بخشی از مقاله

تحقيق حاضر كه به بررسي و كالبدشكافي جريان صدر در عراق ميپردازد در ابتدا مقدمه اي كوتاه از كشور عراق و تنوع و شكافهاي قومي در آن كشور و جايگاه خانواده صدر مي پردازد و سپس وارد مباحث اساسي اين گروه و كالبدشكافي آن مي گردد. شیعه به عنوان اكثریت جمعیت عراق برای اولین بار پس از 1300 سال، حكومت را در اين كشور بدست آورده است تا به جايگاه واقعي خود

دست يابد. در ميان احزاب مسلمان در عراق جريان صدر بدلايل مختلف از جمله وابستگي به خانواده آل صدر و نقش خانواده صدر در سلسه جنبان تحزب در جامعة شيعيان عراق، شعارهاي مساوات‌طلبانه و عدالت‌جويانه و اظهارات ضدامريكايي و حرام دانستن هرگونه مماشات با آمريكا توسط مقتدا صدر و از همه مهمتر دراختيار داشتن يك شاخه نظامي با نام جيش المهدي پرداختن به جريان صدر و بررسي و كالبدشكافي اين كروه را ضروري مي نمايد.


مقدمه
عراق يكي از كشورهاي خاورميانه است كه از شرق با ايران، از شمال با تركيه، از شمال غرب و غرب با سوريه، از جنوب با عربستان سعودي و از جنوب شرق با كويت همسايه است.
اين كشور بيشترين مرز مشترك جغرافيايي ـ حدود 1332 كيلومتر ـ با ج. ا. ايران دارد و تقريبا بالاترين اشتراكات َفرهنگي را در بين كشورهاي همسايه با ما دارد. يكي از اصلي‌ترين اشتراكات دو كشور وجود اكثريت جمعيت شيعه مذهب است كه همواره به عنوان عاملي مهم و تعيين‌كننده در روابط دوجانبه و معادلات منطقه‌اي حائز اهميت ويژه بوده است.


مشخصه بارز كشور عراق تنوع قومي و مذهبي و وجود شكاف ميان آنها و داشتن محدوديت‌هاي ژئوپليتيكي و سلطة حاكمان قدرت طلب و ديكتاتور در طول تاريخ است. خشونت‌هاي فرقه‌ای باعث بیشترین تعداد تلفات غیرنظامی در عراق است. در حقیقت عراق در چرخة كشنده‌ای قرار گرفته است. شورشیان سنی به شیعیان حمله مي‌‌كنند و در مقابل شیعیان به اقدامات انتقام‌گیرانه دست مي‌‌زنند و برعكس.


(Alissa J. Rubin, New York Times, U.S. and Iranian Officials Plan Talks on Iraqi Security, November 21, 2007)
شیعه به عنوان اكثریت جمعیت عراق برای اولین بار پس از 1300 سال حكومت را در اين كشور بدست آورده است. بنابراین آنها سخت بدنبال حفظ حكومت خود هستند. با این وجود شكاف‌هايي در درون ائتلاف شیعه كه ائتلاف عراق متحد نامیده می‌شود، ظاهر شده است. كشمكش جناح‌هاي شیعه به دلیل كسب قدرت بیشتر در مناطق شیعه نشین، وزارتخانه‌ها و در كل عراق است. (Friedman, Thomas, L, Op cit)


خانواده آل صدر
خانواده آل صدر در لبنان، ايران و عراق به علم و تقوا معروف بوده، خدمات بزرگي به اسلام و مذهب تشيع تقديم كرده اند و علما و مراجع بسياري در دامان خود پرورده اند كه از لحاظ علمي، اجتماعي و سياسي تاثيرات بسيار مهمي از خود بر جاي گذاشتند.(سيد كاظم جابري، 1382: 13) براي شناخت اين خانواده به نقش آنها در احزاب عراق در گذشته نيز اشاره خواهد شد.
از علماي متاخر اين خانواده مي توان به بزرگاني مانند سيد عبدالحسين شرف الدين در لبنان، سيد صدرالدين صدر در ايران، شهيد سيد محمدباقر صدر در عراق و همچنين امام موسي صدر اشاره كرد.
آيت الله محمد صادق صدر با دختر عموي خود فرزند سيد محمد جعفر صدر ازدواج كرد كه خداوند از ايشان چهار فرزند پسر بنامهاي (مصطفي، مقتدي، مومل و مرتضي) به او عنايت فرمودكه سه فرزند اول وي با دختران شهيد سيد محمد باقر صدر ازدواج كردند.(همان:14)


شهيد صدر دوم، سه بار توسط حكومت بعث دستگير شد و مورد شكنجه قرار گرفت كه آخرين آن پس از انتفاضه شعبانيه 1410 بود و دليل آن نيز بيانيه وي در تاييد انتفاضه بوده است.(همان:21)
كشتار وسیع شیعیان و اعمـال سیاستهای سركوبگرانه علیه آنها از سوی رژیم بعثی در سال‌هاي پس از انتفاضه باعث شد جنبش شیعی عـراق كه در سال‌های پیش ضربات سنگینی از دیكتاتور بعثی متحمل شده بود دچار نوعی سرخوردگی و ضعف فزاینده شـود و حس ناامیدی و قبول

شكست بر روحیه و فعالیت‌های احـزاب و اشخاص معارض حاكم گردد. عـلاوه بر آن، تشتت آراء و افزایش اختلافات داخلی متأثر از به درازا كشیده شدن مبارزات و عدم موفقیت آن، اصلی‌ترین عواملی بودند كه باعث شد گروه‌ها و شخصیت‌های مبارز امید چندانی به آینده جنبش نداشته باشند. البته در خلال این سال‌ها ـ تا قبل از سرنگونی صدام ـ حركت هوشیارانه‌ای به ابتكار مرحوم آیت‌الله سیدمحمدصادق صدرـ پسر عموي شهید سیدمحمدباقر صدر(ره)ـ شروع و دنبال شد.

بعضي معتقدند ایشان با انجام مصالحه‌ای غیر رسمی با دولت بعثی، تعهد كرد در ازاي تلطیف فضا به نفع شیعیان و كاهش فشارهای دولتی علیه آنها، شرایط لازم برای انجام امور مذهبی شیعی آن هم به صورت كاملاً حداقلی فراهم سازد و البته به هیچ وجه وارد حوزه سیاست نشـود. بدين ترتيب، رژیم بعث عراق تا اندازه‌ای از فشارهای خود علیه شیعیان را كم كرد. نقطه اوج این انعطاف را باید موافقت با برگزاری نمازهای جمعه در شهر نجف اشرف دانست.


تحت تأثیر اين شرایط بود كه حوزه های علمیه نجف و كربلا بار دیگر جان تازه‌ای گرفتند و طلاب زیادی جذب كردند. این در حالی بود كه بعثی‌ها به شدت تحركات و اقدامات سیدمحمد صادق صدر را تحت نظر داشتند و پس از آنكه دیدند اقدامات وی تا حدودی تحرك اجتماعی شیعیان را زیاد كرده، در توطئه‌ای ایشان را از سر راه خود برداشته و بار دیگر فضای رخوت و ناامیدی را در میان نخبگان و عامه شیعیان دامن زدند.(برنا بلداجی، 1383: 175).


نقش خانواده صدر در سلسه جنبان تحزب در جامعة شيعيان عراق
در ميان احزاب شيعه عراق، « جماعه العلماء » را بايد سر سلسه جنبان تحزب در جامعة شيعيان عراق قلمداد نمود كه خانواده صدر در اين حزب نيز نقش ايفا كرده اند، گروهي از روحانيون در سال (1958م) مانند: شيخ مرتضي آل ياسين( دايي شهيد محمد باقر صدر)، سيد اسماعيل صدر، سيد محمد باقر صدر، شيخ حسين همداني، سيد محمد جمال هاشمي، شيخ محمد طاهر آل شيخ راضي، شيخ محمد تقي جواهري و سيد محمد تقي بحرالعلوم را با هدف پل زدن بين اسلام و اقشار مختلف امت، جماعه العلماء را پايه گذاري نمودند. اين تشكل، پاسخي بود به فشار‌هاي

فزاينده رژيم بعثي، تفكرات رو به رشد كمونيستي و گرايشات و احساسات ناسيوناليسم افراطي، كه موجي از گرايش‌هاي اسلامي را به رهبري « شيخ مرتضي آل ياسين» در شيعيان عراق به وجود آورد. اين سازمان فعاليت‌هاي خود را از امور فرهنگي شروع نمود و نشريه اين ارگان «الضواء» نام داشت. رشد و معرفي شخصيت و توانايي‌هاي علمي و اقتدار كاريزماتيك سيد محمد باقر صدر

از همين زمان و با توجه به تاليفاتي كه از خود در زمينه‌هاي مختلف بر جاي گذاشت، نهادينه شد.
(ابرار معاصر « نقش شيعيان در فرايند دولت سازي عرق نوين و تاثير آن بر امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران» ص30.)
اگرچه اين گروه از سال 1979م تغيير روش خود به تاكتيك هاي خشونت آميز را رسما اعلام كرد، اما رويكرد‌ اساسي جماعه العلما در عراق و ايران (اين حزب فعاليت‌هاي خود را در ايران از سال 1359 ، آغاز نمود) معطوف به توده هاي مردم و اساساً سياسي ـ فرهنگي بود. در واقع،

فعاليت‌هاي اين تشكل بود كه بعد‌ها زمينه سقوط حكومت عبد الكريم قاسم را فراهم نمود. فعاليت‌هاي تشكيلاتي اين گروه‌ به دليل عدم انسجام داخلي و شرايط ديكتاتوري آن زمان، بخصوص بعد از پايان دورة برادران عارف، به تدريج به خاموشي گراييد، ولي پس از پيروزي انقلاب اسلامي

ايران، دوباره فعاليت‌هاي خود را، از عراق آغاز و سپس در ايران ادامه دادند. پس از انقلاب ، سيد محمد باقرحكيم ـ از شاگردان بر جستة سيد محمد باقر صدر ـ سيد محمد بحر العلوم، شيخ محمد مهدي آصفي، سيد حسين صدر، شيخ محمد باقر ناصري و شيخ محمد باقر ساعدي(از شيوخ عشاير) از سوي وي ماموريت داشتند تا ضمن مهاجرت به ايران ، وظيفه ارتباط، سازماندهي و آموزش نيرو‌هاي اسلامي عراق را در داخل ايران عهده دار شوند. البته در مقاطع بعدي، سيد

حسين صدرـ كه پس از احساس ناكار‌آمدي مجلس اعلاء و در پي اختلافات با رئيس وقت اين مجلس ـ در اواخر دهه 60 به لندن رفت و به تدريج در كنار اشخاص ديگري مانند: سيد محمد بحرالعلوم، شيخ محمد باقر ناصري، براهيم الاشيقر(معروف به دكتر جعفري و عضو شوراي انتقالي و اولين نخست وزير دولت عراق بعد از صدام) تحت عنوان تشكيلات لندن، تا بهار 1382 به فعاليت هاي خود ادامه دادند.(همان:31)
سيدمحمدباقر صدر، فرزند آيت‌الله سيدحيدر صدر،‌ به سال 1931 م در شهر كاظمين ديده به جهان گشود. پيش از رسيدن به سن سي سالگي، به درجه اجتهاد نائل آمد. وي در نجف از محضر بزرگاني چون آيت‌الله سيدمحسن حكيم، شيخ مرتضي، شيخ راضي و شيخ محمدرضا آل‌ياسين بهره برد. نقش بارز سياسي ايشان را مي‌توان از زمان تأسيس «جماعه العلماي نجف اشرف» دانست. پس از درگذشت آيت‌الله سيدمحسن حكيم، ايشان به عنوان يك رهبر مورد توجه قرار گرفت. يكي از

اقدامات مهم شهيد صدر، تحريم عضويت در حزب بعث و نيز مخالفت با برنامه‌هاي آموزشي آن حزب در مدارس بود، همين مسأله باعث گرديد تا رژيم عراق به انحاي مختلف ايشان را مورد آزار و اذيت قرار دهد. وي همواره از انقلاب اسلامي ايران دفاع كرده و از رهبري آن ـ حضرت امام خميني ـ حمايت مي‌نمود. اقدامات شهيد سيدمحمدباقر صدر باعث گرديد كه رژيم عراق بر سخت‌گيري‌هاي خود بيافزايد و ايشان را در اوايل جمادي‌الاول 1400 ه‍ . ق. دستگير نمايد. وي به همراه خواهر مبا

رز خود بنت‌الهدي پس از تحمل شكنجه‌هاي فراوان در 22 جمادي‌الاول همان سال ( 19 فروردين 1359) به شهادت رسيدند. از اين مجتهد آثار بسياري در زمينه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ديني به يادگار مانده است كه مي‌توان به اقتصادنا، فلسفتنا، حكومت اسلامي ـ بانكداري اسلامي، غايه الفكر، علم اصول فقه و ده‌ها اثر ديگر اشاره كردSadr), Islamic Political system, P27.)
اگرچه صدر و خواهرش به شهادت رسيدند، ولي شهادت آنها به مبارزات مردم عراق عليه رژيم شدت بخشيد. اين شهادت پيامدهايي را به دنبال داشت، از جمله:
1. برپايي تظاهرات در كشورهاي پاكستان، هند، لبنان و سوريه عليه رژيم عراق.
2. تشكيل مجلس اعلاي اسلامي عراق.
3. اقدامات مسلحانه توسط طرفداران شهيد صدر در عراق.
4. اكثر مسلمانان جهان اين اقدام جنايتكارانه رژيم را محكوم كردند.( برنا بلداجي، ايالات متحده و نقش شيعيان در فرايند دولت‌سازي و نظام سياسي عراق نوين، مترجم سيروس، 1383، ص 80.)
انتفاضه شعبانيه
يكي از نقاط عطف تاريخ شيعيان عراق قيام 15 شعبان 1411 هجري قمري مطابق با مارس 1991 ميلادي است كه پس از حمله صدام به كويت و هجوم آمريكا و متحدانش به رژيم عراق صورت

گرفت. اين قيام شيعي كه از جنوب عراق آغاز شد، به سرعت گسترش يافت تا جايي كه پس از چند روز 14 استان از 18 استان عراق را در برگرفت. اين قيام حدوداً دو هفته به طول انجاميد و بعضي از شهرهاي سني نشين كرد مانند كركوك و خانقين نيز در آن همكاري داشتند. در عين حال اغلب مجاهدين و مبارزين و رهبران آن را شيعيان تشكيل مي‌دادند.


انتفاضـه شعبانيه با هـدف سرنگـونی نظام حاكـم و جايگـزين كردن يك حكومت مردمي به پيش رفت اما به دلايل گوناگون با شكست مواجه شد. قيام كنندگان پس از گرفتن يك منطقه، به دليل عدم آگاهي و تجربه كافي، در اداره و مديريت مسائل آن ناكام مي‌ماندند و به دليل عدم برخورداري از يك رهبري و مديريت قوي و وحدت‌بخش به اقدامات خودسرانه و بدون هماهنگي دست مي‌زدند و بر ضعف انتفاضه مي‌افزودند. از طرف ديگر آمريكا نیز با برداشتن فشار نظامي خود از ارتش صـدام به او

اين اجـازه را داد كه نيروهاي خـود را بازسـازي كند و عليه اين قيام به كار گيرد، چرا كه به هر حال براي آمريكا وجود صدام ديكتاتور بهتر از روي كار آمدن يك حكومت مردمي شيعي مانند ايران در عراق بود. بدين ترتيب نيروهاي حزب بعث عراق پس از مدتي سردرگمي و پذيرش نوعي شكست، به شدت با اين قيام برخورد كردند و دست به سركوب عوامل آن زدند. بعثي‌ها با سردادن شعار «لا

شيعه بعد اليوم» يعني از امروز شيعيان محكوم به نابودي هستند و با اعمال روشهاي خشونت‌آميز و هراس‌انگيز، مردم عراق را از عواقب اين قيام ترساند. بسياري از مردم عراق پس از شروع حملات ارتش عليه انتفاضه به خارج از كشور فرار كردند. اين امر به خروج هزاران نفر از عراق به سوي كشورهاي مجاور خصوصاً ايران، تركيه و عربستان سعودي يا كشورهاي دور و نزديك ديگر منجر شد.(ابراهيم فرهاد، 1996: 361)


بطور خلاصه اينكه انتفاضه شعبانيه(1411هـ ق برابر با1991م) به دلايل مختلفي از جمله: ترس آمريكا و همسايگان عراق از تشكيل مدل ايراني حكومت اسلامي در عراق، فقدان آلترناتيو مناسب در بين رهبران معارض كه در بين گروه‌هاي معارض و توده‌هاي مردم از مشروعيت لازم برخوردار باشد، بازگذاشتن دست صدام در سركوب شديد، با شكست مواجه شد و نوعي فترت و نااميدي فزاينده بر روحيه و فعاليت‌هاي احزاب و اشخاص معارض مستولي شد. بعلاوه ‌تشتت آراء و

اختلافات داخلي كه متاثر از طولاني شدن روند پيروزي جنبش‌ اسلامي و پايان جنگ تحميلي عراق و ايران مجموعه عواملي بود كه باعث شد گروه‌ها و توده‌هاي معارض اميد چنداني به آينده جنبش نداشته باشند. اين واقعيت، باعث شد تا مقارن با ترور آيت الله سيد محمد صادق صدر(پدر مقتدي صدر در زمستان1378)، روزنه‌هاي اميد متاثر از خيزش نويني را كه ايشان با برگزاري نخستين

نماز‌هاي جمعه در نجف ايجاد نموده بود، از بين برود. چنين فضايي باعث بروز و افزايش اختلاف در بين گروه‌هاي معارض شد.
جماعت موسوم به صدر‌يون ثاني، با هدف استمرار راه محمد صادق صدر و تقابل با رويكرد‌هاي اقتدار گرايانه و محافظه گرانه و تاكيد بر ضرورت استقلال معارضين از كشور‌هاي مختلف فعاليت خود را ادامه مي‌دادند و پس از سقوط نظام بعثي در تاريخ(20/1/1382)، با بهره‌برداري از فضاي شبه انقلابي مردمي، نيز با اقبال عمومي مواجه شدند. اما زماني كه مقتدي صدر، رهبر طيف اصلي اين گروه، با دخالت نظامي امريكا در عراق به شدت مخالفت كرد رويكردي راديكال و مشي غير مسالمت جويانه را پيشه كرد، تا جايي كه برخي از ناظران مسائل عراق، كماكان ترور عبدالمجيد

 

خويي در خرداد 1382 را به نيروهاي وي نسبت دادند و بدين سان، وي به نحو بارزي حساب خود را از ساير گروه‌هاي همگرا با احزاب مشاركت جو در فرايند‌هاي كنوني دولت سازي جدا كرد و بر همين اساس، از لحاظ درون تشكيلاتي برخي از نيروهاي به اصطلاح روشنفكر اصول‌گرا، را از پيرامون خود دور نمود. گفتني است، اين نيرو‌ها در ايران، از مقلدين و معتمدين« وكلاء شهيد صدر ثاني» و هواداران متعهد به مقتدري صدر بودند. برخلاف اختلافي كه جماعت موسوم به صدريون در ايران با مجلس اعلاء داشتند در شرايط كنوني عراق، بين برخي از نيرو‌هاي اين گروه با تعداد محدودي از نيرو‌هاي حامي مجلس اعلا همگرايي ايجاد شده است. اين همگرايي احتمالا مي‌تواند معطوف به

رويكرد‌هاي خشونت آميز باشد بنابر اين همين رويكرد، نيرو‌هاي امريكايي در تابستان 1382 يك بار نسبت به دستگيري مقتدي صدر اقدام نمودند پس از آن اقدامات امنيتي ويژه‌اي را در حومة محل اسكان ايشان به عمل آوردند به گونه‌اي كه پيش بيني مي‌شد چنانچه مقتدي صدر رويكرد خشونت‌آميز را همچنان در دستور كار خود قرار ميداد و به تعامل قابل اعتنايي با ساير علماي عراق به خصوص آيت الله سيستاني نمي‌رسيد، نيرو‌هاي امريكايي يا حتي دولت عراق مجبور به برخورد

خشن‌تري با ايشان مي‌گرديد و احتمالا وي را دستگير نمود و گروه تابع وي را خلع سلاح‌ مي‌كردند. (موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات ابرار معاصر « نقش شيعيان در فرايند دولت سازي عرق نوين و تاثير آن بر امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران» شماره01/105/83 :49-47)

با حمله امريكا به عراق و سرنگوني رژيم بعث، ساختار ديكتاتوري حاكم بر عراق فرو پاشيد و نوعي آزادي عمل نصيب گروه‌هاي درگير در صحنه عراق گرديد. شيعيان و كردها كه چند دهه در بند سياست‌هاي ديكتاتورمأبانه حكومت‌هاي سني حاكم بر عراق بودند، با اين رويداد از اين چنبره قدرت بيرون آمده و خود را در صحنه سياست عراق آزاد و رها از تمامي قيد و بندها مشاهده كردند.
از سوي ديگر سرنگوني صدام با شروع منازعات قومي و مذهبي در عراق همراه شد و نوعي «جنگ داخلي» در عراق بين شيعيان و سني‌ها و تا حدود خيلي كمي بين كردها با عرب‌ها آغاز

گرديد. اين جنگ داخلي نه تنها باعث اضطراب و پريشاني خود مردم عراق گرديد، بلكه مردم تمامي كشورهاي منطقه را نيز در هراس فرو برد. كشورهاي همسايه، همگي به نوعي از شدت يافتن اين منازعات ترس و واهمه داشتند و تلاش مي‌كردند از سرايت جنگ داخلي به كشورشان جلوگيري كنند. البته با توجه به اينكه شورش‌ها و ترورها از ناحيه سني‌هاي تندرو و افراطي و در رأس آنها

تكفيري‌ها است ولي با تلاش رهبران شيعه عراق وضعيت در اين كشور به يك جنگ داخلي تمام عيار تبديل نشده است. ولي به هر حال عراق امروز با چند مسأله اساسي و جدي روبه‌رو است:
1. خشونت و جنگ فرقه‌اي‌ـ مذهبي، كه نه تنها امنيت ملي اين كشور را بلكه امنيت منطقه را نيز تهديد ميكند.


2. تجزية عراق كه جنگ و خشونت دائمي را به همراه خواهد داشت و در فضاي امنيتي منطقه تأثيرگذار خواهد بود.
3. مسأله فدراليسم در عراق كه مي‌تواند روي امنيت عراق و هم‌چنين امنيت جمهوري اسلامي ايران تأثيرگذار باشد.


دين‌مداران تندرو (راديكال):
اين جـريان با نام مقتـدی صـدر ـ فرزند شهید محمدصـادق صدر ـ شناخته می‌شوند كه به جماعت «صدریون ثانی» هم معروف هستند كه از نظر آمريكا راديكال ترين گروه شيعه عراق و سرسخت ترين دشمن آمريكا در اين كشور محسوب مي شوند. این جریان اساساً با هدف استمرار راه محمدصادق صدر و تقابل با رویكردهای اقتدارگرایانه و محافظه كارانه صدام و تأكید بر ضرورت استقلال معارضین از كشورهای مختلف از جمله ایران فعالیت خود را در سالهای پایانی رژیم بعث آغاز كرد و پس از سرنگونی آن با بهره‌گیری از فضای شبه انقلابی، با استقبال عمومی روبرو شد. اما زمانی كه مقتدی صدر، رهبر طیف اصلی این جريان، با دخالت نظامی آمریكا در عراق مخالفت كرد و از آنجایی كه قبلاً نیز به شركت در كنفرانس مقدماتی تشكیل شورای انتقالی دعوت نشده بود، رویكردی رادیكال در پیش گرفت و در پاسخ به ناديده گرفته شدن مطالبات خود و طرفدارانش اقدام به تشكیل نیروی شبه نظامی به نام جيش المهدي ـ سپاه مهدي ـ (عج) نمود. تاسيس نيروي شبه نظامي شيعي به هیچوجه برای اشغالگران قابل قبول نبود و به همین دليل مقامات آمریكایی اقدام برخی طرفداران مقتدی صدر علیه نیروهای ائتلاف را در بهار سال 1383 بهانه كرده و جمع زیادی از اطرافیان وی را دستگیر نمودند و تلاش خود را برای بازداشت شخص مقتدی صدر به كار بستند كه به درگيريهاي گسترده طرفداران وي با نيروهاي خارجي منجر شد. با كشیده شدن

دامنه درگيري به شهرهای مقدس كربلا و نجف، حساسیتهای زیادی در میان طیفهاي مختلف بوجود آمد و همزمان انتقادها از مقتدی بالا گرفت كه در نهایت با میانجیگری دولت ابراهیم جعفری و آیت‌الله سیستانی اوضاع آرام شد. بعد از این تحولات و تحت فشار افكار عمومي، اين جریان «تندرو» با تعدیل خط مشي خود، عمده فعاليتهايش را به عرصه مشاركت سیاسی و شركت در انتخابات متمركز كرد تا جایی كه بعدها شاهد حضور نمايندگان اين طيف در مجالس موقت، دائم و نيز در

دولتهاي جعفري و مالكي بوديم. در مجموع، تحركات اين طيف بويژه اقدامات افراطي آنها بيش از آنكه موجب تقويت موضع شيعيان شود، متاسفانه به مانعي قابل توجه براي تحرك سياسي آزادانه آنها بدل گشته است.
شخصيت مقتدي صدر و عملكرد وي
با سقوط صدام 20 روز پس از حمله نيروهاي امريكا و انگليس، بازيگران جديدي از طيف‌هاي مختلف با عقايد و افكار گوناگون از خارج و داخل عراق پا به عرصه سياسي اين كشور نهادند كه تا چندي قبل به استثناي برخي، نشاني از آنان در بين افكارعمومي وجود نداشت و تنها اقليتي محدود و دست‌اندركار امور عراق با آنان آشنا بودند.
سيد مقتدا متولد 10 مرداد 1353 هجري خورشيدي است كه 34 بهار از عمر خود را پشت سر گذاشته و
با ورود به صحنه سياسي عراق جرياني را پديد آورده كه در عراق از آن به ع

نوان گروه صدر نام برده
مي‌شود.((www.Irna.ir/fa/News/view/Line-7
وي فرزند آيت الله«سيد محمدصادق صدر» معروف به «صدر ثاني» است كه در اواخر دهه 90 به دست عوامل رژيم بعث به شهادت رسيد. مقتدي صدر همچنين برادر زاده شهيد آيت الله سيد محمد باقر صدر است كه در اوايل دهه 80 همراه خواهر خود توسط رژيم بعث اعدام شد.
(Kenneth Katzman," Political Scenarios in Post – War Irag", Iraq Reconstruction and Future Role, the Emirares Center For Strategic Studies and Ressarch, Abu

Dahbi,2004,P80.)
مقتدا در فوريه 1999 پس از يك رشته عمليات مسلحانه از سوي عاملان صدام كه پدر و دو برادرش در جريان آن كشته شدند، مخفي شد. اين شهرك صدر پيش از سقوط رژيم بعث، شهرك صدام نام داشت. مقتدا هفته‌نامه «الحوزه» را منتشر ساخت كه نقطه‌نظرات و ديدگاه‌هاي خود در خصوص مسايل سياسي را در آن طرح مي‌ساخت. پس از سقوط صدام، طرفداران مقتدا كنترل بسياري از امور زندگي در شهرك صدر از جمله معرفي روحانيون به مساجد، نگهباني از بيمارستان‌ها، جمع‌آوري زباله‌ها، نگهداري از يتيمان را به عهده گرفتند.
ورود مقتدا به صحنه درگيري نظامي با نيروهاي امريكايي پس از بسته شدن هفته‌نامه الحوزه شروع گرديد. صدر پيش از بسته شدن هفته‌نامه‌اش توسط نيروهاي امريكايي، خواستار مقاومت بدون استفاده از خشونت شده بود. اما با توقيف اين هفته‌نامه موجي از ناآرامي‌ها توسط طرفداران صدر برپا شد.(www.bashgah.net/pages-4584.)
مقتدا صدر حوزه‌هاي علميه را به دو بخش «فعال و سخنگو» و «منفعل و ساكت» تقسيم كرده و خود را نماينده بخش فعال حوزه‌هاي علميه عراق مي‌داند. همين طرز فكر و موضعگيري سبب شده تا ميان وي و آيت‌الله سيستاني و برخي علماي ديگر حوزه‌هاي علميه نجف و كربلا فاصله ايجاد گردد و روش‌هاي سياسي ايشان زير سؤال برود. وي به پيروي از پدرش بر اين اعتقاد است كه مرجع تقليد بر همه امور مقلدانش ولايت دارد و بايد در همه امور سياسي و غيرسياسي حضور فعال و تعيين‌كننده داشته باشد و در مواقع حياتي به مركزيتي براي هدايت مقلدان مذهبي در دفاع از ارزش‌هاي ديني و ملي بدل گردد.


(روزنامه جمهوري اسلامي، 12/3/1383، ص 6.)
ايشان علوم ديني را در يكي از مهم‌ترين مدارس نجف فرا گرفت. او پيروان زيادي در نجف، ناصريه، كربلا و شهرك‌ صدر(يكي از محلات شيعه نشين پر جمعيت حومه بغداد كه به نام پدر او خوانده مي‌شود) دارد و براي پيشبرد منافع گروهي خود اقدام به تشكيل يك نيروي شبه نظامي موسوم به«جيش المهدي» نموده و همچنين « بنياد صدر»، را كه به بسياري از ساكنان نجف خدمات بي‌شماري ارائه مي‌دهد، اداره مي‌كند.(ويسي، پيشين)


صدر با حضور امريكا در عراق مخالف است و اعتقاد به برقراري حكومتي اسلامي در عراق دارد. صدر و پيروانش به علت مخالفت با حضور امريكا در عراق به مبارزه رودررو با نيرو‌هاي امريكايي پرداختند و بر خلاف فشار‌هايي كه از زواياي مختلف تحمل مي‌كردند، اميدوار بودند در آينده قدرت بيشتري بدست آورند. (اشكان خواجه نوري «مقتدي صدر، پيروزي يا شهادت»، روزنامة شرق، 24/5/1383.)
موضع‌گيري‌هاي تند و آتشين درباره مسايل سياسي عراق و برعهده گرفتن امامت جمعه مسجد تاريخي كوفه به خطري در برابر نيروهاي ائتلاف در عراق تبديل شده است.


مقتدي صدر با مواضع جنجالي خود از حاشيه به متن سياسي عراق وارد شد و با استمداد از نام خانوادگي و نيز خانواده‌اش (خانواده صدر) و كاريزمايي كه پدرش در ميان شيعيان عراق داشت، توانست جايگاه خود را به عنوان رهبر يك گروه قابل توجه به ديگر جريان‌هاي عراقي ديكته كند. گرچه در غائله نجف به دستور و خواست آيت‌الله سيستاني كه دوره نقاهت را در لندن نيمه‌تمام گذارده و براي پايان دادن به بحران مقتدا صدر با اياد علاوي به نجف بازگشته بود، مجبور شد سلاح خود را تسليم دولت مركزي كند، اما به هر شكل بار ديگر شبه‌نظاميان قدرتمندتر از گذشته امروز در صحنه عراق حضور دارند.


قدرت ارتش مهدي به حدي رسيد كه شهرك شيعه‌نشين صدر مهم‌ترين پايگاه اين گروه در بغداد به مأمني براي شيعيان مبدل شد و اكثر شيعيان براي در امان ماندن از كشتارهاي كوركورانه طايفه‌اي، محل اقامت خود را به اين منطقه منتقل مي‌كردند.


غالب علما شيعه، ضمن تاكيد بر تعجيل در خروج اشغالگران، رويكرد عملي مقتدي صدر را بر نمي‌‌‌تافتند و در واقع، صدر بيش از آنكه در ابتدا تصور مي‌كرد، در تعقيب مواضع خود احساس تنهايي كرد و لذا به تدريج همگرايي بيشتري نسبت به سياست‌هاي ساير گروه‌ها و شخصيتهاي شيعي از جمله آيت الله سيستاني نشان داد. به طور خاص اين همگرايي از سوي وي زماني اتخاذ شد كه تقابل نيرو‌هاي صدر در بغداد و به ويژه در نجف طي ارديبهشت (1383) به اوج خود رسيد و با ميانجيگري برخي گروه‌هاي اسلامي از جمله حزب الدعوه و جناح انشعابي آن، به تدريج دامنه درگيري را به خارج از نجف انتقال داد و رويكرد ميانجيگرانه را تا حدودي دنبال نمود. (ابرار معاصر،« نقش شيعيان در فرآيند دولت سازي نوين...» پيشين صص 53 ـ 52 .)


وي در تابستان 1382 به تهران دعوت شد وبا مقامات ارشد نظام ج.ا. ايران ديدار كرد. نظر به مخالفت جدي ايشان با مديريت امريكايي فرايند دولت سازي و اتخاذ روش‌هاي خشونت‌ طلبانه توسط وي، دعوت ايشان به تهران از نكات قابل تامل مي‌باشد. در پي اين ملاقات‌ها و برخي عوامل ديگر صدر به سمت‌ مبارزة سياسي حركت كرد و از مبارزة نظامي تا حدودي عدول كرد.
(حسن بنانج، «تدارك صدر براي ورود به مبارزات انتخاباتي»، روزنامه شرق،13/7/1383.)


مقتدي صدر كه مسئوليت سپاه مهدي نيز به عهده دارد، به دليل اختلاف عقيده با آمريكايي‌‌ها و نيز مخالفت با اشغال عراق توسط امريكا در ابتدا رويكرد مبارزة مسلحانه در پيش گرفت ولي بعدا رويكرد خود را تغيير داد وسعي كرد با ورود به جريانات سياسي به اهداف خود برسند كه يكي از اين خواسته ها، ايجاد نظامي اسلامي در عراق مي‌باشد.


عوامل ناامني و مهمترين مناطق بی ثبات در عراق
مهمترین عوامل ناامنی در این كشور؛ شورشیان سنی عرب، القاعده و گروه‌های جهادی مرتبط با آن، شبه نظامي‌گري و گروه‌های مرتبط با جرائم سازمان یافته هستند. Editorial, Still No Way Out, New York Times, November 30, 2007خشونت فرقه ای (مخصوصاً در داخل و اطراف بغداد) به اصلی‌ترین چالش ثبات عراق تبدیل شده است.
(Francke, Rend Al-Rahim, Seven Months into the Surge: What Does It Mean for Iraqis, at: http://www.usip.org/pubs/working_papers/wp3_iraq.pdf, p8.)

شورشیان سنی شامل عناصر سابق رژیم صدام حسین، عراقی‌های سنی محروم و مجرمان عادی و جنگجوياني خارجي (كه از كشورهاي خارجي وارد اين كشور مي‌‌شوند) هستند. این گروه از آشوب‌طلبان از طرف جامعه‌ عرب سنی حمایت مي‌‌شوند. این شورشیان رهبری واحدی ندارند بلكه به صورت شبكه در شبكه ایجاد شده‌اند. آنها از ساختارهای زیربنایی عراق اطلاعات دقیق دارند و از لحاظ مالی و تسلیحاتی در درجه‌ی نخست از داخل عراق تامین می‌شوند. این شورشیان اهداف مختلفی دارند. هر چند تقریباً همة آنها با حضور نظامی ایالات متحده در عراق مخالف هستند، بیشتر آنها آرزوی تجدید حكومت عرب سنی در كشور را دارند بعضی از آنها بدنبال قدرت محلی هستند.


(James A. Baker, Lee H. Hamilton, and Co-Chairs, The Iraq Study Group Report, at: http://www.usip.org/isg/iraq_study_group_report/report/1206/iraq_study_group_report.pdf, p10.)

در دو سال نخست اشغال عراق بيشترين حملات تروريستي بوسيله اين طيف انجام مي‌شد كه عمدتا به حزب بعث عراق وابسته‌اند و يا شامل اسلامگرايان تندرويي هستند كه توانسته‌اند به عراق نفوذ كنند. در حدود چهل تا شصت جنگجوي خارجي در هر ماه از مرزهاي عراق،‌ مخصوصاً از طريق سوريه وارد اين كشور مي‌شوند.


(Iraq Index, Tracking Variables of Reconstruction & Security in Post-Saddam Iraq, October 2, 2008, p.15, at http://www.brookings.edu/fp/saban/iraqindex.pdf.)
چهار استان عراق به شدت ناامن هستند: بغداد، انبار، دیاله و صلاح الدین ایوب. این استان‌ها حدود 40 درصد از جمعیت 26 میلیون نفری عراق را شامل مي‌‌شوند. در بغداد خشونت‌ها عمدتاً بین شیعه و سنی است. ميزان حملات شورشيان در بغداد سي درصد تمام خشونت‌هاي عراق را دربرمي‌گيرد. اوج اين خشونت‌ها در مي‌تا جولاي 2007 بود. در اين مدت پنجاه و هشت مورد بمب‌گذاري و حملات خشونت‌آميز از بغداد گزارش شده است. اين آمار در مي‌2008 به بيست و هشت مورد كاهش يافته است. Iraq Index, Op.cit, p. 27))


دهم ژانويه 2007 بيست هزار نيروي نظامي به عراق گسيل شدند كه عمدتاً در بغداد و استان انبار مستقر شدند. اين امر بيانگر ناامني اين دو استان بود.
JoAnne O’Bryant and Michael Waterhouse, U.S. Forces in Iraq, p. 1. at:
http://fas.org/sgp/crs/mideast/RS22449.pdf
در استان انبار خشونت‌ها مربوط به شورشیان سنی و القاعده است. هيجده و يك دهم درصد از خشونت‌ها در عراق، در اين استان اتفاق مي‌افتد. در آگوست و نوامبر 2006 چهل و يك مورد حملات خشونت‌آميز در اين استان اتفاق افتاد كه اين رقم در فوريه تا مي‌2008 به دو مورد رسيد. (Ibid, p. 27) علت اين كاهش همكاري قبايل استان انبار با ايالات متحده آمريكا در تامين امنيت اين استان است. هر چند اين خشونت‌ها در سال 2008 به طرز چشمگيري كاهش يافته ولي درگيري و دشمني القاعده با قبايل سني در اين استان موجبات ناامني را فراهم كرده است.
وضعیت امنیتی انبار نیز بهبود یافته است. در سال 2006 استان انبار خشونت‌بارترین استان عراق بود. در این سال این استان 25 درصد كل خشونت‌هاي عراق را به خود اختصاص داده بود. در شش ماه گذشته درصد فوق به كمتر از 6 درصد كاهش یافته است. به طور كلي در اين استان خشونت‌ها نسبت به ژانويه 2007،‌ 90 درصد كاهش داشته است. در استان‌هاي نینوا، صلاح الد

ین و دیاله نیز جنبش سنی نظیر انبار برای مقابله با خشونت‌هاي محلی شكل گرفته اند.( Victor Davis Hanson, Through Iraq's cloud cover, Op cit)
ديدگاه سياسي و رويكرد مسلحانه
اكثر مواضع و اظهارات مقتدا حول مشروعيت قدرت، بايدها و نبايدها و اعلام مبارزه مسلحانه و آمادگي براي مذاكره دور مي‌زند. صدر درباره مشروعيت «قدرت» مي‌گويد: «قدرت در عراق بايد به انسان‌هاي شريف واگذار شود نه كساني كه با نيروهاي اشغالگر همكاري مي‌كنند.» استنباط عاميانه از اين سخن مقتدا آن است كه واجدين شرايط واگذاري قدرت در عراق بسيار اندك هستند. آنچه كه حساسيت‌ها را به سمت صدر و هوادارانش جلب نمود سخنراني‌هاي آتشين سياسي است كه در ضديت با اقدامات سياسي امريكا در عراق اظهار مي‌شد.


نيروهاي امريكايي مي‌گويند مقاله‌هايي كه در هفته‌نامه الحوزه نوشته مي‌شد احتمال ايجاد خشونت عليه نيروهاي اشغالگر را افزايش مي‌داد. پس از آنكه جذابيت و اثرگذاري اظهارات تند سياسي به مرحله‌اي رسيد كه توجه عده‌اي را به خود جلب نمود اين روحاني جوان كه وارث يك سلسله از دفاتر و مدارس مذهبي در شهرك صدر شده بود، گروهي از طلبه‌ها، جوانان و مريدان پدرش را به گرد خود جمع كرد. وي در ژوئن 2003 تشكيل ارتش مهدي را اعلام كرد. اين گروه مسلح در چندين شهر عراق شاخه‌هاي نظامي تشكيل داد و به تدريج توجه امريكايي‌ها را به خود جلب نمود.
عمليات مسلحانه مقتدا و گروه نظامي‌اش در مقاطع خاصي از تاريخ عراق به وقوع پيوسته است كه تحليل آن به خوبي روش سياسي اين روحاني جوان را آشكار مي‌‌سازد. در بهار سال 1383 نيروهاي امريكايي «مصطفي يعقوبي» يكي از مشاوران ارشد مقتدا را دستگير كردند كه گفته مي‌شد در ارتباط با قتل سيد عبدالمجيد خويي در سال گذشته متهم است.
قاضي پرونده تحقيق قتل خويي، نيز در مصاحبه‌اي اظهار داشت: مقتدا صدر به اتهام تشويق و معاونت در قتل خويي تحت تعقيب است. متعاقب اين اخبار، طرفداران صدر پاسگاه پليس و نهادهاي دولتي شهر كوفه را تصرف نمودند. از سال 1383 درگيري‌هاي نظامي هواداران صدر با نيروهاي اشغالگر به تدريج در كربلا، ناصريه، بصره، فلوجه و نجف متمركز و اخيراً با نيروي پليس عراق صورت گرفته ست. نكته قابل تأمل آن است كه شورش‌ها و درگيري‌هاي مقتدا با اشغالگران در فاصله زماني يك هفته پيش از انتقال قدرت به دولت عراق (اوايل تيرماه 2004) و نيز ده روز قبل از برپايي كنگره ملي عراق (در اواخر مرداد ماه 1384) با هدف ايجاد وقفه در روند دموكراتيزه كردن كشور و ادامه حالت فوق‌العاده است.((www.bashgah.net/pages-4584.
هم‌چنين جريان صدر با امضاي توافقنامه طولاني‌مدت بين عراق و امريكا مخالف است و آن را نوعي قيموميت امريكا بر عراق و به زيان اين كشور مي‌داند.( (www.fars news.com/newstext.php?nn=8703070391


پايگاه اجتماعي طرفداران صدر
به طوركلي طيف صدر يا گروه صدر از جوانان و نوجوانان تشكيل شده است كه بيشتر آنها طلبه هستند و از نظر جغرافيايي پايگاه‌هايي خاص در جنوب عراق، مركز و برخي ديگر از مناطق اين كشور دارند. بسياري از اين شيعيان در شهرك صدر گرد آمده‌اند. شهرك صدر، يك حومه بزرگ در شهر بغداد است كه بيش از 2ميليون جمعيت دارد و بيش از تغيير نام به شهرك صدر، به شهرك صدام معروف بود.


يكي از دلايل محبوبيت صدر، اظهارات ضدامريكايي اوست كه با احساس سرخوردگي و نااميدي بسياري از شيعيان عراق سازگار است. طرفداران صدر به دنبال جلب حمايت شيعيان بصره و ديگر شهرهاي شيعه‌نشين عراق نيز بوده‌اند و توانسته‌اند پايگاه‌هايي مردمي را در اين شهرها داشته باشند.
بخش اعظم طرفداران صدر در سپاه مهدي گرد آمده‌اند و برخي از كارشناسان اظهار داشته‌اند كه صدها هزار عراقي ديگر نيز وجود دارند كه به طور غيرفعال از صدر حمايت مي‌كنند.( روزنامه اعتماد، 22/8/1382، شماره 412.)
امروزه مقتدا صدر طرفداراني را در شهرهاي الحيانيه در بصره كه يكي از مهم‌ترين پايگاه‌هاي جيش المهدي است، شهر ناصريه در استان ذي‌قار در جنوب عراق، بغداد مركز عراق، ديوانيه، كاظمين، بابل، كربلا و حله، سماوه و كوت دارا مي‌باشد.
شعارهاي مساوات‌طلبانه و عدالت‌جويانه نكته بارزي است كه در بيشتر سخنراني‌هاي مقتدا صدر به چشم مي‌خورد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید