بخشی از مقاله

فصل اول
علت انتخاب موضوع:
فضای مسکونی با نیازهای اولیه جهت حفظ شدن از عوارض محیطی، با اسکان در غارها و اجتماع گروهی در آن رخ نمود و بعدها در طول زمان و تحولات تاریخی، هر کجا انسان وجود داشته به هر تقدیر به خلق این فضا اقدام نموده است.
مسکن برای انسان اولیه تنها برای رفع نیاز به سر پناه و ایجاد فضای امن مد نظر قرار گرفت تا اینکه به تدریج کسب آسایش بیشتر و رفع سایر نیازهای فیزیکی و روانی با توجه به پیشرفت انسان در طول تاریخ به عنوان الولویتهای بعدی مطرح گردید.
با تمام تغییراتی که در نحوه زندگی و معیشت ما نس

بت به گذشته ایجاد شده، گرچه در شهرهای بزرگ و پر تراکم امروز خانه نقش خوابگاهی یافته است، هنوز این کوچکترین واحد زندگی در شهر کانون گرم زندگی ما انسانها، محل رشد و پرورش کودکان و آسایش بزرگان است.
در جامعه شهری امروز ما، هنوز بیشتر مادران و کودکان روزشان را در خانه شب می کنند و در مجموع علی رغم فعالیت روزانه والدین در خارج از خانه و حضور کودکان در مهدها مدت زمان حضورمان در خانه آنقدر هست که شکل، ابعاد، اندازه شرایط محیطی آن نحوه رفتار و شخصیت فردی، اجتماعیمان اثر بگذارد.
خانه محل زندگی، پرورش کودکان و استراحت، تجدید قوای از دست رفته در طول یک روز کار، فعالیت برای ادامه فعالیت، برای روز دیگر است.


در محیط های نامناسب یا در شرایط نامناسب محیط، انسان زودتر خسته می شود. استراحت و تجدید قوا به طور کامل صورت نمی گیرد و قوای فکری، جسمی، انسان به مرور تحلیل می رود.
بنابراین طراحی مسکن مناسب که بتوان در آن به آسایش رسید و پاسخگوی تمام ابعاد فیزیکی و روانی وجود انسان باشد اهمیت فراوانی دارد. لذا مفهوم مسکن در هر زمان و مکان، مطابق نیاز مصرف کننده، تغییر و تحول یافته و با جنبه های وجودی مخاطبان خود امیخته شده است.


از این رو است که می توان گفت مسکن با اهمیت ترین فضای معماری در میان انواع فضاها یا کاربردهای متفاوت با توجه به پیشینه تاریخی و همچنین میزان صرف وقت در طول شبانه روز در آن برای بشر است. با توجه به اهمیت موضوع و دلایل ذکر شده موضوع مسکن برای طراحی انتخاب گردید.
تعریف مسکن:
مسکن از کلمه سکنه ( یعنی ساکن بودن و قرار یافتن) گرفته شده است و به معنای هر چیزی است که انسان به وسیله ان سکونت یابد. در فرهنگ اسلامی کلماتی از قبیل بیت، منزل و دار نیز بکار رفته است که از لحاظ مفهوم با کلمه مسکن متفاوتند.


بیت مکانی است که در آن بیتوته شود ( شب به روز آورده شود) منزل جای فرود آمدن و وارد شدن می باشد، در حالیکه مسکن مفهوم کلی تری داشته و منظور مکانی است که انسان در آن ساکن بوده و آرامش ومکان محفوظ می باشد تامین مسکن مناسب یکی از مسائل مهم زندگی و معیشت بشر محسوب می گردد.
از طرفی موضوع مسکن در میان موضوعات معماری دقیقا همانی است که شدیدترین پیوندها را با ظرفیترین اشکال با میراث و ویژگی های محیطی، فرهنگی داشته و از اهمیت ویژه ای برخوردار است.


سنت سکونت ظریفترین عامل در ساخت مسکن و فن معماری محسوب می شود و آن دسته از مسائلی را شامل می شود که تجسم یافته اعتقادات و باورهای انسان در فضای زیست اوست.
به عبارت دیگر اگر به خانواده بنگریم که فضای خانه را براساس آداب و سنن و سلیقه های خود تصاحب می کند، در برخی مکانها گرد می آیند و در جاهای دیگر حضور جمعی ندارد، در می یابیم

که چگونه روابط جاری بین افراد بر نحوه استفاده از مجموعه فضاهای خانه سایه می افکند جا به جا شدن افراد در خانه تابع فرهنگی است که در ژرفای اندیشه ها و رسوم دارد و روی به اتفاقاتی که در جامعه می افتند.
در کل می توان گفت که خانه ها معنای مختلفی برای افراد مختلف دارند، اما آنچه برای همه مشترک است مفهوم سرپناه بودن خانه است. مسکن برای کسی که در آن زندگی می کند معنای بخصوص HOME خانه را پیدا می کند. مکان بخصوصی که از میان تمام مکان های دنیا متعل

 

ق به فرد است. به خاطر احساس مخصوص هر کس برای خانه اش است که فرد می کوشد خانه اش را به گونه ای بسازد که بر شخصیتش بیافزاید و نیاز زیبایی خواهی او را پاسخگو باشد.
خانه، جایی است که نسلها در آن پدید می آیند، رشد می کنند و شکل می گیرند. خانه به مثابه یک کالبد معماری حاوی ایده ها و ارزشهاست، آنچه که در لحظه آفرینش در آن گنجانده شده

باشد از سطوح و دیوارهای ان تشعشع کرده و به کسانی که در فضای آن قرار می گیرند، انتقال می یابد.
این پیامدهای مستمر و حضور ضمیر ناخودآگاه وضعیتی خطیر ایجاد می کنند.
رفتارها، بازتابها و الگوهای زندگی شکل می گیرند و مثابه برداری موثر بر زندگی اجتماعی عمل می کنند. از سویی دیگر و نظرگاهی متفاوت، بافت مسکونی به دلیل گستردگیش وجه غالب و مشخصه کالبدی و ریخت شهرهاست و به این جهت خانه و چگونگی شگل گیریش و تکثیر و تکرار آن اهمیت و مقیاسی مضاعف پیدا می کند.


به همین دلیل است که گفته می شود تامین زندگی خصوصی بس عاجل و مهم است و آدمیان باید در محل زندگی خود هر جا که باشد خانه، آپارتمان، یا هر دو نوع مسکن دیگر از آن برخوردار شوند. طراحان فضای زندگی نمی توانند با ایجاد چهار دیواری متوقف شوند. چند سال پیش، هنگامی که دلیل غالب و اجباری سرپناه و محافظ بود کلبه های کوچک با طرح های ساده مثل خانه های اسکیموها، راه حل خیلی خوبی برای حل سریع مسئله بود.


در عرض قرن ها، تغییراتی کیفی و کمی مسکن چندان چشمگیر نبود تا اوایل قرن بیستم که با بوجود آمدن تمدن ماشینی و کاربرد مصالح مدرنی چون آهن، بتن، شیشه های بزرگ و غیر بنیاد ساختمان از لحاظ فرم با دگرگونی های بسیار بزرگی روبرو شد.
از لحاظ کیفی بوجود آمدن وسائل مدرن نیز بدین امر کمک فراوانی کردند. و نتیجتا امروزه ما دارای ابزار و وسایلی هستیم که با امکان بهتر کار کردن را می دهد.
در اصل 31 قانون اساسی کشور ما نیز امده است دسترسی به مسکن مناسب حق هر خانواده ایرانی است. که البته در این اصل دو ویژگی « دسترسی» و « مناسب» باید معنی شود. برای دسترسی عمدتا نمی توان کلمه مالکیت را قید کرد پس می توانیم به منزل استیجاری نیز توجه نماییم.


مطالعات پیش و بیش از این هم نشان می دهد بسیاری از خانواده ها مسکن مناسب با نیازهای خود ندارد. پس این دو معنا تاکنون حصول نشده اند و این در حالی است که مسکن به عنوان یک نیاز اولیه انسان به همراه پوشاک و بعد خوراک مطرح است.
این قضیه که دسترسی به مسکن به عنوان یک هدف اجتماعی باید تلقی شود، خود را بیش از حد یک شعار نتواسته بالا بکشد و همه این مسائل در حالی است که ما به هدف دین اسلام نیز ابدا توجهی نکرده ایم. در مذهب ما مسکن نمی تواند فقط یک سرپناه برای بیتوته و زندگی محسوب شود.


از این رو می توان گفت، مسکن با اهمیت ترین فضای معماری در میان انواع فضاها با کاربری های متفاوت با توجه به پیشینه تاریخی و همچنین صرف وقت در طول شبانه روز در آن برای بشر بوده و است، بنابراین نقش عمده طراحان و معماران در پاسخگویی به این مهم نیاز به تفصیل بیشتر ندارد.
در این جا به تعاریفی از خانه اشاره می کنم:


• تعریف اول: خانه جایی است که ساکنان آن احساس ناراحتی نکنند، اندرون خانه یا جایی که زن و بچه زندگی می کنند می بایست تنوع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود. ( پیرنیا)
• تعریف دوم: خانه پوششی است که در تطابق با برخی از شرایط رابطه صحیحی را بین محیط خارج و پدیدهای زیستی انسان برقرار می سازد در خانه باید یک فرد یا یک خانواده زندگی کند، یعنی بخوابد، راه برود، دراز بکشد، ببیند و فکر کند.


• تعریف سوم: خانه مرکز جهان است برای ساکنانش و برای محله اش شاخص ترین بنا در تحکیم مکان.(مور)
• تعریف چهارم: خانه در وجه اول یک نهاد است و نه یک سازه و این نهاد برای مقاصد بسیار پیچیده ای به وجود آمده است. از آنجایی که احداث یک خانه پدیده ای فرهنگی است شکل و سازمان فضایی آن به شدت تحت تاثیر فرهنگی است که بدان تعلق دارد، حتی در آن زمان نیز که خانه برای بشر اولیه به عنوان سرپناه مطرح بود مفهوم عملکرد تنها در فایده صرف یا فضای عملکردی محض خلاصه نمی شد. وجه سرپناهی خانه به عنوان وظیفه ممکن ضروری و انفعالی مطرح بود و جنبه مثبت مفهوم خانه ایجاد محیطی مطلوب برای زندگی خانواده به مثابه واحد اجتماعی بود. ( راپایورت).


• تعریف پنجم: از میان فضاهای پیرامون، خانه بلافصل ترین فضای مرتبط با آدمی است. به طور روزمره از او تاثیر می گیرد و بر او تاثیر می گذارد. اولین فضایی است که آدمی احساس تعلق فضایی در آن تجربه می کند و مجموعه حواس پنجگانه دائما سرتاسر آن را طی می کند و در مدت کوتاهی بدان خو می گیرند. خانه تنها مکانی است که اولین تجربه های بی واسطه با فضا در انزوا و جمع در جمع در آن صورت می گیرد و خلوت با خود با همسر، فرزندان با دوست و دیگران و همه و همه بی تعرض غیر در آن ممکن می گردد.
( گزارش تحقیقاتی کاربرد اصول معماری خانه های ایرانی در طراحی مسکن معاصر)
براساس مطالب ذکر شده در بالا مشخص است که مسکن و خانه مسکونی در معماری اهمیت فراوانی داشته و دارد، و خانه علاوه بر اینکه جزو ملزومات ابتدایی و اولیه زندگی بشر می باشد جزو مهمترین آنها نیز هست و نقش اساسی در زندگی اجتماعی دارد، لوکوربوزیه در مورد وضعیت کنونی اسکان مردم چنین می گوید:


انسان ها به شکل نامناسب اسکان داده شده اند و این امر دلیل واقعی و اساسی وضعیت آشفته کنونی است. همه به خانه هایمان می رویم و دوباره به شهر باز می گردیم و در این رفت و آمد دائمی خانه نقش اساسی در ارتقا حضور آدمی در خانواده ایفا می کند.
ابعاد روانی و اجتماعی مسکن:
اجتماع انسان بویژه در عصر کنونی محیطی سرشار از استرس گوناگون است. یک مسکن مناسب قادر خواهد بود که به انسان آرامش روانی ببخشد و او را از جهت روانی آماده تلاش برای آینده و رویارویی با استرس های بیشمار زندگی قرار دهد. فقدان مسکن و یا کیفیت نامناسب آن عامل موثری در پیدایش برخی از مشکلات روانی چون اضطراب، افسردگی و ... بیشمار می آید، بروز این

مشکلات در برخی مواقع در نتیجه محرومیت از دارا بودن مسکن مناسب و مستقل شکل می گیرد، انسانی که به دلیل بحران بیرونی بصورت بحران درونی ساختار شخصیتی فرد را در معرض آسیب جدی قرار می دهد.
کارکرد اصلی مسکن علاوه بر نقش آن به عنوان سرپناه، فراهم آوردن شرایط مطلوب برای خانواده به منظور تحقق فعالیت های خانوادگی می باشد، یکی از پیامدهای مثبت این امر ثبات و همبستگی خانواده است.


فقدان مسکن و یا کیفیت نامناسب آن با افزایش میزان بزهکاری، طلاق و از گسیختگی های اجتماعی ارتباط نزدیک داشته، نداشتن مسکن مناسب با پیدایش پدیده های نابهنجار اجتماعی از قبیل کارتن خوابی و آلونگ نشینی ارتباط مستقیمی دارد و این چنین زیستنی، ساختار شخصیتی نابهنجاری به افراد می بخشد.


همه ما همه روز به خانه هایمان می رویم تابتوانیم دوباره فرآیند زندگی را ادامه داده و مجددا به محل کار وفعالیت روز مره خود باز گردیم در این رفت وآمد همیشگی از شهر به خانه و از خانه خانه به شهر خانه نقش اساسی در ارتقاء و حضور آدمی در خانواده و جامعه ایفا می نماید.
فضا و روان
بنادر هر عصرنشان از جامعه و نیازهای آن از یکطرف و امکانات تکنولوژیک زمان دارد. معماری می تواند نشاندهنده پیشرفت یا عقبت ماندگی جامعه باشد. بنا می تواند سخن از آرزوها و انتظارهای مردم زمانه خود باشد. فضا یک واقعیت روانشناختی است. مخصوصا آنجا که با ذهن خود لطیف، ظریف و حساس کودک در ارتباط هستیم. فضا می تواند مظهر ستم، درد و اسیب شود و رنج روانی را پدید آورد در عین حال، فضا می تواند موجبات جذب، توجه به آسایش و آرامش روانی را پدیدار سازد و این هر دو به دور از ویژگی های فیزیکی فضاست، عقیده ما بر آنست که:


- خاطرات انباشته در وجدان ناآگاه انسان از فضا معنای خاص بدان می بخشد، زندگی خاص در آن پدید می آورد و موجبات جذب یا دفع را فراهم می سازد.
- ویژگی فضا باید با توجه به میزان ارضا روانی یا روانشناختی آن مورد ارزیابی قرار داد. فضایی مطلوب است که برای کودک بنوعی اشباع روانی پدید می آورد. موجب شود که حداکثر ارضا در او حاصل آید.
بنابراین این فضا و روان آمیزشی چشمگیر دارند. آنانکه صرفا بعد فیزیکی فضا را می نگرند حتما در اشتباه هستند. در ساختن خانه ها، شهرها، محله ها نیز باید همین امر مورد توجه قرار گیرد. بدرستی می توان گفت: نیازهای یک خانواده پر جمعیت با احتیاجات فردی مجرد یکسان نیست. وجود اطفال خردسال قهرا نوع خاصی تزیین را دیکته می کند. خصوصیات روانی افراد خانواده و زمانی را که با هم و یا جدا از هم در منزل صرف می کنند نیز از عوامل مهم در آرایش خانه بشمار می روند. بعنوان مثال اتاق انیمیشن که معمولا محل گردهمایی و استفاده مداوم اعضای خانواده و میهمان است باید فضایی شاد، راحت و مقبول عام باشد. در چنین مکانی اثاثیه باید از نوع بادوام و نظافت آنها ساده باشد. بعلاوه فاصله مبلها نیز طوری باشد که رفت و آمد بین آنها آسان و بدون برخورد با مانع صورت پذیرد. اتاق نشیمن محل گفتگو، تماشای تلویزیون شنیدن موسیقی و مطالعه بازی، صرف چای، کار و پذیرایی از مهمانان است. لذا منظور داشتن سلیقه کلیه اعضای خانواده ضروری است.


فضا و رنگ
تاثیر یکی از عناصر روانشناختی یعنی رنگ بر معماری خصوصا با توجه به نیازها و علایق کودکان را بررسی کنیم.
نوع رنگ تنوع رنگها و معنای هر یک در فضا سازی امروز مورد توجه است. مخصوصا زمانی که هدف از فضا سازی پاسخ به نیازهای کودکان است.
بشر محاط در فضایی است رنگارنگ به صورت نیرویی قوی پیوسته بر روی انسان تاثیرات مثبت و منفی باقی می گذارد. استفاده از رنگ در کارخانه، ادارات و مدارس می تواند میزان کارایی را بالا ببرد. یا انرا تنزل دهد. رنگ اتاقهای بیمارستان در بهبود سریع بیماران نقش متقابل ملاحظه ای ایفا

می کند. نیروی موثر رنگها از نارنجی بعنوان قدرتمندترین رنگ شروع میشود و به ترتیب به زرد، قرمز،سبز، ارغوانی، آبی و بنفش بعنوان رنگی سرد و بی تحرک ختم می شود. با بکارگیری صحیح رنگ در معماری داخلی می توان از این نیروهای موثر حداکثر بهره برداری را در فضاسازی داخل نمود و به اتاقها ابعادی متناسب و دلخواه داد. رنگ ضمنا یکی از ابزار مهم پوشاندن عیوب معماری ساختمان ها به شمار می رود.


نیروی رنگ بستگی به پنج عامل تیرگی، روشنی، سردی- گرمی، کیفیت، کنیت و مکان رنگ دارد. دنیای رنگ دنیایی بس ویژه است در آن هر رنگ معنایی خاص را به ذهن متبادر می کند، تنوع رنگ ها از یکنواختی محیط می کاهد و عنایت اندیشه را موجب می شود.


باید توجه داشت زبان رنگ ها گویاست، معنا دارست و استفاده از آن در کار معماری ضروری است.
تنظیم رنگها و توجه به انواع آنان باید با توجه به استفاده کنندگان بنا مطمع نظر قرار گیرد. بعنوان مثال، هنگامیکه قرار است کودکان از یک بنا استفاده کنند لزوما رنگها موجبات ایجاد تنوع در فضا را فراهم می سازند، شاد سازی محیط پیرامون را موجب پیرامون را موجب می شوند، با استفاده از رنگها می توان مضامین خاصی را در ذهن کودک جای داد.


باید توجه داشت، اختلاط نور و رنگ در تمامی بناهای جدید مورد توجه است. با امیختن این دو زبانهای مختلف خلق می شوند. تعابیر گوناگون در ذهن جای می گیرد. در نهایت به نظر می رسد، غنای معماری با افزودن رنگ و توجه خاص بدان امکان پذیر است. رنگهای فضاهای تازه ای خلق می کنند. توانانی های تازه ای در آموزش فراهم می آورند، اوقات فراغت کودکان و نوجوانان را غنی تر و پر بارتر می سازد.
مسکن و آزادی
زمانیکه انسانها در طبیعت بته سر می برند از بالاترین درجات آزادی برخوردار بودند. می توانستند بلند سخن گویند، به شتاب و به دلخواه راه روند.


در چارچوب حیات شهری جدید، مخصوصا تجمع وسیع انسانها در شهرهای بزرگ و مرتفع این آزادی راه حداقل رسید. در یک بنای 50 متری، صدا، بو، حرکت همگی در کنترل دائم قرار می گیرد. از اینروست که برخی از آزادی از دست رفته انسان در پرتو معماری جدید سخن به میان می آورند.
برای برقراری موازنه از دست رفته آزادی فردی و مسئولیت جمعی، شهر معاصر چگونه باید باشد؟ در این مورد نقطه شروع باید واحد مسکونی متنوع یا به عبارت دیگر گروه خانه هایی که دارای

ساختمان اجتماعی متفاوت و شرایط متفاوت هستند توافق کامل داشته باشند. این واحد می تواند برای ساختمان پیچیده اجتماع ما، خانه های گوناگونی تولید کند، خانه هایی که به وجود مردان و زنان تنها اهمیت می بخشد و به تحولات طبیعی زندگی خانوادگی – زوجهای جوان، کودکان نابالغ، از هم پاشیدگی بعدی محیط خانواده و بزرگسالان فرصت خودنمایی می دهند. در توالی بی نهایت اتاقهای مشابه هم خود فرمی افقی یا عمودی داشته باشند، نمی توان با این نیازها برخورد کرد. باید از همان نقطه شروع نیازهای اجتماعی سنها مختلف نه تنها خواسته های کودکان، بلکه خواسته های جوانان و بزرگسالان را هم مورد نظر قرارداد.


بنابراین این معماری جدید، باید در جستجوی احیا آزادی های از دست رفته صورت پذیرد. فضاهای باز لازم را تعبیه و در دسترس انسانها قرار دهد، موجبات تحرک بشر را فراهم آورده که در پرتو آن سلامت تامین می شود.
تراکم در مسکن:
تراکم افراد ساکن در خانه یکی از جنبه های مهم کیفیت مسکن است. میزان تراکم از عوامل مهم در چگونگی تداخل عرصه های فیزیکی، روانی و حقوقی افراد ساکن در خانه محسوی میشود.
ما انسانها، بسته به اندازه، ظرفیت جسمی، ذهنی و توان خود با یکدیگر متفاوت هستیم. میزان تاثیر گذاری و تاثیر پذیری هر کدام از ما از محیط زندگی و مسکن نیز متفاوت است. برای مثال

کودکان انسانهایی در مقیاس کوچکتر از جهت جسمی و ذهنی با ظرفیت های متفاوتی نسبت به بزرگسالان هستند. کودکان در جوامع بزرگسالان، ولی در دنیای خود ساخته و متفاوت زندگی می کنند. آنان توان و ظرفیتی کوچکتر از بزرکسالان برای دگرگون ساختن دنیا و محیط پیرامون خود دارند.
کودکان در مقایسه با بزرگسالان ضربه پذیری و حساسیت بیشتری نسبت به فشارها و تنش های ایجاد شده در محیط دارند و تاثیر پذیری آنان نیز در بیشترین مواقع عمیق تر و ماندنی تر است.


نتیجه آن می شود که رفتار محیطی کودکان به نسبت بسیار بزرگتری از بزرگسالان تابع جبر شرایط محیطی خواهد بود.
کودکان امروز، طرز تفکر و فرهنگ خود را مانند بسیاری جنبه های دیگر، کم و بیش مستقیما به نسل های بعدی انتقال می دهند و روشن است که شرایط محل سکونت، تا حد بسیار زیادی بر چگونگی رشد و پیشرفت جسمی و روانی کودکان تاثیر می گذارد. قبل از تصمیم گیری در طرح های شهری و برای مثال شروع به کوچک سازی با هدف رفع سریع کمبود مسکن، بایستی جنبه های مهمی را که در ارتباط با تاثیرات مسکن و شرایط نواحی مسکونی بر روی ساکنین و فرهنگ اجتماعی آنان وجود دارد بررسی و تحلیل کرد.
در این رابطه به نتایج یک پروژه تحقیقات اشاره می شود که در مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن انجام پذیرفته و در آن تاثیر تراکم در مسکن بر روی پیشرفت تحصیلی کودکان دبستانی بررسی شده است. در این پروژه اعتقاد بر این بوده که پیشرفت تحصیلی کودک یک ملاک پر اهمیت برای داوری در مورد رشد ذهنی و اجتماعی آنهاست. فریضه پژوهش نیز آن بوده که تراکم بیش حد و مداوم افراد در یک خانه، یعنی ازدحام طولانی مدت در مسکن، پیشرفت تحصیلی را مختل می سازد، در اینجا بایستی توجه داشت که تراکم و مقدار ریاضی آن، تنها جهت بررسی جنبه های تئوریک مسئله به کار می آید و از جنبه های واقعی و عملکردی فاصله نسبتا زیاد دارد.


اما در کارهای پژوهشی، برای تحلیل جنبه های کیفی عوامل ناچار هستیم کیفیت ها را به کمیت تبدیل کنیم تا قابل محاسبه و بررسی شود. در این پژوهش با روش گزینش تصادفی یک جمعیت آماری بالغ بر 1200 دانش آموز دبستانی از 5 منطقه آموزشی و پرورش در شهر تهران، برای توزیع پرسشنامه در نظر گرفته شدند. نتایج تحصیلی این دانش آموزان در مقابل تراکم در مسکن آنان قرار داده شد و مقادیر همبستگی و توزیع فراوانی های آماری مورد بررسی قرار گرفتند.


روشن است که نتایج کیفی تحصیلی بر مبنای کمیت های نمره ای معدل و وضعیت کیفی تراکم مسکن بر مبنای کمیتی تعدادی افراد ساکن در خانه، تعداد اتاق های خانه و همچنین سطح زیر بنا قرار داده شدند.
نتایج آماری پژوهش نشان می دهند که پس از مهمترین عامل یعنی « سطح تحصیلات والدین» عامل تراکم یکی از مطرح ترین عوامل در تعیین چگونگی پیشرفت تحصیلی کودکان است. این پژوهش همچنین به شکل عمومی نتیجه می گیرد که تراکم بیش از حد در خانه، تنها بر روی کودکان تاثیر نمی گذارد.
تمامی افراد ساکن در یک خانه متراکم، کم و بیش و نسبت های گوناگو

ن تحت تاثیرات منفی نیروهای خارج از کنترل ناشی از ازدحام قرار می گیرند.
تحلیل و بررسی اثرات تنها یک عامل، بدون بررسی نقش دیگر عوامل موثر، ملاک های تجربی به منظور برنامه ریزی در اختیار ما قرار نمی دهند، اما امکان شناخت بهتر مکانیزم های همسازی عوامل را فراهم کرده و چگونگی تاثیر هر کدام از آنها را روشن می کنند. آنچه در این میان اهمیت دارد، شناخت بهتر نقش عوامل موثر است که دید ما را هنگام طراحی و برنامه ریزی بازتر می کند در این پژوهش نیز « تراکم نفر در اتاق» به عنوان تنها یکی از عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی کودکان هدف قرار داده شد تا بتوان به بررسی نقش آن از دیدگاه معماری و طراحی مسکن

پرداخت. حاصل انجام این تحقیق، تقویت این تفکر است که جدا از مسئله سطح زیر بنا ( که سرانه ها را مشخص می سازد) تعداد مستقل به نسبت افراد ساکن از اهمیت ویژه ای در طرح مسکن برخوردار است. پژوهش های انجام شده در سایر کشورها نیز نشان می دهند که تراکم نفر به نفر اتاق و سرانه زیر بنا در مسکن نبایستی از یک حد مشخص فراتر یا کمتر باشند، افراد ساکن، بویژه کودکان و سالمندان در خانه های بیش از حد متراکم با سرانه های کمتر از حد، شرایط مناسب سکونت را برای رشد، آسایش و آرامش نمی یابند.
خانه های کوچکتر از اندازه و پر ازدحام، نواحی مسکونی برنامه ریزی شده و فاقد هویت مثبت معماری، زمینه ساز فرهنگ شهری نیز هستند و در بلند مدت سبب بروز مشکلات و اختلالات جسمی و روانی در رشد کودکان، زندگی و روحیه سالمندان و بزرگسالان و نیروی کار جامعه می شوند.


- بنابراین هنگام ساخت انبوه و سریع مسکن، تصمیم گیری در مورد تعداد حداقل اتاقها و سطح زیر بنا برای خانواده ها، گونه ها و همچنین الگوهای مناسب طراحی مجموعه های ساختمانی و مسکونی اهمیت زیادی می یابند. شرایط نواحی مسکونی و شرایط داخلی مسکن از نقطه نظر طراحی و معماری از جمله در چگونگی ایجاد زمینه برای شکل یابی و توسعه فرهنگ مناسب سکونت و جلوگیری از جنبه های نابهنجار در فرهنگ شهرنشینی نقش پر اهمیتی را بازی می کند.
- معماری و طراحی یک هدف نیست، بلکه وسیله ای برای ایجاد بستر کالبدی و فضائی و زمینه

فرهنگ مناسب، زیبایی و دلپذیری محیط، بهره دهی بالا، سلامتی افراد و صرفه اقتصادیست، برای دستیابی به ویژگی های مطلوب فرهنگی و اجتماعی مسکن می توان از معماری به عنوان وسیله برای ایجاد زمینه رشد ارزشها و برداشتهای مطلوب فرهنگی و جلوگیری از گسترش جنبه های نامطلوب آن بهره گرفت. فرهنگ هر جامعه دارای سلسله مراتب ویژه ای است. فرهنگ سکونت، شکل و چگونگی استفاده از مسکن و چگونگی معماری و طراحی مسکن از این سلسله مراتب فرهنگی جامعه را تشکیل می دهد. بخش بزرگی از فرهنگ هر جامعه در معماری رایج ان جامعه

منعکس است. زیرا معماری و فرهنگ همواره تاثیر دو جانبه داشته اند. پس بدون ایجاد زمینه و بستر مناسب برای هر دوی آنها، یعنی بدون تفکر و برنامه ریزی دو جانبه راهی برای دستیابی به فرهنگ مناسب طرحی به معماری و فرهنگ طراحی و معماری و فرهنگ استفاده از مسکن وجود ندارد.
- مروری بر بخش مسکن:
1- مسکن یک مکان فیزیکی می باشد که انسان را در برابر عوارض طبیعی و شرایط جوی و جانوران حفاظت می کند و محیط فیزیکی لازم جهت جریان یافتن بخش مهمی از روال زندگی روزانه و فعالیتهای زیستی خانوار شامل فعالیت های فردی جمعی از یکسو و فعالیت های اجتماعی-

اقتصادی از سوی دیگر را در اختیارش قرار می دهد.
2- اجزای تشکیل دهنده خانه شامل فضاهای مختلفی در عرصه خصوصی، نیمه خصوصی و نیمه عمومی است. که انسان برای یک زندگی راحت توام با آسایش، امنیت و روابط اجتماعی به همه آنها نیاز دارد.
3- فقدان مسکن و یا کیفیت نامناسب آن با افزایش میزان بزهکاری، طلاق و از هم گسیختگی های اجتماعی ارتباط نزدیکی دارد.


4- ویژگی فضا را باید با توجه به میزان ارضا روانی آن مورد ارزیابی قرار داد، بخصوص در مورد کودک فضایی مطلوب است که برای کودک به نوعی اشباع روانی پدید می آورد و موجب شود که حداکثر ارضا در او حاصل آید.
5- اختلاط نور و رنگ در تمامی بناهای جدیدی باید مورد توجه واقع گردد.
6- در معماری جدیدی با وجود جبری که عوامل مختلف بر زیربنا و عرصه واحدهای مسکونی تحمیل می کند، باید در جستجوی احیا آرزوهای از دست رفته انسان بود. بنابراین باید فضاهای باز لازم را تعبیه نمود و موجبات تحرک انسان را فراهم آورد.


7- شرایط محل سکونت تا حد بسیار زیادی بر چگونگی رشد و پیشرفت جسمی و روانی و به تبع آن پیشرفت تحصیلی کودکان تاثیر می گذارد.
8- نواحی مسکونی برنامه ریزی نشده و فاقد هویت مثبت معماری، زمینه ساز فرهنگ نامناسب شهری هستند و در بلند مدت سبب بروز مشکلات و اختلالات جسمی و روانی در رشد کودکان، زندگی و روحیه سالمندان و بزرگسالان و نیروی کار جامعه می شوند.
معماری و طراحی یک هدف نیست، بلکه وسیله ای برای ایجاد بستر کالبدی و فضایی و زمینه فرهنگی مناسب، زیبایی و دلپذیری محیط، بهره دهی بالا، سلامتی افراد و صرفه اقتصادی است.
9- می خواهیم مجموعه ای بسازیم مناسب فرهنگ و روش جامعه که عرصه زندگی خصوصی متعلق به فرد و خانواده و نیمه خصوصی متعلق به همسایگان در آن رعایت شود.
محیط مسکونی:
برای تامین رشد اجتماعی، عرصه مسکن علاوه بر خود واحد مسکونی می باید محیط پیرامون آن را نیز در بر گیرد. چه مسکنی که در محیط نامناسب قرار می گیرد، حتی اگر خودداری شرایط مناسبی باشد، نمی توان نیازهای تبعی ساکنین خود را تامین کند. برای ایجاد یک محیط مسکونی مناسب باید از انجام کارهایی خودداری کرد که به سایت اجتماعی محله و سلامت و آسایش ساکنین آن لطمه وارد می سازد. انجام دادن این امر جز از طریق ساخت نیازهای خانواده در رابطه با محیط مسکونی میسر نیست. بنابراین باید نیازهای خانواده های را از جنبه های کالبدی و اجتماعی بررسی کرد.
محیط اجتماعی:

 


وقتی مجموعه ای مسکونی ساخته می شود، در واقع کانونی اجتماعی شکل می گیرد، این کنون برای حفظ ارزش های خود به انسجام مشخصی نیاز دارد. اگر به این امر بی توجهی شود ممکن است بخشی از پیکره اجتماع از آن جدا شود و ارتباط خود را با آن از دست بدهد. برای تامین انسجام یک مرحله باید دو عامل را در نظر گرفت: ترکیب مناسب گونه ها و اندازه های مختلف مسکن و اتخاذ روش مناسب برای دادن کمک های مالی در جهت تامین مسکن.
بدین قرار برنامه هایی که هدف آنها ایجاد می کن برای گروههای مشخصی از جمعیت است یعنی محله های مسکونی که فقط برای خانواده های پر اولاد، اشخاص مسن، خانواده های بدون فرزند، مجردین و غیره ایجاد می شوند، برنامه های مناسبی نیستند. برنامه ایجاد مسکن باید به ترتیبی باشد که واقعیت های جمعیتی را در نظر بگیرد. اما باید بدین امر نیز توجه کرد تامین هدف فوق در شرایطی که کمک های مستقیم دولت به ساختمان سازی بخشی از برنامه مسکن را تشکیل می دهد، لازم است با ملاحظاتی همراه باشد. بدین مفهوم که اگر شرایط واگذاری مسکن دشوار باشد، تنها گروههای محدودی را شامل می شوند.


بنابراین اینکه محله از ترکیب جمعیتی متعادلی برخوردار باشد، باید از مجموعه ای از روش های مختلف استفاده کرد، یعنی کمک مستقیم به ساختمان سازی را با کمک های فردی همراه باید توجه کرد که بدون وجود زمینه های لازم، یک محیط مسکونی نمی تواند به راحتی به یک کانون زنده و پر تحرکی تبدیل شود که ارتباط بین اهالی آن گسترده و نزدیک باشد و اگر چنین ارتباطی در یک مرحله وجود نداشته باشد بی هیچ تردید زندگی در ان محیط دشوار می شود.
محیط کالبدی:
ملاحظات کلی:
مسکن حافظ کیان خانواده و روابط بین اعضای آن است ( ارتباط افقی) و محیط مسکونی روابط همسایگی و ارتباط بین خانواده ها را در بر می گیرد ( ارتباط عمودی) محیط مسکونی جایی است که زمینه انطباق کودک را به اجتماع پیرامون وی فراهم می سازد و او برای ورود به جامعه آماده می کند. از این رو ماهیت و سازماندهی محیط مسکونی نباید برخلاف فطرت انسانی باشد و به علاوه این محیط باید تامین کننده نیازهای مادی، بهداشتی، روانی و اجتماعی افراد باشد. یک محیط مسکونی نامناسب می تواند درست مثل یک مسکن نامناسب بر شرایط روحی ساکنین خود تاثیری نامطلوب بگذارد و باعث فقدان تمرکز حواس و حافظه و انواع ناراحتی ها و هیجان های عصبی گردد. چنانچه گفته شد محیط مسکونی باید برآورنده نیازهای مختلف انسانی باشد.

نیازهایی مانند نیاز به محافظت، داشتن ثبات و استقلال، احساس پیوستگی با طبیعت، تمایل به ابراز وجود، نیاز به زیبایی و هماهنگی اشکال و رنگها، بهره مندی از مناظر و چشم اندازهای دلپذیر، نیازهای واقعی هستند که نمی توان به آنها بی توجه بود و محیط مسکونی باید بتواند به هاین نیازها پاسخی مناسب دهد. بین حجم واحد مسکونی و حجم ساختمانی که آن را در بر می گیرد باید ارتباطی صحیح برقرار باشد. محیطی که محصور بین ساختمانی غول آسا و خارج از ابعاد انسانی است. از نظر کارشناسان سلامت روانی مناسب نیست. به نظر این افراد باید ضمن

مخالفت با ایجاد چنین فضاهایی بر حفظ فضاهای طبیعی برای گذران اوقات فراغت در داخل بافت شهری تاکید کرد.
مهمترین مسئله یک محیط مسکونی، ایجاد زمینه مناسب برای انطباق طفل با اجتماع پیرامونش است. نیازهای کودکان در سنین مختلف تغییر می کند و محیط مسکونی باید بتواند به نیازهای سنین مختلف پاسخگو باشد.
وقتی طفل شیرخوار است اگرچه نیازهای محدودی دارد با این وجود نقش محیط مسکونی در زندگی وی مهم است. چون طفل شیر خوار، نیاز به فضای سبز، هوای پاکیزه و محیط آرام و ساکتی دارد. او در این سنین از خانه خارج نمی شود.
در سنین بین یک تا سه سالگی طفل یاد می گیرد که اشیا را بشناسد ماهیت، ابعاد و مالکیت آن را تشخیص بدهد به طور خلاصه محیط کالبدی را بشناسد. در این دوره طفل از اطراف خودآگاهی پیدا می کند. در این سنین مراقبت مستقیم از وی ضرورت دارد. محدوده حرکتی طفل در حد باغچه خانه است. در سنین بین سه سال تا شش سالگی کودک به کشف محیط پیرامون خود علاقه مند می شود. در این دوره او به جنب و جوش و بازی با همسالان خود می پردازد و گروه کوچکی از دوستان هم سن و سال خود تشکیل می دهد. در این سنین او هنوز دارای ارتباط گسترده ای را خانه است. محدوده بازی و علم کودک تا 200 متری خانه فراتر نمی رود.


در سنین بین شش تا ده سالگی طفل به مدرسه می رود. در این سنینی دایره ای پیرامون وی وسیعتر شده و طفل خود را می شناسد. دوستان او زیاد می شوند اما دوستان اولیه هنوز باقی هستند. در این مرحله محدوده عمل تا 300 متری خانه گسترش می یابد در سنین بین ده تا سیزده سالگی، طفل بزرگتر شده و وارد دوران نوجوانی می گردد. در این سنین نیاز به ابراز احساسات در او رشد می کند. او روابط خود را وسعت می بخشد و دوستان تازه ای پیدا می کند، البته دوستان اولیه را هنوز دارد. شعاع عمل وی در این سنین در حد همسایگی تا شعاع 600 متری قرار دارد.
سنین بین سیزده تا پانزده سالگی سن بلوغ کودک است. مشخصه این دوره رشد سریع و تا حدی عدم ثبات است او به زیبایی ها علاقه مند می شود. دوستان جدیدی پیدا می کند گویا اینکه رابطه اش با دوستان کودکی ضعیف شده اما اهمیت آن را حفظ می کند. در این مرحله شعاع عمل وی در حد محله گسترش می یابد.


در سنین بین پانزده تا هیجده سالگی، نوجوان وقت خود را بین رفتن به مدرسه، تفریح و گذراندن اوقات فراغت و ورزش تقسیم می کند. ارتباط او با همبازی های دوران کودکیش از بین می رود. تمایل به استقلال در وی پیدا می شود. بعضی از نوجوانان محل زندگی خود را ترک می کنند. دامنه شعاع عمل وی در این مرحله مقیاس شهری می یابد.
جرگه دوستان و همبازی ها کودکی نقش مهم در چگونگی نحوه سازگاری طفل با اجتماع پیرامون دارد. در دنیا امروز که شهرنشینی رو به افزایش و تحول وضعیت اجتماعی- اقتصادی، ارتباطات

انسانها را کم کرده و تنهایی و انزوای آنها را افزایش داده است، فرد باید قبل از ورود به اجتماع و یافتن جایگاه خود در آن، اگاهی کاملی از ارزش های اجتماعی که در آن زندگی می کند به دست اورد. کسب این شناخت در کودکی و در قالب یک گروه کوچک همبازیها آسان تر از زمانی است کمه شخص بزرگ شده و به خواهد در این محیط اجتماعی آن را به دست آورد. بنابراین خانه و محیط مسکونی که سالها کودکی افراد در آن سپری می شود، نقشی مهم در زندگی آینده وی دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید