بخشی از مقاله

وكالت دادگستري در فرانسه ، حرفه اي تحت حمايت و نظارت كانون وكلا


وكلاي دادگستري هر حوزه قضايي فرانسه درون نهادي صنفي گردهم آمده تا مقررات حاكم بر حرفه خود را، در چارچوب قوانين و آييننامههاي دولتي قابل اجرا تنظيم نموده و خود بر اجراي صحيح آن نظارت كرده و بهطور همبسته از حقوق صنفي خود در مقابل هرگونه تعرضي از خارج، بويژه از جانب مقامات دولتي، حمايت و دفاع نمايند. اين نهاد صنفي كانون وكلاي دادگستري نام دارد و داراي شخصيت حقوقي ميباشد كه نقش حامي حقوق و ناظر بر اجراي تعهدات دستهجمعي وكلاي عضو آن را داشته و بهعنوان سخنگوي رسمي اين صنف اقدام مينمايد.


انگيزه اصلي ايجاد كانون وكلا، حمايت از حقوق و مقام وكلاي دادگستري، چه به طور انفرادي و چه جمعي بودهاست. باتوجه به نقش مفيد و درعينحال حساس اين حرفه در جامعهاي كه عدالت و آزاديهاي فردي و اجتماعي را سرلوحه خود قرارداده است، اهميت نقش كانون وكلا دراين كشور به خوبي نمايان ميشود. بيجهت نيست كه هركجا آزاديهاي فردي و اجتماعي از سوي مقامات حاكم محدود يا لغو شدهاست، فعاليت و حتي موجوديت كانون وكلا زير سؤال رفته تا فعاليت وكلاي دادگستري تحت نظر و كنترل اين مقامات درآيد. بنابراين ميتوان بدون اغراق بيان داشت كه ميزان حمايت كانون وكلا از اعضاي خود نشان دهنده مؤثر بودن نقش وكلاي دادگستري در يك جامعه و همچنين حدودي كه درآن براي آزادي و عدالت تعيين شدهاست ميباشد.


درفرانسه، از زمان انقلاب 1789 تاكنون، كانونهاي وكلا مراحل كموبيش دشواري را پشتسر گذاشته و امروزه جايگاه خود را در چارچوب نظامي دمكراتيك و جامعهاي آزاد تثبيت كردهاند. انگيزه اصلي كانونهاي وكلا حفظ اين جايگاه است، كه اين مستلزم حمايت از شأن و اعتبار اين حرفه بهطور كلي و از اعضاي خود بهصورت انفرادي ميباشد.
هرگاه مقامات دولتي يا اداري، و حتي تقنيني، درصدد آن برميآيند كه تدابيري جهت محدودساختن حقوق شهروندان در زمينه دادخواهي و دادرسي- از قبيل محدودكردن حق دفاع براي عاملان جرايمي خاص يا تعرض به اصل برائت- اتخاذ نمايند، كانونهاي وكلا شديداً اعتراض كرده و براي مبارزه با چنين طرحهايي به طرق قانوني وارد صحنه ميشوند.
كانون وكلا نسبت به رفتار نيروهاي انتظامي و پليس هنگام دستگيري و بازداشت مجرمان حتمي يا احتمالي بسيار حساس است و درصورت اعتراض وكلاي متهمان به نحوه اقدام پليس دراين مواقع از وكلا كاملاً حمايت ميكند.


از سويي ديگر، كانون وكلا در فرانسه از اعضاي خود در مقابل هرگونه فشار يا تهديدي از سوي مقامات يا طرفهاي دعوي بهطور قاطعانه حمايت ميكند. قاطعيت اين حمايت به حدي است كه ميتوان، از نظر كانون، صحبت از نوعي مصونيت براي وكيل دادگستري هنگام انجام وظايفش درجهت دفاع از موكلش به ميان آورد.


اما حمايت از حرفه وكالت، مستلزم آن است كه افرادي كه اين حرفه را پيش ميگيرند، به نوبه خود، در چارچوب قوانين و مقررات عمل كرده و با كردار خود شأن اين حرفه و جايگاه آن را در جامعه حفظ نمايند. پس جنبه مهم يدگر فعاليت كانون وكلا نظارت بر نحوه عمل وكلاي عضو آن است.


دوجنبه حمايت و نظارت در فعاليتهاي كانون وكلاي فرانسه نمايان است و تا حد زيادي هم با يكديگر توأم ميباشد زيرا انگيزه اين نظارت، حمايت مؤثر از صنف و از اعضاي آن ميباشد.
در اين راستا، فعاليت نظارتي كانون وكلا در فرانسه را ميتوان پيرامون دو محور اصلي قرارداد: نخست در هنگام ورود به صنف، از طريق صدور پروانه وكالت، براي حفظ كيفيت و كارآيي شغل وكالت و سپس در مدت انجام حرفه، با نظارت انتظامي، براي حفظ شأن و اعتبار شغل.
قبل از بررسي فعاليتها و نحوه عمل كانون وكلا در فرانسه، لازم ميدانيم در ابتدا تشكيلات و سازماندهي آن را به اختصار شرح دهيم.
1ـ سازماندهي كانون وكلا در فرانسه
درحوزه صلاحيت هر دادگاه استينافي در فرانسه يك كانون وكلا تشكيل شدهاست. هركانون يك انجمن صنفي است كه از شخصيت حقوقي مجزايي برخوردار بوده و در حوزه قضايي خود به طور كاملاً مستقل عمل ميكند.


در پشت پرده اين برابري حقوقي، كانونها در فرانسه داراي اهميت متفاوتي هستند زيرا در بعضي مناطق تعداد اعضاي آنها از پنجاه نفر تجاوز نكرده و در مناطقي ديگر، نظير اطراف شهرهاي بزرگ، تعداد اعضا به چندين هزار ميرسد. بنابراين، اگرچه ساختار داخلي كانونها مشابه يكديگر است اما عملكرد آنها دريك سطح نيست. كانون وكلاي پاريس كه ازنظر كميت مهمترين آنها ميباشد داراي نزديك 15000 عضو است. طبيعي است كه با داشتن چنين حجمي، كانون پاريس داراي تشكيلات مفصلتري بوده و از اين نظر به عنوان مهمترين كانون وكلاي فرانسه به حساب ميآيد.


هركانوني توسط هيأت مديرهاي كه عنوان «شوراي نظام» (Conseil de I\'Order) را دارد اداره ميشود. اين شورا دراين امر از حمايت قانون برخوردار بوده وظايفش نيز از قانون ناشي ميگردد. شوراي نظام يا هيأت مديزه كانون از سوي وكلاي عضو كانون مربوطه انتخاب ميشود. تعداد اعضاي آن درهر كانوني متفاوت سات. براي مثال، در كانون وكلاي پاريس، هيأت مديره از 36عضو تشكيل ميگردد. اعضاي شوراي نظام يا هيأت مديريت براي مدت سه سال توسط وكلاي عضو كانون انتخاب ميشوند و هر سال كرسي 3/1 از آنان به رأيگيري گذاشته ميشود.


هيأت مديره كانون رييسي را براي خود انتخاب ميكند كه در مقام رياست كانون انجام وظيفه ميكند. رييس كانون را اصطلاحاً در فرانسه «چوب بدست» (Batonnier) مينامند. اين لقب به ياد اسطوره نيكلاي مقدس (Saint Nicholas) معروف به حامي وكلا ميباشد كه هميشه چوبي را به عنوان عصا دردست داشته و با عصايش از مريدان خود حمايت ميكردهاست. رييس كانون براي يك دوره دوساله انتخاب ميشود. در آغاز سال دوم مديريت او و همزمان با انتخاب ثلثي از اعضاي هيأت مديره، يك نفر به عنوان قائممقام وي انتخاب ميشود كه سال بعد، هنگام خاتمه رياست او، اين شخص جانشين او شده و رياست كانون را به عهده ميگيرد.


رييس كانون همه اختيارات لازم براي نمايندگي هيأت مديره و كانون را داراست و به اين عنوان مخاطب مقامات دولتي و اداري و اشخاص ثالث است. د ركانونهايي كه تعداد اعضايشان زياد است، رييس كانون براي اداره بهتر امور، اقدام به تشكيل كميسونهاي تخصصي مختلفي در داخل هيأت مديره ميكند و هرسال اعضاي هر كميسيوني را معين ميكند. اين كميسيونها معمولاًجنبه اجرايي يا فني و حتي مشورتي دارند اما ميتوانند، درصورت تفويص اختيارات از سوي رييس كانون، قدت تصميمگيري نيز داشتهباشند.
از وظايف مهم هيأت مديره كانون وكلا تضمين آموزش تخصصي وكلا در هر سطح، به وسيله برگزاري كنفرانسها يا سمينارهاي متعدد درباره موضوعات متفاوت و بويژه آموزش حرفهاي متقاضيان پروانه وكالت است. وظيفه مهم ديگر نيز تنظيم و تكميل و نظارت دايم بر اجراي آيين وظايف صنفي وكلاي عضو آن است. اين دو فعاليت اساسي كانون وكلا به ترتيب موضوع فصول بعدي است.


2ـ نظارت كانون وكلا بر آموزش حرفه، به منظور حفظ كيفيت و كارآيي شغل وكالت
آموزش و تربيت حرفهاي وكلاي دادگستري به عهده كانون وكلا است. هركانوني در فرانسه بدين منظور مراكز آموزشي تحت عنوان «مركز آموزشي حرفهاي وكلاي دادگستري» داير كردهاست تا اين آموزش را براي داوطلبان حرفه وكالت در حوزه خود تضمين نمايد. اين مراكز آموزشي تحت نظر كانون مربوطه اداره شده و برنامه آموزشي آنها توسط آن كانون تنظيم و تدريس ميگردد.


الف) شرايط مقرر براي ورود به مركز آموزشي حرفهاي وكلاي دادگستري
قانون شرايط كلي را براي ورود به اين مراكز آموزشي تعيين كردهاست. اين شايد تنها مرحله آموزش حرفهاي وكلا است كه از انحصار كانون خارج ميباشد. طبق قانون، داوطلبان ورود به اين مراكز بايد داراي درجه فوقليسانس حقوق يا معادل آن بوده و قاعدتاً دوره آمادگي يكساله را در مؤسسات مطالعات قضايي وابسته به دانشكدههاي حقوق گذرانده و نهايتاًامتحانات وروديه به مركز آموزشي حرفهاي وكلا را با موفقيت پشتسر گذارد. پس از تصويب قانون 1990، كساني كه داراي درجه دكتراي حقوق هستند از گذراندن دوره آمادگي و دادن امتحان وروديه معاف بوده و ميتوانند مستقيماً درمراكز آموزشي براي گذراندن دوره آموزش حرفهاي ثبتنام كنند.


از شرايط ديگر قانوني اين است كه داوطلب حرفه وكالت در فرانسه بايد تبعه فرانسه يا يكي از كشورهاي اتحاديه اروپا باشد. البته اين شرط در عمل قاطعيت نداشته و موارد استثنايي، حتي در خود مفاد قانون، پيشبيني شدهاست (مثلاً اتباع ديگر كشورهايي كه بطور متقابل چنين مزايايي را براي اتباع فرانسه پيشبيني ميكنند).
براي ورود به مركز آموزشي كانون، داوطلب بايد گواهي عدم سوءپيشينه خود را ارايه دهد. طبيعي است كه كسي كه اشتياق و تمايل به دفاع از حقوق سايرين را دارد، نبايد خود قبلاً حق كسي را ضايع يا قواعد اجتماعي را بهطور جدي نقض كردهباشد.


داوطلبي كه همه شرايط فوقالذكر را داشتهباشد وارد مركز آموزشي كانون شده و زيرنظر كانون، به عنوان «شاگرد وكالت» در اين مركز به قصد كسب پروانه وكالت آموزش ميبيند.
ب) دوره آموزش حرفهاي وكلاي دادگستري زيرنظر كانون


اين دوره شامل دروس، كنفرانسها و تمرينهاي عملي در زمينههاي متعدد رشته حقوق و حرفه وكالت ميباشد. نكته قابل توجه اين است كه طي اين دوره، جنبههاي عملي، فني و تخصصي به شاگردان وكالت آموخته ميشود. با توجه به شرايط لازم براي ورود به اين دوره، تصور ميشود «شاگردان» از معلومات حقوقي پايه برخوردارند و رشته حقوق را به طور نظري در دانشكده آموختهاند. لذا بايد دراين مرحله فقط بر جنبه عملي تأكيد كرد و آنان را براي اجراي حرفه آينده خود تربيت كرد.


در آغاز اين دوره، شاگردان وكالت در مقابل رياست دادگاه استيناف حوزه قضايي مربوطه و رياست كانون وكلاي مربوطه به طور دستجمعي سوگند ياد ميكنند كه وظايف خويش را با حسن نيت انجام داده و هيچ اسراري كه در طول اين دوره، هنگام مطالعه پروندهاي از آن باخبر ميشوند را جايي افشا ننمايند.

شاگردان وكالت در گروههاي متفاوتي براساس درجه تحصيلات، تخصص درسي، سن يا سابقه شغلي تقسيم ميشوند. براي هر گروهي زمانهاي خاصي براي آموزش تعيين ميگردد. كلاسها و كنفرانسها عمدتاً توسط وكلاي دادگستري يا قضات برگزار ميشود. در كلاسها نحوه تشكيل و مديريت پرونده، طرز برخورد با موكل از ابتدا تا پايان پرونده، طريقه تنظيم لايحه و ارايه استدلالات و كلاً و هرچه كه به پيگيري يك پرونده مربوط ميشود تدريس ميشود و شاگردان وكالت بايد اين آموختهها را در تمرينهاي متعدد آن هم در زمينههاي گوناگون (مدني، تجاري، كار، كيفري، اداري و …) به اجرا درآورند. موضوع بعضي كلاسها آموزش حرفهاي فني است، نظير طرز صحبت و بيان در حضور جمع و نحوه دفاع در دادگاه و درحضور قاضي. «شاگردان» براي تمرين اين قبيل دروس در دادگاه حضور يافته و در مقابل قاضي محاكمهاي را صحنهسازي كرده و در دعوايي فرضي از پروندهاي كه قبلاً روي آن كاركردهاند دفاع ميكنند. كنفرانسها درباره موضوعات مختلف و بااهميت متفاوت برگزارميشوند و اصولاً سعي دارند، بهغيراز آشنايي حضار با موضوعات كلي نظير وظايف صنفي يا مقررات اروپايي، تحولات اخير حقوقي را براي آنان تشريح و نقد كنند.


شاگردان وكالت در اين دوره آموزشي حداقل دو ماه نزد محاكم قضايي معين يا نزد وكيلي كارآموزي ميكنند و در پايان اين كارآموزي بايد گزارشي از كارهاي انجام داده و تجربه كسب كرده ارايه دهند. «شاگرداني» كه داراي درجه دكتري ميباشند از كارآموزي معاف هستند.
اين دوره آموزشي به طور فشرده حدوداً پنجماه، به اضافه دو ماه كارآموزي، طول ميكشد اما در مجموع درطول يك سال سپري ميشود. درپايان اين دوره، داوطلبان امتحاناتي براي دريافت «گواهي قابليت براي حرفة وكالت دادگستري»، كه معادل پروانه وكالت است، را ميگذرانند. اين امتحانات براي آموزش ديده جنبه عملي دشاته و شامل تمرينهاي كتبي و شفاهي ميباشد.


پ) صدور پروانه وكالت و اداي سوگند وكالت دادگستري
شاگردان وكالتي كه با موفقيت امتحانات مركز آموزشي حرفهاي وكلا را ميگذرانند، از كانون وكلا «گواهي قابليت براي حرفة وكالت دادگستري» را دريافت مينمايند. بعضي اشخاص به لحاظ شغل قبليشان، استثنائاً از دريافت گواهي مزبور براي ورود به حرفه وكالت دادگستري معاف هستند. از قبيل قضات سابق، اساتيد دانشگاه و آووئهها (Avoues) نزد دادگاه استيناف.


برخلاف ايران، اخذ گواهي قابليت يا به عبارت ديگر پروانه وكالت در فرانسه به معناي ورود به صنف وكلاي دادگستري نيست. دارنده پروانه ميبايد سپس در دفتر وكالتي يا نزد وكيلي كار پيداكرده و نسخهاي از قرارداد كار خود و مشخصات كارفرما را به كانون جهت تأييد ارايه دهد. پس از تأييد اشتغال توسط كانون، تاريخي براي اداي سوگند تعيين ميشود و متقاضي در روز مقرر در دادگاه استيناف مربوطه حضور يافته و درمقابل رياست دادگاه و رياست كانون وكلايي كه عضو آن ميشوند بهطور انفرادي سوگند ياد ميكنند.
متن سوگند وكلاي دادگستري در فرانسه به شرح زير است: «من به عنوان وكيل دادگستري سوگند ياد ميكنم كه حرفه خود را براساس متانت، وجدان، استقلال، درستكاري و انسانيت انجام دهم». متن اين سوگند تعدادي از اصول مهم حرفه وكالت در فرانسه را يادآور ميشود.
شخص قسم خورده از اين پس حرفه وكالت دادگستري را رسماً پذيرفته، اما ازنظر كانون به عنوان وكيل كارآموز مشغول بهكار ميشود.

ث) كارآموزي وكالت دادگستري در فرانسه
دراينجا نبايد دوره كارآموزي در فرانسه را با كارآموزي وكالت در ايران تشبيه كرد زيرا اين دوره براي وكيل فرانسوي پس از دريافت پروانه وكالت آغاز ميشود و نه قبل از آن و براي دريافت آن. درنتيجه، تفاوت اساسي كه بايد بدان اشاره كرد اين است كه وكيل كارآموز در فرانسه درمقام وكيل عمل ميكند و داراي تقريباً تمامي اختيارات و وظايف يك وكيل ميباشد، درحالي كه در ايران چنين نيست.


از آنجا كه حرفه وكالت دادگستري مسؤوليت شخصي و اجتماعي زيادي را دربردارد، اعتقاد براين است كه وكيل بايد در ابتدا نزد وكيل يا وكلاي باتجربهاي آغاز بهكار كند و مدتي زيرنظر آنان شاغل باشد تا تجربه كسب كند. بدين لحاظ و به منظور حمايت از منافع موكلان، قانون وكلايي كه جديداًوارد حرفه شدهاند را به مدت دو سال از داشتن دفتر شخصي منع كردهاست و كانون وكلا را مأمور نظارت براين ممنوعيت كردهاست. بنابراين منظور در اينجا از وكيل كارآموز وكيلي است كه اين دوره دوساله، اشتغال اجباري نزد وكيل باتجربهاي را طي ميكند. لازم به ذكر است كه عنوان كارآموز براي وكيل فرانسوي فقط در روابطش با كانون و همكاران خود مطرح است؛ براي اشخاص ثالث و بويژه موكل خود، او به عنوان وكيل دادگستري عمل ميكند و نيازي به شرح وضعيت خود در مقابل كانون را ندارد. به همين دليل روي كارت ويزيت خود عنوان وكيل دادگستري را قيد ميكند.


معذالك، در اين مدت دوساله كارآموزي، وكيل تازهكار موظف است در تعداد معيني كلاس آموزش حرفهاي و تخصصي يا كنفرانسها حضوريابد. هدف از اين آموزش تكميلي، تقويت معلومات حقوقي وكلاي كارآموز است.


پس از اين دوره دوساله، وكيل كارآموز گزارشي از وكيل سرپرست خود درباره فعاليتش طي دوره كارآموزي را به كانون وكلا ارايه داده و از كانون درخواست صدور گواهي پايان دوره كارآموزي را مينمايد. شايان ذكر است كه دوره كارآموزي از لحاظ مالياتي و همچنين مخارج كانون مزاياي زيادي دارد، لذا درگذشته بسياري از وكلا سعي داشتند اين دوره را تاحد امكان، يعني تا سه يا حتي پنج سال به درازا كشانند، تا اينكه چندسال پيش كانون مدت اين دوره را به دوسال محدود ساخت.
پس از آن، وكلايي كه مايل باشند ميتوانند به تنهايي يا بايك يا چند تن از همكاران دفتر وكالتي را دايركرده و به طور مستقل فعاليت خود را ادامه دهند.
ح) اعطاي درجه تخصص به وكلا


پس از اصلاح 1990 و پيرو بخشنامه مورخ 8 ماه ژوئن 1993 ميلادي، وكلاي دادگستري در فرانسه ميتوانند دربعضي زمينههاي حقوقي يا قضايي درجه تخصص دريافت نمايند. اين درجة صرفاً افتخاري، براي وكلايي درنظر گرفته ميشود كه در انجام حرفه خود در زمينه خاصي تجربه و يا سهرتي كسب كردهاند. كانون وكلا، پس از ارزيابي و تأييد تجربه و صلاحيت متقاضيان، امتحاناتي برگزار ميكند و درصورت موفقيت شركتكننده، به او درجه افتخاري متخصص در رشته موردنظر را اعطا ميكند. به عنوان مثال، بعضي رشتههاي تخصصي عبارتند از : حقوق كيفري، حقوق عمومي، حقوق تجاري، حقوق شركتهاي تجاري، حقوق مالياتي، حقوق كار، حقوق روابط بينالمللي، يا حقوق محيط زيست و حقوق املاك و مستغلات.
1ـ نظارت انتظامي كانون براجراي حرفه وكالت، به منظور حفظ شأن و اعتبار شغل

 

كانونهاي وكلا در فرانسه بر عملكرد اعضاي خود و رعايت مقررات حاكم بر شغل آنان نظارت ميكنند و بدين منظور، درمواقع بروز تخلف، به صورت محكمه انتظامي وكلا عمل ميكند.
هركانوني از تشكيلات انتظامي برخورداربوده و هر ساله هيأت مديره كانون اعضاي اصلي و عليالبدل آن را انتخاب و از ميان آنان رئيسي تعيين مينمايد و اسامي آنان را در بولتن كانون منتشر ميكند.
هركانوني داراي چند تشكل انتظامي بوده كه تعداد آنها نسبت به اهميت
كمّي كانون متفاوت است. هريك از اين تشكلها تحت رياست يكي از رؤساي سابق كانون كه عضو فعلي هيأت مديره باشد اداره ميشود كه اين بيانگر اهميتي است كه براي اينگونه فعاليتهاي كانون قائل شدهاند. رييس هر تشكل انتظامي بويژه بر رعايت آيين دادرسي و ابلاغ تصميمهاي محكمه نظارت ميكند.
رئيس كانون، پروندههاي مطروحه را ميان تشكلهاي انتظامي –براساس معياري كه خاص هر كانوني است- توزيع ميكند. درصورتي كه محكمه هنگام بررسي پروندهاي به دليل بغرنجي يا اهميت قضيه صلاح بداند، ميتواند آن را به تشكل انتظامي عامي (formation pleniaire) كه از اعضاي كليه تشكلهاي انتظامي تشكيل ميشود، ارجاع دهد.
مراحل دادخواهي و دادرسي مقابل محاكم انتظامي كانون وكلا در فرانسه به ترتيب ذيل است.
الف) تحقيقات درخصوص تخلفات صنفي


رئيس كانون پيرو درخواست دادستان كل يا شكايت هرشخصي كه ذينفع باشد، و يا با ابتكار عمل خود اقدام به تحقيق درباره عملكرد و رفتار وكيل مينمايد. او در عمل اين تحقيق را به يكي از اعضاي شوراي نظام يا هيأت مديره واگذاركرده و او را مأمور ميكند تا گزارشي دراين باره ظرف مدت معيني به وي ارايه دهد.
رئيس كانون، پس از مطالعه گزارش تحقيق، ميتواند بنابه تشخيص خود پرونده را بايگاني كرده و به قضيه خاتمه دهد يا اينكه آن را به شوراي نظام جهت رسيدگي ارجاع دهد. دبيرخانه رئيس كانون شاكي پرونده –اعم از شخصي يا دادستاني- و همچنين وكيل مورد تحقيق را از تصميم خود مطلع ميسازد.
درصورتيكه رياست كانون تشخيص دهد علايمي درجهت تخلف وكيل مورد تحقيق وجوددارد پرونده را به محاكم انتظامي ارجاع ميدهد و سپس مرحله بازرسي انتظامي آغاز ميشود.
ب) بازرسي انتظامي


بهغيراز مواردي كه از سوي رئيس كانون ارجاع ميشود، شوراي نظام كانون ميتواند به درخواست دادستان كل و يا حتي با ابتكار عمل خود اقدام به بازرسي انتظامي كند. دراين مرحله، رئيس كانون تشكل انتظامي كه مأمور رسيدگي به پرونده ميشود را تعيين مينمايد. شوراي نظام، بازرسي را به يك يا چندنفر از اعضاي محكمه انتظامي تعيين شده – و گاهي هم به تشكلهاي ديگر- محول كرده و يكي از آنان را مأمور تهيه گزارشي در اين باره ميكند.


به محض ارجاع پرونده به تشكل انتظامي، تصميم كانون دال بر پيگيري قضيه به وكيل مربوطه به وسيله نامه سفارشي ابلاغ ميشود و دراين نامه موضوع شكايت و گزارشي خلاصه و دقيق از اتهامات وارده درج ميگردد. طبق قانون، بايد در اين نامه الزاماً قيدشود كه وكيل متهم ميتواند از خدمات وكيل ديگري در دفاع از خويش استفاده نمايد.
وكيل مورد اتهام يا وكيل او ميتوانند از ابتدا پرونده را مطالعه نمايند. درصورت ارجاع پرونده از سوي رئيس كانون، گزارش تحقيق اوليه نيز در پرونده خواهدبود. رونوشت هرمدرك و سندي، درصورت درخواست وكيل، دراختيار وي قرار ميگيرد.


بازرسي انتظامي در غالب جلسات استماع و به صورت متعارض (contradictoire) انجام ميگيرد، يعني كه طرفهاي اختلاف استدلالهاي خود را در مقابل تشكل انتظامي ارايه و از موضع خود دفاع ميكنند. تشكل انتظامي ميتواند به تشخيص خود يا به درخواست شاكي يا وكيل متهم، هرشخص ثالثي را به جلسه دعوت كرده و بيانات يا شهادت وي را در تصميمگيري خود مدنظر قراردهد. دادگاه انتظامي ميتواند حتي اشخاص ثالث را با وكيل مورد بحث روبهرو كند. ازهمه جلسات استماع، صورتجلسهاي تنظيم ميشود و به امضاي اشخاص حاضر ميرسد.
گزارشگر محكمه گزارشي تهيه كرده و همراه با كليه مدارك و اسناد لازمه، آن را به رئيس كانون و رئيس محكمه انتظامي ارائه ميدهد. درصورتيكه اعتقاد وي بروجود تخلف از جانب وكيل باشد، بايد در گزارش خود تخلف صنفي موردنظر و همچنين اساس قانوني آن را به طور دقيق ذكرنمايد.


بنابه تشخيص رئيس كانون يا رئيس تشكل انتظامي، پرونده مطروحه يا بايگاني شده و تعقيب انتظامي عليه وكيل خاتمه يافته، يا اينكه پرونده براي رسيدگي به محكمه انتظامي ارجاع ميشود.
پ) روند دادرسي در مقابل تشكل انتظامي كانون
دراين مرحله، وكيل مورد تعقيب به محكمه انتظامي كانون رسماً احضار ميشود. اين احضاريه بايد حداقل هشت روز قبل از تاريخ جلسه محكمه به وكيل مربوطه ابلاغ شود و بايد الزاماً موارد اتهام وارده و اساس قانوني هريك از آنها به طور دقيق ذكر شدهباشد. ضمناً حق او براي استفاده از همكاري وكيل ديگري به منظور دفاع از خويش بايد يادآوري شود. ديگر اينكه دراين احضاريه بايد قيدشود كه وكيل مربوطه يا وكيل او ميتوانند هرزماناز محتواي گزارش بازرسي اطلاع يافته و نسخهاي از آن در اختيارشان قرارگيرد.
وكيل احضارشده يا وكيل مدافع او در جلسه محكمه در تاريخ مقرر حاضر ميشود. درصورتي كه گزارشگر بازرسي انتظامي از اعضاي محكمه باشد، درهيأت دادرسان محكمه نخواهدبود و عضو عليالبدل جانشين وي ميشود. درمقررات صنفي كانون پاريس آمدهاست كه چنانچه تعداد اعضاي تشكل انتظامي از نه نفر تجاوز كند،همه آنان در شور شركت كرده و اظهارنظر ميكنند وليكن فقط نه نفر آنان كه از قبل تعيين شدهاند در رأيگيري شركت ميكنند.


به منظور حفظ اسرار شغلي و احترام اعضاي كانون و همچنين براي حفظ منافع اشخاص ثالث، جلسات محكمه كانون علني نيست، مگر درصورت درخواست كتبي وكيل مورد محاكمه. وكيل اخيرالذكر يا وكيل مدافع او با لباس وكالت در جلسه حضور مييابد، مگراينكه پروانه وكالت متهم توسط كانون معلق شدهباشد.
درآغاز جلسه، رئيس محكمه انتظامي از گزارشگر درخواست مينمايد گزارش خود را قرائت كند. سپس رو به وكيل كرده و از وي سؤالات لازم براي كشف حقايق ميكند. پس از شنيدن پاسخ، از وكيل مورد محاكمه يا وكيل او ميخواهد دفاعيات خود را شفاهاً ارائه دهد. پس از اين، محكمه ختم جلسه را اعلام ميكند، به طوري كه هميشه وكيل مورد محاكمه حرف آخر را زدهباشد. محكمه ميتواند، در مواقعي كه تشخيص ميدهد قضيه كاملاً روشن نيست، وقت جلسه ديگري براي استماع شهادت شهود تعيين كند.


در پايان جلسه، اعضاي تشكل انتظامي گردهم آمده و شور ميكنند. بحث آنان پشت دربهاي بسته و به صورت محرمانه انجام ميشود. گزارشگر بازرسي انتظامي در بحثها شركت كرده ولي حق رأي ندارد. تصميم محكمه در زمينه انتظامي كتباً به اطلاع وكيل مربوطه و دادستان كل ميرسد. شاكي، درصورتي كه شخص ثالثي باشد، هنگام قطعيت حكم صادره از آن باخبر خواهدشد.
ح) مجازاتهاي انتظامي اعمال شده توسط كانون


مجازاتهاي انتظامي كه كانون ميتواند درمورد وكلاي عضو اعمال كند معمولاً عبارتنداز : تعليق موقت پروانه وكالت، ممنوعيت موقت از انجام حرفه و لغو دايمي پروانه.
كانون ميتواند به تشخيص خود، يا به درخواست دادستان كل، وكيلي كه مورد تعقيب كيفري يا انتظامي قرارگرفته را از ادامه انجام حرفه وكالت به طور موقت معلق سازد (Suspension provisorie). اين اقدام كه در ماده 23 قانون پيشبيني شدهاست در اصل به منظور تنبيه وكيل نيست، به خصوص اينكه شخص مورد تعقيب قضايي تا صدور حكم محكوميت احتمالي از اصل برائت بهره ميبرد. تعليق موقت وكيل تدبيري در جهت حمايت از منافع اشخاص ثالث بوده و صرفاً جنبه تأميني دارد. وضعيت تعليق به محض خاتمه دعواي كيفري يا انتظامي يا هرزمان كه كانون صلاح بداند پايان مييابد.


تفاوت وضعيت ميان تعلق پروانه وكالت و ممنوعيت موقت اشتغال (Interdiction temporaire) اين است كه مجازات اخير نه در هر شرايطي بنا به تشخيص كانون، بلكه تنها در پايان دادرسي از سوي تشكل انتظامي كانون قابل اعمال است. در صورتيكه محكمه انتظامي كه بر صحت تخلف وكيل رأي صدر نمايد، ميتواند وي را موقتاًاز ادامه وكالت منع كند. حكم انتظامي مدت ممنوعيت اشتغال وكيل متخلف را تعيين ميكند.


وكلايي كه مشمول تصميم انتظامي دال بر تعليق پروانه يا ممنوعيت موقت ميشوند، بايد پروندههايي را كه به عهده دارند براي مدت تعليق يا ممنوعيت به وكيل يا وكلاي ديگري واگذار نمايند تا منافع موكلانشان به مخاطره نيافتد.


شديدترين مجازاتي كه تشكل انتظامي كانون ميتواند در پايان مرحله دادرسي انتظامي عليه وكيل دادگستري حكم دهد لغو پروانه او و به اصطلاح «خط خوردگي» (Radiation) نام او از اسامي عضو كانون ميباشد. درنتيجه چنين حكمي تمامي اختيارات وكيل محكوم در پروندههاي محوله از او سلب ميشود و او ديگر نميتواند شغل وكالت را ادامه دهد. طبيعي است كه مجازات چنين سنگيني در ازاي تخلفات سنگين اعمال ميشود.


چنانكه گفتهشد، هدف از اعمال مجازاتهاي انتظامي توسط كانون رعايت بيشتر قوانين و مقررات انتظامي از سوي وكلا است زيرا رفتار درست و قانونمند آنان ضامن اعتبار و شأن اين حرفه درنزد افراد جامعه ميباشد. بنابه گفته فيودور داستايفسكي نويسنده مشهور روسي، براي اينكه ديگران به ما احترام بگذارند بايد اول خودمان براي خود احترام قايل باشيم. احترام به خود و به صنف خود براي وكيل دادگستري، مستلزم رعايت مقررات شغلي خود است. البته اين در صورتي است كه مقررات شغلي نيز درجهت ارتقا يا حفظ جايگاه والاي حرفه وكالت در جامعه گام بردارد، يعني اينكه ضمن تأمين منافع مشروع موكلان، از حقوق وكلاي دادگستري در حين انجام حرفة بسيار حساسشان از نقطه نظر اجتماعي،حمايت كرده و استقلال و آزادي عمل آنها را به منظور حسن انجام مأموريتشان محترم شمارند. نویسنده : دكتر نادر ذوالعين

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید