بخشی از مقاله

پروژه مياني نظري معماري


موضوع :
1- مهمانسراي حافظيه
2- كتابخانه ملي فرانسه
3- برج REW در اسن آلملن
4- بانك تجاري در فرانكفورت آلمان

مهمانسراي حافظيه
نقد معماري ني زمانند هر گونه نقد ديگري دون پشتيباني تاريخ و نظريه ناممكن است . ما از معماري خود ، مخصوصا معماري معاصر ، تاريخ مدوني نداريم و در نتيجه مسير تحول تاريخي آن و مشخصه هاي دوره هاي مختلف ناشناخته و بي نام و نشان و فاقد نظريه اند و اگر معدودي خاص براي خود نظري دارند ، عدم انتشار آنها لااقل در مدارس معماري و در ميان اهل حرفه ، باعث شده است كه تقريبا ملاك و معيار و شاهد و مثال و مفاهيم مشتركي كه كار نقد را بتوان با اتكا به آنها شروع كرد ساخته و تدوين نشده باشد . پس بايد با دست خالي كار را شروع مي كرديم اميدواريم به همت صاحب نظران اين راه طولاني رودتر طي مي شود .
زمين انتخاب شده براي ساختمان ، بخش انتهايي باغ سعدآباد و محوطه بي درخت متروكه اي است كه قبلا زمين بازي نيروي انتظامي بوده است . در جلو اين زمين تعدادي خانه مسكوني و چند ساختمان آموزشي و يك ساختمان اداري قرار داشت كه براي احداث باغ ايراني در نظر گرفته شد . شيب زمين از شمال به جنوب است . با دو بريدگي اصلي ـ اولي در شمالي ترين بخش زمين به ارتفاع حدود ده متر و دومي در ميانه به ارتفاع حدود پنج متر . اين دو پله با دو افت شيب ، در بخش يكپارچه زمين يعني محوطه ب يدرخت انتهايي باغ سعدآباد واقع شده است . بعد از اين محوطه شيب زمين همچنان به جنوب ادامه پيدا مي كند ولي قطعات كوچك خانه‎ها كه بنا و حياط هر كدام بنا به موقعيت و وضعيت مالكان آنها تنظيم شده سطوح امكانات و محدوديت هاي خاصي دارد كه با زمين صاف و بكر قابل مقايسه نيست . بنا بايد بر اين زمين مي نشست ، با بريدگي هاي آن جفت و جور مي شد و از پستي و بلندي آن سود مي برد . تعامل زمين و حجم ساختمان مي بايست چنان باشد كه كاركردهاي داخلي را به بهترين وجه تسهيل كند و ساختمان به زيبايي با زمين ارتباط يابد و در ضمن بسياري از اصول و آموزه هاي هندسي نيز در تركيب با افت و خيز زمين محفوظ و پايدار باقي بماند .


شكل بنا را بيش از همه شكل خاص زمين تعيين كرده است ، هميشه اگر حرفي را كه زمين دارد و با ما مي زند درست بشنويم ، كار طراحي در مسير صحيح هدايت مي شود . و در نتيجه دلپذير و منطقي از كار در مي آيد ـ ترانه زمين نغمه اصلي موسيقي ساختمان مي شود . فكر كالبدي تالار اجتماعات در درجه اول تحت تأثير 10 متر افت ارتفاع از خيابان شمالي زمين بدست آمد و سپس با تركيب با عوامل ديگر به شكل نهايي خود درآمد .


نماي جنوبي سالن كنفرانس ساختمان حافظيه ، در زير زمين ، احداث حياط مركزي و نيز شكل احجام جنوبي زمين مستقيما از موقعيت زمين الهام گرفته شد . عامل درجه دومي كه نمي بايست از نظر دور بماند ، انطباق محور اصلي ساختمان با محور باغ و اضلاع آن با خيابانها و عناصر مجاور بود . زمين شكل هندسي منظمي نداشت ؛ محور شمالي كه خياباني بود پر درخت و نه چندان پهن كاملا بر تركيب حجمي و پيش فضاهاي بخش شمالي مسلط بود در حالي كه محور يا ميان كرت باغ ايراني واقع در جنوب زمين كه عنصر اصلي و ستون شكل دهنده باغ است . در زاويه مناسب با خيابان بالا قرار نداشت . بخش مياني نيز به سبب وجود چند ساختمان با اهميت محدوديت داشت و نمي شد زواياي دلخواه را در ارتباط با آنها به آساني برگزيد .


چاره كار انتخاب شكل هايي بود كه بيش از همه تغيير محور و پيچش ساختمان را پذيرا باشند . شكل نيم دايره تالار اجتماعات كار چرخش محور را بسيار تسهيل كرد و حجم ورودي به اتاق گهواره اي نيز مانند لولايي دو عنصر حياط داخاي و تالار اجتماعات را به هم متصل كرد ؛ پيچش حجمها بدون آنكه چندان آشكار باشد انجام پذيرفت .


در اتصال محور باغ به ساختمان هم در محوطه يك حوض دايره اي شكل و مجسمه مربوط به آن همين كار پيچش و اتصال دو محور را انجام مي دهد .
بدين ترتيب ساختمان به فرمان زمين و در موافقت با طبيعت خود را در دل زمين جاي داده و با ظرافت و با دقت در سطح گسترده كرده و تركيب موزون و متنوعي از حجم بوجود آيد . رسيدن به اين هماهنگي در يك زمين صاف مقدور نبود و با آنكه كار بسيار آسانتر مي شد .


ساختماين با حدود 30 هزار متر مربع وسعت ساختمان كوچكي نيست و به سبب حجم زياد اطراف خود را به شدن تحت تأثير قرار مي دهد . رابطه ساختمان با زمين و شيب ها و ساختمان هاي اطراف و خيابانها و به خصوص درختان و وضعيت عمومي باغ اگر رابطه متوازن و متواضعانه نباشد نه تنها موفعيت محيط را بر هم مي زندو محاسن و زيبايي هاي خود ساختمان را نيز از بين مي برد و منظر بدي را براي استفاده كنندگان ايجاد مي كند .


در شمال ساختمان اقامتگاه خياباني پر از درخت و نه چندان پهن است كه بيشتر ساختمان هاي مجاور آن دو يا سه طبقه اند . درختان به تناسب در حدود 7 تا 12 متر ارتفاع دارد ؛ ورودي اصلي تالار اجتماعات در اين خيابان است . براي رعايت مقياس و احترام به خيابان پردرخت ، بناي تالار به صورت تيم دايره اي از كنار خيابان عقب نشيتي كرده و ميدان متناسبي را ايجاد كرده است كه با ديواره اش به ارتفاع 7 متر هماهنگي كامل دارد اين ميدان علاوه برآنكه نياز پياده و سواره شدن و دور كردن اتومبيل ها را از خيابانها برآورده مي كند ، فاصله لازم را براي ديدن ساختمان و نزديك شدن تدريجي به آن را نيز فراهم مي آورد ، به طوري كه هر عابري كه از اين خيابان بگذرد با ديدن اين عقب نشيني در مي يابد كه ساختمان مهمي بعد از ميدان قرار دارد . ارتفاع كم آن نيز هيچ حجم بزرگ ، خشن و نامناسبي را به درختان و خيابان تحميل نمي كند .


اين رعايت مقياس و تواضع در اندازه ها مورد ساختمان هاي كناري نيز رعايت شده است . ساختمان چهارگوش و بلند مرتبه شمالي كه به ساختمان تابلو معروف است هنوز همان مقياس و ابعادي را دارد كه از روز اول احداث داشته و ساختمان جديد چنان دقيق طراحي شده كه آنرا تحت تأثير قرار ندهد با آنكه حجم و تنوع ساختمان جديد به مراتب از ساختمان قديمي بيشتر است و با ايجاد حياطها و محوطه هاي متناسب ساختمان هاي قديمي را هم بهتر به محيط خويش وابسته كرده است .


دقت خاصي مبذول شده تا منظره هيا متنوع ساختمان كه پس زمينه اي از كوه هاي زيباي البرز و درختان باشكوه سعدآباد را دارد همواره از اين عناصر سود جويد ، بنابراين ساختمانها طوري است كه با ارتفاع درختان تناسب داشته باشد و درختان را به عنوان عنصر اصلي طبيعي محيط كوچك جلوه ندهد . به همين مناسبت و با استفاده از شيب هاي موجود ، بخش قابل توجهي از ساختمان طوري در دل زمين پنهان شده مه نور و هوا و دسترسي خود را از حياط مركزي دريافت كند ولي هيچ تظاره حجمي در خارج نداشته باشد تا حجم ساخت و ساز روي زمين هم متنوع و پاره پاره شود و از يك حجم سنگين يكپارچه احتراز گردد و هم به همه نيازهاي عملكردي پاسح مثبت داده و هم درخت ها از بيشتر زوايا منظر ساختمان را تكميل كنند .


در باغ سازي نيز درختان مورد توجه بسيار قرار رگفته اند ، و اين امر با توجه به طبيعت هندسي باغ كار بسيار دشواري بود . همانطور كه قبلا نير گفته شد ، باغ جلو ساختمان ار تركيب و تجمع تعدادي از حياط هاي كوچك مسكوين بوجود آمد . طبيعي است كه درختان موجود هر كدام بنا بر سليقه خاصي و در امتداد خاصي كاشته شده بودند و سطح حياط هر واحدي با سطح واحد ديگر تفاوت داشت . بعد از برداشتن ديوارها ، تنظيم اين سطوح و رديف هاي نامنظم درختان و طوري كه مجموعه به صورت يك باغ ايراين يكپارچه و هماهنگ جلو كند ، كار بسيار دشواري بود كه با موفقيت انجام شد .


فكر اصلي با الهام از معماري سنتي بدست آمد و در حقيقت باغي منظم در درون باغي طبيعي شكل گرفت . اگر اين تلفيق انجام نمي پذيرفت ، اولا : اتصال باغ منظم به مجموعه صعدآباد بسيار مشكل مي شد . ثانبا : درختان كهن و زيباي بسياري در مجموعه جاي مناسبي پيدا نمي كرد .
در تمام همليات باغ سازي هيچ درختي بجز چند درخت نزار و بدشكل قطع نشد و هشت درخت نيز به علت تعارض هندسه منظم باغ با بي نظمي كاشت قبلي در موقع مناسب و با تمهيدات قبلي جا به جا شد .


كامران افشار نادري : نقد صحيح مستلزم توجه به سه جنبه است : مقايسه اثر با ساير آثار داخل كشور ؛ پاسخ اثر به اهداف مورد انتظار ؛ و مقايسه اثر با آثار قبلي طراح كه نشان دهنده سير تحول حرفه اي اوست . چون بررسي ساير آثار طراح بريا من مقدور نبود ، فقط به دو جنبه اول و دوم مي پردازيم .
اين طرح در مقايسه با ساير كارهاي انجام شده در نهران ، چه بناهاي عمومي و چه ساختمانها .
منظر عمومي آفريقاي چنوبي (سالن كنفرانس)


خصوصي بسيار خوب است . در محيط آلودگي مفرط بصري ترهان سادگي آشكار اين اثر قابل تحسين است . دقت در اجرا در مقايسه با امكانات موجود جلب توجه مي كند محاسن و معايب يك اثر تنها به طراحي مربوط نمي شود .


يكي از نقش هاي مهم آثار موفق معماري تبديل شرايط عادي به موقعيتي خاص و ممتاز است در اكثر تجارب ما در ايران به عكس موقعيتهاي خاص بيان زيبايي شناختي حافظيه بسيار آرام ، فاقد ويژگي و متعلق به دهه هاي 70 و 80 اروپاست . تأكيد بر طراحي متقارن بنا نقشي محوري به محور تقارن آن داده است ، اما به طراحي ارتباط بين اين محور و محور باغ توجهي نشده است


اما تركيب فرنمها در خود ساختمان زيباست اي كاش احجام كوچكي مثل اتاقكهاي رابط پاركينگ به محوطه به اين تركيب مناسب لطمه نمي زد . مدولاسيون پتجره ها ، نوع سنگ هاي بكار رفته و تناسب آنها با سنگهاي كف ، انتخاب خوب مصالح مس براي بام و چوب و سنگ براي نما – بسيار موفق است .
طراحي داخلي نشان دهنده اشتباهات اساسي در ادراك فضاست . مسير حركتهاي داخلي با توجه به تنوع فضاها ايجاد سردرگمي مي كنند . محل عبور شبكه تأسيسات و تجهيزات قابل دسترسي براي انجام تعمييرات نيست . به طور كلي سطح طراحي داخلي نسبت به معماري بنا بسيار پايين است
يكي از مشكل ترين مسائل معماران اين است كه فرم را روي كاغذ به آساني مي توان كنترل كرد ولي كنترل تناسبات واقعي بر روي زمين كار آساني نيست تشخيص اينكه يك طرح مثلا برا ارتفاع 10 متر مناسب است يا نه فقط با تجربه زياد ميسر مي شود .


ضعف چنين تشخيصي در تجربه تهران بسيار محسوس است بسياري از ساختمانهاي جديد مثل ماكت به نظر مي آيند كه دليلش ناتواني در كنترل تناسبات واقعي است ساختمان حافظيه از اين حيث اثري موفق و اداري تناسبات خوشايند است
منوچهر مزيني : طراح اثر خود مي گويد : (شكل بنا را پيش از همه شكل خاص زمين تعيين كرده است ) و يا (فكر كالبدي تالار اجتماعات ، در درجه اول تحت تأثير 10 متر افت ارتفاع از خيابانشمالي زمين بدست آمد و سپس با تركيب با عوامل ديگر به صورت نهايي خود رسيد )
و نيز در جايي دگر و در ادامه بحث خاطر نشان مي كند كه (عامل درجه دومي كه نمي بايست از نظر دور بماند ، انطباق محور اصلي ساختمان با محور باغ و اضلاع آن با خيابانها با عناصر مجاور بود . زمين شكل هندسي منظمي نداشت )
اين سخنان نشان مي دهند كه طراحي (حافظيه) نسبت به وضعيت موجود حساس بوده و آنرا به حساب آورده است . نكته ديگر موفقيت طراح در استفاده از امكانات و چيرگي بر مشكلات بوده است آن هم در فرصتي كوتاه كه حتي به يك سال نمي رسد .


اگر از جزئيات در گذريم – به نظر مي رسد اين اسن كه حجمها و فضاهاي اين ساختمان بسيار سنگين و حجيم است .
محتملا در توجيه اين ويژگي كه تصور مي رود كه طراح ساختمان خود آنرا مي پذيريد بتوان گفت كه اين حجم سنگين از سرقصد انتخاب شده تا هم در انطباق با سنگيني و وقار نقش و عملكرد ساختمان باشد . و هم در انطباق با سليقه و روحيه طراح كه ساختمانهاي شيشه اي معماري مدرن را نمي پسندد و به گفته خود وي خواسته تأثيري پديد آورد كه زيگورات ها بر ناظر مي گذارند . ممكن است اين سخن براستي توجيهي باشد كه بتوان از برخي از جنبه ها آن را پذيرفت

اما پرسشي كه باقي مي ماند كه آيا وقار و متانت نقش و شان ساختمان را تنها با حجمهاي سنگين مي توان به وجود آورد . يا في المثل مانند پل ورسك با ظرافت و دليري در سازه ؟ بعلاوه وقار و متانت زيگوارتها تا چند قرن مي تواند معيار صلابت و سنگيني باشد ؟ حتي اگر اين سنگيني به بهاي مسدود كردن ديد فضاها به دونمار زيباي البرز باشد و فرصت ديدار باغ ايراني مقابل ساختمان را زايل كند ؟


مسئله مهمي كه در اين طرح از اولين نگاه به چشم مي خورد دوگانگي احجام فضايي و نحوه حل اين مسئله است . در اين طرح يك حجم نيم دايرهاي يا استوانه اي وجود دارد و يك حجم مكعبي كه در پشت آن قرار مي يگرد و نوع عملكرد و معماري آن متفاوت است . نحوه اتصال اين دو حجم به هم از طريق گودال باغچه حالت بسيار پويايي به طرح داده است . از طرف جنوب به شمال كه نگاه نيم حجم استوانه اي از سطح زمين خيلي بلندتر نيست و حتي به ارتفاع

درختهاي اطراف نمي رسد ، اما در داخل طبقات و سطوح مختلف وجود دارد . ميدانگاهي نماي جنوبي به صورت نيمدايره مي آورد كه معيار مهمي در ارزيابي طرح است بناي حافظيه در اولين نگاه وقار و متانت و سليقه پخته بكار رفته در آن را نشان مي دهد . اينكه از نظر شباهتهاي سبكي به دهه هاي 8070 تعلق داشته باشد از ارزش آن مي كاهد در محيط بصري آشفته شهر تهران اين وقار و متانت ، به كمك صرفه جويي در تنوع رنگ و مصالح و اجراي خوب و پاكيزه ، هماهنگي طرح و مطالح ببنا و محوطه بسيار با ارزش است . جز اينكه حجم سرپوشيده ورودي از لحاظ جدا و خارج شدن از ساختمان و شكل استوانه اي آن در مقابل شكل مكعبي بناي اصلي صراحت و سادگي فرم اصلي را كمي مخدوش مي كند ، بخصصو در مقابل فصل مشترك مستقيم و ممتدي كه بدنه ساختمان با محوطه ايجاد كرده وجود اين زايده جلب توجه مي كند .


در يك ارزيابي ديگر ، در مقابل حالت نرم و دعوت كننده فضاي ورودي اصلي در شمال و باغ در جنوب ، حجم مكعبي خوابگاهها ناگهان آن قدر بي انعطاف است كه اگر نگوييم خواسته خود را به رخ كوه بكشد ، بايد قبول كنيم كه ارتباط خود را با محيط بيرون قطع كرده است .
كتابخانه ملي فرانسه آخرين و مهم ترين پروژه ي بزرگ فرانسوا ميتران است . باي درك بهتر جايگاه اين پروژه ، از منظر شهر سازي بايد به آن نگاه كرد . كتابخانه ي ملي نقطه ي يك محل پاريسي جديد و همچون سنگ بنايي درست در قلب محله است گردشگاه عريض پياده هاي بيرون آن ايواني است مشرف به سن و مشرف به خيابان ها و كوچه ها و ميدان هاي آتي اطراف خود


فكر احداث يك يادمان معماري بدون ديوار ، در قلب شهر و بدون هيچ مرز و مانعي مكان تازه اي با زمين ساز شهري خاص خود به وجود آورده است .
مكاني عمومي براي همه فراهم شده است گردشگاه و مكاني اختصاصي براي مطالعه كنندگان به صورت يك باغ اين باغ كه قطعه اي از جنگل اصلي ايل دو فرانس است ، در وسط كتابخانه و مركز گردشگاه قرار دارد . كتابخانه دور تا دور اين مكان طبيعي و در ارتباط با آن شكل گرفته است درخت ها با لطافت و نرمي بين ورزشگاه شلوغ و سكوت قرائت خانه ها حائل مي شوند ، قطعات پر زرق و برق چوب و زهوارهاي فلزي ، مثل رواق اطراف صومعه ، باغ را در ميان مي گيرند .
حياط جلو كتابخانه ي ملي از سه عنصر تشكيل شده است ك تفرجگاه ، جناح هاي شرقي – غربي و پله ها برجسته ترين جنبه ي آن ايجاد يك ناحيه ي منحصراً پياده در فضاي عممي مركزي شهري واقع در سمت چپ رود سن است .


از آغاز كار پروژه ، براي بخش تفرجگاه، جايي كه هم براي عبور و هم براي گردش است ، به چوب فكر مي كرديم كه ماده اي ماندگار در گذر زمان است . از ژاپن تا سوئد ، مكان هاي مذهبي و فرهنگي ساخته شده با چوب ، از قرن دهم تا به حال ، عيب نكرده اند . جاذبه ي لمس چوب كه پياده ها را از سطح سخت آسفالتي شهر به طرف خود مي كشد اولين نشانه ي حضور يك تازه وارد يعني كتابخانه است . برق زمان بر روي آن خواهد نشست . رنگ خاكستري نقره فام طبيعي اش شفافيت و درخشش بيشتري به آن خواهد داد . جنس آن با عناصر فلزي مورد نياز تجهيزات فني و كاربرد مبلمان خيابان بسيار هماهنگي دارد .


احجام مربوط به پوشش گذرگاه هاي فراز از آتش و بالابرهاي معلولان در فضاي تفرجگاه ساخته شده اند . ارتفاع 8 متري اوليه بعداً به 4 متر تقليل يافت . ريتم حركت دار آن ، در حال حاضر ، از تركيب تعدادي عناصر ساده ي فاصله دار كه بين آنها پرچين هاي گياهي به همان شكل هندسي تكرار شده اند به وجود آمده است . اين اشكال به درختان منظم لب خيابان سمت ساختمان دومي رومي (Domremy) و كليسون (Clisson) جواب مي دهند . پله ها ، مانند دنباله ي تفرجگاه با تشديد جلوه ي چوب پيوندي طبيعي بين سطوح مختلف تفرجگاه و اسكله ي سن ايجاد مي كنند و تركيبي متنوع و ريتم دار به وجود مي آورند چهار برج كتابخانه ملي فرانسه بناهايي هستند كه سه كاربرد متفاوت را يكجا در حجم واحدي گرد آورنده اند : سر سرايي براي ورود به قرائت خانه ها ، دفاتر كار و بايگاني ها برج ها كاري به كار محوطه ي عمومي كتابخانه ندارند . اين تفكيك از لحاظ سازه اي و عملكردي از طريق مقررات الزاني مربوط به ديواره هاي آتش و عناصر عايق كننده يا حفاظت مسيرها با روش حجره حجره كردن (كمپارتمنتاليزاسيون) تأمين شده است .


مسئله ي وزن را هم بايد بر اين دو روش حفاظتي افزود . كف هاي اصلي سطوح مخازن براي 1200 كيلوگرم بر متر مربع بار طراحي شده اند تا وزن مخازن متراكم را بتوانند تحمل كنند . مجموعه ي اين شرايط ، معماري را به سوي گونه اي از ساخت سازه ي باربر دور تا دور ربج ها سوق داد تا فضاي قابل استفاده به حداكثر برسد و سطح طبقات از وجود عناصر اتكايي آزاد شود سرسراي ورود به قرائت طبقات از وجود عناصر اتكايي آزاد شود . سرسراي ورود به قرائت خانه كه پايين پاي كتابخانه قرار دارد منطقه ي اساسي فعاليت ساختمان است . اين فضا سطح ورودي را با پله برقي بزرگي به اتاق هاي دور تا دور باغ متصل مي كند و همچنين ارتباط افقي بين حلقه ي ورودي و كمربند پيراموني را كه اتاق هاي كنفرانس ، رستوران هاي توزيع كتاب و اتاق هاي نگهداري ساختمان در آنجا قرار

دارند ، تأمين مي كند . در واقع اين منطقه چهار راه بين مسيرهاي افقي و عمودي است . همچنين يك رشته كارهاي ايمن سازي و كنترل همراه با مرمت دستي و ماشيني كتاب در اين منطقه انجام مي شود . اين سرسرا 2/7 متر از سطح ميدان عمومي ارتفاع دارد و در نتيجه نور طبيعي مانند چلچراغي وارد آن مي شود . صفحات عمودي از بتن مسطح دانه درشت ساخته شده تا نشان دهنده ي زير زمين بودن و داخل سنگ بودن آن باشد كف چوبي باب طبع ديدار كنندگان استراحت كنندگان و مطالعه كنندگان است . طبقه ي اول دفاتر كار در ارتفاع 2/7 متر بالاي سطح ميدان قرار دارد دفاتر كه تا طبقه ي ششم هر برج را اشغال مي كنند ، در مواردي دور يك نقطه ي مركزي رفت و آمد قرار ا دور مي زنند . تقسيمات فضاي دفاتر از خطوط نما و محورهاي ستون بندي سازه تبعيت مي كند خروجي طبقات دفاتر از گوشه اي شامل آسانسور ، توالت ها و اتاق هاي ماشين آلات هر طبقه سر در مي آورد . در انتهاي مسيرهاي افقي دو پله ي فرار اضطراري قرار دارد.


مخازن با مسيرهاي جانبي در چهارده طبقه ي هر برج قرار دارند از اين رو مسير حركت مخزنبانان در تمام طبقات با نور طبيعي روش مي شود . تنها مناطق فاقد نور كه روشنايي و دماي آنها به كمك دستگاه هاي فني تنظيم مي شود ، خود مخازن است . كف و سطح مخزن به دليل مسائل قني و وجود قابليت انعطاف در كار مخزن از بتن است . سازه ي اصلي برج ها از صفحات سنگين بتني است ، اما قسمتي كه از آنها بيرون مي زند يك اسكت مركب فلزي بتني را تشكيل مي دهد ، نماي برج ها دو پوسته است . پوسته ي اوليه ثابت ، شفاف ، كم انعكاس ، و ضد آتش از شيشه دولايه ساخته شده است آب بندي و هوابندي در همين نماي شيشه اي موسوم به نماي تنفسي تعبيه و صفخات شيشه اي به ارتفاع 6/3 متر طبقه به طبقه نصب شده اند .


پوسته ي دوم آفتابگيرهاي متحركي است كه از صفحات كدر كه بسته به نياز باز و بسته مي شوند . هر تكه از اين پوسته ي دوم متحرك است و بر حسب وضعيت تابش نور مي توان آن را باز و بسته كرد .
نماي دولايه ي ساختمان امكان هوادهي طبيعي را فراهم مي آورد
برج RWE در اسن ، آلمان ، 1996-1994


معماران : اينگن هوون ، اوريك ، كالن و همكار
اين پروژه در اسن ، مكز جغرافيايي رور ، واقع شده است . معماران آن مدعي اند كه اين بنا نخستين «آسمان خراش بوم شناختي» اي است كه تا كنون شناخته شده ، اين برج 30 طبقه مدور ، كه اداره مركزي يكي از شركت هاي الكتريكي آلماني است در برابر كي از پروژه هاي شاخص قرار گرفته است يعني ساختمان اپرا ، اثر آلوار آلتو اين بنا نشان دهنده ي معيارهاي پيشين معماران آن براي طرح جامع اسن است ، كه مشتعل بوده بر ساخت مركز اداري بلند مرتبه پيش بيني شده بود كه اين فضا حداقل سطح ممكن پارك در نظر گرفته شده ا ، كه قرار بود به مركز شهر و كمربند سبز پيراموني اثر آلتو متصل باشد ، اشتغال كند .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید