بخشی از مقاله

اخلاق و معاشرت در خانواده

عنوان صفحه
مقدمه 1
دعای آغازین 3
برخورد با همسر 4


برخورد با فرزندان 8
برخورد با پدر ومادر 21
برخورد با خویشاوندان 25
کتابنامه 28


مقدمه
برای اینکه بدانیم اخلاق چیست و چه هدفی را دنبال می کند، مقدمه ای کوتاه لازم است . انسان شاهکار آفرینش وخلقت خدای تبارک و تعالی است وخداوند همه ممکننات از نباتات (درختهای گوناگون ،میوه های لذیذ ،گلهای زیبا و...)و


حیوانات گرفته، تا جمادات و اجسام مرئی و نامرئی را برای او و خدمت به او آفریده است.
این انسان، از جنبه های مادی با سایر جانوران و حیوانات مشترک است، یعنی آنچه را که برای یک موجود زنده از علایم حیات لازم است(از قبیل : تغذیه –تنفس-تولید مثل و...)داراست ،اما علاوه بر آن دارای جنبه دیگری هم هست که او را از سایر جانوران متمایز می سازدو آن، جنبه روحی وروانی است ودر حقیقت انسانیت آدم جز به این جنبه، به چیز دیگری نیست،چرا که در جنبه مادی، او

صفت حیوانی است اما خداوند ازاین همه خلقت، بنابراستناد به( آیه56 سوره ذاریات )جز تکامل
بعد معنوی انسان هدفی نداشته است.حال اگر انسان بخواهد،به کمال وبه عبارت صحیح تر،همه همت خود را در این بعد مادی قرار دهد، نه تنها به حیوانات میماند
،که مراتب پائین تراز آنها خواهد بود.پس تنها را سعادت انسان در کمال وتعالی او در بعد روانی

 

وجنبه معنوی اواست، وآنچه ما را در این راه کمک میکند وبه ما نشان میدهد چه راه و روشی را در پیش بگیریم تا به این کمال نائل گردیم .
اگر انسان بخواهد به اخلاق پسندیده متخلق شود بایستی ابتدا خانه دل و جان را از رذائل اخلاقی بزداید، سپس به فضائل اخلاقی دست یابد (همانگونه که یک پارچه کثیف ابتدا باید پاک شود و سپس به پاک کردن شئی بپردازد).
یکی از مباحث مهم اسلامی که در قرآن مجید بسیار بر آن تکیه کرده و آیات بسیاری درباره آن نازل فرموده است، اخلاق است.


انسان کامل آن است که همه جهات وجودی او کامل باشد و چون انسان از سه قسم تشکیل یافته است :1-عقل وتفکر 2-قلب وعواطف و احساسات و 3-جسم و پیکر ومادی که این سه قسمت کمال انسان را تشکیل می دهد.
انچه فکر انسان را را تکامل می بخشدو می پرورد، معرفت است وعلم عبادت و حقایق اسلامی و ارتباط عقلی، با مبدا همه کمالات آفرینش یعنی ذات خداوند جهاندار ذو المنن و آنچه که عشق و عواطف و احساس و سجایای روحی انسان
را کمال بخشیده و رهبری میکند ،علم اخلاق و تربیت نفوس است.
تحقیق حاضر، بازگو کننده نکات مثبت اخلا قی و بعضی از زشتی ها و رذائل اخلاقی ونیز کیفیت برخوردهای گوناگون اجتماعی است ،وبرای خوانندگان عزیز
این امکان را فراهم می سازد، تا با آگاهی بیشتر در راه خود سازی و تهذیب نفس گام بردارد.


«دعای آغازین»


In the name of God.the compassionate.the merciful.
به نام خداوند بخشنده مهربان.
Oh allah. Bring me out of the darkness of sunderstanding.
پروردگارا؛ خارج کن من را از تاریکی های فکر.
And honur me with the light of understanding.
وبه نور فهم من را گرامی بدار.


Oh allah. Open the gates of your mercy to us.
پروردگارا؛بر ما درهای رحمتت را بگشای.
And unfold us the treasuryof your infinite knowledge
و گنج های دانشت را بر ما بگستران.
May your mercy be upon us. You are all-Mercy
به امید تو ای مهربان ترین مهربانان.

برخورد با همسر
بر خلاف برخی تفکرات غلط و عوامانه و در حقیقت ظالمانه، در منطق اسلام زن برای مرد یک کنیز یا یک برده ویا کسی که کار منزل را انجام میدهد، واز بچه های شوهر نگهداری میکند نیست، بلکه به عنوان شریک شوهر ویار و همکار او در اداره امور زندگانی و تربیت فرزندان مطرح میباشد، لذا اسلام دستور فرموده که همسران باید از اذیت و بد زبانی و فحاشی به یکدیگر بپرهیزند.


ونهایت مهربانی وصمیمیت ومحبت و دوستی بر جمع آنان حاکم باشد .
تا در کمال سلامت ودور از دغدغه خاطر زندگی کنند، وهم در سایه آن آرامش بتوانند فرزندانی صالح وبا تربیت پرورش دهند .زیرا عدم آرامش در خانه و احیاناً
خشونت هاو تند خوییها اثرات بد و نامطلوبی در روحیه واخلاق فرزندان میگذارد.
در روایات اسلامی دستورات گویا روشن وصریحی در مورد رفتار و برخورد متقابل بین زن و شوهر وجود دارد، که ما برای جلوگیری از اطاله بحث به صورت فهرست واربه بعضی از آنها اش

اره می نمایم.
از فرمایشات حضرت محمد(ص):
*- کسی که در کارهای زندگی به همسرش کمک نماید ،خیردنیا و آخرت را بدست می آورد.
*- خدا از مردی که زن خود را آزار دهد، بیزار است.
*-هر مرد وزنی که اخلاق بد همسرش را تحمل کند ،و بر بد اخلاقی او صبر کند،
خداوند او را اجر وثواب عنایت می فرماید.
*- وای بر زنی که شوهرش را غضب کند.
*- مرد بیشترین حقوق را بر گردن همسرش دارد.
امام پنجم (ع)از پیامبرپرسیدند:چرا مومن زن نگیرد، که شاید خداوند به او فرزندی دهد،که زمین رابا لا اله الاالله سنگین سازد و پیغمبر فرمودند:هر که ازدواج نماید، نصف دین خود را کامل کرده وبرای نصف دیگر تقوی پیشه کند.
از فرمایشات امام صادق (ع):1-هر زنی که لیوان آبی به شوهرش بدهد و به

او خدمت کند، ثواب بیش از یکسال عبات به او میدهند.
2- ملعون است، زنی که شوهرش را اذیت کند واورا غمگین سازد.
3- حق زن بر شوهرش این است که اورا لباس و غذا دهد واز خطاهای او در گذرد.
طبق دستور اسلام زن باید مطیع اوامر شهرش باشد، و حتی بدون اجازه او از خانه
بیرون نرود، در مقابل نیز شوهر نباید نسبت به زن در امور زندگی سخت گیری

کند و می بایست در رفاه او و فراهم آوردن وسایل راحتی زندگی برای زن و فرزندان در حد توان بکوشد.
البته همانگونه که اشاره شد، سخن در این باب بسیار است که اکنون ما توانسته ایم
به گوشه ای از آنها اشاره بکنیم. حال به ادامه بحث در این رابطه می پردازیم.
امام ششم فرموده اند که زنها چهار نوع اند:
1-ربیع مربع:آنهایند که یک فرزند در بغل و یکی در شکم دارند(یعنی ولود و بچه زاست)
2-جامع مجمع(جامع خوبی ها):آنکه پر خیر پاکدامن باشد.
3- کرب مقمع (بد اخلاق):آن که با شوهرش بد خواست.
4-غل قمل (پوست خشکیده):زنی است که غل قمل را ماندو آن ریسمانی است از پوست که بر گردن اسیر افکنندو چون خشک می شود، گردن را می خورد و می ساید واین مثلی است برای کسی که جز نکبت و زیان چیز دیگری ندارد.
نکاتی مهم در رابطه بین زن وشوهردر محیط خانواده:
 - زن بایددر مقابل شوهر خود هرگز با حالتی افسرده ،پریشان واخمو ظاهرنشود و سعی کند، همیشه با لباس تمیز وروی خندان حاضر شود.
 - زن و شوهر معایبی را که در زندگی خود می بینند در نهایت خوش رویی
به همسر خود بگویند ودر این صدد بر آیند، که آن مشکلات را با هم حل وفصل کنند.
 - زن بایستی، تمام زیبایی خود را به همسرش هدیه کند وهمان طوری که در بیرون به ظاهر خود اهمیت میدهد، در خانه نیز زیبا پوش باشد زیرا حضرت علی (ع) می فرمایند :جهاد زن

آراستگی اوست،برای شوهرش.
 - زن وشوهر باید پشتیبان یکدیگر باشند ودر سختی ها به یکدیگر کمک کنند، نه اینکه در حضور دیگران سعی در کوچک کردن یکدیگر نمایندو شخصیت هم را خرد کنند.
 -زن وشوهر نباید در مورد مسائل کوچک با یکدیگر مشاجره نمایند، زیرا ریشه تمام اختلافات همین بحثها و لجبازی هاست و زن و شوهر باید در آرامش کامل نظر های یکدیگر را بپذیرند وبه یکدیگر احترام بگذارند.


 -زن وشوهر هرگز نباید در حضور هم به خو یشاوندان خود بی حرمتی نمایند، زیرا باعث تشدید فاصله بین آن دو می شود.
اکنون ببینیم در تاثیرستایش از مرد چه گفته اند:
مردی پس از کار سخت روزانه به خانه باز میگردد و می بیند که کودکانش صورت به شیشه پنجره چسبانده اندو انتظار او را می کشند،ازاین اظهار محبت و ستایش خاموش، ولی گرانبهای آنان غرق در شادی و امتنان می شود. ومجامله و ستایش وتعریف سختیهای زندگی را کمتر میکندو این خصوصیت در زندگی زناشویی، بیش از هر جای دیگر قابل مشاهده است.
زن یا شوهری که درست بموقع کلام محبت آمیز خود را به طرف دیگر ابراز کنند، پیوند های ازدواج را محکمتر ساخته اند و همانگونه که به نظر می رسد


زنان در این رابطه غریزه خاصی دارند و به اصطلاح از قلب خود به زندگی
نظر می کنند.

برخورد با فرزندان وتربیت آنها
اسلام نسبت به اولاد و فرزندان و تربیت و مراعات امور مربوط به آنان با این دید
که آنان آینده سازان جوامع بشری هستند و اصلاح و افساد جامعه بدست آنان و
مرهون بافت وجودی و فکری آنهاست، به همین دلیل حساسیت بیشتری نشان داده است و دستورات اکیدی صادر فرموده است .
در این میان تربیت اگر چه در ساختن فرزند نقش مهم و اساسی را ایفا میکند،لکن زمانی دارای اثر و فایده است که اصالت خا نوادگی نیز در فرزند وجود داشته باشد، درست مثل یک نهال و درختی که اگر سالم و ریشه دار باشد،می توان با رسیدگی ،اصلاح و تربیت آن انتظار بارور شدن و میوه دادن آن را داشت ودر غیر این صورت زحمات انسان به نتیجه مطلوب نمی رسد.
نقل شده که بین پادشاهی و وزیرش اختلافی بروز کرده بود، پادشاه می گفت :ک

ه با تربیت می شود انسان را ساخت، اما وزیر اعتقاد داشت که اگر اصالت نباشد .
تربیت موثر نمی افتد.مدتها بحث می کردند امابه نتیجه ای نمی رسیدند،شاه برای آنکه می خواست به هر نحو شده وزیرش را محکوم کند، دستور داد چند گربه را آموزش دهند تا وقتیکه سفره غذا انداخته می شود هر کدام یک شمع بدست بگیرند
وبایستند ودر حالی که دیگران غذا می خورند، آنها اصلا ً توجهی به غذاها نداشته باشند وقتی خوب آزموده شدند، دستور داد سفره ای انداختند اوازوزیر برای صرف غذا دعوت کرد، شاه با اشاره به گربه ها یی که بی توجه به غذا ها شمع به دست ایستاده بودند به وزیر گفت:ای وزیر! تربیت می تواند گربه را هم بسازد، آیا نمی تواند سازنده انسان باشد ؟ وزیر چیزی نگفت

اما تقاضا کرد که روز دیگر نیز چنین سفره ای بگسترانند.
این بار وزیر باهوش چند عدد موش همراه خود بر سر سفره آورد، وهمین که گربه ها آمدند و ایستادند،آهسته موشها را رها کرد.گربه ها با دیدن موش شمع ها را انداخته وبدنبال آنها دویدند. وزیر موقع را مناسب دید و به شاه گفت :دیدی که تربیت به تنهایی نمی تواند کسی را بسازد، بلکه اصالت ذاتی هم لازم است!!.
تربیت زمانی موثر است و اثر سازندگی در انسان دارد که اصالت ذاتی وخانوادگی هم وجود داشته باشد، لذا اسلام بسیار تاکید دارد که همسرانتان را از
خانواده های اصیل ،دیندار وفهمیده انتخاب کنید تا خمیر مایه هدایت و سازندگی در بچه های او باشد وبتوان با تربیت صحیح او را ساخت، چرا که مادروشخصیت او پدر و وضع خانوادگی او و حتی پرستار ودایه ای که بچه را نگه می دارد ویا به او شیر میدهد. در بافت وجودی فرزند و به وجود آوردن اصالت روحی و ذاتی بسیار موثر است.
در همین رابطه یکی از بزرگان نقل کرده که چند روز قبل از شهادت آیت الله شیخ فض

ل الله نوری (که در جریان مشروطه به شهادت رسید)در زندان با او ملاقات کردم وگفتم :پسر شما خیلی لا ابالی است و بر ضد شما کار می کند.
شیخ شهید فرمود:این موضوع را من از پیش می دانستم. چون این پسر در نجف به دنیا آمد ومادرش شیر نداشت، لذا مجبور شدیم که برای شیر دادن او زنی را در نظر بگیریم.بعد از مدت زیادی که این کودک از شیر آن زن استفاده کرد، ناگهان متوجه شدیم که آن زن خیلی بی عفت وبی پرواست و کینه امیر المومنین(ع) را در دل دارد، از همین زمان دریافتیم که سعادتمند ش

دن این پسر کاری مشکل است!(او همان کسی است که گفته اند پای دار پدر کف می زد. نور الدین کیا نوریرهبر حزب منحله توده-نوه مرحوم شیخ-فرزند همین پسر است).
نکته ای را که باید بدان توجه داشت این است که تربیت باید دارای اصول و روش صحیح وبه دور از افراط و تفریط باشد. از یک طرف بی توجهی به تربیت اولاد ورها کردن او به حال خود وعدم رسیدگی به بارور نمودن استعدادهای نهفته در وجود نوجوانان واز طرف دیگرسختگیری های ب

ی مورد وافراط در محدود کردن فرزندان به اسم تربیت کردن صحیح وجلوگیری ازآزادی معقول وتفریح سالم و وادار نمودن آنان در کوچکی به انجام اموری که برای سنین آنان مناسب نیست، به طور یقین اثرات سوو عواقب سخت و پشیمان کننده ای را در بر خواهد داشت.
نقل شده که پزشکی به تمام مقدسات اسلام توهین کرده وبرخوردهای زننده ای داشت وبا اینکه در محیط اسلامی بزرگ شده بود، مسائل مذهبی را مورد استهزا قرار می داد.پس از تحقیق و بررسی روشن شد، که بیماری روحی این پزشک به سختگیری های پدرش در تربیت او مربوط می شد.او تعریف می کرد :پدرم هر روز صبح با چوب بالای سرم می آمد ومرا با کتک برای نماز بیدار می کرد واگر
لحظه ای دیر بر می خواستم، با چوب برسر وبدنم مینواخت.
به این ترتیب وی از دوران کودکی بر اثر برخورد غیر اصولی وغلط پدر، دچار عقده وبیماری روانی شده ودر سنین بالا نسبت به دین ومقدسات مذهبی، بد بین گردیده بود به همین جهت اسلام اعتدال در همه امور حتی تربیت اولاد را مورد تاکید قرار داده است.
پس هر مسلمانی وظیفه دارد فرزند خود را مورد تربیت صحیح وعاقلانه قرار دهد تا نسلی سالم-آرام و متعهد تحویل جامعه گردد.


بنابر آنچه گذشت روشن شد، که اموری چون اصالت خانوادگی،محیط رشد ونمود کودک،دوستان وآشنایان وازهمه مهتر،تربیت است که میتواند انسان را به صورتی ایده آل پرورش دهد و برای زیستنی سالم همراه با مسولیت پذیری اجتماعی آماده سازد.
از هر کس بپرسید برای چه زنده است؟وچرا در زندگی تا این حد در تلاش و تکاپو است؟چرا خودش را این همه به رنج ومشقت می اندازد؟...
اکثریت قریب به اتفاق پاسخ خواهند داد:به خاطر بچه هایمان،برای اینکه فرزندانمان آینده نوی

دبخش داشته باشند، راحت و خوشبخت شوندومرفه و موفق زندگی کنند.
معلوم نیست در این اعجوبه خلقت، به نام بچه چه رمزی نهفته است که به قول سعدی بزرگوار:ابر و باد و مه خورشیدو فلک در کارند، تا او نانی به کف آورد و خوشبخت زندگی کند...
آ یا تنها خوشبختی او در نانی به کف آوردن خلاصه می شود؟و فقط رسیدن به رفاه زندگی بچه ها باید مورد نظر پدران مادران باشد؟یا موارد دیگر و بس مهم هست، که باید پیش از تغذیه ترفیه کودک مورد توجه بگیرند به مرحله عمل درآیند تا فرزندان دلبند ما، به طور همه جانبه در همه ادوار عمر خود موفق و مرفه سعادتمند زندگی کنند.
حتما متوجه شدید که منظور از این بحث این است که، ضمن پروردن جسم کودک پرورش روح وتربیت فکر، تکوین شخصیت والای او باید مورد توجه عمیق قرار گیرد.زیرا در هر مرحله ی از پرورش جسم فرزند لازم است که پرورش روح وتفکر او بر هر چیز مقدم باشد.مادامی که کودک از نظر روانی تحت تربیت صحیح قرار نگیرد و روان سالم در نیابد. پرورش جسم او ولو منجر به رسیدن او به مرحله ی قهرمانی دررشته های ورزشی باشد .ارزشی نخواهد داشت و او در زندگی خود موفق و خوشبخت نخواهد شد.
تکیه کلام هر پدر ومادی در برابر فرزندانتان این است که ما به گردن شما حق داریم ،که شامل حق ایجاد،حق بزرگ کردن،حق تامین غذا لباس و وسایل زندگی حق مراقب تاز سرما و گرما و بیماریها،حق تعلیم وتربیت...
حال به بعضی از وظایف والدین نسبت به کودک اشاره می کنیم:
نامگذاری فرزندان:انتخاب نام مناسب برای کودک از وظایف و کارهای ابتدایی پدر ومادرش است، هر پدر ومادی وظیفه دارد به محض تولد فرزندشان نامی مناسب در خور آسان تلفظ برای او بگزینند،پدر ومادرش باید بدانند، نامی که که انتخاب می کنند، برای تمام دوران های عمر فرزند است ودر ه

ر سن وسالی باید مناسب باشد، بعضی از نامها برای زمان کودکی مناسب و شیرین و زیباهستند ویا نامهای زیبا و کامل را در کودکی به صورت شکسته و ناقص به فرزند خطاب می کنند، به تدریج که فرزند بزرگ می شود، از لطافت وتناسب و برازندگی اسم واسم شکسته کاسته می شود و
تاثیر اسم در موقعیت اشخاص از نظر روان شناسی ثابت شده است. یعنی برخی از نامها به روی صاحب خود تاثیر مثبت می گذارد واو را در جامعه فردی با شخصیت ومتین جلوه گر می سازد. بر عکس برخی از نامها فرزند را که تدریجا بزرگ می شود، فردی سبک ولا ابالی معرفی می

کند.بنابراین در نامگذاری فرزندان باید دقت کافی به عمل آورد ونامی انتخاب کرد که، دارای معنا و مفهوم عالی وانسانی باشد وبه صاحب نام بلند نظری و امید و خوش بینی در زندگی الهام بخشد.
تکوین شخصیت فرزند :شخصیت اخلاقی افراد، از دوران کودکی آنها آغاز می شودو تدریجا ً شکل می گیرد. چگونگی رفتار پدر ومادر نسبت به یکدیگردر روحیه فرزند آنها تاثیر زیاد دارد. در خانه ای که ادب و صمیمیت حکم فرما باشد، می توان کودک مودب و صمیمی و سالم تربیت کرد. بد بینی وخوش بینی فرزندان نیز از محیط خانواده سر چشمه می گیرد .
آنها مقلد خوبی هستند، کمتر کاری است که بزرگترها انجام بدهند ودر فرزند اثر نگذارد.
بعضی از خانواده ها به فرزندان خود اجازه می دهند که پدر ومادر و حتی آموزگار خود را با اس

م وچک آنها صدا بزنند.آنهاظاهراً می خواهند، ارتباط صمیمانه ای بین خود و فرزندانشان بر قرار

کنند، اما با توجه به اینکه باید به فرزند یاد داد که برای بزرگترها احترام قائل باشد.
شایسته نیست که مثلا کودک پدر و یا مادر خود را تقی یا مهین صدا کند،این مساله اثر روحی دارد واگر فرزندان در خانه به والدین خود احترام نگذارند، نباید از آنها انتظار داشت که در خارج از خانه به دیگران احترام بگذراند.
از احساس حقارت فرزندان جلوگیری کنیم:فرزندان در سن وسال کم بیشتر میل به افزون طلبی دارند ،هر چه را ببینند می خواهند و هر چه دیدند، می خواهند تصاحبش کنند.در دست هم سالان خود اسباب بازی و خوراکی هر چه ببینند، طلب می کنند واصرار می ورزند.
در اینگونه موارد عکس العمل مااین است که می تواند این حس همه چیز خواهی و افزون طلبی او را تا حدی ارضا بکند.
حفظ شخصیت فرزند در پیش میهمانان:میهمانی برما وارد شده و می خواهیم از او پذیرایی

کنیم. اگر فرزند ما هم همان جا نشسته است باید با او
عینا ً مانند فرزند همان میهمان رفتار کنیم.یعنی هر طور از فرزند میهمان پذیرایی می کنیم، باید با فرزند خودمان هم همان رفتار را داشته باشیم مگر اینکه در اینگونه موارد به تدریج با دادن مسئولیت به خود فرزند او را مامور پذیرایی از میهمانان بکنیم که در این صورت خودش نسبت به خود هر طور رفتار کرد، باید قابل قبول باشد .
از برخورد نا مناسب با سهل انگاری فرزندان بویژه در تحصیل بپرهیزیم:


در باره ی نامطلوب بودن نتیجه ی امتحانات بعضی از دانش آموزان وعواقب نا گواری که این قبیل موارد در خانواده ها پیش می آید، تا کنون نمو نه های زیادی دیده وشنیده ایم که فلان شاگرد با دریافت کارنامه ی تحصیلیش به علت مردود شدن از ترس پدر ومادرش به خانه نیامد و فراری شد، یا فلان دختر پس از بازگشت از مدرسه در اتاقش را بست و بیرون نیامد بعد ازساعتها که به زور در را باز کردند و دیدن که با خوردن قرصهای خواب در حال احتضار است...
بهتر است در این مورد هم از نظر دیگران آگاه شویم که برخورد ما در این مواقع چگونه باشد؟
اگر معلم گزارش کار شاگرد را به خودش بدهد و نمراتش بد باشد، اواز خود نا امید می شود ودر ضمن اگر از والدین خود بترسد، واکنش شدیدی نشان می دهد تا جایی که ممکن است خود کشی کند.
از ابراز تبعیض و افراط در محبت به کودکان خودداری کنیم:
بچه ها با استعداد های گوناگون و خواص و مشخصات مختلف هستند. حتی از فرزندان یک خانواده هم هر کدام دارای نوعی استعداد و ویژگیهای اخلاقی است. بعضی از پدر ومادرها نا خود آگاه و بدون قصد و غرضی یکی از بچه های خود را به علت دارا بودن بعضی شباهتهای خلقی و ظاهری ویژه و استعداد و برتری، مورد توجه خاص قرار می دهند واین توجه روز به روز با بروز آن خصوصیات د

ر آن کودک و نبودن یا کم بودن آن در کودکان دیگر زیادتر و بارزتر می شود تا حدی که در رفتار وگفتار وحتی پندار آنان بازتاب می یابد به طوری که همه اطرافیان به ویژه همه کودکان متوجه امر می شوند. اعمال این قبیل کودکان اغلب مورد اغماض و کارهای بد سبکتر کودکان دیگر به شدت مورد مورد باز خواست قرار می گیرند.
آن کودک مورد توجه با مشاهده این همه علاقه و استقبال بجا یا نابجا در همه موارد نسبت به خود

تدریجا ً تعادل روانی خود را از دست می دهد و فردی خودبین وخود خواه و خودبزرگ بین و افزون طلب و لجوج وبد ... بار آمده خود را تافته جدا بافته می پندارد و همیشه می خواهد در خانه
به همه بچه ها وبعد به بزرگترها تحکم کند و با زور گویی و همیشه حق به جانب خود دانستن، خواسته های خود را بر دیگران تحمیل کند.
بچه های دیگر نیز با درک این مطلب رفته رفته حس اعتماد بنفس را از دست داده و خود را فردی عاجز وناتوان و کمتر از دیگران تصور می کنند به هر کاری که دست بزنند با حس عدم اعتمادی که نسبت خود دارند.موفق نخواهند شد احساس محبت وتعاون و برادریشان نسبت به همدیگر به نفرت و کینه و نفاق بدل خواهد شد.
این موضوع به حدی در روحیه کودکان یک خانواده اثر می گذارد که برابر تحقیق راونشناسان اجتماعی ، پایه و اساس اغلب جنایتها در افراد بزهکار جامعه از همین تبعیضها و نابرابریها در برخورداری از محبت و توجه پدر ومادرها بوده است.
لذا با قاطعیت به پدران ومادران توصیه می شود که به هیچ وجه در ابراز محبت وبذل توجه به بچه

های خود کمترین تبعیضی قائل نشوند واگر قلبا ً هم یکی از بچه های شان را به عللی بیشتر از دیگران دوست دارند. سعی کنند که این موضوع به ویژه برای فرزندان آنان معلوم و مشخص نباشد.
بیشتر تبعیضها و عدم تعادل در ابراز محبتها در مورد بچه های اول ودوم یا پسر یا دختر اعمال می شود که منتج به نتایج بسیار بد تربیتی و روانی می گردد.در این مورد روانشناسان بسیاری همچون (آلفرد دلر) چنین ذکر کرده است که:«... کودک یکی یکدانه بودن خود مشکل بزرگی است، زیرا گاهی یک دفعه با وضعیت دیگری روبرو شده و باید وجود کودک تازه واردی را بپذیرد وعادت کند

و بچه اول تنهاست و خیلی بیشتر به او توجه می شود.و درحقیقت او را بیشتر لوس میکنند. او که عادت کرده مورد توجه
همه ی خانواده باشد در مقابل خود شخص دیگری را می بیند که با همه چیز او شریک شده است ودیگر بچه منحصر به فردنیست، بنابر این سعی خواهدکرد که توجه پدر ومادر را ، که قبلا ً منحصر به وی بود و احساس می کند کم شده، به هر وسیله ای باشد جلب نماید،هر گاه در چنین شرایطی توجه
صحیح به آنها نشود در بزرگسالی دچار امراض روانی می شوند.
«اغلب معتادین و بزهکاران از این دسته افراد هستند و آنها با وجود بچه دوم ، خود را شکست خورده و فاقد همه چیز حس می کنند واین مسئله در زندگی آینده این قبیل کودکان اثر زیادی باقی می گذارد...
«بعضی اوقات می بینیم که چون مادر واقعا ً گرفتار بچه دیگر است،او را طرد می کند، بچه

چه می کند؟ همان کار را می کند که اگر خود ما ،در آن شرایط بودیم می کردیم،همین کار را می کند ودر نتیجه حوصله مادر را سرمی برد ، (منظور از همین کار یعنی دفاع از منافع شخصی و مقابله با کسی
که به حریم ما تجاوز کرده است).
در این صورت کودک خسته شده و عکس العمل بیشتری را نشان می دهد ودر ودر نتیجه بیشتر احساس می کند که دیگران او را دوست ندارند وبه او توجه خاصی ندارند.
او هم برای برای به دست آوردن محبت مادر می جنگد و از هر چیزی بهانه می گیرد ، بد خلقی می کند،ودر نتیجه محبت را کمتر حس می کند و خلاصه کارهایش باعث می شود عقب بماند وحال آنکه وی خود را تبرئه می کند و می گوید که حق با اوست ودیگران مقصرند... به خصوص ،بچه اول پسر ودومی دختر باشد رقابت شدیدتر است ،چون پسر خود را در مقایسه رقابت با دختر می بیند وبیشتر دچار ناراحتی می شود.
در گیری بین دختر و پسر شدیدتر است تا بین دو دختر و یا بین دو پسر چون اصولا ً بیشتر مورد حمایت قرار می گیرند وتا 16 سالگی ،چه جسما ً و چه روحا ً، خیلی سریعتر رشد می کند.
که در این رابطه یعنی تبعیض میان دختر و پسر در بحث های بعدی اشارات بیشتری خواهد شد واین موضوع را که از اهمیت بیشتری برخوردار است زیر ذره بین قرار خواهیم داد، ودر پایان این بحث به این موضوع می توان اشاره کرد که هر چه در یک خانواده تعداد بچه ها بیشتر باشد ، دراین صورت بچه ها چون کمتر مورد توجه والدین قرار می گیرند در نتیجه روابط بین فرزندان صمیمی تر می شود .
زیرا هنگامی که برادر یا خواهر خود را می بینند که گوشه نشینی می کند واز دیگران دوری می گیرند ، به قول خود بچه ها دل آنها به رحم می آید واین موضوع به وضوح در میان خانواده های پر جمعیت پیداست.
پیش همسالان بچه ها آنها را سرزنش و تنبیه نکنیم :
یکی از مسائل مهمی که در تربیت فرزندان باید در نظر داشت، این است که هیچگاه بچه را جلو همسالان و همکلاسان او به علت قصور و اشتباهش مورد سرزنش وعتاب و خطاب قرار ندهیم. زیرا عمیق ترین اثر بد را در زندگی آینده کودک می گذارد. دوستی می گفت: من در کلاس اول ابتدایی بودم روزی در محوطه مدرسه که با همکلاسیهای خود مشغول بازی بودیم، یک دفعه از دیوار کوتاه محوطه پدر یکی از بچه ها (که از بچه های بسیار باهوش و ساعی کلاس بود)سر برآورد و

گفت:بچه ها جمع شوید وبر روی فلانی (اسم بچه اش را گفت)تف بیندازید چون دزدی کرده است.
اکنون نمی توانم مجسم کنم که آن روز تمام بچه ها چه حالی پیدا کردند . و چه نگاههای شیطنت بار یا ترحم آمیز به آن دانش آموز انداختند واو به چه حال و روزی افتاد و چه غوغایی در اندرونش بر پا شد.
اما آیا رفتار آن پدر به این صورت صحیح بود؟ یا برخورد منطقی این بود که به طور پنهانی ویا تذکرغیر مستقیم ،خودش موضوع را با او (فرزندش)حل می کرد و یا در این مورد از آموزگار مربوطه کمک می
گرفت. بزرگترین اشتباه پدر ومادرها در تربیت فرزندانشان همین سرزنش کردن آنها در پیش همسالان ودیگران است، که باید به طورصریح با آن مقابله نمایند.

با سیگار کشیدن فرزندان چگونه برخورد کنیم؟
امروزه یکی از مشکلات خانواده ها موضوع سیگار کشیدن فرزندان آنها میباشد. اینکه می گوییم بچه ها،واقعا ًچنان است. در کوچه وخیابان و پارکها که می گذرید می بینید بچه 10تا12ساله با چنان غرور و تکبری سیگار روشن کرده ومشغول دود کردن آن است که گویی،قله اورست را فتح کرده است ویا در رشته ای از علوم و ادبیات جایزه نوبل را برده است.
چه کنیم؟ آیا در برابراین چنین بچه ها،پدر ومادرها چه عکس العملی را دارند؟ آیا به طور دائم باید مراقب ایگونه بچه ها بود؟یا اینکه جیبهایشان را بگردند؟ به نظز من هیچ کدام از این تشددها و ختگیریها، نه تنها از میل و علاقه او نمی کاهد، بلکه اورا حریص تر و جسورتر هم می کند،کما ا

ینکه یکی از روانشناسان می گوید:بعضی از جوانان در این موقع(هنگام بلوغ یا کمی زود تر)شروع به سیگار کشیدن می کنند،وشبها دیرتر به خانه می آیند، یعنی به طور غیر عادی حالت مبارزه با والدین را پیدا می کنند. وپدرومادرمبهوت می شوند که چه شده؟وچه طور یک دفعه بچه مطیع و سربه راه به این صورت درآمده؟ در حالی که این تغییر اساسی ناگهانی نیست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید