بخشی از مقاله

مگس



مقدمه
دامنه وسيع ميزباني به دشمن طبيعي اين امكان را مي دهد كه روي ميزبان ها
جانشين (متناوب)رشد نمايد ومشكلات ناشي از عدم هم زماني با يك ميزبان خاص را بر طرف نموده.وبين دوره هاي زماني كمياب بودن ميزبان كه مي تواند كشنده باشد پل ارتباطي بر قرارنمايد.بسياري ازشكست ها در استقرار كلني دشمنان طبيعي وارداتي عدم وجود گونه ميزبان جانشين درمناطق جديد است.زيرا اين گونه ميزبان هاباعث حفظ دشمنان طبيعي در زمان كميابي يا فقدان ميزبان اصلي مي شوندعلاوه بر اين ميزبان هاي جانشين از نوسانات شديد در تراكم جمعيت دشمنان طبيعي وميزبان انها مي كاهند وضمن تنظيم جمعيت كارايي جمعيت دشمنان طبيعي را هنگامي كه سطح جمعيت ميزبان هاي تر جيحي پايين است.حفظ مي كنند ونيز تامين كننده ميزبان هاي مناسب زمستان گذارني هستند وحداكثر پراكنش دشمنان طبيعي را موجب مي شوند وجود انها باعث كاهش هم خواري(كاني باليسم)در ميان دشمنان طبيعي مي شود.

به هر حال ميزبان هاي جانشين فقط به عنوان منبع انرژي عمل مي كنند.يعني اجازه رشد كامل به شكار گررا نمي دهند بلكه باعث طولاني شدن دوره نشوونماي انها شده وگاهي حتي ممكن است سمي هم باشد رشد كامل لاروها وتكامل تخمدان ها وتخم گذاري فقط روي ميزبان هاي اصلي وضروري امكان پذيراست .همچنين اگر در شرايط ازمايشگا هي يك شكار گر از خوردن يك گونه شكار خودداري كند مي توان به راحتي نتيجه گرفت كه در كنترل بيولوژيك ان افت در مزرعه نمي تواند نقش داشته باشد وبالعكس اگر شكار را به راحتي وازادانه پذيرفت با لقوه مهم است.استفاده از جيرهاي مصنوعي براي نگهداري حشرات مفيد در ازمايشگاه خيلي منا سب است.همچنين هنگام حمل شكارگرها در مسافت هاي طولاني استفاده از جيره مصنوعي مشكل انتقال هم زمان ميزبان با شكار را بر طرف مي نمايد.

جيره هاي غذايي در بررسي تغذيه اي وتاثير فيزيولوژيكي مواد،حفظ كلني ها وتوليد انبوه حشرات بكار مي روند.اسميت عقيده دارد كارايي شكار گرهايي نظير كفشدوزك ها به عنوان عوامل مرگ ومير شته ها به علت ناتواني در زنده ماندن هنگام كميابي شكار محدود است.بنابراين ان ها قادر به جلوگيري از افزايش سريع تعداد شكار كه در مراحل اوليه آلودگي اتفاق مي افتد نيستند.استفاده از غذاهاي مصنوعي به منظور ابقاي حشرات كامل كفشدوزك سبب تجمع ماده هاي تخم گذار در نقاطي شوند كه انتظار ميرود تعداد زيادي شته در آنجا يافت شوند اين نوع غذاها كفشدوزك ها را تا زمان دسترسي به غذايي با كيفيت بالا زنده نگه مي دارند .پاشيدن جيره هاي مصنوعي مانند

مكمل هاي پروتيني وقند(عسلك مصنوعي) در مزارع يونجه،سيب زميني،ذرت ،فلفل،پنبه باعث افزايش جمعيت بالتوري ها كشفدوزك ها ومگس هاي Syrphidac و درنتيجه كاهش تراكم شته ها مي شود.لاور هاي مگس هاي خانواده
Chamaemy iidea شكار گر گونه هاي مختلف جور بالان هستند وبه همين علت در پروژه هاي كنترل بيولوژيك داراي اهميت مي باشند .طبق نظريه تاناسيچوك مگس شكارگر Leucopis glyphinivora Tanas چند خوار1 ومتعداول ترين گونه خانواده Chamaemyiidae در منطقه پاله اركنيك است ،بطوري كه وجود لارو هاي ان از كلني هاي 70 گونه شته روي100 ميزبان گياهي گزارش شده است.بررسي منابع نشان داد.كه در رابطه باميزان مطلوبيت جيره هاي غذايي وتاثير آن ها برلارو وحشره كامل اين شكارگردر خارج مطالعات اندكي انجام شده است ودرايران نيز اطاعاتي در اين مورد در دسترس نيست.

 

براي پرورش حشرات كامل از روش مشابه روش فريزر در پرورش مگس هاي خانواده Syrphidae استفاده مي گردد.براي اين منظور از قفس فلزي به ابعاد 75*45*60 سانتي متر(طول*عرض*ارتفاع) استفاده مي شود.


شش طرف هر قفس با پارچه توري (200)مش پوشاند مي شود.دريك طرف قفس سوراخي به شكل دايره به قطر 15 تا20 سانتي متر براي قرار دادن آب وگلدان با قلاي داخل قفس ايجاد مي گردد.ويك قسمت استين مانند از پارچه توري نيز در اطراف سوراخ دوخته شده كه در مواقع عادي براي جلوگيري از فرار حشرات كامل با يك رشته طناب پارچه اي بسته شود.از انجايي كه مگس ها تمايل كمتري براي نشستن در كف قفس دارند سه پايه هايي فلزي به ارتفاع 36 سانتي متركه در قفس قرار داد ميشود روي سطح فلزي فوقاني سه پايه ،يك قطعه مقوايي به ابعاد 20*20 سانتي متر قرار داده مي شود.گلدان وظرف پتري حاوي پنبه مرطوب جهت تامين رطوبت بيشتر روي آن گذشته مي شود.

چرا كه كمبود آب آزاد در زندگي شكار گرها باعث كاهش شديد توليد تخم روزانه وطول عمر حشرات مي گردد.براي تامين وپرورش لاروهاازظرف پتري پلاستيكي به قطر هشت و ارتفاع يك سانتي متر استفاده مي شود گلدان آلوده به شته روزانه مورد بررسي قرارمي گيرد ودر صورت تخم گذاري توسط حشرات ماده از قفس خارج وگلدان تازه ديگري جايگزين آن مي شود پس از يافتن تخم ،براي جلوگيري از صدمات ميكانيكي ، سطح گياه اطراف آن نيز قطع وهر تخم همراه با بافت گياه زير آن بطور جداگانه به ظرف پتري منتقل و روي برگ با قلاي آلوده به شته سياه باقلا قرارداده مي شود.تا به لارو تبديل شود.رطوبت داخل ظرف پتري توسط پنبه مرطوب تامين مي شود.

( تمام آزمايش ها مي تواند در گلخانه اي به مساحت 87 متر مربع انجام شود كه دما از حدود 15تا28 درجه سانتي گراد ورطوبت نسبي 45تا80 درصد متغير باشد.تهويه هوا ، تنظيم ويكنواخت كردن دما ورطوبت نسبي توسط دو عدد كولر ويك عدد بخاري گازي تا حد امكان صورت مي گيرد.روشناي گلخانه به مدت چهارده ساعت در روز توسط مخلوطي از نور تابيده از پنجره ها ، هجده عدد لامپ فلورسنت 40 وات در دو رديف نه تاي در طرفين و چهار عدد لامپ دويست وات در قسمت مياني تامين ميگردد.)

POIYPHHAGOUS 1-

در بررسي تاثير شته هاي مختلف روي زيست شناسي شكارگر(تاثير بر مراحل رشد لاروي )از روش مشابه روش رزيكا استفاده شده از پنج گونه شته كه در شرايط گلخانه به خوبي تكثير مي شوند در يك آزمايش در قالب طراح كاملا تصادفي ودر پنج تيمار و با چهار تكرار استفاده شد.در هر تكرار از يك لارو استفاده شد.با تفكيك روزانه تخم ها ،لارو هاي هم سن بدست مي آمد.تكرارهاي آزمايش در هر تيمار نيز پشت سر هم وهم زمان انجام شدند وبه هر لارو روزانه تا 15 عدد شته از هر گونه ارايه مي شد.براي لاورهاي سن اول بيشتر از پوره هاي جوان براي لاروهاي سن دوم وسوم مخلوطي از سنين مختلف پورگي شته ها استفاده شد.هر لارو در طول سه سن 83 تا 142 شته را سنين مختلف شكار مي كرد.اين شته ها شامل شته سياه باقلا Aphis fadae Scop روي باقلا(تيماريك)،شته جاليز A. gossypii Glov


روي كدو (تيمار دو)،شته نخود ( Harr ) Acythosiphon pisum روي نخود (تيمارسه) شته سبز هلو(Suiz) Myzus persicae روي توتون(تيمار چهارم ) وشته سياه . Sipha maydis pass روي جوي دو سر (تيمارپنجم) بودند.ميزان مناسب بودن پنج گونه شته براي تغذيه لاور ها براساس طول دوره و درصد تلفات سنين مختلف لاروي بر اساس طول دوره و در صد تلفات پويا ريوم ها و وزن پوياريوم ها يك روزه موارد بررسي قرار گرفت.شاخص نرخ رشد در تيمارهاي مختلف مطابق روش پرينسيپي وكانارد با فرمول زير محاسبه ومورد بررسي قرارگرفت :
وزن پويا ريوم(ميلي گرم)
100* =شاخص نرخ رشد
طول دوران لاروي(روز)


در ادامه اثر شته هاي مختلف بر توليد تخم روزانه ،طول عمر حشرات كامل و بار وري تخم ها (در صدي ازتخم ها كه به لاروسن اول تبديل مي شوند ) نيز بررسي شد.در تمام آزمايش ها ،مياگين ها توسط آزمون SNK مورد مقايسه قرار گرفتند.


براي بررسي تاثير جيره هاي غذايي مختلف بر زيست شناسي شكارگر (تاثير برطول عمر حشرات كامل،تعداد و باروري تخم ها )از روشي مشابه با روش رزيكا
استفاده شد.ابتدا حشرات كامل شكار گر پرورش داده مي شود سپس مواد غذايي شامل آب مقطر،قند،مخمر،عسل وگرده گياهان به نسبت هاي مختلف مخلوط شد وموارد استفاده قرار مي گيرد.اين آزمايش درقالب طرح كاملا تصادفي با هفت تيمار وسه تكرار به اين شرح انجام مي شود:
تيمار يك:گرده يونجه+گرده ذرت + آب(نسبت2:1:1)
تيمار دو :قند + مخمر+ آب(نسبت2:1:1)
تيمار سه:قند + مخمر+ آب(نسبت2:1:2)
تيمارچهار:عسل+ مخمر+آب(نسبت2:1:1)
تيمارپنج:عسل+مخمر تيمار شش:آب مقطرر+آب(نسبت2:1:2)

تيمار هفت:عسلك طبيعي ناشي از تغذيه شته سياه باقلا(شاهد) در تيمارهاي دو تا پنج ابتدا عسل ويا قند به نسبت تعيين شده.محلول حاصله بتدريج ضمن هم زدن به مخمر اضافه گرديد تا مخلوطي آبكي بدست آيد.براي تهيه گرده مورد نياز از روش جانسون وجانسون استفاده مي شود.به اين ترتيب كه گل هاي حاوي گرده يونجه اكثرا از رقم مواپا در اواسط ارديبهشت وگل اذين هاي نر رسيده ذرت از رقم سينگل كراس604 حدود اواسط مرداد ،از مزرعه جمع آوري و در دماي اتاق (25 درجه سانتي گراد)روي مقواي سفيد تميز قرار داده شدند.براي تسريع در خشك شدن وجلوگيري از پوسيدگي ،گل ها مرتب جابه جا مي شوند.گرده ها داخل شيشه هاي كوچك پنچ ميلي ليتر ريخته ودهانه شيشه ها توسط گلوله پنبه مسدود مي شوند.شيشه هاي گرده ،مطا بق روش ماتسوكا وهمكاران داخل دسيكاتور حاوي پودر سيليكاژل كه كاملا حرارت ديده وخشك شده بود قرارگرفتند.براي جلوگيري از نفوذ هوا و رطوبت ،قسمت هاي تماس در پوش دسيكاتور با ظرف اصلي آن به وازلين آغشته ودسيكاتور در دماي 15- درجه سانتي گراد در داخل فريزر نگهداري مي شد.


گرده هاي يونجه وذرت به نسبت مساوي مخلوط وبا اضافه كردن تدريجي دو قسمت آب به انها ،شبيه ساير جيره ها،به صورت مخلوط آبكي در امد.جيره غذايي پس از تهيه ،توسط قلم موي ظريفي به صورت خط هايي با فاصله نيم سانتي متر روي يك قطعه مقوا ي روغني مستطيل شكل به ابعاد 7-4 سانتي متر كشيده مي شدند.عسلك شته سياه باقلا يعني غذاي طبيعي حشره كامل شكار گر،به عنوان شاهد در نظر گرفته مي شود.عسلك نيز توسط قلم موي ظريف از قسمت هاي انتهايي گياه باقلا كه تراكم شته ها بالا است برداشت شد و روي يك قطعه مقوا كشيده.

در اين آزمايش هر تكرار شامل يك گلدان كه هم قطر وهم ارتفاع آن 11 سانتي متر وحاوي يك بوته باقلا ي تازه سبز شده است.در يك پوشش پلاستيكي استوانه اي شكل شفاف به ارتفاع 20 وقطر 5/14سانتي متر قرار داد مي شود.دهانه استوانه پلاستيكي با پارچه توري مسدود مي شود.توري دور تا دور به لبه دهانه استوانه چسبانده مي شود ،ولي فقط در يك قسمت كوچك ودر يك طرف دهانه به منظور عبور قطع مقواي به داخل استوانه فاقد چسب است .حدود يك سانتي متر از انتهاي قطعه مقواي تا شده وبا استفاده از اين قسمت در داخل استوانه پلا ستيكي به صورت اويزان نگه داشته مي شود .

قسمت باز توري كه از لبه استوانه اويزان بود براي جلوگيري از فرار حشرات كامل توسط يك عدد كش لاستيكي به بدنه استوانه پلاستيكي محكم مي شود .در هر استوانه دو جفت حشره كامل نر و ماده شكار گر رها مي شو ند.در تمام تيمار ها از جمله تيمار شش كه فقط شامل آب مقطر است،آب لازم توسط پنبه خيس شده در كف يك ظرف پتري تامين
مي شود.جيرها روزانه تعويض شدند.24 ساعت پس از رهاسازي حشرات كامل

شكارگر در استوانه،گلدان آلوده به شته براي اولين بار به مدت چهار ساعت براي تخم گذاري در اختيار حشرات كامل قرار داده مي شود واين عمل هر دو روز يك بار تا زمان مرگ حشرات كامل ادامه يافت.معيارهاي مورد استفاده در ارزيابي نتايج شامل اندازه گيري طول عمر حشرات كامل ،تعداد تخم گذاشته شده توسط هر ماده وباروري تخم ها است.

ميانگين درصد تلفات لارو سن اول شكارگر هنگام تغذيه از شته سياه باقلاA.pisum
(تيمار اول)،شته جاليزA.gossypii (تيمار دوم)،شته نخودA.pisum (تيمار سوم)،شته سبز هلوM.persicae (تيمار چهارم) وشته سياه جوS.maydis (تيمار پنجم) به ترتيب125/3،125/3،37/4،5/2 و75/8 درصد،لارو سن دوم به ترتيب 68/13،33/13،93/14،75/13 و99/34 درصد ولارو سن سوم به ترتيب25/6،78/26،69/6،82/15 و58/34درصد بود.تجزيه واريانس دادهها نشان داد كه تلفات لاروهاي سن اول(5%=a،004/1=SD و057/4=15و4F )،لاورهاي سن دوم (5%=a ،75/3=SD و75/3 =15و4 F) و لاروهاي سن سوم (1%=a 62/7=SD و72/10=15و4F ) تغذيه نموده از شته هاي مختلف به صورت معني داري متفاوت بود.همچنين در پوپاريوم هاي حاصل از لاروهاي پرورش يافته روي شته هاي فوق در تيمارهاي مختلف،تلفات(درصدي از پوپاريوم ها كه به حشره كامل تبديل نمي شود) به ترتيب 69/10،57/23،3/11،86/14و83/45درصد و داراي اختلاف معني دار بودند(1%=a،35/12=SD و54/6=15و4F ).آزمون مقايسه ميانگين ها نشان داد كه تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سياه جو باعث افزايش تلفات لاروسن اول و سن دوم شده بود واختلاف اين تيمار (تغذيه از شته سياه جو) با بقيه تيمارها در سطح 5% معني دار بود(شكل1).


تلفات لارو سن اول ولارو سن دوم شكارگردرسايرتيمارها(تغذيه از شته سياه باقلا،شته جاليز،شته نخود وشته سبز هلو) فاقد اختلاف معني داري بودند.همچنين آزمون مقايسه ميانگين ها نشان داد كه تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سياه جو و شته جاليز باعث افزايش درصد تلفات لاروهاي سن سوم شكارگر شده بود و اختلاف اين دو تيمار(تغذيه از شته سياه جو و شته جاليز) با بقيه تيمارها(به جز تلفات لارو سن سوم روي شته جاليزكه با شته سبز هلو معني دار نبود) در سطح 1% معني دار بود ولي تلفات لارو سن سوم بر اثر تغذيه از اين دو شته(شته سياه جو و شته جاليز)با يكديگر معني دار نبود(شكل1).
همچنين تلفات لارو سن سوم شكارگر هنگام تغذيه از شته سياه باقلا،شته نخود و شته سبز هلو فاقد تلفات معني دار بودند.تلفات پوپاريوم هاي حاصل از تغذيه لاروهاي شكارگر روي شته سياه جو با ساير تيمارها در سطح 5%اختلاف معني دار بود(شكل1).


تلفات پوپاريوم هاي حاصل از تغذيه لاروهاي شكارگر روي ساير شته ها(تغذيه از شته سياه باقلا،شته جاليز،شته نخود و شته سبز هلو) تفاوت معني دار نداشت.
ميانگين طول دوره لارو سن اول شكارگر هنگام تغذيه از شته سياه باقلا،شته جاليز،شته نخود، شته سبز هلو وشته سياه جو به ترتيب


لاروسن 1
لاروسن 2 -50
لاروسن 3 -45 درصد تلفات
پوپاريوم -40 مرحله رشدي
-35 شكارگر
-30
-25
-20
-15
-10
-5

S.m. ..p.M .p.A .g.A .f.A


گونه شته مورد تغذيه

(شته سياه باقلا) A.f.= Aphis fabae
(شته جاليز)A.g.=Aphis gossypii
(شته نخود)A.p.= Acyrthosiphon pisum
(شته سبز هلو)M.p.= Myzus persicae
(شته سياه جو)S.m.= Sipha maydis

ميانگين هاي داراي حروف مشترك در سطح 1% با ازمون SNK داراي
اختلاف معني دار نيستند.
(شكل 1) مقايسه اثر تغذيه از شته هاي مختلف بر درصد تلفات سنين لاروي
وپوپاريوم مگس شكارگر

4/2،73/2،77/4،76/2،3/5 روز،لارو سن دوم به ترتيب 88/3،92/4،94/4،4/4و98/6 روز ولارو سن سوم به ترتيب 85/5،06/10،01/6،75/6و65/12 روزبود.تجزيه واريانس داده ها نشان داد كه طول دوره لارو سن اول(1%=a،5/0=SD و84/27=15و4F )،لارو سن دوم(1%=a،59/0=SD و02/16=15و4F) ولاروسن سوم شكارگر.

(1%=a68/.=SD و93/74=15و4F ) هنگام تغذيه از شته هاي مختلف(تيمارهاي اول تا پنجم) به صورت معني داري متفاوت بود.همچين طول دوره پوپاريوم هاي حاصل از لاروهاي پرورش يافته روي شته هاي مختلف (تيمارهاي اول تا پنجم) به صورت معني داري متفاوت بود.همچنين طول دوره پوپاريوم هاي حاصل از لاروهاي پرورش يافته روي شته هاي مختلف (تيمارهاي اول تا پنجم) كه به تربيت 82/8،87/12،08/9،3/8،19/14،روزبود اختلاف معني دار داشتند(1%=a 58/.=SD و77/82=15و4F) آزمون مقايسه ميانگين نشان داد كه تغذيه از شته سياه جو و شته نخود باعث طولاني شدن دوره لاروسن اول شكارگر شده است.واختلاف اين دو تيمار (تغذيه از شته سياه جو وشته نخود) با بقيه تيمارهاي (تغذيه از شته سياه باقلا،شته جاليز وشته هلو) در سطح 1%معني داراست.(شكل2).

ولي تفاوت طول دوره لاروسن اول روي شته سياه جو وشته نخود معني دارنبود.اختلاف ساير تيمارها (تغذيه از شته سياه باقلا،شته جاليز وشته سبز هلو) نيز با يكديگر معني دار نبود.همچنين تغذيه لاروسن دوم شكارگر از شته سياه جو منجر به طولاني شدن دوره اين سن لاروي نسبت به بقيه تيمارها شد(شكل2)،ولي اختلاف ساير تيمارها(تغذيه از شته سياه باقلا،شته جاليز،شته نخود شته سبز هلو)،با يكديگر معني دار نبود.تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سياه جو وشته جاليز باعث طولاني شدن دوره لاروسن سوم وپوپاريوم هاي حاصل از انها نسبت به ساير تيمارها شده بود و اختلاف اين دو تيمار (تغذيه از شته سياه جو و شته جاليز) با يكديگر نيز در سطح 1%معني دار بود(شكل2).اختلاف سايرتيمارها با يكديگر معني دار نبود.


ميانگين وزن پوپاريوم هاي يك روزه شكارگر حاصل از تغذيه لاروها از شته سياه باقلا،شته جاليز،شته نخود،شته سبز هلو و شته سياه جو به ترتيب 31/15،89/9،15/15،98/16،33/10،ميلي گرم وشاخص نرخ رشد به ترتيب 65/126،87/55،74/96،94/121و49/41،ميلي گرم در روز بود.
تجزيه واريانس داده ها نشان داد كه هنگام تغذيه لاروهاي شكارگر از شته هاي مختلف(تيما اول تا پنجم)وزن پوپاريوم هاي حاصل(1%=a 2/1=SD و28=15و4F) وشاخص نرخ رشد(1%=a98/9=SDو33/59=15و4F) به صورت معني داري متفاوت بود.آزمون مقايسه ميانگين ها نشان دادكه تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سياه جو وشته جاليز در سطح 1%باعث كاهش وزن پوپاريوم ها بر اثر تغذيه لاروهاي شكارگر از اين دو شته و نيز اختلاف وزن پوپاريوم ها بر اثر تغذيه لاروها از ساير تيمارها با يكديگر معني دارنبود.(شكل3).همچنين تغذيه لاروها از شته سياه جوو شته جاليز،شاخص نرخ رشد را كاهش داد ولي اختلاف شاخص نرخ رشددراين دوتيمار با يكديگر در سطح 1% معني دار نبود(شكل4).تغذيه لاروهاي شكارگر از شته نخود،شاخص نرخ رشد راكاهش داد و اختلاف شاخص نرخ رشد دراين تيمارباسايرتيمارها.


لاروسن1

لاروسن2
لاروسن3 - 16 طول مرحله
پوپاريوم - 14 رشدي(روز)
-12
-10
-8
-6
-4
-2
-0
A.f. A.g. A.a. M.d. S.m.

گونه شته مورد تغذيه

(شته سياه باقلا) Aphis fabae =A.f.
(شته جاليز)Aphis gossypii=A.g.
(شته نخود)Acyrthosiphon pisum=A.p.
(شته سبز هلو)Myzus persicae=M.p.
(شته سياه جو)Sipha may dis=S.m.

ميانگين هاي داراي حروف مشترك در سطح ن 1%با ازمون SNK داراي اختلاف
معني دار نيستند
(شكل2).مقايسه اثر تغذيه از شته هاي مختلف بر طئل دوران لاروي وپوپاريوم
مگس شكارگر

معني دار نبود(شكل4).ميانگين طول دوره پيش از تخم گذاري،در حشرات كامل حاصل از تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سياه باقلا،شته جاليز،شته نخود،شته سبز هلووشته سياه جوبه ترتيب 52/1،71/1،62/1،33/1،33/2،روز وطول عمر حشرات كامل به ترتيب.
17/6،77/4،96/5،52/7،21/4،روز بود.

-18 وزن پوپاريوم
-16 (ميلي گرم)
-14
-12
-10
-8
-6
-4
-2
-0
S.m. M.p. A.P. A.g. A.f.

گونه شته مورد تغذيه
(شته سياه باقلا) Aphis fabae =A.f.
(شته جاليز)Aphis gossypii=A.g.
(شته نخود)Acyrthosiphon pisum=A.p.
(شته سبز هلو)Myzus persicae=M.p.
(شته سياه جو)Sipha may dis=S.m.
ميانگين هاي داراي حروف مشترك در سطح ن 1%با ازمون SNK داراي اختلاف
معني دار نيستند
(شكل3).مقايسه اثر تغذيه از شته هاي مختلف بر طول دوران لاروي وپوپاريوم
مگس شكارگر

تجزيه واريانس داده ها نشان داد كه طول دوره پيش از تخم گذاري (1%=24/.=SD و100/6=15و4F)وطول عمر حشرات كامل (1%=33/.=SDو05/47=15و4F)هنگام تغذيه لاروهاي شكارگر از شته هاي مختلف (تيمارهاي اول تا پنجم) به صورت معني داري متفاوت بود.آزمون مقايسه ميانگين ها نشان داد كه تغذيه لارو هاي شكارگر از شته سياه جو موجب افزايش دوره پيش از تخم گذاري حشرات كامل شده است.واختلاف اين تيمار(تغذيه از شته سياه جو) با بقيه تيمارها(تغذيه از شته سياه باقلا،شته جاليز،شته نخودوشته سبز هلو) در سطح 5%معني دار بود(شكل5).طول دوره پيش از تخم گذاري حشرات كامل بر اثر تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سياه باقلا،شته جاليز،شته نخود وشته سبز هلو فاقد تفاوت معني داربود.همچنين تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سياه جو وشته جاليز،طول عمر حشرات كامل را كاهش داد.


-140شاخص نرخ
-120رشد(ميلي گرم)
-100
-80
-60
-40
-20
-0
S.m M.p. A.p. A.g. A.f.
گونه شته مورد تغذيه
(شته سياه باقلا) Aphis fabae =A.f.
(شته جاليز)Aphis gossypii=A.g.
(شته نخود)Acyrthosiphon pisum=A.p.
(شته سبز هلو)Myzus persicae=M.p.
(شته سياه جو)Sipha may dis=S.m.
ميانگين هاي داراي حروف مشترك در سطح ن 1%با ازمون SNK داراي اختلاف
معني دار نيستند
(شكل4).مقايسه اثر از شته هاي مختلف بر شاخص نرخ رشد(GRI)

وتفاوت اين دو تيمار با بقيه تيمارها(تغذيه از شته سياه باقلا،شته نخود وشته سبز هلو) درسطح 1%معني دار بود(شكل5).تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سبز هلو(تيمار چهارم) باعث بيش ترين طول عمر حشرات كامل شده است.و تفاوت اين دو تيمار با بقيه(تغذيه از شته سياه باقلاوشته نخود) در سطح 1% معني دارمي باشد.طول عمر حشرات كامل حاصل از تغذيه لاروها روي شته سياه باقلا(تيمار اول) وشته نخود(تيمارسوم) فاقد تفاوت معني دار بود.توليد تخم روزانه توسط حشرات ماده حاصل از تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سياه باقلا،شته جاليز،شته نخود،شته سبز هلووشته سياه جو به ترتيب 75/3،32/3،52/3،49/4،45/2،عددوباروري تخم هاي گذشته شده به ترتيب 21/77،39/45،73/66،46/80،73/31،در صد بود.تجزيه واريانس داده ها نشان داد كه توليد تخم روزانه حشرات ماده(5%=a61%=SDو18/4=15و4F)و باروري تخم هاي گذاشته شده (1%=a ،56/9=SD و4/14=15و4 F)هنگام تغذيه لاروهاي شكارگر از شته هاي مختلف (تيمارهاي اول تا پنجم) به صورت معني داري متفاوت بود.مقايسه ميانگين ها نشان مي دهد كه توليد تخم توسط ماده هاي حاصل از پرورش لاروهاي شكارگرروي شته سبز هلو با توليد تخم ماده هاي حاصل از پرورش


طول عمر حشره كامل
دوره پيش از تخم گذاري
-8 طول دوره
-7 (روزه)
-6
-5
-4
-3
-2
-1
-0
S.m. M.p A.p. A.g A.f.
گونه شته مورد تغذيه
(شته سياه باقلا) Aphis fabae =A.f.
(شته جاليز)Aphis gossypii=A.g.
(شته نخود)Acyrthosiphon pisum=A.p.
(شته سبز هلو)Myzus persicae=M.p.
(شته سياه جو)Sipha may dis=S.m.
ميانگين هاي داراي حروف مشترك در سطح 5%با ازمون SNK داراي اختلاف
معني دار نيستند
(شكل5).مقايسه اثر تغذيه از شته هاي مختلف بر طول دوران لاروي وپوپاريوم
مگس شكارگر

لاروهاي شكارگر روي شته سياه جو در سطح 5% داراي اختلاف معني دار مي باشد
(شكل6).توليد تخم حشرات ماده حاصل از پرورش لاروهاي شكارگر روي ساير تيمارها (تغذيه از شته سياه باقلا،شته جاليزوشته نخود)با يكديگر ونيز باشته سبز هلو از يك طرف واز طرف ديگر باشته سياه جوفاقد تفاوت معني دار مي باشد(شكل6).همچنين تغذيه لاروهاي شكارگر از شته سياه جووشته جاليز باعث كاهش باروري تخم هاي گذاشته شده توسط ماده هاي حاصل از انها مي گردد به طوري كه اختلاف اين دو تيمار(تغذيه از شته سياه جووشته جاليز) با ساير تيمارها(تغذيه از شته سياه باقلا،شته نخود وشته سبز هلو) در سطح 1%معني دار مي باشد(شكل7).
ولي باروري تخم ها روي شته سياه جو وشته جاليز تفاوت معني دار ندارد.همچنين باروري تخم هاي روي شته سياه باقلا،شته نخود وشته سبز هلوفاقد تفاوت معني دار مي باشد.
بر رسي تاثير جيره هاي غذاي مختلف حشره كامل شكارگر،بر فعاليت زيستي انها ،


-5/4 توليد تخم روزانه
-4 به ازاءهرماده
-5/3
-3
-5/2
-2
-5/1
-1
-5/.
-0
S.m. M.p. A.p. A.g A.f.
گونه شته مورد تغذيه
(شته سياه باقلا) Aphis fabae =A.f.
(شته جاليز)Aphis gossypii=A.g.
(شته نخود)Acyrthosiphon pisum=A.p.
(شته سبز هلو)Myzus persicae=M.p.
(شته سياه جو)Sipha may dis=S.m.
ميانگين هاي داراي حروف مشترك در سطح 5%با ازمون SNK داراي اختلاف
معني دار نيستند
(شكل6) مقايسه اثر تغذيه از شته هاي مختلف بر توليد تخم(Fecundity) حشرات كامل
مگس شكارگر

نشان داد كه ميانگين طول عمر حشرات كامل شكارگر روي تيمارهاي گرده يونجه+گرده ذرت+اب(نسبت2:1:1)قند+مخمر+اب(نسبت2:1:1) قند+مخمر+اب
(نسبت2:1:2)آب مقطروعسلك طبيعي شته سياه باقلا(شاهد)،به ترتيب 45/2،96/5،44/6،61/6،9/5،2/2،33/7،روزمي باشد.تجزيه واريانس داده هانشان داد كه طول عمر حشرات كامل شكارگر در صورت تغذيه از جيره هاي غذايي مختلف به صورت معني دار متفاوت است.
(1%=a،34/0=SDو87/106=15و4F)،با مقايسه ميانگين هامشخص شدطول عمر حشرات كامل درصورت تغذيه از گرده يونجه+گرده ذرت+آب(نسبت2:1:1)(تيمار اول )وآب مقطر(تيمار ششم) با بقيه تيمارها در سطح 1%داراي تفاوت معني دار ي است.هرچنداختلاف بين اين دو تيمار با يكديگر معني دار نمي باشد(شكل8).
همچنين طول عمر حشرات كامل روي تيمار هاي دوم تا پنجم-


-90 در صدباروري
-80 تخم ها
-70
-60
-50
-40
-30
-20
-10
-0 S.m. M.p. A.p. A.g A.f.
گونه شته مورد تغذيه
(شته سياه باقلا) Aphis fabae =A.f.
(شته جاليز)Aphis gossypii=A.g.
(شته نخود)Acyrthosiphon pisum=A.p.
(شته سبز هلو)Myzus persicae=M.p.
(شته سياه جو)Sipha may dis=S.m.
ميانگين هاي داراي حروف مشترك در سطح 5%با ازمون SNK داراي اختلاف
معني دار نيستند


(شكل7).مقايسه اثر تغذيه از شته هاي مختلف بر باروري (Fertility)تخم هاي مگس
شكارگر
(تيمارهاي عسلك مصنوعي) شامل قند+مخمر+آب(نسبت2:1:1)،قند+مخمر+آب(نسبت2:1:2)،عسل+مخمر+آب(نسبت2:1:2) با بقيه تيمارهايعني گرده يونجه+گرده ذرت+آب(نسبت2:1:1)،آب مقطروشاهد(عسلك طبيعي)در سطح 1% داراي تفاوت معني دار است ولي اختلاف بين انها با يكديگر معني دار نمي باشد.تغذيه از عسلك طبيعي يا تيمار شاهد باعث بيشترين طول عمر حشرات كامل مگس شكارگر گرديده است.واختلاف ان در سطح 5%با ساير تيمارها معني دار مي باشد.
در حشرات كامل شكارگر كه از گرده يونجه+گرده ذرت+آب(نسبت2:1:1) وآب مقطرتغذيه كرده بودند هيچ گونه تخم گذاري صورت نگرفت.توليد تخم حشرات ماده شكار گر روي تيمارهاي قند+مخمر+آب(نسبت2:1:1)،قند+مخمر+آب(نسبت2:1:2)،
عسل+مخمر+آب(نسبت2:1:1)،عسل+مخمر+آب(نسبت2:1:2)وعسلك طبيعي به ترتيب 33/2،66/2،66/2،5/2و21/4تخم در روزاست تجزيه واريانس داده هانشان .


ق=قند
م=مخمر
ع= عسل -8 طول عمر حشرات
-7 كامل(روز)
-6
-5
-4
-3
-2
-1
-0

جيره غذايي
ميانگين هاي داراي حروف مشترك در سطح 1%با ازمون SNK داراي اختلاف
معني دار نيستند
(شكل8).مقايسه تاثير جيره هاي غذايي مختلف بر طول عمر حشرات كامل شكارگر

داد كه ميزان توليد تخم ماده ها هنگام تغذيه از جيره هاي غذايي مختلف متفاوت است(1%=a،004/8=SDو45/95=15و4F).توليد تخم ماده ها هنگام تغذيه از عسلك طبيعي(تيمار شاهد)به صورت معني داري(در سطح1%) بيشتر از تيمارهاي عسلك مصنوعي،قند+مخمر+آب(نسبت2:1:1)،قند+مخمر+آب(نسبت2:1:2)،عسل+مخمر+
آب(نسبت2:1:1)وعسل+مخمر+آب(نسبت2:1:2)مي باشد(شكل9).
توليد تخم ماده ها در تيمارهاي عسلك مصنوعي با يكديگر تفاوت معني دار نداشتند.
باروري تخم هاي گذاشته شده توسط ماده هايي كه از قند+مخمر+آب(نسبت2:1:1)،قند
+مخمر+آب(نسبت2:1:2)،عسل+مخمر+آب(نسبت2:1:1)،عسل+مخمر+آب(نسبت2:1:2) وعسلك طبيعي(شاهد) تغذيه كرده بودن به ترتيب 33/57،97/69،28/74،81/64و47/70درصد مي باشد.
تجزيه واريانس داده ها نشان داد كه تفاوت باروري تخم هاي گذاشته شده روي تيمارهاي مختلف معني دار نمي باشد.

-5/4 ميانگين توليدتخم
-4 روزانه ماده ها
-5/3
-3
-5/2
-2
-5/1
-1
- 5/0
-0

جيره غذايي
(شكل9)مقايسه تاثير جيره هاي غذايي مختلف توليد روزانه(Fertility) ماده هاي
مگس شكارگر
ميانگين هاي داراي حروف مشترك در سطح1%با ازمون SNKداراي اختلاف معني
داري نيست.

تلفات لاروها درسنين مختلف روي تيماربا شته سياه جو به تدريج افزايش يافت واز 75/8در صد در لاروسن اول به 45در صددر مرحله پوپاريوم رسيد.
اين نتيجه با يافته هاي هودك كه غذاي نامناسب لاروي باعث افزايش تلفات مراحل قبل از بلوغ(لاروي وشفيرگي)،طولاني شدن دوران رشد،كاهش توليد تخم ماده ها،كاهش باروري تخم ها وافزايش دوره پيش ازتخم گذاري مي گردد،هماهنگي دارد.
در حالي كه ميزبان تلفات در صورت تغذيه از شته جاليز فقط در سن سوم لاروي قابل توجه بوده و در ساير مراحل نابالغ بابقيه تيمارها فاقد تفاوت معني داربوده است.


همچنين طول دوره لاروي روي شته سياه جودر تمام مراحل نا بالغ(ازلاروسن اول تا پوپاريوم)افزايش يافت در حالي كه در تغذيه از شته نخود فقط طول دوره لاروسن اول ودر مورد شته جاليز طول دوره لاروسن سوم وپوپاريوم افزايش يافت.
از لحاظ وزن پوپاريوم نيز درتيمار با شته سياه جو وشته جاليز كاهش معني داري وجود داشت.
اين نتايج با انچه كه هودك اعتقاد داشت كه رشد موفقيت آميز لارو وشفيره شكارگر

روي يك شته بخصوص لزوما به معناي مناسب بودن كامل آن شته براي شكارگر نيست،چرا كه ممكن است زنده ماندن و توليد مثل حشره كامل در آينده تحت تاثير قرار گيرد،مطابقت دارد.
شاخص نرخ رشد به علت اين كه كل مراحل لاروي وپوپاريوم را دربرمي گيرداز ساير معيارها براي مقايسه مناسب تراست.
طبق اين معيار نرخ رشد در صورت تغذيه از شته جاليز وشته سياه جواز سايرين كم تراست.شته سياه باقلا وشته سبز هلو بالاترين شاخص نرخ رشد راسبب مي شوند وشته نخود در بين اين دو گروه قرارمي گيرد.در اين بررسي فقط شته سياه جو باعث افزايش دوره پيش از تخم گذاري شده بود واين نتيجه با گزارشي كانارد وپرينسيپي كه در صورت نامناسب بودن شرايط تغذيه اي لاروها دوره پيش از تخم گذاري افزايش مي يابد،مطابقت دارد،طول اين دوره در بقيه تيمارها(شته ها) فاقد تفاوت معني دار بود.


طول عمر حشرات كامل درشته سبز هلو از همه تيمارها بيش تر بوده است وتوليد تخم ماده ها نيزدر تيمار شته سبز هلوبا بقيه داراي تفاوت معني داربوده است.طول عمر حشرات كامل در تيمارهاي شته نخود وشته سياه باقلا يكسان وتوليد تخم نيز در اين دو تيمار يكسان بوده است.
طول عمر حشرات كامل در تيمار با شته سياه جو وشته جاليز با يكديگر فاقد تفاوت معني دار بود ولي اثر انها بر توليد تخم يكسان نبود.اين نتيجه با گزارش رزيكا كه قدرت زنده ماندن وتوليد مثل در حشرات كامل شكارگر را مبناي نهايي براي تصميم گيري در مورد ميزان مطلوبيت يك شته مي داند،مطابقت دارد.


چرا كه توليد تخم در تيمار با شته سياه جاليز درمقايسه با تيمار شته سياه باقلا وشته نخود نيز تفاوت معني دار نداشته است.ولي تيمار با شته سياه جوپايين ترين حد توليد تخم را سبب شده است يعني گرچه طول عمر حشرات كامل در تغذيه از شته جاليز كم تر بوده است ولي حشرات اين تيمار تعداد تخم روزانه بيش تري گذاشته اند.اثر تيمارهاي مختلف روي باروري تخم هااز اثرتيمارها بر توليد تخم ماده ها مشهودتراست.باروري تخم ها در دو تيمار با شته سياه جو وشته جاليز به طور معني دار كم تر از ساير تيمارها (شته سياه باقلا،شته نخود،شته سبز هلو)بوده است.
در ساير تيمارها باروري تخم ها فاقد تفاوت معني دار بود.


احتمالا مواد غذايي لازم براي تكوين تخم ها در دو تيمار با شته جاليز وشته سياه جو به مقدار كافي تامين نشده است.
در مورد علل تاثيرات متفاوت شته هاي گوناگون روي شاخص هاي زيستي شكارگرها،نظريات متفاوت وجود دارد.به عنوان مثال،عدم پذيرش غذا براي تغذيه و نقصان شته ها از لحاظ مواد مغذي را مي توان نام برد ويا رشد سريع تر لاروهاي

يك شكارگر مثلا يك كفشدوزك روي يك شته نسبت به شته ديگر ممكن است به دليل تفاوت در كارايي رشد يعني افزايش وزن لارو به ازاي واحد وزن خشك شته خورده شده مي باشد(كه نشانگر غني بودن شته ازلحاظ موادغذايي است)و نيز به دليل تفاوت در نسبتي كه هر شته مورد حمله وتغذيه واقعي قرارمي گيرد،مي باشد.


هودك و رزيكا گزارش كرده اندكه به طور كلي اثرات نا مطلوب شته ها روي بعضي از شكارگرها مانند كفشدوزك هاومگس هاي Syrphidae مي تواند به سه علت گرسنگي لاروها،كمبود مواد غذايي در شته ها ويا وجود مواد سمي درانها باشد.
همين طور به گون وهمكاران كيفيت غذا را از كميت آن مهم تر مي دانند.
كمبود غذا با كيفيت پايين مانند اين است كه موجود زنده به يك غذاي كاملا متعادل دسترسي داشته باشد كه در يك استخربزرگ آب رقيق شده باشد.
استخر هر آن چه را كه موجود زنده نياز دارد،دارا مي باشد.
ولي ممكن است قبل از اين كه موجود زنده براي زنده ماندن بتواند آب كافي براي استخراج مواد غذايي مورد نياز خود را بنوشد،آن قدرگرسنگي بكشد تا تلف شود.


تفاوت هاي كوچك در طول دوره لاروي روي غذاهاي مختلف مي تواند ناشي از تفاوت در كميت غذاي خورده شده باشد تا در كميت آن.در بررسي اثر مصرف شته توسط لاروهاي مگس شكارگر Syrphus corollae F. روي رشد وتوليد مثل آن ها توسط كور نليوس وبارلو معلوم شده كه باافزايش تغذيه لاروها،طول مراحل لاروي كاهش وتوليد تخم افزايش مي يابد وكاهش توليد تخم هنگام كمبود غذا به علت كوچكي پوپاريوم ها ودر نتيجه كوچكي اواريول ها بود.
اسكات وبارلو نيز دريافتند كه توليد تخم حشرات كامل به طول عمر آنها ونه به وزن مواد خورده شده يا وزن پوپاريوم ها بستگي دارد.


دفاع مكانيكي شكار(شته ها) پديده اي است كه مي تواند براي شكارگر مضر باشد.در اين بررسي مشخص شد كه شته سياه جو S.maydis داراي سازوكار دفاع جالب ومنحصر به فردي است كه در سايرتيمارها(شته هاي مورد آزمايش) وجود ندارد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید