بخشی از مقاله

پيامبران
«مقدمه»
اولين انساني كه پاي برعرصه وجود نهاد وزندگي را درزمين آغازيد، پيامبري از پيامبران خدا بوده است. اين سخن را مي توان از ويژگيهايي كه قرآن كريم براي وي مي شمرده دريافت: به يقين خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را برمردم جهان برتري داده است


و]خدا[ همه اسما را به آدم آموخت
سپس آدم ازپروردگارش كلماتي را دريافت كرد
هم چنين به استناد ادله اي كه درباب ضرورت وجود وحي و رسالت درزندگي انسان، درگفتار پيشين گذشت، نيز مي توان اين ادعا را – كه اولين انسان پيامبر بوده است، ثابت كرده؛ زيرا او نيز براي رستگاري خويش نياز به امداد الهي داشته است.

از آن روز تا كنون بشر همواره مورد لطف الهي بوده است و پيامبران الهي براي راهنمايي اوپياپي آمده اند:
درتورات ، انجيل و قرآن كريم، تنها به نام برخي از اين پيامبران و داستان زندگاني آنان اشاره شده است.


ما هم چنان كه به نوح و پيامبران بعد از او وحي كرديم، به تو ]نيز[ وحي كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان ]نيز[ وحي نموديم و به داود زبور بخشيديم و پيامبراني را ] فرستاديم[ كه درحقيقت ]ماجراي[ آنان را پيش تر برتو حكايت نموديم و پيامبراني كه ]سرگذشت[ ايشان را برتو بازگو نكرده ايم .


برخي از اين فرستادگان، كساني بوده اند كه خداوند ايشان را برمي انگيخت تا قوم و قبيله اي را از انحراف عقيدتي يا اخلاقي و اجتماعي ويژه اي كه بدان دچار شده بودند، برهانند. اينان طبيباني براي آن بيماران بودند و بيش از اين رسالتي نداشتند . رسالت اين گروه از پيامبران به مكان و زمان خاصي محدود مي شد و پيام جهان شمولي نداشتند.


از ميان فرستادگان الهي، كساني نيز بوند كه تبليغ و استقرار شريعت پيامبران بزرگي مانند حضرت نوح و موسي (ع) را برعهده داشتند. آنان مي بايست چراغ هدايتي را كه پيامبران صاحب شريعت روشن كرده بودند، فروزان نگاه دارند و آن پيام را در ديگر محدوده هاي جغرافيايي و زماني بگسترانند.


ما تورات را كه درآن رهنمود و روشنايي بود، نازل كرديم. پيامبراني كه تسليم ]فرمان خدا[ بودند، به موجب آن براي يهود داوري مي كردند.
گروه سوم از فرستادگان الهي كساني بودند كه دراصل فقط براي يك قوم يا ملت خاصي پيام الهي را مي آوردند و خود نيز دعوي جهان شمولي نداشتند.

قرآن كريم درباره حضرت يونس (ع) مي فرمايد:
و او را به سوي يك صد هزار ]نفر از ساكنيان نينوا[ يا بيشتر روانه كرديم. پس ايمان آوردند و تا چندي برخوردار شان كرديم.
افزون بر همه آنان، پيامبراني نيز بودند كه رسالتي عظيم تر داشتند و همگان مخاطب پيام الهي آنان بودند.

قرآن كريم نيز پيامبر اسلام را فرستاده خدا بسوي همگان مي‌داند:
بگو«اي مردم! من پيامبر خدا بسوي همه شما هستم» اما پيامبر بزرگ اسلام(ص) ويژگي ديگري نيز دارد كه او خاتم پيامبران و دين او آخرين برنامه سعادت انسان است.
اعتقاد به اين كه ماجراي پيامبري و نبوت با آوردن حضرت محمد(ص) پايان مي گيرد و سلسله اي كه ازآدم شروع شده بود

يا حضرت محمد(ص) به فرجام مي رسد لذا با اين مقدمه مي خواهم به بخشي از وظايف پيامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد(ص) در قرآن بپردازم.

بخش اول
فصل اول : تعاريف لغوي واصطلاحي نبي و رسول
نبوت از شوون بسيار مهم فرستادگان الهي است و دانشمندان اسلامي درمورد پيامبر اسلام نيز نبوت را نخستين و بارزترين شان او مي دانند. نبي اگر از ماده «نبا» باشد به مفهوم صاحب خبر مهم و اگر از ماده «نبو» باشد به معناي داراي مقام والا و برجسته است؛


نبي از نبوت به معناي رفعت است ونبي رابه سبب جايگاه بلند او نسبت به ساير مردم بدين نام خوانده اند.
«فراهيدي» قديم ترين لغت شناس اسلامي مي نويسد: نبي به معناي راهي است كه انسان را به مقصد مطلوب خود مي رساند . و كسايي گفته است : النبي الطريق و الانبياء طرق الهدي .


درباره رسول بايد گفت معناي لغوي آن از رسل است كه به گفته راغب به معناي برانگيختن با نرمش و ملايمت است و دراصطلاح برنده سخن و حامل پيام و صاحب رسالت.
به هر حال، نبي و رسول، صرف نظر از مصاديقشان هر دوبراي بشارت و انذار و ديگر وظايف هدايتي مبعوث مي شوند.


پيامبران بسياري درطول تاريخ براي هدايت بشر مبعوث شده و هريك داراي رتبه اي خاص از قرب به درگاه الهي و منزلت آسماني بوده اند وبنا به مشيت الهي درشرايط مكاني و زماني خاص، براي هدايت مردم مبعوث شده اند. برخي از ايشان به عنوان نبي و برخي به عنوان رسول و برخي با هردو عنوان و برخي با لقب اولوالعزم شهرت يافته اند.


درباره تفاوت نبي و رسول:
آنچه مي توان پذيرفت اين است كه نبي از نظر مصداق (نه از نظر مفهوم) اعم از رسول است. يعني همه پيامبران داراي مقام نبوت بوده اند. ولي مقام رسالت اختصاصي به گروهي از ايشان داشته است و حسب روايتي تعداد رسولان313 نفر مي باشد و طبعاً مقام ايشان بالاتر از مقام انبيا خواهد بود. چنان كه خود رسولان هم، از نظر مقام و فضيلت يكسان نبوده اند.

با توجه به عدم اشاره قرآن به عدد پيامبران، ناگزير از مراجعه به روايات دراين خصوص هستيم. مطابق روايات مشهور، 124 هزار نبي ازسوي خدا به سوي بشر گسيل شده اند. درحديث امام رضا مي خوانيم كه پيامبر فرمود: «خداوند 124 هزار پيامبر آفريد كه من بالاترين ايشانم و مباهاتي نيست»


علامه طباطبايي درجمع بندي روايات اين بخش مي گويد:
آنچه روايات دلالت مي‌كند روايات آحادي است مختلف المتون كه مشورترينشان روايت ابوذر از رسول خداست كه فرموده :
ان الانبياء مانه و اربعه و عشرون الف نبي و المرسلون منهم ثلاثمائه و ثلائه عشر نبياء
تعداد پيامبران 124 هزار و از اين ميان عدد رسولان 313 است.


فصل دوم : پيامبران درقرآن
ازميان خيل عظيم پيامبران و رسولان الهي، نام برخي از ايشان درقرآن مجيد ذكر شده و اززندگي عبرت آميز، دعوت پيگير و فرجام كارشان سخن به ميان آمده است. از اين رو بايد پيامبران را در مجموع به سه دسته تقسيم نمود:
اول: كه نام و داستانشان درقرآن ذكر شده
دوم : آنانكه داستانشان بدون نام ذكر شده
سوم:‌ آنها كه نام و داستانشان هيچ يك ذكر نشده است. قرآن دراين باره مي فرمايد:


«ولقد ارسلنا رسلا من قبلك منهم من قصصنا عليك و منهم من لم نقصص عليك»
و مسلماً پيش از تو فرستادگاني را روانه كرديم كه ماجراي برخي از ايشان را برتو حكايت كرديم و برخي از ايشان را برتو حكايت نكرديم.


ازطرفي هر چند عدد پيامبران الهي درقرآن مشخص نشده ولي از بعضي آيات استفاده مي شود كه شماره آنها بسيار زياد بوده است، چنان كه درآيه 24 سوره فاطر مي خوانيم:
«ان من امه الا خلا فيها نذير»
و هيچ امتي نبوده مگر اينكه درآن هشدار دهنده گذشته است.


به هر حال بانگرشي به قرآن با دو دسته از پيامبران مواجهيم، پيامبران با نام و پيامبران بي نام.
1-گروه پيامبران با نام :
مطالعه آيات قرآن نشان مي‌دهد كه عدد پيامبراني كه نام آنها صريحا درقران مجيد آمده است ، 26 نفر است كه عبارتند از :
آدم، نوح، ادريس، هود، صالح، ابراهيم، لوط، اسماعيل، اليسع، ذوالكفل، الياس، يونس، اسحاق، يعقوب، يوسف، شعيب، موسي، هارون، داود، سليمان، ايوب، زكريا، يحيي، اسماعيل صادق الوعد، عيسي و محمد صل الله عليه اجمعين.


از اين ميان، نام هجده پيامبر درسوره انعام طي آيات 83 تا86 ذكر شده است؛
و آن حجت ما بود كه به ابراهيم دربرابر قومش داديم… و به او اسحاق و يعقوب بخشيديم. و همه را به راه راست درآورديم، و نوح را ازپيش راه نموديم، و ازنسل او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسي و هارون را هدايت كرديم و اين گونه نيكوكاران را پاداش مي دهيم و زكريا و يحيي و عيسي و الياس را، كه همه از شايستگان بودند و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط، كه جملگي را برجهانيان برتري داديم.


نام آدم درآيه 31 بقره و چندين آيه ديگر، و «علم ادم و الاسماء كلها»
نام صالح درآيه 73 اعراف؛ والي ثمود اخاهم صالحا.
نام هود درآياتي ازجمله آيه 89 سوره هود آمده است؛ و يا قوم لا يجرمنكم شقاقي ان يصيبكم مثل ما اصاب قوم نوح او قوم هود اوقوم صالح .


درآيه 36سوره عنكبوت به نام شعيب اشاره شده است. و لي مدين اخاهم شعيبا و ذوالكفل و اسماعيل در آيه 48 سوره ص مذكور است، والذكر اسماعيل و اليسع وذاالكفل و كل من الاخيار.
و نام ادريس در آيه 56 سوره مريم اين چنين آمده است، والذكر في الكتاب ادريس انه كان صديقا نبيا.
و سرانجام به نام مبارك محم

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید