بخشی از مقاله

خط و خوشنويسي


نقش سازنده و مؤثر هنر خط در پيشبرد علوم و پايه گذاری تمدن و فرهنگ اصيل چنان مؤثر عميق و بنيادين و آن چنان گسترده و نامحدود بوده است كه در وصف نمی گنجد .
ارتقاء سطح دانش بشری در همه موضوعات مرهون هنر خط و نگارش و كتابت است اعجاز اين هنر ، توانست اندوخته های بشری را طی تاريخ در اختيار سراسر اين جهان و همة مردمان قرار دهد .
خط توانست فراتر از زمان و مكان و مرزها و فرهنگ ها ، حاضران را با گذشتگان پيوند و اتصال دهد و انتقال علم و انديشة انسانها را ميسر نموده و تداوم بخشد نگارش و كتابت در طول حيات خود

توانسته است افكار ، احساسات ، معلومات و تجربيات گذشتگان را در تاريخ ثبت كند و از دستبرد ، تباهی ، تاراج و زوال محفوظ دارد . تا نسل حاضر از اندوخته های نياكان خود برخوردار و بهره مند شود .
هنوز از زمان پيدايش و يا اختراع خط ، اطلاع دقيقی در دست نيست . اما آنچه بدون ترديد مشخص است اين است كه خط و يا اختراع علائم نگارش و ترسيمهای قراردادی در بين نوع بشر از مفيدترين و مهم ترين اختراعات و باعث شكوفائی تمدن بشری شده است .
هنر خط ، همانند ديگر دستاوردهای انديشة بشری ، دورانهای مختلفی را طی نموده است و پس از سپری نمودن اعصار و قرون طولانی به مرحلة كنونی خود رسيده است . پيدايش خط در آغاز به صورت تصويری و ترسيمی بوده و هر تصوير نمايندة يك انديشه و يا يك واقعه محسوب می شده است . سپس مرحلة رمزی آن پيش آمده كه هر حرف نشانگر كلمه و تصويری بوده است .


در آن روزگار 24 الفبای قراردادی بوجود آمد كه همگام با بكاربردن آنها ، از علامتهای پيچ در پيچ هيروگليف نيز استفاده می شده است . از آثار آن دوره ؛ اهرام مصر ، كتيبه ها و نوشته های فراوان در كشور مصر است . پس از مصريان ، فنيقيان آن حروف اوليه را به درجة عالی تری رسانده و سپس يونانيان به آن كمال مطلوب را بخشيدند . آنگاه خط آسانتری بنام خط هيراتيكی در حدود 1900 سال قبل از ميلاد مسيح بوجود آمد . پس از آن يك نوع خط مو


گرچه نوشتن و حك كردن بر روی اينگونه اجسام سفت ، امری بسيار مشكل بود ، لكن اين دشواری مانع از تحرير نمی شد . كتيبه ها و سنگ نوشته های زيادی از كتابخانه های بابل و ايلام بدست آمده است .
بطور خلاصه در ايران در عهد هخامنشی خط ميخی در عهد ساسانی خط پهلوی و از عهد ورود اسلام به ايران خطهای كوفی و نسخ و سپس نستعليق رايج بوده است .
در مورد زمان پيدايش خط تاريخ ، مشخصی نمی توان قائل شد ، چون امری تدريجی بوده و طی سالها يا قرنها به صورت مشخص تجلی و ظهور پيدا كرده است ، لكن تشخيص اصل و بنياد و ريشة هر خط ، با استناد به آنچه در دست است ، تا حدودی ميسر است .


1ـ كوفی
2ـ نسخ
و خطوط ديگر ، از تأثير گذاری نوعی بر نوع ديگر پديدار شده اند .
پيدايش خط كوفی را چنين آورده اند :
لذا می توان دريافت كه خط كوفی ، نتيجه ای از نظم و ترتيب خط حجازی می باشد . ( لازم به ذكر است كه در آغاز ، خط كوفی در كنار خطوط عِبری و سريانی ، جزو خطوط در امپراطوری بزرگ ايران و روم ، حائز اهميت نبود و وقتی نامدار شد كه خط رسمی دين اسلام گرديد و مورد توجه رسول اكرم ( ص ) و مسلمانان صدر اسلام قرار گرفت .
خط عربی قبل از اسلام ، منحصر به شبه جزيره عربستان بود و توسعة آن با انتشار دين اسلام انجام پذيرفت و در سرزمينهای فتح شده همپای دين اسلام منتشر شد و مشرق و مغرب را پر نمود و بر زبانهای اصلی ممالك غير عرب ، غلبه كرد .
بعد از آن پيوسته سليقه ها و ذوق های اقوام مختلف كه در شهر كوفه گرد آمده بودند ، دست به كار شدند تا آنكه شيوة كوفی از حجازی فاصله پيدا كرد و صورت خط حجازی تقريباً به حال ابتدائی خود باقی ماند . ولی خط كوفی ، جلوة بهتری پيدا كرد و در نيمة اول قرن اول هجری ، به آخرين صورت مستقل خود ، رسيد و حروف آن از حروف نسخی آن زمان هم از حيث جلوه ، و هم از جهت ، حروف بهتر شد .


همان طور كه عبريان ، خط مربع ، و سريانيان خط سريانی و نسطوريان خط ستر نجيلی را مخصوص كتابهای دينی و علمی خود قرار داده بودند ، مسلمانان نيز ، خط كوفی را كه صورت و هیأتی بهتر يافته ، و مشابه خط ستر نجيلی شده بود ، خاص نوشتن قرآن قرار دادند و بعدها آن را در تزيين مساجد و سكه ها و كتب ، مورد استفاده قرار دادند و به دليل احساس نياز هويت برای معماريهای اسلامی ، مساجد و بناهای اسلامی ، كاربردی در كتيبه ها پيدا كرد كه پس از مصرف و كاربرد در كتابت به روی ديوارها و ستونها و مناره ها خود را بالا كشيد و هم زمان تزئينی تر شد و به دليل اجتناب طراحان از ايجاد نقوش تحريم شده ، نقش و نگاره هايی به آن اضافه شد و فضاهای خالی ، با گردش های قلم ، فرهنگی جديد را در مقاطع مختلف به وجود آورد . خط عربی به تبعيت از دين اسلام ، در ممالك دور و نزديك نفوذ كرد تا جايی كه ناحیة وسيعی از جهان ، يعنی آن قسمت از ميان شط فرات ، از مشرق و سواحل اقيانوس اطلس از مغرب ، و سواحل شمالی مديترانه از شمال و خط استوا از جنوب واقع است ، به اين زبان تكلم كرده و به آن خط كتابت كردند . و بعضی با خط و زبان خود صحبت و به خط عربی كتابت كردند ، مانند ايران .


سلسله فتوحات اسلامی ، از راه آسيای صغير به مصر و به طرف شمال آفريقا و ممالك مغرب ( تونس ، الجزاير ، مراكش ) كشيده شد و تمدن اسلامی و خطوط اسلامی به دنبال آن در اين سرزمينها جايگزين گرديد .
خط در اين نواحی كه احتمالاً از اوايل قرن دوم بايد متداول شده باشد ، نوعی كوفی و مشتق از آن است و به خط مغربی معروف ، و از قديمی ترين خطوط اسلامی است كه در تمام آفريقای شمالی ، به جز مصر و قسمتی از ساير نقاط آفريقای شرقی و مركزی و با جزئی تغيير ، معمول گرديده است .
خط كوفي :
چون اسلام در ايران انتشار يافت ، خط كوفی جايگزين خط پهلوی ساسانی و دين دبيرة اوستايی شد و ايرانيان تقريباً از اواخر قرن اول و اوايل سدة دوم هجری كم كم در نوشته های خود خط كوفی را معمول داشته و آنرا جايگزين خط پهلوی نمودند .
خط كوفی ابتدا ، بی نقطه و بدون حركات ( ضمه و كسره و فتحه ) و اِعراب بود . اين نقيصه خواندن اين خط را مشكل می ساخت .
ابوالاسود الدؤلی كه از فضلا و ادبای معروف كوفی بود ، و در خدمت حضرت علی ( ع ) به اكتساب علوم پرداخته و در جنگ صفين ملتزم ركاب بود ، و از آن بزرگوار اخذ نحو كرده بود ، از برای تسهيل امر خوانندگان قرآن ، نقطه را وضع نمود و گمان می رود وی اين طريقه را از خطوط كلدانيان و سريانيان اخذ كرده باشد ، زيرا اين طوايف از همسايگان بين النهرين و بابِل بودند ، و در كتابت آنها نقطه استعمال می شد . به خلاف خطوط ميخی و پهلوی ايرانيان . و هيروگليف مصريان و فنيقيان كه در كتابت آنان نقطه مستعمل نبود .


صاحب الفهرست می نويسد : (( ابوالاسود به كاتب چنين می گفت : نويسنده ، در موقع نوشتن به هوش باش و مرا ببين ، چون به خواندن در آمدم ، نظر به لبان من نما ، اگر به فتحه و گشوده خواندم ، نقطه را بالای حرف بگذار ، و اگر به پيش خواندم ، نقطه را بگذار بين حرف ، و اگر به زير خواندم نقطه را در زير بگذار . ))
صاحب اللمعه الشهيمه می آورد : (( در صدر اسلام نقطه برای حركات استعمال می شد و واضع او يعقوب رهاوی بود و اين نقاط به جای حركات به كار می رفت . )) خط كوفی در عـصر دولـت عبـاسی ( 132 ـ 656 هـ . ق ) به مرتبة رفيعی از زيبائی در رسم و شكل رسيد ، و انواع خط كوفی از پنجاه نوع متجاوز شد . مشهورترين آنها ، كوفی محرر ، مشجر ، مربع ، مدور و متداخل بود . نكتة مهم در استفاده از خط كوفی در كتيبه نويسی اين است كه تابع قواعد اكيدی نبود ، بلكه عملاً دست هنرمند را در ابداع و اجرای شكلهای تزئينی آن باز می گذاشت . در ابتدا ، حروف به آذين های سادة برگ و گل منتهی می شد . اين خط بنا بر سليقه و توانايی طراح ، به روی اصل آن فرعياتی اضافه می شد ، به اين معنا كه قواعد مفروض به عنوان محور قرار گرفته می شد و دست هنرمند ، نقوش و گل و برگهای منشعب از آن فضاهای خالی را پوشش می داد . شكلهای عمدة اين تزيينات عبارت بودند از : ادامة حروف به صورت برگ ، گل ، بافته ، گره خورده ، به هم تابيده ، در هم پيچيده شده ، شكـل سر انسان ، يا حيوان .
با همه اين تفضيلات خط كوفی از نظر تاريخ نگاران ، به دو دستة بزرگ تقسيم می شود :
1ـ كوفی مغربی 2ـ كوفی مشرقی


كوفي مغربي خود به انواع : قيروانی ، تونسی ، جزايری ، سودانی تقسيم می شد .كوفي مشرقي عبارت است از شيوة عربی و شيوة ايرانی و شيوة مختلط . ( كه شيوة عربی به اقسام مكی ، مدنی ، كوفی ، بصری ، شامی ، مصری ، منقسم می گردد . )
خط كوفی ويژگيهای مهمی در هنر ايران دارد . يكی از آن ويژگيها اين است كه هيچ هنری تاكنون به اين حد نه فقط در تزئين معماری آثار مقدس و مهم ، بلكه در اشياء كاربردی زندگی روزمره از خط و تزئينات خطی استفاده نكرده و اصلاً هيچ خطی به اندازة رسم الخط كوفی برای مقاصد تزئينی به اين حد ، مناسب نيست .


در سال 1319 پس از وفات سعيد گلستانه استاد خط شكسته نستعليق ، ركود طولاني و عظيمي در پيشرفت اين خط رخ داد و اين ركود تا سال 1350 ادامه يافت و تا آن سال ( 1350 ) اغلب خوشنويسان با يك ديدگاه سليقه اي و غير اصولي به اين خط مي پرداختند . در سال 1350 دوباره حركت عظيمي در اين امر انجام گرفت و خوشنويسان با تهيه عكسها و فتوكپي هايي كه در دسترس بود اين خط زيبا را به جريان انداختند . استاد « يدا. . . كابلي خوانساري » در اين ميان نقش مهمي را ايفا كرد . استاد از جمله افرادي بود كه از سال 1350 تاكنون به دليل احساس وظيفه و تعهد نسبت به اين امر مهم مشغول فعاليت و آموزش خط شكسته نستعليق مي باشد .
ايشان بيش از يك دهه از سال 1350 ، به تنهايي به آموزش خط نستعليق در انجمن خوشنويسان ايران پرداخته و بنوعي ديگر بار اين خط زيبا و تبحر انگيز را در ايران پايه ريزي كردند با ايشان گفتگويي داشتيم .

-- چه عواملي در ترويج و توسعه اين هنر در دوران معاصر مؤثر هستند ؟
تعليم و آموزش ، برگزاري نمايشگاههاي متعدد ، جزوه هاي آموزشي ، كتابهاي راهنماي شكسته خواني و مجموعه آثار نمايشگاهي نقش مؤثري در ترويج و توسعه اين هنر ايفا مي كنند .

-- بهترين شيوه شكسته نويسي را كدام شيوه مي دانيد ؟
شيوه شكسته نويسي از زماني كه در نيمه دوم قرن 12 درويش عبدالمجيد طالقاني ستاره تابناك خط شكسته اين خط را به نهايت كمال و زيبايي رساند و آن را قانونمند نمود ، بقدري زيبايي و تحول و تكامل درآن پايدار گشت كه حتي پس از دو ونيم قرن همه مشتاقان به آن روي آوردند و بي چون و چرا تا به امروز همان مكتب و شيوه قابليت خود را حفظ كرده است . بنده نيز تا حدود دو دهه پيش همان سبك و سياق را ادامه مي دادم ليكن معتقدم با توجه به اينكه عصر كنوني دوران توسعه ارتباطات است و كامپيوتر و اينترنت جهاني يكپارچه ر

ا در خود جاي داده است بايد خوشنويسي نيز با زمان پيش رود .
در چنين شرايطي انتظار مي رود آثار هنرمند برخوردار از يك ابعاد امروزي و جهاني باشد ، تا در همايشهاي بين المللي هنر خوشنويسي امروزي از بالندگي و از تنوع و ابعادي متفاوت با آنچه در گذشته تكرار شده ارائه شود . قطعاً اين ميسر نمي شود مگر اينكه شخصي با سير و سلوك مكاتب گذشته پيش رفته باشد و با بهره مندي از نمونه هاي سنتي و الگوهاي ناب دوره هاي پيشين و نيز بهره مندي از ذوق و خلاقيت خودكاري تازه خلق كند .


-- تركيب بندي در خط شكسته به چه نحوي است ؟
تركيب بندي و طراحي صفحه در خط شكسته از اهميت بسياري برخوردار است ، چرا كه خط شكسته به دليل پيچش هاي بسيار در كلمه وسط ، كليات تركيب آن نيز از فرم خاصي تبعيت مي كند .
تركيب بندي در اقلام ريز و شكل سنتي منطبق بر شيوه قدماست كه غالباً از يك قلم استفاده شده است و بكلي با آنچه ، امروز مورد نظر بنده مي باشد كه تركيبي از اقلام مختلف از غبار تاجلي و شش دانگ صفحه مي باشد ، كاري متفاوت است .
در اين شيوه هر قطعه اي فرم و فضاو تركيبي خاص خود را پيدا مي كند و شايد عمده ترين تحولي كه در خط امروز و در صفحه آرايي خط شكسته پديد آمده ، همين تنوع و تازگي است .
-- آيا شيوه درويش عبدالمجيد طالقاني قابل ارائه در اين زمان هست ؟
شيوه درويش عبدالمجيد كه يك ساختار با ويژگيهاي عصر خودش را دارد و بيشتر در جهت ارسال و مراسلات بكار رفته است . چنانچه با اين كاربرد مورد استفاده قرار گيرد ، مي بايد در شكل ساده تر و اتصالات كمتر بكار رود .


-- چرا اقلام دانگ جلي و كتيبه در شكسته نويسي استفاده نمي شود ؟
خط شكسته بدليل اينكه اصولاً خطي بود ، كه كاربرد اقلام ريز داشته است ، مردم و صاحبان سليقه ، كمتر به سراغ اين خط رفته اند ديگر اينكه بدليل دشواري خواندن مورد استفاده واقع نشده است اما آنگونه نيست كه قابليت كتيبه نگاري را نداشته باشد .
-- آيا نمونه كتيبه شكسته وجود دارد ؟
بلي ، بطور نمونه ، گنبد و بارگاه حكيم عمر خيام كه از خط شكسته تعليق به شيوه مطلوبي كتيبه نگاري شده است ، يا بناي سفارت ايران در عشق آباد كه كتيبه بلندي به خط شكسته جلي و قابل توجهي در آن به اجرا در آمده است .


بطور يقين چنانچه از اين خط در ابنيه هاي تاريخي يا فرهنگي استفاده شود معلوم خواهد شد كه چه ابعاد قابل توجهي را در بر خواهد داشت .
-- سرعت خوشنويسي در خط شكسته چگونه است ؟


خط شكسته در بدو پيدايش عمدتاً به دليل سرعت در نوشتن پديدار گشت و با رها شدن قوسها و سايش دندانه ها و اتصالات حروف و كلمات در خط نستعليق بوجود آمد .اين رهايي و روان شدن تا جايي رسيد كه پيوستگي هاي بي شماري را به دنبال داشت كه همين امر موجب دشوار شدن خواندن آن شد .
-- چرا روي سياه مشق شكسته كاري انجام نشده و به صورت تخصصي همانند نستعليق كار نمي کنيد ؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید