بخشی از مقاله

خط شناسي

دستخط هركس اسرار نهفته اي را در مورد شخصيت او آشكار مي كند.
تحليل دستخط هرفرد مي تواند بيش از 100 خصوصيت از شخصيت او را براي ما معرفي كند
و ما مي توانيم نكات مهمي را در مورد خصوصيات فرد و روابط شخصي و روابط شغلي وي دريابيم.
ميخواهيد به برخي از حقايقي كه در دستخط شما نهفته ، آگاهي يابيد؟!…
ما در اين مورد به شما كمك كرده ايم:

دستخط و نوع واكنش فرد در قبال مسايل مختلف زندگي
ميزان شيب دستخط هركس، نشاندهنده نوع واكنش عاطفي فرد در موقعيتهاي عاطفي است.
هر قدر دستخط شما به سمت راست يا چپ متمايل باشد ( شكل 1 و 2 ) ، واكنش شما در قبال مسايل زندگي، عاطفي تر است. يعني: « شما تحت فرمان قلب خود هستيد». و اگر دستخط

شما حالت عمودي دارد (شكل3) ، واكنش هاي شما بيشتر منطقي و عقلاني است. يعني معمولاً براساس حقايق، اطلاعات و منطق، واكنش نشان مي دهيد و واكنش شما در قبال مسايل مختلف زندگي، كمتر جنبه احساسي دارد. يعني: « شما تحت فرمان مغز خود هستيد».

دستخط و شيوه تفكر
مردم به روشهاي مختلفي مي انديشند. شما چطور!؟… آيا درك بسيار سريعي داريد و قبل از آنكه توضيح گوينده راجع به مسئله اي به پايان برسد، منظور وي را به خوبي در مي يابيد و يا خير، در اين زمينه كندتريد و بايد با دقت بيشتري به مطالب توجه كنيد و دير به نتيجه گيري مي پردازيد؟
نحوه نوشتن حروف m و n بيانگر روش تفكر شماست ( در زبان فارسي، احتمالاً طرز نوشتن حروف دندانه دار مثل « س » و «ش » و غيره مي تواند روش تفكر شخص را نشان دهد).
اگر شما حروف m و n را بصورت نوك تيز مي نويسيد كه شبيه w و u مي شود( شكل 4 )، شما فردي سريع الانتقال هستيد كه مسايل را خيلي زود درك مي كند. اما اگر حروف m و n را به شكل قوس دار مي نويسيد (شكل 5) ، شما فردي دقيقتر هستيد ولي سرعت درك كمتري داريد.

دستخط و قدرت تجزيه و تحليل فرد
اگر شما حروف m و n را بصورت خطوطي شكسته مي نويسيد ( شكل6)، بطوري كه در بين دندانه ها، حرف v كوچكي ايجاد مي شود، شما از قدرت تحليل خوبي برخورداريد. اما اگر دندانه هاي حروف m و n را قوس دار مي نويسيد (مثل دستخط بچه هاي ابتدايي)، در زمينه تجزيه و تحليل مسايل ضعيف هستيد (شكل7).


دستخط و رك گويي شخص
اگر در زندگي شخصي رك گو و صريح هستيد و براي طرح يك موضوع اصلاً طفره نمي رويد و زياد به مقدمه چيني نمي پردازيد، شما معمولاً نخستين حرف از هركلمه را از بالاي خط تراز، نمي نويسيد(شكل8). اما اگر نخستين حرف از هر كلمه را از روي خط تراز شروع مي كنيد (شكل9) ، شما فردي هستيد كه در رفتار و گفتار خود حاشيه مي رويد و حرفتان را رك و صريح بيان نمي كنيد. مثلاً ابتدا از وضعيت آب و هوا مي گوييد، بعد راجع به بازي فوتبال شب قبل صحبت مي كنيد و بعد شروع به گفتن حرف مورد نظرخود مي نماييد.

اكنون شما چه فكر مي كنيد!؟. . .
اكنون شما فكر مي كنيد، فردي كه تحت فرمان مغز خويش است، مطالب را سريع درك مي كند، تحليل گر است و رك گو مي باشد، با فردي كه تحت فرمان قلب خويش است، مطالب را بطور آهسته تر و دقت و توجه بيشتري درك مي كند، چندان تحليل گر نيست و در گفتار و كردار خود، مستقيم به سر اصل مطلب نمي رود، آيا اين دو نفر مي توانند با هم دوست شوند، ازدواج كنند و سازگاري داشته باشند!؟…
البته من ! فكر ميكنم، شناخت ، درك، معتبر شمردن و احترام گذاشتن به تفاوتهاي يكديگر، مي تواند مسيري طولاني به سمت سازگاري و توافق دو نفر باشد و تحليل دستخط افراد، نه مانع سازگاري و به تفاهم رسيدن آنها باهم ، بلكه كمكي در راه تشخيص و درك تفاوتهاي آنان جهت سعي در به تفاهم رسيدن آنها باشد.


خط میخی
میخی به آن دسته از خطوط (دبیره‌ها) گفته می‌شود که با نشانه‌هایی شبیه میخ نوشته می‌شوند. بنابراین خطوط میخی متفاوتی وجود دارند که برای نوشتن زبانهای متفاوتی به کار می‌روند. از گونه‌های مختلف خط میخی می‌توان به میخی سومری، اکدی، ایلامی، اوگاریتی و هخامنشی (برای نوشتن فارسی باستانی) اشاره کرد. تمام خطوط میخی از چپ به راست نوشته می‌شوند. این خط که اصلی اندیشه‌نگار داشت در همه کشورهای آسیای غربی بکار می‌‌رفت. پژوهشگران سومریان را ابداع کنندهٔ خط میخی می‌‌دانند.


میخی سومری
میخی سومری را غالب پژوهشگران نخستین گونهٔ خط در غرب آسیا می‌شمارند. سومریان (حدود ۳۰۰۰ تا ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد) با ابداع خط میخی دوره‌ای را آغاز کردند که به عنوان آغاز خط نویسی شهرت دارد و همچنین اولین مدارک نگارشی بشر که به صورت لوحهای گلین برجای مانده متعلق به تمدن‌های میانرودان است.
به‌تازگی برخی همچون دکتر عبدالمجید ارفعی بر اینکه سومریان مخترع خط در این منطقه بوده‌اند را زیر پرسش برده اند. این گروه برای این نظریه دو دلیل می‌آورد، یکی این که برخی نام‌های شهرهای سومری به گونهٔ هزوارش هستند که نشان می‌‌دهد که از ز

بان و خط دیگری گرفته شده و دلیل دیگر پیدا شدن اسنادی در جیرفت و شهر سوخته در خاور ایران به خط میخی آغازین است که کهن تر از خط سومری هستند.

میخی هخامنشی
این نوع خط میخی که متشکل از ۵۰ علامت است. آخرین نوع خط میخی‌است که ابداع شده است (در سده‌ٔ ششم پیش از میلاد). این خط برای نوشتن کتیبه‌های هخامنشی به کار رفته است. خط میخی هخامنشی خطی نیمه الفبایی نیمه هجایی است به علاوهٔ ۸ علامت (ایدئوگرام) که برای لغات پر استفاده مثل شاه، کشور و اهورامزدا به کار می‌روند. این خط از ساده‌ترین خطوط میخی است. تنها خط میخی اوگاریتی است که از آن ساده تر است و صد در صد الفبایی است.


این خط همکنون در استاندارد یونیکد (۴٫۱) پذیرفته شده و بازه‌ای به آن اختصاص داده شده است.
ایدئوگرامها
به نظر می‌رسد اختراع ایدئوگرامها زمانی چند پس از اختراع سایر نویسه‌ها بوده است. زیرا در کتیبهٔ بیستون که از نخستین کتیبه‌هاست، علی‌رغم کمبود جا، از ایدئوگرامها ،که بسیار هم به کار می‌آمدند، استفاده نشده است.
اختراع خط میخی هخامنشی
خط میخی هخامنشی به احتمال زیاد توسط داریوش بزرگ ایجاد شده است. می‌گوییم به احتمال زیاد چون که کتیبه‌هایی از شاهان محلی (پارسی) هخامنشی (اجداد داریوش) چون آریارمنا و نیز کتیبه‌ای کوتاه منتسب به کوروش یافت شده‌اند. اما صاحب‌نظران معتقدند که این کتیبه‌ها (و لوحها) همه بعد از سلطنت داریوش نوشته شده‌اند.



رمزگشایی میخی هخامنشی و اهمیت آن در شرقشناسی
خط میخی هخامنشی به خاطر سادگی اولین نوع خط میخی بود که رمزگشایی شد. به طور خلاصه روند خوانش مجدد به صورت زیر بود. از میان شاهان هخامنشی تنها کسی که پدرش شاه نبود داریوش بود. بنابراین ابتدا کلمه‌ٔ شاه از روی تکرار به فواصل نسبتاً برابر (فلان شاه فرزند بهمان شاه فرزند ...) حدس زده شد. از روی این دوقرینه نام داریوش خوانده شد و به کمک منابع یونانی و اسم شاهان هخامنشی سایر نویسه‌ها نیز خوانده شدند. گروتفند آلمانی و راولینسون انگلیسی نقشی کلیدی در این فرایند داشتند. پژوهشگران و زبانشناسان با خواندن کتیبه‌های میخی

ملاحظه‌کردند که با زبانی که شباهت بسیاری با سانسکریت (زبان باستانی هند) دارد مواجهند. سانسکریت زبانی کاملاً شناخته‌شده در آن زمان بود. به این ترتیب کتیبه‌های هخامنشی خوانده شدند.
در سال ۱۶۲۱م. سیاح ایتالیایی به نام پیترودلاواله از کتیبه‌های تخت‌جمشید چند علامت میخی نقاشی کرد و با خود به اروپا برد و به حدس خود گفت که این خط باید از چپ به راست خوانده شود. شاردن جهانگرد فرانسوی در سال ۱۶۷۴م. یکی از کتیبه‌های ایرانی را در سیاحتنامه خود ترسیم کرد و کنت کای لوس در ۱۷۶۲ م. تصویر گلدانی از مرمر را که بر روی خود کتیبه‌هایی از سه خط میخی و یک خط مصری داشت انتشار داد و زمینه را برای تحقیق باز کرد. در سال ۱۷۶۵م. کارس تنس نی‌بور دانمارکی کتیبه‌هایی از پاسارگاد کپی برداشت و معلوم کرد که خطوط این کتیبه‌ها از سه نوع است و ساده‌ترین آنها مرکب از چهل و دو علامت می‌‌باشد. عالم دانمارکی دیگر به نام مون‌تر نوع دوم خط میخی را در سال ۱۸۰۲م. خط سیلابی یا هجایی اعلام کرد و گفت هر علامت آن نمایندهٔ یک هجاست و خط سوم نیز ایدئوگرامی است یعنی هر علامت نمایندهٔ یک مفهوم یا کلمه است. بعدها عالم مزبور گفت در جاهایی که کتیبه به سه نوع خط نوشته شده هر سه از حیث مضمون راجع به یک مطلب‌اند و هرکدام از خط‌ها متعلق به یک زبان است. به عقیدهٔ او خط اول باید متعلق به زبانی باشد که متن در ابتدا به آن زبان نوشته شده و بعد آن را به دو زبان دیگر ترجمه کرده‌اند و چون زبان اهالی پارس، که تخت‌جمشید در آن واقع است، زبان پارسی بوده پس جای اول را باید به زبان پارسی داد. پس از آن او بخواندن خط اول که ساده‌تر بود پرداخت. او با این مجاهدت‌ها توانست دو حرف را که عبارت از «آ» و «ب» باشند معلوم کند و نیز متوجه شد که

چند علامتخط میخی در ایران باستان همیشه با هم و به یک ترتیب تکرار می‌شوند ولی گاه گاه آخر این چند علامت تغییر می‌کند. در ادامهٔ تلاش‌های مون تر, محقق دیگری به نام گروت فند به این نتیجه رسید که این چند علامت که به یک ترتیب و با هم تکرار می‌شوند باید کلمه شاه باشد و کلمه‌ای که قبل از آن آمده و در دو کتیبه مختلف است اسم شاه. بالا خره بعد از مجاهدت و تلاشهای فراوان محققین راولین سن موفق شد راز کتیبهٔ بیستون داریوش اول را که با سه زبان

نوشته شده بود (پارسی قدیم، ایلامی، آسوری) فاش کند. و این باعث شد تا الفبای زبان پارسی باستان معلوم شود و چهارصد واژه از این زبان بدست آمد. علامات خط میخی دوم نیز به کوشش راولین سن در سال ۱۸۵۵ م. کاملاً معلوم شد و محقق شد که زبان آن زبان ایلامی یا زبان

شوشجدید است. بعد از این به خواندن خط سوم پرداختند در اینجا کار با اشکالات بسیار همراه بود زیرا این خط کمتر از دو خط دیگر جا گرفته بود. «مون تر» در ۱۸۰۲ م. گفت که بعضی علامات خط سوم شبیه علاماتی است که بر آجرهای بابل نوشته شده و از خرابه‌های این شهر قدیم بدست آمده است. بر اثر اکتشافات الیاردا و ابت تاا در نینوا ثابت گردید که خط سوم کتیبه‌های هخامنش

ی همان خط آسوری وبابلی است و دیگر شکی نماند که شاهان هخامنشی بعد از زبان پارسی قدیم و زبان ایلامی به خط و زبان آسور و بابل، که زبان و خط نخستین مردم متمدن آسیای پیشین بود جهت به زبان و خط رایج زمان هخامنشیان آگاهیم.
نکته‌ٔ جالب توجه اینست که همان طور که گفته شد کتیبه‌ٔ بیستون و اکثر کتیبه‌های تخت جمشید

(پارسه) به سه زبان ایلامی، بابلی(اکدی) و پارسی باستان نوشته شده‌اند. از این رو پس از رمز گشایی خط میخی هخامنشی، خط بابلی و پس از آن خط ایلامی(به طور ناقص) رمز گشایی شدند. باید توجه داشت که حجم لوحهای گلی و کتیبه‌ها به این دو زبان چند هزار برابر کتیبه‌های فارسی باستانی‌است. به علاوه این دوخط حتی در زمان هخامنشیان سابقه‌ای چندهزار ساله داشتند! پس باید گفت دانشهای نوین آشورشناسی و سومرشناسی و عیلام‌شناسی همه

مدیون خط میخی هخامنشی‌اند.
روندی که در بالا به آن اشاره شد تا حدی گویای طنزی تاریخی ‌است. چون زبان و خط میخی هخامنشی در میان مردمان و تیره‌های گوناگون شناخته شده نبود، پادشاهان هخامنشی از دو زبان و خط دیگر نامبرده در بالا نیز استفاده می‌کردند تا عده بیشتری از مردمان امپراتوری قادر به خواندن آنها باشند. اما همین خط گمنام باعث رمزگشایی دو خط معروف آن زمان شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید