بخشی از مقاله

نقش دين در كاهش جرايم


همه مذاهب و اديان الهي، انسانها را به درستي، راستي و فلاح و رستگاري دنيوي و اخروي فرا خوانده اند.
به تعبيري شايد بتوان گفت كه علت انتخاب پيامبران الهي و انزال وحي و نيز دستورات ديني، نجات انسانها از رذايل اخلاقي و منع آنها از كارهاي زشت و نامناسب و تشويق مردم به ايمان و نيكوكاري بوده است.
تحقيقات انجام شده در جوامع مذهبي نيز اين مطلب را ثابت كرده است كه در ايام خاص نظير ماه مبارك رمضان و... ميزان جرم و جنايات كاهش قابل توجهي دارد كه اين امر گوياي نظريه فوق است.


نويسنده در اين مقاله كوشيده است عوامل كاهش دهنده جرم و نيز راهكارهاي ديني جلوگيري از جرايم را بررسي نمايد.
مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:
در مورد نقش دين، تاثير آن در جلوگيري از جرائم در بين جرم شناسان و غير آنها حداقل دو ديدگاه وجود دارد:
الف: برخي بر اين پندارند كه عناصر سه گانه عقل، دست آوردهاي علمي و وجدان اخلاقي، براي ايجاد نظم عمومي و تعيين حدود و اختيارات افراد و نحوه مناسبات آنها و كاهش جرم كافي است و هيچ نيازي به مذهب نيست و اصلامذهب توانايي انجام آن را ندارد1


ب: برخي كه اكثريت را تشكيل مي دهند اگرچه براي عقل و دست آوردهاي علمي و وجدان اخلاقي، احترام قائلند و به ارزش آنها در قلمرو جلوگيري ازجرم معترفند. به عقيده طرفداران اين نظريه، مباني اعتقادي، احكام تكليفي فقهي و اصول اخلاقي ديني بهترين عوامل بازدارنده از انحراف، بزهكاري و تباهي است.2


جرم شناسان درباره عواملي كه از پيش در تشكيل شخصيت بزهكار تاثير دارد پس از مطالعات و تحقيقات گسترده نهايتاً به تاثير دو دسته عوامل فردي يا درون زا و عوامل محيطي يا بيرون زا اعتقاد پيدا كردند. در عوامل فردي، عوامل وراثتي و رواني مورد مطالعه قرار مي گيرد. اسلام هم به عنوان دين مترقي و آخرين دين آسماني به نقش وراثت و اهميت آن در شكل گيري ساختار شخصيتي افراد به دور از اعتقاد به اصالت و يا عدم تاثيرگذاري آن، توجه داشته و آن را زمينه بسياري از سعادت ها و شقاوت ها معرفي كرده است. در روزگاراني كه بشر اطلاعات چنداني از زيست شناسي، علم ژنتيك، توارث، چگونگي پيدايش جنين و انتقال خصوصيات والدين به نسل جديد را نداشت معارف وحياني و ربوبي اسلام با لسان آيات و روايات و تعابير بسيار ساده و روان، اذهان انديشمندان را به سوي موضوعات مهمي در اين باره رهنمون ساخت.


اما عوامل محيطي يا برون زا دامنه بسيار گسترده اي پيدا مي كند؛ جرم شناسان، عوامل مزبور را با استفاده از مقياس هاي متفاوتي تقسيم بندي كرده اند كه از جمله آنها مي توان محيط طبيعي يا جغرافيايي، محيط اجتماعي عمومي، محيط اجتماعي شخصي، محيط اجتناب ناپذير، محيط اتفاقي و محيط انتخابي را نام برد.


مذهب كه ريشه در فطرت انسان دارد باتوجه به تمام تقسيمات عوامل محيطي، رهنمودهايي ارائه داده است كه اولاجنبه پيشگيري دارد و ثانياً اگر كسي به هر دليل، از وقوع جرم جلوگيري نكرد بايد به روش هاي درماني دين اسلام پناه ببرد. مثلادر بعد پيشگيري چون خانواده نقش فوق العاده اي در شكل گيري شخصيت بزهكار و مجرم ايفا مي كند به گونه اي كه پژوهش هاي متعدد ثابت كرده است وقتي فسادي موجب بروز اختلال در عمل طبيعي خانواده نسبت به طفل شود پس از مدتي شاهد بروز بزهكاري خواهيم بود. قابل ذكر است كه عامل مزبور مي تواند به دو صورت مستقيم و غيرمستقيم در شكل گيري شخصيت كودك مجرم، تاثير بگذارد اما در بيشتر موارد نفوذ جرم زايي خانواده به نحوي غيرمستقيم بر كودك

اعمال مي شود، از اين رو اسلام نقش خانواده را در به وجود آمدن يا نيامدن تبهكاري و انحراف در حالات و مراحل متفاوت بسيار مهم دانسته و توصيه هاي پيشگيرانه متعدد و ارزشمندي را به پيروان خود و ساير افراد بشريت براي بهسازي نسل بيان كرده است. چنانكه قبل از هر چيز درباره انتخاب همسر و ويژگي هاي او و چگونگي تشكيل خانواده سخن گفته است و انسان ها را از ارتباط مشروع ولي نامناسب و چه بسا جرم آفرين3 چه رسد به آميزش نامشروع و بدون قيد و بند، به دليل مفاسدي كه در آن نهفته است4 برحذر داشته5 و در مقابل، آنان را به سنت ازدواج و تشكيل كانون گرم خانواده، تشويق و ترغيب مي نمايد. آيات و روايات ذيل نمونه اي از اين رهنمودهاست:


«وانكحوا الايامي منكم...؛6 اشخاص بي همسر و غلامان و كنيزان شايسته تان را همسر دهيد...»
«و من ءايته ان خلق لكم من انفسكم ازوجا...؛7 و از نشانه هاي او اين است كه براي شما از خودتان جفت هايي آفريد تا بدان ها آرام گيريد...»
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «هرگاه بنده ازدواج كند نصف دين را كامل كرده است...»8


پيامبر اكرم(ص) فرمود: «زوجوا...؛9 عزب هاي خود را زن دهيد زيرا با اين كار خداوند اخلاق آنان را نيكو مي گرداند و روزي هايشان را زياد مي كند و بر جوانمردي هاي آنان مي افزايد.»
نقش عامل رافت خانوادگي و عدم انحرافات اخلاقي و منكرات در والدين و نقش عدم وجود موانع تربيت صحيح و وجود خلق نيك در والدين يا تاثير بي مهري والدين بر بزهكاري فرزندان خردسال و بزرگسالشان، ابتلاي والدين به مسكرات و ميگساري و... كيفيت برقراري ارتباط جنسي آنها حتي نگاه هاي آنها به يكديگر، تاثير مسكن و جايگاه زندگي و روابط تنگاتنگ آنها

بين اعضاي خانواده همه و همه در صالح يا ناصالح شدن فرزندان مؤثر است و دين اسلام براي تمامي اين موضوعات و مراحل و مراتب آنها دستورالعمل هايي داده است كه پاييبندي به آنها سد محكمي در برابر ارتكاب جرم است. توبه و انابه و راز و نياز به قاضي الحاجات و اعتراف به گناه فقط در برابر او، رهنمودهاي تاديبي و تربيتي و مجازاتي كه در باب حدود و ديات و قصاص در احكام منور دين مبين آمده است هر يك به جاي خود در عين پيشگيري براي بعضي، حكم درمان علت و مرض و جرم و گناه را دارند. احكام و مقررات دين مبين اسلام به عنوان مجموعه اي منسجم و نظام مند متشكل از مسائل اعتقادي، اخلاقي، عبادي و حقوقي تنظيم يافته است از اين رو با آن كه كه براي جرمي مجازات مناسب با آن پيش بيني شده، ولي پيشاپيش مقرراتي به صورت «بهداشت جنايي» مقرر كرده، تا با رعايت آن، انگيزه و علل ارتكاب جرم تقليل يافته و ارتكاب به حداقل رسيده يا نابود شود.

عوامل كاهش دهنده جرم
1-راهكارهاي اعتقادي
مذاهب آسماني تمام پيامبران خدا بر دو اصل اساسي استوار است:
الف) ايمان به خدا؛ ب)ايمان به قيامت
الف- ايمان به خدا
مقصود از ايمان به خدا اين نيست كه فقط به صورت يك نظريه علمي، همانند فلاسفه الهي، جهاني را مخلوق آفريدگار دانا و با اراده بدانيم و به گروه الهيون بپيونديم و تئوري فلاسفه مادي را باطل و مردود بشناسيم؛ بلكه مقصود باور داشتن خداوندي است كه مالك واقعي انسان و جهان است و يگانه معبود شايسته پرستش. خداوندي كه سميع و بصير است گفته هاي مردم را مي شنود، كارهاي آنها را مي بيند و به تمام آنچه بر آنان مي گذرد بينا و آگاه است. خداوندي كه بر همه انسان ها احاطه كامل دارد و در تمام لحظات، مراقب حركات و سكنات آنان است و بر كليه واقعيت هاي آشكار و پنهانشان واقف است.


بشر از آن جهت كه در انديشه كمال مطلق است و خواسته هاي بي نهايت دارد؛ ماديات محدود نه تنها پاسخگوي تمنيات نامحدود او نيست، بلكه با نيل به لذت ها و نعمت هاي مادي و دست يافتن به ثروت ها و مقامات دنيوي- كه بعضا عواقب سوئي به دنبال دارد و وي را آلوده به گناه مي كند- سير و دل زده مي شود و همچنان به جستجوي بي نهايت مي رود تا خواهش نامحدود خويش را اقناع نمايد و به ضمير ناآرام خود تسكين بخشد اين هدف عالي جز با ياد خداوندي كه كامل مطلق و واجد تمام كمال است دست يافتني نيست. در يك جمله جوابگوي مطلق خواهش هاي بشر فقط خداست.


«آندره لالاند» مي گويد: مذهب نظام احساسات و اعتقادات و اعمالي است كه هدفشان خداوند است.10 و همين خداوند است كه نيكي جامعه را مي خواهد و رابطه جامعه با او مذهب را تشكيل مي دهد. مذهب از طرفي وجود قواي اعلارا كه بشر به آنها وابسته است اعلام مي دارد و از طرف ديگر امكان برقراري رابطه با آنها را ممكن و ضروري مي شمارد.11 مذهب به منزله ايمان به قواي مافوق بشر است كه سير خوي و شخصيت و زندگي بشر را اداره و بازرسي مي كند.12


انسان با ايمان چون با سراسر هستي انس و الفت دارد13 و در معيت خدا زندگي مي كند14 و همنشين پيامبران و صديقان است15، پيرامون گناه نمي گردد.
انسان با ايمان به عوامل آرامش زايي چون دعا و نماز مسلح است16با كاش و اگر زندگي نمي كند17 انسان با ايمان راضي و خشنود است هم از خود و هم از خدا و هم از جهان18 انسان با ايمان احساس عميق نسبت به نعمت هاي خدادادي دارد19 احساس رضايت مؤمن، مصدر قوت و نيروي اوست چرا كه او ايمني دروني يافته است.20
«مؤمن تبهكار نيست»21، «بي وجدان نيست»22، «بي تحمل نيست»23، «نااميد نيست»24، «نمي ترسد».25


مؤمن به واسطه ايمانش بينشي نسبت به جهان، فرمانروايان جهان و حقوق جهانيان پيدا مي كند كه براي او در زندگي كارساز و وي را به سوي انساني كامل سوق مي دهد اين طرز تفكر كه براساس آگاهي و باور حقيقي است مؤمن را در اجتماع امين مي كند به طوري كه ديگران در پرتو امنيت او زندگي مي كنند و اين نقش مؤثر مثبت مذهب است.

ب)ايمان به قيامت
مقصود از ايمان به عالم آخرت در مذاهب خصوصا اسلام، اين نيست كه ما فقط به بقاي روح بعد از مرگ معتقد باشيم و نظريه فلسفه مادي را كه نافي روح مجردند نادرست بدانيم. بلكه مقصود باور داشتن روز قيامت و ايمان به ثواب و عقاب الهي است. باور داشتن روزي كه مردم به فرمان حق زنده مي شوند و در محكمه عدل الهي حضور بهم مي رسانند. باور داشتن روزي كه پرونده عمل هر كس پيش رويش گشوده مي شود و مشاهده مي كند تمام كارهاي روا و ناروا و كليه اعمال كوچك و بزرگي كه در طول عمر دنيايي خود انجام داده در آن ثبت شده است.26
مؤمني كه به روز جزا اعتقاد دارد در مهار كردن غرايز، اندازه گيري تمايلات و اجتناب از جرائم و گناهان از غير مؤمن به قيامت به مراتب موفق تر است چرا كه وقتي كسي به عالم آخرت يقين داشت و خود را در پيشگاه الهي مؤاخذه و مسئول ديد همواره مراقب اعمال خويشتن است و نيازي به مراقبت پليس انتظامي و ترس از قوانين جزايي ندارد. پنهان و آشكارش يكسان است هميشه و همه جا حقوق و حدود مردم را براي خدا رعايت مي كند پيرامون معصيت نمي گردد و به انگيزه ديني، كوشش دارد كه از مرز حق و عدالت قدمي فراتر نگذارد.

2- راهكارهاي عبادي
در برابر اصول مذهب، فروعاتي قرار دارند كه حكم فريضه بر آنها جاري است اين فروعات اگرچه در برابر اصولند اما از اهميتي بالابرخوردارند به طوري كه از ضروريات دين هم شمرده شده اند. فرائضي چون نماز و روزه و خمس و زكات و حج و جهاد و امر به معروف و نهي از منكر و... و در نگاه گسترده تر، سير و سلوك و تفكر و تعقل و علم آموزي و فراخواني به علوم، فنون و صنايع (دست كم به نحو واجب كفايي) و تشويق روش هاي تجربي، ايجاد فرهنگ كار و توليد و بينش دادن در مورد رابطه ماديت و معنويت، در كنار معرفي جايگاه انساني و زيور يافتن انسان ها به كرامت انساني و شرافت و عزت و قدرت و مقولاتي از اين قبيل، طوري در دين جايگزين و چينش شده اند كه مؤمن متقي با انجام اين دستورات، عنصري از درون پاك و از بيرون مفيد و سازنده و مولد براي اجتماع بار خواهد آمد، باور و عمل به اين آموزه ها نقشي مهم در كاهش جرم و بزهكاري دارد. نمونه هاي زير پرتوي از اين آموزه هاست:
«اقم الصلوه ان الصلوه تنهي عن الفحشا و المنكر؛27 نماز را بپا دار، به درستي كه نماز انسان را از فحشاء و بدي ها باز مي دارد.»


«شخصي به پيامبر(ص) عرض كرد فلاني روزها نماز مي خواند و شب ها به دزدي مي رود. حضرت فرمودند همان نماز او را از، دزدي باز مي دارد.»28
در جمله «صوموا تصحوا؛29 روزه بگيريد تا سالم شويد» سلامتي مطلق است و شامل سلامت جسم از مريضي ها و روح از آلودگي هايي همچون گناه مي باشد. در روايتي ديگر از فلسفه روزه سؤال شد. امام صادق(عليه السلام) فرمودند: تا انسان درد تشنگي و گرسنگي را احساس كند و... و در روزه گرفتن انكسار شهوت است و...»30 مي دانيم كه دين اسلام كار را به منزله جهاد در راه خدا تلقي كرده و آن را عبادت مي داند، آنجا كه فرمود: «كسي كه براي رفع نياز خانواده اش تلاش مي كند همانند مجاهد در راه خدا است.»31 و بيكاري و تن پروري را شديدا مورد نكوهش قرار مي دهد و مي فرمايد كسي كه بار زندگي اش را بر دوش ديگران مي گذارد مورد لعنت قرار مي گيرد.


و تامين نيازهاي مختلف كارگران را بر كارفرمايان واجب نموده است. پيامبر(ص) فرمود: «هر كس كه كاري از ما برعهده دارد و خانه سكنايي ندارد، بايد براي او خانه تهيه شود و يا اگر زن ندارد، بايد براي وي زن گرفته شود و يا اگر مركب ندارد بايد براي او مركب تهيه شود»32 هر مؤمني مي داند كه انجام واجبات و ترك محرمات روي مصالحي انجام شده است كه كم ترين سود آن، دوري از جرائم و آلودگي هاست. چرا كه بعضا احكامي هستند كه عنوان بهداشت جسم و روح در ماهيت آنها قطعي است ماكولات و مشروبات مضر و بيماري زا از قبيل گوشت خوك و مشروبات الكلي تحريم شده و استفاده از غذاهايي را كه به طور موردي براي افراد ضرر دارند هر چند مباح باشند ممنوع هستند و از طرف ديگر به پاكي ظاهري و نظافت و طهارت نفساني چون دوري از گناه و توبه از گناهان دستور داده اند. مجموعه اين احكام و قوانين بدون ترديد در كاهش جرم و جنايات مؤثرند.

3- راهكارهاي اجتماعي
الف: قوانين تكامل اجتماعي
در اسلام به عنوان نمونه اي از مذهب، قوانيني وضع شده كه با رعايت آن، زمينه هاي جرم از بين مي رود چنانكه مثلادر رفع نيازهاي مادي قوانيني مربوط به مستمندان و فقرا و مساكين و وظيفه متمكنان نسبت به آنان، بيماران، نابينايان از پاافتادگان، زمين گيران، آوارگان، در راه ماندگان، اسيران، مسافران، ميهمانان، ايتام، بچه هاي سرراهي، سالخوردگان، مقروضان، خسارت ديده ها، ديه مقتولاني كه قاتلان آنها شناخته نشده اند و يا توان پرداخت ديه ندارند، همسايگان، والدين، اقربا و افراد واجب النفقه از جمله افراد و گروه هايي هستند كه قوانين مذهب براي هر كدام رهنمود خاصي دارد كه اجراي آنها طبعا در پيشگيري بسياري از جرم ها نقش اساسي دارد.

ب: هزينه ها و بودجه هاي پيش بيني شده
اسلام به عنوان يك مذهب برتر، براي رفع نياز نيازمندان، مقرراتي را به شرح زير وضع كرده است كه در كلام خدا(قرآن) و يا كلام معصومين(روايات) احكام، موارد و مصارف دقيق آن بيان شده است مقرراتي چون: زكات مال، زكات فطره، انواع كفارات (كفاره افطار روزه، كفاره قسم دروغ و تخلف از نذر و عهد، كفارات مختلف در مراسم حج، كفاره قتل و سقط جنين و مقاربت در ايام عادت زنانه، و ساير كفارات ناشي از سرپيچي از دستور الهي) انواع انفاق ها و نفقات اعم از واجب و مستحب، وقف، وصيت، ثلث اموال ميت، ديه جنايات بر ميت، غنايم، نذورات، قرباني واجب، مستحبي (عقيقه)، خمس، خراج، ارث بلاوارث، جزيه، اموال مجهول المالك، انفال، احسان، قانون همسرگيري براي مجردها، امدادهاي اجتماعي قانون عائلي (دوسهم براي متاهلان و يك سهم براي مجردها) جريمه هاي مالي كه از محكومان دريافت مي شود، مصادره اموال كساني كه از طريق غيرمشروع، قاچاق و ربا مالك شده اند و ساير ماليات هاي شرعي كه پرداخت آن به سهولت نياز مسلمانان نيازمند و حتي نيازمندان غيرمسلمان را مرتفع مي كند و در عين حال از انباشت ثروت پيشگيري كرده از جهات عديده زمينه هاي جرم را از بين مي برد.

4-مجازات (آخرين درمان)
الف: فلسفه احكام جزايي در مذهب
شايد نتوان هدف و يا هدف هاي ويژه اي را براي همه كيفرها در اسلام يادآور شد زيرا در اسلام به خصوص، براي هرگونه از بزهكاري، كيفر و هدف ويژه اي در نظر گرفته شده كه مهم ترين آنها: اجراي عدالت، دفاع از مصالح جامعه، تاديب و اصلاح مجرم، اصلاح جامعه، تشفي خاطر ستمديده و بالاخره كاهش و پيش گيري از جرم است.
وجود قوانين جزايي در مذهب، براي تربيت بزهكاران و برقراري نظم در جامعه ضروري و لازم است و هيچ چيز ديگري نمي تواند جانشين آن گردد اين كه شماري مي گويند: به جاي كيفر دادن بايد انسان بزهكار را تربيت كرد و به جاي زندان بايد دارالتاديب ايجاد كرد، يك مغالطه است. تربيت و ايجاد دارالتاديب لازم و ضروري است تربيت درست از بزهكاري ها مي كاهد،

سهل است كه امروزه جرم شناسان به اين نكته رسيده اند كه بايد مجرم را فردي مفيد ساخت. قطعا و بدون ترديد، همچنان كه نابساماني هاي اجتماعي، يكي از علت ها و انگيزه هاي بزهكاري ها به شمار مي آيد و در برابر، با برقراري نظام هاي اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي درست نيز، از بزهكاري ها كاسته مي شود در اينها شكي نيست. ولي هيچ يكي از اينها، جاي يكديگر را نمي گيرند، نه تربيت و نه نظام هاي عادلانه جانشين كيفرها نمي شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید