بخشی از مقاله

تیز هوشی


مقدمه:
از دیدگاه سنتی تیز هوشی مبتنی بر هوش کاملی است که بوسیله یک تست هوشی وانفرادی اندازه گیری می شود.از تستهایی که معمولاً برای سنجش هوش بکار می رود ، می توان از آزمون هوشی استنفورد- بینه و آزمون هوشی تجدید نظر شده و کسلر که مخصوص کودکان ساخته شده است ، نام برد. از نظر سنتی ، کودکان تیز هوش شناخته می شدند که نمره آنها در آزمون

استنفورد وکسلر از سطح بخصوصی بالاتر باشد یکی از تعاریفی که از تیز هوشی به عمل آمده و منحصراً بر مبنای هوشی صورت گرفته است ، تعریفی است که بوسیله لوئی ترمن و همکارانش در مطالعه کلاسیک خود ارائه داده اند .این تعریف که بر اساس بهره هوشی تحت عنوان مطالعات ژنتیک درباره تیز هوشی منتشر شده است. این تعریف در تحقیقات و برنامه های زیادی که

مخصوص تیز هوشان اجرا شده است مورد استفاده قرار گرفته است اما در سالهای اخیر نارضایی گسترده ای در برابر کاربرد بهره هوشی بعنوان تنها عامل تعیین کننده در تعریف تیز هوشان به وجود آمده است.دلایلی که برای این نارضایی عنوان شده است ، عبارت است از :شناخت محدودیتهایی که در آزمونهای بهره هوشی وجود دارد ، مفهوم سازی مجدد از ماهیت هوش و تحقیقات و تفکرات جدیدی که درباره کیفیت وچگونگی هوش ارائه شده است.

(جوادیان ، 1377 ، ص 601)


تعاریف تیز هوش و با استعدادها
تعاریف تیز هوش و با استعدادها :نخستین نکته ای که در زمینه شناسایی این افراد باید به خاطر داشت این است که در این مورد آنان هیچ تعریف مطلق وکاملی که مورد قبول همگان باشد ، وجود ندارد.دلیل اصلی این مطلب نیز وجود تفاوتهای فردی میان آنان است ، بدین معنی که تمام تیز هوشها به یک نسبت تیز هوش نیستند و نیز تمام افراد با استعداد فقط در یک رشته مستعد نمی باشد بلکه درجه های مختلف هوش وگوناگونی استعداد در میان آنان به خوبی قابل مشاهده است. به علاوه هر فرهنگی نیز با توجه به ارزشها و نگرشها و سبک زندگی تیز هوشی و استعداد را به گونه ای متفاوت تعیین می کند . بدین جهت ، تعریف تیز هوشی می تواند مسائلی درباره

ارزشها ، سبک زندگی و فرهنگ جامعه ای خاص را مشخص می کند برا ی مثال فردی که در یک جامعه ابتدایی تیز هوش شناخته می شود ممکن است با شخصی که در یک جامعه پیشرفته از لحاظ تکنولوژی با استعداد محسوب می شوند ، تفاوت چشمگیری داشته باشد.
یونان باستان به خطیب خود افتخار می کرد.در حالی که رم برای مهندس و سربازش ارزش بسیار

قائل بود. تعاریف اولیه درباره تیزهوشی ، بیشتر بر بهره هوشی تاکید داشت ، به ویژه برای آن بهره هوشی ای که با آزمونهای استاندارد شده مانند استنفورد – بینه تعیین می شد.در این تعاریف کودکانی که بهره هوشی بالاتر از 130 تا 140 یا هر عدد توافق شده دیگر بودند در این گروه قرار می گرفتند. در طول دو دهه اخیر کوششهایی در جهت حیطه اطلاق و توسعه ابعاد مفهوم تیز

هوشی انجام شده است.مارلند (1972) تیز هوشی را چنین تعریف می کند ، تیز هوش وبا استعداد کسانی هستند که به تشخیص متخصصان روان شناس و روان سنج دارای توانائیهای برجسته اند وقادر به انجام امور در سطح عالی می باشند.این کودکان به برنامه های آموزشی و پرورشی ویژه ای نیازمندند که بتواند بهتر و بیشتر از برنامه های عادی ، توانمندیهای بالقوه آنان را بشناسند وبرای فعلیت بخشیدن به آنها درجه رشد و شکوفایی شخصی و ایفای نقش موثر در

جامعه طراحی شده باشد . او عقیده دارد که این گونه کودکان دارای تواناییهای فوق العاده دریک یا چند زمینه از شش زمینه زیر هستند: (سیف نراقی ، نادری ، 1380 ، ص 29 )
1. توانایی هوش کامل
2. استعداد درسی ویژه
3. توانایی فکری آفریننده ابتکاری و مولد
4. توانایی رهبری
5. ذوق و استعداد هنری
6. توانایی حرکتی فوق العاده
عدم توافق روی تعریف واحدی از تیز هوشی ناشی از اختلاف عقیده در مورد سوالات زیر می باشد:
1. کودکان سر آمد به چه شکلی برترند؟
2. برتر بودن superiority چگونه اندازه گیری میشود؟
3. تا چه حد یک کودک باید برتر باشد تا سرآمد تلقی شود.
4. چه کسانی باید گروه مقایسه را تشکیل شود.



شناسایی دانش آموزان تیز هوش با استفاده از آزمونها
آزمونهای گوناگونی که برای شناسایی دانش آموزان تیز هوش وبا استعداد بکار می رود عبارتند از :
الف ـ آزمونهای انفرادی هوش:
این نوع آزمونهای هوش کلی را اندازه می گیرد و به صورت انفرادی و توسط متخصص اجرا می شوند ، برخی از این آزمونها مانند آزمون هوش و کسلر ، استنفورد – بینه ولای

تر از شهرت بیشتری برخوردارند.
ب – آزمونهای گروهی هوش:
با اینگونه آزمونها نیز هوش کلی را اندازه می گیرند ولی اجرای آنها به صورت گروهی است ونتایج توسط متخصص تعبیر و تفسیر می شود ، مانند آزمون هوش ریون.
ج – آزمونهای پیشرفتهای تحصیلی:
به وسیله آزمونهای پیشرفت تحصیلی ، میزان معلومات درسی دانش آموزان وچیرگی آنها در زمینه ها ی مختلف ، ابتدا ریاضیات، خواندن ، فیزیک و غیر سنجیده می شود این آزمونها نیز به صورت گروهی اجرا می شود.
د – آزمونهای آفرینندگی یا خلاقیت:


این نوع آزمونها به صورت فردی یا گروهی اجرا میشوند و با آنها نیروی ابتکار نوآوری و خلاقیت فرد ، توسط متخصص سنجیده می شود مانند خلاقیت تورنس.
(سیف نراق و نادری ، 1380 ، ص 40)

ویژگیهای تیزهوشان از نظر ترمن:
با توجه به خلاصه تحقیقات دکتر ترمن و سایر پژوهشها در این زمینه به شرح پاره ای از ویژگیهای تیز هوشان می پردازیم.
1. وضعیت اقتصادی و طبقه اجتماعی
به طور کلی دانش آموز تیز هوش با استعداد در هر طبقه اجتماعی ، نژاد ومذهب وجود دارند. اما پژوهشهای مختلف نشان داده است که در خانواده های مرفه که وضع اقتصادی مناسبی دارند نسبت دانش آموزان تیز هوش و با استعداد بیشتر از سایر طبقات اجتماعی است.
2. مشخصات بدنی
شواهد و مدارک نشان می دهد که رشد بدنی کودکان ودانش آموزان تیز هوش و با استعداد به طور متوسط بیشتر از کودکان و دانش آموزان معمولی است.این گروه از نظر قد ، بلندتر و از نظر وزن سبک تر از حد متوسط اند.مطالعات پزشکی نشان می دهد که تیز هوشان در مقایسه با کودکان عادی کمتر مریض می شوند ونیز میزان نقص حسی ، پوسیدگی دندان ، ضعف عمومی ، سوء تغذیه و ... در آنان کمتر از میزانی است که در تاریخچه پزشکی کودکان ، در مدارس دولتی ایالت

کالیفرنیا گزارش شده است.این کودکان همچنین از زیبائی وجذابیت بیشتری برخوردارند.
3. سازگاری اجتماعی
پژوهشگران نشان داده اند که دانش آموزان تیز هوش و با استعداد اکثراً رابطه ای خوب ومثبت با اطرافیان و اجتماع خود برقرار می کنند .اینگونه دانش آموزان بیشتر به عنوان رهبران کلاس ومدرسه انتخاب میشوند ودر فعالیتهای خارج از کلاس مانند شرکت در رویدادهای فرهنگی ، ورزشهای گوناگون ، امور فوق برنامه و کارهای ابتکاری بیشتر از همکلاسان خود فعالیت می کنند .البته باید در نظر داشت که استثنا همیشه وجود دارد.
4. وضعیت تحصیلی و فعالیتهای خارج از کلاس درس
کودکان تیز هوش ، معمولاً خواندن را پیش از مدرسه رفتن یاد می گیرند ، بیشتر دانش آموزان تیز هوش ، از نظر درسی دو یا سه سال جلوتر از همکلاسان خود هستند.برخی از آنان در یک درس به خصوص مانند ریاضیات ، ادبیات و غیره بسیار برجسته اند.کودکانی که هوش متوسط دارند فقط به جمع آوری اشیاء می پردازند ، حال آنکه کودکان تیز هوش هم اشیاء را جمع آوری می کنند و هم آنها را طبقه بندی می نمایند. تحقیقات دکتر ترمن نشان می دهد که 90 درصد مردان تیزهوش و 86 درصد از زنان تیز هوش به تحصیلات عالی دانشگاه می پردازند که این آمار  برابر جمعیت عادی است که در ایالت کالیفرنیا وارد دانشگاه می شوند.
5. ویژگی های شخصیتی
نتایج آزمونهای روانی و نیز مشاهدات معلم وپدر ومادر تائید کننده آن است که دانش آموزان تیز هوش وبا استعداد از نظر خصوصیات رفتاری وهنجارهای اجتماعی بالاتر از حد متوسط قرار دارند.این دانش آموزان کمتر از همسن وسالهای خود مرتکب کارهای خلاف می شوند.کمتر دیگران را فریب می دهند وقتی در شرایط دشوار و با تحمل فشار کوشش می کنند صداقت و تعهد خود را حفظ کنند این گروه از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند و بهتر از دیگران از افکار واعمال خود استفاده می کنند.
دکتر ترمن ترکیبی از هفت زیر آزمون ومقیاس شخصیت را در مورد کودکان نیز هوش اجرا کرد.نتایج نشان داد که 86 درصد از پسران و84 درصد از دختران تیز هوش در تمام مقیاسها ، از میانگین افراد بهتر عمل کرده اند. آنان کمتر غلو می کردند وکمتر در اندیشه فریب دیگران بودند ودر آزمون ثبات عاطفی نیز نمره ای بالاتر از میانگین به دست آوردند.


گزارش تحقیقی ترمن (1947) نشان می دهد که تقریباً 80 درصد از افراد تیز هوش «سازگاری رضایت بخش» حدود 15 درصد «ناسازگاری خفیف» و5 درصد ناسازگاری شدید داشته اند ومیزان بزهکاری در میان افراد تیز هوش بسیار کمتر از جمعیت عادی بود.دکتر ترمن نتیجه گرفت که سازگاری وانطباق عاطفی برتر که در کودکی وجود داشت در بزرگسالی نیز دوام یافته است.
(سیف نراقی ، نادری ، 1380 ، ص 38 تا 40)

سبب شناسی
پژوهش هایی که دال بر مشارکت ژنتیک در سرآمدی است ، توسط نیکولز (1965) ارائه شده است. او به مطالعه 1507 زوج هم شکم یکسانی پرداخت که آزمونهای احراز صلاحیت برای اخذ بورس شایستگی ملی را گذرانده بودند. همبستگی ها بین نمره های هم شکمان یک تخمی (monozigotic) ودو تخمی (Dizygotic) در زیر آزمونهای مختلف مورد مقایسه قرار گرفت.همبستگی ها برای هم شکمان یکسان بیش از همبستگی ها برای هم شکمان غیر یکسان بود.نتایج بروشنی از نقش عامل ژنتیک در هوش یا سرآمدی حمایت می کرد.
عوامل بیولوژیک که از جمله عوامل ژنتیک محسوب نمی شوند نیز ممکن است در تعیین هوش مشارکت داشته باشد.
سوء تغذیه malnutrition شدید در دوره نوزادی وکودکی ونیز آسیب های عصب شناختی در هر سنی ، می تواند به عقب ماندگی ذهنی منجر گردد.


فیش و همکارانش (1976) دریافتند که وضع واندازه سر اولین نشاگر بیولوژیک هوش برقرار است.شاخص های کارکرد حرکتی وداده های عصب شناختی حاصله از درون نوزادی ، کودکان از لحاظ هوشی برتر را متمایز نمی سازد. ویلرمن وفیدلر (1974)
هنوز معلوم نیست که خصوصیات جسمی برتر (وضع سر بلندی قد و وزن) کودکان به لحاظ هوشی برتر ، مبین اثرات محیط اجتماعی وفیزیکی برتر است یا یک اثر ژنتیک که تنها زمانی آشکار می شود که کودک به یک سالگی رسیده باشد ویا ترکیبی از اثرات محیطی یا فیزیکی موجب آن می گردد.
مطالعات کلاسیک ترمن ، نشان دادند که کودکان سرآمد در خصوصیاتی چون قد ، وزن ، جذابیت و سلامتی در بزرگسالی از کودکان متوسط برترند. با وجود این ، روشن نیست که آیا این خصوصیات جسمی ناشی از محیط های معمولاً برتری است که برای سر آمدن مهیاست و یا ناشی از عامل دیگری است که مسئول هوش برتر است (کورنل ، 1986 : گالاگر ، 1966)


به طور خلاصه ، عوامل ژنتیک آشکارا در تعیین سر آمدی مشارکت دارند.تاثیرات محیطی به تنهایی نمی تواند مسئول این واقعیت باشند که برخی افراد بسیار فراتر از میانگین جمعیت عمل کنند.آنچه ارثی است ، گزیده ای از ژنهاست که همراه با تجربه ، محدودیتهای هوش ودیگر توانائیها را مشخص می کند


(زیگلرو فاربر ، 1985)
ایجاد هم دردی با کودکان سر آمد مشکل است ، وکسب حمایت عمومی برای تعلیم وتربیتی که پاسخگوی نیاز آنان باشد نیز غیر ممکن است (تانن بوم ، 1979 ، 1986).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید