بخشی از مقاله

چکیده:


سلجوقیان قومی ترک که در حدود 150 سال بر قسمتهای وسیعی از ایران حکومت کرده و باعث تحولاتی در همه زمینه ها من الجمله هنر و به خصوص معماری در ایران گشتند، معماری دوره سلجوقی حاوی ظرافت های تمدن گذشته ایران و تلفیقی از هنر ملت هایی که به تصرف و تسلط قوم غالب یعنی سلاجقه در آمده بودند. معماری دوره سلجوقی را می توان از آجرکاری بسیار ماهرانه آنان را در اکثر بناها، مخصوصا در بناهای معروف سلجوقی یعنی مسجد جامع اصفهان، و رباط شرف به وضوح مشاهده کرد.
قبل از آغاز و شروع متن از جنابعالی به خاطر نارسایی ها و کاستی های طرح عذرخواهی می نمایم.


هنر کاری می کند که هیچ یک از موالید فکر بشر نمی تواند جانشین آن شود، ما را از محدود به نامحدود می برد، از ماده منصرف و به معنی می کشاند به مکنونات خاموش و دلپذیر روح و احساسات راه می یابد و با آنها سخن می گوید، ما را از خود حقیرمان منتزع و به خودی عظیم و والاتر منعطف می کند.
آن لمبتون، نویسنده تاریخ ایران بعد از اسلام در فصل اول کتاب خود می آورد. « دوره سلجوقیان بزرگ را در ایران همانند قرون وسطای متقدم و یا مطابق با آن در غرب دانست.»


سلجوقیان ترکان غز بودند که برای تصرف زمینهای حاصل خیز از ماوراء النهر به ایران آمده و توانستند بر ایران، آسیای صغیر دست یابند، درک هیل در کتاب خود تحت عنوان معماری و تزئینات اسلامی در آغاز از سلسله سلجوقیان چنین می نویسد: سلجوق رئیس قبیله ای بود که قراخانیان او را همراه قبیله اش در مرزهای آسیای مرکزی اسکان داده بودند وی و قبیله اش در اواخر قرن دهم میلادی اسلام آورد. »
در مورد ورود ترکان به اسلام، در کتاب سرگذشت سلجوقیان چنین می خوانیم : «با سقوط سلسله ساسانی و حمله اعراب مسلمان فصل تازه ای در تاریخ ایران رقم خورد، زیرا در کنار هر عنصر عرب و بهم، عنصر تازه ای به نام ترک نیز مطرح گردید.
ابتدا از روزگار معتصم خلیفه عباسی به عنوان حافظین نظامی خلفا وارد عرصه سیاست شدند، از روزگار منتصر توانستند بر خلفا مسلط شده و به واسطه دلاوری و شجاعت خود مراتب ترقی را سریعا طی کنند، سلجوقیان که نسب شان به سلجوق می رسد ابتدا در خدمت یبغو (خان ترکان قرلت) بودند و چون اختلاف افتاد، به هند فرار کرده و در آن جا اقامت کردند و در واپسین دهه های سده چهارم به اسلام گرویدند و در سال 431 هجری پس از شکست سلطان مسعودی غزنوی در نبرد دندانقان، امپراطوری عظیمی بوجود آوردند.»


امیران سلجوقی در سال 426 هجری اواسط قرن پنجم از نور بخارا به جانب خراسان کوچ کردند و عبارت بودند از یبغو جغری بیک داود طغرل بیک محمد، فرزندان میکائیل بن سلجوق و قتلمش بن اسرائیل بن اسرائیل بن سلجوق، در زبده التواریخ این چنین آمده: سلطان معظم رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکائیل بن سلجوق در رمضان سال 431 وفات یافت ولی فرزندی نداشت، آلپ ارسلان به قدرت رسید، بعد از قتل آلپ ارسلان فرزندش ملکشاه به پادشاهی رسید که وی سه فرزند

داشت: برکیارق، محمد و سنجر که کارفرمان روایی عراق، خراسان، آذربایجان، فارس، کرمان، مازندران، دیاربکر و شام در دست بود، پس از مرگ سلطان سنجر خراسان ویران گشت و با قتل طغرل بن ارسلان شاه عراق به ویرانی رسید، در روزگار ایشان عدل محوری و آبادان و جواب آن مورد توجه و عنایت لکن ظلم، ساکن و زمین گیر و شکسته بال بود.
علی حسین مولف اخبار الدوله السلجوقیه در صفحه 212 کتاب خود این چنین آورده است که در سال چهار صد وسی و یک در نبرد دندانقان، سلجوقیان، سلطان مسعود را شکست داد و به

قدرت رسیدند.
اما در ادامه این فتح و پیروزی نصیب ترکان بیابان گرد ماوراء النهر شده بود، گردیزی در زین الاخبار نحوه به حکومت رسیدن آنان را این چنین در کتاب خود می آورد: «اما سلجوقیان در پی این پیروزی از اردوگاه مسعود چندان غنیمت به دست آوردند که به شمار نمی آمد و چغری بیک داود آنها را بین یاران خود تقسیم کرده و به دنبال این قضیه، طغرل بیک به نیشابور رفت و آن جا را دوباره متصرف شد و پادشاهی خاندان سلجوقی را آغاز نمود.» در غزال نامه تالیف استاد جلال الدین همایی اسامی پادشاهان سلجوق بدین ترتیب ذکر شده است:
« 1- رکن الدین ابوطالب طغرل بک از 455-429 – 1063-1038
2- عنصرالدین ابوشجاع آلپ ارسلان 465-455 1072-1063
3- جلال الدین ابوالفتح ملکشاه بن آلپ ارسلان 485-465 - 1092-1072
4- ناصرالدین محمود بن ملکشاه 486-485 1093-1092
5- رکن الدین ابوالمنظر برکیارق 498-585 - 1105-1092


6- غیاث الدین ابوشجاع محمد بن ملکشاه 511-498 - 1118-1105
7- معزالدین ابوالحارث سنجر بن ملکشاه 552-490 - 1157-1118
که در سایت دانشنامه رشد
www.daneshnameh.roshd.ir
پادشاهی جغری بیک سلجوق از سالهای 452-429 آورده شد و همینکه دوره سلطان سنجر از 511 هجری تا 552 ذکر شده است.
وزرای دوره سلجوق در کتاب غزالی بدین ترتیب نام برده شد که بنده فقط وزرای معروف آمد را نام می برم:
1- عمید الملک کندری: وزیر آلپ ارسلان


2- خواجه نظام الملک طوسی، مدت سی سال وزیر بوده ده سال در دوره آلپ ارسلان و بیست سال در دوره ملکشاه وی بزرگترین و مقتدرترین وزیر سلاجقه بوده است.
3- تاج الملک معروف به دارشت وزیر ملکشاه.
4- مجد الملک وزیر برکیارق
به نوشته کتاب تجارب السلف: ابوالفتح رازی اولین وزیر سلجوقی بود، که وی وزیر طغرل سلجوقی بوده است.


سلجوقیان در تاریخ ایران پدیده قابل توجهی هستند، چرا که این سلسله ترک نژاد علاوه بر تسلط بر نواحی وسیعی از متصرفات اسلامی، دارای ثروت و موقعیت ویژه ای شده اند که این موقعیت ویژه سبب اعتلای هنر در این دوره شد.
پروفسور ریپکا در کتاب ادبیات ایران در زمان سلجوقیان در این مورد چنین می نویسد:
« سلاطین سلجوقی با اینکه خود فاقد فرهنگ بودند اما این مانعی بر سر راه این کار (گسترش زبان و ادبیات و هنر) نبود چون سیاست داخلی اینها در دست مشاورین و مدبران متعهد ایرانی قرار داشت.»


در مورد ثروت و موقعیت سلجوقیان که سبب شکوفایی هنر در این هنر شده است، درک هیل در معماری و تزئینات اسلامی چنین می نویسد: «کاملا روشن است که ثروت و موقعیت این سلاطق آنها را به صورت مهمترین حامیان این بناها درآورده بود، آنها بانی ساخت قلعه ها، برج و باروری شهرها قصرها بوده و به حمایت از نهادهای مذهبی چون مساجد و مدارس پرداخته اند.»
شاید اولین و بدیهی ترین سوال که در ذهن بوجود می آید این است که علت این امر چه بوده است که محمد یوسف کیانی در کتاب تاریخ هنر معماری ایران دوره اسلامی این امر این گونه توضیح می دهد: «شکوفایی هنرها در این دوره مدیون ثبات سیاسی قلمرو سلجوقیان و همچنین وزیران دانشمندی چون خواجه نظام الملک و عمیدالملک بوده است.»
دوره 150 ساله پادشاهی سلجوقیان در ایران، را شاید بشود به قول گرابر«دومین عصر کلاسیک اسلامی نام گذاری کرد که اولین آن هم در قرنهای هشتم و نهم که ترکیب فرهنگ ایرانی و عربی در اسپانیا بوده است.
وضعیت مالی خوب و نسبتا ثروتمند دوره سلجوقیان سبب اعتلای هنر شد، و در این باره هنرمندان حامیانی چون پادشاهان، وزرا، ثروتمندان و نجار داشته اند.


گرابر در کتاب معماری و تزئینات اسلامی می نویسد: «در ساخت بناها و تولید اشیاء چند گروه حامی وجود داشت: 1- سلاطین 2- طبقه مذهبیون شهرنشین مرکب از تجار و صنعتگران 3- طبقه مذهبیون 4- گردهمایی که بر هنر و مخصوصا معماری تاثیر داشت ولی اطلاع دقیق و چندانی از آنها در دست نیست مانند غیر مسلمانان ارمنیان و نسطوریان که رد ایران فعال بودند.»
در دوره امپراطوری سلجوقی را از قرن یازدهم میلادی آغاز و تا قرن سیزدهم ادامه داشته، همزمان با دوره گوتیک در اروپاست (مجلل ترین آمار هنری غرب قرون وسطی در اروپا خلق شد.


هانری مارتن نویسنده معاصر در کتاب سبک شناسی هنر در یاران می نویسد: هنر اسلامی هنری نیست که خود بخود بوجود آمده باشد بلکه حامل آمیختگی هنر شرق و هنر کشورهای فتح شده است.» ولی هدف نمایی و نهایی هنر در این دوره چه در ایران و چه در اروپا را توجه به خداوند و روی کردن به اهداف متعالی می داند.
لمبتون بر خلاف نظریه گرابر معتقد است که «دوره سلجوقیان دوره جنگهای شدید، قحطی، طاعون و سختی از ویژگیهای عادی این روزگار به شمار می رفت اما زا طرف دیگر دوره ای بود ک در خلال آن تمدن ایران به قلل پیشرفت مادی و معنوی دست یافت، افرادی چون غزالی، شهرتانی، نسخی، انوری، نظام الملک، عمرخایم، ابوسعید ابی الخیر و معزی همه در این دوره زندگی می کردند.»
وی معتقد است که به علت تنوع اقلیمی و شرایط طبیعی با وجود فرهنگ اسلامی و ترکی غالب بر جامعه نوعی دلبستگی خاصی و تنوع محلی در اخلاقیات اجتماعی پدید آمده بود که سبب رشد و شکوفایی هنرها و ویژگیهای متفاوت در آن دوره می شد.
در دوره سلجوقیان، سفالگری؛ فلزکاری مشغول شده و هنرمندان در نساجی به مهارت رسیده و در معماری هم عناصر جدیدی از ترکیبات قضایی به وجود آمد، دولت سلجوقیان، دولت متمرکز و سازمان یافته ای بود که در یک شرایط خاصی بوجود آمده که سبب شکوفایی هنر شد که البته این هماهنگی در یک زمان محدود و در یک وقت معین رخ ننمود بلکه همگانی بود.
راوندی در کتاب راحه الصدور می نویسد: «هر چند از ربع مسکون از بسیط زمین به امارات و ابنیه خیرات سلاطین آل سلجوق آراسته است و هیچ شهری از شهرهای اسلامی از آن زینت و حلیت خالی و عاطل نمانده است و تقدیم آن بر امهات مهمات واجب دانسته اند.»


دوره سلجوق دوره تحکیم و علومی چون مثلثات، نجوم و اخترشناسی است که در تاریخ ایران کمبریچ جلد پنجم ... می نویسد: «سلطان ملکشاه بفرمود تا سال شمسی تازه ای تاسیس کنند و تردیدی نیست که این تقویم نهم رمضان سال 471 و مصادف با زور اعتدال ربیعی مصادف می گشت، گزارش دیگری می گوید که گروهی از اخترشناسان از جمله خیام ماموریت یافتند به اصلاح تقویم بپردازند.»


دربار سلجوقی پر از علما و نویسندگان ایرانی بود، زبان فارسی زبان رسمی و بر خلاف دوره غزنوی مکاتبات با این زبان انجام می گرفت از لحاظ فرهنگی عصر سلجوق اوج فرهنگ و تمدید فرهنگ و تمدید ایرانی است و شعر و ادب رونقی به سزا داشت «شعرایی چون: انوری و خاقانی در سبک عراقی (استعمال مفردات عربی در شعر) به کمال رسیده و قالب شعر حماسه غنایی که سراینده و مبتکر آن نظامی بود بوجود آمد از دیگری شهرای این دوره ریپکا در تاریخ ایران کمبریچ از شهاب الدین عمعق بخارایی ... عبدالواسع جبلی رشید الدین محمد عمر معروف به وطواط نام می برد.»


پروفسور رپیکا می افزاید: «شعرای عهد سلجوقی برای اعاشه بهتر از درباری به دربار دیگر می رفتند.» ولی از قصیده سرایانی چون انوری خراسانی و خاقانی قفقازی نام می برد وی همچنین از ادیب صابر شاعر دربار سلطان سنجر که اشعار حماسی عشق و شراب وی معروف بوده است یاد می کند.»
سلجوقیان در گسترش زبان و فرهنگ فارسی و ایرانی تلاش زیادی کردند و به حمایت ادبا و شعرا پرداختند به طوریکه شعر فارسی رونق گرفت شاعرانی چون ناصرخسرو ظهیر فاریابی - ابوالفرج رونی - خیام جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی – کمال الدین اسماعیل اصفهانی – انوری – امیر صفوی و سنایی غزنوی در کتاب سرگذشت سلجوقیان تالیف نادره جلالی از مورخین به نام این دوره تحت عنوان: ابوالحسن علی بن زید بمیتی معروف به این خندق: تاریخ یمینی – الرسل الی الرسل تالیف بهاءالدین محمد موید بغدادی – سلجوقنامه توشه شهیری نیشابوری «گردیزی صاحب زین الاخبار – راوندی صاحب راحه الصدور و آیه الصدور و دانشمندانی چون امام محمد غزالی ، فخر رازی و نیز طوسی یاد می کند وی افزاید این دوره وزیران دانشمند و با کفایتی چون: خواجه نظام الملک و عمید الملک کندری داشته است که ملکشاه سلجوقی در سی بیست سال سلطنت خود که سبب آبادانی و عمران در کشور و اعتلای هنر گشته است وزیر نام آوری چون نظام الملک

در خدمت او بوده است. که از عرفای بزرگ دوره سلجوق نیز می تواند از ابوحمید محمد بن ابوبکر ابراهیم معروف به فرید الدین عطار نام برد. قدیمی ترین و کهن ترین قصه ایرانی به روایت پروفسور ریپکا در کتاب ادبیات ایران در زمان سلجوقیان «سمک عیار که در سال 585 هجری قمری توسط فرامرز خداداد به عبدالله کاتب الارجانی نوشته شده است.»
و همچنین مجموعه جوامع المکایات ولوامع الروایات که شامل حکایات کوتاهی است که توسط

سدید الدین محمد عرفی گردآوری شده است و کتاب کلیله و دمنه که ازمنه بسیار قدیم یکی از نفیس ترین کتب ملل شرق و غرب بوده است به نام حکایات بیدپا پا توسط ابوالمعانی نصرالله در طی سالهای 552-511 قمری به ترجمه جدیدی از این کار همت گماشت و کتاب مرزبان نامه تالیف مرزبان رستم بن شهریار بن شروین که آمد را مقارن پایان قرن چهارم نوشته است و روضه العقول نوشته محمد بن نمازبن ملطیوی وزیر سلاجقه روم در پایان قرن ششم هجری است.
خاقانی بزرگترین نماینده قصیده سرایی و نظامی برجسته ترین سراینده حماسه های ادبی است.
«در نقاشی و هنرهای تزئینی اگر هنر بی مانند اما نسبتا پایدار اشیاء سده های ششم و هفتم هجری را که مخاطب عمومی داشتند را مستثنی کنیم، تازگی و نومایگی این دوره در این که نخستین لحظات تاریخ شناخته شده نقاشی ایران است.»
هنر معماری ایران در طول تاریخ از تداوم کم نظیری برخوردار بوده است که نشان دهنده اعتقادات و باورها و و تستهای مردم ایران زمین است. نگاهی به نوع معماری ایران این نکته را در ذهن روشن می سازد که ایرانیان و معماران ایرانی علاوه بر تامین مسکن از جهت گرما و سرما و امنیت 


در تاریخ هنر معماری ایران دوره اسلامی می خوانیم: « معماران ایرانی با توجه به موقعیت اقلیمی و جغرافیایی این سرزمین پهناور در ابداعات و نوآوری راه ترقی را پیمود و در ایجاد انواع پوششها، طاقها، طاقنماها، در عصر و دوره ای شاهکارهای فراوانی به وجود آورده اند، در بین انواع بناها، ایرانیان با توجه به مبدا یگانه و آفریدگار جهان در ایجاد مساجد که توجه را به سوی عالم بالا و وحدانیت معطوف می دارد سعی و کوشش فراوانی به خرج داده اند. بناهای ایرانی که بسیاری از آنها رد طول زمان بر اثر عوامل متعدد از میان رفته نتیجه کار استاد کارانی است که مسئولیت ایجاد و نگهداری و مرمت آن را به عهده داشته اند.
پروفسور ویلبر می گوید: «اجرای هر طرح معمایر به سه عنصر اجتماعی بستگی دارد، جامعه ای که به آن طرح نیازمند است، دوم شخص یا اشخاصی که از اجرای طرح حمایت می کنند و هزینه آن را می پردازند و سوم معمار یا استادکاری که طرح را اجرا می کنند و جذابیت معماری در ایران به این است که دریابیم چگونه این عوامل سه گانه بر یکدیگر تاثیر گذاشت و سرانجام بنایی را به وجود می آورند.»
«معماری سلجوقی موثر و نیرومند و دارای ساختاری بغرنج بود ولی این حمله نه ناگهانی بود و نه تصادفی بلکه تجل متعالی یک رستاخیز ایرانی بود که در اوایل قرن دهم با سامانیان آغاز شد.»
زیگفرید گیدئین در کتاب فضا، زمان، معماری می گوید: چگونه هر معمار خلاق به این شرایط اقلیمی و زمینی جواب می دهد و از آن الهام می گیرد این بستگی به کیفیت این شرایط و وظیفه خاصی وی دارد، اما مسلم است که این شرایط در هر منطقه دنیا متفاوت است، پس در هر منطقه از جهان معماری تنوع و اصالت خود را خواهد داشت.»
به طور کلی بناهای دوره اسلامی به دو گروه تقسیم می شود: الف - بناهای مذهبی شامل مساجد، آرامگاهها، مدارس، حسینیه ها، تکایا، مصلا ها ب- بناهای غیر مذهبی: شامل پلها، کاخها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، قلعه ها و آب انبارها.


کلا در نیمه اول قرن ششم در شهرهای ایران مساجدی ساخته شد که بنای این مساجد صرفا بازتابی از رشد ثروت و جمعیت این دوره بوده است، ایجاد بناها و معماری دوره سلجوقی چه مجموعه های مذهبی و چه غیر مذهبی آن مستلزم آگاهی از علومی نظیر هندسه، ریاضی و طراحی بوده است متاسفانه در متون تاریخی دوره اسلامی مطالب مهم و تصاویر چندانی در مورد چگونگی ایجاد بناها به چشم نمی خورد، برخی می گویند علت این یمن فقدان مطالب سودمند درباره معماران دوره اسلامی، کم اهمیت بوده آنان در جامعه است هر چند که مورخان اسلامی

نظیر بیهقی ابن خلدون، خواجه رشید الدین مطالب سودمندی راجع به معماری و معماران نوشته اند و معتقدند که معماران مسلط به علوم ریاضی و نقشه کشی و هندسه بوده اند از جمله فارابی فیلسوف بزرگ ایران می گوید: معماری مبتنی بر علم الحیل است وحیل عمارت است که با کار استادانه و هنرمندانه در اشکال هندسی نشان داده می شود.
مسئولیت ساخت بنا به عمده گروههای متعددی بوده است، مثلا گروهی مسئول احداث ساختمان تا مرحله سفت کاری و گروهی مسئول تزئینات بنا مانند آجر کاری، گچبری و کاشیکاری بوده اندو همین استادکاران، سلسله مراتبی وجود داشته مانند مهندس، معمار، بنا، سرکارگر، سنگکار، گچکار، کاشیکار و کارگر ساده.
معماران ایران به علت فروتنی از پشت کردن نام خود بر بناها خودداری می کردند، به همین علت جز تعدادی از بناها که نام معمار یا سازنده آن مشخص است، بقیه فاقد نام استاد کار یا سازنده آن است.
نوع معماری در ایران نوع جدیدی مخصوصا در ساخت مساجدات که به قول گرابر: یا اینها با نگرش و دید ایرانیان سازگار بوده است، یا اینکه اشکال گنبدی شکل از دوره ساسانیان به جای ماند که در این صورت عصر سلجوقی یک رنسانس است یا این که این نوع معماری تاثیر صاحبان ترک آن بر هنر معماری ایران است.»


آندره گدار در کتاب آثار ایران می نویسد: «در عهد سلجوقیان تمام مساجد و مدارس مشهد اعم از آنهایی که از تلفیق دو سبک به وجود آمده اند یا نه در منطقه اصفهان قرار داشتند، عجیب اینکه خراسان که خود با واسطه مدرسه، نقشه صنعتی با چهار ایوان را به مساجد سبک اصفهانی اعطاء کرده بود در عوض خود طرح مساجد چهار ایوانی را از مکتب اصفهانی دریافت داشته است.»
پادشاهان و وزرای عصر سلجوقی هر یک به نوبه خود در اعتلای معماری ایران نقشی بسزا داشتند:


راوندی می گوید: ملکشاه از همه مالک اصفهان را اختیار کرد و آن جا عمارتهای بسیار فرمود و در شهر و بیرون شهر از کوشکها و باغها چون باغ کاران و بیت الماء و باغ احمد سیاه و باغ دشت کور و ... و قلعه شهر و قلعه دز کوه را او بنا نمود.» مسجدی که ملکشاه در آن جا برآورده بود به جامع السلطان معروف بود و در سال 485 هجری آغاز گردیده بود – شاهدژ در اصفهان که غلامان و خزائن را در آن جا می نهاد، «خلق آثار عمده اسلامی بخصوص در دو نوع اصلی مسجد و قصر تجلی می نماید، در سرزمینهای اسلامی مسجد به عنوان پایگاهی و پناهگاهی بریا زندگی پر آشوب و پر تلاطم به شمار می آمد.
«تجارت معماری مسجد اولیه ایرانی پس از آزمایشهای متعدد در دوران سلجوقی شکل واحدی یافت و خصوصا بین سالهای 473 تا 555 هجری قمری در این زمان مساجد مهمی ساخته شد یا توسعه یافتند مانند مسجد جامع اصفهان به مسجد اردستان که در آن تغییر نهایی شبستان در مساجد ایرانی است که از معماری مذهبی و کاخ ساسانیان برای اهداف و مقاصد تازه استفاده می کند.»
به طور کلی آرامگاههای بزرگ چهار گوش گنبد دار سلجوقی مرسده تالار گنبدی است که نشانه قبله در مسجد سلجوقی است.
دیگر از مساجد معروف دوره سلجوقی : مسجد نظامیه خرگرد در دوره محمد بن ملکشاه ساخته شده مسجد زواره در سال 542 هجری، مسجد فرومد در ابتدای قرن هفتم، مسجد زوژن متعلق به 616 هجری که سبک معماری نشانگر دوره سلجوقی است.
مسجد زواره بنای آن از سال 530 آغاز تا 542 ادامه داشته که به صورت مستطیل ساده ای است مناره های الحاقی و صحنی با چهار ایوان و گنبد بزرگی در پشت ایوان قبله پدیدار می گردد که این نوع معماری مسجدها در مسجد ورامین نیز مورد استفاده قرار گرفت از مشهورترین مساجد 


دیگر از بناهای دوره سلجوقی باید از قلعه ها نام برد. قلعه های کوهستانی و قلعه های دشت که معروفترین قلعه کوهستانی مربوط به فرقه اسماعیلیه می شود که مصالح آن نیز قلوه سنگ و آجر و آهک و ساروج بوده است.
و قلعه هایی در دشت بوده بریا حفاظت از کاروانها یا برای استفاده سربازان بود که عمدتا نقشه های مربع، مستطیل به چند ضلع یا مدور داشته اند و دارای برج و باروری و مصالح آنان نیز بیشتر از آجر و خشت بوده است.
از دیگری مقبره های می توان به مقبره برجی شکل ابرقد در سال 1056 اشاره کرد و همچنین مقبره های برج مانند خرقان در اواسط قرن یازدهم میلادی ساخته شده است.
مساجد دوره سلجوقی معمولا شامل اتاق بند دار با ایوان مقابل آمده که به قول دونالد ویلبر در کتاب هماری اسلامی: آجر چنین برکار و پر نقشه نیز از خصوصیات معماری دوره سلجوقی است. از مساجد خراسان می تواند از مسجد ببر آباد و عبدالله آباد در سال 535 هـ.ق که احتمالا هر در نیز از دوره سلجوقی مستند نام برد، مخصوصا از مناره ها که به صورت مستقل استوانه ای بوده که خاصی دوره سلجوقی است.
در مورد مسجد جامع اصفهان که در دوره ملکشاه ساخته شده در پایان صحبت خواهم کرد.
در سرگذشت سلجوقیان آمده که مقابر در دوره سلجوقیان به دو شکل بوده برج و قبه سلجوقیان نیز به دژهای مستحکم اهمیت می دادند مثل حصار شهر قونیه به فرمان علاء الدین و همچنین به ساختن کاروان سرا که در پایان به کاروان سرای شرف اشاره خواهیم داشت.
پروفسور سیرو معتقد است: «که مسجد در عهد سلجوقیان روی ویرانه های یک بنای ساسانی بر شاه و دارای یک شبستان گنبد دار بوده است.»
از دیگر مساجد دوره سلجوقیان از مسجد جامع اردبیل که اولین ساختمان در مسجد در دوره سلجوقی بود، که بعد وی در دوره مغولان ویران شده است مسجد زوزن در مرز افغانستان و مسجد گناباد و مسجد جامع بروجرد را می توان نام برد.


دیگر از بناهای دوره سلجوقیان باید از آرامگاهها نام برد که آرامگاه به محل دفن یک یا چند شخصیت مذهبی یا سیاسی گفته می شود که این نوع مقبره به دو نوع مذهبی و غیر مذهبی بوده است، مقبره های مذهبی که به امام زاده معروف شده اند و در مقایسه با سایر ابنیه بجز مساجد از اعتبار ویژه ای برخوردارند مقبره ها معمولا مدور مربع 5200077652 یا هشت ضلعی با شیوه های گوناگون هستند که با آجرکاری و گچبری و کاشیکاری و آینه کاری تزئین شده اند.
دو بقعه نیز که مدفن فرزندان ائمه بوده است به نامهای مشهد اردهال که محل دفن یکی از فرزندان امام پنجم شیعیان است و بقعه محمد هلال که در روستای آرام در شمال کاشان محل دفن یکی از فرزندان حضرت علی (ع) است که مربوط به دوره سلجوقی است.
در مورد مساجد در کتاب آشنایی با بناهای تاریخی آمده است که عناصر مشترکی داشتند مانند: صحن ایوان، رواق، مناره، گنبد، شبستان، محراب
در حفاری از مجتمع بناها در آسیای مرکزی مقبره های خود را به شکل یورت (چادر گنبدی) می ساختند (در سه قرن پیش از میلاد مسیح) در مورد آرامگاه که بعد از مسجد مشهورترین بنا محسوب می شود رابرت براند در کتاب معماری اسلامی می گوید:
«هنگامی که اسلام در ایران پا گذاشت به هیچ گونه اثری از آرامگاهها وجود نداشت تا به عنوان منبع الهامی برای مسلمانان مورد استفاده قرار گیرد و اینان قادر به برپایی بناهایی از این دست گردند.» ممکن است مسلمانان ایرانی احداث آرامگاه را از هم کیشان خود در مصر و سوریه به پا عراق گرفته باشند و یا اینکه تاثیر مردم چادرنشین ترک زبان باشد.


البته طی شرح مبسوطی او می نویسد که ایرانیان باستان اجساد خود را روی بلندیها و کوهها قرار می دادند تا خوراک جانوران گردد و معتقد به دفن مردگان نبردند، در مورد تمدن اسلامی نیز وی این مسئله را عنوان می کند که طبق شعار مسلمان که انا الله و انا الیه راجعون از خاک هستیم و به خاک باز می گردیم می گوید مسلمانان اولیه نیز حق نشانه گذاری یا ساخت آرامگاه بریا مردگان خود نداشتند و حتی برای پیامبر دوره ای بعد مقبره و آرامگاه ساخته شد.
وی می نویسد در اواخر قرن چهارم هجری آرامگاهها کم کم برای خود در بین بناها و جمله ای کسب کردند و بخش عمده ای از این آرامگاهها برای پادشاهان، امیران و سپهسالاران ساخته شد. که البته تعداد کمی از این آرامگاهها جزو بناهای بسیار مرتفع قرار می گیرد که از آن جمله می توان به هرج طغرل در وی که در سال 534 هجری برابر 1140 میلادی ساخته شد، اشاره کرد.
پروفسور رابرت هیلن براند می گوید: برای سلجوقیان ساختن مدرسه، آرامگاه و مناره به نوعی پذیرش مذهب تسنن محسوب می شد و چه راهی برای آنان و اعلان وفاداری آنها به دین بهتر از سرمایه گذاری بریا دین، هر چند که وجود مناره ها بیانگر زیاده روی آنها بوده است.»
در میان مقابر مقبره شهر ترمذ متعلق به قرن های یازدهم و دوازدهم است که نمایانگر موثر در استفاده از سطح دیوارهاست که با شکوه و جلال آثار غیر مذهبی بر جای مانده در تضاد کامل است. مقبر شهر ری که بسیار مورد مرمت قرار گرفته متعلق به سال 1139 میلادی می دانند مسجد جمعه قزوین نیز از آثار معماری قرن دوازدهم میلادی است.
دو بقعه از بزرگترین بقاع یادگار اصلا غیر دینی بودند به یکی از آرامگاه سنجر در مرو و دیگری بقعه الجایتو است.
آندره گدار در رابطه با مسجد و ساختمان و بنای مسجد در دوره سلجوقیان فرضیه کوشک – مسجد را مطرح می سازد هر منشا آن آتشکده گنبدی منفرد ایران عهد ساسانی است و عبارت بود از یک ساختمان گنبدی تک افتاده در یک سر عرصه باز و وسیع گدار استدلال می کند که تنها تدریجا این عرصه بازار از ابنیه پر شد و این ویژگی دهه های نخست سده ششم هجری برابر با

دوازدهم میلادی که معماران مشرق ایران یک حیاط با چهار ایوان در اطراف گنبد را محول ساختند، خاستگاه چهار ایوان در مغرب که متعلق به خانه های شخصی بوده است و احتمال می رفته که ایجاد این مداری ریشه در فعالیتهایی داشته است که نخست در خانه های شخصی مشرق ایران

آغاز شده است در مورد نظریع (کوشک مسجد) وی می گوید که سر منشا این مساجد، آتشکده گنبدی منفرد ایران در عهد ساسانی است اما در مورد این نظریه گرابر می گوید: «اولا درجه دقت باستان شناسی و تاریخی که لازمه چنین فرضیه هایی است که در مورد ابنیه طرق وجود ندارد ثانیا حتی اگر آتشکده هایی بوده که به مسجد تبدیل بهر حال در مکانی به این کوچکی مراسم عبادی مسلمانان امکان پذیر نبوده است، به هر حال گنبدهای بزرگ مساجد اهمیت تشریفاتی

داشته و پادشاه هنگام حضور در مسجد در زیر آن جلوی می کرد و با اصولا برای تاکید در جهت قبله و سمت قرار گرفتن نمازگزار بود و اصولا جهتی دینی و نمادی داشتند.»
سواژه می گوید: بناهایی که به طور کلی به عنوان مساجد اصلی شهری دوران سلجوقی پذیرفته می شدند مثل بناهای اردستان، قزوین ... در واقع مدرسه بودند البته این فرضیه فقدان مساجد جمله سرا در این مراکز به حساب نمی آورد و احتمال دارد که مساجد بزرگتر شامل تامین یک واحد مدرسه ای تفکیک ناپذیر در طبقه دوم در حیاط بوده اند.»
در مورد مساجد، قبل از سلطنت محمد پسر ملکشاه، شبستان مساجد بزرگ فاقد ایران بوده اند و در دوره ملکشاه بود که مساجد چهار ایوانی پدید آمد.
حسینیه و تکایا و مصلی ها دارای طرح و نقشه خاصی نبودند در مسیر گذرگاههای اصلی شهرها قرار داشتند که جهت مراسم تعزیه خوانی و شبیه خوانی و پرده خوانی استفاده یم شده است.
ساخت کاخها به صورت مربع و مستطیل یا کوشک بوده است. ساخت کاروان سرا با توجه به اوضاع اجتماعی اقتصادیو مذهبی از روزگاران قدیم در ایران مورد توجه خاصی بوده است و به دو گروه برون شهری و درون شهری تقسیم می شوند که در ساختن کاروان سراهای بیرون شهر از نقشه های مجاز ایرانی دو ایرانی، هشت ضلعی، مدور استفاده می شده است و در کاروان سراها اتاقهایی در اطراف حیاط بریا استفاده مسافران ساخته شده که بعضی نیز آجر کار و گچبری و کاشی کاری شده اند.


«در شهرهای اسلامی، حمامها در گذرگاههای اصلی شهر، راسته بازار یا کافهای حکومتی طوری ساخته یم شد که برای تامین آب بهداشتی و خروج فاضلاب مشکلی پیش نیابد. قسمتهای اصلی در حمام، شامل بنیه میان در و گرمخانه بود که به وسیله راهرو هشتی از فضای دیگر جدا می شود تا دما و رطوبت در فضا نسبت به فضای مجاور منظم شود کف حمامها از سنگ مرمر و دیگر سنگها از راه حمام و با سنگ و کاشی وی در با سنگ و آجر و کاشی تزیین می شد.
عناصر تشکیل دهنده معماری:
بناهای اسلامی چه مذهبی و چه غیر مذهبی از فضاهای گوناگونی تشکیل می شود:


1- میان سرا یا حیاط و صحن نقش مهمی داشت: 1- اینکه نیاز مسلمانان را به وضوخانه و محل نظیر در مساجد و مدارس و نیاز مسافران به استراحت، بارگیری و باربندی در حیاط کاروانسرا تامین می کرد، دوم اینکه با کانون قرار داده فضای داخلی بنا را از سر و صدا و فعالیت زندگی روزمره و عادی جدا می کرد، شکل میان سرا عموما مربع و مستطیل بود ولی گاهی از نقشه های چند ضلعی و مدور هم استفاده می شد و راه دسترسی به شبستان و بناهای وابسته مانند راه پله و اتاقها را مشخص می کرد و دارای ایوانی در یک یا دو طرف بود.
گنبد: یکی از علائم معماری اسلامی هستند که متنوع ترین آنها در ایران به کار گفته شده اند این گنبدها از خشت خام با اندود کاهگل یا آجر و سنگ در سرتاسر ایران خودنمایی می کند انتخاب رنگ آبی که آرام بخش است برای گنبد مزیتی بوجود آورده است.
گنبد دو جداره واقعی که طاق دو جداره واقعی یا به روی اطاق مربع یا هشت گوش زده می شود طاق مقبره سلطان سنجر در مرو، گنبد دو جداره که به طور کلی طاق داخلی نیمه کروی است و طاق خارجی مقطع شیب دارتر و نوک تیزتر دارد.» ایجاد گنبد روی فضای مربع و یا چند ضلعی دارای چند مرحله بوده است: اول اتاق چهار گوش با درها و طاقچه ها سپس بخش پس اتاق چهار گوش و گنبد و در پایان گنبد اصلی، گنبدهای ایرانی دارای اشکال مختلفی است که برخی از آنها عبارتند از: گنبد مخروطی یا رک گنبد یک پوش، گنبد دو پوش، سه پوش گنبد پیوسته و گسسته که ا

غلب با کاشیکاری معرق تزیین شده اند.
شبستان: فضای سرپوشیده و دارای ستون های یک شکل و موازی اند که از یک طرف به صحن مسجد راه دارند سقف شبستان ها مسطح و یا قوس شکل هستند.
رواق: فضاهای سرپوشیده ستون دار اطراف صحن و حیاط مسجد هستند که در پشت آن ها دیوارهای انتهایی مسجد قرار دارد. دهانه رواق رو به صحن است و در ورودی مسجد را به شبستان یا گنبد خانه متصل می سازد.»
مناره: بناهایی هستند در قالب برج بلند و باریک که معمولا در کنار مساجد و بقاع متبرکه برای گفتن اذان ساخته می شود، مناره از سه قسمت اصلی پایه ساقه یا بدنه و کلاهک یا تاج و بخشهای پلکان و نورگیر تشکیل می شود.
منار: محل نور: در گذشته آتش می افروختند برای روشنایی و هدایت مسافران.
مصالح ساختمانی مناره ها: آجر و سنگ و برای جلوگیری از رانش بنا و استحکام بنا ساخته می شد. از دوره سلجوقی به بعد به تدریج مناره ها به صورت زوجی برتر در ورودی و یا بر دیوان اصلی احداث گردید.
محراب: نشان دهنده قبله مسلمین و کتبه ها یکی از بارزترین عناصر نهادی معماری اسلامی به ویژه در مساجد و مقابر که اکثرا بر بدنه مغازه ها، ایوان و گنبدها کار شده اند.
نورگیر: که به زیبایی و تهویه مساجد کمک می کنند.
ازاره : از سطح زمین به فاصله یک مترو کمی بیشتر کتبه ای از سنگ یا کاشی تقریبا تمام بناهای اسلامی و مساجد را به ویژه در محوطه ایران و شبستان پوشانده است که به آن ازاره می گویند.
مقرنس کاری: قرنیس، قرونای، قرنیز، آویزها و زیر نمی طاق کروی شکل ایوان و نمی طاق های محراب را گویند.


پله: اگر چه یک باره معماری مهم به حساب نمی آید ولی کاربردهای سودمندی در معماری دارد، راه پله های مارپیچ داخل مناره ها و پله هایی که به بامها و فضاهای داخلی و خارجی بنا و پایه های شیرهای سراشین آب انبارها منتهی می شود، وسیله سبک کردن جعبه های ساختمانی است و مصالح ساختمانی پله ها آجر است.
سردابه: تعداد بسیاری از آرامگاهها مدفن اصلی شخصیتی مذهبی یا سیاسی هستند که زیر طبقه همکف ساخته می شوند که از آن جا که طبقه همکف باید محلی بریا زیارت یا مراسم

مذهبی می داشت که معمولا محل تدفین را در طبقه ای پایی تر از سطح زمین می ساختند.
بادگیری: هر بادگیری شامل برجهای تهویه بر فراز ساختمان است، در بالای هر برج یک رشته دهانه های عمودی وجود دارد که در مقابل بادها ی وزان قرار گرفته و برای گرفتن نسمی و هدایت آن به اتاق همکف یا زیرزمین که رطوبت را زا یک حوض آب اخذ می کند تعبیه شده است.
چهار صفه : عبارت است از یک فضای مربع یا مستطیل شکل که با اتاقهای مستطیل به هم احاطه شده به مداری که در اطاف فضای مرکزی تعدادی اتاقهای شاه نشین مانند به وجود آورده است . حجره : یا اتاق معمولا در اطراف حیاط مرکزی یا میانسرا به صورت مربع یا مستطیل و یا چند ضلعی می شد که این گونه حجره ها در مدارس برای استفاده طلاب و در کاروانسرا ها برای استراحت مسافران و گاهی به منظور چله نشینی و عزت گزینی درویشان بنا می شد در عین موارد حجره ها به صورت دو طبقه ساخته می شد که رفتن به طبقه ی بالا از طریق راهرو های ارتباطی انجام می گرفت و از حداقل روشنایی بر خوردار بودند و سقف آنها کوتاه بود .
آب انبار : جهت ذخیره سازی آبهای زمستانی و استفاده آن در فصل های گرم و خشک می

ساختند ، آب انبار شامل منبع ذخیره آب ، پوشش منبع ، بادگیر و هواکش راه پله ، پاشیر و سردر تزئینی و کتیبه ها است در اشکال گوناگون مکعب ، مستطیل ، استوانه ای و چند ضلعی ساخته شده اند . مصالح ساختمانی آنها سنگ و آجر، شفته آهک و ساروج است.
بازار: پس از اسلام گسترش شهرهای اسلامی و افزایش ارتباطات اجتماعی، ازدیاد راههای کاروانی توسعه کاروان سراها و تبادلات اقتصادی موجب شکل گیری فضای بازرگانی و تولیدی مسوم به بازار شد. دکانها در دو سوی راسته اصلی و راستاهای فرعی قرار داشتند در ساختمان بازارها از بهترین مصالح و شیوه های معماری استفاده می شد.


ستونها و دیوارها بیشتر از سنگ و آجر بود و برای پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده می کردند آرتورپرپ می نوسید: طراحان ایرانی علی رغم دستاوردهایشان در زمینه نقش و نگارهای الوار خیره گشتند ارزشی سفید یکدست را می شناختند ارتباط تزئینات ایرانی با ساختمان غالباً درست درک نشده و گاه آنرا پیوند ناجور فریبنده ای تغییر کرده اند گویی پارچه پر زرق و برقی است که بر روی بنا کشیده اند در حالی که آرایش با بنا دارای یک پیوند بصری جاندار است و غالباً به نوعی نمایان می شود. که گویی در ذات مصالح نهفته که از قبیل دانه بندی چوب و رگهای مرمر است.
نقش گلبوته های عظیم که به گرد گنبدی می پیچد، بر احساس که نسبت به حجم آن می افزاید نوار کشیده ایم از یک کتیبه تو در تو درست در زیر قبه گنبد احساس ما را نسبت به سطح فشار داخلی به بالای آن قوی تر می سازد و حالت عمودی خطوط کوفی چهار گوش به ما احساس بارزی از پشتیبانی می بخشد.
در معماری اسلامی خصوصاً دوره ی سلجوقی، گچ بری تاثیر به سزا داشته است خلاقیت و ابتکار و اجرای که در گچ بری به کار می رود سبب اعجاب و حیرت است در طراحی ایرانی گچ بری همیشه وسیله ای بوده است برای نمایش فراوانی گل و گیاه و جنبش حیات.
هر تسفلد در توصیف معماری ایرانی می نویسد: در اینجا تزئیات از طریق آمیزش همه عوامل به بالاترین حد خود رسیده است، کلمات قادر به توصیف آن نیست، بلکه باید آن را دید در مورد س

ه کاشی کاری اسبقدا نقش طرح را روی کاغذ محکمی یا گچ نرمی می کشند و طراح رنگهای مختلفی را که برای هر یک از اجزای زیستی لازم است، مشخص می کند آنگاه مجموعه ای از همه رنگهای کاشی، هر یک در کامل ترین مایه خودش با قلم تراشیده و در واحدهای کوچک کار گذاشته می شود تا از بالا به پایین رنگهای نقش تکمیل شود و این تراش طوری صورت می گیرد که میان واحدها فاصله ای به وجود نیاید.
در مورد گچ بری: نخست قطعه بزرگی خمیر گچ را به دیوار می چسبانند تا پایه طراحی باشد که به صورت کلی در نظر گرفته شده. وقتی گچ کمی خود را گرفت نقشه اصلی و صورتها حکاکی می شوند و در صورت لزوم قطعات کوچک گچ به آن می افزایند سرانجام وقتی گچ خشک و تقریباً مثل سنگ سفت می شود آنرا می برند و سیقل می دهند تا سطوح صاف خوشایندی پیدا کند آخرین کار سفید کاری است که سبب می شود روی کار تقریباً جلای مرمری پیدا کند از اواسط سده ی 11 میلادی ظاهراً گچ بری موقتاً جای خود را به رشد عظیم آجر کاری داد. این کامل نبود، چون علی رغم زیبایی خشت آجر کاری گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان، گچ بری اعتبارش را از دست نداد.
رباط شرف:
گدار در ادامه معرفی رباط شرف می نویسد: رباط شرف در حالت انزوا و دور افتاده کنونی خود هنوز هم به طور اعجاب آمیز مجمل و عالی است ، یک نوع قلعه مستحکم را دارد ولیکن از داخل تقریبا به سادگی یه کاخ جلوه می کنم ، رباط شرف بنایی است با دو صحن و هر صحن ان داری 4 ایوان به شکل صلیب، از میان این 8 ایوان ، سه ایوان برای عبور از خارج به صحن اول و از صحن اول به صحن دوم و از صحن دوم به صحن اول برده و پنج ایوان دیگر سر سراری رواق های گنبد دار به شمار می رفتند.
ساختمان رباط شرف احتمالا در سال 508 هجری به پایان رسیده است . چهل سال بهد یعنی در سال 548 هجری این بنا توسط عزها تخریب سپس سال بعد ، 549 هجری توسط بانوی عالی مقامی که به تجهیز ان فرمان داد و بازسازی و اذین شد و انگاه به اسناد نوشته حمدالله مستوفی به رباط ابگینه شهرت یافت و سپس با متروک افتاده جاده ای که این رباط برای ساخته شده بود و به نسبتی که جاده مشهد به هرات اهمیت می یافت رباط نیز راه زوال پیمود و دوباره رباط شرف نام گرفت یا به این نام خوانده شد .
کاروانسرای شرف مصادف با سلطنت سلطان سنجر تکمیل شده است. «بانی بنا شرف دین ابوطاهر بن سعدالدین هلی القهی است که مدتی حکومت مرو و سرانجام صدارت سطان سنجر را به عهده داشته است . بسیاری از محققان رباط شرف را موزه هنر معماری می دانند ، تنوع اج

ر کاری گچ بری ، قرنیز اجر و گچ در این بنا به گونه ای است که هر یک از انها می تواند در ردیف شاهکار های هنری قرن 4 و 5 هجری قرار گیرد و هنگام تعمیر در یکی از اتاقهای کاروانسرا مجموعه بسیار زیبایی از ظرف فلزی عصر سلجوقی ، فرامین از عصر صفوی ، سکه و ظروف لاکی کشف شده است.
رباط شرف بین مشهد و سرخس ، در 6 کیلومتری جنوب محلی واقع شده است که انرا شورلق می خوانند بنای رباط شرف در نظر کسی که به سراق ان می رود چنین می نماید که در حفره ای شبیه به حفره ها ی سطح ماه قرار گرفته است، رباط شرف یکی از اماکن و محل استراحت تردد کنندگاتن بوده است نام این محل همیشه رباط سرف نبوده است بلکه به نام دیگری خوانده شده است .
حمد الله مستوفی در تاریخ گزیده ضمن توصیف جاده ها و خطوط ارتباطی ایران در احد خود از راهی که نیشابور را به سرخس و قسمتی که نیشابور را به مرو و بلخ متصل می سازد سخن می گوید و چنین می نویسد : از نیشابور تا ده باد هفت فرسخ راه است از انجا تا رباط سنگ بت 3 فرسخ و از راه رباط سنگ بست تا رباط ماهی شش فرسخ و از رباط ماهی تا رباط طوران هفت فرسخ است تا آنکه به رباط ابگینه می رسند و سرخس شش فرسخ بعد از آن واقع شده است .))
تاریخ احداث رباط شرف بین سالهای 456 تا 548 بوده است ، در مجدد رباط شرف نقوشی چلیپانی کمیانی را می بینم ، با هنر آجر چینی و به همراه تزئیناتی از گچبری به نمایش در آمده است در خراسان فقط همین دو بنا نقوشی این چنین دارد، در رباط شرف شکلی از معماری کاملا خاص

به چشم می خورد که به صورت فرمی کلاسیک در آمده و از بناهای مکتب اصفهان به عاریت گرفته شده است : پایه هایی با چندین طاقچه مسطح که روی هم قرار دارند و ستونهای کوچک زوایا ، قدیمی ترین نمونه این گونه پایه ها را که دارای تاریخ احداث می باشد در مسجد جامع زوار ، می توان یافت بنایی که احداث آمد در سال 530 هجری به پایان رسیده است .
آرتورپوب در کتاب معماری ایران می نویسد: « رباط شرف در یک ناحیه بیابانی در جاده نیشابور به مرو، سلطان سنجر کاخ و کاروان سرایی ساخت را به رباط شرف معروف است، سر در زیبایی به صورت دو طاقنمایی درونی دارای یک کتیبه کوفی گچبری است. در داخل در صحن بزرگ چهار ایران را در دو صورت مسجد تجهیز شده و در یک دارای مهراب گچبری ظریفی است. داخل بنا با طرحهای جورانه و بدیعی از آجرهای خوابیده تزیین شده به طوری که از برجهای دیگر متمایز است.»
« رباط شرف کاروان سرایی دیدنی را بین مشهد و سرخس که توسط مشهد و سرخس که قسمت اعظم در قرن دوازدهم مرمت شده این بنا موزه ای واقعی از انواع فرمها و تکنیکهات زیرا شامل تزئینات آجری، گچبری و تزئینات سفال است، پیچیدگی و وفدر تزئینات داخل بنا را می توان ناشی از آمد داشت را حمایت عصر سنجر سنجر آخرین پادشاه سلجوقی ساخته شده است و یکی از محدود بناهای سلطنتی غیر مذهبی است که از قرن دوازدهم میلادی به جای مانده است»
به نظر می رسد مشخصه اصلی کاروان سراهای قرن پنجم و ششم از جمله رباط شرف : اول موجودیت اعضای آنها و دوم کیفیت خاص بالای آنها.
شاید بشود گفت که کاروان سرا بزرگترین نوع ساختمانهای استاندارد اسلامی است، پروفسور رابرت هلین براند می گوید: معمولاً پلان کاروان سرا مربع یا مستطیل شکل است با یک ورودی به جسته عظیم و بلند را معمولاً ساده و بدون نقش با دیوارهای که گاهی اوقات بادگیرهایی در انتهای آنها تهیه شده است.
یک دالان باطاق قدسی که ما بین ورودی و حیاط داخلی قرار گرفته است. فضایی کافی را برا

ی جای دادن حدود 400 حیوان بارکش فراهم آورده است، بر روی سکوی بر آمده ای را در پیرامون این حیاط قرار گرفته، طاق میای واقع شد که نمای داخلی را شکل داده و در پشت آنها حجره های کوچکی برای منزل دادن مسافران تعبیه شده است: کاروان سرا درعربی رباط که از زیشه ربط است را یکی از معنای آن افسار کردن اسب است، این واژه در اواخر قرن چهارم هجری بیانگر، نوعی دو گونه است.»
گرابر در تاریخ ایران کمبریج فصل نهم می نویسد: بیشتر دیوارهای رباط شرف را از کاروان سراهای سده ششم هجری یا کافی را در تزمند بنا گردیده پوشیده از طرحهای تزینی است و بنای اولی حتی دارای گچ بری تقلیدی بر روی دیوارهای آجری است.
و آندره گدار در پایان می افزاید: رد محتمل است را رباط شرف نیز که بر سر راه دستجات غارتگر را جنوب قتل و چپاول در سه داشته و پی از خلاصی از تاراج مرو بر قصد غارت شهر نیشابور می رفته اند از خرابی و انهدام در امان نمانده و به دست این افراد ویران گشته و در سال بعد مرمت شده باشد.»
رباط امامی را اولین بار آندره گدار به آن اشاره کرده در شمال عراق مشهد ساخته شده در سالهای 1020 – 1019 میلادی است.
مدرسه
جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام می نویسد: «مورخین مسلمان منتق القول هستند که نخستین مدرسه اسلامی به امر خواجه نظام الملک وزیر ملکشاه سلجوقی در اواسط قرن پنجم هجری تاسیس شد. علت اشتهار مدرسه نظامیه بغداد از آن روست که خواجه نظام الملک برای اولین بار تدریس را در آن مدرسه مجانی ساخت و برای شاگردان مقرری معین کرد.» تاریخچه رسمی مدرسه، جوا از سرگذشت غیر رسمی آن بطور عادی در سال 460 هجری 1067 میلادی آغاز گردید یعنی هنگامی که مدرسه بزرگ نظامیه در بغداد گشایش یافت پروفسور رابرت همین براند می

نویسد: «خواجه نظام الملک وزیر ملکشاه سلجوقی با اهدای چند مدرسه بنام نظامیه به نوعی سرمای گذاری حکومتی به منظور اشاعه مذهب شافعی می کند، جنبش رسمی مدرسه سازی که واکنشی دیر هنگام وی آگاهانه در قبال الازم بود. «سلجوقیان رقیب فاطمیون در مصر»

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید