بخشی از مقاله

فهرست صفحه

پیش مقدمه 5
مقدمه 11

فصل اول : 14
توصيف پروژه : مكان سنجي - نياز سنجي 15

فصل دوم : 18
مسائل قانوني : اخذ مجوز 19

فصل سوم : 20
جدول نيروي انساني مورد نياز و بر آورد حقوق 21
چارت تشكيلاتي 22
شرح وظايف 23
پرسشنامه استخدامي 24
قرار داد كار 25

فصل چهارم 26
جدول برآورد تجهيزات 27
جدول مواد مصرفي 28
انتخاب محل تاسيس 29
تعيين مبلغ 29
جدول برآورد هزينه 30
جدول بر آورد سرمايه 31

فصل پنجم : 32
توجيه اقتصادي 33
محاسبه ميزان سود و زيان 34
محاسبه نقطه سر به سر 35

فصل ششم : 36
صورت وضعيت واحد توليدي 37

فصل هفتم : 41
بازار يابي (تبليغات ) 42

فصل هشتم : 44
ابتكارات 45

فصل نهم : 46
كروكي تجهيزات 47
جدول زمان بندی 48
میزان مفید بودن طرح برای جامعه 49
اشتغال زایی 50


پیش مقدمه

گذري كوتاه بر زندگي:

پيتر دراكر

پدر مديريت نوين

پيتر دراكر
پيتر دراكر نويسنده و متفكر نامدار و پدر مديريت نوين، بيستم آبان ماه در خانه اش در كاليفرنيا در 95 سالگي در گذشت. دراكر حقوقدان، اقتصاددان، سياستمدار، متفكر اجتماعي و فيلسوف مديريت بود، اما خود بارزترين وجه استعدادش را نويسندگي مي دانست و اين استعداد را نيز به خوبي پرورده بود. او در سال 1909 در وين متولد شد و در اتريش و انگليس باليد و سپس به آلمان رفت و در سال 1937 به آمريكا مهاجرت كرد. گرچه كار خود را از گزارشگري روزنامه آغاز كرد اما به زودي به عرصه مديريت كشيده شد و از سال 1942 به كسوت استادي دانشگاه درآمد. دراكر اولين كتاب خود را در سال 1939 منتشر كرد. تأليف بيش از 30 كتاب و دهها مقاله كه همگي به زبانهاي زنده دنيا ترجمه و در سطح وسيع منتشر شده اند، حاصل تلاش او در حوزه هاي مديريت، اجتماع، سياست و اقتصاد است.


روش فكري و مشي عملي او چنين بود كه هرسه چهار سال يك موضوع را موردمطالعه قرار مي داد و بدين ترتيب در سير زندگي خويش همواره صاحب رويكردي جديد و فكري نوين در آن زمينه ها بود. بسياري از مفاهيم و واژه هاي عرصه مديريت و كسب و كار و مسائل اجتماعي و تغيير آن به ابتكار او اكنون سكه رايج شده است. تئوري مديريت برمبناي هدف، كاركنان فرهيخته، سازمانهاي يادگيرنده، تمركززدايي، جامعه دانايي، خصوصي سازي، جامعه سازمانها، راهبرد كسب و كار، پسامدرن، مراكز درآمد، كارهاي دانش بر بخشي از مفاهيمي است كه ازسوي او به حوزه علوم مديريتي و اجتماعي وارد شده است.


ذهن جستجوگر او از همان ابتدا «مردم» را به عنوان محور فعاليتهاي فكري برگزيد زيرا براين باور بود كه اين تنها مردم هستند كه رشد مي كنند، توسعه مي يابند، تحول پيدا مي كنند و به شخصيت جديدي تبديل مي شوند. زماني كه در 18 سالگي به تماشاي اجراي قطعات موسيقي رفته بود تحت تاثير نويسنده قطعات قرار گرفت كه به او گفت؛ من همواره خود را متعهد كرده ام كه كوشش بالاتري انجام دهم. اين سخنان تاثير عميقي بر او گذاشت. به همين سبب هرگاه درباره بهترين كتاب او سوال مي شد مي خنديد و مي گفت: بعدي- و شوخي نيز نمي كرد زيرا فكر و همت او بر اين بود كه كتاب بعدي او بهتر از قبلي باشد و به بهترين نزديك شده باشد.


دراكر براين امر تاكيد مي كرد كه عوامل سنتي توليد يعني زمين، نيروي كار و حتي سرمايه، ديگر براي هيچ كشوري امتياز رقابتي ويژه به حساب نمي آيد. او منبع عمده و مهم اقتصادي جامعه جديد را دانايي مي دانست. دراكر معتقد بود اگر دانايي به كار افزوده شود نتيجه آن بهره وري است و اگر دانايي را به كارهاي تازه و بي سابقه بيفزاييم نوآوري پديد مي آيد. تنها دانايي است كه مي تواند ما را به اين هدف برساند. دانايي در تلقي او اطلاعاتي است كه عملا قابل استفاده و ناظر به تحقق نتايج عيني است كه در جامعه و عرصه اقتصاد متجلي مي شود. به همين دليل او جامعه پس از سرمايه داري را جامعه دانايي مي ناميد. جامعه اي كه دانايي كليد اصلي آن است و كاركنان فرهيخته گروه مسلط در نيروي كار آن. تنها مزيت يك كشور، صنعت يا شركت به زعم او توانمندي در بهره برداري و استفاده جامع و همه جانبه از دانايي است.


دراكر عرصه ها و جنبه هاي مختلف سازمان را به عنوان يك پديده منحصر به فرد قرن حاضر به خوبي كاويده است. او جامعه نوين را جامعه سازمانها مي دانست و معتقد به داشتن نقش و رسالت اجتماعي براي سازمانها بود. تمثيل جالب او درمورد وظيفه رهبري در سازمانها و نقش كاركنان، اركستر سمفوني بود. او اركستر سمفوني را نمونه واقعي از سازمان در مفهوم جديد آن مي دانست، كه در آن ارائه سمفوني تنها ازعهده كل اركستر برمي آيد و وظيفه رهبر، تنها همنواكردن اركستر است.

به همين سبب او به شدت مخالف قهرمان پروري در امر مديريت بود و از آن به عنوان «خرافه رئيس يك تنه» ياد مي كرد. او معتقد بود هيچ سازماني قادر به بقا نخواهدبود اگر به نوابغ يا ابرمردها براي رهبري خود نياز داشته باشد. سازمان بايد بتواند تحت رهبري انسانهاي متوسط به حيات خود ادامه دهد. تاكيد او بر اينكه بيشتر آنچه را كه مديريت مي ناميم چيزهايي است كه كار را بر كاركنان در انجام كارشان دشوار مي سازد بسيار تأمل برانگيز است. اين فراز از او در زمينه چگونگي كار سازمانها و بهره وري در آنها ماندگار است كه «به جاي اينكه كارها را درست انجام دهيم بايد كارهاي درست انجام دهيم». ضرر هيچ چيز بيش از آن نيست كه كاري را كه ابدا نبايد انجام دهيم بسيار موثر و كارا انجام دهيم. گوهر رهبري درنظر او انجام كارهاي بزرگ بود.


دراكر شخصيتي متواضع داشت. بدون ترديد او پدر مديريت نوين بود اما خود او همواره مي گفت من بهتر از يك نوه بزرگ نيستم. اين درحالي بود كه برترين مديران عصر حاضر كه سازمانهاي موفق قرن را رهبري كرده اند تحت تاثير انديشه هاي چالش برانگيز و نوگراي او بوده اند. اندي گرو رهبر شركت اينتل او را قهرمان دلخواه خود مي‌داند. فيليپ كاتلر انديشمند بزرگ عرصه بازاريابي او را دربرگرفتن الگو از تاريخ و پيش بيني روندهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي نابغه مي داند؛ الگويي كه دائما ايده هاي نو مي پرورد و اميدهاي كهنه را تصفيه مي كند. جك ولش رهبر افسانه اي جنرال الكتريك تصريح مي كند كه اولين ايده تغييرات در شركت را از دراكر فراگرفته است.


به هر روي، ماجراهاي قريب به 100ساله يك مشاهده گر اينك پايان يافته است، اما ميراث عظيم و موثر او براي ما به يادگار مانده است. يك قرن عمر پربركت مجالي فراهم آورد تا او به بهترين نحو ماجراهاي يك مشاهده گر را براي عبرت و استفاده ديگران روايت كند و چشم اندازي فراديد همگان نهد كه به تفكر و تغيير گرايش يابند.


برخي كتابهاي مهم پيتر دراكر كه به فارسي ترجمه شده است به ترتيب سال انتشار عبارتند از:
1 – جامعه پس از سرمايه داري، ترجمه محمود طلوع، نشر رسا، 1375
2 – مديريت آينده، ترجمه دكتر عبدالرضا رضايي نژاد، نشر رسا، 1375
3 – چالشهاي مديريت در سده 21، ترجمه دكتر عبدالرضا رضايي نژاد، نشر فرا، 1380
4 – ماجراهاي يك مشاهده گر، ترجمه غلامحسين خانقائي، نشر فرا، 1381
5 – مديريت در جامعه آينده، ترجمه غلامحسين خانقائي، نشر فرا، 1383


لازم به يادآوري است كه ديدگاهها و نظرات مديريتي دراكر تحت عنوان «انديشه هاي پيتر دراكر» در شماره 147 ماهنامه تدبير (مرداد 83) به چاپ رسيده است.
برگرفته از مجله الكترونيكي تدبير متعلق به سازمان مديريت صنعتي ايران آدرس اينترنتي سازمان مديريت صنعتي ايران: www.IMI.ir
براي
كارآفرين شدن
اين مهم نيست كه...

براي كارآفرين شدن اين مهم نيست كه چند سال داريد. «استيو جابز» و «استيو وزيناك» هر دو در 20 سالگي كار روي رايانه هاي اپل را آغاز كردند. «ري كراك» 50 ساله بود كه مك دونالد و «كلنل ساندز» 60 ساله بود كه مرغ سوخاري كنتاكي را راه انداخت.
- براي كارآفرين شدن اين مهم نيست كه در چه سطح تحصيلي هستيد و چه عناوين ومدارجي پشت اسم تان رديف شده است. دانش و مهارت براي كسب وكار خيلي مهم است اما چگونگي كسب آن از اهميت كمتري برخوردار است. در حقيقت برخي از درجات دانشگاهي در بسياري از مواقع حتي مي توانند مانعي نيز باشند. دارندگان مدرك دكترا بيشتر تمايل دارند كه مقاله هاي طولاني بنويسند و دنبال نظريه ها باشند تا اينكه آستينها را بالا بزنند و وارد گود شوند. توجه داشته باشيد كه بيل گيتس موسس مايكروسافت سال دوم دانشگاه بود كه «هاروارد» را ترك كرد. او درحال حاضر ثروتمندترين فرد در آمريكاست.


- براي كارآفرين شدن اين مهم نيست كه مجرد و يا متأهل باشيد. وضعيت تأهل هيچ تاثيري بر روي پتانسيل كارآفريني ندارد. اگر مجرد هستيد احتمالا تعهدات خانوادگي كمتري داريد و اگر متأهل هستيد همسر وخانواده شما مي توانند براي شما مجانا كار كنند. توجه داشته باشيد كه اگر ازنظر امنيت مالي خانواده تان نگران هستيد مي توانيد يك كسب و كار نيمه وقت را آغاز كنيد.


- براي كارآفرين شدن اين مهم نيست كه اهل كجا هستيد. اگرچه متاسفانه گاهي اوقات نژاد، رنگ پوست و طايفه مي تواند برخي درها را باز كند و يا ببندد اما اين بستگي دارد كه كجاي دنيا باشيد. در بعضي از كشورها سيستم هاي حمايتي وجود دارد كه مانع اين كار مي‌شوند.
- براي كارآفرين شدن اين مهم نيست كه اخيرا بازنشسته شده باشيد. در بسياري از كشورها سياستهاي تعديل نيرو توسط شركتهاي بزرگ اجرا مي شود در حالي كه بيشتر افرادي كه بازخريد مي شوند براي بازنشستگي بسيار جوان هستند و هنوز ازنظر احساسي براي كنارگذاشتن كار آماده نيستند.

اين افراد هنوز آرزوهايي براي موفقيت ومهارتهاي انباشته شده براي كسب وكار دارند. واقعيت اين است كه اينها مي توانند كارآفرينان برجسته اي شوند گرچه اينها هم مشكلاتي را كه هركس ديگري كه شروع به كارآفريني مي كند را دارند اما مزيت آنها اين است كه تجربه و درايت دارند و از تعهدات خانوادگي و مالي كمتري نسبت به كارآفرينان جوان برخوردارند. توجه داشته باشيد كه اگر خود را فرد از كارافتاده اي كه ديگر به درد كار نمي خورد، تصور مي كنيد، يا فكر مي كنيد سلامتي تان به خطر مي افتد و يا نمي خواهيد براي ساعات طولاني كار كنيد فكر كارآفريني را كنار بگذاريد. اما اگر فكر مي كنيد كه اشتياق شروع يك كسب وكار جديد را داريد شروع كنيد كه سالهاي خوبي پيش رو خواهيد داشت.


- براي كارآفرين شدن اين مهم نيست كه چه جنسيتي داريد. زماني براي كارآفرين شدن مردبودن لازم بود اما حالا ديگر جنسيت چيز بي معني شده است. اينك موسسان بسياري از كسب وكارهاي موفق زنان هستند.
- براي كارآفرين شدن اين مهم نيست كه چه زماني كار خود را آغاز كرده ايد. مهم اين است كه چه كرده ايد؟ اين ابهام هنوز وجود دارد كه اشتياق به عمل و شروع كسب وكار است كه موفقيت كارآفرينانه را موجب مي شود يا محصول يا خدمت ارائه شده؟ اين ابهام از جنس سوال «اول مرغ يا تخم مرغ» است. در دنياي واقعي بيشتر موسسان شركتها اول تصميم مي گيرند كه كاري را ايجاد كنند و بعد انرژي و تلاش خود را صرف پيداكردن محصول يا كالايي مي كنند كه مهارت و علائق آنها را با نياز بازار گره مي زند. و اين گاهي اوقات سالها به طول مي انجامد.


- براي كارآفرين شدن بايستي قادر به اكتشافات بزرگ باشيد. ضامن بقاي كارآفرينان، كنجكاوي مانند بچه كوچكي است كه دنياي اطراف خود را براي اولين بار كشف مي كند.
- براي كارآفرين شدن بايستي مصمم براي زندگي با بهترين توانائيهاي خود باشيد. كارآفرينان پر از ميل به يادگيري هستند وآمادگي تغيير نگرشهاي نامطلوب خود را دارند.
- براي كارآفرين شدن بايستي معتقد باشيد كه موفقيت بزرگ برابر با تعهد بزرگ است. اگر ديگران توانسته اند كاري را انجام دهند پس شما نيز مي توانيد.
- براي كارآفرين شدن بايستي بدانيد، لازم نيست كه براي استفاده از هر چيزي بايد همه چيز را درباره آن بدانيد.


- براي كارآفرين شدن بايستي بدانيد كه نمي توانيد با قايق تان كسي را غرق كنيد بدون آنكه خود غرق شويد.
- براي كارآفرين شدن بايستي مشتاق آگاهي از محيط رقابتي و تغييرات بازار باشيد.
- براي كارآفرين شدن بايستي چشم انداز روشني از آنچه مي خواهيد در 10 تا 20 سال باشيد و هدفهاي مشخص و واقعي براي خود درنظر بگيريد.
- براي كارآفرين شدن بايستي توان ارزيابي نقاط قوت و ضعف خود را داشته باشيد. بايستي بتوانيد عواطف خود را در شرايط پرتنش كنترل و با استرس و ناكامي مقابله كنيد.


- و بالاخره براي كارآفرين شدن بايستي اعتماد به نفس قوي داشته باشيد. كارآفرينان مي دانند كه هر چيزي به دليلي رخ مي دهد و خوشبختي براي كساني است كه خود را باور دارند. آنها اعتماد به نفس دارند و مي دانند كه تشعشع اعتماد به نفس به ديگران نيز مي‌تابد.

اين مطلب از منبع THE ENTREPRENEURS GUIDE BOOK SERIES تهيه و ترجمه شده است.
اين مطلب برگرفته از مجله الكترونيكي تدبير متعلق به سازمان مديريت صنعتي ايران به آدرس
www.IMI.ir مي باشد. كه توسط خانم سوسن جدي ترجمه شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید