بخشی از مقاله

نقش و تاثير توسعه كشاورزي بر پيشرفت صنعتي


مقدمه:
انسان براي تامين نايزهاي روزمره خود را پيش رو داشت. ابتدا شكار و استفاده از گياهان خودرو و سپس به مرور زمان و با فرا گرفتن فنون اوليه كشاورزي اقدام به تهيه مايهتاج خود نمود. با توجه به خطراتي كه در شكار حيوانات انسان را تهديد مي كرد، لذا تمايل به سمت كشاوزي بيشتر و بيشتر شد تا جايي كه در گذشته اي نه چندان دور، بيشتر مردم عدي در كره زمين پيشه كشاورزي را برگزيدند. كشاورزان با سه عامل زمين، نيروي كار و آب روبرو هستند كه اهميت هر سه مورد به نوع خود بسيار مهم بوده و مي باشد.


امروزه با مكانيزه شدن صنعت كشاورزي نوع محصولات و تنوع فصلي آنها و نيز مقدار توليد آنها تفاوتهاي بسياري بوده است با استفاده از ابزار آلاتي مانند كمباين، تراكتور و دستگاههاي مخصوص شخم زنيف سم پاشي هاي هوايي و نيروي انساني كمتري درگير كشاورزي مي شود كه اين امر موجب كاهش هزينه توليد در مجموع، و از طرف ديگر افزايش بيكاري را سبب مي شود.


امروزه كشاورزي سنتي در مقايسه با سالهاي گذشته بسيار كمتر شده است. اكثر كشاورزان يا كوچ كرده و به شهرهاي بزرگ آمده اند و يا آنهايي كه توان مالي داشته اند با سيستم هاي امروزه خود را وقف داده و از سيستم هاي نوين آبياري و ماشين آلات كشاورزي استفاده مي كنند.


در سالهاي اخير با استفاده از تكنولوژي نانو، توليد محصولات فصلي، در تمام فصول امكانپذيري شده است كه اين امر بمنزله انقلابي در كشاورزي به حساب مي آيد. از اين رو مي توان گفت ديگر مي توان كشاورز را به همان ديدگاه قديم نگريست بلكه نيازمند توجه و ديدگاه علمي و دقيق مي باشد.



عنوان كامل پژوهش:
نقش و تاثير توسعه كشاورزي به پيشرفت صنعتي
هدف پژوهش:
هدف از اين پژوهش بررسي رابطه بين كشاورزي، صنعت و تاثير متقابل آنها بر يكديگر وضعيت كشاورزي فعلي ايران و نيز بررسي از جنبه اقتصادي مكانيزه كردن كشاورزي مي باشد.
اهميت مسئله (نظري علمي):


با توجه به اينكه نياز انسان به مواد غذايي پاياني ندارد و نياز انسان به غذا از نيازهاي اساسي محسوب مي شود، و نيز بيشتر نياز از طريق محصولات كشاورزي برآورده مي شود و همچنين كمبود زمين هاي قابل كشاورزي و اينكه بيشتر سطح زمين را آب فرا گرفته است، همه و همه بر اهميت توجه به كشاورزي مي افزايد، كشور ما ايران نيز كه بيشترين سطح آنرا بيابان و كوه فرا گرفته استف و زمين هاي قابل كشت بسيار كمي دارد.
از سوي ديگر وضعيت آب و هوايي ايران و نيز تنوع فراوان محصولات كشاورزي و مزايايي كه از قبل آن حاصل مي شود مانند نيز كاهش هزينه هاي وارداتي، ايجاد اشتغال و جلوگيري از مهاجرت اهميت دارد.


سوال ها يا فرضيه هاي پژوهش:
1- توسعه كشاورزي و پيشرفت صنعتي، رابطه مستقيم دارند.
2- استفاده از صنعت در كشاورزي موجب تسريع توسعه كشاورزي مي شود.
3- توسعه كشاورزي، همپاي توسعه صنعت، توجيه اقتصادي دارد


4- پيشرفت كشاورزي و استفاده از تكنولوژي در آن موجب شكوفايي اقتصادي كشور مي شود.
تعريف علمي متغيرهاي مورد بررسي:
(متغير هاي مستقل)f= متغير تابع


متغيرهاي مستقل شامل پيشرفت در كشاورزي، تاثير كشاورزي در اقتصاد و عوامل وابسته به كشاورزي مي باشد و متغير وابسته صنعت و توسعه صنعت مي باشد.


مقياس اندازه گيري نسبي است (توسعه صنعت)، با توجه به اينكه متغيرها وابسته هستند، مقياس اندازه گيري در اين پژوهش نسبي است.
مشخص كردن نقش متغيرها
در اين پژوهش: پيشرفت، در كشاورزي متغير مستقل و توسعه صنعت به عنوان متغير وابسته مورد بررسي قرار مي گيرد.
طرح پژوهش:


در بررسي اين پژوهش ابتدا وضعيت كشاورزي ايران مورد بررسي قرار مي گيرد و سپس رابطه ميان صنعت و كشاورزي مورد بررسي قرار مي گيرد و در پايان ميزان تاثر گذاري كشاورزي بر صنعت مورد بررسي و ارزيابي قرار مي گيرد.
جامعه و گروه نمونه مورد بررسي:


جامعه و گروه بررسي شده، جمعي از دانش آموختگان اقتصاد كشاورزي، مهندسين كشاورزي و مزرعه داران مي باشند.
روش نمونه برداري:
با توجه به اينكه اين پژوهش، يك پژوهش و تحقيق مكاشفه اي است، لذا جامعه آ‌ماري ما از مزرعه باران ودانش آموختگان اقتصاد كشاورزي استفاده شده است كه با توجه به كم بودن تعداد آنها و عدم دسترس مناسب به آنها، به صورت انتخاب شده تعيين شده اند.
ابزار گرد آوري داده ها:


در اين محقق براي گرد آوري داده ها از روش مصاحبه و منابع كتابخانه اي و آماري استفاده شده است اصلي ترين و روش گرد آوري مصاحبه با دانش آموختگان كشاورزي و اقتصاد كشاورزي مي باشد و نيز استفاده از آمار سايتهاي جهاد كشاورزي و وزارت بازرگاني مي باشد. با توجه به نوع پژوهش، پرسشنامه امكانپذير نبوده و بيشتر مصاحبه صورت مي گرفته است.
روش تجزيه و تحليل داده ها:


در اين پروژه براي تجزيه و تحليل داده ها از روش هاي آمار استنباطي به آزمون فرضيه ها پرداخته شده است.


مقدمه
گرسنگی در دنیای امروز امر تازه ای نبوده و همیشه تهدیدی برای بقای نسل بشر بوده است.در بعضی از نقاط دنیا طی قرون متمادی کمبود مواد غذایی همیشه عامل عمده بدبختی امراض و حتی مرگ محسوب می شده است ولی هیچگاه مانند امروز تا این حد کمبود غذا و خطر گرسنگی دسته جمعی محسوس نبوده است.این تهدید به علت کاهش ظرفیت دنیا در تولید غذا نیست چون از بسیاری جهات این ظرفیت حتی بالاتر هم رفته و همچنان در حال ترقی است.
مسئله اصلی در این است که جمعیت دنیا با سرعت زیادی در حال افزایش است به طوری که ازدیاد تولید مواد غذایی به زحمت می تواند همگام با بالا رفتن جمعیت پیش برود.
پیشرفت علم را می توان در واقع عامل اصلی ازدیاد جمعیت در دنیا و به خصوص در کشورهای در حال توسعه دانست. تا اواسط قرن بیستم ، تولد زیاد دربیشتر کشورهای آمریکای جنوبی ، آفریقا و آسیا با میزان مرگ و میر زیاد از طریق مرگ و میر اطفال ، امراض ، و بهداشت غلط متعادل گردیده و مانع از افزایش سریع جمعیت می شد.


در چند دهه اخیر پیشرفت قابل ملاحظه علم پزشکی و کاربرد آن در سراسر دنیا وضعیت فوق را شدیدا" تغییر داده است؛ کاهش مرگ و میر اطفال ، کنترل امراض و ناقلین آنها و ایجاد خدمات پزشکی حتی در دورافتاده ترین نقاط سبب افزایش بی سابقه جمعیت دنیا شده است.
بیشترین افزایش در کشورهای در حال توسعه که حتی حالا با کمبود مواد غذایی مواجه هستند روی خواهد داد. با توجه به افزایش جمعیت تردیدی باقی نمی ماند که تأمین مواد غذایی کافی برای جمعیت دنیا جدی ترین مسئله ایست که بشر با آن روبروست و خواهد بود.


زندگی انسان با فراگیری زراعت و کشاورزی شکل جدیدی به خود گرفت و شخم زمین سرآغاز حرکتی نوین در استفاده مطلوب انسان از طبیعت بود ، اما هرچه زمان گذشت اشکال این نوع بهره برداری از زمین تغییر کرد به گونه ای که پس از انقلاب صنعتی به دلیل تنوع در محصولات کشاورزی و رشد تجهیزات و ادوات کشاورزی میزان برداشت از سطح زیر کشت به صورت چشمگیری افزایش یافت و در حال حاضر صادرات محصولات کشاورزی یکی از منابع درآمد ارزی کشورهای توسعه یافته محسوب می شود. به همین دلیل توسعه کمی و کیفی محصولات کشاورزی یکی از اهداف مهم دولت ها به حساب می آید.


بدون تردید کشور ما از این قاعده جهانی ، مستثنی نمی باشد ، ولی باید این اصل را پذیرفت که اگر استراتژی مشخصی برای کشاورزی نداشته باشیم ، همچنان بار هزینه های سنگین بی برنامه گی دولت را باید مردم پرداخت کنند.


توانایی یک کشور در تولید مواد غذایی به عوامل زیادی بستگی دارد که شامل عوامل اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی است که همگی در برنامه ریزی کشاورزی ، انگیزه کشاورزان و کارآیی منابع تولید اثر قابل ملاحظه ای دارند. علاوه بر اینها عوامل بیولوژیکی و فیزیکی زیر که در واقع عامل اصلی تولید مواد غذایی هستند تأثیر دارند:
1- منابع طبیعی موجود به خصوص آب و خاک


2- تکنولوژی و ماشین آلات موجود و مدیریت صحیح دراستفاده از خاک ، حیوانات و نباتات
3- ایجاد واریته های مناسب از نباتات مختلف
4- تهیه و کاربرد کودها، حشره کش ها ، علف کش ها و آبیاری
جای تأسف است که زمین های قابل کشت دنیا به نسبت تراکم جمعیت بین ممالک تقسیم نشده است ، این مسئله، مشکلی برای کشورهای اروپایی و ممالک توسعه یافته آسیایی ایجاد نمی کند، زیرا آنها می توانند کمبود خود را از کشورهای دیگر خریداری کنند و فقط باید مسائل مربوط به حمل و نقل و معاملات بازرگانی را برطرف سازند.


در کشورهای در حال توسعه آسیا ، آفریقا و آمریکای لا تین وضعیت بحرانی تر است.در این ممالک سرعت افزایش جمعیت خیلی بیشتر از آهنگ افزایش تولید است ، به طوری که کشورهایی که تا اندک زمانی پیش ، از صادر کنندگان مواد غذایی بودند ، حالا مجبور به وارد کردن آن هستند. متأسفانه بسیاری از این کشورها فقیر و دارای رشد اقتصادی پایینی هستند ، به طوری که ارز کافی برای خرید کمبود احتیاجات غذایی در دسترس نیست.
تنها چاره این ممالک گرفتن کمک از کشورهای غنی تر و یا ازدیاد قدرت تولید کشاورزی خودشان است.
تاریخچه کشاورزی
بزرگترین مسئله ای که بشر همیشه در طول تاریخ چند هزار ساله اش با آن روبرو بوده، قحطی و کمبود مواد غذائی است و به این دلیل در زمانهای قدیم، پایه و اساس اجتماعات را کشاورزی تشکیل می داده است.


یکی از اولین اجتماعات کشاورزی دنیا طبق تحقیق دانشمندان، در منطقه خاورمیانه و به احتمال غالب در گوشه شمال غربی آن، که شامل قسمتی از ایران، آسیای صغیر و شمال بین النهرین می گردد، به وجود آمد و این کار با پیدا کردن بوته گندم و جو وحشی و نیز کاشت آن شروع شد. باغ های ایران در دنیای قدیم از معروفیت خاصی برخوردار بوده است. از شواهد و قرائن چنین بر می آید که فلات ایران یکی از مراکز اجتماعات اولیه بوده است و در هزاره چهارم پیش از میلاد در جنوب غربی این سرزمین یعنی ایلام آنروز، خوزستان و لرستان و پشتکوه و جبال بختیاری امروز مرکزیتی وجود داشته است.
گفته می شود که ایران یکی از اولین کشورهای دنیاست که در آن کشاورزی و تمدن شروع شده و انسان اولیه برای نخستین بار در فلات ایران به کشت و زرع و پرورش دام دست زده است. دین زرتشت به کشاورزی اهمیت فراوان داده و در اوستا آمده است که سومین جایی که زمین شادمان ترین است، آنجاست که یکی از خداپرستان بیشترین غله را کشت کند و بیشترین گیاه و میوه را به کارد.


گزنفون از قول سقراط نقل کرده است که در عصر هخامنشیان باغ هایی در ایران وجود داشته که آنها را پردیس می نامیده اند و در آنها درختان از حیث ارتفاع مساوی و روی خطوط منظم کشت شده و به وسیله چرخ چاه های بزرگی که توسط گاو گردانده می شدند آبیاری می گشت.
دانش کشاورزی نزد اسلامیان از اهمیت والایی برخوردار بوده است. احداث باغ و درخت کاری در میان مسلمین گسترش داشته است از جمله می توان از نخلستان های مدینه یاد کرد.


با وجود قدمت رویش و پرورش گیاهان و درختان در فلات ایران، متأسفانه از پیشرفت هایی که در قرون اخیر ( از قرن 16 به بعد ) در امر اصلاح نژاد و روش پرورش کشاورزی و باغداری در دنیا وجود داشته، کشور ما بی خبر مانده است و در نتیجه ایران با داشتن شرایط اقلیمی مناسب نتوانسته است جای شایسته خود را از نظر اقتصادی در میان کشورهای تولید کننده فرآورده های کشاورزی، احراز نماید.
نقش و اهمیت کشاورزی در جامعه


بخش کشاورزی نقش حیاتی در اقتصاد ملی ایران دارد به طوری که حدود 27% تولید ناخالص ملی 23% اشتغال و تأمین بیش از 80% غذای جامعه را در کشور تشکیل می دهد.
کشاورزی به عنوان محور مدیریت برای نیل به توسعه پایدار اقتصاد کشور مطرح شده است. بانک جهانی توسعه ، کشاورزی را یک استراتژی می داند که باعث بهبود وضع زندگی گروه خاصی از مردم به ویژه روستاییان می شود. بانک جهانی همچنین معتقد است که چون توسعه کشاورزی قصد تقلیل فقر را دارد ، بنابراین باید به طور واضح طوری طراحی و اجرا شود که تولیدات را افزایش داده و قدرت تولید روستاییان را بالا ببرد.مدیرکل سابق سازمان خواروبار جهانی آقای فورما می گوید:«در پیشرفت کشاورزی عامل انسانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برنامه های آموزش کشاورزی در صورتی که منطبق با احتیاجات و شرایط روستایی طرح و اجرا شود از عوامل کلیدی توسعه روستایی به شمار می آید.»
تعریف توسعه: تغییرات مثبتی که باعث بهبود وضع زندگی مردم شود و به معنی تلاش آگاهانه و مبتنی بر برنامه ریزی دقیق که جهت ترقی اقتصادی- اجتماعی جامعه می باشد.
به طور خلاصه می توان گفت : هدف توسعه بهبود است. ولی با کدام وسایل موجود می توان فرآیند توسعه را در جهت بهبود به حرکت در آورد؟
در این زمینه می توان به آسانی دو جنبه کاملا" متمایز را مشخص کرد: رشد و توسعه در مورد یک ارگانیسم (گیاه یا حیوان)، ابتدا رشد که عبارت است از افزایش کمی و سپس علاوه بر رشد کمی تغییر دیگری نیز مشاهده می کنیم و آن گسترش پیچیده ساختار وجودی ارگانیسم است. این نوع گسترش را می توان توسعه کیفی نامید به همین ترتیب کاربرد مفهوم توسعه در مورد کشور، جامعه یا انسان نیز در چارچوب همین دوجنبه اساسی مطرح است به طور کلی توسعه دارای ویژگی هایی است که می توان آن را چنین توصیف کرد:
توسعه فرآیندی هدف دار است که به وسیله انسان آغاز می گردد و هدف آن بهبود بخشیدن به شرایط زیستی کلیه افرادی است که در یک جامعه زندگی می کنند. توسعه را از طریق آنچه که به محیط اضافه می شود و به چشم می آید و قابل اندازه گیری است ، می توان شناسایی کرد. از این رو اندازه گیری رشد یعنی اندازه گیری امکانات و خدمات اضافه شده به محیط که خوداز شاخص های توسعه مثل رشد و کیفیت زندگی محسوب می شود.
ترویج و آموزش کشاورزی اهرم عمران روستایی و بازوی قوی توسعه کشاورزی می باشد که این دو خود بخشی از توسعه ملی است.
بدون توسعه کشاورزی ، عمران ملی امکان پذیر نبوده و یا کشورهای جهان سوم با مشکلات زیادی روبرو بوده از این رو توسعه کشاورزی که مبتنی بر ترویج و آموزش کشاورزی است جزء لاینفک توسعه ملی محسوب میشود.
از دو دهه پیش که مفهوم توسعه پایدار در برنامه ریزی های اقتصاد کلان کشورها مورد توجه و تأکید مجامع علمی قرار گرفته، تعاریف متفاوتی ارائه شده است،لیکن در بخش های زیر توافق کلی وجود دارد:
1- تأمین نیازهای کنونی بدون به مخاطره انداختن توانایی تولید نسل های آینده
2- مدیریت صحیح منابع و ظرفیت های زیست محیطی موجود واحیا و بهینه سازی محیط زیست قبلی که در معرض انهدام و استفاده نامناسب قرار گرفته است.
در توسعه کشاورزی پایدار، مدیریت اقتصادی به ویژه در کشورهای رو به رشد باید به گونه ای باشد که منابع پایه زیست محیطی را حفظ یا اصلاح کند و شرایط زیست مناسب برای نسل آینده را تأمین نماید.پس می توان نتیجه گرفت:
مفهوم توسعه پایدار یعنی توسعه ای که از نظر زیست محیطی غیرمخرب ، از نظر فنی مناسب ، از نظر اقتصادی مانا و از نظر اجتماعی قابل پذیرش باشد.

نقش و جایگاه بخش کشاورزی در ایجاد اشتغا ل
بخش کشاورزی یکی از بخش های عمده اقتصادی کشور است و به دلیل دارا بودن پتانسیل های بالقوه و بالفعل بیشمار نقش بسزا در توسعه اقتصادی کشور خصوصا" از دیدگاه اشتغال زایی دارا ست . در این راستا رشد بی رویه جمعیت کشور به خصوص در دهه های اخیر از جمله مسائل مهمی است که لازم است به طور جدی مورد توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران کشور قرار گیرد . ضرورت توجه به این امر زمانی روشن تر می شود که به دلیل توسعه تحصیلات عالی در مراکز آموزش عالی کشور در سال های اخیر و در نتیجه افزایش میزان عرضه نسبت به تقاضا موجب شده است که خطر پدیده بیکاری در سطح تحصیل کردگان دانشگاهی رواج یابد . برای پیشگیری از وقوع بیشتر این پدیده نامطلوب اجتماعی ، آگاهی از ساختار و پتانسیل های موجود در بخش های عمده اقتصادی کشور از جمله بخش کشاورزی یکی از عوامل مهم و اصلی موفقیت در برنامه ریزی های توسعه به شمار می رود.


آمار موجود در خصوص پتانسیل های بالقوه و بالفعل کشور بیانگر آن است که هنوز منابع بالقوه زیادی در کشور وجود داشته و دارد که در صورت برنامه ریزی صحیح بخش اعظمی از نگرانی های فوق را مرتفع می کند . آمار نشان می دهد که در حال حاضر ، حدود نیمی از پتانسیل های موجود در بخش های آب و خاک و منابع طبیعی تجدید شونده که شرط اصلی توسعه کشور می باشد ، مورد استفاده قرار نگرفته است .
امکانات بالقوه و مورد استفاده در بخش کشاورزی و منابع طبیعی


منابع امکانت بالقوه میزان استفاده فعلی سهم (درصد)
آب: (میلیارد مترمکعب) میزان استحصال سالانه 120 70 58
خاک: (میلیون هکتار ) اراضی قابل استفاده 51 5/18 37
جنگل: (میلیون هکتار) استحصال سالانه چوب 4 2 50
علوفه مراتع:(میلیون تن) 35 5/15 44


تولید شیلات و آبزیان : (هزار تن) 740 187 25
تولید محصولات دامی : (هزار تن ) گوشت قرمز، سفید، تخم مرغ و شیر 6695 4450 66
ماخذ : برنامه 5 ساله اول توسعه ، بخش کشاورزی


با توجه به جدول در زمینه امکانات بالقوه اراضی حدود 51 میلیون هکتار از اراضی کشور مناسب برای تولید محصولات زراعی و باغی تشخیص داده شده که تاکنون تنها از 5/18 میلیون هکتار یعنی حدود 37% اراضی مستعد استفاده شده است . در مورد میزان آب از 120 میلیارد متر مکعب آب قابل استحصال تنها حدود 58% استفاده می شود در زمینه امکانات منابع تجدید شونده از قبیل جنگل و مرتع ، مطالعات کارشناسی نشان داده است که در صورت برنامه ریزی دراز مدت در جهت جنگل های شمال و غرب کشور و استفاده از پتانسیل موجود ، درآمد سالیانه ای معادل 280 میلیارد ريال معادل بیش از نیمی از درآمد تولیدات

نفتی کشور عاید کشور خواهد شد . از نظر میزان گوشت قرمز و تخم مرغ تنها از حدود 50% امکانات بالقوه استفاده می شود که آن هم به دلیل وابستگی به دان مرغ ، دارو و سایر اقلام وارداتی دارای بازدهی ضعیف است . در زمینه شیلات تنها از 25% منابع بالقوه استفاده می شود که به دلیل رواج شیوه ها و روش های سنتی فرآوری و صید و وجود ضایعات فراوان دارای بازدهی خوبی نیست .


بنابراین با توجه به پتانسیل های موجود در بخش کشاورزی که به گوشه ای از آن اشاره شد ضروری است جهت ایجاد زمینه های اشتغال جمعیت فعال و جوان فعلی و آینده کشور هر چه سریعتر اقدام شود .

اهمیت نیروی انسانی ماهردر تولید
در چند دهه اخیر مراکز علمی و تحقیقاتی پیشرفته دنیا به دنبال راهکار های اساسی جهت توسعه جهانی هستند تا بدینوسیله راه پیشرفت و تکامل جامعه بشری را هموارتر گردانند و از این رهگذر مسائل و معضلات عصر حاضر را کم رنگ یا بی رنگ سازند. برای مثال در مواجهه با بحران گرسنگی 860 میلیون نفر در جهان و یا مسائل خطر آفرین محیط زیست نیاز به راهکارهای جدی و منطقی دارد. در این تلاش های علمی،نتایج ارزشمندی به دست آمده که جای توجه دارد.
برای نمونه بانک جهانی با بررسی و برآوردی که در ثروت های جهانی داشته، به این مهم رسیده است که از کل ثروت جهانی 64% آن از منابع انسانی تأمین گردیده و تنها 20% از منابع طبیعی و 16% از منابع فیزیکی و نیز اعلام کرده است که کشورهای توسعه یافته و صنعتی دنیا دوسوم ثروت خود را از منابع انسانی به دست آورده اند.


نام کشور ثروت انسانی ثروت طبیعی ثروت فیزیکی
ژاپن 80% 2% 18%
آلمان 79% 5% 16%
ایران 34% 29% 37%
اگر نگاهی به ثرت سرانه برخی از کشورها مانند ژاپن و آلمان با کشور خودمان داشته باشیم به این مطلب خواهیم رسید که اگرچه منابع طبیعی مانند نفت، گاز، معادن و ......و منابع فیزیکی مانند کارخانجات، مراکزصنعتی، ساختمان هاو .....منابع ارزشمندی هستند اما باید این حقیقت الهی را یادآور شد که ثروت های انسانی بالاترین منبع ثروت هستند.


با دقت در جدول فوق مشاهده می شود که ژاپن با دراختیار داشتن تنها 2% ثروت طبیعی و خدادادی توانسته است به ثروت سرانه ای 15 برابرایران دست یابد در صورتی که ایران با دارا بودن 29% ثروت طبیعی و بالیدن به اینکه ما نفت، گاز، مس، آهن، دریا و غیره داریم هنوز نتوانسته است مردم خود را به چنین توسعه و رفاهی نزدیک سازد. با توجه به آنکه ژاپن هم مانند ایران بحران های بسیاری را مانند جنگ پشت سر گذاشته است.
آنچه مسلم است آن است که در کشورهایی مثل ژاپن با بها دادن به انسان ها و سرمایه گذاری در جهت تجهیز، تربیت و تقویت استعدادهای نهفته افراد جامعه خود، به چنین توفیقی رسیده است. ما باید بپذیریم که بالا ترین ثروت در درون مردم است.


ساختار و ترکیب شاغلان بخش کشاورزی از نظر سطح سواد
از نظر سطح سواد و دانش فنی نیز شاغلان بخش کشاورزی در وضعیت مطلوبی به سر نمی برند و توجه به این موضوع اجتناب ناپذیر است . بر اساس آمارهای موجود در سال 1345 میزان بی سوادان بخش کشاورزی 2/84% در سال 1355 ، 3/82% و در سال 1365 ، 6/70% گزارش شده است .
وضعیت فوق بیانگر وخامت سطح سواد و دانش فنی نیروی انسانی شاغل در بخش کشاورزی است . برای آنکه واقعیت فوق بهتر نمایان شود ، اشاره ای به ترکیب شاغلان دارای تحصیلات عالی به تفکیک بخش های مهم اقتصادی کشور می شود ، بر اساس اطلاعات موجود ، ترکیب شاغلان دارای تحصیلات عالی به تفکیک بخش های اقتصادی کشور بیانگر آن است که سهم شاغلان با تحصیلات در بخش کشاورزی از سال 1355 تا سال 1375 حدود 1% تقریبا روندی یکنواخت را طی کرده است ؛ در حالی که در سال 1375 در بخش های صنعت و خدمات سهم شاغلان دارای تحصیلات عالی به ترتیب 1/12% و 8/86% بوده است.
توزیع نسبی شاغلان دارای تحصیلات عالی در بخش های سه گا نه اقتصادی کشور در سالهای
1385-1365
بخش های اقتصادی 1355 1365 1370 1375
کشاورزی 1/1 1/1 8/0 1/1
صنعت 3/16 3/9 4/13 1/12
خدمات 6/82 5/89 8/85 8/86
جمع 100 100 100 100
ماخذ: سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال های 55 و 65 و 70 و 75
با همه مشکلاتی که شاغلان بخش کشاوزی از نظر درصد بسیار پایین تحصیلات عالی دارند ، آمار مراجعه کنندگان و جویندگان کار دارای تحصیلات عالی به مراکز کاریابی در سال 1373 نشلن می دهد که در بین مراجعه کنندگان 40 رشته دانشگاهی از نظر تعداد ، فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی بیشترین تعداد مراجعه کننده را دارند .
مقایسه واقعیت موجود یعنی پایین بودن سطح سواد شاغلان بخش کشاورزی با آمار مراجعه کنندگان به مراکز کاریابی در خصوص فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی ، علاوه بر مدیریت نابسامان و توزیع نیروی کار کشاورزی ضرورت ساماندهی این بخش از نظر کیفیت نیرو و استفاده از پتانسیل های موجود روشن می شود . در صورت عدم توجه به این امر و ادامه وضع حاضر به استناد نتایج مطالعات موجود، در بهترین حالت ، نرخ بیکاری نیروی کار متخصص قابل عرضه در

سال 1385 حدود 3/30%پیش بینی شده است ، که در صورت وقوع چنین امری علاوه بر وارد شدن خسارت جبران ناپذیر بر منابع انسانی کشور در آینده ، نگرانی معضلات اجتماعی و سیاسی مربوط به آن را نیز نباید نادیده گرفت ، در چنین شرایطی که یافتن راهکارهای لازم و شناسایی توان بالقوه موجود در بخش های مختلف اقتصادی کشور جهت جذب نیروی کار فعال و تحصیل کرده ضرورتی دو چندان می یابد .

اهمیت آموزش و تحقیقات علمی در توسعه کشاورزی


دنیای امروز نیازمند حرکتی تازه و نگاهی نو است . در فرآیند توسعه جوامع نه می توان آموزش را در عرصه های خاصی محدود کرد و نه توفیق صنعت را مستقل از شکوفا یی دانش پی گرفت . آنچه اهمیت دارد نگرش به فرصت ها از منظر و زاویه ای نو است تا از منابع مادی و معنوی موجود استفاده مسئولانه شود . وضعیت تحقیقاتی کشور ما تا رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد. یکی از شاخصه های مهم جایگاه تحقیقات در هر کشور، سهم آن از درآمد ناخالص ملی است که در کشور ما این سهم تا پایان برنامه سوم توسعه چیزی حدود 4/0-3/0% پیش بینی شده و این در حالی است که این رقم در کشوری نظیر سوئد 5% و در کره جنوبی 5/2% درآمد ناخالص ملی است ، شاخص دیگر در امر تحقیقات تعداد محققین هر کشور است با در نظر گرفتن چرب ترین آمارها از هر یک میلیون نفر حدود 500 محقق در سطح کشور داریم در صورتی که در کشورهای پیشرفته این تعداد 3 هزار نفر در یک میلیون نفر جمعیت است . از دلایل کاهش ارزی تحقیقات عدم اعتقاد و باور عمومی به مسئله تحقیقات و عدم توجیه فرهنگ عمومی جامعه به امر تحقیق است و مدارس ، دبیرستان ها ، دانشگاه ها و در سطح جامعه ، رسانه های گروهی باید تلاش کنند تا این مسئله را به وضوح در اذهان جامعه تقویت کنند که تولید تکنولوژی و پیشرفت ، نتیجه تحقیقات و تحقیقات، نتیجه سرمایه گذاری است . از عوامل دیگر نبودن دیدگاه تحقیقاتی در بین مسئولان جامعه می باشد . از آنجا که تحقیقات نمی تواند نتایج سریع و فوری داشته باشد و محققین نمی توانند به راحتی نتایج تحقیقات خود را در قالب تکنولوژی به جامعه عرضه کنند ، این برنامه مستلزم برنامه های کاری طویل المدت خواهد بود . از سوی دیگر سیستم اداری ما در امر تحقیقات پایه ریزی نشده است . سیستم اداری فعلی به جز با ایجاد سدهایی در مقابل تحقیقات کمکی به پیشبرد امر تحقیقات در این رابطه نمی کند که نتیجه آن عدم امکان جذب محققان خواهد بود. کمبود بودجه های تحقیقاتی ، مشکلات معیشتی محقق ، جذب مغزهای متفکر از سوی سایر کشورها و کمبود امکانات مالی ، احتمال جذب سرمایه های فکری ما را در خارج از کشور بیشتر می کند .
علوم و فن آوری از راه های مختلف نظیر نوآوری در ابزار و دستگاه ها ، افزایش کیفیت تولید ، ایجاد مهارت تغییر در سازمان ها و تشکیلات به رشد اقتصادی کمک می کند . رمز دستیابی به رشد اقتصادی پایدار ، مستلزم ادغام برنامه های علوم و فن آوری در توسعه برنامه های ملی است . امروزه تحقیقات و فن آوری به نوعی موازنه قدرت تبدیل شده و موجبات دستیابی به اهداف سیاسی ، جلوگیری از فرار مغز ها ، ورود به بازارها و عرصه همکاری های مشترک جهانی و استفاده از مزایای آن را فراهم می کند .
تحقیقات و پژوهش در کشورهای پیشرفته ، راه رسیدن به توسعه است و در کشورهای صنعتی و فرا صنعتی ، دیگر اعتبارات تحقیقات و پژوهش هزینه نیست ، بلکه سرمایه گذاری محسوب می شود .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید