بخشی از مقاله

استان لرستان
در لرستان آثار دوره پالئوتيك و نزديك به چهل هزار سال پيش از ميلاد مسيح به دست آمده است. كاسيت ها يا كاسيان قبايل كوهستان نشين بودند كه در ناحيه واقع ميان ماد و عيلام يعني لرستان كنوني زندگي مي كردند كه در ساخت مصنوعات مفرغي چيره دست بودند بنا به تحقيق وياكونف دانشمند روسي گواه منشاء نژادكاسيان نزديك به پنجاه كلمه و نام خاص است كه با ترجمه به زبان الوي در متون لغوي آشوري وبابلي محفوظ مانده است به عقيده دياكونف زبان

كاسيان با زبان عليامي يكي داشته است و شايد با آنها (كاسيان با عيلاميان) خويشاوندي هم داشته اند. كاسيان از آغاز هزاره سوم قبل از ميلاد در اين كوه ها زندگي مي كردند به احتمال قوي قبايل لر كنوني از اعقاب ايشان اند و در سرزمين سكونت دارند كه با نام ايشان لرستان خوانده مي شود … به استناد تحقيق گاهي تا پايان قرن هفدهم قبل از ميلاد در سرزمين كاسيت ها يعني

لرستان كنوني سلطنت كرده اند و هشت سال پس از مرگ و مير همورابي بر كشور بابل تاختند و نزديك به شش قرن حكمراني آنان بر بابل ادامه يافت و پس از آن كه شوتروك ناخونته اول پادشاه عيلام بابل را به طور قطعي شكست داد. آخرين نماينده سلسله كاسي را از بابل برانداخت و پسرخود دكويتر ناخونته را به جانشيني او انتخاب كرد منقرض شدند و با روي كار آمدن آشور و

شكست عيلام از آشور كاسيان نيز مغلوب آشوريان شدند. ولي تا قرن 7 قبل از ميلاد آشوريان هنوز ناحيه لرستان را به عنوان كاسي مي شناختند. كاسي ها قديمي ترين ساكنان و حكام آريايي لرستان بوده اند كه احتمالا تا زمان انقراض هخامنشيان نيز سلاله آنها باقي بوده اند و تاثير تمدن و فرهنگ و هنر آنان در تشكيلات و تمدن مادها و هخامنشيان غير قابل انكار است. بنابرآنچه از دكتر

عبدالحسين زرين كوب نقل شد متوجه شديم كه ادعاي سردار اسعد درباره اين كه ايل بختياري از نسب آل بويه و اصل آل بويه از ساسانيان بوده است درست نيست و اين گفت او متكي بر حقيقت منبع و ماخذ صحيحي نيست. افزون بر اين كه به نظر مي آيد كه بوميان براي جلب ياراني براي مقابله با خلفا و فراهم آوردن زمينه سياهي مطلوب آرزو هاي ايرانيان كه خواهان استقلال سياسي اقتصادي و فرهنگي كشور خود بودند. دست به اشاعه چنين انديشه اي زده اند. انتساب بختياريان به آل بويه احتمالاً درست باشد. و سردار اسعد ممكن است با استفاده از محفوظات سينه به

سينه مردم بختياري كه از اجداد و نياكان خود به ارث برده اند در كتاب خود مطرح كرده بود آن گونه كه از محفوظات سالمندان و مهمترين قبيله منبه بر مي آيد خاندان آل بويه اصلا از همين قبيله عرب عدناني بوده اند و جنبه عمومي قيم جد اعلاي قبايل بنوتميم است… شاخه هفت لنگ از نژاد

طوايف مختلفي تشكيل يافته است به گونه اي كه او گرمترين نقاط دره كارون شما با تيره هاي گوناگوني برخورد مي كنيد كه عرب نژاد هستند و واژه هاي عربي زيادي در گويش آنان به كار گرفته مي شود. اين طايفه معروف به عرب گاوميش هستند و از طريق نگهداري و پرورش گاوميش امرار معاش مي كنند…. چند طايفه ترك نيز جزو ابواب جمعي وخراجگذاري ايل خاني هفت لنگ قرار دارند و احتمالاً اينان از نژاد و شاخه هاي ايل قشقايي مي باشند. طايفه عرب علي بيگي نيز از انشعابات دوركي ها است كه نسبشان به قبيله اي عرب به نام مهاوي مي رسد. اينان از قديم

الايام تاكنون در روستاي بليدت نزديك شوشتر زندگي مي كنند و در اصل يكي ازشاخه هاي قبيله بني طرف به حساب مي آيند. نژاد بابادي به قبايل زرد عرب كه در بين النهرين مي زيند مي رسد.
اينان در زمان خلفاي عباسي به بصره كوچ كرده اند و به مدت شش سال اقامت گزيده اند. دكتر امان الله بهاروند در صدد اصلاح نام قبايل فوق الذكر برآمده است و كوشيده است تا صيغه بختياري به آنها دهد.
1- استركي، آستري، بختياري
2- هماكويه: حماكويه، بختياري


3- بختياري: مخقاري، بختياري
4- جوانكي: جانكي، بختياري
5- بيدانيان (بنداييان): بندوني، بختياري
6- زاهد (زماديان): ؟ ، بختياري
7- آشكي (استكي): استكي، بختياري


8- كوي ليراوي: ليراوي، كوه گيلويه
9- مماسني: ممسني، ممسَني. (سكندر امان الهي هاروند/ 1360/ص 131)

منطقه بختياري
منطقه بختياري در جنوب غربي ايران در امتداد رشته كوه هاي زاگرس مياني واقع شده است اين منطقه از شرق به استان اصفهان از شمال به استان اصفهان ولرستان، از جنوب به كهگيلويه و بوير احمد و از غرب به استان خوزستان محدود است. طوايف بختياري از ديرباز در آن سر مي برند. بختياري ها مشتمل بر شهرستان هاي داران و فريدونشهر (از استان اصفهان) اليگودرز از استان

لرستان و شهرستان هاي دزفول- انديمشك- مسجد سليمان- ايذه و شوشتر از استان خوزستان و شهرستان هاي برجن- لردگان و فارس از استان چهار محال بختياري است كه در آن ايل بختيراي زندگي مي‌كند. منطقه به دو قسمت ييلاق و قشلاق تقسيم مي شود. قسمت ييلاقي عبارت است از شهرستان هاي فارسان- بروجن- الردگان- اليگودرز- داران وفريدونشهر وقسمت قشلاقي

عبارت است از شهرستان‌هاي ايذه- دزفول- انديمشك- مسجد سليمان و شوشتر- وسعت منطقه بختياري 39900 كيلومتر مربع برآورد و محاسبه شده است.
آب و هوا:
منطقه بختياري به جهت ويژگي هاي اقليمي در پستي و بلندي در هر يك از قسمت هاي ييلاق و قشلاق خود آب و هواي جداگانه اي دارد.

 

الف- قسمت ييلاقي
آب وهواي قسمت ييلاقي بر اثر عوامل موثر جوي داراي خصوصيات ويژه اي است كه مهمترين آنها زمستان هاي بسيار سرد و تابستان هاي معتدل و كوتاه است. ارتفاعات بيش از دو هزار متري موجب شده كه در اكثر نقاط آن از اواسط فصل پائيز تا فروردين ماه برف ببارد وحرارت منطقه از حد معيني تجاوز نكند. از اواخر ارديبهشت هوا رو به اعتدال گذاشته تا اواسط مردادماه رو به گرمي مي رود. گرمترين ماه هاي سال تير و مرداد است. پربارانترين ماه هاي سال در قسمت هايي كه ارتفاع كمتري دارند نظير دشت «چغاخور» و «گندمان» ارديبهشت و آبان و در دره هاي «زردكوه» و دره ه و حداكثر آن در دهه اول مهرماه است. شهر كرد به عنوان مركز ييلاق در 1370 جمعاً 122 روز يخبندان داشته است. ميزان بارندگي سالانه آن در همين موقع از سال برابر 491 ميلي متر است و معدل بارندگي آن بين سال هاي 69-1340 (سي ساله) برابر 243 ميلي متر است. حداكثر درجه حرارت در شهر كرد 6/38 درجه سانتي گراد است و حداقل‌‌ آن 4/23 درجه سانتي گراد است.

ب- منطقه قشلاقي
هواي مناطق كوهستاني شمال و مشرق خوزستان كه محل استقرار قشلاقي ايل بختياري است در زمستان ها معتدل و تابستان هاي گرم و طاقت فرساست. با آن كه اين منطقه از تاثيرات عوامل اقليمي استان به دور نيست. اما به جهت وضعيت توپوگرافي مخصوص به خود از ميزان بارندگي بيشتر با پراكندگي مناسب تري برخوردار است. اهواز كه تقريباً در مركز دشت خوزستان واقع شده در 1370 برابر 292 ميلي متر باران دريافت كرده در حالي كه دزفول به عنوان شاخص منطقه قشلاقي حدود 3/405 ميلي متر بارندگي داشته است. دزفول در سال هاي 66-1340 داراي معدل حداكثر درجه حرارت 20 ساله اي برابر 6/53 درجه سانتي گراد و حداقل مطلق 5/9- درجه سانتي گراد بوده است. (دكتربهرام اميراحمديان/ 1378/ ص 20)

 

پوشش گياهي
پوشش گياهي سرزمين بختياري را در گروه ايران- توران ذكر كرده اند. در اين سرزمين همان طور كه آب و هوا متنوع است گياهان هم داراي تنوع هستند. (منبع قبلي/ ص 21)

الف- منطقه ييلاقي
پوشش گياهي در نقاط مختلف قشلاقي كاملا متفاوت بوده از شمال شرق به سمت جنوب غرب به تراكم آن افزوده مي شود. قسمت اعظم شمال شرقي منطقه در شرق دره زاينده رود تپه كوه هاي آهكي مرتفع و عاري از پوشش گياهي است.
شمال كوه هاي واقع در غرب زاينده رود و قسمت اعظم دشت لار و كوهپايه ها و دامنه هاي كوه هاي جهان بين هرچند خالي از جنگل و بوته هاي دايمي است ولي دامنه هاي مياني و كم شيب آن در بهار از بوته هاي كوتاه مغذي پوشيده مي شود كه عمده ترين آنها عبارتند از: زوله- لنگر،

موچو، شينگ، گون و غيره. هر قدر از اين منطقه به سمت غرب نزديك مي شويم امكان رشد گياهان بيشتر است. به طوري كه در تنگ گزي چلگرد- ميزدج- دامنه هاي پيشكوه هاي زرد كوه و بخش حومه بروجن گندمان و دره زردكوه- مراتع جنگلي گسترش مي يابد كه چراگاههاي مورد بهره برداري براي دامداري است. در چلگرد- شوراب- اردل- شهرياري- كوه سفيد- لاغرك- كوه گيلاس و اطراف تونل كوهرنگ، علاوه بر نباتات علوفه اي درختچه هاي متراكمي گسترش يافته اند كه

مهمترين آنها گون است كه مورد بهره برداري زنبورداران و استخراج كنندگان شيره كتيرا قرار مي گيرد. در فواصل درختچه ها، علوفه ها رشد مناسبي دارد. اين علوفه مرتعي در قسمت اعظم دامنه كوه هاي اين منطقه وجو دارد و انواع آن عبارتند از‍: كما- هركول- خارشتر- علف قرغي- كرفس- چوپل تره كوهي- بن سرخ- موسير و جاشير. در قسمت هاي غرب و جنوب غربي منطقه شامل نواحي لردگان، خان ميرزا و فلارد و جنوب بازفت كه ارتفاع نسبي آنها كم مي شود. پوشش گياهي تنك جاي خود را به درختچه ها و بالاخره به جنگل هاي وسيع مي دهد كه جبهه هاي آفتابگير تا حدي با فواصل و جهت هاي سايه دار يا قسمت غربي كوه ها پوشيده شده از جنگل

هاي نسبتاً متراكم است. نوع مهم اين جنگلها بلوط است. كه قسمت اعظم درختان را تشكيل مي دهد و به مقدار بسيار كم انواع زبان گنجشك- پسته وحشي- زالزالك و انجير وحشي و مهلب- بن و گلخونگ را مي توان مشاهده كرد. جنگل هاي ييلاقي به علت قطع بي رويه درختان آن به دشت در حال تخريب و انهدام است.


ب- منطقه قشلاقي
شرايط اقليمي منطق سبب پيدايش مراتع كوهستاني و دشت هاي مناسبي در منطقه شده است. هر اندازه كه به طرف شمال شرق اين محدوده برويم از ارتفاعات هم مرز تا استان هاي چهارمحال بختياري- لرستان- و كهكيلويه و بوير احمد جنگل هاي تقريباً انبوهي به چشم مي خو

رد. خصوصيات اكولوژيكي اين منطقه براي رويش و حيات نباتات مرتعي بسيار مساعد بوده مراتعي با پوشش مناسب را ايجاد مي‌كند ولي استفاده هاي بي رويه و مكرر و بيش از ظرفيت از اين مراتع در سال هاي اخير سبب كاهش و تخريب مراتع و پوشش گياهي آن شده است. اكنون جز در نقاط دور از دسترس مراتع خوب و درجه يك مشاهده نمي شود. از عمده نباتات علوفه اي اين منطقه

مي توان از گرامينه ها و لگومينوز و از چتريان كما- جاشير و چوچل را نام برد كه از ارزش غذايي مناسب و خوش خوراكي براي دام برخوردار است. درختان و درختچه هاي جنگلي اين منطقه شامل انواع بلوط غرب- داغداغان نارون جنگلي- كيگم- زالزالك- وليك- ارژن-آلبالووحشي- بنه-چنار- كلخونگ- بادام وحشي و انگور وحشي است. منبع قبلي/ ص 22

كوهها
قلمرو بختياري سرزميني است كوهستاني با قلل بيش از 4 هزار متر. قلل مرتفع آن در تمام مدت سال پوشيده از برف است. در شمال منطقه بختياري هر چه از سمت شرق به غرب مي رويم بر ارتفاع كوه ها افزوده مي شود و در نهايت مرز طبيعي بين منطقه ييلاقي و قشلاقي ايل توسط دره هاي تنگي كه رود خانه هاي كارون و دز از آن مي گذرند، معين مي شود. مهمترين كوههاي غرب منطقه بختياري زرد كوه است. ارتفاع بلندترين نقطه آن از سطح دريا 4221 متر است. امتداد رشته كوه هاي غرب منطقه ييلاقي شمال غربي به جنوب شرقي است كه شمالي ترين قسمت آن زردكوه و دنباله آن سبزكوه نام دارد. بلندترين نقطه سبز كوه 3862 متر ارتفاع دارد كه در جنوب

دشت گندمان واقع است. در منطقه قشلاقي نيز دامنه هاي جنوبي كوههاي بختياري قسمت هاي عمده منطقه را مي پوشاند. به طوري كه ارتفاعات تا شمال دزفول مسجد سليمان و هفتگل ادامه داشته سپس با شيب ملايم به جلگه خوزستان مي پيوندند. در شمال منطقه قشلاقي (شهرستان مسجد سليمان) كوه هاي كينو به بلندي 4120 متر كوه مغار به بلندي 4117 متر و كوه ليله به بلندي 3280 متر از مهمترين كوه هاي منطقه قشلاقي شمرده مي شود. كوه هاي آسماري- سفيدكوه- تاراز در مسجد سليمان)سالن و كينه زا- هفت تنان (در شهرستان دزفول) و تلخ دان- كوه اديو و كوه سياه از ديگر كوه هاي منطقه قشلاقي هستند. (منبع قبلي/1378/ص29)

دشتها:


عموماً دشت هاي منطقه كم است. چندين دشت درمنطقه ييلاقي و قشلاقي ديده مي شود. وسعت اين دشت ها به ندرت به بيش از 3 هزار كيلومتر مربع مي رسد. دشت لار در شمال شهر كرد و دشت فرادنبه در شمال بورجن هر يك با وسعتي برابر 600 كيلومتر مربع دشت كيار در شمال اردل 300 كيلومتر مربع و دشت ميز دج در جنقان 250 كيلومتر مربع است. علاوه بر آن دشت گندمان در غرب بروجن با 100 كيلو متر مربع وسعت فلارد با 150 كيلومتر مربع و لردگان با 250

كيلومتر مربع در شهرستان لردگان از دشت هاي كوچك منطقه ييلاقي شمرده مي شوند تنها دشت مهم منطقه ييلاقي خان ميرزا نام دارد كه با وسعت 1600 كيلومتر مربع در شرق لردگان واقع شده است در منطقه قشلاقي مهمترين دشت ها عبارتند از دشت لالي، با مساحت 1073 كيلومتر مربع و دشت «انديكا» با مساحتي برابر 2480 كيلومتر مربع كه اگرچه وسيع هستند ليكن

به دليل شكل زمين و مورفولوژي آن و جنس خاك براي زراعت چندان مناسب نبوده و فقط در بعضي جاهاي آن در قطعات كوچك، زراعت ديم و در پاره اي از اوقات آبي انجام مي شود. علاوه بر آن دشت هاي كوچكي چون دشت آبدار دشت سوسن دشت ناز و چند دشت ديگر در منطقه قشلاقي وجود دارند كه مساحت آنها بسيار اندك است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید