بخشی از مقاله

نقش پيامبر در تمدن انسان
تمدن چيزي جز تشکيل هيأت اجتماعيه با معتقدات و مقررات حکومتي و آداب مربوطه نيست.

اينک به بررسي نکاتي در مورد تمدن مي پردازيم:
1- تمدن و اجتماع بشري از قديمي ترين مراحل خود زاييده مذهب و تحت تأثير شديد آن بوده است.
2- اداره هيأت اجتماعيه يا تمدن از يک طرف و مذهب از طرف ديگر پا به پاي هم پيش رفته اند.
3- توسعه، تمدن و هيأت اجتماعيه ناگزير احتياج به معتقدات مذهبي مشترک و متکامل دارد.
4- در سايه اشتراک در عقيده و توحيد در پرستش است که رفع دشمني و ايجاد ائتلاف و اتحاد در طريق تأسيس دولتي که تمام افراد بشر بتواند در سايه آن زيست کند امکان پذير مي باشد.
5- با ظهور دين مسيح عاملي که ميان ملتها دشمني و جدايي انداخته و سد بزرگي که مانع تأسيس دولت واحد جهاني

امير المؤمنين علي(عليه السلام) درباره پيامبران مي فرمايد:
«فبعث فيهم رسله ليستأدوهم ميثاق فطرته و يذکروهم منسي نعمته و يحتجوا عليهم بالتبليغ و يثيرولهم دفائن العقول ويردهم الآيات المقدره.»1
«پس خداوند، پيامبران خود را بين مردمان برانگيخت تا پيمان خدا را از آنها بخواهند و نعمت فراموش شده حق را يادآوري کنند و از راه تبليغ با آنان سخن گويند و خردهاي پنهان شده را برانگيزند و به کار اندازند و شانه هاي قدرت را به آنان بنمايانند.»

پس وظيفه پيامبران برانگيختن خردها و روشنگري انديشه هاست در پرتو پيوستگي عقول به مبدأ حکمت الهي و دريدن پرده هاي جهل و خرافه و گسستن زنجيرهاي بردگي و همين است رمز اوج فکري انسان و چرخش مولد خرد آدمي که موجب بروز دانشها و ايجاد تمدنها و اخلاقيات و فرهنگهاست.


اساس دعوت محمد(صلي الله عليه واله):
پيامبر اسلام براي بنيانگذاري يک جامعه جاويد و امت واحد به عنوان بزرگترين و مقدس ترين معمار کاخ اجتماع به پي افکني بناي برومند و استواري پرداخت که در سايه آن روشن ترين، اصيل ترين و جاويد ترين تمد نها به وجود آمد و بشر را از همه مزاياي يک تمدن عالي انساني که هرگز دستخوش توفان روزگار نخواهد گرديد، برخوردار ساخت و اساس چنين دعوت جاويد را برچنين مباني مقدس و عالي استوار کرد:
1. وحدت بشريت
عقيده وحدت بشريت يکي از کمکهاي بي مانندي است که پيامبر اسلام در راه تمدن بشر انجام داد و اين وحدت در حقيقت يکي از ثمرات طبيعي اعتقاد به يگانگي خداوند است که اساس تعليمات اسلامي است.
قرآن مجيد از بيان پروردگار چنين مي فرمايد: «شما مردمي يگانه ايد و من خداي يکتاي شمايم؛ پس از نافرماني من بپرهيزيد.»

وحدت بشريت يک امر عملي واقعي بود که با تمام شئونش در مراتب علمي و عملي وحي و رفتار پيامبر مورد عنايت قرار گرفت. بنابراين افراد بشر در هر کشوري زندگي کنند و با هرزباني سخن بگويند و هر رنگي که داشته باشند همه آنها يک خانواده شناخته شده اند چنانکه خداوند فرمود: «اي مردم از نافرماني خدايي که شما را از يک پدر آفريد، بپرهيزيد.»

زندگي بر اساس اين افکار قيافه جديدي به خود گرفت و نتيجه طبيعي، آن شد که بردگان سياه و شريف ترين مردان قريش در جامعه اسلامي در يک رتبه شناخته مي شدند و اين بزرگ ترين قدم اساسي بود که در راه ايجاد وحدت بشريت و پي ريزي اساسي ترين مراحل تمدن بشر برداشته شده است.

2. پيمان از زندگي انسان
ديگر گام بلندي که از سوي پيامبر به جهت تمدن بشر برداشته شده است انديشه بزرگي و شرافت انسان بود و آن نيز يکي از نتايج طبيعي اعتقاد به يگانگي مبدأ آفرينش است که پيامبر اسلام در تعليمات خود اهميت فراواني به آن مي داد و بر حسب گفته اش انسان اشرف آفريدگان خداست و جز خدا هيچکس شايسته پرستش او نيست.2

در دعوت حضرت محمد صلي الله عليه واله ، انسان به چنان پايگاهي از رفعت و عظمت رسيده که فرشتگان بر او سجده مي کنند.3 خورشيد وماه و ستارگان براي خدمتگذاري او آفريده شده اند و آنچه در آسمان و زمين است به فرمان خداوند مسخر انسان شده و او جانشين خدا در زمين است.4


3. خدمت گذاري بشر
براي تشکيل جامعه واحد و متمدن، بايستي همه افراد جامعه به يکديگر بپيوندند توانايان به ناتوانان خدمت کنند و همگي حلقه هاي کبير به هم پيوسته و گسست ناپذيري را تشکيل دهند و همين همگامي و حس همکاري است که تحت عنوان زکات يکي از بزرگ ترين فرامين اسلامي را تشکيل مي دهد و همه جا مرادف فريضه صلوه که رمز بقاء و رقاء روحي بشر است قرار مي گيرد و در اين صورت حلقه برادري ديني به وجود مي آيد.
«اگر توبه آوردند و نماز کردند و زکات دادند در اين دين برادران شمايند.»5

بشردوستي و مهرورزي در جان و طبيعت پيامبر جاي داشت. او نه تنها براي دردهاي مادي و نيازهاي دنيا يي مردم نگران بود، بلکه براي فسادهاي اخلاقي و انحرافهاي روحي بشري بيشتر نگران بود. تا آن جا که خداوند به او فرمود:
«شايد از غصه ايمان نياوردن آنان خود را هلاک کني.»

پيامبر مي فرمايند: «افراد مسلمان در دلسوزي و مهرباني با يکديگر مانند اندامهاي يک پيکرند که هرگاه عضوي به درد آيد ديگر عضوها نيز دردناک مي شوند.» و اين بهترين دستورالعمل حيات، مدلي براي ايجاد يک ملت زنده، بيدار، پيشرو و متمدن است.
از ديگر امور مهم که پيامبر در آن نقش داشتند مي توان به موارد زير اشاره نمود:

1- بنيانگذار کاخ اخلاق
2- پي ريزي حکومت جهاني
3- بسط و گسترش فرهنگ اسلامي
4- ايجاد کتابخانه هاي اسلامي و ...

بيان کردن سهم پيامبر در مدنيت انسان و موارد گوناگون به بحث گسترده اي نياز دارد و ما گوشه اي از خدمات اين انسان وارسته را بر روي کاغذ گنجانديم.

________________________________________
پي نوشت:

1. نهج البلاغه
2. افکار جاويد محمد(ص)
3. سوره بقره، 2- 34
4. سوره بقره، آل عمران، نساء
5. سوره توبه، آيه11



پيامبر و فرهنگسازي
تمدن چيزي جز تشکيل هيأت اجتماعيه با معتقدات و مقررات حکومتي و آداب مربوطه نيست.

اينک به بررسي نکاتي در مورد تمدن مي پردازيم:
1- تمدن و اجتماع بشري از قديمي ترين مراحل خود زاييده مذهب و تحت تأثير شديد آن بوده است.
2- اداره هيأت اجتماعيه يا تمدن از يک طرف و مذهب از طرف ديگر پا به پاي هم پيش رفته اند.
3- توسعه، تمدن و هيأت اجتماعيه ناگزير احتياج به معتقدات مذهبي مشترک و متکامل دارد.
4- در سايه اشتراک در عقيده و توحيد در پرستش است که رفع دشمني و ايجاد ائتلاف و اتحاد در طريق تأسيس دولتي که تمام افراد بشر بتواند در سايه آن زيست کند امکان پذير مي باشد.
5- با ظهور دين مسيح عاملي که ميان ملتها دشمني و جدايي انداخته و سد بزرگي که مانع تأسيس دولت واحد جهاني

امير المؤمنين علي(عليه السلام) درباره پيامبران مي فرمايد:
«فبعث فيهم رسله ليستأدوهم ميثاق فطرته و يذکروهم منسي نعمته و يحتجوا عليهم بالتبليغ و يثيرولهم دفائن العقول ويردهم الآيات المقدره.»
«پس خداوند، پيامبران خود را بين مردمان برانگيخت تا پيمان خدا را از آنها بخواهند و نعمت فراموش شده حق را يادآوري کنند و از راه تبليغ با آنان سخن گويند و خردهاي پنهان شده را برانگيزند و به کار اندازند و شانه هاي قدرت را به آنان بنمايانند.»

پس وظيفه پيامبران برانگيختن خردها و روشنگري انديشه هاست در پرتو پيوستگي عقول به مبدأ حکمت الهي و دريدن پرده هاي جهل و خرافه و گسستن زنجيرهاي بردگي و همين است رمز اوج فکري انسان و چرخش مولد خرد آدمي که موجب بروز دانشها و ايجاد تمدنها و اخلاقيات و فرهنگهاست.


اساس دعوت محمد(صلي الله عليه واله):
پيامبر اسلام براي بنيانگذاري يک جامعه جاويد و امت واحد به عنوان بزرگترين و مقدس ترين معمار کاخ اجتماع به پي افکني بناي برومند و استواري پرداخت که در سايه آن روشن ترين، اصيل ترين و جاويد ترين تمد نها به وجود آمد و بشر را از همه مزاياي يک تمدن عالي انساني که هرگز دستخوش توفان روزگار نخواهد گرديد، برخوردار ساخت و اساس چنين دعوت جاويد را برچنين مباني مقدس و عالي استوار کرد:
1. وحدت بشريت
عقيده وحدت بشريت يکي از کمکهاي بي مانندي است که پيامبر اسلام در راه تمدن بشر انجام داد و اين وحدت در حقيقت يکي از ثمرات طبيعي اعتقاد به يگانگي خداوند است که اساس تعليمات اسلامي است.
قرآن مجيد از بيان پروردگار چنين مي فرمايد: «شما مردمي يگانه ايد و من خداي يکتاي شمايم؛ پس از نافرماني من بپرهيزيد.»

وحدت بشريت يک امر عملي واقعي بود که با تمام شئونش در مراتب علمي و عملي وحي و رفتار پيامبر مورد عنايت قرار گرفت. بنابراين افراد بشر در هر کشوري زندگي کنند و با هرزباني سخن بگويند و هر رنگي که داشته باشند همه آنها يک خانواده شناخته شده اند چنانکه خداوند فرمود: «اي مردم از نافرماني خدايي که شما را از يک پدر آفريد، بپرهيزيد.»

زندگي بر اساس اين افکار قيافه جديدي به خود گرفت و نتيجه طبيعي، آن شد که بردگان سياه و شريف ترين مردان قريش در جامعه اسلامي در يک رتبه شناخته مي شدند و اين بزرگ ترين قدم اساسي بود که در راه ايجاد وحدت بشريت و پي ريزي اساسي ترين مراحل تمدن بشر برداشته شده است.

2. پيمان از زندگي انسان
ديگر گام بلندي که از سوي پيامبر به جهت تمدن بشر برداشته شده است انديشه بزرگي و شرافت انسان بود و آن نيز يکي از نتايج طبيعي اعتقاد به يگانگي مبدأ آفرينش است که پيامبر اسلام در تعليمات خود اهميت فراواني به آن مي داد و بر حسب گفته اش انسان اشرف آفريدگان خداست و جز خدا هيچکس شايسته پرستش او نيست.

در دعوت حضرت محمد صلي الله عليه واله ، انسان به چنان پايگاهي از رفعت و عظمت رسيده که فرشتگان بر او سجده مي کنند.3 خورشيد وماه و ستارگان براي خدمتگذاري او آفريده شده اند و آنچه در آسمان و زمين است به فرمان خداوند مسخر انسان شده و او جانشين خدا در زمين است.4

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید