بخشی از مقاله

پیامبر اعظم و حقوق اسلامی


و حقیقتاً اگر آنها بودند که خداوند عبارت نمی شد چراکه حق تعالی فیوضات قلبیه را هم بدست ایشان سپرده و به هر قلبی که بخواهند نور و صفا می بخشد.
ولایت آنها نعمت عظیمی است و این عنایت یک سرمایه عظیم آسمانی است که او را برای ماسیدی لطیف و عنصری عفیف قرار داد و نور او را چراغ هدایت ما در کوره را عالم ماده ساخت تا به پیروی آن اسوه حسنه در مسیر هدایت به لقاء الله نائل شویم انشاء الله
الحم لله الذی من علینا بمحمد صلی الله علیه و اله دون الامم الماضیه ایمان کامل نخواهد شد عمل صالح نخواهد گردید و قلب رنگ اخلاص نمی بیند مگر به اطلاعت از خدا و رسولبزرگوار او که قرآن فرمود:


و ما کان لمومن و لا مومنه اذا قضی الله و رسوله امراً آن یکون لهم الخیره من امرهم و من یعصر الله و رسول فقد ضل ضلالاً مبینا.
هیچ مرد و زن مومن را در کاری که خدا و رسول حکم کنند اراده و اختیاری نیست و ضل من فارقکم. گمراه گشت هر که از شما جدا شد و در حقیقت مجرم واقعی کسی است که حب پیامبر و اهل بیت او در دل ندارد وکسی که در ورطه گمراهی بسر برد فلن تجد له ولیاً مرشدا


خداوند آنها را بواسطه عناد و گام نهادن در مسیر خلاف، هدایت، محروم می سازد . از سرپرستی حقیقی که آنها را به سوی رشد و کمال رهبری می کند .
پیامبر اکرم ( ص ) را که خود فرموده اند : بدانید که هر کس آل محمد را دشمن بدارد روز قیامت در حالی بیاید که بر پیشانیش نوشته شده محروم از رحمت خدا همچنین او با اهل بیت مکرمش به مثابه یک حقیقت واحدند نور واحدند و همه حبل ا.. هستند و اگر کسی بخواهد در زمرده حزب ا... قرار بگیرد باید ولایت

جانشینان پیامبر را بپذیرد که از زبان مبارک آن سید العالمین نقل شده که فرموده اند هر که می خواهد سوار بر کشتی نجات گردد و به عروه الوثقی دست یابد و به ریسمان الهی چنگ زند پس بعد از من ولایت و سرپرستی علی رابپذیرد با دشمنش دشمنی کند و به هدایت کنندگان از فرزندانش بپیوندند و از آنها که آنان افضل خلقاً و جانشینان اوصیای منند حزب آنان من و حزب من حزب ا... است و حزب دشمنانش حزب شیطان است.


همچنین آن نور آسمانی در تفسیر آیه ( السماء ذات البروج ) فرموده اند من آسمان هستم و بروج امامان از اهل بیت و عترت من هستند که نخست آنها علی علیه السلام و پایان آنها مهدی عجل ا... تعالی فرج و شمار آنها دوازده تن می باشد .


و این ذرات مقدسه آل ا..... هستند و به مصداق ( کنتم بعرشه محدقین )
عرشی بودند و شناخت ایشان ممکن نبود تا اینکه رحمت واسعه حضرت حق مشمول حال بندگان گردید و بر آنان منت نهاد و فضائل و مناقب این انوار قدس را در قالب الفاظ تنزل داد و فرمود :


و لقد سیرنا القران لذکر فهل من مدکر
زیرا قسمت اعظم این کتاب در واقع بیان فضائل محمد و آل محمد (ص) است .
آری بهترین وسیله برای مشاهده صفات و کمال جلال حق جل عزه آن بزرگوارانی هستند که باطنشان گنجینه اسرار علم لدن و ظاهرشان محل بروز کمالات خداوند تبارک و تعالی است هر یک از صفات و اخلاق حمیده و روحیات ملکوتی ایشان برای دوستان و شیعیانشان سر مشقی آمزنده است و آخرین کلام آنکه برای متخلق شدن به اخلاق الهی راهی جز معرفت و تأسی به چهارده معصوم علیه السلام وجود ندارد .
سلیم بن قیس هلالی از امیر المومنین علیه السلام روایت می کند که آن عزیز از دنیا و آخرت فرموده اند:


کمترین چیزی که بنده ای را گمراه می کند آن است که حجت و شاهد خدا را بر بندگانش نشناسد یعنی کسی را که خداوند امر به اطاعت او نموده و دوستی اش را واجب ساخته و او را حجت خود بر روی زمین قرار داده.


سلیم گوید عرض کردم آنها کیانند که حضرت فرموده اند: همانا آنها، آنانی هستند که خداوند نفس خود و پیامبرش نموده سپس آیه را تلاوت کردند
یا ایها الذین امنو اطیعو الله و اطیعوالرسول را ولی الامر منکم.


همچنین ابا بصیر از صادق ال محمد علیه السلام نقل می کند که در تفسیر آیه آخر سوره کهف فرمودند: منظور از عدم شرک به خدا این است که مومن با ولایت ال محمد صل الله علیه و اله ولایت دیگری را نپذیرد ولایت پیامبرمان مکرم همان عمل صالح است.
به نظر نگارند که هر عمل صالح که در قرآن آمده و همچنین حی علی خیر العمل که در اذان و اقامه تلاوت می شود تنها ولایت کامل و مطلق و بی چون و چرا محمد ال محمد (صل الله علیه و اله) است.


زیرا حضرت سید الساجدین فرموده اند: بین خدا و حجت خدا حجابی نیست. پس برای هیچ حجابی بین او و سایر خلقش جز حجتش نمی باشد، ما لب محمد صل الله در های رحمت خدا ئ صراط مستقیم هستیم.
قلم خسته و دست شکسته حق مطلب ادا نگردید برای حسن ختام متوسل به ابر مطلب می شوم که پیامبر اعظم آن نازنین در دنیا و آخرت
کاشمس الطالعه المجلله بنور ها للعالم و هو با لافق حیث تناله الابصار و لا الایدی.
او همچون خورشید طالع است، همانطور که خورشید طلوع می کند و همه چیز را در پوشش نور خود قرار می دهد بر همه چیز می تابد و مع الوصف او در افق اعلی قرار گرفته نه دست هابه او می رسد و نه چشم ها می تواند او را ببیند.


و لا تنش تمام کائنات را تحت پوشش خود قرار داده و همه چیز در عالم از او تغذیه می کند (یعنی بواسطه او تغذیه می شود) و بشر قادر بر درک حقیقت وجود و الایش نیست و دست تجلیل و تکریم بشر به دامن جلال و رفعت منزلتش نخواهد رسیدو تنها می توان چشم طمع به شفاعت و کرمش دوخت.
البته باید این مطلب را در نظر گرفت که در احادیث به این نکته نیز اشاره شده که فرمودند: خداوند نور امام را از هر کس که بخواهد منع می کند، یعنی استفاده از نور ولایت زمینه و شایستگی می طلبد و هر کس نمی تواند از نور معنوی ولایت بهره برد. از وجود نازنین صادق ال محمد ص نقل شده که در باره آیه 28 سوره الحاقه که من دخل بیت وارد شدن به بیت پیامبر و بیت انبیاء وارد شدن به ولایت است همچنین منظور از مکذبین در قرآن تکذیب کنندگان ولایت است.


خداوند سبحان و ذوات مقدسه محمد و ال محمد علیهم السلام را بسیار شاکر و سپاسگذاریم که توفیق رفیق فرمودند تاحقیری قدمی کوچک برای موالی خود بر دارد و از وجود مقدس مولایمان صاحب الامر عاجزانه تقاضا داریم که قطره ای از بحر عمیق ولایت به کام خشکیده ما تشنگان وادی محبت ال الله برساند و با رائحه ای از آن مشک ختن مشام پویندگان سبیل ولاء را معطر سازد و قلوب آنان را به مصداق الابذکر الله تطمئن القلوب آرامش و اطمینان وصف نا پذیر بخشد.


بار الها دل تنگیم از بار آن همه ظلم و خود پرستی، تو از رنج ما و از آنچه بر ما می گذرد آگاهی، از امانتبه وجود نازنین پیامبر عزیز ما آگاهی، از کشتار وحشیانه غاصبان صهیونیست آگاهی خدایا، همانا با مشاهده درست بار بلا کشیدن آسان است. پس ای دوست ولی به ما برسان تا زیر پرچم لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله زندگی کنیم. صبر کنیم و آن کنیم که رضای تو وآقای ما در است.
تو مقدس و پاکی و بارگاه جلال و عزتت را گزندی نیست از پندار ناقص ما و وحدانیت و فردانیت را از دستبرد خود پسندی ما محفوظ
الهی تفعل بی ما انت اهله و لا تفعل بی ما انا اهله


باذن الله و لاذن رسوله و باذن امير المومنين و فاطمه لازهرا و الحسن و الحسين و تسحه المعصومين من ذريه الحسين عليه السلام السلام و الصلوه علي سيد نا محمد و اله اطيبين الطاهرين سيما الجنه روحي ارواح العالمين له الفدا
***
خدايا ، بارالها ، اي سزاوار ثناي خويش و اي شکوه کننده عطاي خويش و اي شيرين نمايندۀ بلاي خويش، بنده به ذات خود از ثناي تو عاجز ، و عقل خود از شناخت منت تو عاجز، و به توان خود از سزاي تو عاجز، کريما تو آني که خود گفتي و من ثناي تو نتوانم شمرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید