بخشی از مقاله

اهميت و آثار نماز در اسلام
تمام كوشش و تلاش ما در اين بخش از بحث بر اين است كه فضيلت نماز را در دين اسلام تبيين نموده و اهميت و جايگاه آن را روشن سازيم، به اين معنی كه اگر خواسته باشيم تعاليم و دستورات الهی را در دين از حيث درجه و مرتبه مورد ارزيابی قراردهيم نماز در چه مرتبهای از مراتب قراردارد و جايگاه آن در چه حدّی است؟ آيا میتوان آن را در عرض ساير تعاليم دينی قرارداد يا خير نماز از جايگاه ويژهای در دين برخوردار میباشد؟ 


عناوينی كه در اين فصل مورد بحث قرار خواهند گرفت در راستای همين هدف انتخاب شدهاند.
انشاء الله كه بتوانيم در تعقيب اين هدف خوانندگان محترم را مددی رسانده باشيم.
1 ـ ارزش و جايگاه نماز
نماز در مكتب انسان ساز اسلام از جايگاه ويژهای برخوردار بوده و هيچ عملی از اعمال دينی و افعال عبادی با آن قابل مقايسه نمیباشد و اگر خواسته باشيم تعاليم و دستورات دين را درجه بندی نموده و مراتبشان را مشخص نمائيم نماز در بالاترين درجه و مرتبه تعاليم دينی قراردارد. و از چنان ارزشی برخوردار است كه ساير ارزشهای دينی در عرض آن قرار نمیگيرند.


اگر درك و معرفت به ارزش نماز برای كسی حاصل گردد هرگز در آن كوتاهی نكرده و يا آن را ترك نخواهد نمود. در روايتی از امام صادق(عليه السلام)چنين آمده است كه: «هر گاه كسی به نماز ايستد رحمت الهی از آسمان بر او نازل میشود و فرشتگان اطراف او را احاطه میكنند و فرشتهای گويد: اگر اين نماز گزار ارزش نماز را میدانست هيچ گاه از نماز منصرف نمیشد»
و يا علی(عليه السلام) در حديثی میفرمايند: اوصيكم بالصلاةِ التی هی عمود الدين وقوام الاسلام فلا تغفلوا عنها.
«شما را سفارش میكنم به نمازی كه ستون دين و قوام اسلام است پس از نماز غافل نشويد»
خداوند در شب معراج به نبی مكرّم اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) حقايق بسياری را نمايان و متجلی ساخت كه يكی از آن حقايق كه بر پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) آشكار گرديد نماز بوده است كه بصورت محملی از نور كه چهل نوع از انواع نور در آن بود و اطراف عرش خدا را احاطه كرده بود ظاهر گرديد. و به همين جهت آن سفير الهی فرمودهاند الصلاة نورٌ. «نماز نور و روشنايی است»
پس كسی كه با نماز مأنوس است در قلمرو نور و روشنايی قراردارد و آنكه با نماز فاصله دارد از نور و روشنايی دور افتاده و خود را در محيط تاريكی و ظلمت انداخته است.


بنابر اين میتوان نتيجه گرفت كه مفهوم كلام نبی(صلی الله عليه وآله وسلم) اين است كه تاركين نماز در تاريكیاند و چونبه ارزش نماز در زندگی خود ارجی ننهادهاند نزد مسلمين فاقد اعتبار و ارزش اجتماعی بوده و ايشان را در زندگی دنيا و آخرت سعادتی نيست. ارزش و شخصيت آدمی به ميزان اهميت دادن او به ارزشهای دينی است و مؤمن واقعی از بیتوجهی و بیمبالاتی نسبت به تعاليم دينی و ارزشهای الهی مبرّاست. پس نماز را در دين جايگاهی بس بلند است به منزله سر در بدن و روح در كالبد جسم، همانگونه كه بدن بیسر و جسم بیروح را ارزشی نيست دين بینماز را خيری نخواهد بود.


2 ـ اهميت نماز در ايجاد ارتباط خدا و خلق
فريضه نماز امری نيست كه فقط بنده را به خالق و پروردگارش نزديك سازد و حلقه اتصال بين عبد و معبود را شدّت بخشد و عشق به خدا را در قلب و باطن او زنده سازد بلكه اين يكی از آثار و نتايج مطلوبی است كه در زندگی نمازگزار ظاهر میشود. اثر ديگری كه نماز در حيات مسلمين ايجاد میكند اين است كه در عين قرب الهی او را با جامعه انسانی پيوند داده و نسبت به ساير انسانها بلكه تمام همنوعانش ولو غير مسلمان يك فرد مسئول بار میآورد. و اين است روح نماز و تعبد به خدا كه هرگز نمیگذارد فرد در مقابل خلق خدا بیتفاوت باقی بماند. و احساس مسئوليت اجتماعی نداشته باشد.
پس در نماز دو اثر عمده نهفته است يكی اثر فردی كه موجب نزديكی او با خدايش میگردد و ديگر اثر اجتماعی است كه او را در جامعه فرد مسئول بار میآورد. يعنی نمیشود كسی اهل نماز و عبادت باشد و در عين حال نسبت به جامعه بشری و همنوعان خويش هيچ وظيفهای را احساس نكند.


فلذا به همين خاطر میبينيم كه در آيات متعدد قرآن زكات در كنار صلاه (نماز) آمده است و اين بدان معناست كه اهل نماز اهل صدقات و زكات نيز هستند يعنی اهل نماز به فكر اجتماع خويش بوده و تلاش دارند كه با دادن زكات و اعطای صدقات، جامعه را از فقر بيرون آورند.
واقيموا الصلاة وآتوا الزّكاة وماتقدّموا لانفسكم من خير تجدوه عند الله.
«و نماز را به پا داريد و زكات را ادا كنيد. هر كار خيری برای خود از پيش فرستيد آن را نزد خدا خواهيد يافت»


و در آيه ديگر میفرمايد: الذين يؤمنون بالغيب ويقيمون الصلاة وممّا رزقناهم ينفقون.
«(تقوا پيشگان) كسانی هستند كه ايمان به غيب دارند و نماز را بپا میدارند و از آنچه روزيشان كرديم انفاق میكنند»
و در آيهای بسيار زيبا چنين میفرمايند: الذين اِنْ مكنّاهم فی الارض اقاموا الصلاة وآتوا الزّكاة وامروا بالمعروف ونهوا عن المنكر.
«ياران خدا كسانی هستند كه اگر در زمين به آنها قدرت بخشيديم نماز را به پا میدارند و زكات میدهند و امر به معروف و نهی از منكر میكنند»


و از پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) منقول است كه فرمودند: لاتتمّ صلاةٌ إلاّ بزكاة. «نماز كامل نمیشود مگر با پرداختن زكات»
يعنی انسانهای نمازگزار هميشه به فكر سعادت و تعالی جامعه خويشند و نمیتوانند نسبت به آينده مردم جامعه خود بیتفاوت باشند. اگر مشاهده كنند كه فقيرند به آنها زكات پرداخت میكنند و اگر ببينند كه از سعادت و كمال خويش منحرف شدند آنان را امر به نيكی كرده و از اعمال


زشت باز میدارند و در همه حال و همه جا به نيكبختی و سعادت اجتماعی انسانها میانديشند و معتقدند كه سعادت بشر در پرتو خوبیها و اعتقاد به خدا و عمل به تعاليم دين نهفته است. و بقول اقبال لاهوری اهل نماز معتقد است كه زندگی و حيات حميده در خيمه ايمان لميده است آنكه اين نديده گلی از باغ آن نچيده است.


لا اله باشد صدف گوهر نماز***قلب مسلم راجح اصغر نماز
در كف مسلم مثال خنجر است***قاتل فحشا و بغی و منكر است
هر كه پيمان با هوالموجود بست***گردنش از بند هر معبود رست
بنابر اين وصلت به معشوق و رستن از غير معبود و تلاش در راه وصول به سعادت برای مخلوق دو اثر اصلی و عمده در نماز است كه نمازگزار واقعی به آن واصل میگردد.


3 ـ نماز اولين فريضه الهی
قبلاً به اين نكته اشاره شد كه نماز مهمترين امر الهی است امّا جالب است كه بدانيم نماز نه تنها مهمترين و مؤثرترين امر و دستور الهی است بلكه اولين حكمی است كه از طرف خداوند بر بندگان واجب شده است. چنانچه در روايتی از پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) چنين آمده است كه:
اوّل ما افترض الله علی امّتی الصلواتُ الخمس.


«اولين چيزی كه خداوند بر امّت من واجب كرد نمازهای پنجگانه است»
و نيز در حديثی ديگر فرمودهاند:
انّ اوّل مافرض الله علی عباده الصلاة وآخرُ مايبقی عند الموت الصلاة.
«همانا اولين فريضهای كه از طرف خداوند بر بندگانش واجب شد نماز بود و آخرين فريضهای كه تا دم مرگ از او ساقط نمیگردد و وجوبش همچنان باقی است نماز است»
شايد به خاطر اهميت زياد و نتايج مفيدی كه در اين فريضه الهی وجودداشته موجب شده است كه جزء اولين دستور و امر الهی قرار گيرد و اگر سئوال شود كه آيا اين نكته در همه اديان و مذاهب الهی كليت دارد و يا اينكه فقط اولين حكم الهی در دين اسلام بوده است. پاسخ اين است كه اين امر اختصاص به دين اسلام ندارد بلكه دستور به اقامه نماز و برپايی آن، اولين امر الهی تشريعی در زمان وضع شريعت بوده است و اين نكتهای است كه از قرآن در فرمان به حضرت موسی فهميده میشود. در ابتدای پيامبری حضرت موسی خداوند خطاب به او فرمود: إننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی واقم الصلاة لذكری.
«من الله هستم معبودی جز من نيست مرا پرستش كن و نماز را برای ياد من برپا دار»
بنابر اين نماز نه تنها مهمترين ركن دين است بلكه اولين دستور و حكم الهی در دين نيز میباشد
4 ـ نماز اولين عمل خيری كه نزد خدا بالا میرود
اعمال خير و افعال پسنديده در دين بسيارند و هر يك از اعمال نيك آثار خاص خود را دارند و بُرد هر كدام از واجبات الهی به مقدار اهميتی است كه در دين برای آنها تعيين و مشخص گرديده است.
از آن جهت كه نماز از اهميت ويژه و خاصی برخوردار است بُرد او نسبت به ساير عبادات هم بيشتر است.
از پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) نقل شده كه فرمودند: اوّل مايُرفَعُ مِنْ اعمالهم الصلوات الخمس. «اولين عملی كه از انسانها بالا برده میشود نمازهای پنجگانه است»


پس میتوان گفت از آن جهت كه نماز اولين عمل خيری است كه نزد خدا بالا میرود مهمترين عمل خير هم میتواند باشد و شايد بخاطر اهميت والای آن و جايگاه رفيعی كه در دين دارد اين همه به آن اهتمام شده و شارع مسلمانان را به آن توجه داده است. چنانچه رسول بزرگوار اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) فرمودهاند:
«همه دستورات اسلام را از كوچك و بزرگ آشكار كن ولی بيشترينهمت تو درباره نماز باشد»
5 ـ نماز اولين پرسش در قبر
در اخبار و روايات بسياری وارد شده است كه اولين پرسش و سئوالی كه خداوند در قيامت از بندگانش مینمايد نماز است و در واقع نماز همان عددی است كه همه اعداد در كنار او قابل شمارش میباشند و اگر آن عدد نباشد ساير اعداد به حساب نمیآيند.
پيامبر اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم) فرمودند: حافظوا علی الصلوات الخمس فانّ الله ـ عزّ وجلّ ـ إذا كان يوم القيامة يدعوا العبد فاوّل شیء يُسأل عنه الصلاة فان جاء بها قامةً والاّ رُخّ به فی النّار.
«نمازهای پنجگانه را محافظت كنيد زيرا روز قيامت كه میشود خداوند بندهاش را فرا میخواند

 نخستين چيزی كه از او میپرسد نماز است اگر آن را بطور كامل انجام داده باشد (به بهشت میرود) و گر نه در آتش افكنده میشود»
و نيز فرمودند: «اوّل چيزی از عمل بنده كه در روز قيامت در آن نظر شود نماز است اگر به كمال و تمام آراسته باشد قبول واقع گردد و عملهای ديگر به تبع آن هم مقبول گردد و اگر ناقص بود مردود شود و ديگر اعمال در رد شدن به آن ملحق شوند»
و از امام صادق(عليه السلام) رسيده است كه فرمودهاند: «وقتی بنده فردای قيامت در مقابل خدای عز وجل قرار گرفت اولين چيزی كه از او سئوال میكنند نمازهای واجب، زكات واجب، روزه واجب، حج واجب و ولايت ما اهل بيت است»


نقل است كه مردی نزد پيامبر اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم) رسيد و عرضه داشت ای رسول خدا(صلی الله عليه وآله وسلم) دعا كن كه خدا مرا به بهشت داخل كند پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم)فرمودند: مرا با زيادی سجده كردن همراهی كن». يعنی مهمترين عاملی كه موجب رفتن به بهشت میشود نماز است. و نيز از خاتم رسولان(صلی الله عليه وآله وسلم)نقل شده كه: «همانا ستون دين نماز است و آن اوّل چيزی است كه به آن از عمل فرزند آدم رسيدگی میشود. اگر صحيح باشد به ساير اعمال رسيدگی میشود و اگر صحيح نباشد به ساير اعمال او توجهی نمیشود»
6 ـ برتری نماز بر ساير اعمال آدمی
از مطالب مذكور میتوان چنين نتيجه گرفت كه نماز د

ر ميان اعمال خير ديگر جزء برترين آنهاست. وقتی به كتب روائی مراجعه شود و روايات باب نماز را مشاهده كنيم میبينيم كه از نماز بعنوان پايه و ستون دين، نشانه ايمان، نور مؤمن، پرچم اسلام و تعابيری از اين قبيل ياد شده است كه همه اين تعبيرها نمايانگر برتری نماز بر ساير اعمال عبادی است.
از پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) حديث شده است كه فرمودند: الصلاة خيرٌ موضوع فَمَنْ شاءَ استقلّ ومَنْ شاءَ استكثر.


«نماز بهترين چيزی است كه مقرر شده پس هر كه خواهد كم بخواند و هر كه خواهد زياد كند»
و نماز نه تنها بهترين اعمال در دنيا بلكه بهترين اعمال در قيامت نيز میباشد يعنی برتری و امتياز نماز بر ساير اعمال نيك و پسنديده محدود و منحصر به دنيا نيست بلكه اين برتری برای نماز در آخرت نيز محفوظ میباشد. در همين زمينه امام صادق(عليه السلام) میفرمايند: اِنَّ افضل الاعمال عند الله يوم القيامة الصلاة. «همانا بهترين عمل در روز قيامت نزد خداوند نماز است»


و نيز نماز محبوبترين عمل نزد باری تعالی است. چنانچه علی(عليه السلام)فرمودند: احبّ الاعمال الی الله الصلاة. «محبوبترين اعمال نزد خداوند نماز است»
روايتی از پيامبر اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم) نقل شده كه حاوی نكات دقيق و ظريفی است در اين روايت كه از مضامين بلندی برخوردار است از حضرتش سئوال شد كه يا رسول الله چه عملی نزد خدا با فضيلتتر است؟
پيامبر(صلی الله عليه وآله وسلم) فرمودند: نماز به وقت آن. و در ادامه كلامش فرمودند: هركس بر نماز محافظت نمايد در قيامت همراه وی نوری است و هر كس كه نماز را ضايع نمايد با فرعون و فرعونيان محشور گردد. و اگر عملی نزد خداوند بر تر و بالاتر از نماز بود خداوند فرشتگان خود را به انجام آن امر میكرد در حاليكه همه فرشتگان در حال نمازند برخی در حال قيامند و برخی در حال قعود، برخی در ركوعند و بعضی در سجود»


بنابر اين بهترين عمل كه نزد خداوند تجلی يافته نماز است. حتی حج با آن همه اعمال و مناسكی كه دارد و آن همه آثار اجتماعی كه بر او مترتب است به اهميت نماز نمیرسد و در روايات نماز برتر از حج شمرده شده است. امام صادق(عليه السلام) فرمودهاند:
اَمّا انّه ليس شیءٌ افضل من الحج الا الصلاة. «بدرستی كه هيچ عملی بالاتر از حج نيست مگر نماز»


نتيجه اينكه نماز بهترين وسيله نزديكی بنده به خدا بوده و با اين همه تأكيداتی كه برای نماز شده است بدون ترديد میتوان گفت كه همه اعمال خير آدمی تابع نماز اويند سعی كنيم كه بخوبی از اين بهترين عمل حراست و پاسداری نمائيم.
7 ـ نماز آخرين وصيت انبياء و اولياء الهی
توجه به اين نكته بسيار جالب است كه بدانيم آخرين توصيه و كلامی كه از پيامبران و سفرای الهی و اوليای دين به ما رسيده است نماز است. بسيار روشن است كه انسان در آخرين لحظات حياتش كه میخواهد به دنيای ابدی و جاودانی سفر كند هر سخنی را به زبان نمیآورد و سعی دارد كه مهمترين مطلب را در اواخر عمر از خود به يادگار بگذارد. وقتی به وصايای انبياء الهی و اوليای دين

رجوع میكنيم میبينيم كه هميشه پيروان خود را به نماز توجه میدادند و همه انبيای الهی آن را بعنوان آخرين وصيت خويش قراردادهاند. چنانچه در روايتی از امام صادق(عليه السلام) به اين نكته اشاره شده كه فرمودند: اَحَبُّ الاعمال الی الله ـ عزّ وجلّ ـ الصلاة وهی آخِرُ وصايا الانبياء.
«نماز بهترين كارها نزد خداوند و آخرين وصيتهای پيامبران الهی است»


آخرين فرستاده خداوند يعنی پيامبر بزرگوار اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) به تبعيت از ساير رسولان الهی امت خويش را به همين نكته توجه دادند و بسيار بر اين امر تأكيد داشتند. امام صادق(عليه السلام) میفرمايد:
عليك بالصلاة فاِنّ آخر ما اوصی به رسول الله وحَثّ عليه الصلاةُ. «بر تو باد به نماز زير آخرين چيزی

كه رسول خدا(صلی الله عليه وآله وسلم) به آن سفارش نموده و بر آن تأكيد داشت نماز بود»
و نه تنها تأكيد بر اقامه نماز از سفارشات اكيد پيامبران الهی بود بلكه همه اوليای الهی و جانشينان پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) به مواظب از اين دستور الهی سفارش میكردند. علی(عليه السلام) در هنگام شهادتش بعنوان آخرين وصيت و توصيه بر فرزندان و پيروان خويش فرمودند: الصلاةَ الصلاةَ الصلاةَ. يعنی شما را سفارش میكنم به نماز، نماز، نماز»
و اين چنين بود وصيت ساير اوليای الهی و خلفای بحق مقام نبوی.
8 ـ نماز يعنی تمام دين


همه دين در نماز خلاصه شده است و در حقيقت نماز تجلی واقعی دين است و به همين جهت گفته شد كه هر كس اهل نماز نباشد اهل دينداری نيست و ديندار كسی است كه قائم به نماز باشد. و شايدبه همين خاطر بود كه پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) ملاك و معيار بين ايمان و كفر را در نماز دانستهاند. و فرمودند كسی كه نماز را ترك كند دين خود را ويران و نابود ساخت. الصلاة عماد الدين فمن تركها فقد هدم الدّين. «نماز پايه دين است پس كسی كه نماز را ترك كند بتحقيق دين را نابود نمود».
و يا اينكه فرمودند: من ترك الصلاة متعمّداً فقد كفر. «هركس نماز را عمداً ترك كرد كافر است»
اگر دين را به منزله خيمهای فرض كنيم كه حافظ سعادت انسان باشد و آدمی برای وصول به

سعادت خويش به آن خيمه پناه برده باشد نماز پايه و ستون آن خيمه خواهد بود و اگر ستون نباشد قطعاً خيمه استوار نخواهد بود. پس تا ستون نماز نباشد خيمه دينی در كار نخواهد بود و اين بهترين تشبيهی است كه در فرمايشات رسول خدا(صلی الله عليه وآله وسلم) آمده است. و نماز علامت اصلی و نشانه واقعی دين است و اگر نماز نباشد هيچ وجه امتيازی برای شناخت دين حق از باطل نخواهد بود. چنانچه امير بيان علی(عليه السلام)فرمودند:
واقام الصلاة فانّها الملةُ. «برپا داشتن نماز نشانه اصلی دين است».
و همچنين در روايات مشاهده میشود كه نماز را به چهره اصلی دين تشبيه كردهاند. و اگر هر پديدهای با چهرهاش شناخته شده است، چهره دين با نماز شكل گرفته و آن را بايد با نماز

شناخت.
پس اگر كسی نمازش را ترك نمايد و يا از آن فاصله بگيرد دين مشخصی ندارد. چون دين او بدون چهره واقعی است. و اين است كلام گوهر بار رسول گرامی اسلام(صلی الله عليه وآله وسلم) كه: الصلاةُ وجهُ دينكم. «نماز سيما و چهره دين شماست»
اين تشبيه و تعبير نه تنها از بيانات بزرگان دين بكار رفته بلكه تلقی و برداشت عرفی مردم و امت پيامبران هم اين چنين بوده است. و اين نكتهای است كه از توجه و دقت در آيات قرآن بدست میآيد بعنوان نمونه وقتی قرآن كريم داستان و قصه شعيب پيامبر(عليه السلام) را نقل میكند در احتجاج اين پيامبر الهی با قوم خودش چنين میفرمايد: «و بسوی قوم مَدْيَن برادرشان شعيب را برای هدايتشان فرستاديم شعيب خطاب به قومش فرمود: ای قوم من، خدا را بپرستيد و خدايی جز او برای شما نيست و پيمانه و ترازو را كم نكنيد بدرستی كه من خير و صلاح شما را میخواهم و از عذاب روزی كه بر شما احاطه كند میترسم. با مردم به عدالت برخورد نمائيد و اشيای مردم را كم

ارزش نكنيد و در زمين به فساد مشغول نشويد. مردم در پاسخ به نصايح حضرت شعيب(عليه السلام) گفتند: ای شعيب آيا نماز تو به تو دستور میدهد كه ما از عبادت بتها دست برداريم آنچه را كه پدرانما انجاممیدادند. قالوا ياشعيب اصلاتك تامرك أننترك مايعبد آباؤنا»(
مقصود از اينكه آيا نماز تو به تو امر میكند اين است كه آيا دين تو به تو دستور میدهد كه مراد از نماز همان دين است. پس نماز مساوی با دين است و دين مساوی با نماز.
9 ـ نماز و رابطه آن با حاكميت دينی


يكی از علائم و نشانههايی كه در حاكميت و حكومت دينی وجوددارد و شايد يكی از بارزترين شاخصه و امتياز حاكميت الهی بر ساير حكومتها بحساب آيد اين است كه حاكمان در حكومت دينی برای برپايی و نشر تعاليم دين و از بين بردن مناهی و زشتیهای فردی و اجتماعی كه موجب فساد جامعه میگردد تبليغ میكنند و آنان كه حكومت را برای خود هدف میدانند از چنين همتی برخوردار نبوده و نيستند.
آنان كه داعيه پيروی از دين خدا را دارند و خود را جانشين اوليای خدا و حكومت و حاكميت خويش را همان حاكميت الهی دانسته و خود را در اين راستا پيرو ائمّه(عليهم السلام) میدانند همه همتشان در قلمرو تعاليم دين خداست. يعنی وجه تمايز اين نوع حكومت با حكومتهای ديگر در اين است كه در حكومتهای غير دينی حاكمان به مصالح و منافع فردی يا گروهی میانديشند و همه تلاش و كوشش حاكمان در اين مسير سوق داده میشود. امّا در حكومت دينی همه اهتمام حاكمان دين در راستای مصالح مسلمين و تحقق و اعتلای كلمه توحيد میباشد.


حاكم دينی وقتی مصالح ديگران را با اجرای احكام و تعاليم دين در تعارض ببيند. مصالح گروه را ناديده گرفته و اقامه دين را ترجيح میدهد. يكی از وظايف مهم حاكمين دينی تبليغ و هدايت مردم بسوی عبوديت الهی و بندگی خداوند خصوصاً اقامه نماز در جامعه است. الذين ان مكنّاهم فی الارض اقاموا الصلاة. مؤمنان كسانی هستند كه هر گاه در زمين آنان را قدرت بخشيم نماز را بپا میدارند»
اين آيه بدان معنی نيست كه وقتی حاكمان دينی به حكومت رسيدند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید