بخشی از مقاله

نظام بانكداري و اصلاح آن


يگانگي واتحاد ملتها قرن هاست كه در دستور كار زمامداران جهان مسير پر فراز ونشيبي را طي مي كند . شايد بشر در هزاره سوم بيش از پيش به اين مهم دست يافته كه خود را به ديگري وغيره نزديكتر سازد ، چنانچه پس از دو جهاني دريافته كه ديگر به تنهايي قادر به اداره جهان نيست .


در اين دو جنگ رهبران فاتح جهان به اين اولويت صحه گذاردند كه بدون يكپارچگي ووحدت معنوي ومادي همه كشورها امكان بهينه سازي ، برنامه ريزي ومصون نگه داشتن بشريت ميسر نيست و استفاده بهينه از منابع موجود طرح و مورد بررسي قرار گرفت . رنگين كماني از مردان برجسته و تمدن ساز قرن بيستم در كنفرانسها وكنگره هاي جهاني مشاركت فعالي را از خود به نمايش گذاشته تا جهان را به سمت يكپارچگي پيش ببرند . جهاني سازي نه قدمتي 8 ساله دارد

ونه مي توان آنرا از دريچه كشوري به گمنامي مراكش نگريست . به نظر ، جهاني سازي در دل تاريخ 800 ساله بشريت ودر قلب اروپا گام به گام پبش رفت ودر مراكش ظهور خود را جهانيان اعلام كرد .


اينك ايران غافل يا به دور از تحولات 800 ساله غرب شرايط خود را براي حضور درجهاني سازي فراهم مي سازد . بي آنكه پشتوانه برنامه ريزي و سازماندهي نظام يافته منسجمي را در نظام هماهنگ جهاني تجربه كرده باشد ، اين تجربه حتي در سطوح منطقه اي هم هيچگاه شكل نگرفته است . ايران در دهه 90 ميلادي به همراه 80 كشور جهان درحالي اين سياست را پي گرفت كه آثار بر جاي مانده از جنگ تحميلي بزرگترين مانعي بود كه در پيش روي برنامه ريزان

اقتصادي كشور وجود داشت علاوه بر آن در كشور ماه نگاه به جنبه هاي سياسي اين موضوع همواره بر روي جنبه هاي اقتصادي آن سايه انداخته است . اين مصاحبه به همين مناسبت وبه قصدبازنگري روابط ايران در سازمان تجارت جهاني انجام شد تا بازخوردها و انعكاس فعاليت ايرانيان در اين حوزه را به بحث بگذارد . دكتر حسين عظيمي يكي از اقتصاددانان صاحب نام كشور ومدير موسسه پژوهشهاي سازمان برنامه كشور به همين منظور دراين مصاحبه شركت داشته است كه بخش اول آن دراين شماره از نظرتان مي گذرد .


آٌقاي دكتر ، چه گروههايي در ايران براي پيوستن به سازمان تجارت جهاني صلاحيت تصميم گيري دارند واساسا ايران براي حضور در تجارت جهاني در چه مرحله اي قرار گرفته است ؟


راجع به WTO اين بحث يكبار در دوران آقاي هاشمي رفسنجاني مطرح شد وهمه وزارتخانه ها در اين بحث مشاركت داشتند . حجم وسيعي از اطلاعات وتحقيقات در همه وزارتخانه ها ي كشور انجام شد . سوال اين بود كه آيا ايران به سازمان تجارت جهاني بپيوندديا نه ؟ اگر بپيوندد چه اثري در حوزه زير پوشش سازمان يا وزارتخانه ها دارد ؟ توصيه شان چيست اين بحثها در وزارتخانه ها مطرح شد و از طريق نهاد رياست جمهوري پيگيري شد اين مجموعه جمع آوري شد نهايتا بدون اينكه رسما اعلام بشود تصميم اين شد كه مذاكرات به هر حال براي شروع انجام بگيرد . پس اين آگاهي وجود داشت كه شروع مذاكرات به معني پيوستن به سازمان تجاري نيست .


فرايند پيوستن به سازمان تجارت جهاني فرايند وسيعي است كه هم زمان زيادي را مي طلبد وهم نهايتا بدون تفاهم ملي امكان پذير نيست بدين معنا كه اگر كشوري مي خواهد وارد اين فرايند شود ابتدا بايد تقاضاي خود را به سازمان تجارت جهاني بدهد .


اين تقاضا وقتي تاييد شود فرايندها شروع مي شود . در بحث ايران اين تقاضا چندين بار داده شد اما تاييد نشد ودر شوراي اداري سازمان تجارت جهاني مساله حتي شروع مذاكرات براي پيوستن يا نپيوستن ايران براي تعيين تكليف پذيرفته نشده است . در هر بار تقاضاي ايران مورد مخالفت امريكا قرار گرفت اين مخالفتها باعث شده است كه كار به تعويق بيافتند وبا توجه به روند سست عمليات اجرايي كه در ايران وجود داشت امكان شروع مستقيم مذاكرات ايران به سازمان تجارت جهاني بوجودنيامد . در ايران هنگامي كه اين بحث مطرح بود در سطوح بالاي اجرايي مملكت هم با شروطي مواجه شد كه دبير خانه اي برايش تهيه شد وعمده اين فعاليت از طريق آن دبيرخانه و كه دروزارت بازرگاني وجود داشت پيگيري مي شد .


تصور مي كنيد پس از عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني جايگاه اقتصادي ايران چگونه خواهد بود وبا چه موانعي مواجه خواهد شد ؟
آنچه كه در اينجا مطرح است خود فرايند نپيوستن است تا بحث پيوستن يا نپيوستن بنابراين بايد توجه كرد كه ما چه فرايندي را بايد طرح كنيم . اگر گفتگو كنيم راجع به اين كه ما بپيونديم چه منافع وچه مجالي داريم اين به نكته اي بر مي گردد كه چگونه بپيونديم وسوال دوباره به فرايند بر مي گردد وما نمي توانيم يك جواب مستقل بدهيم مگر اينكه وارد بحث فرايند شويم .


اگر امكانش است وارد بحث فرايند شويم .
براي ورود به بحث فرايند جهاني شدن اولا مراحلي بايد طي شود كه اگر اين مراحل را درست دقت بكنيم اين نكاتي را بدست مي آوريم وبعد هم يك سري بحث هاي نظري وتئوري وجود دارد كه آنها را هم بايد مورد عنايت قرار دهيم واين دومسئله را بهم پيوند دهيم ونتايج نهايي را بدست آوريم . از نظر مراحل پيوستن يا عدم پيوستن ايران يا هر كشور ديگر وضعيت آني است كه در قدم اول كشوري كه مي خواهد به اين فر ايند دست يابد مثلا ايران تقاضاي خودش را در شوراي

اجرايي مطرح كند كه اين مسئله مهم وپيچيده اي است . شورايي است كه هر دو ماه يكبار تشكيل مي شود وتقاضاي شما هم در هر دو ماه يك دفعه در آنجا مطرح مي شود ومرسوم اين است كه مطرح شود ولي اگر كسي مخالفت كند ، مسئله مسكوت مي ماند تا جلسه ديگري كه اين مسئله مطرح شود واز ديد سياسي مسئله اين است كه اگر تقاضا وارد مطرح شود وكشوري يا كشورهايي مخالفت كنند اين مسئله مسكوت ميماند تا اين كشور كه تقاضا كرده با آن كشورها وارد مذاكره شود و علت مخالفتهاي آنها را جويا شود وشرايطي ايجادكند كه آنها مخالفت نكنند .


در جلسه بعد وقتي كه اين موضوع مطرح مي شود اگر مورد موافقت قرار بگيرد بحث ومذاكره صورت مي گيرد . خيلي نمي شود اميدوار بود كه به سادگي به اين مرحله برسيم كه در مورد عضويت ايران ، آمريكا اخلال ايجاد نكند وايران به راحتي از مرحله اول عبور كند و وارد مرحله دوم شود ولي بهر حال بايد اين مسئله بنحوي حل شود . مرحله دوم فرايند ورود به سازمان تجارت جهاني مطرح مي شود كه در اين مرحله دوم عمده كار بر دوش كشور تقاضا كننده است .

بعبارت ديگر عمده كار بدو ش ايران است وكشور تقاضا كننده ، مثلا ايران بايد مجموعه سياستهاي خودش را سياستهايي كه با اقتصاد سروكار دارد وبه سازمان تجارت جهاني مربوط مي شود در متوني به صورت واضح وشفاف به زبانهاي بين المللي تهيه كند و آن را در اختيار سازمان تجارت جهاني قرار دهد .


لذا اولين قدم طولاني وتفصيلي در پيوستن بعد از پذيرش وتقاضاي عضويت تدوين مجموعه اي از سياستهاي مربوط با توليد وتجارت وبصورت شفاف وروشن است كه براي ارزيابي وبررسي در اختيار سازمان تجارت جهاني قرار مي گيرد . اساس بحث اين است كه سياستهاي مالياتي ، گمركي ، بانكي ،رايانه ها ، دخالت دولت در قيمت گذاريها و سياستهاي مربوط به شركتهاي دولتي را بايد در اين كتابچه ها روشن كنيم . تهيه اين مجموعه كار ساده نيست . نه بدين معنا كه آن قوانين را نمي شود صحيح كرد ويا نمي توانيم آنها را به زبان خارجي ترجمه كنيم .


هنگامي كه اين مجموعه از سياستها را در اختيار سازمان تجارت جهاني قرار داديم يك پايه اي براي مذاكرات بعدي شكل مي گيرد وبعد شما مي رويد وبحث مي كنيد كه اين قوانيني كه شما گذاشته ايد ناقص بوده يا غلط است وهر تغييري در قوانين را به اطلاع سازمان مي رسانيد .
بهر حال تهيه اين مجموعه به گروه متخصص قدرتمندي نيازمند است وكارهاي زيادي بايد در اين رابطه انجام شود .
چه درصدي از اين تغيير در حيطه اختيارات ماست ؟


همه چيز در اختيار ماست واين چيزي نيست كه كسي در آن دخالتي بكند . اين فرايند اگر به درستي انجام شود عملا بهبودي در وضع برنامه ريزي مملكت ايجاد مي كند . حال اينكه مسئله عضويت باشد يانباشد مي تواند به سيستم برنامه ريزي كشور كمك كند . ولي اين مجموعه معمولا با مشكلاتي كه وجود دارد بدون انگيزه فراهم نمي شود اين تقاضاي عضويت در حقيقت بهانه مي شود براي شروع وتدوين يك مجموعه منظم ومنسجم اما در مورد ضربه اي كه ممكن است در بدو پيوستن به WTO به كشور وارد شود . برخي از كشورها ممكن است حس بكنند كه اگر ايران وارد سازمان شود به نفعشان است . اين كشورها ممكن است به ايران اعلام بكنند كه دبيرخانه نسبت به صد مورد يا هزار مورد از سياستهايتان پرسشهايي دارد اين مرحله ، در مورد ايران مهم است . مثلا ورود چين به سازمان تجارت جهاني مشمول بيست هزار سوال مي شود . اين ممكن است در يك مورد كمتر باشد يا بيشتر بهر حال به كشورها سوالاتي ارائه مي شود كشوري كه مي خواهد وارد سازمان شود موظف است به اين سوالات پاسخ دهد .
فرض كنيد كه ايران در حقيقت براي ورود خودش چه امتيازاتي قادر است قائل شود در مقابل ، در اين بحث آنچه كه مهم است اين است كه طبيعتا سازمان تجارت جهاني ونمايندگان آن كوشش مي كنند كه تعرفه هاي شمارا پايين بياورند .
اگر امكاناتش باشد روي مسائل وموارد پراتيك اين سازمان صحبت كنيم يعني اگر ما وارد سازمان تجاري بشويم در حوزه اقتصادي مثلا در مسايل مالي مثل بانك چه اتفاقاتي روي مي دهد وبصورت تقريبي مي توانيم اين حدس را بزنيم كه مثلا يكي از اين پيش فرضها اين است كه در بخش صنعت 40 درصد از صنايع ايران تعطيل مي شود واقعا اين بحث چقدر علمي وپراتيك است آيا وجود دارد يا نه ؟ آيا ما در اين سازمان حل مي شويم يا نه ؟
تا اين زمان كشورهايي مانند پاكستان ، بنگلادش ، قرقيزستان ، ازبكستان ، تركيه و ... عضو سازمان تجارت جهاني شده اند يعني ما با سازماني مواجه هستيم كه 140 عضو دارد وبيشتر كشورهاي صنعتي در آن مشاركت دارند وكشورهاي كاملا عقب مانده هم داريم كه در آن عضو شده اند وقتي مي گويم به كشورهانگاه بكنيم اينطور نيست كه كشوري وارد شده 40 درصد صنايع از بين رفته وبعد اتفاق ديگري نيفتاده است اما اين يك اصل است كه كارها جابجا مي شوند يك مثال ملموس مي زنم تا موضوع روشن شود ما الان يك صنعتي داريم به نام صنعت خودرو اين صنعت خودرو امكاناتي دارد و كارهايي براساس بر آوردهاي صنعتي انجام مي شود .
امسال حدود 400 هزار خودرو داريم . در شرايط فعلي دراين صنعت چيزي حدود 800 هزار شغل ودربر آورد كمتر 600 هزار شغل به آن وابسته است 600 هزار شغل براي ايران چيز كمي نيست اين صنعت در كنار اين 600 تا 800 هزار شغل مزيت ديگري هم دارد و آن اين است كه يك زمينه اي را فراهم مي كند كه از خروج مقدار قابل توجهي ارز هم جلوگيري مي شود .


حالا ما به مسئله بهتر نگاه مي كنيم آيا واقعا اگر ما وارد صنعت تجاري شويم صنعت خودرو ايران بسته مي شود ؟ اين 800 هزار شغل از بين مي رود ؟ در صورتي كه تجارت جهاني گويا چنين چيزي نيست .
چرا؟


كساني فكر مي كنند اگر در تجارت جهاني وارد بشويم بخشي از صنايع از بين خواهد رفت . چند فرض طبيعي در اين بحث است اولين فرض اين است كه وقتي وارد سازمان تجاري شديم بلافاصله مرزها باز مي شود و چون بلافاصله باز مي شود اين صنايع هيچ فرصتي ندارند واگر اين اتفاق بيفتد كه بلافاصله اين مرزها باز شود كه هر خودرويي را از هر جابه جا كشور وارد كنند طبيعي است كه مشكل پيدا مي شود .


در فرض دوم نه تنها بلافاصله مرزها باز مي شود تعرفه هاي گمركي هم بلافاصله به 15 يا 20 درصد مي رسد . يك خودرو كه درخارج 4 هزار دلار است با 15 درصد، در گمرك مي شود 4600 دلار واين 4600 در تبديل به دلار 800 تومان مي شود نزديك 5/3 ميليون تومان واگر هزينه اي هم براي رسيدن آن به دست مشتري تعلق گيرد قيمت آن 4 تا 5/4 ميليون تومان خواهد بود .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید