به زمان هاي گذشته !
ولي مفاسد بي حساب، مشكلات و گرفتاريهاي روز افزوني كه از اين آزاديهاي بي قيد و شرط به وجود آمده سبب شده كه تدريجاً گوش شنوائي براي اين سخن پيدا شود.


البته در محيط هاي اسلامي و مذهبي، مخصوصاً در محيط ايران بعد از انقلاب جمهوري ا سلامي، بسياري از مسائل حل شده، و به بسياري از اين سؤالات عمده پاسخ كافي و قانع كننده داده شده است، ولي باز اهميت موضوع ايجاب مي كند: اين مسأله به طور گسترده تر مورد بحث قرار گيرد.
مسأله اين است: آيا زنان با (نهايت معذرت) بايد براي بهره كشي از طريق سمع،‌بصر و لمس (جز آميزش جنسي) در اختيار همة مردان باشند؟ و يا بايد اين امور،‌ مخصوص همسرانشان گردد؟


بحث در اين است: آيا زنان در يك مسابقة بي پايان در نشان دادن اندام خود و تحريك شهوات و هوس هاي آلوده مردان درگير باشند؟ و يا بايد اين مسائل از محيط اجتماع بر چيده شود،‌ و به محيط خانواده و زندگي زناشوئي اختصاص يابد؟!


اسلام، طرفدار برنامة دوم است و حجاب، جزئي از اين برنامه محسوب مي شود،‌ در حالي كه غربي ها و غرب زده هاي هوسباز، طرفدار برنامة اولند!.
اسلام، مي گويد: كاميابي هاي جنسي اعم از آميزش و لذت گيري هاي سمعي، بصري و لمسي مخصوص به همسران است و غير از آن گناه، و ماية آلودگي و ناپاكي جامعه مي باشد كه جملة‌ «ذلِكَ أََزكي لَهم» در آيات فوق اشاره به آن است.

تفسير آيات 31و60 سوره نور از تفسير نمونه آيت ا... مكارم شيرازي درمورد موضوع حجاب: (آيه 31 سوره نور)
وَ قْل لِلمْؤمِناتِ يَغضْضنَ مِن أبصارِهِنّ وَ‌ يَحفَظنَ فزوجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمر هن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن او آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو إخوانهن أئو بني إخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملكت أيمانهن أو التابعين غير أولي الا ربة من الرجال أو الطفل الذين لم يظهرو علي عورات النساء و لا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا ألي الله جميعاً أيّها المؤمنون لعلكم تفلحون


و به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را از (نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را- جز آن مقدار كه نمايان است- آشكار ننمايند، و (اطراف) روسري هاي خود را بر سينة خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براي شوهرانشان، يا پدرانشان يا پدرشوهرانشان،‌ يا پسرانشان، يا پسران همسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان،‌ يا زنان هم كيششان يا بردگانشان (كنيزانشان) يا افراد سفيه كه تمايلي به زن ندارند، يا كودكاني كه از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند؛ و هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. (و صداي خلخال كه بر پا دارند به گوش رسد) و همگي به سوي خدا باز گرديد اي مؤمنان، تا رستگار شويد!


تفسير: در اين آيه به شرح وظائف زنان در اين زمينه مي پردازد، نخست به وظائفي كه مشابه مردان دارند اشاره كرده مي گويد: «و به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو گيرند (و از نگاه كردن به مردان نامحرم خودداري كنند) و دامان خود را حفظ نمايند» «وَ قٌل لِلمُؤمِناتِ يَغضُضنَ مِن أبصارِهِنّ و يَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ»
و به اين ترتيب، «چشم چراني» همان گونه كه بر مردان حرام است بر زنان نيز حرام مي باشد، مي پوشانيد عورت از نگاه ديگران، چه از مردان و چه از زن براي زنان نيز همانند مردان واجب است.


پس از آن به مسأله حجاب كه از ويژگي زنان است ضمن سه جمله اشاره فرمودند:
1- «آنها نبايد زينت خود را آشكار سازند جز آن مقدار كه طبيعتاً ظاهر است»
«وَ لا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ إلاّ ما ظَهَرَ مِنها»


در اين كه منظور از زينتي كه زنان بايد آن را بپوشانند و همچنين زينت آشكاري كه در اظهار آن مجازند چيست؟ در ميان مفسران سخن بسيار است.
بعضي، زينت پنهان را به معني زينت طبيعي (اندام زيباي زن) گرفته اند، در حالي كه كلمة «زينت» به اين معني كمتر اطلاق مي شود.
بعضي ديگر، آن را به معني «محل زينت» گرفته اند، زيرا آشكار كردن خود زينت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهائي مانعي ندارد،‌ اگر ممنوعيتي باشد مربوط به محل اين زينت ها است،‌ يعني گوش ها و گردن و دستها و بازوان.


بعضي ديگر، آن را به معني خود «زينت آلات» گرفته اند منتها در حالي كه روي بدن قرار گرفته، و طبيعي است كه آشكار كردن چنين زينتي توام با آشكار كردن اندامي است كه زينت بر آن قرار دارد.


(اين دو تفسير اخير از نظر نتيجه يكسان است هر چند از دو راه مسأله تعقيب مي شود.)
حق اين است كه ما آيه را بدون پيشداوري و طبق ظاهر آن تفسير كنيم كه ظاهر آن همان معني سوم است و بنابراين، زنان حق ندارند زينت هائي كه معمولاً پنهاني است آشكار سازند، هر چند اندامشان نمايان نشود، و به اين ترتيب آشكار كردن لباس هاي زينتي مخصوصي را كه در زير لباس عادي يا چادر مي پوشند مجاز نيست، چرا كه قرآن از ظاهر ساختن چنين زينت هائي نهي كرده است.


در روايات متعددي كه از ائمه اهل بيت نقل شده نيز همين معني ديده مي شود كه زينت باطن را به قلاده: «گردنبند»، دملج:‌ «بازوبند» و خلخال:‌ «پاي «برنجن» همان زينتي كه زنان عرب در مچ پاها مي كردند» تفسير شده است.
و چون در روايات متعدد ديگري زينت ظاهر به «انگشتر»،‌ «سرمه» و مانند آن تفسير شده، مي فهميم منظور از زينت باطن نيز خود زينت هائي است كه نهفته و پوشيده است (دقت كنيد).


2- دومين حكمي كه در آيه بيان شده اين است: «آنها بايد خمارهاي خود را بر سينه هاي خود بيفكنند» «وَ ليَضرِبنَ بَخُمُرهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ»
«خمر» جمع «خمار» (بر وزن حجاب) در اصل، به معني پوشش است، ولي معمولاً به چيزي گفته مي شود كه زنان با آن سر خود را مي پوشانند (روسري).
«جيوب» جمع «جيب» (بر وزن غيب) به معني يقة پيراهن است،‌ كه آن تعبير به «گريبان» مي شود و گاه به قسمت بالاي سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مي‌گردد.


از اين جمله استفاده مي شود كه: زنان قبل از نزول آية، دامنة روسري خود را به شانه ها يا پشت سر مي افكندند، به طوري كه گردن و كمي از سينة آنها نمايان ميشد، قرآن دستور مي دهد روسري خود را بر گريبان خود بيفكنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سينه كه بيرون است مستور گردد. (از شأن نزول آيه كه قبلاً آورديم نيز اين معني به خوبي استفاده مي شود.)


3- در سومين حكم، مواردي را كه زنان مي توانند در آنجا حجاب خود را برگيرند و زينت پنهان خود را آشكار سازند، با اين عبارت شرح مي دهد:
«آنها نبايد زينت خود ار آشكار سازند» «وَ يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ»
«مگر (در دوازده مورد):‌
1- براي شوهرانشان » «إلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ»
2- «يا پدرانشان» «أو آبائِهِنَّ»
3- «يا پدران شوهرانشان» «أو آباءِ بُعُولَتِهِنَّ»
4- «يا پسرانشان» «أو أَبنائِهِنَّ»
5- «يا پسران همسرانشان» «أوْ أبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ»
6- «يا برادرانشان» «أو إخْوانِهِنَّ»
7- «يا پسران برادرانشان» «أو بَني إخْوانِهِنَّ»
8- «يا پسران خواهرانشان» «أو بَني أخَواتِهِنَّ»
9- «يا زنان هم كميششان» «أو نِسائِِهِنَّ»
10- «يا بردگانشان» (كنيزانشان) «أو ما مَلَكَتْ أيْمانُهُنَّ»


11- «يا پيروان و طفيلياني كه تمايلي به زن ندارند» (افراد سفيه و ابلهي كه ميل جنسي در آنها وجود ندارد» «أو التّابِعِينَ غَيْرِ‌ أُولِي الإرْبَةِ مِنَ الرِجّالِ»
12- «يا كودكاني كه از عورات زنان (امور جنسي) آگاه نيستند» «أَوِ الطّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُ واعَلي عَوْراتِ الِنّساءِ»
4- و بالاخره چهارمين حكم را چنين بيان مي‌كند: «آنها به هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود» (و صداي خلخالي كه بر پا دارند به گوش مي رسد) «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَ مِن زينَتِهِنَّ»


آنها در رعايت عفت و دوري از اموري كه آتش شهوت را در دل مردان شعله ور مي‌سازد و ممكن است منتهي به انحراف از جاده عفت شود، آنچنان بايد دقيق و سختگير باشند كه حتي از رساندن صداي خلخال را كه پاي دارند به گوش مردان بيگانه خودداري كنند، و اين گواه باريك بيني اسلام در اين زمينه است.
و سرانجام با دعوت عمومي همة مؤمنان، اعم از مرد و زن، به توبه و بازگشت به سوي خدا آيه را پايان مي دهد، مي گويد: «همگي به سوي خدا باز گرديد اي مؤمنان! تا رستگار شويد» «وَ تُوبُو إلَي الله جَميعاً أيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ»


و اگر در گذشته، كارهاي خلافي در اين زمينه انجام داده ايد يا اكنون كه حقايق احكام اسلام براي شما تبيين شد، از خطاهاي خود توبه كنيد و براي نجات و فلاح، به سوي خدا آئيد كه رستگاري تنها بر خانه او است، و بر سر راه شما لغزشگاه هاي خطرناكي وجود دارد كه جز با لطف او، نجات ممكن نيست، خود را به او بسپاريد! درست است كه قبل از نزول اين احكام، و عصيان نسبت به اين امور مفهومي نداشت، ولي مي دانيم قسمتي از مسائل مربوط به آلودگي هاي جنسي جنبة عقلاني دارد و به تعبير مصطلح، از «مستقلات عقليه» است كه حكم عقل در آنجا به تنهائي براي ايجاد مسئوليت كافي است.»
آيه 60 سوره نور:


وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِسّاءِ اللاّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرّجاتٍ وَ أنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ الله سَمِيعٌ عَلِيمٌ
و زنان از كار افتاده اي كه اميد به ازدواج ندارند، گناهي بر آنان نيست كه لباس هاي (روئين) خود را بر زمين بگذارند، به شرط اين كه در برابر مردم خود آرائي نكنند؛ و اگر خود را بپوشانند براي آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و داناست.


تفسير:
در آية مورد بحث، استثنائي براي حكم حجاب زنان بيان مي‌كند و زنان پير و سالخورده را از اين حكم مستثني مي شمرد، مي گويد: «زنان از كار افتاده اي كه اميدي به ازدواج ندارند، گناهي بر آنان نيست كه لباس هاي (روئين) خود را بر زمين بگذارند به شرط اين كه در برابر مردم خود آرائي نكنند»
«وَ الْقَواعدُ مِنَ النِشّاءِ اللاّتِي لا يرَْجُونَ نكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبّرِ بِزِِينَةٍ»
در واقع براي اين استثناء دو شرط وجود دارد:


نخست اين كه: به سن و سالي برسند كه معمولاً اميدي به ازدواج ندارند، و به تعبير ديگر جاذبة جنسي را كاملاً از دست داده اند.
روشن است: با اين دو قيد مفاسد كشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت و به همين دليل، اسلام اين حكم را از آنان برداشته است.
اين نكته نيز روشن است: منظور برهنه شدن و بيرون آوردن همة لباس ها نيست، بلكه تنها كنار گذاشتن لباس هاي رو است كه بعضي روايات از آن تعبير به چادر و روسري كرده است (اَلْجلْبابُ وَ الْخِمار) .


در حديثي از امام صادق عليه السلام در ذيل همين آيه، مي خوانيم: الْخِمارَ وَ الْجِلْبَابَ قُلْتُ بَيْنَ يَدَيْ مَنة كَانَ؟ فَقَالَ , بَيْنَ يَدَيْ مَنْ كَانَ غَيْرَ مُتَبِّرجَةٍ بِزِينَةٍ :
«منظور روسري و چادر است، راوي مي گويد از امام پرسيدم: در برابر هر كسي كه باشد؟ فرمود: در برابر هر كس كه باشد، اما خود آرائي و زينت نكند»
روايات ديگري نيز به همين مضمون يا نزديك به آن، از ائمه اهلبيت عليه السلام نقل شده است.


در پايان آيه اضافه مي‌كند: با همة اين احوال «اگر آنها تعفف كنند و خويشتن را بپوشانند براي آنها بهتر است» «وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرُ لَهُنَّ»
چرا كه از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعايت كند، پسنديده تر و به تقوا و پاكي نزديك تر است.
و از آنجا كه ممكن است بعضي از زنان سالخورده، از اين آزادي حساب شده و مشروع سوء استفاده كنند، و احياناً با مردان به گفتگوهاي نامناسب بپردازند و يا طرفين در دل افكار آلوده اي داشته باشند، در آخر آيه، به عنوان يك اخطار مي فرمايد: «خداوند شنوا و دانااست» و «الله سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
آنچه را مي گوئيد: مي شنود و آنچه را در دل داريد و يا در سر مي پرورانيد مي داند.
تفسير آيات 31 و 60 سوره نور از تفسير نور آقاي قرائتي درمورد موضوع حجاب: آيه 31 سوره نور:
نكته ها:‌
• با اينكه خداوند در قرآن به عدد ركعت هاي نماز و طواف اشاره

نكرده و بيان مقدار و نصاب زكات و بسياري از مسائل ديگر را به عهده ي پامبر اكرم عليه السلام گزاده، ولي در مسائل خانوادگي و تربيتي و مفاسد اخلاقي به ريزترين مسائل پرداخته است.


• خداوند در اين آيه بيست و پنج مرتبه با آوردن ضمير مؤنث به زنان توجه كرده است.
• امام صادق عليه السلام فرمود: مرا از آيه ي «يَغضُنَ من ابصارهنّ و يحفظوا فروجهنّ» آن است كه حتي زنان به عورت زنان نگاه نكنند و عورت خود را از نگاه ديگران حفظ نمايند.
• كلمه «اربة» به معناي حاجت و نياز است. مرا از «اولي الاربة» خدمتگزاران و ملازماني هستند كه تمايل به همسر ندارند.
• پيامبر عليه السلام در تفسير جمله ي «الاّ لِبُعولتهنّ» فرمودند: خداوند آن دسته از زنان را كه صورت و موي خود را براي شوهر آرايش نكنند و يا تقاضي شوهر را نپذيرند، لعنت كرده است.


• توبه، گاهي پشيماني از يك گناه

فردي و گاهي براي تغيير دادن يك فرهنگ فاسد عمومي است كه آيه ظاهراً درباره ي نوع دوم است. زيرا در جاهليت گردن و سينه ي زنان باز بود.
• حفظ حجاب و ترك جلوگيري ثمرات بسياري دارد كه برخي از آنها عبارت است از: آرامش روحي، استحكام پيوند خانواده، حفظ نسل، جلوگيري از سوء قصد و تجاوز، پيشگيري از امراض مقاربتي و رواني، پائين آمدن آمار طلاق،‌ خودكشي، فرزندان نامشروع و سقط جنين، از بين رفتن رقابت هاي منفي، حفظ شخصيت و انسانيت زن، و نجات او از چشم ها و دلهاي هوسباز كه امروز دنياي غرب و شرق را در لجن فرو برده است.


• «خُمر» جمع «خمار» يعني روسري و «جيوب» جمع «جيب» به معناي گردن و سينه است.
پيام ها:
1- در لزوم عفت و پاكدامني و ترك گناه حرام بين زن و مرد، فرقي نيست. «يَغضّوا- يَغضُضن – يَحفظوا – يحفظن»
2- جلو گري زنان، در جامعه ممنوع است. «و لا يُبدين زينتهنّ»
3- ظاهر بودن قسمت هايي از بدن كه به طور طبيعي پيداست، (صورت،‌ دست يا پا) مانعي ندارد. «الاّ ما ظَهَر منها»
4- در ميان انوع پوشش ها، نامه مقنع و روسري بزرگ آمده و اين دليل بر اهميت حجاب است. «خُمُر هنّ»
5- در قانون گذاري بايد به ضرورت ها، واقعيت ها و نيازها توجه شود. (اگر پوشاندن آن قسمت از بدن كه خود به خود آشكار است، واجب مي شد، زندگي براي عموم زنان مشكل بود) «الاّ ما ظَهر منها»


6- اسلام به نيازهاي فطري و غريزي بشر پاسخ مثبت مي‌دهد. «الاّ لبُعولتهنّ»
7- از بردگان و غلامان و افراد ملازمي كه نيازي به همسر ندارند، سترو پوشاندن واجب نيست. «او ما مَلَكت ايمانهنّ او التّابعين غير اولي الاربة»
8- هر گونه راه رفتني كه سبب آشكار شدن زيورهاي مخفي زن شود ممنوع است. «ولا يضربن بارجلهنّ»
9- زن، حقّ مالكيت دارد. «مَلَكت ايمانهنّ»


10- زن زينت خود را تنها به زنان مسلمان مي تواند نشان دهد و نزد زنان كفار بايد خود را بپوشاند. «نسائهنّ» يعني زنان خودي و مسلمان نه بيگانه.
11- پوشش زن با تمايلات جنسي مردان نامحرم كاملاً ارتباط دارد، براي «غير اولي الاربَة» كه ميلي به همسر ندارد پوشش لازم نيست.
12- حجاب و پوشش- واجب است، «وليَضربن بخُمُرهنّ» و هر كاري كه زينت زن را آشكار كند يا ديگران را از آن آگاه كند ممنوع است. «ليعلم ما يُخفين من زينتهنّ»
13- مقدار واجب براي پوشش سر وصورت، انداختن روسري و مقنعه اي است كه گردن و سينه را بپوشاند. «خُمُرهنّ علي جُيوبِهنّ»


14- با حفظ حجاب، حضور زن در جامعه مانعي ندارد. «ولا يُبدنَ زينتهنّ» همان كه شركت زن در نماز جماعت بالامانع است. «واركَعي مع الرّكعين»
15- همه مردم نسبت به مسأله نگاه و حجاب مسئولند و براي نگاه هاي حرام خود بايد توبه كنند. «توبو الي الله جميعاً ايّها المؤمنون»
16- مقتضاي ايمان، توبه به درگاه خداوند است. «توبو الي الله جمعياً ايّها المؤمنون»
17- توبه، هم واجب است و هم كليد رستگاري است. «تُوبوا ... تفلحونط»
18- راه رستگاري، بازگشت از مسيرهاي انحرافي به راه خداست.
«تُوبوا الي الله ... تفلحون »


نكته ها: آيه 60 سوره نور:
• از آيات قرآن استفاده مي شود كه در مسأله ي حجاب، ملاك اين است كه پوشش بانوان تحريك كننده و شهوت انگيز نباشد، زيرا تنها موارد زير را استثنا نموده است:
«غير اولي الاربة» كسي كه شهوت ندارد.
«او الطفل الّذين لم يظهروا علي عورات النساء» بچه اي كه از مسائل شهوت، چيزي نمي داند.
«حين تَضعون ثيابكم» هنگامي كه لباستان را كنار مي گذاريد و با همسر خود هستيد.
«لا يرجون نكاحاُ» زنان از كار افتاده اي كه اميد ازدواج ندارند
بنابراين، مسأله روي تحريك احساسات جنسي و گناه دور مي زند و اگر حداقل حجاب اسلامي، براي جلوگيري از گناه كافي نبود، لازم است بانوان چادر و حجاب برتر داشته باشند، تا ديگران مرتكب گناه نشوند.


• مراد از جمله ي «يَضعن ثيابهنّ» اين نيست كه زنان سالخورده مجازند عريان شوند، زيرا در آيه قبل نيز مراد از «تضعون ثيابكم» در آوردن لباس هاي بيرون بود، نه تمام لباسها، به علاوه امام صادق عليه السلام درباره ي اين آيه فرمودند:‌ مراد كنار گذاشتن روسري و روپوش است نه برهنگي.
• اصل مسأله حجاب از احكام ثابت و ضروري اسلام است، ولي مسائل مربوط به كيفيت پوشش، بر اين اساس تنظيم مي شود كه تمايلات جنسي را تحريك نكند و عامل حفظ عفّت و پاكدامني باشد. «لايرجون نكاحاً فليس عليهن ...»
پيام ها:


1- قوانين اسلام مطابق با واقعيت ها و ضرورت ها و نيازها و توانايي هاي اجتماعي است. (بايد براي پيرزني كه ميل به همسر ندارند و آرايش نمي كند، مسئله را آسان گرفت) «و القواعد من انساء الَّتي لا يرجون نكاحاً ... ان يضعن ثيابهن»
2- براي زنان پير و جوان، آرايش و نشان دادن زينت ممنوع است.
«غير متبرّجات»


3- سالخوردگي به تنهايي كافي نيست، بلكه بايد بي ميلي به ازدواج نيز باشد تا اجازه برداشتن روسري را داشته باشند. «القواعد ... لايرجون»
4- حجاب مايه حفظ عفت است. «يضعن ثيابهن ... و أن يستعففن خير لهن»
5- حجاب به نفع زنان است. «خيرٌ لهن»


6- دوخت لباس و نوع رنگ آن،‌ هر چه به عفت نزديك تر باشد، بهتر است.
«و ان يستعففن خيرٌ لهن»
7- در كنار آزادي، هشدار لازم است، (اگر از آسان بودن و راحتي احكام الهي، سوء استفاده شود و براي اهداف شيطاني، عمل شود، خدا شنوا و آگاه است و به حساب متخلفان مي رسد) «والله سميع عليم»


تفسير آيات 59و55و32 سوره احزاب از تفسير نمونه آيت ا... مكارم شيرازي درمورد حجاب:تفسيرآيه 32
يا نِساءَ النَّبِيّ لّسْتُنَّ كَاحَدً مِنَ النِّساء إنِ اتَّقَيْتُنَّ فلا تَخْضَعْنَ بالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ‌ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً
اي همسران پيامبر! همچون يكي از زنان معمولي نيستند اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونه اي هوس انگيز سخن نگوئيد كه بيمار دلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوئيد.
تفسير:
همسران پيامبر بايد چنين باشند!
در آيات گذشته، سخن از موقعيت و مسئوليت سنگين همسران پيامبر عليه السلام بود، در آيات مورد بحث اين موضوع همچنان ادامه مي يابد و طي آياتي، هفت دستور مهم به همسران پيامبر عليه السلام مي‌دهد.
نخست در مقدمة كوتاهي مي فرمايد : «اي همسران پيامبر ! شما همچون يكي از زنان عادي نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد»
«يا نِساءَ النَّبِيّ لَسْتُنَّ كَاحَدٍ مَنَ النسّاء إنِ اتَّقَيْتُنَّ»


شما به خاطر انتسابتان به پيامبر از يك سو، و قرار گرفتنتان در كانون وحي، و شنيدن آيات قرآن، و تعليمات اسلام از سوي ديگر، داراي مومقعيت خاصي هستيد كه مي توانيد سرمشقي براي همة زنان باشيد، چه در مسير تقوا و چه در مسير گناه.
بنابراين موقعيت خود را درك كنيد، و مسئوليت سنگين خويش را به فراموشي نسپاريد، و بدانيد كه اگر تقوا پيشه كنيد در پيشگاه خدا مقام بسيار ممتازي خواهيد داشت.
و به دنبال اين مقدمه كه طرف را براي پذيرش مسئوليتها آماده مي سازد، و به آنها شخصيت مي دهد، نخستين دستور در زمينة عفت، صادر مي‌كند و مخصوصاً به سراغ يك نكتة باريك مي رود، تا مسائل ديگر در اين رابطه خود به خود روشن گردد، مي فرمايد:


«بنابراين به گونه اي هوس انگيز سخن نگوئيد كه، بيماردلان در شما طمع كنند»
«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ»
بلكه ، هنگام سخن گفتن، جدي و خشك و به طور معمولي سخن بگوئيد، نه همچون زنان كم شخصيت كه سعي دارند، با تعبيرات تحريك كننده،‌ كه گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصي است كه افراد شهوت ران را به فكر گناه مي افكند سخن بگوئيد.


تعبير به «الَّذي فِي قَلْبِهِ مَرِضٌ» (كسي كه در دل او بيماري است) تعبير بسيار گويا و رسائي است از اين حقيقت كه، غريزة جنسي در حد تعادل و مشروع عين سلامت است، اما هنگامي كه از اين حد بگذرد، نوعي بيماري خواهد بود تا آنجا كه گاه، به سر حد جنون مي رسد كه از آن تعبير به «جنون جنسي» مي كنند، و امروز دانشمندان، انواع و اقسامي از اين بيماري رواني را كه بر اثر طغيان اين غريزه، وتن در دادن به انواع آلودگيهاي جنسي، و محيطهاي كثيف به وجود مي آيد، در كتب خود شرح داده اند.


در پايان آيه، دومين دستور را اين گونه شرح مي‌دهد: «شما بايد به صورت شايسته اي كه مورد رضاي خدا و پيامبر و توأم به حق و عدالت باشد، سخن بگوئيد»
«وَ قُلْنَ قَوْلاُ مَعْرُوفاً»
در حقيقت جملة «لا تَخْضَعْنَ بالْقَوْلِ» اشاره به كيفيت سخن گفتن دارد، و جملة
«قُلْنَ قَوْلاُ مَعْرُوفاً» اشاره به محتواي سخن.


البت «قول معروف» (گفتار نيك و شايسته)، معني وسيعي دارد كه علاوه بر آنچه گفته شد، هر گونه گفتار باطل، و بيهوده، گناه آلود، و مخالف حق را نفي مي‌كند.
ضمناً ، جملة اخير مي تواند، توضيحي براي جملة نخست باشد، مبادا كسي تصور كند كه: بايد برخورد زنان پيامبر عليه السلام با مردان بيگانه موذيانه و يا دور از ادب باشد، بلكه، بايد برخورد شايسته و مؤدبانه، و در عين حال، بدون هيچگونه جنبه هاي تحريك آميز باشند.
آيه 55 سوره احزاب:
لا جُناحَ‌ عَلَيْهِنَّ في آبائِهِنَّ وَ لا أبْنائِهِنَّ وَ لا إخْوانِهِنَّ وَ‌ أبْناء إخْوانِهِنَّ و لا أبناءِ أخواتِهِنَّ و لا نسائِهِنَّ و لا مَلَكَتْ أيْمانُهُنَّ وَ اتَّقينَ إنَّ كان علي كُلِّ شَيءٍ شَهيداً
بر آنان [= همسران پيامبر] گناهي نيست در مورد پدرانشان و برادران و فرزندان برادران،‌ و فرزندان خواهران خود و زنان مسلمان و بردگان خويش (كه بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگيرند)؛ و تقواي الهي را پيشه كنيد كه خداوند نسبت به هر چيزي شاهد و آگاه است.
تفسير:


مواردي كه از اين قانون حجاب مستثني است
از آ‌نجا كه در آ‌ية گذشته، حكم مطلقي دربارة حجاب، در مورد همسران پيامبر عليه السلام آمده بود، و اطلاق اين حكم اين توهم را به وجود مي آورد كه: محارم آنها نيز موظف به اجراي آن هستند، و تنها از پشت پرده بايد با آنها تماس بگيرند آية فوق نازل شد، و حكم اين مسأله را شرح داد.
مي فرمايد: « بر همسران پيامبر گناهي نيست كه با پدران، فرزندان، برادران،‌ فرزندان برادران، فرزندان خواهران خود،‌ و زنان مسلمان، و بردگان خود، بدون حجاب تماس داشته باشند» «لا جُناحَ‌ عَلَيْهنَّ في آبائِهِنَّ وَ لا أبنائِهِنَّ و لا إخْوانِهِنَّ وَ لا إخْوانِهِنَّ وَ لا أبْناء أخواتِهِنَّ و لا نِسائِهِنَّ و لا ما مَلَكَتْ أيْمانُهُنَّ»
به تعبير ديگر، محارم آنها كه محصر در اين شش گروهند، مستثني مي باشد، و اگر گفته شود: افرادي ديگري نيز جزء محارم هستند كه در اين شش گروه، نامي از آنها به ميان نيامده مانند عموها و دائي ها در پاسخ بايد گفت:


از آنجا كه قرآن فصاحت و بلاغت را در عاليترين شكلش رعايت مي‌كند و يكي از اصول فصاحت اين است كه:‌ هيچ كلمة اضافي در سخن نباشد، لذا در اينجا از ذكر «عموها» و «دائي ها» خود داري كرده؛ چرا كه با ذكر فرزندان برادر،‌و فرزندان خواهر،‌ محرميت عموها و دائي ها روشن مي شود؛ زيرا محرميت همواره او هم نسبته به فرزند برادرش محروم خواهد بود (و مي دانيم چنين زني عمه محسوب ميشود) و نيز همان گونه كه فرزند خواهر و بر او محرم است او نيز به فرزند خواهر محرم مي باشد (و مي دانيم چنين زني خاله حساب مي شود)‌


هنگامي كه عمه وخاله، نسبت به پسر برادر و پسر خواهر محرم باشد، عمو و دائي نيز نسبت به دختر برادر و دختر خواهر،‌ محرم خواهد بود (چرا كه ميان «عمو» و «عمه»‌ و نيز «دائي» و «خاله» هيچ تفاوتي نيست) و اين يكي از ريزه كاري هاي قرآن است‌ (دقت كنيد).
در اين جا سؤال ديگري مطرح مي شود كه : «پدر شوهر» و «پسر شوهر» نيز جزء محارم زن محسوب مي شود، چرا ذكري از اينها در اينجا به ميان نيامده؟ در حالي كه در آية 31 سورة «نور» آنها نيز به عنوان محارم مطرح شده اند.


پاسخ اين سؤال، نيز روشن است؛ زيرا در اين آيه، منحصراً سخن از حكم همسران پيامبر در ميان است، و مي دانيم، پيغمبر در زمان نزول اين آيات، نه پدر در حيات بود،‌ و نه اجدادش و نه فرزندي پسري داشت‌ (باز هم دقت كنيد)


عدم ذكر برادران و خواهران «رضاعي» و مانند آن، نيز به خاطر آنست كه: آنها در حكم برادر و خواهر و ساير محارم محسوب مي شوند، و نياز به ذكر مستقل ندارند.
و در پايان آيه، لحن سخن را از «غائب» به «خطاب» تغيير داده، همسران پيامبر عليه السلام را مخاطب ساخته، مي گويد: «تقوا را پيشه كنيد كه خداوند بر هر چيزي آگاه است» و هيچ چيز بر او مخفي و پنهان نيست «وَ اتًّقينَ الله أنَّ الله كان علي كُلّ شَيءٍ شّهيداً»
چه اين كه حجاب و پرده، و مانند اينها همه، وسائلي براي حفظ از گناه بيش نيست، ريشة اصلي همان تقوا است كه اگر نباشد، حتي اين وسائل نيز سودي نخواهد بخشيد.


ذكر اين نكته، نيز در اينجا لازم به نظر مي رسد كه : «نِسائِهِنَّ» (زنان آنها) اشاره به زنان هم كيش و مسلمان است؛ زيرا همان گونه كه در تفسير سورة «نور» گفتيم براي زنان مسلمان شايسته نيست كه در برابر زنان غير مسلمان بدون پوشش باشند؛ چرا كه آنها ممكن است مطالب را براي شوهرانشان توصيف كنند.
و اما جملة «وَ لا ما مَلَكَتْ أيْمانُهُنَّ» همان گونه كه در تفسير سورة «نور» نيز گفتيم، مفهوم وسيعي دارد هم كنيزان را شامل مي شود، و هم غلامان را،‌ اما طبق بعضي از روايات اسلامي اختصاص به كنيزان دارد، و بنابراين ذكر آنها بعد از ذكر زنان به طور كلي، ممكن است از اين نظر باشد كه كنيزان غير مسلمان را نيز شامل مي شود (دقت كنيد).
آيه 59 سوره احزاب:
يا أيٌّهَا النَّبيُّ قُل لأزْواجكَ وَ‌ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلا بِيبِهِنَّ ذلِكَ أنْ يُعْرَفْنَ فَلايُؤذَيْنَ و كَانَ‌ اللهُ غَفُوراً رَحيماَ
اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو:‌ «جلبابها [=روسري هاي بلند] خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براي اين كه شناخت شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ (و اگر تاكنون خطا و كوتاهي از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده و رحيم است»
تفسير:
اخطار شديد به مزاحمان و شايعه پراكنان!
به دنبال نهي از ايذاء رسول خدا عليه السلام و مؤمنان در آيات گذشته، دراينجا روي يكي از موارد «ايذاء» تكيه كرده، و براي پيشگيري از آن دو طريق اقدام مي‌كند:
نخست به زنان با ايمان دستور مي‌دهد كه، هر گونه بهانه و مستمسكي را از دست مفسد جويان بگيرند، سپس با شديدترين تهديدي كه در آيات قرآن كم نظير است، منافقان،‌ مزاحمان و شايعه پراكنان را مورد حمله قرار مي‌دهد.


در قسمت اول مي گويد: «اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنين بگو، روسري هاي بلند خود را بر خويش فرو افكنند تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند»
«يا أيٌّهَا النَّبيُّ قُل لأزْواجكَ وَ‌ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلا بِيبِهِنَّ ذلِكَ أنْ يُعْرَفْنَ فَلايُؤذَيْنَ»
در اين كه: منظور از شناخته شدن چيست؟ دو نظر در ميان مفسران وجود دارد كه منافاتي با هم ندارند:
نخست اين كه : در آن زمان،‌ معمول بوده است، كنيزان بدون پوشيدن سر و گردن، از منزل بيرون مي آمدند، و از آنجا كه از نظر اخلاقي وضع خوبي نداشتند، گاهي بعضي از جوانان هرزه، مزاحم آنها مي شدند،‌ در اينجا به زنان آزاد مسلمان،‌ دستور داده شد: حجاب اسلامي را كاملاً رعايت كنند تا از كنيزان شناخته شوند و بهانه اي براي مزاحمت به دست هرزگان ندهند. 

 

بديهي است، مفهوم اين سخن آن نيست كه: اوباش حق داشتند مزاحم كنيزان شوند، بلكه منظور اين است كه : بهانه را از دست افراد فاسد بگيرند.
ديگر اين كه: هدف اين است كه : زنان مسلمان در پوشيدن حجاب، سهل انگار و بي اعتنا نباشند، مثل بعضي از زنان بي بند و بار كه در عين داشتن حجاب، آن چنان بي پروا و لاابالي هستند كه، غالباً قسمتهائي از بدنهاي آنان نمايان است و همين معني، توجه قرار هرزه را به آنها جلب مي‌كند.
در اين كه : منظور،‌ از «جلباب» چيست؟‌ مفسران و ارباب لغت چند معني براي آن ذكر كرده اند:‌
1- ملحفه (چادر) و پارچة بزرگي كه، از روسري بلندتر است و سرو گردن و سينه‌ها را مي پوشاند.


2- مقنعه و خمار (روسري)
3- پيراهن گشاد
گرچه،‌ اين معاني با هم متفاوتند، ولي قدر مشترك همة آنها اين است كه: بدن را به وسيلة آن بپوشاند (ضمناً بايد توجه داشت «جلباب» به كسر و فتح جيم هر دو قرائت مي شود.)
اما بيشتر به نظر مي رسد: منظور پوششي است كه از روسري بزرگتر و از چادر كوچكتر است، چنان كه نويسندة «لسان العرب» روي آن تكيه كرده است. و منظور از »يُدْنِنينَ« (نزديك كنند) اين است كه: «جلباب» را به بدن خويش نزديك سازند، تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اين كه آن را آزاد بگذارند، به طوري كه گاه و بي گاه كنار رود، و بدن آشكار گردد، و به تعبير سادة خودمان، لباس خود را جمع و جور كنند.
اما اين كه :‌ بعضي خواسته اند، از اين جمله استفاده كنند كه: صورت را نيز بايد پوشنانيد، هيچ دلالتي بر اين معني ندارد و كمتر كسي از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آيه داخل دانسته است.
به هر حال، از اين آيه استفاده مي شو كه: «حجاب و پوشش» براي زنان آزاد، قبل از اين زمان نازل شده بود،‌ ولي بعضي روي ساده انديشي درست مراقب آن نبودند، آية فوق تأكيد مي‌كند كه در رعايت آن دقيق باشند.
و از آنجا كه نزول اين حكم، جمعي از زنان با ايمان را نسبت به گذشته پريشان مي ساخت، در پايان آيه مي افزايد: «خداوند همواره غفور و رحيم است»‌ »وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحيماً«
هر گاه از ناحية شما تا كنون در اين امر، كوتاهي شده، چون بر اثر جهل و ناداني بوده است، خداوند، شما را خواهد بخشيد، توبه كنيد، و به سوي او باز گرديد، و وظيفة عفت و پوشش را به خوبي انجام دهيد.
تفسير آياغت 59و 55و 32 سوره احزاب از تفسير نور آقاي قرائتي درمورد موضوع حجاب: آيه 32 سوره احزاب :
پيام ها:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید