بخشی از مقاله

ترس كودكان
همه كودكان در چند مقطع سني در زندگيشان دچار ترس و وحشت مي شوند و اين معمولاً يك بخش طبيعي از رشد آنها محسوب مي گردد. اين ترس ها در صورتي غير طبيعي هستند كه به صورت دائمي و به مدت طولاني در كودك باقي بمانند يا ذهن كودك را به طور كامل اشغال كنند، كه اين ترس در تمام فعاليت هاي عادي آنها مداخله داشته و تأثير مي گذارد و اگر كودك نتواند از آن رهايي يابد مبتلا به بيماري تشويش كه همان ترس بي مورد و بي اساس است مي گردد.


هرگز احساسات و ترس در كودك را بي ارزش نشماريد و هيچ موقع به خاطر ترسيدنش او را تحقير نكنيد و بدانيد كه بي توجهي به چيزهايي كه او را مي ترساند كمكي به حل مشكل نمي كند.
آيا ترس بي اساس به سن و سطح رشدي كودك بستگي دارد؟!
براي مثال در يك كودك 2 ساله ترس از نشستن روي لگن دستشويي، طبيعي است ولي در يك كودك 8 ساله همان ترس كاملاً غيرعادي و بي اساس است.


كودكان نوپا معمولاً از تنهايي (جدا شدن از پدر يا مادر)، اصوات آزار دهنده، زمين خوردن، حيوانات و حشرات، استفاده از لگن توالت، حمام كردن و تاريكي هنگام خواب مي ترسند.
ترس در ميان كودكان پيش دبستاني شامل ترس از حيوانات و حشرات، غول ها و ارواح، گم شدن، طلاق، از دست دادن پدر يا مادر، و تاريكي هنگام خواب مي باشد. كودكاني كه تازه به مدرسه مي روند از چيزهايي مانند تنهايي، بعضي صداها، زمين خوردن، ورود به مكان جديد (به خصوص ورود به

مدرسه) و تاريكي هنگام خواب [در بچه هاي كوچك تر] و وازدگي هاي اجتماعي، جنگ، فضاهاي جديد و ترس از دزد [در بچه هاي بزرگ تر] مي ترسند. نوجوانان (كه به سن بلوغ رسيده اند) معمولاً از دزد، موقعيت هاي جديد (مثل رفتن به دانشگاه و...) جنگ، طلاق و روابط غيرمعمول واهمه دارند و مي ترسند.


اين قبيل ترس ها در كودكان در تمام گروه هاي سني، در بعضي از دوران هاي زندگيشان ممكن است افزايش يابد: تولد يك فرزند جديد در خانواده، نقل مكان از خانه اي به خانه ديگر، طلاق و غيره. حتي بعضي اوقات بعد از وقوع يك اتفاق تحريك كننده، ترس در كودكان تقويت مي گردد مثلاً افتادن در آب، سوختن بر اثر تماس با يك شيء داغ يا فرار كردن از يك سگ. بعضي كودكان نسبت به كودكان ديگر بيشتر مي ترسند و اين بستگي به روحيات و خلق و خوي آنها دارد. والديني كه هميشه نگران هستند و در تشويش به سر مي برند يا زود در مقابل هرچيز عكس العمل نشان مي دهند، فرزندانشان اغلب داراي همان روحيات هستند و هميشه در ترس و واهمه قرار دارند.


چگونگي برخورد با ترس در كودكان
- هرگز احساسات و ترس در كودك را بي ارزش نشماريد و هيچ گاه به خاطر ترسيدنش او را تحقير نكنيد و بدانيد كه بي توجهي به چيزهايي كه او را مي ترساند كمكي به حل مشكل نمي كند.
- از او بخواهيد علت ترسش را بگويد و درباره آن با او صحبت كنيد، اين راه در صورتي كه ترس كودك ناشي از وقوع يك اتفاق تحريك كننده باشد، بسيار مفيد است.


- بيش از حد لزوم از او مواظبت نكنيد و اجازه بدهيد او خودش از چيزهايي كه مي ترسد دوري كند و كودك را هيچ وقت به انجام دادن كارهايي كه از آن واهمه دارد وادار نكنيد.
- بيش از حد عكس العمل نشان ندهيد زيرا توجه زياد شما باعث تقويت ترس در كودك مي شود.
- به كودك دلداري دهيد تا ياد بگيرد بر ترسش مسلط گردد. براي مثال اگر او از رفتن به يك مدرسه جديد مي ترسد، بايد با او همدردي كنيد و برايش توضيح دهيد. به عنوان مثال بگوييد «من مي دانم كه از رفتن به اين مدرسه هراس داري و شايد از اين كه دوستان جديدي پيدا مي كني نگران هستي؛ ولي من فكر مي كنم در آن لحظه احساس خيلي بهتري خواهي داشت.»


با او در مورد چيزهايي كه او را مي ترساند گفت وگو كنيد. به او يادآوري كنيد كه قبلاً هم دوستان جديد زيادي پيدا كرده بود و او را تشويق كنيد كه به مدرسه برود. راه حل مفيد ديگر اين است كه شما برايش نقش بازي كنيد كه چه طور با مردم روبه رو شود و خودش را معرفي كند.
- يادش بياوريد كه قبلاً هم در يك زماني از چيزي مي ترسيده و بعد از مدتي ترسش ريخته و ديگر از آن نمي ترسد.
- به او قوت قلب بدهيد و به او كمك كنيد تا با ترس روبه رو شود. در ضمن در يك دوره طولاني، صلاح نيست دائم به او ياد بدهيد كه از هر چيزي كه مي ترسد دوري كند.
سرانجام اگر ترس تبديل به يك بيماري شود و به هيچ طريقي نتوان ترس را از بين برد مخصوصاً اگر در رشد و فعاليت هاي روزمره كودك تأثير بگذارد، مي بايست جهت درمان به يك روان پزشك كودك مراجعه كنيد.
كودك و ترس ، ترس از شب
ترس از شب


ممكن است كودك شما مثل بسياري از بچه هاي ديگر شب ها احساس ترس و اضطراب كند ؛ اين ترس به سن او و مرحله رشد احساسي و جسمي او بستگي دارد و همين طور هم كه بزرگتر مي شود با انواع مختلفي از تنشها مواجه مي گردد. او بايد ياد بگيرد وقتي كه او را با پرستار و يا در مهدكودك و يا مكان بازي تنها مي گذاريد صبور باشد و بپذيرد كه شب ها جدا از شما بخوابد .
همچنين بايد بياموزد كه رفتار خود و همين طور ادرار و مدفوع و احساسات خشم و حسادت و تهاجم را كنترل كند. كودك درباره موضوعاتي از قبيل مرگ ، خدا ، بهشت و جهنم تفكر مي كند و دچار ترس و نگراني مي شود. به زودي در مي يابد كه والدين براي او آرزوهايي دارند و مي ترسد كه از عهده آنها بر نيايد .


كودك نگران
كودك در هر مرحله از رشد كه باشد ، حوادث خاصي ممكن است در او ايجاد نگراني بكند ، به عنوان مثال وقتي او بازي هاي گروهي و يا رفتن به مهدكودك را آغاز كند براي مدتي ممكن است جدايي از والدين او را نگران كند. ممكن است براي ترك ما در طول روز و شب و يا براي رفتن به رختخواب به طور جداگانه از خود تمايلي نشان ندهد و اگر شما بيمار شويد احساس تقصير كند و فكر كند كه كلمات پرخاشگرانه ي او اين بيماري را در شما ايجاد كرده است. 

 


زماني كه مي خواهيم به كودك دستشويي رفتن را ياد بدهيم دوره ديگري از نگراني را در او مشاهده مي كنيم . او دائماً مي ترسد كه مبادا نتواند خود را كنترل كند .
حتي گاهي اوقات هول شده و شلوارش را خيس مي كند و چون دوست دارد كه شما را هم خوشحال كند مي ترسد كه شاهد ناراحتي و نارضايتي شما باشد . در بسياري از بچه هاي نوپا اين هيجانات در شب اوج مي گيرد و رفتن به سوي رختخواب به معناي كنترل هيجانات است .
ديدن فيلم يا برنامه وحشتناك براي بچه هاي بزرگتر زنگ خطر است . كودك 5-6 ساله ممكن است از ديدن صحنه بچه دزدي و يا پرخاشگري كودك در مقابل والدين به شدت آشفته شود .

چنين صحنه هايي براي كودك كاملاً واقعي به نظر مي آيد . همه ي كودكان تخيلات پرخاشگرانه دارند و تا حدودي نسبت به آن احساس گناه مي كنند . مواردي از قبيل بيماري ، اختلافات خانوادگي ، جدائي ، طلاق ،‌ اعتياد و مرگ و مير باعث ايجاد تشويش ، نگراني ، احساس گناه و ترس در هر سني از زندگي كودك مي شوند . در شب كودك از كنترل دنياي پيرامونش مأيوس مي شود ، زيرا نمي تواند به طور مداوم محيط اطراف و تخيلات ناشي از احساسات خود را كنترل كند و همين وضعيت باعث بروز ترس در او مي شود .


جوانان هم به خاطر اين كه تغييرات احساسي و جسمي سريع و دوران بلوغ را پشت سر گذاشته و از كودكي به بزرگسالي مي رسند، نگراني هاي اساسي را متحمل مي شوند . آنها به آينده ، امتحانات ،‌ شغل ، پول مي انديشند و با فشارها و تمايلات شخصي زيادي مواجه و گاهي ناگزير مي شوند با معيارهاي خانوادگي در برخوردهاي اخلاقي مخالفت كنند و ممكن است نظامهاي ارزشي جديد را پايه گذاري كرده و ارزش هاي قديمي را كنار بگذارند و تصور كنند كه والدين آنها ديگر تكيه گاه مناسبي نيستند ، و يا به طور كل حمايت والدين خود را رد كنند

.
در طول روز راحت تر مي توان نگراني را تحت كنترل درآورد ؛ اكثر بچه ها در طول روز سرگرم هستند و فرصتي ندارند تا به مشكلاتشان فكر كنند . اما در تاريكي شب كه به رختخواب مي روند و چراغ را خاموش مي كنند كاري جز فكر كردن ندارند و در تخيلات خود فرو مي روند و همين كه خواب آلوده مي شوند توانايي خود را براي برخي افكار از دست مي دهند و كنترل چنداني روي احساسات ، تمايلات شديد و ترس هاي خود ندارند و در اين موقع احساسات و يا حتي اعمالشان خيلي بچگانه مي شود. در اين وضعيت نامناسب ، كودك چهار پنج ساله همان اطميناني را نياز دارد كه احتمالاً كودكان 2-3 ساله در طول روز به آن نيازمند هستند . كودك 4-5 ساله اي كه در روز بدون هيچ گونه مشكلي شما را رها كرده و به مهد كودك مي رود ، ممكن است در شب براي رفتن به رختخواب

مشكلات بسياري را به وجود آورد . سرزنش كردن و اظهار اين مطلب كه او مثل بچه هاي كوچك رفتار مي كند هيچ فايده اي ندارد . بهتر است بفهميد كه چرا او احساس ناامني مي كند . حتي كودكي كه در طول روز به خوبي از خود مراقبت مي كند و از اعتماد به نفس خوبي برخوردار است ممكن است در شب وقتي سيل افكار به او هجوم مي آورد اين اطمينان را ازدست بدهد . در چنين موقعيتي او به شما نياز دارد تا بيشتر مراقبش باشيد .


بسياري از خانواده ها مشاجرات زمان خواب را تجربه كرده اند . بچه ها براي فرار از خواب درخواست هاي متفاوتي از قبيل شنيدن داستان ، تماشاي تلويزيون و بازي دارند . برخي كودكان به هنگام خواب با برادران و خواهران خود نزاع مي كنند ؛ گاهي اوقات در رختخواب آرام و قرار ندارند و براي فرار از افكار نگران كننده مرتب تكان
مي خورند.
اگر كودك شما به دليل ترس و نگراني براي خوابيدن با مشكل مواجه است ، در طول روز با او بيشتر صحبت كنيد وبه او اطمينان بدهيد كه او را حمايت مي كنيد . با اين حال لزومي ندارد تغييرات اساسي در برنامه خواب به وجود آوريد ؛ براي دقايقي او را ماساژ دهيد و يا مدتي بيشتر از ساير اوقات پيش او بنشينيد ، اما برنامه و روال روزمره او را تا جايي كه امكان دارد ثابت نگه داريد .
كودك ، ترس از هيولا و تاريكي
بچه اي كه از هيولا مي ترسد
ممكن است كودكي به دليل افكار و نگراني هايي كه از ديد شما واقعي به نظر نمي رسند با مشكلات خواب مواجه باشد. او ممكن است تصور كند كه يك هيولا در زير زمين و يا جن در رختخواب و يا در جايي بيرون از پنجره است . اگر چه او اين جور مواقع به شدت مي ترسد اما معمولاً ترسش را بروز نمي دهد . به او دلگرمي بدهيد و بگوييد كه مراقبش هستيد و او كاملاً در امان است . برايش يك قصه بگوييد و آهسته صحبت كنيد . اگر در دراز مدت ببيند كه شما به هنگام اين وحشت ها مراقبش هستيد اطمينان خاطر بيشتري به دست مي آورد .


بد نيست برايش توضيح دهيد كه اين چيزهايي كه باعث وحشت او شده اند سايه اشياء هستد نه هيولا . به كودكتان بگوييد كه هيولا وجود خارجي ندارد. اما احساس نگراني و ترس و اضطراب هاي او واقعيت دارند. او نمي تواند درك كند كه اين احساسات خودش هستند كه او را چنين مضطرب و پريشان مي سازد. او بايد با استفاده از تخيلاتش بر اين احساسات غلبه كند و بايد به اطمينان خاطر برسد .


به اين ترتيب ديگر نياز به حمايت در مقابل ترس از هيولا نخواهد داشت . او به يك درك بهتري از احساسات و تمايلات خود نياز دارد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید