بخشی از مقاله

ويژگيهاي سوره حمد

1- اين سوره اساسا با سوره هاي ديگر قرآن از نظر لحن و آهنگ فرق روشني دارد زيرا در اين سوره خداوند طرز مناجات و سخن گفتن با او را به بندگانش آموخته است آغاز اين سوره با حمد و ستايش پروردگار شروع و با ابراز ايمان به مبدا و معاد (خداشناسي و ايمان به رستاخيز) ادامه و با تقاضاها و نيازهاي بندگان پايان مي گيرد.


2- سوره حمد، اساس قرآن است، در حديثي از پيامبر اکرم (ص) مي خوانيم که((الحمد ام القرآن)) و اين به هنگامي بود که ((جابربن عبداله انصاري)) خدمت پيامبر اکرم (ص) رسيد، پيامبر (ص) به او فرمود: ((آيا برترين سوره اي را که خدا در کتابش نازل کرده به تو تعليم کنم)) جابر عرض کرد آري پدر و مادرم به فدايت باد، به من تعليم کن، پيامبر (ص) سوره حمد که ام الکتاب است به او آموخت. سپس اضافه فرمود: ((اين سوره شفاي هر دردي است مگر مرگ)). ((ام)) به معني اساس و ريشه است. شايد به همين دليل ((ابن عباس) مفسر معروف مي گويد: ((هر چيزي اساس و شالوده اي دارد و اساس و زيربناي قرآن، سوره حمد است)).


3- در آيات قرآن سوره حمد به عنوان يک موهبت بزرگ به پيامبر (ص) معرفي شده، و در برابر کل قرآن قرار گرفته است، آنجا که مي فرمايد: ((ما به تو که سوره حمد که هفت آيه است و دوبار نازل شده داديم همچنين قرآن بزرگ بخشيديم)).
2) محتواي سوره حمد:


از يک نظر اين سوره به دو بخش تقسيم مي شود، بخشي از خمد و ثناي خدا سخن مي گويد و بخشي از نيازهاي بنده
در حديثي از پيامبر (ص) مي خوانيم: خداوند متعال چنين فرموده: ((من سوره حمد را ميان خود و بنده ام تقسيم کردم نيمي از آن براي من و نيمي از آن براي بنده من است و بنده من حق دارد هر چه را مي خواهد از من بخواهد((2)).
3) در فضيلت اين سوره:


از پيامبر (ص) نقل شده: ((هر مسلماني سوره حمد را بخواند پاداش او به اندازه کسي است که دو سوم قرآن را خوانده (و طبق نقل ديگري پاداش کسي است که تمام قرآن را خوانده باشد) و گوئي به هر فردي از مردان و زنان مومن هديه اي فرستاده است)).


همچنين در حديثي از امام صادق (ع) مي خوانيم: ((شيطان چهار بار فرياد کشيد و ناله سر داد نخستين بار زماني بود که از درگاه خداوند رانده شد، سپس هنگامي بود که که از بهشت به زمين تنزل يافت، سومين بار هنگام بعثت پيامبر (ص) بهد از فترت پيامبران بود و آخرين بار زماني بود که سوره ((حمد)) نازل شد)).

4) چرا نام اين سوره فاتحه الکتاب است؟
((فاتحه الکتاب)) به معني آغازگر کتاب (قرآن) است، و از روايات استفاده مي شود که اين سوره در زمان خود پيامبر (ص) نيز به همين نام شناخته مي شده است.از اينجا دريچه اي به سوي مساله مهمي از مسائل اسلامي گشوده مي شود و آن اين که برخلاف آنچه در ميان گروهي مشهور است که قرآن در عصر پيامبر (ص) به صورت پراکنده بود، بعد در زمان ابوبکر يا عمر يا عثمان جمع آوري شد، قرآن در زمان خود پيامبر (ص) به همين صورت امروز جمع آوري شده بود و

سرآغازش همين سوره حمد بوده است، مدارک متعددي در دست است که قرآن به صورت مجموعه اي که در دست ماست در عثر پيامبر (ص) و به فرمان او جمع آوري شده بود ((علي بن ابراهيم)) از امام صادق (ع) نقل کرده که رسول خدا به علي (ع) فرمود: ((قرآن در قطعات حرير و کاغذ و امثال آن پراکنده است آن را جمع آوري کنيد)). سپس اضافه مي کند: علي (ع) از آنجا برخاست و آن را در پارچه زردرنگي جمع آوري نمود سپس بر آن مهر زد.


به علاوه حديث مشهور ((ثقلين)) که شيعه و سني آن را نقل کرده اند که پيامبر (ص) فرمود من از ميان شما مي روم و دو چيز گرانبها را به يادگار مي گذارم ((کتاب خدا)) و ((خاندانم)) خود نشان مي دهد که قرآن به صورت يک کتاب جمع آوري شده بود.
در پاسخ اين سوال


که در ميان گروهي از دانشمندان معروف است که قرآن پس از پيامبر جمع آوري شده ( به وسيله علي (ع) يا کسان ديگر) بايد گفت: قرآني که علي (ع) جمع آوري کرد تنها خود قرآن نبود بلکه مجموعه اي بود از


بسم الله الرحمن الرحيم
در ميان اقوام و ملل مختلف ، رسم است که کارهاي مهم و با ارزش را به نام بزرگي از بزرگان خويش که مورد احترام و علاقه آنهاست، آغاز مي کنند تا آن کار ميمون و مبارک گردد و به انجام نيک رسد. مشرکان به نام بت ها و طاغوت ها، و مومنان با نام خدا و به دست اولياي خدا، کار را آغاز مي کنند. چنان که در جنگ خندق، نخستين کلنگ را رسول خدا بر زمين زد.


(بسم الله الرحمن الرحيم) سر آغاز کتاب الهي است.(بسم الله) نه تنها در ابتداي قرآن، بلکه در آغاز تمام کتاب هاي آسماني بوده است و در سر لوحه کار و عمل همه انبيا قرار داشت.
هنگامي که کشتي نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح به ياران خود گفت: سوار شويد که (بسم الله مجريها و مرسيها) حرکت و توقف اين کشتي با نام خداست.


سليمان (ع) نيز چون ملکه سبا را به ايمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله (بسم الله الرحمن الرحيم) آغاز کرد.
* امير مومنان، علي (ع) فرمود:«بسم الله»، مايه برکت کارها و ترک آن موجب نافرماني است.
همچنين آن حضرت به شخصي که :«بسم الله» را مي نوشت، فرمود:«جودها؛ آن را نيکو بنويس». در حديثي ديگر ازآمده است: «بسم الله» را فراموش نکن، حتي در نوشتن يک بيت شعر.


* بر زبان آوردن نام خدا در آغاز هر کاري سفارش شده است؛ در خوردن و خوابيدن و نوشتن، سوار شدن بر مرکب و مسافرت، و بسياري کارهاي ديگر. حتي اگر حيواني بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و اين رمز آن است که خوراک انسان موحد نيز بايد جهن الاهي داشته باشد.
* (بسم الله) نشان فرد مسلمان است که بايد همه کارهاي او رنگ الاهي داشته باشد؛ چنان چه محصولات و کالاهاي ساخت يک کارخانه، همگي نشان و علامت آن کارخانه را دارد؛ خواه کوچک باشد يا بزرگ. نيز پرچم هر کشوري بر فراز ادارات و مدارس و پادگان هاي آن کشور افراشته است؛ هم بر فراز کشتي هاي آن کشور در درياها، و هم بر روي ميز اداري کارمندان.


* امام رضا (ع) فرمود: «بسم الله» يعني نشان بندگي خدا را بر خود مي نهم.

سيماي بسم الله
(بسم الله) نشانگر رنگ و صيغه الهي و بيانگر جهت گيري توحيدي ماست.
(بسم الله) رمز توحيد است. ذکر نام ديگران به جاي نام خدا رمز کفر، و قرين کردن نام خدا با نام ديگران، نشانه شرک است. نه در کنار نام خدا و نه به جاي نام او، نام ديگري را نبريم.
(بسم الله) رمز بقا و دوام است؛ زيرا هر چه رنگ خدايي نداشته باشد، فاني است.
(بسم الله) رمز عشق به خدا و توکل به اوست. به کسي که رحمن و رحيم است عشق مي ورزيم و کارمان را با توکل به او آغاز مي کنيم، که بردن نام سبب جلب رحمت است.


(بسم الله) رمز اظهار نياز به درگاه الهي است.
(بسم الله) نخستين گام در مسير بندگي و عبوديت است.
(بسم الله) مايه فرار شيطان است. کسي که به خدا تمسک مي جويد، شيطان در او کارگر نمي افتد.
(بسم الله) عامل بيمه شدن کارها است.


«بسم الله» ذکر خداست، يعني خدايا من تو را فراموش نکرده ام.
«بسم الله» بيانگر انگيزه ماست، يعني خدايا هدفم تو هستي نه مردم، نه جلوه ها و نه هوس ها.


«بسم الله» کلامي است که سخن خدا با مردم و سخن مردم با خدا، با آن آغاز مي شود.
1. آغاز کتاب با نام خدا، يعني هدايت تنها با استعانت از او محقق مي شود: «بسم الله»؛
2. رحمت الهي همچون ذات او ابدي و هميشگي است:(الله الرحمن الرحيم)؛


3. بيان رحمت الهي در قالب هاي «رحمان» و «رحيم»، نشان از رحمت گسترده الاهي در دنيا و آخرت دارد: (الرحمن الرحيم)؛
4. رحمان و رحيم در آغاز کتاب، نشان اين است که قرآن جلوه اي از رحمت الاهي است:(الرحمن الرحيم).


5. ميان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پرارزشي را به نام بزرگي از بزرگان آغاز مي کنند، يعني آن کار را با آن شخصيت موردنظر از آغاز ارطتباط مي دهند ولي آيا بهنر نيست که براي پاينده بودن يک برنامه و جاويد ماندن يک تشکيلات، آن را به موجود پايدار و جاويداني ارتباط دهيم که فنا در ذات او راه ندارد، از ميان تمام موجودات آنکه ازلي و ابدي است تنها ذات پاک خداست و به همين دليل بايد همه چيز و هر کار را با نام او آغاز کرد و از او استمداد نمود لذا در نخستين آيه قرآن مي گوئيم (( بنام خداوند بخشنده بخشايشگر)) (بسم الله الرحمن الرحيم).


و در حديث معروفي از پيامبر (ص) مي خوانيم: کل امر ذي بال لم يذکر فيه اسم الله فهو ابتر: (( هر کار مهمي که بدون نام خدا شروع شود بي فرجام است)).
و نيز امام باقر (ع) مي فرمايد: ((سزاواد است که هنگامي که کاري را شروع مي کنيم، چه بزرگ باشد چه کوچک، بسم الله بگوئيم تا پربرکت و ميمون باشد)). کوتاه سخن اينکه پايداري و بقا عمل بسته به ارتباطي است که با خدا دارد به همين مناسبت خدا به پيامبر (ص) دستور مي دهد که در آغاز شروع تبليغ اسلام اين وظيفه خطير را با نام خدا شروع کند: اقر باسم ربک (سوره علق آيه 1) و مي بينيم حضرت نوح در آن طوفان سخت و عجيب هنگام سوار شدن بر کشتي براي پيروزي بر مشکلات به ياران خود دستور مي دهد که در هنگام حرکت و در موقع توقف کشتي ((بسم الله)) بگويند (سوره هود آيه 41 و 48).


و آنها نيز اين سفر را سرانجام با موفقيت و پيروزي پشت سر گذاشتند. و نيز سليمان در نامه اي که به ملکه سبا مي نويسد سرآغاز آن را ((بسم الله)) قرار مي دهد (سوره نحل). روي همين اصل تمام سوره هاي قرآن- با بسم الله آغاز مي شود تا هدف اصلي از آغاز تا انجام با موفقيت و پيروزي و بدون شکست انجام شود و تنها سوره توبه است که بسم الله در آغاز آن نمي بينيم چرا که سوره توبه با اعلان جنگ به جنايتکاران مکه وپيمان شکنان مکه آغاز شده، و اعلان جنگ با توصيف خداوند به (( رحمان و رحيم)) سازگار نيست.

 

آيا ((بسم الله)) جز سوره است؟
در ميان دانشمندان و علما شيعه اختلافي نيست که ((بسم الله)) جز سوره حمد و همه سوره هاي قرآن است، اصولا ثبت ((بسم الله)) در آغاز همه سوره ها، خود گواه زنده اين امر است، زيرا مي دانيم در متن قرآن چيزي اضافه نوشته نشده است، و ذکر ((بسم الله)) در آغاز سوره ها از زمان پيامبر (ص) تا کنون معمول بوده است به عنوان سيره مسلمين همواره بر اين بوده که هنگام تلاوت قرآن ((بسم الله)) را در آغاز هر سوره اي مي خوانند، و متواترا نيز ثابت شده که پيامبر (ص) آن را تلاوت مي فرمود، چگونه ممکن است چيزي جز قرآن نباشد و ((بسم الله)) و مسلمانان همواره آن را ضمن قرآن بخوانند و بر آن مداومت کنند. به هر حال مساله آنقدر روشن است که مي گويند: يک روز معاويه در دوران حکومتش در نماز جماعت ((بسم الله)) را نگفت، بعد از نماز جمعي از مهاجران و انصار فرياد زدند اسرقت ام نيست؟ ((آيا بسم الله را دزديدي يا فراموش کردي).


الله جامعترين نام خداست.
زيرا بررسي نام هاي خدا که در قرآن مجيد و يا ساير منابع اسلامي آمده نشان مي دهد که هر کدام از آن يک بخش خاص از صفات خدا را منعکس مي سازد، تنها نامي که جامع صفات جلال و جمال است همان ((الله)) مي باشد به همين دليل اسما ديگر خداوند غالبا به عنوان صفت براي کلمه ((الله)) گفته مي شود به عنوان نمونه: ((غفور)) و ((رحيم)) که به جنبه آمرزش خداوند اشاره مي کند (فان الله غفور رحيم)- سوره بقره آيه 266.
((سميع)) اشاره به آگاهي او از مسموعات، و ((عليم)) اشاره به آگاهي او از همه چيز است (فان الله سميع عليم)


و در يک آيه بسياري از اين اسما، وصف ((الله)) قرار مي گيرند هو الله الذي لااله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهيمن العزيز الجبار المتکبر: ((اوست الله که معبودي جز وي نيست، اوست حاکم مطلق، منزه از ناپاکيها، از هر گونه ظلم و بيدادگري، ايمني بخش، نگاهبان همه چيز، توانا و شکست ناپذير، قاهر بر همه موجودات و با عظمت)).


يکي از شواهد جامعيت اين نام آن است که ابراز ايمان و توصيه تنها با جمله لااله الاالله مي توان کرد.
رحمت عام و خاص خدا:


مشهور در ميان گروهي از مفسران اين است که صفت ((رحمان)) اشاره به رحمت عام خداست که شامل دوست و دشمن، مومن وکافر و نيکوکار و بدکار مي باشد، زيرا ((باران رحمت بي حسابش همه را رسيده، و خوان نعمت بي دريغش همه جا کشيده)).


ولي ((رحيم)) اشاره به رحمت خاص خداوند است که ئيژه بندگان مطيع و صالح و فرمانبردار است و تنها چيزي که ممکن است اشاره به اين مطلب باشد آن است که رحمن در همه جا در قرآن به صورت مطلق آمده که نشانه عموميت آن است، در حالي که ((رحيم)) گاهي به صورت مفيد ذکر شده که دليل بر خصوصيت آن است مانند (و کان بالمومنين رحيما) ((خداوند نسبت به مومنان رحيم است)) (احزاب:43).


در روايتي از امام صادق (ع) نيز مي خوانيم: ((خداوند معبود همه چيز است، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان، و نسبت به خصوص مومنان رحيم است)).


چرا صفات ديگر خدا در بسم الله نيامده است؟
و تنها روي صفت ((رحمانيت و حيميت)) او تکيه مي شود اما با توجه به يک نکته، پاسخ اين سوال روشن مي شود و آن اينکه در آغاز هر کار لازم است از صفتي استمداد کنيم که آثارش بر سراسر جهان پرتوافکن است، همه موجودات را فرا گرفته و گرفتاران را در لحظات بحراني نجات بخشيده است.بهتر است اين حقيقت را از زبان قرآن بشنويد آنجا که مي گويد: و رحمتي وسعت کل شي (( رحمت من همه چيز را فرا گرفته است))


از سوي ديگر مي بينيم پيامبران براي نجات خود از چنگال حوادث سخت و دشمنان خطرناک دست به دامن رحمت خدا مي زدند، در مورد((هود)) و پيروانش مي خوانيم: فانجيناه و الذين معه برحمه منا: ((هود و پيروانش را بوسيله رحمت خويش (از چنگال دشمنان) رهائي بخشيديم)). پس اساس کار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنايي دارد چنانکه در دعا مي خوانيم: يا من سبقت رحمه غضبه ((اي خدائي که رحمتت بر غضبت پيشي گرفته است)) انسانها نيز

بايد در برنامه زندگي اساس و پايه کار را بر رحمت و محبت قرار دهند و توسل به خشونت را براي مواقع ضرورت بگذارند. بعد از ((بسم الله)) که آغازگر سوره بود، نخستين وظيفه بندگان آن است که به ياد مبد بزرگ عالم هستي و نعمت هاي بي پايانش بيفتد، همان نعمت هاي فراواني که راهنماي ما در شناخت پروردگار و انگيزه مادر راه عبوديت است.


اينکه مي گوييم: انگيزه، به خاطر آن است که هر انساني به هنگامي که نعمتي به او مي رسد فورا مي خواهد، بخشنده نعمت را بشناسد، و طبق فرمان فطرت به سپاسگذاري برخيزد و حق شکر او را ادا کند به همين جهت علماي علم کلام (عقائد) در نخستين بحث اين علم ((وجوب شکر منعم)) را که يک فرمان فطري و عقلي است به عنوان انگيزه خداشناسي، يادآور مي شوند. و اينکه مي گوئيم: راهنماي ما در شناخت پروردگار نعمتهاي اوست، زيرا بهترين و جامعترين راه براي شناخت مبد، مطالعه در سراسر آفرينش و رازهاي خلقت و مخصوصا وجود نعمت ها در رابطه با زندگي انسانها است.


به اين دو دليل سوره فاتحه الکتاب با اين جمله شروع مي شود ((حمد و ستايش مخصوص خداوندي است که پروردگار جهانيان است)) (الحمدلله رب العالمين). ((حمد)) در لغت به معني ستايش کردن در برابر کار يا صفت نيک اختياري است.


1- هر انساني که سرچشمه خير و برکتي است و هر پيامبر (ص) و رهبر الهي که نور هدايت در دلها مي پاشد، هر شخص سخاوتمندي که بخشش مي کند، و هر طبيبي که مرهمي بر زخم جانکاهي مي نهد، ستايش آنها از ستايشخدا سرچشمه مي گيرد، چرا که همه ايتن مواهب در اصل از ناحيه ذات پاک او است، و نيز اگر خورشيد نور افشاني مي کند، ابرها باران مي بارند، و زمين برکاتش را به ما تحويل مي دهد، همه از ناحيه اوست.


2- جالب اينکه حمد تنها در آغاز کار نيست، بلکه پايان کارها نيز چنانکه قرآن به ما تعليم مي دهد با حمد خواهد بود، در مورد بهشتيان مي خوانيم: ((سخن آنها در بهشت نخست مزه شمردن خداوند از هر عيب و نقص و تحيت آنها سلام و آخرين سخنانش الحمدلله رب العالمين است))
3- اما کلمه «رب» در اصل به معني مالک و صاحب چيزي است که به ترتيب و اصلاح آن مي پردازد.


4- کلمه ((عالمين)) جمع ((عالم)9 است و عالم به معني مجموعه اي است از موجودات مختلف و هنگامي که به صورت ((عالمين)) جمع بسته مي شود اشاره به تمام مجموعه هاي اين جهان است. در روايتي از علي (ع) چنين مي خوانيم که در ضمن تفسير آيه ((الحمد لله رب العالمين)) فرمود: ((رب العالمين اشاره به مجموع همه مخلوقات است اعم از موجودات بيجان و جاندار)).((خداوندي که بخشنده و بخشايشگر است ((و رحمت عام و خاصش همه را رسيده (الرحمن الرحيم).


معني «رحمن» و «رحيم» و همچنين تفاوت ميان اين دو کلمه را در تفسير ((بسم الله)) خوانديم نکته اي که بايد اضافه کنيم اين است که اين دو صفت در نمازهاي روزانه ما حداقل 30 بار تکرار مي شوند (در هر يک از دو رکعت اول نماز دوازده بار) و به اين ترتيب 60 مرتبه خدا را به صفت رحمتش مي ستاييم و اين درسي است براي همه انسان ها که خود را در زندگي بيش از هر چيز به اين اخلاق الهي متخلق کنند. به علاوه اشارا اي است به اين واقعيت که ما اگر خود را عبد و بنده خدا مي دانيم مبادا رفتار مالکان بي رحم نسبت به بردگانش در نظرها تداعي شود.


نکته ديگر اين که ((رحمان و رحيم)) بعد از ((رب العالمين)) اشاره به اين است که ما در عين قدرت نسبت به بندگان خويش، با مهرباني و لطف رفتار مي کنيم.
الحد لله رب العالمين


سپاس و ستايش مخصوص خداوندي است که پروردگار جهانيان است.
• افزودن بر سوره حمد، چهار سوره انعام، کهف، سبا و فاطر نيز با (الحمد لله) آغاز شده اند.
• مفهوم «« حمد»»، ترکيبي از مفهوم مدح و شکر است. انسان در برابر جمال و کمال و زيبايي ديگران، زبان به ستايش آنان، و در برابر نعمت و احسان و خدمت ديگران، زبان به سپاس از آنان مي گشايند. خداوند متعال به دليل کمال و جمالش، شايسته ستايش و به دليل احسان ها و نعمت هايش، لايق شکرگذاري ات.
• ««رب»» به کسي گفته مي شود که هم مالک و صاحب چيزي است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد. خداوند هم صاحب حقيقي عالم است و هم مدبر و پروردگار آن؛ بنابراين هستي در مسيري که خداوند تعيين کرده، هدايت مي شود.


• خداوند، نه تنها پروردگار انسان ها بلکه پروردگار همه جهانيان است. چنان که موسي در مقام معرفي خداوند فرمود: ((ربنا الذي اعطي کل شيء خلقه ثم هدي))، پروردگار ما همه موجودات را وجود بخشيده و سپس به راه کمالش هدايت نموده است.
• تمام هستي، تنها يک پروردگار دارد و آنچه در جاهليت و ميان بعضي از ملت ها رايج بوده و اعتقاد داشتند که براي هر نوع از پديده ها خدايي است و آن را مدبر و رب النوع آن مي پنداشتند، باطل است.


1. سپاس و ستايش از ديگران، ما را از ياد او غافل نکند که سپاس و ستايش واقعي از آن اوست: (الحمد لله)
2. همه هستي زيباست و تدبير هستي نيکوست. (حمد براي زيبايي و نيکويي به کار مي رود): (الحمد لله)؛
3. دليل ستايش ما، پروردگاري اوست: (الحمد لله رب العالمين)؛


4. رابطه خداوند با مخلوقات، رابطه رايمي و تنگاتنگ است (نقاش و بنا هنر خود را عرضه مي کنند و مي روند، ولي مربي بايد هر لحظه نظارت داشنه باشد): (رب العالمين)


5. همه هستي، تحت تدبير يک خداوند است: (رب العالمين)؛
6. هستي، رشد دارد، نه آنکه ساکن و راکد باشد: (رب العالمين)؛
7. خداوند، انسان ها را با راهنمايي انبيا تربيت مي کند (تربيت نشريعي) و جمادات و نباتات و حيوانات رارشد و پرورش مي دهد ( تربيت تکويني): (رب العالمين)
الرحمن الرحيم«3»


(خدايي که) بخشنده و مهربان است.
• «رحمان» و «رحيم» هر دو از ريشه رحمت هستند، اما اولي بيانگر رحمت عام الهي به همه موجودات و دومي بيانگر رحمت ويژه الهي به انسان است.
• خداوند، نزول رحمت را بر خود واجب کرده است: (کتب ربکم علي نفسه الرحمه) و رحمت او بر همه چيز سايه گسترده است: (رحمتي وسعت کل شيء) . پيامبران و کتاب هاي آسماني او مايه رحمت اند: (رحمه للعالمين) و آفرينش و پرورش او بر اساس رحمت است و اگر عقوبت مي کند از روي لطف است. بخشيرن گناهان و پذيرش توبه بندگان و پوشيدن عيب هاي آنان و دادن فرصت براي جبران خطاها، همه مظاهر رحمت او است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید