بخشی از مقاله

بهاءالدین خرمشاهی


رونق بازار حافظ شناسی

حافظ شناسی به معنای شناخت حافظ و بحث و فحص درباره آراء و افکار و چون و چند هنر او و طبع و نشر آثارش یا آثاری درباره او، به یک معنی سابقه اش به عصر حافظ میرسد که خودش به جاذبه عالم گیر سخن خویش و روانی آن آگاهی داشته. چنان که میگوید:
زبان کلک تو حافظ چه شکر آن گوید
که گفته سخنت میبرند دست به دست


.
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر
این طفل، یک شبه ره یک ساله میرود
.
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود
.
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
.
فکند زمزمه عشق در حجاز و عراق
نوای بانگ غزل های حافظ از شیراز

شاید از هیچ دیوان فارسی دیگر به اندازه دیوان حافظ نسخه خطی ساده یا تذهیب شده در کتابخانه های ایران و هند و پاکستان و افغانستان و ترکیه پراکنده نباشد. ایرانیان اگر درباره هرکس یا هر موضوع دیگر اختلاف نظر داشته اند، درباره حافظ، و نیز سعدی و مولانا و فردوسی نداشته اند. اگر در سالهای اخیر نام فردوسی و خیام با احتیاط و بدگمانی و گاه بدگویی برده میشود،

ربطی به واقعیت فردوسی و خیام ندارد. بلکه ربط به تبلیغاتی دارد که در اطراف این دو به راه انداخته بودند و سوء استفاده هایی که از نام و آثارشان به عمل آورده بودند وگرنه فردوسی، مسلمان و شیعه پاک اعتقادی بوده و هوای زردشتی گری و خاک پرستی و نژاد پرستی در سر نداشته است. اگر رژیم گذشته، شاهنامه و بزرگداشت فردوسی را دستاویز ایران باستان گرایی و اسلام زدایی نساخته بود، این سوء تفاهم ها نیز در این باب پیدا نمیشد. فردوسی فقط در زمانی

بی اهمیت میشود که زبان فارسی بی اهمیت شود. و جنبه زبانی شاهنامه فقط یک جنبه از اهمیت و شأن تاریخی این اثر را تشکیل میدهد. به جای دست کم گرفتن و خصمانه تلقی کردن شاهنامه و فردوسی بهتر است تخلیط و ترفندهایی را که از آن یاد شد دست کم بگیریم و منتفی بدانیم.
باری در حافظ شناسی قرن اخیر چند منزلگاه مهم دیده میشود. نخست طبع حافظ قدسی (به سال 1322 ق)؛ دوم طبع علامه قزوینی (به سال 1320) که شاهکاری در تصحیح متون است؛ سوم طبع حافظ شیراز توسط احمد شاملو که جوان پسند بود و امروزی و طبع چهارم و تصحیح

دیوان حافظ به کوشش دکتر پرویز ناتل خانلری (1358) که چاپ پاکیزه تر و پیراسته تری از آن در دو مجلد، همراه با تعلیقات مصحح انتشار یافته است. (1362 - بر این چاپ آقای سیاوش پرواز در کیهان فرهنگی، و آقای حسینعلی هروی در نشر دانش نقد نوشتند.) اتفاقا چاپ اول این اثر، با آن که کم اشکال هم نبود با استقبال حافظ شناسان و حافظ دوستان مواجه شد، و سه چهار نقد

غالبا مثبت در تأیید یا ارزیابی آن به قلم آقایان دکتر حسینعلی هروی، دکتر ابوالحسن نجفی و دکتر محمد اسلامی ندوشن در مجله نشر دانش نوشته شد. ضمنا در سالهای 37 و 38 آقای خانلری چاپ اولیه از همین دیوان را که مشتمل بر نزدیک به ثلث غزلها بود، همراه با رساله ای به نام «چند نکته در تصحیح دیوان حافظ» انتشار داد که با نقدهای عالمانه آقای سید محمد فرزان مواجه شد. نه اینکه طبع دیوان حافظ منحصر به همین ها باشد که چند طبع و تصحیح مهم دیگر هم در نیم قرن اخیر انجام گرفته است.


طبع خلخالی (1306) بی شک حقی به گردن طبع قزوینی دارد. طبع پژمان (چاپ اول 1315، چاپ نهم 1363) نخستین ذوق ورزی جدی در تصحیح دیوان حافظ است. قرینه این طبع که دخالت ذوق در آن جایی برای خود دارد، طبع آقای سید ابوالقاسم انجوی شیرازی (چاپ اول 1346، چاپ پنجم 1363) است که الحق فایده بخش و مشکل گشا است. انجوی دو گام مهم در عالم حافظ شناسی برداشته است. نخست تنظیم فهرست کشف الابیات، و دوم تنظیم کشف الکلمات یا واژه یاب.


به کوشش بی حاصل و پر زحمت - و به قولی سی ساله - آقای مسعود فرزاد نیز باید اشاره کرد که نه دانشمندانه و روشن مندانه بود، نه ذوق ورزانه، و به دریافت دو نقد شکننده ناول آمد. یکی از سوی احمد شاملو و دیگری از سوی آقای دکتر حسینعلی هروی.
سپس حافظ شیراز به روایت آقای احمد شاملو بیرون آمد که استاد مطهری بر مقدمه آن ایراد گرفت و نگارنده این سطور بر متن آن. آقای پرویز خائفی هم در کتاب حافظ بر اوج بر آن نقد نوشت. منصفانه و واقع گویانه باید گفت که حافظ شاملو با استقبال خوبی - نه از سوی ناقدان، بلکه از

سوی خریداران - مواجه شد. دلیلش در تصحیح و تغلیط نبود، در مسائل روان شناختی و جوان پسند بودن این دیوان بود که با زیر هم نوشتن ابیات غزلها به شیوه شعر نو و نقطه گذاری ها افراطی - و در چاپ بعدی با اعراب گذاری - طبع متفاوتی از دیوان حافظ ارائه کرده بود. و نسلی که بر اثر جوانی و جوان تری، برعکس نسل پیشین با تصحیح جدی و عبوس قزوینی انس نداشت، و

راهی، بلکه میان بری به سوی حافظ میجست، به این طبع شیک و شکیل و «آسان امروزی» روی آورد. و این خود اقدام مفیدی بود. شاملو در این کار برای آن که دست خود را باز بگذارد، و متعهد به صحت و دقت و ضبط و ربط صحیح نباشد، کوشش خود را «روایت» نام داده بود. سه چهار نقدی که بر این «روایت» نوشته شد همه مخالفانه و ایراد گیرانه بود.


سه طبع معتنابه دیگری که هم از لحاظ متون مبنا و هم از لحاظ صحت و دقت تصحیح، از دیوان حافظ به عمل آمد. یکی به همت آقایان دکتر محمدرضا جلالی نائینی و دکتر نذیر احمد (چاپ اول 1350، چاپ چهارم 1362) و دیگر به همت دکتر رشید عیوضی و دکتر اکبر بهروز (چاپ اول 1356، چاپ دوم 1363) بود. طبع آقای دکتر یحیی قریب (1354) نیز خالی از وثاقت نبود. پس از این سه طبع اتفاق مهمی در حافظ شناسی رخ نداد. در سال 1365 طبع و تصحیح تازه ای از دیوان خواجه به اهتمام آقای احمد سهیلی خوانساری انتشار یافت که ارزش آن از نظر متون مبنا و علی الخصوص از نظر روش تصحیح والا نیست و به همین قلم نقدی بر آن نوشته شده است. ( همین کتاب، مقاله «اهتمامی بی اهمیت»).


اما در زمینه شناخت و شناساندن حافظ و شخصیت و شعر و زمانه او چندین اثر پدید آمده است. یکی حافظ چه میگوید (1317) از دکتر احمد هومن که بیشتر نگرش فلسفی داشت و فلسفه حافظ را میجست. سپس حافظ شیرین سخن (1319) از دکتر محمد معین که به شناسایی حافظ واقعی تاریخی پرداخته و ذوق و تحقیق را قرین یکدیگر ساخته بود. که خوشبختانه قرار است چاپ جدید آن با افرایش و پیرایش بسیار که سالها قبل توسط خود استاد معین به عمل آمده، در دو جلد انتشار

یابد. اثر دو جلدی دکتر قاسم غنی به نام تاریخ عمر حافظ (1321) و بحث در آثار و افکار و احوال حافظ (1322) یکی از محققانه ترین آثاری است که حافظ تاریخی را میجوید و تاریخ عصر حافظ و عرفان تا عصر حافظ را میکاود. و پس از چهل سال همچنان جزء منابع کلاسیک و معتبر حافظ

شناسی باقی مانده است. نقشی از حافظ (چاپ اول 1336) اثر علی دشتی دارای سبک تازه و نگرش تویی در نقد ادبی بود. حافظ شناسی آقای محمدعلی بامداد (چاپ اول 1338) مبتکرانه و مجتهدانه است و چندان که باید حقش گزارده نشده است. فرهنگ اشعار حافظ (1340) نوشته آقای دکتر احمد علی رجایی از آثار مهم در اصطلاح شناسی عرفانی حافظ است ولی متأسفانه تا حدودی ناقص مانده است. (این کتاب پس از سالها نایابی، در سال 1365، با افزایش و تجدید نظر

به چاپ دوم رسید.) سپس میرسیم به یک نقطه عطف؛ به مکتب حافظ (چاپ اول 1344) نوشته آقای دکتر منوچهر مرتضوی که تا به امروز جدی ترین و عمیق ترین اثر درباره اندیشه و هنر حافظ است. خوشبختانه شنیده شد که پس از دو دهه، در حال تجدید چاپ است. از کوچه رندان دکتر عبدالحسین زرین کوب (چاپ اول 1349) هم اثر محققانه ای است. حافظ و قرآن (1345) اثر دکتر

مرتضی ضرغامفر، و حافظ و موسیقی اثر دکتر حسینعلی ملاح دو اثر اختصاصی درباره یک جنبه از هنر حافظ است. در این میانه در حدود یک دهه پیش فولکلور حافظ به نام حافظ خراباتی (تا به امروز در هشت جزء و چند هزار صفحه که جزئی از کل تألیف است و مؤلف از آن به عنوان «ران ملخ» یاد کرده) به قوت آقای رکن الدین همایون فرخ انتشار یافت که بهتر است حتی از ارزیابی شتابزده اش هم چشم بپوشیم. حق مطلب را آقای سعیدی سیرجانی در سه شماره از مجله یغما به جای آورده است. آقای آقازاده هم کتاب مفصلی در رد و نقد این مجموعه نوشته است.


کتاب جدی دیگر درباره اندیشه حافظ همانا در کوی دوست (1357) نوشته آقای شاهرخ مسکوب بود که نگارنده این سطور در ذهن و زبان حافظ نقدی بر آن نوشت. تماشاگه راز (1359) مجموعه دروس استاد شهید مرتضی مطهری از نظر ژرف کاوی در عرفان حافظ و ربط دادن آن به مکتب ابن عربی، اثر قابل توجهی بوده و آقای دکتر نصرالله پورجوادی در نشر دانش بر آن نقد نوشت.
اما شرح های حافظ: شرح سودی در دهه چهل تا پنجاه به همت خانم دکتر عصمت ستارزاده به فارسی خوبی ترجمه شد. (چاپ سوم 1365). علامه قزوینی و دکتر مرتضوی ارزش اساسی این اثر را - که از نگارش آن بیش از 400 سال میگذرد - به نحوی مشروط تأیید

کرده اند و گفته اند که در مفردات و مسائل دستور زبانی باید با کمال احتیاط به آن مراجعه کرد.
شرحی نیز به نام بدر الشروح از بدرالدین بهاءالدین که خط و ربط ناخوش و ناگواری دارد منتشر شده است. (چاپ اول 1904 در هند؛ چاپ دوم 1362) که به شیوه «طاعت از دست نیابد گنهی باید کرد» به جای رفع موانع و حل مشکلات دیوان حافظ، به ایجاد موانع و مشکلات میپردازد. باری بیش از قیمتش به خواننده و ذهن و زبان او ضرر میزند!


شرح دیگری که از دیوان حافظ انتشار یافت و به زودی در صندوق خانه و سمساری حافظ شناسی جای گرفت گنج مراد اثر آقاسی سیروس نیرو بود - در این باره هم حق مطلب را آقای ماشاءالله آجودانی در مجله نشر دانش ادا کرد. شرح بعدی به قلم آقای رحیم ذوالنور بود به نام در جستجوی حافظ (1362) تا حدبی بهتر از شرح قبلی بود. این شرح خیلی لغت معنی وار است. در سیر تکامل هر علم و فن، از جمله حافظ شناسی به قول حکما «طفره» محل است. یکباره نمیشود بدون طی

مراحل بینابین از حضیض به اوج پرید. موهبت و «موتاسیون» هم مختص بعضی از نوابغ و از ما بهتران است. در جستجوی حافظ در نردبان تکامل جای والائی ندارد. جایی دارد قبل از اواسط - دیوان حافظ با معنی واژه ها، شرح ابیات و ذکر وزن و بحر غزلها و برخی نکته های دستوری و ادبی و امثال و حکم، به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر (1363) از نظر ضبط و ربط مقررات و بیان نکات ادبی و دستوری، یک پله فراتر است. جایی دارد در اواسط.


در سالهای اخیر آقای دکتر حسینعلی هروی شرح قابل توجهی بر سراسر دیوان حافظ نوشته اند که در دست انتشار است.
بانگ جرس (1349) چاپ بعدی اش با عنوان عقاید و افکار خواجه (1358) نوشته آقای عبدالعلی پرتو علوی کتاب حدی و مشکل گشایی بود.
کتاب معتنابه دیگری که در سال 62 انتشار یافت، واژه نامه غزلهای حافظ تألیف شادروان سید حسین خدیر جم بود که در مجموع اثر مفیدی بود. گو این که واژه نامه غزلهای حافظ، دست کم سه برابر این باید باشد. این اثر دو نقد و یک پاسخ (هر سه در نشر دانش) برانگیخت. کلک خیال انگیز یا فرهنگ جامع دیوان حافظ، تألیف دکتر پرویز اهور در سال 1363 در دو جلد انتشار یافت. این فرهنگ با وجود حجم قابل توجهش، کمبودهای مهم و جدی دارد. سطح علمی آن نیز متوسط است. نقدی در کیهان فرهنگی نیز به قلم آقای دکتر حسینعلی هروی بر آن نوشته شد.

* * * *

در این سالها چاپ و تجدید چاپهای فراوانی از دیوان حافظ به عمل آمد که هنری تر از همه به خط آقای کیخسرو خروش و به همت انجمن خوشنویسان ایران بود. که متأسفانه سهوالقلم و افتادگی فرمی داشت، ولی با استقبال فراوان روبرو شد.
حال که بحث حافظ خوش خط به میان آمد، این افشاگری را لازم میداند که در بخش نسخ خطی کتابخانه ملی ایران، حافظ بسیار نفیسی محفوظ است که از کتابخانه پهلوی سابق به آنجا رسیده و خط و تذهیب فوق العاده ای دارد. (به خط استاد مرتضی عبدالرسولی) این اثر هم از نظر تصحیح متن، هم تذهیب و هم خوشنویسی بی نظیر است. امید است ناشر صاحب صلاحیت بلند همتی دنبال این کار یعنی طبع و نشر آن را بگیرد و دوست داران حافظ و هنر معاصر و علاقه مندان به آثار نفیس را به یک اندازه خشنود سازد.
از کتابخانه ملی ایران یاد کردیم بهتر است این بشارت را هم بیفزاییم که کتاب شناسی حافظ به همت یکی از اعضای هیأت علمی این کتابخانه در دست تدوین است که خلأ مهمی را در عالم حافظ شناسی پر خواهد کرد. آقای محمدعلی رونق «گزریده کتاب شناسی پژوهشی حافظ» را که شامل 226 کتاب و مقاله است در شماره سوم از سال ششم نشر دانش (فروردین و

اردیبهشت 1365) منتشر کرد. اثر تحقیقی دیگری که در زمینه حافظ شناسی و نقد چند دیوان انتشار یافت، نقد و نظر درباره حافظ (1363) اثر آقای دکتر حسینعلی هروی است، شامل چهار نقد از ایشان بر چهار طبع و تصحیح مختلف از دیوان حافظ؛ و نیز چند مقاله در مقایسه بین جهان بینی حافظ و پل والری.

* * * *

بازار حافظ شناسی رونقی دارد، و این رونق در این سالها بالا گرفته و باید به فال نیکش گرفت. اما این رونث در مقیاس جهانی، و در مقایسه با فی المثل رونق شکسپیر شناسی، چندان شایان نیست. در انگلستان کتاب شناسی شکسپیر به صورت فصل نامه منتشر میشود و ما هنوز کتاب شناسی اولیه حافظ نداریم. طبق آمار فصل نامه کتاب شناسی شکسپیر، در سال 1865 میلادی 1807 قلم اثر از تجدید چاپ آثار شکسپیر با مقالات و رسالات و کتاب هایی که درباره او نوشته شده یا اجرای نمایش نامه ها یا فیلم ها و فیلمنامه هایی که از آثار او یا بر مبنای آنها تهیه شده، پدید آمده است. ما هنوز یک زندگی نامه معتبر و فارغ از افسانه، از حافظ نداریم. باری به جای شکایت، بهتر است همچنان شاکر باشیم.

* * * *

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید