بخشی از مقاله

ژاپن
ملاحظات تاريخي
تاريخ روشن و واضح ژاپن به سال 660 قبل از ميلاد بر مي گردد. در اين سال امپراطوري ژاپن بوسيله جيموتنو تأسيس شد و از همانزمان امپراطوران ژاپن به خود جنبه الهي دادند.در قرون اوليه ميلادي قبايل مختلفي در ژاپن سكونت داشتند كه حكومت هريك از آنان در دست كاهنان بود.در قرن پنجم نفوذ قوم يا ماتو بر ساير اقوام موجب پاگيري كشور ژاپن شد. در قرون ششم تا هشتم ژاپن به سرعت پيشرفت كرده و داراي تمدني درخشان شد. در همان دوران اقداماتي كه براي تأسيس حكومتي متمركز بعمل آمده بود به نتيجه رسيد و رئيس قبيله يا ماتو مقام امپراطوري

يافت.از آغاز قرن نهم دربار، تحت استيلاي خاندان فوجي وارا درآمد. و با اينكه امپراطور وجود داشت ولي باطناٌ كاهنان بودائي بر كشور حكومت ميكردند. نفوذ اين خاندان و چند عامل ديگر سبب ضعف امپراطوري هاي ژاپن گرديد. در ايالات مختلف نيز هريك از افراد اين خاندان پرچم استقلال بر افراشتند كه بهمين خاطر در سراسر قرن دوازدهم ژاپن دچار جنگهاي داخلي بود. قدرت خاندان فوجي وارا در اواخر قرن دهم و نيمه اول قرن يازدهم به اوج خود رسيد. در اواخر قرن داوزدهم خاندان ميناموتو بر رقباي خويش پيروزي يافته و رئيس آن يوريتومو با عنوان شوگو (حاكم نظامي) قدرت را در دست گرفت و از آنزمان حكومت واقعي در دست شوگونها افتاده و امپراطوري به مقامي تشريفاتي مبدل شد. يوريتومو قدرت خاندان فوجي وارا را نابود كرد و حكومت نظاميان را برقرار نمود

. پايتخت وي شهر كاماكورا بود.در اواسط نيمه دوم قرن 13 ميلادي دوبار مغولات به سركردگي قوبلاي قاآن درصدد لشكركشي به ژاپن برآمدند ولي توفيقي بدست نياوردند.در سالهاي 1338 مقام شوگوني به خاندان آشيكاگا رسيد و آنان كيوتورا پايتخت خود قرار دادند ولي بعلت ضعف اين خاندان، از آن ببعد تا 235 سال ژاپن گرفتار جنگهاي داخلي بود. در ايندوران فئودالها و كاهنان بودائي به تأسيس قلمرو و ايجاد ارتش پرداختند. اما در اين اوضاع آشفته، صنعت و تجارت ژاپن توسعه فراوان يافت و در همين دوره طبقه متوسط بوجود آمد و شهر اوزاكا بندري آزاد و بين المللي شد.نخستين مردمان اروپايي كه به ژاپن راه يافتند پرتقاليها بودند كه در سال 1542 با اين كشور

روابط بازرگاني برقرار نمودند. در اواسط و اواخر قرن شانزدهم مسيحيت به ژاپن وارد شد.در اواخر قرن شانزدهم سه جنگجوي بزرگ يعني نوبوناگا، هيديوشي وايباسو يكي بعد از ديگري ژاپن را تحت تسلط خويش درآوردند. ايباسو مؤسس سلسله شوگوني توكوگاوا بود كه در سالهاي 1867 – 1603 بر ژاپن فرمانروايي كردند. اين خاندان دولتي متمركز در توكيو (آن موقع يدو) تأسيس كرده و گسترش مسيحيت در ژاپن را متوقف ساختند و همچنين هرگونه رابطه با ممالك خراجي را ممنوع كردند و فقط يك پاسگاه تجارتي هلنديان در ناگازاكي باقي ماند.جامعه ژاپني در دوره خاندان توكوگاوا طبقه بندي شده بود و حدود آنها سخت رعايت ميشد. اين طبقات به ترتيب عبارت بودند از: فئودالها ، سامورائيها، دهقانان،‌صنعتكاران و تجار. در قرون هفده و هجده شهرها رونق گرفت و در اصل طبقه بازرگانان بر كشور مسلط شدند.در اواسط قرن نوزدهم با سفر دريا سالار پري (امريكايي) به ژاپن، بالاجبار دروازه هاي ژاپن بر روي غرب گشوده شد و رژيم شوگوني كه از داخل و خارج در معرض تهديد بود از پا درآمد. در سال 1867 شوگون وقت ناچاراٌ استعفاء كرده و در سال 1868 امپراطور موتسوهيتو بعنوان اولين امپراطور پس از 700 سال، خود قدرت را در دست گرفت. در اين زمان پايتخت از كيوتو به توكيو منتقل شد و از اين زمان دوره معروف به بازگشت ميجي آغاز گرديد.در دوره بازگشت ميجي، فرمانروايان ژاپن بجاي خود داري از ورود بيگانان و عدم تجارت با آنان‌، سعي در استفاده از فنون و صنايع و تمدن مغرب زمين كرده و در اين راه به پيشرفتهايي فراوان و ارزنده اي نائل آمدند و به خاطر وجود رهبراني لايق، ژاپن بسرعت به يك مملكت صنعتي نوين و يك قدرت نظامي مبدل شد. در اواسط نيمه دوم قرن نوزدهم ميلادي رژيم فئودالي لغو شد.در سال 1877 شكست شورش ساتسوما (كه مخالف غربي سازي كشور بودند)، مخالفت با اصلاحات امپراطور را پايان داد. در همان دوران م،موريني جهت فراگيري انواع علوم و فنون به كشورهاي غربي اعزام

شدند و در داخل نيز اصلاحاتي در تمام سازمانهاي نظامي و اداري بوجود آمده و خدمت نظام وظيفه نيز اجباري گرديد.در سال 1889 امپراطور قانون اساسي جديدي را كه از روي قانون اساسي كشور پروس (آلمان) تدوين شده بود به مورد اجراء‌نهاد.در سالهاي 95 – 1894 اولين جنگ چين و ژاپن به سبب رقابت آنها بر سر كره روي داد. در سال 1894 ژاپن پادشاه كره را به خودداري از قبول حاكميت چين برانگيخت و در جنگي كه بدنبال اين امر بين چين و ژاپن درگرفت چينيها به سرعت مغلوب ژاپنيها كه پيشرفته تر و مجهزتر بودند شدند. در پايان جنگ پيمان شيمونوسكي ميان طرفين

منعقد شد كه موجب آن، كره ظاهراٌ مستقل شد (ولي در واقع تحت الحمايه ژاپن بود) و چين جزاير فرمز (تايوان )، پسكادور و شبه جزيره ليائوتونگ را به ژاپن واگذار كرد. چندي بعد ژاپن مجبور شد بر اثر فشار دول غربي شبه جزيره ليائوتونگ را به چين مسترد كند.از سالهاي اوليه قرن حاضر ژاپن به امپراطوري مقتدري تبديل گرديد وديري نگذشت كه اين كشور كه در آغاز سعي در جلوگيري از نفوذ و تسلط دول غربي بر خويش داشت، خود به كشور گشايي پرداخت.در اواسط دهه اول قرن بيستم بدنبال دستيابي روسها بر بندر ولاديووستوك و قسمتي از سواحل منچوري و جزيره ساخالين و تعرض آنها به چين و بوجود آمدن رقابت ميان ژاپن و روسيه، دو كشور به جنگ پرداختند و نيروهاي

روسي در خشكي و دريا شكست سختي از ژاپنيها خوردند كه دليل عمده اين واقعه عدم لياقت فرماندهان روسي و گرفتن رشوه از سرداران ژاپني بود. بموجب عهدنامه پورتسموت (امريكا) كه در پايان جنگ امضاء شد نيمه جنوبي جزيره ساخالين و بندر پورت آرتور به ژاپن تعلق گرفته و شبه جزيره كره نيز تحت الحمايه ژاپن شد. در سال 1910 ژاپن كره را كاملاٌ به خاك خود الحاق نمود.در جنگ جهاني اول ژاپن امتيازات آلمانها را در شانتونگ بدست آورد ه و از طرف جامعه ملل قيمومي

ت جزاير متصرفي آلمان در اقيانوس آرام به ژاپن واگذار شد.در دهه 30 – 1920 دولتهاي حزبي و آزاديخواه بر روي كارآمدند و تا حدي از شدت كشورگشايي ژاپن كاسته شده و پارلمان قدرت يافت.در اواسط نيمه اول قرن حاضر امپراطور فعلي، هيروهيتو به سلطنت رسيد. چند سال بعد از به سلطنت رسيدن هيروهيتو، بحران اقتصادي مدتي بعضي از بخشهاي اقتصادي را فلج كرد. در دهه بعد از 1930 ، نظاميان بر امور سياسي ژاپن مسلط شدند. در ايندوره صادرات ژاپن افزايش فوق العاده اي يافت.از سال 1931 جنگي ميان ژاپن و چين به سبب توسعه طللبي ژاپن در آسياي شرقي آغاز شد كه تا سال 1945 (تا پايان جنگ جهاني دوم) ادامه يافت. در سال 1931 ژاپن پادگان خود را در منچوري بعنوان حمايت از دارايي ژاپنيها در آن سرزمين تقويت نمود. ژاپن پس از بهانه اي كه بدست آورد تمام سرزمين منچوري و چندناحيه ديگر را اشغال نمود و دولت دست نشانده منچوكوئو را برپا نمود. در سال 1932 جامعه ملل ژاپن را متجاوز شناخت و اين كشور از عضويت آن سازمان خارج شد. در سال 1935 نواحي چاهار و هپي نيز تحت تصرف ژاپن درآمدند. در سال 1937 يك درگيري ميان سربازان چنين و ژاپني در پادگان ژاپني ها (در پكن) روي داد و آنان نيز به اين بهانه پكن و تين تسين را اشغال كردند. ماه بعد باز هم ژاپنيها به بهانه اي ديگر شانگهاي و سپس نانكن را تصرف نمودند. در سال 1940 تمام شهرهاي عمده ساحلي شرق چين و قسمتهائي از جنوب آن كشور در دست ژاپن بود.در سال 1940 تمام احزاب سياسي ژاپن منحل اعلام شده و اين كشور به هند وچين نيرو فرستاد و با آلمان و ايتاليا نيز پيماني امضاء نمود. در آوريل 1941 پيمان عدم تعرض ميان ژاپن و شوروي منعقد شد.در اكتبر سال 1941 ژنرال جوتو به نخست وزيري رسيد و ژاپن بكلي تحت استيلاي نظاميان درآمد.در هفتم دسامبر 1941 با حمله بمب افكن ها و جنگيده هاي ژاپني به پايگاه دريايي پرل هاربر (متعلق به امريكا) در اقيانوس كبير، ژاپن در جبهه متحدين بر ضد متفقين وارد جنگ جهاني دوم شد. سپس لشكريان ژاپن از تايند به مالزي حمله كرده و پس از آن در فوريه سال 1942 سنگاپور را گرفته و 10 هزار سربازبود. در سال 1942 كشورهاي فيليپين و اندونزي نيز بدست ژاپن سقوط كردند. در ماه مه همان سال قسمت اعظم برمه به دست ژاپن افتاد. در اوائل سال 1943 ژاپنييها كشور پاپواي فعلي را متصرف شدند.از سال هاي 1942 و 43 شكستهاي بزرگي بر ژاپن وارد آمد. از اين سالها تا 1945 متفقين بتدريج تمام سرزمينهاي اشغالي و بعضي از جزاير ژاپن را همراه با شوروي پس گرفتن كه سرانجام امريكا با بمباران اتمي خود در ماه اوت 1945 با دو بمب اتمي شهرها هيروشيما و ناگازاكي ( ناگاساكي) را تبديل به مخروبه اي كرد و با اين عمل ژاپن را به زانو درآورد. با اعلان جنگ روسيه به ژاپن، سرانجام هيروهيتو در 14 اوت همانسال شرايط متفقين را پذيرفته و قرارداد تسليم رسمي در دوم سپتامبر در عرضه ناو هواپيما بر ميسوري با شركت نمايندگان دولت ژاپن و متفقين امضاء شد و ژاپن بلاشرط تسليم شد. اشغال ژاپن توسط متفقين ، براساس شرايط مقرر در كنفرانس پوتسدام

(آلمان)، آ‎غاز شد و برطبق آن فرماندهي نيروهاي متفقين در ژاپن، و اداره اين كشور به ژنرال مك آرتور امريكايي سپرده شد. در اين زمان امپراطوري ژاپن موقتاٌ منحل شده و سرزمنيهاي متصرفي آن از دستش خارج شد. امپراطوري ژاپن قبل از ورود اين كشور در جنگ جهاني دوم علاوه بر جزاير اصلي ژاپن مشتمل بر جزاير كوريل، ريوكيو، فرمز، پسكادور، بونين، كارولين، مارشال، ماريانا و نيمه جنوبي جزيره ساخالين، كره و ناحيه كوانتونگ در منچوري بود. بعلاوه دولت منچوكوئو نيز در منچوري تحت الحمايه ژاپن بود. بعضي از اين جزاير بعداٌ به ژاپن مسترد شدند.پس از جنگ قواي ارتشي و

صنايع نظامي ژاپن منحل شد و صنايع آن نيز محدود گشت. امپراطور هيروهيتو نيز در ملاء عام جنبه الهي خود را نقي كرده و حاكميت مردم را به رسميت شناخت. در اينزمان وضع سياسي كشور تره بود و چند حزب سياسي بوجود آمدند.در سال 1949 يوشيدا به نخست وزيري برگزيده شد و محافظه كاران بر اوضاع مسلط شدند. در همانسال از شدت حكومت نظامي تا حدي كاسته شد و بسياري از كارها از رف مك آرتور به مقامات محلي ژاپن واگذار شد.درسال 1951 چهل و نه كشور در شهرسان فرانسيسكو امريكا پيمان صلح با ژاپن را امضاء نمودند كه بموجب آن سرانجام ژاپن در سال 1952 حاكميتش را بدست آورد.
در انتخابات سال 1952 حزب ليبرال محافظه كار يوشيدا بر سركار ماند. در نوامبر 1954 حزب دموكرات ژاپن كه طرفدار گسترش روابط با شوروي و چين بود تأسيس گرديد. و در دسامبر همانسال ايچيروها توياما رهبر حزب دموكرات جايگزيني يوشيدا شد. در نوامبر 1955 احزاب ليبرال و دموكرات يكي شده و ايشييباشي از حزب ليبرال دموكرات بر سركار آمد.ژاپن در دهه 60 – 1950 چندين پيمان و موافقتنامه با كشورهاي جهان منعقد ساخت كه موجب مطرح شدن دوباره اين كشور در جهان گرديد. ژاپن در سالهاي پس از جنگ همچون آلمان غربي، همواره رو به پيشرفتهاي فراوان اقتصادي بوده و هم اكنون پس از امريكا و شوروي، سومين قدرت اقتصادي جهان است.در سال 1958 امريكا بخاطر انتقادات پردامنه، نيروهاي اشغالي خود را از ژاپن خارج كرد ولي پايگاههاي خويش را در اين كشور باقي گذاشت.در سال 1960 بخاطر مخالفت مردم ژاپن با انعقاد قراردادهاي نظامي با امريكا، تظاهرات وسيعي در كشور صورت گرفت كه به سبب يكي از آنها در ژوئن 1960 آيزنهاور رئيس جمهور وقت امريكا سفر خود به ژاپن را لغو كرد. در سال 1960 افراطيو

ن راستگرا يكي از رهبران سوسياليستهاي ژاپن را بقتل رساندند. در سال 1964 ساتو به نخست وزيري ژاپن برگزيده شد.در سال 1972 سرانجام پس از چند سال گفتگو جزاير اوكيناوا كه از سوي امريكا در جنگ جاني دوم اشغال شده بود به ژاپن برگردانده شد. در همانسال تاناكا به نخست وزيري رسيد. تاناكا نيز در سال 1974 استعفا داد و تاكنوميكي به جانشيني وي انتخاب شد. در سال 1976 با استعفاي ميكي، تاكئوفوكودا به نخست وزيري رسيد.در 1978 روابط چين و ژاپن بخصوص از نظر اقتصادي پيشرفت فراواني كرد. در همانسال ماسايوشي اوهيرا در انتخابات حزبي برفوكودا پيروز شد و نخست وزير ژاپن شد. اوهيرا در سال 1980 فوت كرد و كمي بعد زنگو سوزوكي به نخست وزيري رسيد. در سالهاي اخير ژاپن همواره شاهد تظاهراتي بر ضد وجود پايگاههاي امريكا در خاكش بوده است.
ملاحظات جغرافيايي
ژاپن با 313 ، 372 كيلومتر مربع وسعت (پنجاه و پنجمين كشور جهان ) در نيمكره شمالي ، نيمكره شرقي، در شرق قاره آسيا، بصورت مجمع الجزايري در شمال غربي اقيانوس كبير، در كنار درياي ژاپن و در نزديكي سواحل شوروي و كره جنوبي (درغرب) وقع شده است. ژاپن در كمربند زلزله اي اقيانوس كبير واقع شده و زلزله هاي فراواني در آن روي مدهد. كوهها و نواحي مرتفع كه تعداد زيادي آتشفشان در آنها وجود دارد، قسمت اعظم اين كشور را پوشانده اند. با اينحال جلگه هاي

نيز (بخصوص در جزيره هنشو) (919، 227 كيلومترمربع)، هوكايدو (066،75)، كيوشو (664، 35 ) ، شيكوگو (767، 17 ) و اوكيناوا (748 ، 1) كيلومتر مربع ) هستند. جنگلها قسمت اعظم ژاپن را پوشانده و آب و هواي آن نسبتاٌ گرم و مرطوب و پرباران است. بلندترين نقطه آن قله فوجي با 776، 3 متر ارتفاع ، طويلترين رود، شينانو با 362 كيلومتر درازا، ودرياچه بيوا (675 كيلومترمربع) بزرگترين درياچه آن ميباشد.
ملاحظات سياسي


حكومت اين كشور امپراطوري بوده و امپراطور هيروهيتو و نخست وزير زنكو سوزوكي ميباشد. قوه مقننه از دو مجلس تشكيل يافته يكي مجلس نمايندگان با 511 عضو كه به مدت 4 سال انتخاب شده و ديگري مجلس مشاورين با 252 عضو كه به مدت 6 سال انتخاب ميشوند.
قانون اساسي موجود در سال 1947 تدوين شد و براساس آخرين تقسيمات كشوري، ژاپن از 43 ناحيه ( كه هركدام به وسيله يك فرماندار انتخابي و يك شوراي محلي اداره مي شوند ) 2 ناحيه شهري ، يك ناحيه پايتخت نشين و يك سرزمين تشكيل يافته.
فعاليت احزاب در ژاپن آزاد بوده و احزاب مهم عبارتند از: ليبرال دموكرات،‌سوسيال دموكرات،كومي – تو، سوسياليست، ليبرال جديد و كمونيست.
روز ملي آن بيست و نهم آوريل است. در سال 1956 به عضويت سازمان ملل درآمده و علاوه بر آن در سازمانهاي آدب – آسپاك – سي سي دي – اسكاپ – فائو – گات – يااآ – بانك جهاني – ايكائو – آيدا – ايفك – ايمكو – ايمف – ايتو – اواسي دي – يونسكو – يوپو – ومو- وهو- برنامه كلمبو نيز عضويت دارد.
ملاحظات اقتصادي
واحد پول آن ين ژاپن (Y )معادل 100 سن برابر با 32/0 ريال است كه هر 45/248 ين برابر يك دلار است.ميزان توليد ناخالص ملي در سال 1979 حدود 427، 839 ميليارد دلار بوده (درآمد سرانه 245، 7 دلار ) كه 8/36% آن از صنايع ، 1 / 8% از كشاورزي، 23% از تجارت و 11% از خدمات بدست ميآيد.نرخ سالانه رشد توليد ناخالص ملي حدود 6/3% است. درآمد بودجه ملي در سال 1977 بالغ بر 16/47 ميليارد دلار و هزينه هاي آن معادل 75/94 ميليارد دلار بوده است.واردات ژاپن در سال 1978 حدود 80 ميليارد دلار بوده كه بيشتر شامل: ماشين آلات ، نفت، سنگ آهن، موادغذايي و خشكبار است كه اكثراٌ از كشورهاي امريكا (20%)،‌استراليا (7%) و كانادا (3/4%) وارد ميشود. ميزان صادرات اين كشور حدود 98 ميليارد دلار بوده كه بيشتر شامل, اتومبيل، آهن و پولاد، وسائل الكترونيكي، نساجي، وسائل پلاستيكي ، كارخانجات پتروشيمي، دارو و منسوجات است و اكثراٌ به كشورهاي امريكا (20%)، چين (4%) و استراليا (3%) صادر ميشود.
مهمترين صنايع كشور عبارتند از: فولادسازي، اتومبيل سازي، ساخت ماشين آلات، كشتي سازي، هواپيما سازي، شيميايي،‌الكترونيكي و الكتريكي.
برنج، غلات،‌سبزيجات، ميوه جات، سيب زميني و توتون نيز مهمترين محصولات كشاورزي كشور را

تشكيل داده و سرانه زمين مزروعي براي هر نفر بالغ بر 4% هكتار ميباشد. توليد ساليانه گوشت گاو 900، 297 تن، گوشت خوك 000، 060، 1 تن و صيدماهي 000، 508، 10 تن (رتبه اول در جهان) ميباشد. توليد سالانه نيروي الكتريسيته نيز معادل 8/511 ميليارد كيلووات ساعت است.معادن مهم ژاپن عبارتند از: زغالسنگ، مس، طلا، نقر، مس، سرب،‌روي، كرومين، سولفور، نمك، بوكسيت، گوگرد، آهن، منگنز، و نفت. ذخيره زيرزميني نفت آن حدود 55 ميليون بشكه ميباشد. (1980).
ملاحظات علمي
كشورژاپن با داشتن يكي از عالي ترين استاندارد‌هاي آموزشي، از نرخ باسوادي بالايي برخوردار مي‌باشد. در حدود 93 درصد كودكان وارد مقطع تكميلي متوسطه شده، و تقريباً تمامي آنان فارغ التحصيل مي‌شوند. ژاپن در سال 2000، با نرخ 40 درصد بالاترين نرخ تعداد ثبت نام را در جهان توسعه يافته دارا بوده و تعداد كثيري دانشگاه دولتي و خصوصي جهت خدمت به مردم داشته است.ژاپن به طرزي شگفت انگيز با تغيير ساختار جمعيت مواجه مي‌شود، با پايين آوردن نرخ زاد و ولد و افزايش انتظارات از زندگي، جمعيت افراد بزرگسال به ميزان چشمگيري رو به افزايش گذاشته است. يكي از عواقب اين مسئله اين است كه ديگر دانشجوي ژاپني كافي جهت پر كردن تمام دانشگاه‌هاي ژاپن وجود ندارد، به اين معنا دانشگاه‌ها بزودي مجبور مي‌شوند در خارج از كشور بدنبال دانشجو باشند و يا بايد استاندارد‌هاي تكميل كننده بازار داخلي براي دانشجويان را ارتقاء بخشند. به طور كلي ميتوان گفت كه تحصيل در ژاپن، براي دانشجويان خارجي روز به روز آسانترمي‌شود.آموزش ابتدايي ومقدماتي متوسطه تادهه1950به نرخ ثبت نام بيش از99%رسيده بودوتقريباَهمان نرخ راتازمان حاضرنگه داشته است.درحاليكه درسال1950تعداددانش‌آموزان راهي آموزش متوسطه تقريباَ6740300نفربود،اين رقم دردهه 90 به بيش از105ميليون نفربالغ گرديد.تعداد دانش‌آموزان راهي كالج‌هايادانشگا‌ها تاسال 1995،تقريباَبه 600000بالغ ميگرديد،
درحاليكه اين تعداددرسال1950 فقط 770000نفربود.سهم فارغ التحصيلان مدارس متوسطه عازم موسسات آموزش عالي قبل از1990زير35%بوده است ،اماتاسال 1998به 42%افزايش يافته است.


امروزه ،95% دانش‌آموزان ژاپني در نوعي از برنامه پيش دبستاني شكل كودكستان و يا در مهد كودك روزانه ثبت نام مي‌كنند(پيك 1992، توبين و ووداويدسون1989) دانش‌آموزان پس 6 سال را در مدرسه ابتدايي(شوگاكو)، 3 سال در دوره مقدماتي متوسطه (چوگاكوه)، و3 سال را در دبيرستان (كوتاگاكو)سپري مي‌كنند.تقريباً 30% از دانش‌آموزان سطح دبيرستان در مدارس خصوصي ثبت نام مي‌كنند (اداره آمار 1993).همچنين مدارس ويژه‌اي در تمام سطوح براي دانش‌آموزان داراي معلوليت‌هاي جدي ونيز براي تعداد اندكي از نخبگان وجود دارد كه توسط ملت سرمايه گذاري شده و دبيرستان‌‌هاي 5 ساله هستند. با اين وجود، ثبت نام در مدارس ويژه و مدارس 5 ساله درصد اندكي از كل ثبت نام ‌ها را شامل مي‌شود.
روند ثبت نامي كودكان در مدارس مختلف طي سال 1996
درصد پسران خصوصي دولتي سطح مدرسه


8/50% 1474661 377522 مراكز پيش دبستاني
2/51% 67609 8515262 مدارس ابتدايي
2/51% 231406 4449760 مدارس مقدماتي متوسطه
3/50% 1457607 3405120 مدارس تكميلي متوسطه


3/62% 885 86334 مدارس استثنايي
3/82% 484819 38819 آموزش عالي
7/68% 1820407 661398 دانشگاه‌ها
آموزش براي دانش‌آموزان از 6 تا 15 سال اجباري است (يعني براي دانش‌آموزان سطوح ابتدايي و راهنمايي).
اين آموزش رايگان است، اگر چه كه والدين بايد وسايل لازم همچون روپوش، كيت‌هاي رياضي، ومجموعه ‌هاي خوشنويسي را تهيه نمايند مدارس ابتدايي معمولاً در مناطق نزديك به خانه كودك قرار دارند، و در طول سال‌هاي دبستان گروه‌هاي كوچكي از كودكان (به راهنمايي دانش‌آموزان بزرگتر يكي از، والدين يا معلم ) را مي‌توان ديد كه پياده روانه مدرسه هستند. در پايان سال سوم راهنمايي، دانش‌آموزان بايد دبيرستاني را كه خوا‌هان ورود به آن هستند، انتخاب كنند و اغلب بايد در امتحانات ورودي آن شركت كنند درحاليكه تقريباً تمام كودكان تا سطح دبيرستان ادامه تحصيل مي‌دهند، اما ضمانتي براي قبولي آن‌ها در دبيرستان وجود ندارد.
دانش‌آموزان چند امكان براي ورود به دبيرستان دارند. اول از همه،دبيرستان ‌هايي دولتي، خصوصي، وتعدادي معدودي دبيرستان‌هاي با سرمايه گذاري ملي وجود ندارند.در بخش خصوصي ودولتي، دبيرستان‌هاي علمي يا غير علمي مي‌توانند شامل حال دانش‌آموزان شوند. حدود 25% دانش‌آموزان بالاخره وارد بخش غيرعلمي مي‌شوند، اگر چه كه بيشتر آن‌ها اصولاً اميد دارند كه به دبيرستان‌هاي علمي وارد شوند (منبوشوMombusho(1993)). آنهايي كه نمي‌توانند وارد دبيرستان ودولتي تمام وقت يا خصوصي شوند ممكن است در دوره ‌هاي مكاتبه‌اي و آموزشگاه‌هايي وجود ندارند كه آماده پذيرش دانش‌آموزاني هستند كه نتوانست‌هاند جاي ديگري در سيستم آموزشي پيدا كنند.


نگاهی به آمارطلاق در ژاپن و ایران
"عوامل زمينه‌ساز رضامندي از زندگي زناشويي" پژوهشي است كه دكتر شهين عليائي‌زند با حمايت دانشگاه علامه طباطبايي انجام داده است. هدف از انجام اين پژوهش، بررسي آن دسته از رفتارهايي است كه زمينه را براي رضايت مردان و زنان متأهل از زندگي زناشويي فراهم مي‌آورد. اين رفتارها كه باعث تداوم زندگي و آرامش و بالندگي زنان و مردان مي‌شود، در گروه‌هاي مختلف مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. اين گروه‌ها عبارتند از متاهليني كه حداقل يك سال و حداكثر سه سال از زندگي زناشويي آنان مي‌گذرد (تازه متأهلين)، متأهليني كه حداقل 15 سال است كه ازدواج

كرده‌اند، زنان، مردان، زنان خانه‌دار و زنان متأهلي كه در خارج از خانه نيز به كار اشتغال دارند. جامعه آماري اين پژوهش شامل 388 نفر از مردان و زنان متأهل شهر تهران است كه يك سال از عمر زناشويي آنها مي‌گذرد و در مناطق جنوب، شرق، غرب و مركز تهران سكني دارند و به صورت نمونه‌گيري تصادفي انتخاب شده‌اند.
اگرچه آمار طلاق در بسياري از جوامع، حتي جوامع سنتي رو به افزايش است، اما بر خلاف باورهاي رايج، اين رويداد نمي‌تواند الزامات، نشان‌دهنده بي‌مهري و كم‌توجهي انسان‌هاي اين ع

صر و زمانه به ازدواج و تشكيل زندگي خانوادگي باشد، بلكه برعكس، انزوا، تنهايي‌ها و بيگانگي‌هاي ناشي از جوامع صنعتي كه به سرعت، تعامل با ابزار را جايگزين تعامل با انسان‌ها كرده است، از يك طرف و رشد ذهني و انديشه‌ زنان و مردان از طرف ديگر، موجب شده است كه آنها در اين مقطع زماني به مراتب بيش از گذشته طالب آن باشند كه همدلي، در آميختگي عاطف

ي و هم‌انديشي را در كنار هم تجربه كنند. لكن اينان، چه به لحاظ فردي و چه به لحاظ اجتماعي خود را مجهز به ابزار لازم براي نيل به اين اهداف والا و قابل تأمل نمي‌بينند. از اين‌رو، يا از ازدواج روي بر مي‌گردانند و يا افسرده و سرخورده، پيوند ناموفق‌شان را ترك مي‌كنند كه ضايعات فردي و

اجتماعي جبران‌ناپذيري را در پي خواهد داشت. اين رويداد، ضرورت تحقيقاتي را كه بتواند به دور از تصورات قالبي و با لحاظ كردن دگرگوني‌هاي اجتماعي به ازدواج و تشكيل نظام خانوادگي بنگرند، كاملاً محسوس مي‌كند. از اين‌رو، تحقيق حاضر در صدد است كه به جاي تأكيد بر مسأله طلاق و تعميم دست‌آوردهاي ناهمخوان آن به ازدواج، با بررسي ازدواج‌هاي پايدار، راه و رسم ماندن را

بياموزد. بر خلاف باورهاي معمول، از زمان پيدايش خانواده تاكنون، در چارچوب تاريخ مكتوب زندگي بشري، دير زماني نمي‌گذرد. زيرا به نظر مي‌رسد كه تنها از آن زمان كه زندگي قبيله‌اي جاي خود را به جوامع مدني داده است و مدنيت و قوانين اجتماعي جايگزين قوانين قبيله‌اي و طايفه‌اي شده‌اند، ساختاري به نام خانواده شكل گرفته است. اگرچه از زمان شكل‌گيري خانواده، به ويژه بعد از انقلاب صنعتي، ساختار و عملكرد اين نهاد تغييرات چشمگيري داشته است، اما مشاهدات و تجربيات برگرفته از تاريخ اجتماعي نشان مي‌دهد كه خانواده از زمان پيدايش تا كنون، كوچك‌ترين، اما مهم‌ترين و محكم‌ترين نهاد اجتماعي بوده است. استحكام اين نهاد، در گيرودار زمان به گونه‌اي بوده است كه حتي برخي از رويدادهاي سياسي اجتماعي كه در مقاطعي، موانعي را بر سر پايداري زندگي خانوادگي به وجود آورده‌اند و ناموفق مانده‌اند.
آمار و ارقام نشان مي‌دهد كه حتي در كشورهاي كمتر سنتي، هنوز كه هنوز است، تعداد كساني كه ازدواج مي‌كنند و تشكيل خانواده مي‌دهند، به مراتب بالاتر از كساني است كه تن به ازدواج نمي‌دهند. براي مثال، لاسول گزارش مي‌دهد كه 95 درصد مردم بزرگسال ايالات متحده آمريكا، سرانجام ازدواج مي‌كنند. گزارش‌هاي ديگر حاكي از آن است كه در آن سرزمين، حتي بسياري

از افرادي كه خود را آماده ازدواج نمي‌بينند، بر اين باورند ، در صورتي كه بخواهند صاحب فرزندي شوند، رسماً ازدواج خواهند كرد و خود را به زندگي زناشويي متعهد خواهند دانست. اين درحالي است كه در همان جامعه، بيش از 40 درصد از افراد متأهل از يكديگر جدا مي‌شوند و طلاق را

تجربه مي‌كنند. حائز اهميت است كه لااقل دو سوم از اين افراد، بار ديگر ازدواج مي‌كنند. اگرچه آمار طلاق در ژاپن، يك سوم ايالات متحده آمريكاست، اما چنين رقمي براي كشوري سنتي مانند ژاپن چشمگير است، زيرا در ژاپن يكي از ملاك‌هاي برخورداري از يك پايگاه اجتماعي محكم‌تر و مطلوب‌تر، تأهل است. در ژاپن نيز، همانند ايالات متحده آمريكا، اغلب افرادي كه از همسر خود جدا مي‌شوند، بار ديگر ازدواج مي‌كنند. اين يافته‌ها بيانگر آن است كه بر خلاف تصور رايج، اين ازدواج و تشكيل زندگي خانوادگي نيست كه اخيراً در جوامع مختلف مورد كم‌مهري و بي‌توجهي واقع شده است، بلكه اين شرايط و عملكرد بازبيني نشده و الگوهاي قالبي زندگي زناشويي است كه نيازها و انتظارات بسياري از مردان و زنان اين عهد و زمانه برآورده نمي‌كند. به عبارتي ديگر، هنوز كه هنوز است زنان و مردان آرامش خود را در قالب يك رابطه پايدار و منسجم جست‌وجو مي‌كنند، اما از آنجا كه قالب‌هاي زناشويي با انتظارات و نيازهاي آنها هماهنگ نيستند، بسياري از اين پيوندها گس

سته مي‌شوند و در پي آن فجايع فردي و اجتماعي عظيمي به بار مي‌نشيند. براي مثال، اگرچه افراد متأهل كمتر از افراد مجرد اقدام به خودكشي مي‌كنند، اما آمار خودكشي در ميان افراد مطلقه بالاتر از دو گروه متأهل و مجرد است.
با نگاهي به تاريخ اجتماعي دول مختلف، مي‌توان مشاهده كرد كه تا چندي پيش، چه در غرب و چه در مشرق، مردان و زنان اغلب با هدف فرزندآوري و حفاظت و صيانت از مايملك خود پيوند زناشويي مي‌بستند، اين در حالي است كه با صنعتي شدن جوامع، تغيير فاحش نقش زن به ويژه بعد از جنگ جهاني دوم، كنترل جمعيت و مراقبت دولت‌ها از اموال و حقوق شهروندان، اين اهداف به سرعت رنگ مي‌بازند و در حاشيه قرار مي‌گيرند. به عبارت ديگر، اگر در زمانه‌اي نه چندان دور، مردان چيني و ژاپني حتي با زنان خود براي خوردن غذا هم‌سفره نمي‌شده‌اند و نياز‌هاي عاطفي

، هيجاني و فكري خود را همانند همتايان خود در ساير جوامع، در جاي ديگر جز در چارچوب زندگي زناشويي، جست‌وجو مي‌كرده‌اند و اگر متفكران و انديشمندان بزرگ غرب، ارسطو ، نيچه و رسو ، زنان را فقط وسيله اي براي فرزندآوري دانسته‌اند و مردان را از تعامل و همفكري با زنان باز داشته‌اند، زنان و مردان اين دوره و زمانه، در قالب زندگي زناشويي، توافق، تعامل فكري، مهر و محبت، حمايت و همدلي را در يكديگر جست‌وجو مي‌كنند. اين در حالي است كه براي برآورده شدن اين نيازهاي تازه تولد يافته، ابزار و راهكارهاي لازم را نياموخته اند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید