بخشی از مقاله

سرمایه گذاری

واحدهاي تجاري به منظور توليد وفروش كالا خدمات ، در انواع مختلف دارائيها پولي (وجوه نقد، حسابها واسناد دريافتي)، دارائيهاي مولد مشهود (ماشين آلات و تجهيزات زمين ) ودارائيهاي نامشهود (حق اختراع، حق امتياز، علائم تجاري وسرقفلي‌) سرمايه گذاري مي كنند. علاوه بر اين، واحدهاي تجاري ممكن است وجوهي را صرف خريد سهام واوراق بهادار ساير واحدهاي تجاري

 

نمايند كه حسب مورد به سرمايه گذاريهاي بلند مدت يا كوتاه مدت طبقه بندي شود. موضوع بحث اين نشريه، سرمايه گذاري بلند مدت در سهام واوراق بهادار واحداي تجاري است .
مبناي تفكيك و تمايز بين سرمايه گذاريهاي كوتاه مدت وبلند مدت كه هر دو به عنوان دارائي در ترا

ز نامه طبقه بندي مي شوند ، در واقع ماهيت وهدف سرمايه گذاري است . آن گروه ازسرمايه گذاريها كه به سهولت قابل فروش است ومي توان آن را بدون اين كه خللي در روابط تجاري پديدار شود يا لطمه اي به كار آئي عملياتي واحد تجاري وارد آيد به فروش رساند ، به عنوان دارئيهاي جاري طبقه بندي مي شود . سرمايه گذاريهائي كه به منظور ايجاد ارتباط ومناسبات عملياتي وتجاري با ساير واحدها انجام مي گيرد به عنوان سرمايه گذاريهائي بلند مدت طبقه بندي مي شود . علاوه بر اين ، آن گروه از سرمايه گذاريها كه قابليت فروش سريع ندارد ، هر چند موجب ايجاد وبسط روابط عملياتي وتجاري با ساير واحدهاي تجاري نمي شود ، نيز مي تواند به عنوان سرمايه گذاري بلند مدت معمولا در ترازنامه بعد از دارئيهاي جاري اما قبل از اموال ، ماشين آلات ، وتجهيزات وتحت سر فصل جداگانه اي به همين نام (سرمايه گذاريهاي بلند مدت) ارائه مي شود .
اگر چه براي سرمايه گذاري در سهام واوراق قرضه دلايل بسياري وجود دارد اما انگيزه اصلي ،

افزايش درآمد خود را (1) مستقيما از طريق دريافت سود سهام يا سود تضمين شده سرمايه گذاري يا از طريق افزايش قيمت بازار سهام واوراق قرضه يا (2) به طور غير مستقيم از طريق ايجاد وتحكيم روابط مناسب عملياتي با ساير واحدهاي تجاري به منظور بهبود نتايج عمليات خود ، افزايش دهد . معمولا سرمايه گذاريهاي بلند مدت به منظور دستيابي به هدف دوم ، يعني بهبود نتايج

عمليات از طريق برقراري روابط مناسب تجاري وعملياتي با واحد هاي تجاري ديگر صورت مي گيرد . زيرا ، واحد سرمايه گذار از طريق اعمال نفوذ وكنترل بر خط مشي هاي مالي وعملياتي واحدهاي سرمايه پذيري كه تامين كننده عمده مواد اوليه مورد نياز واحد سرمايه گذار مي باشد ، خريداران محصولات واحد سرمايه گذار يا ساير واحدهاي تجاري كه با واحد سرمايه گذار ارتباط و مناسبات تجاري دارند ، مي تواند نتايج عمليات خود را به طور مستمر بهبود بخشد.
هدفهاي سرمايه گذاريهاي بلند مدت‌ :
همان گونه كه اشاره شد واحدهاي تجاري ممكن است به دلايل مختلف اقدام به سرمايه گذاري در سهام و اوراق قرضه ساير واحد هاي تجاري نمايند . براي مثال،اين گونه سرمايه گذاريها ممكن است به منظور برقراري مناسبات وايجاد روابط نزديك با توليد كنندگان عمده مواد وكالاهاي مورد نياز يا فروشندگان محصولات واحد سرمايه گذار صورت گيرد . حقوق ناشي از مالكيت سهام عادي واحد هاي تجاري ديگر موجب مي شود كه واحد سرمايه گذار در نحوه مديريت و تصميم گيريهاي واحد سرمايه پذير اعمال نفوذ كند . بنابراين ، بسياري از واحد هاي تجاري از سرمايه گذاري در سهام عادي به عنوان وسليه اي براي كنترل فعاليت هاي واحد هاي ديگر وهمچنين تحصيل مالكيت واحدهاي كه نقدينگي مناسبي دارند ، استفاده مي كنند .
قسمت ا لف : سرمايه گذاري در سها م عا دي :
ثبت سرمايه گذاريهاي بلند مدت در تاريخ خريد طبق اصل بهاي تمام شده ، سرمايه گذاريهاي بلند مدت در تاريخ خريد بايد به بهاي تمام شده ثبت شود . بهاي تمام شده سرمايه گذاري شامل خريد ، حق الزحمه كارگزار ، ماليات انتقال وساير مخارجي است كه براي تحصيل سرمايه گذاري مزبور

مي شود . اگر در ازاي ازرش سرمايه گذاري تحصيل شده دارائيهاي غير از وجه نقد واگذار شود وارزش متعارف دارائيهاي مزبور نيز مشخص نباشد ، در اين صورت ارزش جاري بازار (قيمت بورس) سهام مورد سرمايه گذاري را مي توان مبناي بهاي تمام شده سرمايه گذاري وارزش دارائي غير نقدي واگذار شده در مبادله ، قرار دارد . در اين گونه موارد چنانچه ارزش جاري بازار سهام مورد

سرمايه گذاري وارزش متعارف دارائي غير نقدي واگذار شده در مبادله ، مشخص نباشد بايد از نظر كارشناسان وارزيابان مستقل براي تعيين بهاي تمام شده استفاده كرد .
چنانچه دو يا چند گروه مختلف سهام به طور يكجا خريداري شود ، كل مبلغ پرداختي بايد بين گروههاي مختلف سهام سرشكن گردد . اگر سهام خريداري شده در بورس اوراق بهادار مورد معامله باشد از قيمتهاي بازار (بورس) آنها مي توان به عنوان مبنا براي سرشكن كردن بهاي تمام شده استفاده كرد . اين روش تخصيص بهاي تمام شده اصطلاحا روش ارزش نيبس بازار ناميده مي شود .
سرمايه گذاري غالبا در بين فواصل زماني پرداخت سود صورت مي گيرد .
در مورد اوراق قرضه ، طبق اصول پذيرفته شده حسابداري ، بهره (سود تضمين شده)تحقق يافته به عنوان بخشي از بهاي خريد محسوب مگردد زير پرداخت آن تعهد شده است . در مورد سهام ، سود سهام بخشي از بهاي خريد تلقي نمي شود زيرا فرايند كسب سود تا زماني كه توزيع سود سهام اعلام نگردد تكميل نشده است. حال نحوه ثبت سرمايه كذاريهاي بلند مدت در سهام با استفاده از مثال زير بيان كنيم . مثال : شركت خراسان در تاريخ 1/10/1*13 تعداد 500 سهم 500 ريالي شركت تهران را به مبلغ 000/000/1 ريال خريداري مي كند . سود سهام معمولا دراول مهر ماه هر سال پرداخت مي گردد . آخرين سود سهام پرداختي براي سهم 50 ريالي بوده است . ثبت سرمايه گذاري به شرح زير خواهد بود:
سرمايه گذاريهاي بلند مدت - سرمايه گذاري در سهام شركت تهران 000/000/1

بانك 000/000/1
در صورتي كه روش يكنواختي بر مبناي شناسايي ويژه بهاي تمام شده هر گروه از سرمايه گذاريها بطور مشخص بكار گرفته شود‌،حسابداري سرمايه گذاريهاي بلند مدت آسان مي گردد . هر يك از سرمايه گذاريها بايد بطور جداگانه ثبت شود.


ثبت مزبور بايد بيانگر (تعداد) ، تاريخ وبهاي تمام شده يك واحد سرمايه گذاري باشد. جزئيات مزبور هنگامي كه بخشي از سرمايه گذاري در آينده به فروش مي رسد حائز اهميت است زيرا بهاي تمام شده سرمايه گذاريهاي فروش رفته بايد بر مبناي سيستماتيك تعيين گردد در غير اين صورت ممكن است در محاسبه سود (زيان) اشتباه يا دستكاريهاي رخ دهد .
معمولا شناسايي دقيق سرمايه گذاري ( سهام ) فروش رفته مشكل نيست . اما در مواردي كه به دليل تعدد ويا حجم معاملات انجام يافته نسبت به سرمايه گذاريها ، شناسائي ويژه سرمايه گذاري ( سهام ) فروش رفته مشكل باشد ارجح است كه از مبناي اولين صادره از اولين وارده استفاده شود استفاده شود . ازنظر صورتهاي مالي ، استفاده از روشهاي شناسائي ويژه ، اولين صادره از اولين وارده يا ميانگين ( به استثناي اولين صادره از آخرين وارده ) براي تعين بهاي تمام شده سرمايه گذاريهاي فروش رفته شده مي باشد .
تاثير ميزان سرمايه گذاري :
نحوه حسابداري سرمايه گذاري بلند مدت غالبا به ميزان سرمايه گذار در سهام عادي واحد سرمايه پذير بستگي دارد . سرمايه گذاري بلند مدت يك واحد تجاري در سهام عادي واحد تجاري ديگر را مي توان بر حسب درصدي از سهام واحد سرمايه پذير به شرح زير طبقه بندي كرد :
1- سرمايه گذاري بيش از50 درصد سهام
2- سرمايه گذاري بين 20 درصد تا 50 درصد سهام
3- سرمايه گذاري كمتر از 20 درصد سهام
در مواردي كه يك واحد تجاري بيش از 50 درصد سهام عادي واحد تجاري ديگر را در مالكيت خود دارد ، سرمايه گذار اصطلا حا واحد اصلي وسرمايه گذار ، واحد فرعي ناميده مي شود . سرمايه گذاري در سهام عادي فرعي ، در صورتهاي مالي واحد اصلي به عنوان سرمايه گذاري بلند مدت گزارش مي شود . در اين گونه فرض بر اين است كه واحد اصلي بر واحد فرعي كنترل دارد ، از اين رو واحد اصلي ملزم به تهيه صورتهاي مالي تلفيقي مي شود . صورتهاي مالي تلفيقي با صورتهاي مالي جداگانه هر يك از واحد هاي اصلي وفرعي تفاوت دارد . در تهيه صورتهاي مالي تلفيقي شخصيتهاي حقوقي مستقل واحد اصلي و واحد يا واحدهاي فرعي ناديده گرفته مي شود وهمگي از لحاظ مقاصد گزارشگري مالي به عنوان يك شخصيت اقتصادي يگانه در نظر گرفته مي شوند . در برخي موارد هرچند واحد سرمايه گذار ممكن است كمتر از50 درصد سهام عادي واحد سرمايه پذير را در مالكيت خود داشته باشد اما شواهد موجود ممكن است حاكي از اين باشد كه واحد سرمايه گذار خط مشي هاي مالي وعملياتي واحد سرمايه پذير را تحت كنترل دارد . در چنين مواردي نيز واحد سرمايه گذار ( واحد اصلي ) بايد صورتهاي مالي تلفيقي تهيه كند . به حر حال ، معيار اهميت در مورد وجود كنترل ودر نتيجه تهيه صورتهاي مالي وتلفيقي ، مالكيت در بيش از 50 سهام عادي داراي حق راي واحد سرمايه پذير است.
اگر چه واحد سرمايه گذار با اختيار داشتن كمتراز 50 درصد سهام عادي واحد سرمايه پذير ممكن است نتواند بر خط مشي هاي مالي و عملياتي واحد سرمايه پذير كنترل داشته باشد اما با دارا بودن كمتر از 50 درصد وبيشتر از 20 درصد سهام ، امكان اعمال نفوذ قابل ملاحظه بر خط مشي هاي مالي وعملياتي واحد سرمايه پذير را خواهد داشت . طبق استانداردهاي حسابداري ،‌در

صورتي كه درصد سرمايه كذاري درسهام عادي داراي حق راي واحد سرمايه پذير بين 20 تا 50 درصد باشد عموما واحد سرمايه گذاري مي بايست از روش ارزش ويژه استفاده كند . اگر درصد سرمايه گذاري كمتر از 20 درصد باشد ، احتمالا واحد سرمايه گذار بر خط مشي هاي مالي وعملياتي واحد سرمايه پذير نفوذ قابل نخواهد داشت ودر نتيجه براي حسابداري سرمايه گذاري

در سهام بايد از ( 1) روش بهاي تمام شده يا ( 2 ) قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار استفاده شود .
حسابدا ري سرمايه گذاري در سهام بعد از تاريخ خريد :
در حسابداري سرمايه گذاريهاي بلند مدت در سهام بعد از تاريخ خريد دو عامل بسيار مهم وجود دارد كه عبارت است از (الف) نوع سهام از لحاظ داشتن حق راي (ب) ميزان ودرصد سرمايه گذاري از كل سهام منتشره . در حسابداري سرمايه گذاري در سهام ، به مفهوم بازده سرمايه گذاري نيز بايد توجه شود . برخي معتقدند كه بازده سرمايه گذاري يك واحد تجاري در سهام عادي واحد يا واحد هاي تجاري ديگر صرفا شامل سود سهام دريافتي است . برخي ديگر معتقدند كه بازده سرمايه گذاري صرف نظر از پرداخت سود سهام ، عبارت از سهم مناسبي از سود خالص (پس از كسر سود سهام ممتاز در صورت وجود) واحد سرمايه پذير است . دليل طرفداران نظريه دوم اين است كه اگر سود دوره واحد سرمايه پذير به شكل سود سهام پرداخت نشود انباشته خواهد شد وباعث افزايش حقوق صاحبان سهام واحد سرمايه پذير خواهد گرديد . علاوه بر دو نظريه مزبوز ، برخي نيز معتقدند كه بازده سرمايه گذاري در سهام عادي شامل سهام دريافتي به اضافه يا منهاي هرگونه تغييرات در قيمت بازار سرمايه گذاري است.
بر اساس نظريه بالا ، سه روش مختلف حسابداري براي سرمايه گذاريهاي بلند مدت در سهام ساير واحدهاي تجاري مطرح شده است :
1- روش بهاي تمام شده . در اين روش درآمد سرمايهگذاري صرفا سود سهام دريافتي است.
2- روش ارزش ويژه. در اين روش درآمد سرمايه گذاري شامل سهم مناسبي از سود خالص واحد سرمايه است.
3- روش قيمت بازار . در اين روش درآمد سرمايه گذاري شامل سود سهام دريافتي وتغيرات در قيمت بازار سرمايه گذاري است .
بكار گيري هريك از روش هاي مزبور نياز به شرايطي خاص دارد وبه دون توجه به اين شرايط نمي توان يكي از روشهاي مزبور را به جاي ديگري بكار گرفت .
همانطور كه قبلا اشاره شد واحد سرمايه گذار با داشتن بيش از 50 درصد سهام با حق راي واحد سرمايه پذير معمولا بايد صورتهاي مالي تلفيقي را تهيه كند . مالكيت واحد سرمايه گذار در نوع واحد سرمايه پذير واجد اهميت است مثلا ، مالكيت سهام با حق راي زمينه كنترل يا نفوذ سرمايه گذار بر خط مشي هاي مالي و عملياتي سرمايه پذير را فراهم مي كند . حدود كنترل ونفوذ به

ميزان سرمايه گذاري بستگي دارد . طبق استانداردهاي حسابداري ، در حسابداري سرمايه گذاريهاي بلند مدت بايد دو مفهوم اساسي نفوذ قابل ملاحضه و كنترل مد نظر قرار مي گيرد .

تعاريف اين مفاهيم به شرح زير است :
1- نفوذ قابل ملاحضه . نفوذ قابل ملاحضه به مفهوم توانايي قابل ملاحضه واحد سرمايه گذار در تاثير گذاردن بر خط مشي هاي مالي وعملياتي واحد سرمايه پذير از طريق تحصيل ميزان كافي از سهام عادي واحد سرمايه پذير است .
تواناي در اعمال نفوذ قابل ملا حضه همچنين ممكن است به شكل هاي ديگري از قبيل داشتن

نمايندگاني در هيات مديره واحد سرمايه پذير، مبادلات با اهميت با واحدهاي مزبور ، وابستگي تكنولوژيك وجود داشته باشد . طبق استاندارد هاي حسابداري ، به منظور دستيابي به يكنواختي قابل قبولي در اين زمينه ، سرمايه گذاري به ميزان 20 درصد امكان اعمال نفوذ قابل ملاحضه را در واحد سرمايه گذاري فراهم مي آورد .
2- كنترل ، كنترل در مواردي وجود دارد كه واحد سرمايه گذار تعداد كافي از سهام واحد تجاري ديگر را داراست به گونه اي كه قادر است سياستهاي مالي وعملياتي آنرا به نحوي موثر كنترل كند . معمولا مالكيت بيش از 50 درصد سهام عادي يك واحد سرمايه پذير اعمال كنترل مزبور را امكان پذير مي سازد. در برخي موارد واحد سرمايه گذار با داشتن كمتر از 50 درصد سهام واحد سرمايه پذير نيز مي تواند خط مشي هاي مالي و عملياتي واحد واحد سرمايه پذير را تحت كنترل خود در آورد . عواملي از قبيل تعداد سهام داران و ميزان مشاركت آنها در اداره واحد تجاري در اعمال كنترل موثر ااست . اما عموما فرض مي شود كه با مالكيت بيش از 50 درصد سهام عادي يك واحد تجاري مي توان كنترل موثر را اعمال كرد .
حسابداري سرمايه گذاريهاي بلند مدت در سهام را مي توان به شرح زير خلاصه كرد :
ويژگي سرمايه گذاري ميزان مالكيت سهام روش حسابداري وگزارشگري


الف- هيچگونه كنترل يا نفوذ قابل ملاحضه وجود ندارد :
1- سهام بدون حق راي به هر ميزان بهاي تمام شده
2- سهام با حق راي تا ميزان 20 درصد بهاي تمام شده

ب- نفوذ قابل ملاحضه وجود دارد اما كنترل وجود ندارد :
3- سهام با حق راي از 20 درصد تا 50 درصد ارزش ويژه

ج- كنترل وجود دارد :
4-سهام با حق راي است اما به دلايلي خاصي
صورتهاي مالي تلفيقي تهيه نمي شود بيش از 50 درصد ارزش ويژه
5-سهام با حق راي است اما به وصورتهاي
مالي تلفيقي تهيه مي شود بيش از 50 درصد تلفيقي
روش هاي بهاي تمام شده :
در اين روش ، حساب سرمايه گذاري به بهاي تمام شده سهام خريداري شده ثبت ونگه داري ودر آمد سرمايه گذاري صرفا به ميزان سود سهام دريافتي شناسائي مي شود . مبلغ ثبت شده در حسابها به عنوان سود سهام دريافتي نبايد از سودهاي انباشته وتوزيع نشده كه از خريد سهام عادي ايجاد شده است تجاوز كند . هرگونه تغيير درخالص ارزش دفتري دارائيهاي واحد سرمايه پذير ناديده گرفته مي شود مگر آن كه كاهش دائمي وبا اهميتي در ارزش سرمايه گذاري رخ دهد كه در اين صورت حساب سرمايه گذاري در دفاتر واحد سرمايه گذار تعديل مي گردد . سرمايه گذاري در

سهام را طبق استانداردهاي حسابداري مي توان به اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار حسابها ثبت كرد . رويدادهائي كه ممكن است موجب انحراف از اصل بهاي تمام شده گردد به شرح زير مورد بحث قرار مي گيرد:


1- توزيع سود سهام مازاد بر سود قابل تقسيم :
در مواردي كه براي حسابداري سرمايه گذاريهاي بلند مدت از روش بهاي تمام مي شود ، سود سهام دريافتي (غير از سود سهام مازاد بر سود قابل تقسيم) همانند آنچه كه در صفات قبل تشريح شد در حسابهاي مربوط ثبت مي گردد.
معمولا سود سهام هنگام توسط واحد سرمایه گذار به عنوان درآمد شناسائی و در حسابها ثبت می شود که توسط واحد سرمایه پذیر اعلام و پرداخت می گردد. در صورتی که میزان سود سهام پرداختی توسط واحد سرمایه پذیر بیش از منابعی باشد که واحد مزبور برای اعلام سود سهام در اختیار دارد، مبلغ اضافی باید به عنوان سود سهام مازاد بر سود قابل تقسیم محسوب شود. به عبارت دیگر سود سهام مازاد بر سود قابل تقسیم بیانگر برگشت بخشی از حقوق صاحبان سهام واحد سرمایه پذیر به استثنای سود انباشته است واحد سرمایه پذیر موظف است این موضوع را به نحو مناسب به اطلاع سرمایه گذاران برساند. نظر به این که سود سهام مازاد بر سود قابل تقسیم به عنوان برگشت سرمایه گذاری تلقی می شود واحد سرمایه گذار باید این مبلغ را به حساب سرمایه گذاری بستانکار و حسابهای دریافتنی یا بانک را حسب مورد بدهکار کند.
مثال: شرکت الف 15 درصد سهام عادی شرکت«ب» را در سال 1×13 خریداری کرده است شرکت «ب» طی سال 1×13 مبلغ 000/100 ریال سود خالص داشته و مبلغ 000/150 ریال سود سهام اعلام و پرداخت کرده است. از آنجایی که سود سهام مبلغ 000/100 ریال سود خالص داشته و مبلغ 000/150 ریال سود سهام اعلام و پرداخت کرده است از آنجایی که سود سهام پرداختنی بیشتر از سود خالص سال 1×13 است شرکت الف سود سهام دریافتنی را باید به شرح زیر در حسابها ثبت کند:
بانک 500/22
درآمد سود سهام 000/15
سرمایه گذاری در سهام شرکت « ب» 500/7
ثبت سود سهام دریافتنی بر مبنای 15 درصد سود سهام اعلام و پرداخت شده.

2- کاهش دائمی در ارزش سرمایه گذاری:
زیانهای عملیاتی واحد سرمایه گذاری پذیر که به کاهش خالص دارائیهای آن منجر و دور نمای اقتصادی آن را بطور جدی خدشه دار می سازد توسط واحد سرمایه گذار در حسابها ثبت می شود.
در چنین وضعیتهای بخشی از سرمایه گذاری بلند مدت از بین رفته قلمداد می گردد و این واقعیت از طریق کاهش دادن ارزش سرمایه گذاری در حسابهای واحد سرمایه گذار نشان داده می شود. این نحوه عمل از نظر استانداردهای حسابداری نیز مورد تائید است.


« اگر کاهش در ارزش سرمایه گذاری دائمی باشد. بهای تمام شده سرمایه گذاریها باید به ارزش جدید کاهش داده شود. مبلغ کاهش یافته باید به عنوان زیان تحقق یافته در حساب ثبت شود. ارزش جدید نباید در نتیجه افزایشهای بعدی در قیمت سرمایه گذاری تغییر کند»
ثبت حسابداری مربوط به زیا ناشی از کاهش دائمی ارزش سرمایه گذاریها به شرح زیر ا

ست:


زیان تحقق یافته ناشی از کاهش ارزش سرمایه گذاریهای
بلند مدت ××××
سرمایه گذاری در سهام عادی شرکت .... ×××
ثبت کاهش دائمی در ارزش سرمایه گذاریهای بلند مدت در سهام عادی
زیان ناشی از کاهش دائمی ارزش سرمایه گذاریها در محاسبه سود قبل از اقلام غیر مترقبه و آثار انباشته تغییرات حسابداری در صورت حساب سود زیان منظور می شود. اگر چه استاندارردهای حسابداری رهنمودی جزئی در ارتباط با تعیین وجود کاهش دائمی در ارزش سرمایه گذاریهای بلند مدت ارائه داده است اما برای شناسائی این کاهش موارد زیر نیز باید مورد توجه قرار گیرد:
1- تاریخ سرمایه گذاری در سهام
2- مبلغ کاه در ارزش سرمایه گذاری و مدت زمانی که قیمت بازار سهام از بهای تمام شده آن کمتر بوده است.
3- وضعیت مالی (وضعیت نقدینگی) و آینده واحد سرمایه پذیر
4- وضعیت مالی ( وضعیت نقدینگی ) واحد سرمایه گذار.
5- اهمیت مبلغ کاهش در ارزش سرمایه گذاری در مقایسه با سود خالص و حقوق صاحبان سهام واحد سرمایه گذار.
3- بکار گیری قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار:
طبق استانداردهای حسابداری به منظور بکار گیری قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار در مورد سرمایه گذاریهای بلند مدت بهای تمام شده سرمایه گذاریهای بلند مدت در هر زمان بهای اولیه سرمایه گذاریهای مزبور خواهد بود به استثنای موارد زیر که بهای تمام شده جدیدی برای سرمایه گذاریها تعیین می شود.
الف: نقل و انتقال بخشی از سرمایه گذاری در سهام بین مجموعه سرمایه گذاریهای کوتاه مدت و بلند مدت ( تغییر طبقه بندی از کوتاه مدت به بلند مدت و بالعکس ) در مواردی که قیمت بازار آنها از بهای تمام شده کمتر است.
ب- کاهش ارزش بخشی از سرمایه گذاریها نا قیمت بازار به منظور انعکاس کاهش دائمی در قیمت بازار که کمتر از بعای تمام شده ( اولیه ) سرمایه گذاری است.
در مواردی که جمع ارزش بازار مجموعه سرمایه گذاریهای بلند مدت بر مبنای روش بهای تمام شده از بهای تمام شده آنها کمتر است بکارگیری روشهای حسابداری خاص ضروری خواهد بود. این گونه مجموعه سرمایه گذاریها باید به اقل تمام شده بازار ارزیابی گردد.
در ثبت تعدیلی که در پایان دوره مالی برای بکار گیری قاعده اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار انجام می شود از حسابی نیافته برای ثبت طرف مقابل آن استفاده خواهد شد. مانده حساب ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاری بلند مدت در ترازنامه از بهای تمام شده سرمایه گذاری بلند مدت و مانده انباشته زیانهای تحقق نیافته ناشی از این گونه سرمایه گذاریهای بلند مدت در قسمت حقوق صاحبان سهام به عنوان زیان سرمایه ای گزارش می شود. زیانهای تحقق نیافته در نتیجه تائید کاهش دائمی در ارزش سرمایه گذاریهای بلند مدت یا سودهای تحقق نیافته بعدی

حذف می شود. در هیچ شرایطی سودهای انباشته تحقق نیافته که در نتیجه افزایشهای بعدی در قیمت بازار سرمایه گذاری ایجاد می شود نباید از زیانهای انباشته بیشتر شود زیرا به افزایش بهای تمام شده سرمایه گذاری منجر خواهد شد به عبارت دیگر هر گونه افزایش بعدی در قیمت بازار سرمایه گذاری حداکثر می تواند مانده انباشته زیانهای تحقق نیافته را خنثی کند. برای تشریح نحوه حسابداری مربوط به ارزیابی سرمایه گذاریهای بلند مدت به اقل بهای تمام شده یا قیمت بازار مثالهای زیر ارائه می شود:


مثال 1- شرکت خراسان در ابتدای سال 1×13 میلغ 000/200 ریال در سهام عادی شرکت تهران سرمایه گذاری کرده است. قیمت بازار سرمایه گذاری مزبور در پایان سال 1×13 بالغ بر 000/160 ریال و در پایان سال 2×13 بالغ بر 000/184 ریال بود.
ثبت حسابداری لازم به منظور ارزیابی سرمایه گذاری بلند مدت به اقل بهای تمام شده با قیمت بازار در پایان هر یک از سالهای 1×13 و 2×13 بشرح زیر است.
پایان سال 1×13 :
زبان تحقق نیافته کاهش ارزش سرمایه گذاریهای بلند مدت 000/40
ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریهای بلند مدت به قیمت بازار 000/40
ایجاد و ثبت ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریهای بلند مدت
پایان سال 2×13 : 000/24
ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریهای بلند مدت به قیمت بازار
زبان تحقق نیافته کاهش ارزش سرمایه گذاریهای
بلند مدت 000/24


تعدیل ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریها به میزان مورد نیاز در پایان سال 2×13
زمانی که سرمایه گذاریهای بلند مدت به قیمتی کمتر از بهای تمام شده اولیه آن به فروش می رسد تفاوت به عنوان زیان تحقق یافته محسوب و در حسابها ثبت می شود اما تا پایان دوره حسابداری مربوط هیچگونه ثبتی در حسابهای ذخیره کاهش ارزش و زیان تحقق نیافته کاهش ارزش سرمایه گذاریهای بلند مدت صورت نمی گیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید