بخشی از مقاله


مقدمه:
روابط‌عمومی و اموربین‌الملل شرکت مخابرات ایران که متولی بخش «ارتباط» و «فرهنگ» در شرکت مخابرات ایران است، با این هدف که فعالیت‌های فرهنگی خود را گسترش دهد و یک «مجتمع علمی-فرهنگی» برای اجرای برنامه‌های فرهنگی گسترده خود داشته باشد، بازسازی و نوسازی این بنای تاریخی فرهنگی را پذیرفت و طی 3 سال با دشواری‌های فراوان، آن را به شکل زیبایی آماده‌ی بهره‌برداری کرد. کاربردهایی که از ابتدا برای این عمارت تعریف شد، برگزاری نمایشگاه، ایجاد موزه، مکان نشست‌های تخصصی، آموزشی و فرهنگی، و کتابخانه بوده است و امیدواریم که در جهت اهداف یادشده مورد استفاده قرار گیرد و در آینده به بهانه کمبود جا یا دیگر نیت‌ها کاربری آن تغییر نکند.
اگر چه فرهنگ شامل مجموعه‌ای از عناصر معنوی یک ملت است، شاخص‌ترین آن هنر و مصادیق هنری است. فرهنگ به توسعه هنرها، فعالیت‌های تفنّنی در مقولات زیبایی شناختی و محصولات و خدماتی که اوقات فراغت را پر می‌کند، نیز اطلاق می‌شود.


بنابراین، تعریف فرهنگ با هنر در هم آمیخته و محدود به حوزه‌های پیرامونی آن اعم از تولید و مصرف هنری می‌شود. این تعریف به اعتقاد اکثر اندیشمندان، «سیاست فرهنگی» است که هدف اصلی آن عبارت است از توسعه‌ی هنرها و حفظ یادمان‌ها و میراث هنری.


به چنین دیدگاهی، آنگاه که به عرصه سیاست‌گذاری عمومی وارد شود، اقلیتی به تولید کالاهای فرهنگی (هنری) مبادرت می‌ورزند و معمولاً سیاست‌گذاران فرهنگی همّ خود را مصروف تشویق مصرف آن می‌کنند تا شهروندان بتوانند از آنها استفاده کنند. به عنوان مثال، تولید کتاب در جامعه و اهداء بن‌کارت کتاب توسط روابط‌عمومی در این گروه قرار می‌گیرد. به عبارتی توسعه‌ی فرهنگی نیازمند تولیدات فرهنگی است و مصرف فرهنگ نیازمند حامیان فرهنگی و البته به حمایت مصرف کننده نهایی نیز نیاز دارد وگرنه هرگونه تلاشی در این بخش بی‌نتیجه

می‌ماند. این دیدگاه و روش دو کارکرد اصلی دارد: یکی حفظ و ارایه‌ی مؤثر میراث فرهنگی به عامه مردم، و دیگری مساعدت به هنر خلاق و مساعدت به انتشار و گسترگی هنرهاست.
اما در سوی دیگر، دامنه‌ی تعاریف فرهنگ، حفظ یادمان‌ها و میراث فرهنگی را نیز در بر می‌گیرد که در این بخش هم روابط‌عمومی و اموربین‌الملل شرکت مخابرت ایران، در کنار یک مجموعه بزرگ‌تر به نام هیأت امناء موزه‌ها و پیگیری مدیرکل موزه‌های وزارت ارتباطات، در جهت بازسازی، مرمت و احیای یادمان‌ها، کارهای خوبی را شروع کرده که یکی بعد از دیگری

آماده بهره‌برداری می‌شود و در اینجا هم نیاز به مخاطبان با حمایت سیاست‌گذاران شدیدتر احساس می‌شود و همان‌طور که در مقدمه گفته شد؛ عمارت کلاه‌فرهنگی می‌تواند مکانی برای توسعه‌ی فرهنگی باشد.


اما از نگاهی دیگر، مجموعه رفتارها و هنجارها و ارزش‌های یک جامعه در حیطه‌ی فرهنگ قرار می‌گیرد. چنین دیدگاهی عملاً کل جامعه را اعم از افراد، گروه‌ها و اقشار مختلف اجتماعی و نیز بخش‌های متناظر با این گروه‌ها، یعنی کار، رفتار اجتماعی و ... را شامل می‌شود که البته عده‌ای آن را به امور سیاسی می‌کشانند که در اینجا اختلاف‌نظرها هم خودنمایی می‌کند.
تاریخچه
مخابرات اولیه


اشکال اولیه مخابرات شامل سیگنال‌های دود و طبل بودند. طبل را بومی‌های آفریقا، گینه نو و آمریکای جنوبی استفاده می‌کردند در حالیکه سیگنال‌های دود را بومی‌های آمریکای شمالی و چین استفاده می‌کردند. بر خلاف تصور این سیستم‌ها معمولاً هدفشان بیش از تنها آگاهی از مکان اقامت بود. در قرون وسطی حلقه‌هایی از آتش را بر سر تپه‌ها ایجاد می‌کردند. تا پیغامی را مخابره کنند.[۸] در قرون وسطی، حلقه‌های آتش این نکته منفی را داشتند که تنها می‌توانستند قطعه کوچکی از اطلاعات را منتقل کنند، بنابراین معنای پیغامی مانند «دشمن دیده شد» باید از قبل مورد توافق قرار می‌گرفت. یکی از موارد قابل توجه استفاده از آنها در طول جنگ اسپانیا بود که یک حلقه آتش پیغامی را از بندر پلای موت به لندن

فرستاد.[۹] در طول تاریخ در بعضی از فرهنگ‌ها کبوترهای خانگی برای ارسال خبر مورد استفاه قرار می‌گرفتند.ایستگاه‌های کبوتری فکری است که ریشه ایرانی دارد، و همچنین رومی‌ها نیز برای کمک به ارتش خود از آن استفاده می‌کردند.فرانتینوس می‌گوید که ژولییوس سزار از کبوتر به عنوان پیک در فتح گل(کشور باستانی فرانسه) استفاده می‌کرد. یونانیان اسامی برنده‌های بازی‌های المپیک را به این طریق به شهرهای مختلف می‌فرستادند. تا قبل از آمدن تلگراف، این روش از ارتباطات بین تجار و سرمایه دارها رایج بود.دولت هلند در اوایل قرن ۱۹ با کمک پرنده‌هایی که از بغداد می‌آورد، از این سیستم در جاوه و سوماترا استفاده می‌کرد. رویتر در سال ۱۸۴۹ از پیک‌های کبوتری برای اطلاع از قیمت سهام کالاها بین

آخن(شهری در آلمان) و بروکسل استفاده می‌کرد، شیوه‌ای که تا آمدن تلگراف رایج بود. کلاد چاپ، مهندس فرانسوی، در سال ۱۷۹۲ اولین سیستم تلگرافی بصری ثابت (خط مخابره به وسیله علایم(سمافور)) را بین لیل و پاریس ساخت. البته سمافور نیازمند کاربران متخصص و برج‌های گران در فواصل ده تا سی کیلومتری (شش تا نوزده مایل) بود. در رقابت با تلگراف الکتریکی، آخرین خط تجاری آن در سال ۱۸۸۰ از رده خارج شد.[۱۰]
تلگراف و تلفن


اولین تلگراف الکتریکی تجاری را سر چارلز ویت ستون و سرویلیام فوترگیل کوک ساختند و در ۹ آوریل ۱۸۳۹ آن را افتتاح کردند. ویت ستون و کوک هر دو، وسیله خود را «پیشرفتی در تلگراف الکترو مغناطیسی (موجود)» و نه یک ابزار جدید می‌دانستند. ساموئل مورس جداگانه نوعی از تلگراف الکتریکی را ساخت و آن را به طور ناموفقی در ۲ سپتامبر ۱۸۳۷ به ثبت رساند. کدهای مورس پیشرفت بزرگی نسبت به روش سیگنالی ویت استون بود. اولین کابل تلگراف بین اقیانوسی در ۲۷ جولای ۱۸۶۶ کامل شد که مخابرات با آنسوی اقیانوس اطلس

را برای اولین بار امکان پذیر کرد. تلفن متداول به طور جداگانه توسط الکساندر بل و الیستا گری در سال ۱۸۷۶ ساخته شد. آنتوینو میوسی اولین دستگاهی را که انتقال الکتریکی صدا را در طول یک خط امکان پذیر می‌ساخت، در سال ۱۸۴۹ ساخت. اما وسیله میوسی ارزش کاربردی کمی داشت زیرا به اثر الکتروفونیک وابسته بود و بنابر این کاربران باید گوشی را در دهانشان می‌گذاشتند تا صدا را بشنوند. اولین سرویس تجاری تلفن در سالهای ۱۸۷۸ و ۱۸۷۹ در دو طرف اقیانوس اطلس در شهرهای نیوهاون و لندن ارائه شد.
رادیو و تلویزیون


جیمز لیندسی در سال ۱۸۳۲ یک نمایش کلاسی از تلگراف بدون سیم برای دانشجویانش برگزار کرد. در سال ۱۸۵۴ او قادر به مخابره از طریق مصب رود تِی از شهر داندی در اسکاتلند به وودهون بود که مسافتی حدود دو مایل (۳ کیلومتر) است. او از آب به عنوان دالان مخابراتی استفاده کرد. گوگلیلمو مارکونی در دسامبر ۱۹۰۱ مخابرات بی سیمی بین سنت جانز در نیوفندلاند (کانادا) و پولدهو در کورنوال (انگلیس) ایجاد کرد که جایزه نوبل سال ۱۹۰۹ در رشته فیزیک را از آن خود کرد (که او این جایزه را با کارل براون سهیم شد).[۱۱] البته مخابرات

رادیویی در سطح محدود را نیکولا تسلا در سال ۱۸۹۳ در انجمن ملی نور الکتریکی معرفی کرده بود. جان لوگی برد در ۲۵ مارس ۱۹۲۵ توانست انتقال تصاویر متحرک را در یک فروشگاه زنجیره‌ای در لندن نشان دهد. وسیله بِرد بر دسیک نیپکو استوار بود و بنابر این به عنوان تلویزیون مکانیکی معروف شد. اینها اساس پخش برنامه‌های آزمایشی بنگاه سخن‌پراکنی بریتانیا (BBC) شد که در ۳۰ سپتامبر سال ۱۹۲۹ آغاز شد. اما در سراسر قرن بیستم تلویزیون به اشعه لامپ کاتدی که کارل براون اختراع کرده بود، وابسته بودند. اولین نوع از چنین تلویزیونی که قول داده شده بود به نمایش درآید توسط فیلو فارنزورس ساخته شد و در ۷ سپتامبر ۱۹۲۷ به خانواده او نمایش داده شد.[۱۲]


شبکه‌های کامپیوتری و اینترنت
در ۱۱ سپتامبر ۱۹۴۰ جرج استیبیتس (پدر کامپیوترهای دیجیتال) موفق شد با استفاده از ماشین تحریر معادلات پیچیده‌ای را در نیویورک بفرستد و جواب آن رادر کالجی در نیو هامپشیر دریافت کند. این شیوه کامپیوترهای مرکزی تا دهه ۱۹۵۰ نیز محبوب بود.تا این که در دهه ۶۰ تحقیقات در مورد گزینش بسته‌ای (ارسال داده‌ها به صورت بسته‌های مجزا) آغاز شد، این تکنولوژی به داده‌ها اجازه رفتن به کامپیوترهای دیگر را می‌داد بدون اینکه از یک کامپیوتر مرکزی عبور داده شود.در ۵ دسامبر ۱۹۶۹ ۴ گره(نقاط اتصال در شبکه‌ها) به وجود آمد، این شبکه که مبنای به وجود آمدن ارپانت(آژانس پژوهش‌های پیشرفته تحقیقاتی) شد، در سال ۱۹۸۱ شامل ۲۱۳ گره شبکه‌ای شد.


توسعه ارپانت بر روی RFC Request for Comments )RFC متنی که حاوی اطلاعاتی در باره استانداردهای مطرح شده‌است, و هر RFC مثل سریال نامبر برنامه unicمیباشد و قابل تغیر یا از بین بردن نیست.) متمرکز بود.( چون در حین تشکیل از همگان می‌خواستند که نظرات خود را در مورد آن‌ها بدهند، به مدارک درخواست برای اعلام‌نظر یا (RFCs) معروف شدند.). در ۷ آوریل ۱۹۶۹ RFC۱ ساخته شد.این عمل مهم بود زیراکه آرپانت سرانجام در دیگر شبکه‌ها ادغام شد و اینترنت را به وجود آورد و بسیاری از قراردادها که اکنون اینترنت بر آن استوار است توسط RFCها مشخص شده‌است.


در سپتامبر ۱۹۸۱, RFC۷۹۱، پروتکل اینترنت(IPv۴)را و RFC۷۹۳ قرارداد کنترل انتقال را معرفی کرد و بدین گونه مجموعه قراردادهای اینترنت(غالبا شامل این دو) که اینترنت امروزی بر آن اساس است به وجود آمد. اما تنها پیشرفت‌های مهم حول RFC نبود.۲ قرارداد مهم برای شبکه‌های محلی در دهه ۷۰ به وجود آمد.اولاف سودربرم در ۲۹ اکتبر ۱۹۷۴ قرارداد حلقه رمزی را به ثبت رساند و قرارداداترنت را رابرت متکالف و قرارداد ارتباطات انجمن ماشین آلات کامپیوتر را دیوید باگز نوشتند.
فرهنگ در مخابرات


دراین اواخر وزارت اطلاعات فرهنگ و وزارت مخابرات در نظر گرفته اند تا محدودیت های را بالای شبکه انترنیت در افغانستان وارد کند که در نتیجه سانسور انترنیت باید در افغانستان نیز رایج شود.


سانسور انترنیت در حال صورت گرفته است که دولت نیز چندی قبل بالای رسانه های آزاد و مستقل بعضی از محدودیت ها را وارد کرد اما کدام جای را نگرفت. سانسور انترنیت و رسانه ها در ایران بسیار عام بوده و دولت هرگز نمیخواهد تا شعار های زد دولتی از طریق رسانه های تصویری، صوتی و یا چاپی به نشر برسد. دولت ایران همچنان در کوشش است که وبلاگ نویسی را نیز محدود کند تا وبلاگ نویسان نتوانند در وبلاگ های شان موضوعات زد دولتی را به نشر برسانند.
سانسور انترنیت نیز مانند سانسور رسانه ها، بعضی ها را به تشویش انداخته است و آنانکه به آزادی بیان یقین و باور دارند، هرگز نمیتوانند با این کار دولت و وزارت های اطلاعات و فرهنگ و مخابرات هم نظر باشند.


اما یک چیز را نباید از نظر انداخت که افغانستان یگانه دولت است که انترنیت بدون کدام محدودیت درآن استفاده میشود.
در کشور های دیگر نیز از انترنیت استفاده میکنند، اما بعضی از پالیسی های را دولت برای استفاده موثر آن براه انداخته است پس باید درین باره دولت افغانستان نیز بعضی از پالیسی های را در رابطه به انترنیت داشته باشد.


اما در یک حصه من با وزارت اطلاعات و فرهنگ و وزارت مخابرات هم نظر هستم که باید در افغانستان انترنیت فلتر گردد به این معنی که حدود زیاد از مردم که از انترنیت استفاده میکنند، از سایت های خراب و برهنه دیدن میکنند، فلم های مبتذل را داونلود و بلاخره از انترنیت به وجه احسن کار نمیگرند پس درین حال دولت باید یک کاری کند تا استفاده درست از انترنیت صورت گیرد.


همانا که انترنیت کار های بسیار زیادی را آسان ساخته و سهولت زیاد را در کار ها به میان آورده است، کار های غیر مجاز نیز از طریق این تکنالوژی صورت گرفته میتواند که دولت افغانستان باید به این نقطه خوب دقت کند و من نیز منحیث یک شهروند و کسی که از انترنیت استفاده میکنم، میباشم.
خوب میخواهم سخنانم را جمع بندی نمایم اینکه


دولت نباید ساحه انترنیت را که مردم از طریق آن معلومات و دیگر کار های مجاز را انجام میدهند، تنگ سازد.
دولت باید محدودیت های را بالای قسمت از استفاده انترنیت وارد کند که مردم از ان استفاده های درست نمیکنند مثل دیدن عکس های برهنه، دانلود فلم های مبتذل و غیره.
عمارت کلاه‌فرنگی که 84 سال قبل در محوطه «قصر بی‌سیم» ساخته شد و اولین دکل 120 متری موج‌بلند به سال 1304 و فرستنده‌ی تلگراف بی‌سیم در آن نصب شد، روز 30 اردیبهشت 1388 به عنوان موزه و مجتمع فرهنگی ارتباطی مخابرات افتتاح شد.


روابط‌عمومی و اموربین‌الملل شرکت مخابرات ایران که متولی بخش «ارتباط» و «فرهنگ» در شرکت مخابرات ایران است، با این هدف که فعالیت‌های فرهنگی خود را گسترش دهد و یک «مجتمع علمی-فرهنگی» برای اجرای برنامه‌های فرهنگی گسترده خود داشته باشد، بازسازی و نوسازی این بنای تاریخی فرهنگی را پذیرفت و طی 3 سال با دشواری‌های فراوان، آن را به شکل زیبایی آماده‌ی بهره‌برداری کرد. کاربردهایی که از ابتدا برای این عمارت تعریف شد، برگزاری نمایشگاه، ایجاد موزه، مکان نشست‌های تخصصی، آموزشی و فرهنگی، و کتابخانه بوده است و امیدواریم که در جهت اهداف یادشده مورد استفاده قرار گیرد و در آینده به بهانه کمبود جا یا دیگر نیت‌ها کاربری آن تغییر نکند.اگر چه فرهنگ شامل مجموعه‌ای از عناصر معنوی یک ملت است، شاخص‌ترین آن هنر و مصادیق هنری است. فرهنگ به توسعه هنرها، فعالیت‌های تفنّنی در مقولات زیبایی شناختی و محصولات و خدماتی که اوقات فراغت را پر می‌کند، نیز اطلاق می‌شود.


بنابراین، تعریف فرهنگ با هنر در هم آمیخته و محدود به حوزه‌های پیرامونی آن اعم از تولید و مصرف هنری می‌شود. این تعریف به اعتقاد اکثر اندیشمندان، «سیاست فرهنگی» است که هدف اصلی آن عبارت است از توسعه‌ی هنرها و حفظ یادمان‌ها و میراث هنری.


به چنین دیدگاهی، آنگاه که به عرصه سیاست‌گذاری عمومی وارد شود، اقلیتی به تولید کالاهای فرهنگی (هنری) مبادرت می‌ورزند و معمولاً سیاست‌گذاران فرهنگی همّ خود را مصروف تشویق مصرف آن می‌کنند تا شهروندان بتوانند از آنها استفاده کنند. به عنوان مثال، تولید کتاب در جامعه و اهداء بن‌کارت کتاب توسط روابط‌عمومی در این گروه قرار می‌گیرد. به عبارتی توسعه‌ی فرهنگی نیازمند تولیدات فرهنگی است و مصرف فرهنگ نیازمند حامیان فرهنگی و البته به حمایت مصرف کننده نهایی نیز نیاز دارد وگرنه هرگونه تلاشی در این بخش بی‌نتیجه

می‌ماند. این دیدگاه و روش دو کارکرد اصلی دارد: یکی حفظ و ارایه‌ی مؤثر میراث فرهنگی به عامه مردم، و دیگری مساعدت به هنر خلاق و مساعدت به انتشار و گسترگی هنرهاست.
اما در سوی دیگر، دامنه‌ی تعاریف فرهنگ، حفظ یادمان‌ها و میراث فرهنگی را نیز در بر می‌گیرد که در این بخش هم روابط‌عمومی و اموربین‌الملل شرکت مخابرت ایران، در کنار یک مجموعه بزرگ‌تر به نام هیأت امناء موزه‌ها و پیگیری مدیرکل موزه‌های وزارت ارتباطات، در جهت بازسازی، مرمت و احیای یادمان‌ها، کارهای خوبی را شروع کرده که یکی بعد از دیگری

آماده بهره‌برداری می‌شود و در اینجا هم نیاز به مخاطبان با حمایت سیاست‌گذاران شدیدتر احساس می‌شود و همان‌طور که در مقدمه گفته شد؛ عمارت کلاه‌فرهنگی می‌تواند مکانی برای توسعه‌ی فرهنگی باشد.


اما از نگاهی دیگر، مجموعه رفتارها و هنجارها و ارزش‌های یک جامعه در حیطه‌ی فرهنگ قرار می‌گیرد. چنین دیدگاهی عملاً کل جامعه را اعم از افراد، گروه‌ها و اقشار مختلف اجتماعی و نیز بخش‌های متناظر با این گروه‌ها، یعنی کار، رفتار اجتماعی و ... را شامل می‌شود که البته عده‌ای آن را به امور سیاسی می‌کشانند که در اینجا اختلاف‌نظرها هم خودنمایی می‌کند.


چالشهاي فرهنگي مخابرات كشور
شبكه تحليلگران تكنولوژي ايران با توجه به هماهنگي¬هاي صورت گرفته با موسسة عالي آموزش و پژوهش سازمان مديريت و برنامه¬ريزي (موسسة نياوران) و در راستاي تدوين برنامة چهارم توسعه, نشست هم¬انديشي¬ پژوهشگران و نظريه-پردازان كشور در حوزه مخابرات را با عنوان "چالشها و مشكلات مخابرات كشور در ايجاد زيرساخت ارتباطي فناوري اطلاعات" در بهمن¬ماه سال ۱۳۸۱ برگزار نمود. بخشي از نتايج اين هم-انديشي با موضوع "چالش‌هاي فرهنگي مخابرات كشور" در زير ارائه شده است كه با هم مي-خوانيم:
مهندس روزي‌طلب: بايستي ديدگاه بخش خصوصي و دولتي نسبت به هم تغيير يابد


"ديدگاه بخش خصوصي و دولتي نسبت به هم بسيار غلط است. هميشه دولت نسبت به بخش خصوصي اين تصور را داشته كه بخش خصوصي قصد دارد مانند يك گرگ، خونش را بمكد و بدين منظور دور خودش يك ديوار آهني كشيده است. بخش خصوصي نيز هميشه در اين فكر بوده كه حمله كرده و يك تكه از اين گوشت را بكند.

در كشورهاي پيشرفته مانند ژاپن هيچ تفاوتي بين بخش خصوصي و دولتي وجود ندارد, يك نفر چه در بخش خصوصي كار كند چه در بخش دولتي يك هدف دارد و آن اين است كه اول منافع كشورم, بعد خانواده‌ام و پس از آن خودم تامين شود, در حاليكه ما مي‌گوييم اول خودم، بعد خانواده‌ام و بعد اگر شد كشورم. اين فرهنگ غلط و خطرناك است. در كشور ما تعامل بين بخش خصوصي و دولتي به وجود نيامده است و هنوز يك حالت دوستانه و قانوني پيدا نكرده¬ايم."
مهندس مهديون: خصوصي¬سازهاي ما تفكر دولتي دارند


"اگر¬چه خصوصي‌سازي مشكل برنامه‌ريزي هم دارد، اما مشكل اصلي آن است كه خصوصي‌سازهاي ما آدم‌هاي دولتي هستند. كساني كه بيست, سي سال در محيط كاملاً انحصاري دولت رشد كرده‌اند. مانند كساني كه از اول ابتدايي تا ديپلم‌ زبان فارسي ياد گرفته‌اند و حالا مي‌خواهند به زبان فرانسه يا آلماني تكلم كنند. طبيعي است كه نمي‌توانند و دليل آن نگرش¬هاي انحصاري است. مباحث خصوصي¬سازي در قالب دولت و كارشناسان شاغل در بدنة دولت جواب نمي‌‌دهد, چرا كه اين كارشناسان نيز نگرشي به جز انحصار دولتي نمي‌شناسند. از طرف ديگر بخش خصوصي ما هم دولتي فكر مي‌كند و مي‌گويد دولت بايد اين كار و آن كار را انجام دهد."
مهندس چيت‌ساز: مباحث همايش¬هاي خارج، 10-15 سال از ما جلوترند


"دو ماه پيش در همايشي در هنگ¬كنگ، بحث مخابرات جهاني مطرح بود و مسائل مطرح ¬شده در آن همايش شايد 10 الي 15 سال فراتر از مسائلي بود كه در كشور ما مطرح مي¬شود. بحث ايجاد سازمان رگولاتوري كه در كشور ما از دو سال گذشته آغاز شده و به زودي تاسيس خواهد شد, در آن كشورها ازچندين سال قبل آغاز شده¬است."
لزوم گسترش فرهنگ سازی در خصوصی سازی


در شرایطی كه شركت مخابرات خصوصی شده و شركت‌های خصوصی نیز در بازار ICT كشور فعال هستند ضرورت فرهنگ سازی، همدلی و هماهنگی بیشتر از هر زمانی احساس می‌شود و یك همدلی ملّی می طلبد و با ایجاد زیرساخت های مناسب شبكه ی ارتباطی فرهنگ متناسب با آن باید در كشور توسعه یابد.


مهندس فیضی ضمن بیان این مطلب ،در مراسم روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی كه با حضور مهندس تقی پور ،وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و جمعی از مدیران سابق و فعلی این حوزه و مدیران عامل شركت های مخابراتی استان ها در سالن شهید قندی برگزار شد ، افزود : تغییر و تحوّلی كه امروز شاهد آن هستیم با حضور وزیران و مدیران سابق شروع شد و به نتیجه رسید. و شركت مخابرات ایران وارد بازار بورس شد و از سال 89 13با قوانین خصوصی سازی ،فعالیّت خود را آغاز كرد تا به اهداف پیش بینی شده برسد.


مدیر عامل شركت مخابرات ایران ، با اشاره به زمان طی شده 42 ماهه، برای رسیدن به خصوصی سازی افزود: مهمترین چالش شركت مخابرات ایران، چالش دولتی بودن و سیستم بسته ی آن بود كه در نتیجه ، موجب عقب ماندگی كشور از توسعه ی ارتباطات می شد كه ان شاءالله با خصوصی سازی برطرف می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید