بخشی از مقاله

اصول و مباني طراحي شهري


تعریف معماری :
سوما اُوزکانی، دبیر کل هزینه های کمکی آقاخال، بار دایده و باور معماری اسلامی جهانی، از تنوع گوناگون عمده و خصوصیات تطبیق حمایت می کند که می تواند در جوامع اسلامی قدیم با معماری متناسب در نظام دنیا یافت شود.
در تاریخ و آثار مربوط به معماری، یک بخش کلی از محیط ساخت وجود دارد که اشتباهاً اما به صورت ثابت و منسجم، به عنوان معماری اسلامی رجوع داده می شود. این خصوصیت معماری به حق برای معماری مسیحی، بودائی و هندو، اعتباری نداشته است. در حالیکه در مذهبهای دیگر، فقط معابد و کلیساها، معماری به سبک مذهبی داشته اند برای مثال برای اسلام مقام ساختمان ها به ویژه بناهای زمانی گذشته، اسلامی نامیده می شدند.


آیا یک دین یا مذهب، معیاری، صرف و تنها است که براساس آن معماری می تواند طبقه بندی شود؟ قطعاً نه، مذاهب نقطه تمرکز و توجه زندگی و رفتار اجتماعی و شخصی مردن هستند. معماری، فقط یک بخش از نقششان در حوزه فرهنگی را تشکیل می دهد. الزامی است تا به این موضوع برای ادراک و فهم پدیده آنچه که معماری اسلامی نامیده می شود، بررسی و رسیدگی شود.


به صورت سنتی (قدیمی)، معماری ای که درون بافت و متن مذهب و دین مسلمانان توسعه یافته، به عنوان یک جنبه مهم فرهنگی، موثر است و نحوه زندگی و ارتباط با یکدیگر و با محیط شهری خود را تعریف و تحسین می کند. خلوت و زندگی خصوصی غیرقابل نفوذ و تقریباً اختصاصی محیط خانه و دسترسی کاملاً کنترل شده آن و قابلیت دید از حوزه عمومی شهر، شاید موضوعی مینا باشد که مقام معماری شهری را تعریف می کند. علاوه بر این، در حالیکه اندازه و ایجاد مشترک خاص، برای فراهم کردن فضاهای راحت و قابل امکان برای شرایط جوی ای موردنیاز است که در تقریباً تمام جوامع مسلمان نشین عرب حاکم می باشد، ما نباید فراموش کنیم که شما 15 درصد از

مسلمانان عرب هستند و در آب و هوای جوی خشک و گرم زندگی می کنند. بنابراین ادعای اعتبار یک سبک معماری اسلامی جهانی و یا مبناسازی این ادعا به طور انحصاری براساس معماری عربی، اشتباه خواهد بود. در سبک هنری، مهندسی و ظرافت، توسعه معماری در فرهنگ اسلامی در سراسر تاریخ با تمرین مهارت ها (دستاوردها) در هر جماعتی دیگر در جهان، قابل مقایسه بوده است. مهمترین و ستوده ترین معماری رنسانس دینار غرب، سهم و شراکت خود را در دنیای

اسلامی پیدا می کند. چه کسی ادعا خواهد کرد که تاج محل در آگرا، مجلس سلطان جسن و مادراسه در قاهره یا مسجد سلطانیه در استانبول محصولات یک شاهکار تقریباً معماری اسلامی نسبت به سنت پیترنه در روم می باشند.


قدرت معماری اسلامی، نه فقط از ارزش های فرهنگی داخلی (ذاتی) جوامعی به وجود آمده که آن را تولید کردند، بلکه از این واقعیت که، اسلام خود را در تلفیق با فرهنگ های دیگر، همزمان با انتشار خود، تطابق داده است. مثال های با ارزش و قابل ذکر از چنین تعاملاتی، تداخل و تعامل بین او تامان ها و امپراطوری روم شرقی با بیزانس و فرهنگ های محلی بومی اندونزی کنونی و مالزی با ضربی که جلوتر از آنها بود. این معاوضات و تغییرات در حوزه کلی تبدیل فرهنگی بوده که از نمونه های معماری منحصر و جدا نشد. در دنیای معاصر اسلام، همان تعامل، حتی به صورت شدیدتر آشکار و مبرهن است. امروزه انتقال فرهنگی گسترده و انبوه بین جهان اسلامی و غرب است و چالش موردنظر به صورت نوگرائی می باشد.


نوگرائی به عنوان شیوه ای از زندگی و مدرنیسم، به عنوان یک انقلاب معماری بر نوع و نماد زندگی و فرهنگی به صورت جهانی اثر گذاشته و فرهنگ های اسلامی هم طبیعتاً بی تفاوت نسبت به این تغییرات نبوده اند. تغییرات غالب و چشمگیر دوره مدرن و تازه، به ویژه درطی دهه های پررونق به دنبال پایان جنگ جهانی دوم، هم جنبه های مثبت و هم منفی داشته که نه فقط زندگی ها بلکه محیط اطرافیان را تغییر داده است.


از زمان شروع قرن 20 ، مدرنیسم، خود را در دو شمار محصور کرده مایه آذین آدولف لوس، گناه است و شکل لوئیس سولیوان که عمل را دنبال می کند. مدرنیسم با خطاب بر زیبایی شناختی صنعتی و تولید انبوه، به سرعت توسعه یافته و زبان میانجی بدون مدعی معماری شد. آن، خود را در بسیاری از اشکال هنری آشکار و متجلی کرد و از نظر سیاسی مترادف با فرایند، مترقی شدن و روبه رشد بودن شد. معماری مدرنیست (نوگرا) نمودهای ساده، عملی قابل تولید از لحاظ صنعتی، شکوهمند و صادقانه را در شکل ساختاری خواهان بود.


با کاربرد نافذ و فراگیر بتون آرمه که فراوان و با قیمت ارزان قابل استفاده است، نظام چشم اندازهای شهری در سراسر دنیا تغییر یافتند. در کشورهائی که فعالیت ساختمانی، منظم و قانونی می باشد، این، الزاماً محیط را با ساختمان های عاری از هرگونه ارزش معماری یا اهمیت معماری بدنما نمی کند. ولی در جاهای دیگر، فقدان کنترا و نیاز ضروری برای خانه های جدید (خانه سازی نو) و ساختمان های دیگر به این معنا بود که فعالیت های ساختمانی غیررسمی بیشتر اشاعه یافته بود. عملیات ساختمانی ریسکی، سهولت اعتراف و اقرار شده توسط مدرنیسم را مورد سوء

استفاده قرار دادند و عملیات ساختمانی بد و بی تفاوت هم به صورت معماری مدرن، طبقه بندی شده حتی با آنکه بر انصافی است تا مدرنیسم را برای اشاعه جهانی ساختمان های یکی، غیر جذاب و یکنواخت سرزنش کرد و اینکه محیط های شهری عمدتاً برای سود ساخته شدند، مدرنیسم را بسیاری، برای ترویج مجموعه ای از ارزش ها و قضایا بررسی کرده اند ارزشهائی که ناکام از توجه و احترام با هویت فرهنگی، تداوم تاریخی و ارتباط جوی بوده است.
واکنش در برابر مدرنیسم، اشکال بی شماری دارد. پست مدرنیسم (پسامدی ) با اصول اخ

لاقی سطحی آن، گذرا و موقتی بود. بدون شباهن به مدرنیسم که خود را در زمینه های زیادی از جمله نقاشی، مجسمه سازی موسیقی، رقص و صنعت متجلی کرده، پسا مدرن در معماری نمود دارد و به زمینه های دیگر آثار ویژه و خاص و نسبتاً نازک (ظریف) اشاعه می یابد که آن را تا درجه زیادی توسعه و افزایش می دهد. جنبش پسامدرن به طور بی نهایت با انعکاس سطحی معنا، منابع (مراجع) تاریخی و نمود شخصی مشغول شده است.


به طور متناوب، معماری آزادی یک انکار یا تکذیب انتشاری از هر شکل از کنترل می باشد. آن، انکار کنترل سیاسی و برنامه ریزی برعملیات ساختمانی توسط افرادی بود که پیشقدم برای برطرف کردن مشکلات خانه های ضخی خودشان شوند. این جنبش بر مبنای سخنان آن درباره ساخت هر روزه و تولید اقامت های انبوه بود نظیر فاولاس و باریوس در آمریکای جنوبی، باسوس در قاهره

فرعی هندوستان، پروسفیکاس در یونان، بیدون ویلس در آفریقای شمالی، کمپونگز در اندونزی وگیکوندوس در ترکیه که مقام اینها بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان راه حل های مردمی برای خانه سازی در کشورهای با شهرسازی سریع ظاهر می شد. شناختی که این شیوه از ساختمان سازی، راه حل مائی را ارائه داد که شکست معماری مدرن نهادی، یا برای آن موضوع، ارتباط با تقاضا را به چالش کشید، شعار همیشگی خود را در اصطلاح جان اوسی ترند، منوال بر آزادی براس ساختن یافت.


در تقریباً هر شهر از دنیای مسلمان وضعیت در هم و برهم سریع از خانه سازی بدون فکر و بی برنامه (بی طرح) در مقام بافت شهری بعد از دهه 1950، احساسات شگفتی و ناتوانی معماران و طراحان مشابه را القاء می کند. انواع سیستم های خانه سازی طبیعی، به نام های محلی رایجی که در بالا بیان شد، نسبت داده می شدند. علاوه بر این اردوی پناهندگان برای افراد بی خانمان، انواع سکونتی جمعی شده که جوامع مسلمان باید با آن مواجه شوند. تئوری معماری، عملکرد و

آموزش آبی نه فقط این شکل از فعالیت ساختمانی را طرد کرد بلکه به طور کامل آن را جدا و نادیده گرفت. در حقیقت هنگامی که هزینه های کمکی آقاخان برای معماری، شرایط توسعه یافته در چندین سکونت گاه هائی را به عنوان اجزای الزامی یک جامعه معاصر فرا گرفت و تشخیص داد، یک اعتراض همگانی وجود داشت با این تصمیمات پیشگام کمکی به همراه با عزت و افتخار بود.


سوم و شاید جدی ترین واکنش در برابر مدرنیسم، بومی بودن است از بسیاری از جهان و جنبه هائی که به طور انتقادی بومی را در مرکز نظریه معماری قرار داده، مهم ترین آنها، تحقیق برای معماری بومی (محلی) و رونق عملیات ساختمان سازی قدیمی می باشد.
شهرهائی با رشد سریع، فشار زیادی را بر لایه های تاریخی شهرک های قدیمی شان البته با پذیرفتن تکنیک های ساختی ارزان و کم ارزش و با کمی دقت و توجه با توسعه و برنامه ریزیشهری بنا ساخته اند. به طور متعاقب با آن ، گروه های نو و موقت و محروم به این نواحی نقل مکان کردند. به طور سنتی، چنین گروه هائی، احساس کمی درباره تاریخچه یک محل در مناطق شهری و ابزار اقتصادی حداقل برای غلبه بر نابودی میراث تاریخی داشتند. به طور همزمان با آن، بسیاری آژانس های بین المللی که جوازشان (دستور)، حفظ میراث تاریخی بوده است، در ابتدا، مناطق تاریخی و بناهای یادگاری را فرا گرفتند (مشغول شدند)، . به لایه و بافت شهری شهرهای قدیمی، تا اواخر دهه 1970 توجه خاص نداشتند. در بسیاری از شهرها، خانه سازی تاریخی همگام و همزمان با بناهای تاریخی وجود دارد که یک بافت شهری متنوع و غنی را شکل می دهد (بجزء) یکی، که بی ثبات و ضعیف است. رونق و احیاء سازی،نه فقط به بازسازی معماری بلکه به زیربناهای اجتماعی و اقتصادی برای اطمینان از بقاء و حیات جوامع نیاز دارد.
سیستم خانه سازی، همیشه مورد توجه مرکزی برای معماری بوده و تقاضای انبوه و مازاد برای خانه سازی های جدید وجود داشته است. در بهترین نمونه ها، خانواده ها و افراد، توسط معماری در شخصی ترین احساسات خود درگیر شده اند. در هر خطابه معماری، این باید، به ویژه با تمرکز و توجه بر تلاش های صورت گرفته در گروه های کم درآمد (ابتکارات عمومی و خصوصی) کشف و بررسی شود. پروژه های نه چندان موفق، تا به حال انجام و شناخته شدند ولی فقط چند دستاورد مهم داشته اند.
بسیاری از جوامع مسلمان در شرایط روستائی زندگی می کنند. با این حال توسعه روستائی ومعماری متناسب با آن در جریان اصلی معماری عصر متجلی نشده است. در خطابه مربوط به معماری.



معـماری ایرانی را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسی قـرار داد.
معـماری ایرانی به شـش قـرن قـبل از میلاد مسیح باز می گـردد، که مـشـخـصات هـر دورهً معـماری را در دوره های مـخـتـلف تاریـخـی شـرح می دهـیـم :


1- معـماری دوران ماقـبـل تـاریخ تـا زمان حـکـومت مادها.
2- معـماری از زمان حکـومت مـادهـا تـا پـایان دوره حـکـومت ساسانیان .
در رابـطه با معـماری ایران، بایـد به خـوانـنـدگـان یـادآوری شـود، تـغـیـیـراتی کـه در رابـطه بـا هـنـر پـیـشـیـنـیان ایـران در معـماری داده شـده و نـحـوهً ساخـتمان سازی آن دوران. در سخـنی کـوتاه مـی تـوان به : حکـاکـی بـر روی سـنگ، گچکاری، نقاشی، آجرکاری، آئینه کاری، کاشی کاری، موزائیک کاری و دیـگـر کـارهـای تـزئـیـنی اشـاره کرد.
الـبـتـه مـا بایـد استـثـنـاهـایی هـم بـرای ساخـتـمان هـای چـنـد شـکـلی کـه بـرای مـواردی خـاص اسـتـفـاده می شد، قـائـل شـویم. این گـونـاگـونـی بـرآمـده از نـیـازهـای خـاص مـردم در زمـانـهـای مـتـفـاوت بـوده است.
هـنـرمـنـدان ایـرانی بـه دنـیـا ثـابـت کـردن کـه تـوانائـی هـای بالایی دارنـد و شـامـل احـتـرام بـسیار، بـخـاطر اثـرهـای تـاریخـی مـنـحـصر بـفـرد فـراوانـی کـه از خـود بـجـای گـذاشـتـه، هـسـتـند.
بـنـظر مـشکـل می رسد که بـتوان معـماری ایرانی را از زمانـهـای بـسـیـار دور تـا بـحـال طـبـقـه بـنـدی کرد. اما، تـرتـیـبات زیـر مـی تـواند چـشـم انداز وسـیـعـی از ایـن کـارهـا در اخـتـیـار شـمـا

 

قـرار دهـد: کـلـبه هـای ماقـبل تـاریـخ، شهـرهـا و قـصـبه های اولـیه، اسـتحـکـامات و دژهـای نـظـامی، معـابـد و آتـشـکـده ها، مـقـبـره ها و آرامـگـاه هـای بـزرگ، مـکـانهـای عـظـیـم تـاریـخـی، سـدهـا و پـلـهـا، بـازارهـا، حـمام هـا، جـاده هـا، مسـاجـد عـظـیـم، بـرجـهـا و مـنـاره هـا، ساخـتـمانهـای مـذهـبـی و محـلهـایی از دوران اسلامی، و هـمچـنـیـن بـنـاهـا و یـاد بـودهـای گـسـتـرده در کـشـور ایران.


از دیگـر چـیـزهـای مهـمی که بـرروی معـماری ایرانی تـاثـیـر گـذار بوده است، شـرایط مهـم آب و هـوائی در فلات ایران بوده است. بطور مـثـال سبک معـماری در شـمال کـشـور و کـوهـپـایـه های ایران بـا سـبک معـماری در جـنـوب و کویر ایران تـفـاوت دارد. اکـنـون با مصـادف شـدن بـا اطاعـات تـمام نـشـدنـی و حـیرت آوری کـه امـکـان آن در هـیچ کـشور دیـگـری نـیـست، نگـاهـی داریم گـذرا بـه معـماری ایرانی.

کاربرد¬های شعر و ادبیات در معماری
شعر و ادبیات دو ابزار نیرومند برای طراحی به شمار می‌روند تمامی شیوه‌های ادبی سودمند هستند، اما برای اهداف طراحی خلاق، شعر بر ادبیات رجحان دارد. شعر به مثابه مجموعه‌ای از كلام مكتوب است كه رویكردهای جمعی مردم را خلاصه می‌كند و به عنوان بیانگر «یكتایی» ویژه فضا و مكان لازمه هر طرح ملی، منطقه‌ای و محلی است.


یكی از عوامل بنیادی مشترك میان شعر و معماری شفافیت است، سبكی است و یا شاید تمام هستی است. شعر و معماری می‌توانند در نور با یكدیگر هم آوا شوند و با ذات نوری خود فاصله‌ها را از میان بردارند و معماری كه شاعر فضای شایسته زندگی است. در آزادمنشی، شعر، همنشینی و آمیزش با تلاشهای خلاقانه، الهام‌بخشی و انگیزه‌بخشی را می‌جوید.
فضایی شاعرانه است كه با مواد و مصالح ساخت و ساز و تلفیق فضاها حس سیالیت و سبكی را به مراجعه كننده و فضا ببخشد و تصاویر ذهنی و خیال‌انگیز ایجاد كند. انسان با حواس پنجگانه خود با محیط اطراف ارتباط برقرار می‌كند. در بعضی موارد خاطره‌ای ماندگارو تأثیرگذار حاصل ارتباط انسان با محیط اطراف اوست. در طراحی فضای شاعرانه و ادبیانه چنین كیفیتی مطلوب به نظر می‌رسد.


بافت و شناسه در معماری :
بافت و شناسه در معماری نیز بی شباهت به بافت شناسه در سایر هنرها نیست . برای درک بهتر این مسئله مثالی را مورد بررسی قرار می دهیم . شهر یزد را می توان به عنوان بهترین نمونه در این زمینه به میان آورد .
یزد شهری دارای بافت تاریخی متمایز است و این بافت از ساخت خانه ها ، مساجد و سایر فضاها شکل گرفته است . بافتی یکدست به رنگ خاک که در آن فضایی همچون مسجد جامع خود نمایی کرده و خود را به صورت شناسه ای در داخل بافت مطرح می کند . وقتی بنایی همچون مسجد در بافتی خاص و به این شکل به صورت شناسه ظاهر می شود نشان از اعتقادات دینی و مذهبی ساکنان آن دیار دارد .


- تغییر در تناسبات : ابعاد بزرگتر این بنا در سه بعد طول ، عرض و ارتفاع در مقایسه با سایر بناها باعث خودنمایی بیشتر بنا شده و آن را به صورت یک شناسه مطرح می نماید .
- تغییر در رنگ و انعکاس : خاک به عنوان عمده ترین ماده ساختمانی در ساخت بناهای یزد به کار ر فته است ؛ اسکلتی از خشت که به وسیله کاهگل اندود شده است . بنابراین بافتی به رنگ خاک دارد و در خاک نیز انعکاس کمی به چشم می خورد . ولی گنبد کاشی کاری شده با کاشی های رنگی و انعکاس نور آن به واسطه لعاب کاشی ها ، مسجد را به عنوان شناسه ای بی بدیل معرفی می نماید .
- استفاده از عناصر معماری : استفاده از گنبد و نیز سردری با تناسباتی اینچنین خود گویای شناسه بودن این بنا است . همه مسجد جامع یزد را به واسطه سردر ورودی آن می شناسند .
وجود شناسه در شعر و معماری به راحتی قابل مشاهده است . شاعر هزاران بیت می گوید ولی در تمام شعر های او شعری وجود دارد که شاه اشعارش است و در آن شعر بیتی ،که شاه بیت اوست در شاه بیت او نیز کلمه ای وجود دارد که تمام شاه بیتش را خلاصه می کند . در اصل این کلمه شناسه بافت شعری یک شاعر است

 
معماران نیز سازندۀ شهر ها هستند ، آنها شهری همچون یزد را می آفرینند . و در یزد که دارای بافت فرهنگی خاص و مردمی مذهبی است مسجدی همچون مسجد جامع را می سازند . این مسجد دارای عناصری خاص همچون سردر ورودی و گنبد است که بار معنایی و سایر عوامل بصری ، آنها را به عنوان یک شناسه در بافت مسجد و همین طور بافت شهری یزد معرفی می کند .
حال می توانیم بگوییم وجود عناصر شاخص در زمینه بافت یک اثر ادبی یا معماری که آن را شناسه نامیدیم وجه تشابه دیگری را میان ادبیات و معماری پدید آورده است.
هندسه :


{ ابزار اولیه ای که ما با توجه به توان خود آن را ترکیب می نماییم و از این طریق شکل منظم یا نا منظم را می آفرینیم ، نقطه است ؛ و فاصله است ؛ و اندازه است ؛ و خط و سطح است و حجم که به نوبۀ خود ، تناسب و مرتبت و منزلت را به دست می دهد . } ( دکتر محمد منصور فلامکی )
هندسه مطالعه انواع مختلف اشکال و خصوصیات آنهاست. همچنین مطالعه ارتباط میان اشکال، زوایا و فواصـل است. هندسه علمی است که ابزارهایی خاص را در اختیار هنرمند قرار می دهد تا احساسات ، عواطف و تفکرات خود را به وسیلۀ آن به سایرین منتقل نماید . در اصل پایه هندسه را عینیات تشکیل می دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید